خالق شرایط یا قربانی شرایط؟ - صفحه 26

417 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    افراد به دو دسته تقسیم می شوند:

    -دسته ای خود را قربانی شرایط می دانند:

    +همواره عوامل بیرونی را سرزنش می کنند

    +والدین معلمان همسر شرایط اقتصادی نامناسب قانون دولت گمرک ژنتیک مجلس… را سرزنش می کنند

    +به دنبال عوامل بیرونی برای انتقاد و سرزنش هستند

    +خود را برگی در باد می دانند

    +اغلب افراد در این دسته جای می گیرند

    +به جای مقصر دانستن خود افراد یا سایر شرایط بیرونی را مقصر می دانند

    +اشتباهات خود را به گردن دیگران می اندازند

    +همواره در تمام حوزه ها قربانی شرایط هستند

    +به دلیل افکار و باورهای نامناسب و همیشگی درگیر الگوهای تکرار شونده نامناسب می شوند

    +با توجیهات و دلایل منطقی سعی در مقصر دانستن دیگران و عوامل بیرونی دارند

    +خود را خالق شرایط کنونی نمی دانند

    +فکر می کنند خداوند تقدیر نامناسبی برای آنها رقم زده است

    +همه ی ما ممکن است در برخی از حوزه ها به این شکل فکر و عمل کنیم

    -دسته ای دیگر خود را خالق شرایط می دانند:

    +مسئولیت تمام اتفاقات زندگی خود را می پذیرند

    +می دانند که با افکار و باورهایشان به اتفاقات و رفتار افراد شکل می دهند

    +خود را در حل تمام مسائل توانمند می دانند

    +می دانند که قادرند شرایط نامناسب را به نفع خود تغییر دهند

    برای قرار گرفتن در دسته ی دوم لازم است:

    -مسئولیت تمام اتفاقات زندگی خود را پذیرفته و برای تغییر شرایط خود متعهد و پابند باشیم

    -باورها و افکار خود را به تدریج تغییر داده تا شرایط و اتفاقات زندگی به نفع ما تغییر یابد

    -شخصیت خود را به گونه ای تغییر دهیم که به جای قربانی بودن حلال مسائل و مشکلات باشیم

    -شرایط ما هر چقدر نامناسب با تغییر باورها و افکار تغییر می کند

    -از هم اکنون تصمیم بگیریم شرایط و موقعیت کنونی زندگی خود را تغییر دهیم

    -باور کنیم خالق شرایط و اتفاقات کنونی خود هستیم تا بتوانیم آن را به نفع خود تغییر دهیم

    -خود را فردی توانمند در حل مسائل بدانیم

    -شرایط تنها زمانی تغییر می کند که باور کنیم توانایی حل تمام مسائل خود را داریم

    -به جای قربانی شرایط بودن اتفاقات زندگی خود را خلق کنیم

    -مسائل باید به صورت ریشه ای و اساسی حل شده و به همین دلیل ممکن است زمان و انرژی زیادی برای تغییر آن نیاز باشد

    -با تغییر باورها و افکار خود به صورت ریشه ای و اساسی الگوهای تکرار شونده برطرف شده و مسائلی را حل می کنیم که به رشد و پیشرفت بیشتر ما منجر می شود

    -زندگی بدون مسئله وجود ندارد توانایی حل مسئله باعث می شود بتوانیم تمام مسائل و مشکلات خود را برطرف کنیم

    -ما توانایی حل تمام مسائل خود را داریم به شرطی که بپذیریم خالق 100 درصد اتفاقات زندگی خود هستیم

    -عوامل بیرونی هیچ تاثیری در بهتر یا بدتر شدن اوضاع و شرایط ما ندارد ما خالق اتفاقات زندگی خود با افکار و باورهایمان هستیم

    -ما کنترل کاملی بر مسائل خود و حل آنها داریم بنابراین با اعتماد به نفس بالا به سراغ حل مسائل خود رویم

    -مسائل باعث رشد و پیشرفت بیشتر ما می شوند

    -تمام پیشرفت های کنونی ما به دلیل مسائل و حل ریشه ای و اساسی آن است

    -باور کنیم ما خالق اتفاقات و شرایط خود و توانمند در حل مسائل خود هستیم

    -الگوهای بیشماری به اهداف مورد نظر ما دست یافته اند

    -با حل هر مسئله اعتماد به نفس و خودباوری ما برای حل سایر مسائل افزایش میابد

    -به جای فرار از مسائل آنها را حل کنیم

    -با آغوش باز به استقبال حل مسائل خود به صورت ریشه ای و اساسی برویم

    -زمانی که مسائل خود را به صورت ریشه ای و اساسی حل کنیم شخصیت ما متحول و دگرگون می شود

    -به اندازه ای که مسائل بیشتر و بزرگتری را حل کنیم به همان اندازه در حل مسائل توانمندتر شده و ثروت بیشتری خلق می کنیم

    -شرکت هایی که مسائل بزرگتر و برای تعداد افراد بیشتری را حل می کنند به ثروت بیشماری دست میابند

    -همواره باید بزرگتر از مسائل خود باشیم

    -حلال مسائل خود باشیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 548 روز

    بنام خدای آرزوهای من

    سلام

    روزشمار تحول زندگی : تعهد 142

    افرادی که خودشونو قربانی شرایط و روابط و افراد و … میدونن همیشه قربانی میمونن و همیشه اوضاعشون بده

    ما خالق اتفاقات زندگیمون هستیم چه آگاهانه چه ناآگاهانه… چه مثبت چه منفی…

    حتی اگر منفی هم باشه باز میتونیم‌ خودمونو از چاه بیاریم بیرون و خالق زندگی بهتری بشیم

    جهان مادی بدون مسائل نیست ولی مسائل نباید مارو شکست بدن و له کنن بلکه باید ما بزرگتر بشیم و حلال مسائل بشیم

    خدایاشکرت دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 777 روز

    الهی شکرت به نام خدا وسلام به خدا.

