خالق شرایط یا قربانی شرایط؟ - صفحه 5

417 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2228 روز

    به نام خدایی که با عشق گِل مرا سرشت

    سلام به استاد خوشتیپ و خوش استایل

    سلام به مریم جونم، مهربانوی با سلیقه و هنرمند

    سلام به دوستانِ بینظیرم

    و اما مسئله ای که من جدیدا حل کردم، خلاصی از شر انواع و اقسام پشه ها و حشراتی که شب دور لامپ جمع می‌شدند و کافی بود از اون قسمت رد بشی و سر و صورتت پر از پشه بشه.

    و اما راه حل

    وسایل مورد نیاز

    1_ یک عدد تشت

    2_ مقداری آب

    تشت را تا نصفه پر آب کرده و زیر نور لامپ قرا دهید. و بعد از چند دقیقه شاهد سقوط جمیعی از آن پشه های مزاحم در آب خواهید بود.

    این مسئله رو از یک نشانه حل کردم و آن این بود که وقتی مقداری آب بصورت تصادفی روی زمین بود کلی پشه داخل آن مرده بودند.

    امیدوارم این راه حل به کارِ عزیزانی که خونه ویلایی دارند، بخوره، چون الان فصل، فصل پشه است.

    و حل این مسئله کلی راحتی در پی داشت.

    1_ نگران عبور از زیر لامپ نیستیم.

    2_ موقعه ای کسی میرفت بیرون میخواست بیاد داخل ، کافی بود یه لحظه تعلل کنه که پشه ها هجوم بیارن داخل، برا همین با واکنش اعضای خانواده همراه بود که زود در رو ببند.

    ولی الان خیالمون راحته.

    خدایا سپاس گذارم که در این سایت الهی حضور دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1274 روز

      سلام و درود فراوان خواهر بزرگوارم.

      تشت آب….؟! کلی خندیدم به این ایده به این سادگی . شاید این ساده ترین ایده ممکن بود که تا میخوندم. پشه ها دنبال نور میرن. و انعکاس نور روی آب اونها رو گول میزنه. با سرعت میرن طرف نور ولی سقوط میکنن توی آب. والله اینجا توی عسلویه پشه هاش به اندازه هلیکوپتر آپاچی هستن. برم امتحان کنم ببینم جواب میده یا نه.

      خیلی ممنونم بابت این ایده و راه کارت.

      شادکام و ثروتمند و سلامت باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    بهجت مشفق گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    درود به همه عزیزان دلم

    راجع به حل مساله باید بگم، چند ماه قبل از عید باید تو یه پرونده ای اعلام وکالت میکردم و با اینکه میدونستم حق با موکل هست، ولی اسناد و مدارک محکمه پسندی در اختیار نداشتیم. ولی بهرحال یه جورایی اثبات اون قضیه برای موکلم حیثیتی بود.

    خب اولش خیلی نگران اثبات اون امر بودم که چطور میشه بدون اسناد و مدارک کافی ، اون قضیه رو تو دادگاه اثبات کرد، ولی سعی کردم ذهمنو کنترل کنم و نگرانیام و کنار بزارم و واقعا از اعماق قلبم اون پرونده و راههای اثباتشو به خدای خوبم سپردم که خودش به بهترین مسیر ها و بهترین روش ها و راه حل ها هدایتم کنه.

    دعوایی که لازم بود رو مطرح کردم و بعدش شروع کردم به حل مساله فقدان دلایل اثباتی و تحقیقات زیادی برای پیدا کردن دلایل و اسناد مورد نظر کردم ولی تا جلسه اول دادرسی اسناد و دلایل کاملا بضرر موکل بود و طرف مقابل و وکیلش کاملا مطمئن بودند که حکم بنفع اونها صادر میشه.

    در ابتدای امر حتی اطلاعات موکلم از موضوع دعوا هم خیلی کم و ناقص بود و ما باید برای صدور دستور موقت مبنی بر منع نقل و انتقال، شماره پلاک ثبتی ملک رو اعلام میکردیم.

    من به هر روشی که فکر کنید اقدام کردم ولی با توجه به مشکلات و پیچیده بودن موضوع پرونده، به هیچ نتیجه ای نرسیدم.

    پس به‌خدا توکل کامل کردم و ازش خواستم که شماره دقیق پلاک ثبتی ملک رو بهم بگه.

    شاید باورتون نشه ولی من یه شب خوابیدم و ساعت دو شب، تو خواب بهم گفته شد که پلاک ثبتی ملک اصلی فلان از فرعی فلانه.

    من بلافاصله از خواب پریدم و قلم و کاغذ برداشتم و شماره رو یاداشت کردم که فراموش نکنم.

    صبح خیلی زود رفتم دادگاه و اون شماره رو به قاضی دادم. قاضی گفت اگه این شماره دقیق نباشه دستور موقت شما رو رد میکنم.

    منم توکل کامل کردم به خدا، شک نکردم و رفتم جلو.

    نامه استعلامو گرفتم و بردم اداره ثبت، بعدش متوجه شدم بطرز جادویی و واقعا باور نکردنی و معجزه آسایی، پلاک ثبتی دقیقا همونیه که خدا جونم تو خواب بهم گفته بود و خلاصه دستور موقت بنفع ما صادر شد.

    بعد از جلسه اول دادرسی، باز هم خدای خوب من، بطرز کاملا معجزه آسایی، اسناد و مدارک جدیدی در اختیارمون قرار داد و من بعد از دریافت الهامات و هدایت ها، پله پله و مرحله به مرحله به دنبال حل این مسائل و پیدا کردن دلایل کافی بودم و خدا روشکر نهایتا حکم بنفع موکل صادر شد.