    امروزمهاجرت داشتم به 142مین مدار روزشمارزندگی.

    سلام به استادعشق ومریم جون که خودش راموظف کرده برای گسترش جهان هستی وخودشناسی وخدا شناسی بیشترتمرین کنه وکل بچه های کلاس روبه تمرین کردن وکارکردن روخودشون تشویق کنه وبااین تمرین هم مسائل زندگی فیزیکی ومتافیزیکی خودش وهم مسائل دانشجوهاحل می‌شود وبااین خلاقیت که هرکس نحوه ی خلق زندگیشوباجون ودل به صورت کتاب به چاپ میرسونه وبقیه ازتجربیات هم استفاده میکنن دم استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم وخودم گرم دست مریزاد به هممون.

    الهی‌ توراسپاسگذارم که به ماهم سلامتی دادی وهم نی نی جیگرمامان خداچقدرمن ازاین نعمت الهی لذت میبرم فقط تواحساس منودرک میکنی خدایایایایایایایایایایایایایایادمت کررررررررررررررررررمممم

    من توزندگی خیلی مسائل حل کردم ولی خیلی بهش اهمیت ندادم به عنوان مثال:

    شاهزاده‌های مابرج5بودرفتن شهرستان رنگ ونقاشی یک بانک وروز آخر کار تحویل دادن و تمام کارهای اداری روپسرم انجام داده بودنامه هاامضاءشده بیمه وهرکاراداری داشته انجام داده خاطرجمع برگشتن مشهدالهی شکر.

    برج8شدازمزدخبری نشدتماس گرفت به شهرستان گفتندچندتانامه های مربوطه بایدبه دست مابرسه .

    ما باپست( تی پاکس) نمیدونم تلفظش درسته یانه!

    کلی نامه ومدارک فرستادیم شهرستان وخودمون رفتیم سفرقشم وتوی مسیربرگشت رفتیم شهرستان مربوطه بازپسرم دوباره رفت کارهای اداری روانجام دادگفتن تمام شمابروپول واریزمیشه!!!!!!!!وای خدای من چندوقت ازاین ماجرا گذشت به پسرم گفتم به اون خانمی که توی بیمه کارتونوتالحظه آخرکه اداره شون تعطیل شده واین بنده ی خدابه خاطرشمانشسته ‌کارتونوانجام داده که مسیرخیلی دوره برنگردی مامان جان تماس بگیرجریان روتعریف کن تاپی گیرکارت بشه.

    این بچه ها دوکلاس سوادشون بالامیره دیگه فکرمیکنن که اگه ازکسی درخواست کمک کنی کسرشان میشه!میگفت نه مامان زشته!

    ازمن پُر گفتن:ازپسرم کم شنیدن!!!!!!!!!!!!!!!!!¡!!!

    بالاخره تصمیم گرفت به اون خانم توبیمه پیام بده.

    یکی دوروزبود بنده خداگفته بودآخرماهه وآخرهفته باشه آقای فلانی ازمرخصی برگرده چشم پیگیرکارتون هستم.

    ولی اصلا این کارپسرمن به حتی اون ساختمونی که این خانم خدمت میکنن مربوط نمیشدیک بخش اداری دیگه بایدکارانجام میشد!¡!!!!!!!!

    چندروزی ازپسرم میپرسیدم که چه خبرشد!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟هنوزخبری نداده بودن گفت مامان دوست ندارم ازم سوال بپرسی وراجع به این موضوع حرف بزنم!!!!!!!!!!!!؟

    بودتااون خانم بهش یاپیام یاتماس گرفته وپی گیرکارشدن وچندروزپیش گفت مامان خوش خبری پول بابت رنگ ونقاشی شهرستان به حساب شرکت واریزشد. الهی تواسپاسگذارم. خوب این پول واریزشد.

    دوروزپیش پرسیدم پول ضمانت نامه داشتی برات واریزشد?؟؟؟؟؟

    گفت فکرکنم لابه لای همین واریزیهااونم واریزشده.

    گفتم حالایک تماس بگیرمادرجان خرج که نداره !

    بپرس برای ضمانت نامه هزینه کرده بودم کی آزادمیشه؟

    دوباره به شهرستان تماس گرفت وازضمانت نامه پرسیدوقتی پیگیرشدشماره ی نامه هاوکلی شماره ی ثبت ازپسرم خواستن!

    پسرم گفت والانامه هاازشمابوده من هیچ شماره ای ندارنم. ودوباره بنده های خداپی گیری کردن که امروزپسرم تماس گرفته گفتن به زودی ضمانت نامه ی شماآزادمیشه وپول به حساب شرکت واریزمیشه!

    آره 10میلیون تومان توی حساب دولت بودتاابدهابی صاحب. میگم مادرجان خوب اگه همینونمیگفتم پول کجابود!!!!!!؟؟؟؟؟سردرگم بود!!!!!!!!

    خوب بعدبه کامنتهای دیگرون نگاه میکنم میگن ماازوقتی واردسایت شدیم سرکاررفتیم درآمدداریم دستمون توجیب خودمونه!!!!!!!

    میگم وا!!!خدایاپس چرامن همیشه مصرف کننده بودم!

    چرا؟چرا؟چرا؟چون کارهایی که انجام میدم برام طبیعیه اصلا هیچ چی برای من تازگی نداره مثلا همین هدایت کردن پسرم که ناراحتم میشن!میگن مامان مگه میشه به خانم فلانی که اصلا کارش قسمت دیگراداره ی دیگه هست من به اون تماس بگیرم!!!؟؟؟

    تعجب کردن!!!!!

    گفتم آره شمازنگ بزنیدمیشه اخرشم شد.

    به خدااونقدازاین کارهاکردم وازعقل وفکرم کارکشیدم به خدااگه باقانون آشنای داشتم الان ثروتم ازپاروبالامیرفت چون قدرهیچ موقعیتم راندانستم.

    همیشه یک همسایه داشتیم من همسن دختربزرگش بودم.

    میگفت لیلاخانم واقعاحیف توبااین دوست ورفیقایی که داری!توحیفی!!!!!برای این دوستانت!!!!!!!!

    الان حدودا5سال بیشتره که به شکرانه خداکلا قبل ازآشنایی باقانون از اون محله. خیلی دورشدیم چون واقعامالایق عالیترینهاهستیم..

    عاشقتونم به امیدروزی که قدرخودم روبدونم!!!!!!!!

    آمین.

    چون واقعامن خودم عقل کل هستم وبرای انجام هرکاری درآن ساعت تصمیم انجام کاروقدمهای بعدش رومیکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مهدی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 863 روز

    سلام استاد عزیزم

    فایل زیبا و خیلی خوبی بود و تاثیر گذار بود

    این فایل نشانه امروز من بود من درباره مساعل زندگی ازاین جنبه بهش نگاه نکرده بودم و خیلی احساس خوبی میده به آدم و خیلی آرامش بخش هست من توزندگی یا کاری یا هرچیزی مساعل حل میکنم خیلی بهم آرامش میده و به خودم افتخار میکنم تا الان هم بهش توجه نکرده بودم من امسال

    دستگاه جوش خریدم باسنگ فرز چون توای کار زیاد تجربه نداشتم و خودم در پنجره درست کردم ووخیلی به خودم افتخار کردم وشیرونی کاری برای خودم داشتم انجام دادم خیلی احساس خوبی داشت

    تشکر ازشما استاد خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 164 روز

    سلام و ادب . سپاسگزارم استاد عزیز از آموزش خوب این فایل . واقعا درست فرمودید . من خودم تا زمانی احساس قربانی بودن داشتم و این احساس به حدی قوت گرفت که من تا مرز خودکشی رفتم . اما خداوند کمکم کرد و منو از شرایط سختی که درش احساس نارضایتی و بد بختی می کردم خارج کرد . و رسیدم به جایی که یاد گرفتم مشکل از همین جاست و درست از زمانی که تصمیم گرفتم که این باور رو عوض کنم ، دیدم که شرایط به شکل باور نکردنی تغییر کرد . خدا رو شاکرم که منو به این درک رسوند.

    آخرین مسئله ای که حل کردم ، دسته کریرمون بود که سالها خراب بود . پریروز بردم دادم ساک سازی که درستش کنه . هنوز نگرفتمش ، اما مطمئنم که وقتی ساک رو بگیرم خیلی احساس رضایت و تحسین خواهم داشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (62)

    الَّذِینَ آمَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ (63)

    آگاه باشید که قطعاً بر اولیاى خدا، نه ترسى است و نه اندوهگین مى شوند.

    آنان که ایمان آورده اند و شیوه ى آنان پرهیزکارى است.

    من خالق زندگی خودم هستم.

    اگر این جمله را درک کنیم زندگی ما بهشتی میشه .

    وقتی کسی خودش را قربانی شرایط و عوامل بیرونی می دونه درواقع شرک می ورزه به خداوند.

    چون قدرت را از الله می گیره و به دولت ها ، سیاست‌ها ، افراد با نفوذ می دهند .

    قدم اول اینکه این قدرت خداوند را که به همه ما داده قبول کنیم ، یعنی من با افکارم می تونم شرایط زندگی را آن طور که دوست دارم خلق کنم بسازم و ایجاد کنم یعنی همیشه شاد و خوشحال و سالم باشم ، ثروتمند باشم و با خانواده ام و همکارانم روابط بسیار عالی داشته باشم ، کلا کیفیت زندگی ام را درست بسازم، بله این قدرت را الله مهربان به همه ما داده ولی 99درصد مردم اصلا باور نمی کنند و قبولش نذارن.

    بنابرین من باورم را عوض می کنم ، که خداوند صاحب تمام قدرتها و نعمتها و ثروت ها هست.

    کافیه خواسته ام را واضح مشخص کنم و به الله مطرح کنم و به چگونگی رسیدن به خواسته فکر نکنم

    باور کنیم که خداوند منو به خواسته ام هدایت می کنه من باید باهوش باشم و نشانه های الله را تشخیص بدم و آنها را تایید کنم و عمل کنم،

    مرحله دوم عمل کردن است که استاد عباسمنش خیلی تاکید دارن که باید ایمان خود مان را به الله نشان دهیم ، لازمه اش کمی شجاعت قلبی هست که وقتی قدم اول را بر می داریم ، هدایت ها پشت سر هم می آد

    خدایا شکرت

    علیرضا یکتای مقدم

    مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1384 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته ی مهربون

    روز 142

    به برکته این دوره با ارزش،اصلا اگاه شدم که همه ی مسائل راه حل دارن

    قبلا حتی از کوچکترین مسایل هم فرار میکردم

    تنبلیم میومد

    یادمه شروع این دوره بودم و تمرین این بودک چه مسائلی حل کردی یا بعد از اگاهی این جلسات،قراره حل کنی

    من برای اینک تعداد مسائله حل شدرو بالا ببرم،اگاهانه هروز دنبال حل کردن بودم

    همون ابتدا ،یادمه پرده ی خونه رو شسته بودیم

    و چون خیلی پیچیده و نصبش زمانبر بود،جز اون نصابی ک اولین بار نصبش کرده بود،هیچ وقت نه مامانم نه خواهرام نتونسته بودن به اون خوبی پردرو نصب کنن

    من ذوق حل کردن داشتم،ساعته 10 شب تا 2،درحال نصب بودم

    هی نجوا میومد ولش کن حوصله داریا،مامانتم تا حالا نتونسته اینو درست کنه

    حتی دوخته پردرو زیر سوال بردم

    ینی میخوام بگم اینک میندازیم گردن عوامل بیرونی،بله درسته

    من بخاطر تنبلیه خودم،داشتم به دوزنده ی این پرده ایراد میگرفتم و قرار بود قربانی باشمو اون پرده اونجور بمونه