    انقد این قضیه عجیب و خلاف روال عادی رویه دادگاه‌ها بود که طرف مقابل و وکیلش شوکه شده بودن از این اتفاقات.

    بعد از این اتفاقات من کلی درس گرفتم :

    اول از همه اینکه وقتی مشکل و مساله بسیار بزرگی وجود داره، اصلا نباید در ابتدای مسیر روی خود مساله و غیر قابل حل بودن اون تمرکز کنم، بلکه باید فقط تمرکزم روی راه حل باشه و ترس ها و نگرانی ها رو کنار بزارم و بجای اون با توکل کامل و ایمان صد درصد به الهامات پرودگار و اینکه اگه توکلم واقعی باشه خداوند خوبم تو مسیر بهم کمک میکنه، قدم های اولیه رو با اقتدار هر چه تمامتر بردارم و بیماری کمال گرایی رو کنار بزارم و با هرآنچه که همون زمان در اختیار دارم شروع کنم و حرکت کنم.

    وقتی قدم اول و با ایمان و توکل کامل برمی‌داریم، خدا درهایی رو بسمت ما باز میکنه که در ابتدای مسیر اصلا فکر نمی‌کردیم یه همچین درهایی وجود داشته باشه.

    ضمن اینکه بعد از اینکه این نتایج و دیدم ایمانم به هدایت ها و الهامات پروردگارم هزاران برابر شد و بعد از حل این مساله عزت نفس و حس لیاقتم هم افزایش پیدا کرد.

    خداروشکر که دوره حل مسائل زندگی تو این زمان در اختیار من قرار گرفته، تو شرایطی که دارم یه استارت آپ بین المللی راه اندازی میکنم و در ابتدای مسیر خیلی نجواها میاد سراغم که نمیشه و باید امکانات و توانایی هام تکمیل بشه و بعد حرکت کنم و کلی چالش و مساله هست که باید حل بشه و از این جور نجواها..

    ولی این دوره ارزشمند که داره شیوه حل کردن مسائل زندگی، بیماری کمال گرایی و راحل های از بین بردنشو بصورت کاملا حرفه ای بما آموزش میده، همواره داره کلی از مشکلات اولیه منو برای قدم برداشتن و شروع این مسیر پر از مسائل و چالش های فراوان از بین می‌بره و بسیار بسیار مفیده.

    خدارو واقعا شاکر و سپاسگزارم که این دوره رو در شرایطی که من بیشترین نیاز رو بهش دارم بهم هدیه داده و دارم مدام روش کار میکنم.

    از استاد عزیزم و مریم جانم هم خییییلی خییییلی خیییییلی بخاطر زحماتی که برای این دوره ارزشمند، کاربردی و متحول کننده زندگی، کشیدن بسیار سپاسگزار و قدردان هستم.

    شاد، تندرست، سعادتمند و ثروتمند باشید.

    ایام بکام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2228 روز

      به نام خدایی که با عشق گِل ما را سرشت

      سلام بهجت جان

      ‌چه زیبا حل مسئله ات رو به خدا سپردی و چه زیبا پاسخ شنیدی. احسنت به ایمانی که نشان دادی، احسنت به توکلی که داشتی.

      دیروز پاسخ جمال عزیز در عقل کل رو میخوندم در اون گفته بود که رمز تمام موفقیت ها توحید است.

      من با خوندن اون گفتم کاشکی استاد یه فایلی تهیه کنه که دوستان بیان از مسائلی که بصورت عقلی و قانونی حل نمیشد، ولی با دستان خدا اون مسئله حل شده باشه والان هدایت شدم به این کامنت ارزشمند شما که درخواست من در اون بود، کاری که در ظاهر هیچ امیدی به آنجا آن نبود ولی با توکل بر رب العالمین اون مسئله حل شد.

      خدایا شکررررررررت

      سپاس گذارم بهجت جان بخاطر ایمان به پروردگار که ایمان ما رو هم قوی تر کرد.

      در پناه حق استارتاپ هم مثل این وکالت ات با موفقیت به انجام برسد. برایت لحظات ناب و نزدیکی به خدای مهربان آرزومندم.

      مراقب اون حال خوبت باش، دوسِت دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 1854 روز

      سلام بهجت عزیزم

      باز هم از خوندن کامنت قشنگت ذوق زده شدم و هزار برابر ایمانم قوی تر شد

      چقد عالی ک اینجوری واضح و روشن الهامات رو دریافت میکنی و عالی تر اینکه سریع عمل میکنی و اجازه نمیدی نجواها سستت کنن

      ااااافرین ب این جسارت و شجاعتت ک ب دنبال کسب و کار ی در حد بین المللی هستی حتما موفق میشی چون خداوند ب شجاعان پاداش میده

      بازم برامون بنویس با جزییات ک خیلی خیلی برامون تاثیرگذاره عزیزم

      در پناه خداوند شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سمانه سادات گفته:
    مدت عضویت: 999 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    به نام خداوندآسمان و خورشید

    به نام خداوند باران و ابر بهاری

    به نام خداوند سرسبزی و زیبایی

    خدا یا شکرت به خاطر صدای پرنده ها

    خدا یا شکرت برای باران بهاری زیبا

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و مهربان

    و سلام بر دوستان هم فرکانسی

    خالق شرایط یا قربانی شرایط *

    قبل از آشنایی با استاد همیشه به خدا میگفتم چرا من چرا این آدم باید همسرم من بشه چرا چند سال اول خانواده ام نزاشتن جدا بشم چرا کمکم نکردن چرا پشتیبانی از من نکردن و چرا خدا به من بچه داد خدا که میدونه ما رابطه خوبی نداریم چرا بچه و چرا هاییی دیگه