    اما هی باورامو تکرار میکردمو ذهنمو جم میکردم

    هی میگفتم ،این درست شدنیه

    اگه نصاب تونسته منم میتونم

    راه حلش راحته

    نمیدونم چند بار،اما با ذ‌وق از چارپایه میومدم پایین و بالا میرفتم

    انگیزه ی زیادی داشتم

    میخواستم به خودم ایمانم بیشتر بشه

    ساعته 2 این موضوع حل شد

    با چندتا گیره که ابتکاره خودم بود

    صب ک مامانم بیدار شد،کلی کیف کردو تحسینم کرد

    موضوع بعدی،فرش جلوی در ویلای شمال بود

    همیشه به در گیر میکرد و جم میشد

    مامانم میگفت این فرش مناسب نیس

    اما من گفتم بزار ی راه حل جدید پیدا کنیم

    خرید ی فرش جدید بمونه راه حل اخر!

    من همینجور زل زدم به فرش!!!

    یهو بهم گفته شد فرشو بچرخون

    طرح روی فرش جوری بود ک ی جاهایی پرزا کم عمق میشد

    دقیقا اون قسمت افتاد زیر در و دیگ حین بازو بسته شدن،گیر نمیکنه

    حالا دوسال ازین موضوع گذشته و وقتی جز من،هرکی خونرو جارو میکنه،میگن ندا میدونه فرشو چجوره سرجاش بذاره!

    از وقتی این باورها رو در خودم ساختم که:

    همه ی مسائل ،حل شدنی هستن

    همه راه حل ها بما نزدیک و اسون و سریع و کم هزینه هستن

    برای حل مسائل نیس،لازم نیس همه راه حل رو بدونیم،کافیه اولین قدمی ک میشه رو انجام بدیم

    اولین راه حل،اخرین راه حل نیس و امکان اشتباه کردن وجود داره،که همین اشتباه کردن هم کلی خیرو برکت داره برای من

    و البته ک خداوند نمیزاره راه حل ها برای من طولانی باشه

    من با همین باورها،تونستم مساله طلاق رو حل کنم تا اینک مثل سابق،غر بزنم ک قانون مملکت اشتباهه یا …

    تونستم باشگاه بزنم و‌مستقل بشم،تا اینک غر بزنم حقوقمو دیر میدن…

    این باورهارو توی مسائل مختلف تکرار کردم

    و هر دفه ک حل میکردم،انگار تمرین بود برای اینک من حرفه ای تر بشم

    و‌اماده ام،اماده برای هر چیزی ک شاید برای ندای سابق،سرنوشتو تقدیرو شانس محسوب میشد

    این ندا،احساس قدرت داره و قدم بر میداره

    چون داره تلاش میکنه ترمزاشو در بیاره و رفتارشو تغییر بده

    حتی برای تعمیر شیرالات سرویس بهداشتی،بابام صدام میکنه که ببین نظره تو چیه!

    وقتی رفتم سر پروژه(خنده ی از ته دل،چون وقتی با بابام داشتیم درست میکردیم اون با باوراش و‌من با باورام،هی خودشو اذیت میکرد و من راحت ی حرکت میزدم درست میشد،اول یکم عصبانی میشد بعد میخندیدم میگفتم حاجی کارو به کاردون بسپار،میگفت خیلی پدرسوخته ای) راه حل الن بود

    و خیلی راحت با الن تونستم حلش کنم

    خلاصه ک استاد عزیزم

    کلی ازت ممنونم

    از خانوم شایسته سپاسگذارم

    اولش ،سوالات دوره منو به چالش کشوند

    نمیتونستم خودمو ببینم و باور کنم ک همه راه حال ها پیش منه

    ساعت ها ،کوهای دارابادو بالا پایین میکردمو میشستم بغل رودخونه و هی مینوشتم

    حتی از خودم هم خجالت میکشیدم ک با خودم روبرو بشم

    نمیخواستم ی چیزاییو قبول کنم

    برام درد داشت!

    ولی الان ک نتایجو نگاه میکنم،روزی هزار بار میگم شکر

    میگم چه خوب ک دنیا انقد راحته!

    اگه چیزی داره اذیتت میکنه،لازم نیس بری دنبالش اون بیرون

    چند ساعت و چند روز یا حتی چندماه برو دنبال خودت

    پیش خودت بشین و با خودت حرف بزن

    همون طور ک وقتی مساله ای برای عزیزت پیش میاد حرف میزنی و باور کنی ک حل شدنیه

    مثل همه ی مسائلی ک از بچگی بوده و حل شده

    با این تفاوت ک الان میدونی چجوری حل شده

    از کدوم راه و توکل و شجاعت..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1335 روز

    به نام خدا

    سلام به شما استاد گل و همه دوستان

    استاد قبول اینکه من خالق شرایط هستم هر چی که الان هست خودم خلق کردم و نه هیچ عامل بیرونی تقریبا نصف راه را رفتی ولی نمیشه یه شیه این باور رو داشت نیاز به تکامل داره

    مسائل همیشه هست تو زندگی‌ و کسب و کار و این باور که همین مسائل باعث رشد میشن به ادم قوت قلب میده که ادامه بده و دنبال حل اون باشه وقتی ما عوامل بیرونی رو عامل شرایط بدونیم اونوقت دیگه راهی جز تسلیم بودن نداریم و نمیتونیم قدم برداریم

    من الان از شرایط مالی خدارو شکر خیلی خیلی خیلی بهتر از قبل شدم و کسب و کار خودم دارم و…سپاسگذار خداوندم بابت چیزهایی که دارم

    ولی همچنان اون استقلال مالی نرسیده برای خرید هرچیزی باید حساب کتاب کنم حتی هزیته های جاری کارم رو یه وقتایی نمیتونم تامین کنم

    گاها میشه که حتی اشکم در میاد و میگم پس چرا نمیشه

    بعد میام با خودم‌میگم هرچی هست به خاطر افکار و باوهای خودمه خودم خلق کردم پس خودم بهترش میکنم

    ترس و استرس بابت اینکه مشتری ها میرن خرید نمیکنن و …یه وقتایی خواب رو ازم میگیره ولی میام میگم خب پسر تو خودت خواستی فروش نقد داشته باشی خودت خواستی که مشتریا مستقیم از تو خرید کنن نه از مشتری های تو

    پس اونا باید برن ترس از چی داری؟ خب ایمان نداری باور کمبود داری که میترسی

    توحیدی نشدی که میترسی هرچقدر این موضوع ها رو ریشه ای حل کنم میدونم که بهتر میشم

    تا خدودی که تونستم اوکی کنم اقدام هم کردم سایت زدم و پیج جدید کاری برای فروش و تمرکز بیشتر برای خلاقیت تو پیج و فروش

    پس باید بپذیرم که من میتونم شرایطم رو بهتر کنم و از این شرایط که الان راضی نیستم دور بشم من میتونم هرچیزی رو حل کنم چون خدا بهم راه حل رو میگه و من باید فقط ظرف خودم رو بزگتر کنم تا بیشتر دریافت کنم

    ممنون استاد بابت این فایل قشنگ و خدارو شکر که یه بار دیگه یه فایل عالی به موقع به گوشم رسید

    🫡️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    نیلوفر قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته زیبا و تمام دوستان خوبم در این سایت بی نظیر

    مدتی هست در پی حل کردن یکی از قدیمی ترین ، مهم ترین و درگیر کننده ترین مسائل زندگیم هستم

    تو سالی که گذشت مسائل زیادی رو حل کردم

    یعنی من یادمه که تو شروع سال هرچی میخواستم هدف جدید بنویسم قلم ام نمینوشت تا اینکه به من الهام شد

    امسال نوبت هیچ هدف جدیدی نیست امسال فقط باید مسائلی تکراریت رو حل کنی باید گذر کنی از اونا باید جای گذاشتن هدف های جدید به هدف های قدیمیت برسی

    و سال من شد سال حل مسائل

    الان که نگاه میکنم تو این 9 ماه من چقدر مسئله حل کردم !

    چقدر رفتم تو دل ترس هام

    چقدر رشد کردم

    از اولین مسئله ام که سلامتی بود که سالیان سال درگیرم کرده بود

    که قانون سلامتی زد از ریشه این مسئله رو قطع کرد و حل‌کرد که نتایج ام تو کانال تلگرام هست و تو خود دوره نوشتم

    تا مسئله ام تو روابط که با کار کردن رو ارزشمندی چققققدر بهتر شدم

    همین هفته پیش وارد یه رابطه خیلی کوتاه با فردی نا مناسب شدم قبلا من خیلی به این فرد علاقه مند بودم و زمانی که علاقه ام از بین رفت خودش پیشنهاد داد اما تو مدت یک هفته متوجه شدم چقدر نامناسب هستیم واسه هم و چقدر راحت جدا شدم درصورتی که اگه گذشته بود من چقدرررر تو شکستگی و احساس بد بودم که چرا نشد چرا ؟

    اما‌اینبار انقدرررر حال ام خوب بود گفتم مطمعنم این رابطه یه درس خوبی برام داشت و قراره ظرفم اماده افراد‌بهتربشه

    اینا همش به لطف کار کردن رو ارزشمندیم بود !

    و حتی دوری از کمال گرایی چون من همش میگفتم من که دوره احساس لیاقت رو ندارم اما شروع کردم خودم به خودم تمرین دادم و چقدرررر الهامات ام بهم کمک کرد که باید چیکار کنم و مطمعنم مدارم بره بالاتر خیلی راحت دوره احساس لیاقت رو میخرم و باز به مراتب احساس لیاقتم افزایش پیدا میکنه

    و خیلی برام جالبه اون فرد زمانی که میخواست رابطه رو تموم کنه میگفت من احساس بی لیاقتی در مقابلت میکنم

    نمیخوام به خودم مغرور بشم اما توهمون مدت کوتاه متوجه این ضعف در طرف مقابل شدم

    شما فکر کن کسی که من یه زمان فکر میکردم چقدر از من بهتره !

    همین الان ام تو ظاهر داستان از من موفقیت های بیشتری داره

    و به من قانون ثابت شد که مهم ایجاد ارزش درونیه تا ویترین ای که ادما از من میبیند !

    و من این خواسته توم ایجاد شد که خدایا ادمی رو بیار‌که برای هم کافی باشیم

    نه اون احساس بی ارزشی در مقابل من بکنه نه من در مقابل اون

    و چقدر اینطوری رابطه ارامش و احساس امنیت و ارامش بیشتری درش هست بدون شک

    و من احساس میکنم من تمام تمرکزم رو مسائل مالیمه خدا خودش داره مسئله ام تو بحث روابط رو حل میکنه و هدایت میکنه

    البته که همش هدایته

    حل هر مسئله ای لازمه اش هدایته

    مسئله بعدی که حل‌کردم مسئله ام تو رقص بود

    واقعا من با استایل رقص ام مسئله داشتم

    که به عنوان یه دنسر چی ام کی ام؟

    و خدا جوری هدایت کرد واسه حل این مسئله که باورم‌نمیشه

    قدم به قدم رفتم‌جلو

    هی بیشتر و بیشتر با خودم به صلح رسیدم

    با استایل ام با بدن ام

    قانون سلامتی ام‌که کاری با فیزیک ام‌کرد باور نکردی

    و تمام اون مسائل حل شد

    الان چقدرررر دارم از رقصیدن بیشتر لذت میبرم

    وقتی میرم تمرین ذهنم اروم‌تره

    چقدر تجربه به دست اوردم تو راه حل کردن این مسئله

    و چققققققدر دنسر بهتری شدم

    یوقتایی باورم نمیشه این منم!!!!