    ولی تو این مدت زندگی من جوری نبودم که فقط بگم تقیصر همسرم هست و اینکه خودم ایشون را بدون درک و آگاهی انتخاب کردم و همیشه اطرافیان اینو را به من گوشزد میکردند که تو خودت انتخاب کردی ولی بازهم وقتی رابطه ی خوبی با همسرم نداشتیم و بیشتر مواقع انگشتم به سمت ایشون بود و میگفتم خوب این کار را نکرد این محبت را نکرد اینجا داد زد نزاشت من مربی بشم و……. بجاش من هم این کار را میکنم چرا چون اون اینجور بود میخواست خوب باشه باعث شد من 16 سال زندگی مشترک بدون لذت بدون آرامش بدون اسایش …. ادامه بدم نمی‌گم زندگی کردم بلکه تحمل کردم زجر کشیدم اون هم بدون انگیزه بدون هدف و همش به خودم میگفتم چرا تو که این زندگی را نمی‌خواستی چرا ادامه میدی و همش تو فکرم این بود که جدا بشم حتی با وجود بچه حتی اقدام کردم ولی نشد .

    تا اینکه با شما استاد عزیزم آشنا شدم

    زمانی که فایلهای شما را گوش میکردم حال خوبی داشتم و دارم ولی بعد از یه مدت همسرم مخالف بود که چرا من ویس گوش میکنم چون من داشتم تغییر میکردم من کسی بودم که به خاطر مسائل زندگیمون باید هر جا میرفتم به همسرم میگفتم حالا هم هست ولی نه از طرف من ایشون به من زنگ می‌زنند و میپرسن اون هم در حد کم طوری بود که ثانیه به ثانیه باید میگفتم کی رسیدیم کی بر میگردیم و …. تا اینکه براش سخت بود از اینکه من سمانه قبل نیستم و قابل هضم نبود آخه چطور چه جوری و ما اصلا رابطه ی خوبی نداشتیم تا اینکه دوره شیوه حل مسائل را خریدم استاد از زمانی که خریدم و میگم هنوز کامل تمرین‌هاش را انجام ندادم چون واقعا نیاز به تمرکز بالایی داره مسائل خودش آرام آرام حل میشه چه جوری خدا و جهان خودش انجام میده

    استاد وقتی گفتین شما تغییر کنید اطرافیان هم تغییر شما را میبیند و خودشون تو این مسیر میان و دختر خواهر من اومد و به من گفت خاله تو چقدر تغییر کردی زمانی بود که من خونه ایشون دعوت بودم و اصلا متوجه ساعت نشدم و یه دفعه دیدم ساعت از 12 گذشته و فقط خندیدم و وسایلم را جمع کردم و رفتم وایشون متعجب شد که این همون خاله ای که تا دیر میشد صد تا زنگ از طرف همسرش میشد و یا تا دیر میشد به بچه ها چیز می‌گفت که تقصیر شماست وقتی میگم زود باشین کارهاتون را انجام نمیدین حالا بابات غر میزنه و …… و هزاران باور و فکر اشتباه که من داشتم .

    استاد عزیزم جلسه هفتم که روی سایت گذاشته شد غوغایی برای من به پا کرد که فقط چند دقیقه گوش میکردم استپ می‌کردم و خدا را شکر میکردم که من را تو مسیر گذاشت و شما را جلوی راه من قرار داد

    اتفاق های خوب لحظه های ناب

    همیشه به همسرم میگفتم به خاطر رفتار و اخلاق شماست که کسی با ما دوست نیست و جالبه هر جا هم میریم هر کی بامن دوست میشه یا هم صحبت در مورد همسرم حرفهایی خوبی نمیزد تا اینکه چند روز تعطیلی بود و هفته پیش من به همسرم گفتم می‌خوام برم جایی که تنها باشم و ایشون هم گفت منم تا اینکه من گفتم قرار نیست منتظر باشیم با کسی بریم و خودمون چهارتا بریم خوب دختر بزرگم مخالف بود چون دوست داشت کسی هم باهاش باشه تا اینکه ما بیرون شهر رفتیم

    و با وجود نبود جا و مخالف بودن دخترم برگشتیم تا اینکه من به همسرم گفتم بیا تا تنهایی بریم و ایشون هم که همیشه مخالفت میکردن و میگفتن بچه ها باید باشن قبول کردن تا اینکه صبح روزی که می‌خواستیم بریم ایشون رفتار خوبی نداشتن و من گفتم اکه میخوای اینجوری باشی و حالت و رفتارت اینجور باشه نریم بهتره تا اینکه وقتی تنها شدم یه کم گریه ام گرفت ولی به خودم گفتم آروم باش اشکال نداره حتما از یه چیزی ناراحته که این رفتار را داشته از یه طرفی گفتم نمیرم و چون بچه ها نیستن میشینم راحت تمرین ها را انجام میدم ولی از یه طرفی خیلی نیاز داشتم تا اینکه از خدا خواستم کمکم کنه و هدایتم کنه و به خودم گفتم این یک مسئله هست و قرار نیست من حالم را بد کنم و گفتم احساس خوب اتفاق خوب و هر سه بار که قرآن را باز کردم استاد فقط در مورد طبیعت آسمان زمین آب بود و اونجا بود که گفتم من باید برم و استاد وقتی که حرکت کردیم به همسرم گفتم من می‌خوام برم جایی که درخت باشه کوه باشه آب باشه و خلوت باشه و خدا شاهده به همین جا هدایت شدیم و استاد عزیزم همسری که تا به حالا من با آرامش باهم بیرون نرفته بودیم رفتیم همسری که مخالف فایلهای استاد بود که من گوش میکردم تو ماشین گوش کرد و حتی همون جایی که میخواستم و تنها بودیم فقط فایلهای شما را گوش کردیم و در آخر سر هم لب آب قدم زدیم و تمام صحبتهای شما تو فایل هفتم برام اتفاق افتاد و در آخر هم خانواده ای با ما آشنا شدن و دعوت کردن که باهاشون آش بخوریم