    ده بار فیلمو میزنم عقب و به خودم نگاه میکنم

    دیگه دارم روزانه رشد میکنم اگه قبلا ماهانه یا هفتگی رشد میکردم تو مهارت ام

    چقدر واضح تر شد برام که به شاگردام میخوام چی یاد بدم

    چون من اصلا خودم تکلیف روشنی با خودم نداشتم

    کاری که من‌میکردم تو ایران کمتر کسی میتونست بفهمه یعنی چی تا که هدایت شدم به جمع‌ و مسیری که تمام وجودم تایید گرفتم از جهان که اقاااا مسیرت درست درسته

    برو جلو

    و من الان خیییییلی بهتر میدونم باید چی یاد بدم به شاگردم

    چی بگم بش

    از دری وارد بشه

    و دریچه دریافت الهاماتمم تو این موضوع خییییلی کمکم کرد

    بین این همه هیاهو اینکه ببینیم این دنسر چی میگه اون چی میگه من اصل رو گرفتم و ول نکردم

    الان به هر دنسری بگم که من مدیتیشن میکنم و به من الهام میشه که این تمرین رو انجام بده

    اینو به شاگردت بگو اونو بگو شاید بخنده اما بچه های سایت میفهمن من چی‌میگم

    و جالب تر از اون اینکه زمانی که من یه سوال داشتم که خدایا پس اینکارو برای چی باید تو رقص انجام بدم

    باز به من الهام شد به این دلیل

    یادم‌نمیره من خواب بودم و همون لحظه بیدار شدم و تو دفترم نوشتم اینو

    و از اون‌جالب تر اینکه من قوانین جهان‌رو اوردم تو رقص و جواب گرفتم :)

    اخه کی باورش میشه؟؟؟

    که قانون رقص فیری استایل همون قانون جهان باشه

    به صفر رسیدن

    اجازه ورود به نیروی برتر و انجام دادن کارها موقع رقص

    اهمیت ندادن به نظر تماشاچی ، داور یا هرکس دیگه

    ارزشمندی و عزت نفس تو رقص

    لذت بردن از موزیک

    کیف کردن با فیزیکت و موزیک

    و تمام‌کاسنپ هایی که قراره به شاگردام یاد بدم !

    و این رو میدونم که چقدر فیزیک ما محدوده و من الان بیشتر دارم رو تمرین های ذهنی کار میکنم واسه رقص و تاثیرش رو فیزیک ام باور نکردنیه

    و بارها و بارها بهش فکر‌میکنم‌ که چقددددر من خوشبخت بودم که زندگیم رو خدا اینطور هدایت کرد به مسیر درست

    از رفتن تو مسیر علاقه ام که اولین‌چیزی بود که از استاد یاد گرفتم و شروع دوباره رقص برای من همزمان شد با شروع فعالیت ام تو سایت

    از اینکه یاد گرفتم از مسیرم لذت ببرم

    از اینکه قانون سلامتی معجزه کرد تو زندگیم

    از اینکه دنسرم و عاشششق حرفه ام هستم

    از اینکه قوانین ای که از جهان درک کردم رو تونستم تو رقص ام بیارم

    از اینکه میدونم تو این مسیر چقدر قراره به من نعمت داده بشه

    چقدر قراره مسائل ام راحت حل بشه و نگران چیزی لازم نیست باشم

    چقدرررر شکر گزارش ام چقدر شکر گزارشم

    اینهمه مسئله حل شد از من

    با هدایت پروردگار

    حالا نوبت رسیده به یکی دیگه از مسائل ام

    که بسیار واسم ارزشمنده حل شدن این مسئله

    اونم پول ساختن از علاقه ام هست

    البته پول ساختن خودش یک مسئله جداست

    و شاگرد گرفتن یک مسئله جدا

    اما خب من تو قدم اول به این نکته رسیدم که پایداری تو مسیر درست تو زمینه ثروت

    اولین شرط اش پول ساختن از علاقه است

    اونجایی که خدا تو آیه ی 60 سوره ی عنکبوت میگه :

    وَکَأَیِّنْ مِنْ دَابَّهٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ ۚ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

    و (در کار رزق به خدا توکل کنید نه بر سعی خود که) چه بسیار حیوانات که خود بار روزی خود نکشند، خدا (بدون هیچ کوشش) به آنها و هم به شما روزی می‌رساند، و او شنوا (ی دعای محتاجان) و دانا (به احوال بندگان) است

    یعنی کار خدا روزی دادنه !

    لازم‌نیست بری دنبال پول

    این اصلا کار‌تو نیست

    تو نیومدی بدوئی دنبال پول

    تو همه‌ داشتی اون دنیا اصلا

    تو اومدی لذت رو تجربه کنی

    علایقت رو تجربه کنی

    توش مهارت کسب کنی و عشششق کنی

    اصلا کار خدا این بوده

    ما اشتباه فهمیدیم داستانو !!!!

    ما بد باورش کردیم کافیه فقط باورمون رو راجب رزق و رزاق بودن خدا تغییر بدیم !!!

    واسه همین من این مسائل رو از هم جدا نکردم

    من دارم با علاقه ام کیف میکنم و رو باور هام کار میکنم و خدام از جایی که فکرش رو نمیکنم روزی میده

    یک ماهه رو این مسئله متمرکزم

    خیلی سخت بود

    همش ذهنم میخواست اذیت کنه

    همش میخواستم فرار کنم برم سراغ کارایی که ازشون قبل این پول میساختم

    من فقط دو هفته طول کشید ترس هام کمتر بشه

    اولش انننننقدر ترس داشتم که اصلا نمیتونستم کاری کنم

    و هیچ کاری نمیکردم براش حتی رو باور هام کار نمیکردم

    اصلا جرعت نمیکردم فکر کنم به خواسته ام

    تا اینکه اروم اروم ترس ها کمتر شد

    و الان واقعااااا رشد کردم

    یعنی شاید نرسیدم به هدف ام

    اما ترس هام خیلی کمتر شده

    ترمز هام رو بهتر شناسایی میتونم بکنم

    و راحت تر دارم پیش میرم توش

    هنوز واسم کنترل ذهن سخته

    اما ادامه میدم و خودمو از مسئله ام بزرگتر میکنم

    حالا میخوام تو کامنتم چندتا نکته رو به خودم یاداوری کنم

    یک :

    نیلوفر فکر نکن اگه فرار کنی ازش

    اگه بری باز از راه دیگه پول بسازی تغییر خاصی تو زندگیت ایجاد میشه !

    اونا راه حل موقته اونا مثل مسکن عمل میکنه !

    تو عااااشق اینکاری

    تو زنده ای واسه اینکار

    میری تو مسیر دیگه

    دلت پیش رقصه تمرکزت پاره پاره است و از اون مسیرم نتیجه مالی خاصی حاصل نمیشه برات !!!!

    و این مسئله حل نشده چقدر عزت نفس ازت میگیره !!!!

    این مسئله تکراری رو حل کن و بزار بری واسه مسائل جدیدت تو کاری که عاشقشی مسئله حل کنی

    اونوقت مسائل کسب و کارتو با عششق حل میکنی !!!

    و چقدر ظرفت بزرگتر میشه و قوی میشی

    بشین یک بار برای همیشه این مسئله رو از ریشششه حل کن

    تا روز به روز درامدت بیشتر بشه

    و هرچقدر زمان بزاری برای حل مسئله ات ارزش داره !!!!

    چون راه رسیدن به خواسته ات رو قدم به قدم یاد‌گرفتی و خیلییی راحت ادامه اش میدی و روز به روز همه چیز برات بهتر میشه !

    دو :

    نیلوفر

    اصلا مهم نیست قبلا چیشده !!!!

    مهم نیست تو حل این مسئله چندبار شکست خوردی

    اولا که کلی چیز یاد گرفتی

    دوم اینکه اصلا مهم نیست چند سال درگیرت کرده

    چقدر درگیرت کرده و….

    مهم اینکه اندازه ات رو نسبت به مسئله ات بزرگتر کنی

    قوی تر بشی

    بهتر کنترل ذهن یاد بگیری

    توحیدی تر بشی

    شجاع تر بشی !!!

    تو اون ادم قبل نیستی که انتظاراتت مثل قبل باشه تو حل این مسئله

    تو قوی تر شدی

    تو بزرگ تر شدی تو تجربه های زیادی تو خلق خواسته داشتی تو این‌مدت و اصلاااا قرار نیست اون اتفاقات رو باز تجربه‌ کنی !!!!

    تو اینبار از پس حل کردنش بر میای

    به میزانی که اعتماد میکنی به میزانی که ارومی به میزانی که توکل میکنی

    اسان میشی برای اسانی ها و خدا قدم به قدم هدایتت میکنه برای حل مسئله ات !

    سه :

    نیلوفر

    تو روند حل مسئله ات هیچ عامل بیرونی رو در نظر نگیر !

    نگو کشور

    نگو دولت

    نگو خانواده

    نگو فلان ادم

    نگو شرایط ام

    نگو سوشال مدیا

    نگو شهرت

    نگو جنسیت

    بگو

    خودم خودم خودم و خودم !!!!!

    تمام عامل خودتی

    اگه نرسیدی که نشد خودت بودی

    هرجام رسیدی و شد خودت بودی !

    حاضر بودی برای خدا که شد

    اماده بودی برای خدا که شد

    دل سپردی به هدایت که شد !!!!

    هیییییچ عاملی تو هیچ جایی از زندگیت نقش نداشته و تمامش خودت بودی

    خدایی که این قدرت رو داره :

     ان یقول له کن فیکون ( من میگم‌باش و اون میشود )

    و خدایی که این قدرت رو به بنده اش سخاومت مندانه داده

    به تو قدرت تسخیر داده !!!!

    چی میخواد تاثیر بزاره

    اصلا مگه میتونه تاثیر بزاره؟؟؟؟

    اصلا مگه توانایی تاثیر داره ؟؟؟

    خودتی و خودت و خودت هرجا نشد و شد

    یاد نره

    چهار :

    نیلوفر

    تو روند حل مسئله ات کمال گرا نباش !

    و خودتم با کسی مقایسه نکن !

    واسه کوچیک ترین نتایج ذوق کن و خوشحال باش

    واسه کوچیک ترین نشانه ها ذوق کن و خوشحال باش

    نگو چه فایده فلانی درامدش فلانه

    چه فایده منکه هنوز اینهمه همه کلاس و شاگرد و… ندارم

    کیف کن با مسیرت

    چیکار‌داری کی کجاست؟؟؟

    مگه میشه تضمین کرد تو یک سال دیگه بالاتر از خیلیا نباشی

    اما میخوای لذت نبری از مسیرت چون یسریا نتیجه شون از تو بزرگ تره؟؟؟؟

    تو کیف کن با زندگیت اصلا مهم نیست کجایی

    چقدر پول داری چقدر شهرت داری

    تو با سرعت بیشتر رشد میکنی وقتی مقایسه نکنی خودتو

    وقتی نخوای خودتو ثابت کنی به کسی

    وقتی نخوای پوز کسی رو بزنی

    اصلا کسی وجود نداره !

    بخوای مقایسه کنی هیچوقت راضی نخواهی شد چون همیشه بهترش هست که مقایسه کنی

    پولدارترش زیباترش موفق ترش !!!!‌

    اما اصل احساس خوبت تو مسیره

    واسه کوچیک ترین رشد هاتت ذوق کن جشن بگیر

    جایزه بده به خودت

    پاداش بده به خودت

    سپاس گزار باش

    کیییف کن !!!!