    خدا یا شکرت و تا آخر شب که بهترین روز من بود فقط لبخند و فقط ثانیه به ثانیه میگفتم خدا یا شکرت

    من تونستم بهترین روز را برای خودم خلق کنم

    من تونستم بهترین لحظه ها را تجربه کنم

    من تونستم تو حال خوبی که نداشتم حالم را خوب کنم و احساس خوب و اتفاقهای خوب را برا خودم رقم بزنم

    استاد من می‌توانستم اون مسئله ام را حل نکن و تا آخر تو خانه باشم ولی حلش کردم و چقدر به من حس و حال خوبی دادچقدر آرامش داد

    و بهتون بگم این مسافرت نصف روز برای من بهترین مسافرت بود و خدا یه زیبایی و قشنگی برای من چید و مهیا کرد و تو این چند روز هم همش به طبیعت رفتم و سر سبزی دیدم

    خدا رو شکر برای همه نعمتها

    خدا رو شکر برای وجود شما دو عزیز

    بهترین ها تقدیم به شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سجاد بوستانی گفته:
      مدت عضویت: 2620 روز

      سلام سمانه خانم

      دوست عزیز

      نمیدونم چرا باخوندن این کامنت با شما احساس نزدیک بودن کردم

      مسیری که داری میری درسته

      روخدت کار کن نه بچه ها و نه شوهر مهم تر از خدت نیستن

      ادامه بده ارام باش تو مسیر صحیح که باشی از در و دیوار برات میریزه

      شوهرتم حتما نرم میشه چون بدخلقیش بخاطر مشکلات درونیش هس و حتما تو اموزه ها مشکلش حل میشه انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سمانه سادات گفته:
        مدت عضویت: 999 روز

        سلام بر شما سجاد عزیز دوست هم فرکانسی

        واقعا همینه آرام باش

        ومن هر روز به خودم میگم آرام باش احساس خوب داشته باشه اتفاق خوب میفته واقعا از در و دیوار

        و خدا رو شکر همسرم هم خیلی بهتر شده کسی به من زنگ نمی‌زند حالم را بپرسه کسی که زنگ نمی‌زند بگه چیزی احتیاج دارین حالا عملی شده و من خودم می‌دونم که همسرم باورهای اشتباه داره من خودم می‌دونم کسی را نمیتونم تغییر بدم و از زمانی که دوره شیوه حل مسائل را خریدم اصلا همه چی تغییر کرد

        من هیچ عجله ای ندارم

        فقط قرار رو خودم کار کنم و زمان بزارم

        ممنون از شما که باعث شدین من اینا را به خودم یادآوری کنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1053 روز

    بنام خداوند بخشنده و کریم

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز

    واقعا هر چه از دوره ی شیوه حل مسایل بگم کم گفتم

    یه دوره‌ی بی نظیر که بیشتر و بیشتر از این مبارزه

    وتمریناتش عالی من اتفاقی به این دوره هدایت شدم و خدارا هزاران هزار بار شکر میگم که منو به این دوره هدایت کرد

    من دوبار به مشکل برخوردم و خیلی راحت و عالی مشکلم و حل کردم واقعا من که خیلی نتیجه گرفتم

    وتمریناتش تورا زیر و رو می‌کنه و اینکار خودتو کلا شخم زدی و تازه خودت را می‌شناسی

    که بابا تو قربانی نیستی تو قویی تو از دل این مشکلات و مسایل برای خودت راه حل میسازی راحت و آسون

    ومیتونی نقاط قوتت را بیشتر و بیشتر کنی و تازه پی میبری به به چه چیزهای من داشتم و خودم خبر نداشتم

    و تازه به این پی میبری و مسولیت همه چیز بر عهده توست با شناخت خودت

    استاد این فایلتون هم بی نظیر بود

    دوره ی شیوه حل مسایل بی نظیرتر

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    از شما استاد و خانم شایسته عزیز م خیلی خیلی متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2900 روز

    سلام به استاد جان و دوستان عزیزم

    دقیقا دیروز با یکی از دوستان در مورد همین موضوع یعنی احساس قربانی بودن در شرایط رو داشتم صحبت می کردم و اینم یه همزمانی عالی بود با انتشار این ویدئو

    خیلی تا حالا از پدر و مادر خودم یا حتی زیاد از همسرم شنیدم توی صحبت با دیگران یا بچه ها که من خودم نخوردم دادم بچه ام خورد من خودم نپوشیدم دادم اون پوشید خودم کفش نداشتم ولی برای بچه ام خریدم و کلی خود سرزنشی و دیگر سرزنشی و احساس قربانی شدن برای اینکه آقا تقصیر فلانی بوده من وضعیت الانم بدین شکل است

    این صحبت منو به فکر فرو برد و از خودم سوال کردم که آیا در آینده من هم این احساس رو در مقابل همسر و فرزندانم دارم ؟

    و جوابش برای من خیر بود

    چرا ؟

    چون من اولویت اول همه چیز خودم هستم و یه جورایی خود خواه هستم توی رسیدن به خواسته هام

    بابت همین هم همیشه بهترین رو پوشیدم بهترین ادکلن رو خریدم واسه خودم مسافرت عالی رفتم بهترین غذاها رو خوردم و همیشه بهترین رو برای خودم اول انتخاب کردم

    و همین رفتار هم پیام بسیار بزرگی برای همسر و فرزندان م بود که برای خودشون ارزش قائل باشند و اولویت با خودشون باشه البته که اینم نه که کسی رو آدم حساب نکنیم یا به قول استاد دیگه از این طرف خر بیافتم نه

    ولی این احساس رو نداشتم خدا را شکر

    یه موضوع دیگه هم در مورد پول هست

    فک کنم همه مردم ایران یا شاید جهان در مورد پول مشکل توی باور هاشون دارند حتماً

    چند وقت پیش من 20 میلیون تومان دستمزد یه کار رو از یه نفر دریافت کردم اولش نمی دونم یه جوری شدم انگار

    انگار احساس می کردم من به اون طرف ظلم کردم و خودم رو لایق نمی دونستم و ذهنم هی نجوا می کرد مگه تو چکار کردی که اینقدر پول گرفتی

    این اولین تجربه من در مسیر علاقه ام بود که از تولید یک محصول پول و ثروت وارد زندگی من میشد و چه تجربه لذت بخشی هم بود کیف داشت واقعا این اتفاق چون برای اولین بار من محصولم رو که چیزی حدود سه ماه با عشق روش کار کرده بودم به فروش رسونده بودم اونم نقد و اونم 20 میلیون در صورتی که حقوق کارمندی من با 13 سال سابقه 15 میلیون در ماه بیشتر نیست و این یه موفقیت بسیار اساسی و بزرگ برام بود

    خلاصه این احساس رو داشتم

    و انگار یه باور و یه آگاهی بهم داده شد

    که آقا اون فردی که 20 میلیون تومان به من داده اصلا قرار نیست چیزی ازش کم بشه یا پولش توی حسابش کم بشه اون با پرداخت این هزینه هزاران برابر سود میکنه و به پول و زندگی ش برکت می‌باره و هزار برابر این پول به حسابش بر می گرده

    جهان جهان فراوانی هست

    من توی دوره شیوه حل مسئله به این موضوع در مورد خودم پی بردم که من با راحت و ساده انجام شدن کارها ذهنم مشکل داره و از اون رنج می بره و همیشه عادت داشته که کارها پیچیده و سخت و زمانبر و با زحمت و زجر زیاد انجام بشوند و با راحتی و سادگی خیلی خوشش نمیاد

    برای همین هم وقتی که من کاری رو که شکلش کاملا با قبل فرق می کرد

    از توی خونه با عشق و لذت در مسافرت حتی این نرم افزار رو طراحی کردم و دستمزدش هم نقد به حسابم واریز شد

    این برای ذهن من گنگ بود و با هر ترفندی سعی در خراب کردن اوضاع داره

    اما خبر خوب برای من اینه که من تغییر کردم و نشونه اش هم نتایج هست که برام اتفاق افتاده اند

    خدا را شکر استاد بابت این آگاهی های زیبا و ناب و راهگشا

    دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مرتضی پویان گفته:
    مدت عضویت: 2558 روز

    بنام خدایی که تنها قدرت جهانه و سیستمی خلق کرده برای پاسخ دهندگی

    و به من اجازه خلق خودم رو با فرکانسم داده به هر سمتی که خودم بخوام.

    سلام به استادم سلام مرد

    اول از همه تحسینت میکنم برای اقدامات مداوم برای بهبود شرایطت از خوب به عالی و از عالی به عالیتر.

    منم به نوبه خودم اینو سرلوحه زندگیم قرار دادم که شرایطم رو تو هر مداری که هست بهبود بدم.

    مرتضی پویان از زمانی که خودش رو پیدا کرد و فهمید که میتونه از شرایطی که موجوده خودش رو رهایی بده دست به اقدام زد.

    من از اول از نقش قربانی بدم میومد استاد و به نسبت خیلی کم خودم رو قربانی دونستم و پذیرفتم شرایط رو

    از 15 سالگی نپذیرفتم و خودمم قربانی ندونستم و شروع کردم و مهاجرت کردم و شروع کردم رو پای خودم وایسادم با همون باورهای اون موقع شروع کردم و ساختم یکم یکم زندگیم رو

    از فقر و زندگیه پر از تنش که خودم خواسته بودم درش وارد این جهان مادی بشم خودم رو جدا کردم و ساختم تا الان

    هر آنچه که تونستم باور کنم که میتونم داشته باشم رو خلق کردم و خدای یکتا هم کمکم کرد تا از یجایی به بعد کاملا بفهمم قدرت خلق کنندگیم رو و الان دیگه اصلا به ذهنم اجازه نمیدم که تو فکر هم قربانی بدونم خودم رو

    وقتی خودم رو دیدم در گذشته و تغییرات تا به الان رو

    وقتی الگویی مثل شمارو خدا سره راهم قرار داد که در تمام جنبه ها خلق کرده و جذب کرده اونچه میخواد رو دیگه مجالی برا قربانی بودن نمیمونه.

    دوره شیوه حل مسائل فوق العادس و تا الان تو این چند سال که دارمش کلی مسئله ازم حل کرده و الانم که مریم جان و شما زحمت کشیدید و بازم بهبودش دادید دیگه محشره و تو همین چند وقته باهاش کلی مسئله تو روابط و شخصیتم و ثروت حل کردم.

    یه آرامشی چند وقتیه وارد وجودم شده که از ایمان به حل شدن مسائلیه که هیچ راهی الان براش نمیدونم ولی مطمئنم که بهم گفته میشه

    و الان تو کسب و کار و زندگی شخصیم به نسبت قبل دیگه درگیر اینو چه کنم و اونو چه کنم نیستم میدونم و ایمان دارم بهم گفته میشه

    این آرامش چقدر کمک کنندس در ایجاد شرایطی تا خداوند بتونه وارد عمل بشه و بهم راه حل تمام مسائلم رو بگه از بینهایت طریق

    استاد جانم ازت ممنونم که همچنان پرقدرت داری پیش میری و برامون الگویی شدی که هم خودش خوب زندگی میکنه و هم کمک میکنه تا جهانش جای بهتری باشه برای زندگی.

    دوست همفرکانسی که داری کامنت منو میخونی

    من از فقر به ثروت پایداری که راضیم کنه در مسیر مورد علاقم

    از یه آدم افسرده که با الکل یکم بیخیال بوده و تو جهنم دست و پا میزد به یه انسان شاد و پر انرژی که الان هنوزم فکر میکنن خیلی که مستم از بس که شادم

    از یه آدمی که تنها و روابط داغونی داشت به شخصی که الان تو یه رابطه عاشقانه و پر از عشق و آزادیه و کلی هم دوست هم فرکانس داره

    و یه کلام از جهنم به بهشت اومده

    میخوام بهت این مژده رو بدم که میشه فقط یکم یکم تغییر بده و جلو بیا تو از پس حل تمام مسائلت بر میای چون در وجودت تمام راه حل ها هست و خدایی نزدیکه توه که نه تنها تمام راه حل هارو داره بلکه خودشم کلی از کارهارو برات راست و ریس میکنه

    پاشو جهاد اکبر کن تغییر بیرون حتمیه

    حس خوب .احساس رضایت.حال خوش.پول و مال .روابط عالی با خودت و دنیا.تجربه بهشت

    لاجرم بهت داده میشه وقتی تو ادامه بدی این مسیر توحیدی رو با استاده بینظیرش که وجود خوده خداس در این دنیای زیبا.

    در پناه خودش که نزدیکه و در وجود هممونه و خودشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    خاتون حاجی وند گفته:
    مدت عضویت: 1955 روز

    سلام و سپاس استاد جانم ، مریم جان و دوستان عباس منشی

    استاد قدردانم از خداوند و شما بخاطر این فایل داغ و خیلی مهم

    استاد خیلی مهمه که بین این دو تا انتخاب من چی باشه

    من اینجام که قربانی نشم

    من اینجا حضور دارم و روی خودم کار میکنم که زندگیم را خلق کنم

    قربانی شدن که خیلی کار راحتیه کافیه هر چی ذهنم میگه گوش کنم ، به زبون بیارم و به رفتار نشون بدم

    اما اینجام و دارم تلاش میکنم تجربه های عالی در زندگیم خلق کنم

    میخام فارغ از اینکه چه گذشته ای دارم و چه فرکانسی در گذشته ارسال کردم یه زندگی رویایی برای خودم بسازم

    استاد جان تجربه من در این مورد مربوط به ادامه دادن با آدماییه که از رو ترس کنارشون بودم

    کسانی که فکر میکردم باید در کنارشون باشم برای اینکه منو طرد نکنن همه جور برخوردی رو اجازه بدم باهام داشته باشن

    وقتی باور ارزشمندی رو در خودم تقویت کردم دور شدم از هر چی و هر کسی که به نوعی به این باور ضربه میزد

    من میخام خالق زندگی خودم باشم برای این کار اول باید منِ ارزشمند خودم را پیدا میکردم و خدا رو شکر به لطف خدا و شما این اتفاق در من افتاد .

    حذف کردن آدم هایی که مخالف خاتونِ جدید بودند و با این خاتون جدید حال نمیکردن کاری بود که من انجامش دادم و به قدری قوی شدم که گاهی خودم هم خودمو نمیشناسم .

    اما من عاشق این خاتون جدیدم که قراره روز به روز بهتر و قوی تر بشه .

    استاد من تو همین شرایطی که همه مینالن و تو کوچه و خیابون گله و غر غر میکنند دارم کلی زیبایی در روز می بینم

    درآمدم چندین برابر شده و در اکثر زمان ها حال و احساسم عالیه .

    ممنون از خداوند ، ممنون از شما و برو بچه های سایت عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1986 روز

    سم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    خدایا شکرت صبح اومدم سمت سایت و دیدم استاد فایل اموزشی جدید گذاشته خدایا شکرت خیلی ذوق کردم

    و همین انرژی و ذوق و شوق رو اگر همه‌مون بذاریم انشالله مثل قدیم می‌افتیم تو دور و یک روز در میون فایل خوب از استاد و سایت عباس منش داد کام خواهیم داشت

    بنابراین برای بیشتر کردن این انرژی من به نوبه خودم میام امروز تو این جمع دوست داشتنی کامنت میذارم تا کمک کوچیکی باشم برای گسترش و زیاد شدن این اگاهی در جهان

    در تمرین این جلسه که استاد در مورد شیوه حل مسائل صحبت کرده میخوام مثالی از خودم بزنم که ممکنه بهتون ایده بده

    جالبه همین دیروز یه اتفاق تکراری برای کسب و کارم رخ داد که باعث شد من به فکر فرو برم و بیام بشینم و دو دو تا چهار تا کنم و بفهمم ایراد از کجاست و چرا این سناریو تکراری برای من همیشه رخ میده

    و از اونجایی که من دارم روی خودم کار میکنم و خداشکر به این مرحله از باور رسیدم که من خالق زندگی خودم هستم و هر اتفاقی تو جهان اطرافم رخ میده چه از لحاظ سلامتی ، روابط ، معنویت ، مالی چه خوب چه بد صد در صد باعثش من هستم و عوامل بیرونی هیچ تاثیری تو اتفاقات زندگی من ندارند

    این من هستم که اصل هستم

    این من هستم که خالق هستم

    این من هستم که قدرت خداوند رو در وجود خودم دارم

    این من هستم که با افکار و باورهام میتونم هر چیزی رو خلق کنم

    بنابراین با این باور من صد در صد مسئولیت اتفاقات زندگی خودم رو می‌‌پذیرم

    برای همین دیروز دیگه اومدم نشستم تا کامل و دقیق بیام بررسی کنم که داستان این مسئله تکراری چیه و از کجا اب میخوره؟

    حالا داستان چیه؟

    من تو کسب و کارم بارها بارها شده مشتری می‌اومده با من ارتباط میگرفته و تا مرحله تمایل به خرید و قرار داد پیش میرفته و جالبتر از این شماره کارت میگرفته تا پول واریز کنه ولی یهویی غیبش میزنه و تماس میگرفتم و پیگیری میکردم جواب نمیداد و خبری ازش نمیشد

    این اتفاق چند بار برای من رخ داد اوایل که با قانون کامل اشنا نبودم شاکی هم میشدم از مشتری که چرا پول نزده و میگفتم اون مشتری یه مشکلی داره

    من که کار خودم رو درست انجام دادم

    ولی هر چقدر که جلوتر رفتم و بیشتر روی خودم و درک بهتر قوانین حاکم بر جهان هستی کار کردم و مخصوصا تعدد این اتفاق تکراری رو تو زندگیم بارها بارها دیدم

    دیگه فهمیدم که بابا ایراد از جای دیگه‌ست این من هستم که مشکل دارم نه اون مشتری

    یه جایی تو افکار و باورهای من ایراد وجود داره و ترمزی هست که نمیذاره تو اون لحظه اخر اون اتفاق دلخواه رقم بخوره

    دیروز دیگه به خودم گفتم این فایده نداره من باید الان بشینم این مسئله رو برای همیشه حلش کنم

    بنابراین مثل همیشه از خدا کمک خواستم و به خدای خودم گفتم که

    خدایا بارها بارها تو این مسیر من به مسائل و تضادهای زیادی خوردم که هر موقع ازت هدایت خواستم خیلی راحت اومدی از طریق نشونه‌ها بمن الهام کردی و کمک کردی تا من اون تضاد رو حل کنم بنابراین باز هم میخوام منو هدایت کنی و بمن کمک کنی

    و این باور رو در خودم ایجاد کردم که

    خدا عاشق منه

    خدا در وجود منه

    و جواب تمام سوالات رو داره

    و عاشقانه دوست داره منو هدایت کنه تا در مسیر خوشبختی و گسترش حرکت کنم

    این باورهای قدرتمند کننده رو بارها بارها با خودم تکرار کردم

    و البته یه باور دیگه هم دیروز تو کامنت بچه‌ها که استاد تو فایل قبلی در موردش صحبت کرده بودن هم یاد گرفتم که

    جواب تمام سوالات بسیار ساده و دم دست و بغل گوش ماست

    این باور رو بارها بارها با خودم تکرار کردم و بعد نشستم تو خودم ریز شدم که چرا من تو فروش فلان محصول بعضی اوقات به مشکل میخورم

    ( کار من کشت و تولید و خرید و فروش برگ و پاجوش الوئه وراست که فروش پاجوش که همون بوته‌های کوچیک میشه خیلی سخت‌تر از فروش برگ تو بازار هست برای همین اکثر همکارها پاجوش الوئه ورا از گیاه جدا میکنند و دور میریزند تا گیاه اصلی رشد بهتری داشته باشه برای محصول برگ )

    ( خیلی جالبه داشتم این توضیح اضافه رو میدادم که شما بهتر درک کنید که داستان دقیقا چیه

    بعد یهویی تو همین نوشتن یه باور کمبود دیگه تو باورهام شناسایی کردم که چرا من فکر میکنم فروش پاجوش سخت‌تره در صورتی که این باورهای محدود کننده منه که اتفاقا باید روی این مورد هم کار کنم تا درستش کنم خدایا شکرت منو هدایت کرد تا بهتر خودم و باورهام رو بشناسم و بفهمم کجا تو افکارم ایراد دارم )

    خلاصه چون این باورهای محدود کننده رو دارم برای همین زیاد برای محصول پاجوشم ارزش قائل نیستم و بارها شده این محصول بدون اینکه پولی از کسی بگیرم به دوستان و نزدیکان همین جوری دادم

    و وقتی اومدم فکر کردم و بررسی کردم که چرا این رفتار رو از خودم نشون میدم رسیدم به این اصل که من هنوز برای این محصول خودم ارزش قائل نیستم و محصول مهم و با ارزشی نمیدونم و چون این باور رو داشتم برای همین مشتری که خریدار این محصول بود با من ارتباط میگرفت و تو اون لحظه اخر پشیمون میشد و معامله انجام نمیشد

    وقتی که من این ترمزم رو شناسایی کردم و به لطف هدایت خداوند فهمیدم لااقل ایراد این مسئله‌ای از کجاست و خیلی خوشحال شدم از اینکه فهمیدم مشکل از کجا اب میخوره

    مثل مکانیکی که وقتی میفهمه ایراد ماشین از کجاست هنوز هیچ کاری براش نکرده میبینی خیلی خوشحاله که تونسته درست ایراد رو تشخیص بده و بعد میاد با رفتارهای درست حلش میکنه

    من تقریبا تو ابتدا همین حس و حال رو داشتم

    و بعد از خدا هدایت خواستم که چه عملی باید در راستای حل این مسئله انجام بدم

    و همون لحظه بمن الهام شد به پسرعموی زنگ بزن که بهش پاجوش مفتی دادی و بهش بگو‌ گیاهی رو که بهت دادم رو حساب کنه و پولش رو برام واریز کنه

    واقعا انجام اینکار خیلی سخت بود و من هی از خودم میپرسیدم چی بگم به این بنده خدا و ممکنه طرف ازم ناراحت بشه و بقیه مردم اگه بشنوند چی میگن و خلاصه کلی از این نجواها تو ذهن من می‌اومد که سعی داشت جلوی منو بگیره

    ولی من اومدم از اهرم رنج و لذت استفاده کردم از اونجایی که هدف اصلیم رشد و پیشرفت و فروش بیشتر تو کسب و کارم هست بنابراین به خودم گفتم اگر میخوام رشد کنم باید اینکار رو انجام بدم و وارد دل ترسهام بشم و این مسئله رو برای همیشه حلش کنم و اگر اینکار رو نکنم تا اخر عمر همین مشکل با من خواهد بود و خلاصه من همون لحظه گوشی رو گرفتم برای پسرعموم زنگ زدم و بهش توضیح دادم که این تعداد پاجوش از من گرفتی و زحمت بکش فلان مبلغ رو برام واریز کنه ( البته خیلی دوستانه و محترمانه )

    جالبه پولش چیز خاصی نمیشد در حد 100 هزار تومن بود

    ولی خود انجام اینکار پا گذاشتن روی ترسهام بود که خیلی به رشد اعتماد بنفس من کمک میکرد که بدنبال راضی کردن دیگران نباشم و کاری که از نظر من درسته و منو راضی میکنه رو انجام بدم

    خیلی جالبه من تلفنی در حال صحبت کردن با پسرعموم بودم که داشتم درمورد پرداخت پول صحبت میکردم که همون لحظه چندین بار پشت خطی داشتم و نگاه کردم ببینم کیه !!!؟؟

    شاید باورتون نشه ، دیدم همون مشتری که شماره کارت ازم گرفت ولی پول نزد و یهویی غیبش زده بود و حتی جواب تماس منو رو هم نمیداد الان پشت خطی من بود

    همون لحظه کلی خدا رو شکر کردم از اینکه چقدر جهان سریع پاسخ میده و نذاشت به فردا بکشه سریع نتیجه ایمان رو پاداشهای خودش بمن جواب داد و سمت من فرستاد

    اگر این اتفاقات معجزه نیست پس چیه؟؟؟

    من ایمان خودم رو نشون دادم و حرکت کردم تا مسئله رو حل کنم و بلافاصله جهان پاسخ داد

    خلاصه اینکه من از پسرعموم پول اون تعداد پاجوش که بهش دادم رو گرفتم و بعد اون مشتری یه ساعت بعد دوباره با من ارتباط گرفت و کلی ازم عذر خواهی کرد و گفت من تا چند ساعت دیگه پول به حسابتون واریز میکنم

    که همین اتفاق هم رخ داد

    اقاااااااااا وقتی نتیجه رخ داد و اون مشتری پول زد و سفارش داد منی میگی انگار بزرگترین کار دنیا که غیرممکن بود و کسی نمیتونست انجام بده ولی من تونستم انجامش بدم

    درست مثل کارهای بسیار بزرگ و جهانی که ایلان ماسک تو پروژه‌هاش انجام داده و کسی تا حالا نتونسته

    من همون حس و حال داشتم و تو اتاق از خوشحالی مثل دیوانه‌ها می‌دویدم و میرقصیدم و هی بالا و پایین میپریدم و هی به خودم میگفتم

    من تونستم

    من تونستم

    اره پسر همینه

    من فوق العاده‌ام

    من بالاخره موفق شدم

    همسر و بچه‌هام که با تعجب منو میدیدن

    خلاصه خیلی خوشحال بودم از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم

    البته این ذوق و شوق من نه اینکه بخاطر پولی که دریافت کردم بود بلکه بیشتر بخاطر مسئله‌ای که چندین سال با من بود و همیشه کار رو خراب میکرد و تو اون لحظه اخر نمیذاشت من به خواسته‌ام برسم بود که تونستم بالاخره شکستش بدم و بیام اون مسئله رو حلش کنم و پول نتیجه درست اون رفتار بود که کاملا طبیعی من بهش برخورد کردم

    خداشکر باز هم من توسط خداوند سوپرایز شدم و از هدایت و الهامات خداوند استفاده کردم و خیلی راحت با یه تماس وارد دل ترسهام شدم که البته اولش سخت بود وقتی که وارد شدم دیدم چقدر راحت بود

    تازه پسرعموی من خیلی هم استقبال کرد و کلی هم تشویقم کرد که چقدر خوب بلدی بفروشی که من باید ازت کلی چیز یاد بگیرم

    و من بعدش چقدر به خودم افتخار کردم و چقدر به خودم افرین گفتم از اینکه من چقدر به محصولم علاقه دارم که براش ارزش قائلم و چون دوستش دارم به هر کسی که این محصول رو میدم از طرف انتظار دارم بابت این محصولی که بهش دادم ازش پول درخواست کنم

    که خود انجام اینکار خیلی به رشد اعتماد بنفس من کمک میکنه

    ببخشید دوستان کامنتم طولانی شد دوست داشتم