    حتی قبل نتایج مالی

    اگه دیدی امروز 1 مرحله احساست بهتر از دیروزه بگو خدایا شکرت من دارم باز نزدیک تر میشم به هدفم

    الان نخوا به بهترین احساس برسی چون اصلا بهترین احساس نداریم

    بخوا یک قدم یک مرحله بهتر از دیروز باشی

    فقط با یک روز قبل خودت رقابت کن و برنده شو

    اینطوری تو همیشه برنده این مسابقه ای‌

    و قدم به قدم به جایی میرسی که باورت نمیشه تا این حد ارومی و تغییر کردی

    و کیف میکنی با تغییرات خودت

    رسالت تو اینکه احساس خوب داشته باشی !!!

    پنج :

    نیلوفر

    تو روند حل مسئله تمرکزت رو فقط بزار رو برداشتن محدودیت های ذهنیت

    و کار‌به چگونگی‌نداشته باش

    چون زمانی که مدارت تغییر کنه از همون جایی که هستی

    به هر طریقی شده هدایت میشی به ثروت و نعمت بیشتر

    جهان‌نمیتونه اینکارو نکنه

    این وظیفه و قانونشه که انجام بده

    از همون جا و شرایطی که توش هستی !!!!

    و در اخر

    تو قربانی این مسئله نیستی

    تو قربانی شرایط بد مالی ایت نیستی

    تو خالقشی و میتونی تغییرش بدی

    و سپاس گزار باش به خاطر این تضاد که میخواد زندگیت رو پر از برکت و نعمت بکنه‌

    سپاس گزار‌باش و تمرکزت رو از روی تضاد بردار

    چون زمان که تو احساس بد تضاد نمونی

    و ذهنت رو کنترل کنی

    و به چشم موهبت بهش نگاه کنی

    خداوند تورو بشارت میده به پاداش های اون تضاد

    امروز یکشنبه تو تاریخ 25 آذر 1403

    تو این صبح سرد و زیبا

    من تضمین میدم

    و ایمان دارم

    این مسئله از آسان ترین روش حل میشه و نعمت ها و برکاتش وارد زندگیم میشه

    و این تضاد یک بار برای همیشه از زندگیم میره و دیگه برنمیگرده :)

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1315 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم نیلوفر دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم

      آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی

      بهت تبریک میگم چقدر قانون رو خوب درک کردی و خوب اجرا می‌کنی در زندگی

      دوستان خوب وثابت قدم مثل شما در این سایت الهی نعمتی هستند که پدیده ها و اتفاقات را خاص میکنند و از این بابت از خداوند و از شما سپاسگزارم امروز هم با کامنت خوب شمارو به رو شدم ووجود خدا رابیشتر حس کردم

      امیدوارم همیشه مثل ستاره های آسمان بدرخشی و ما هم لذت ببریم از نتایج خوبت

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    به نام خدا

    هنوز تمام فایلو گوش ندادم

    ولی میدونم چقد ادمایی که همه رو مقصر میدونن جز خودشون غیر قابل تحملن برای اطرافیان

    اخه خودشونو تبرئه میکنن ب هردلیلی که اصن میخواد موجه باشه یا غیرموجه از نظر خودشون موجهه

    اصن من میگم موجه چرا باید اینجور باشیم

    اخه میدونی چیه سمیه ادم اینجوری حس گناه رو میده به بقیه و دلیل میاره برای هرچیزی خصوصا برای تصمیم های اشتباه و یا شکستای زندگیش

    خب این ب نظرت خوبه؟ نه اصن

    اصن خوب نیس

    چون نشونه ضعفه

    نشونه فرار از تغییر و پذیرفتن مسیولیت و واقعیت زندگی

    من خودم ازین ادمام

    و جالبه ادمی هم در مقابلمه که این ویژگی اگه در من هفتاده در اون صده

    و دیگه این روزها خیلی داشتم فکر میکردم خدایا درسته من قربانی میدونم خودمو در یه سری مسائل ولی این ادم که دیگه کلافم کرده

    از هرچیزی بقیه رو مقصر میدونه و سرزنش میکنه

    خسته شدم

    از اسمون و زمین و دریا و اب و هوا و شهر و مردم شهر و تورم و اقتصاد و جامعه و محله و دوستان و اشنایان و تک تک ادمایی که میشناسم و منی که تو رابطه نزدیکم باهاش که دایما من رو سر هرچیزی هرچیزی که فکر کنید

    این منو ب فکر فرو برد که خب سمیه جان وقت این رسیده که دیگه قربانی نباشی تا دیگه اینقد اذیت نشی توسط این ادما

    سعی کنی در وجود خودت این ویژگیو کمرنگ کنی

    این شد اومدم تو سایت و سرچ کردم و این اگاهی منو روشن کرد

    که واقعا تا کی؟

    ادامه دادنش چه فایده ای برام داره

    جز اینکه قدرت رو از خودم میگیرم و میدم دست بقیه

    جز اینکه قدرت تغییر شرایط رو به شرایط دلخواهم از خودم میگیرم

    دارم مینویسم و نیازه بارها بارها ب خودم یاداور بشم که در مرحله اول تمرکزم رو از روی این ویژگی طرف مقابلم بردارم و به نکات مثبتش توجه کنم. و دوم اینکه تمرکز خودمو بیارم روی اینکه من مسیول زندگیمم و جسارت شورای داشته باشم ک بپذیرم و خودمو سرزنش نکنم تا قدرت تغییر و خلق خواسته هام رو به خودم هدیه کنم.

    خدایا شکرت

    تمام تلاشم رو میکنم که خودم و دیگران و عوامل بیرونی رو سرزنش نکنم و شروع کنم به تغییرات هرچند به ظاهر کوچیک بیان

    خدایا شکرت ممنونم ازت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: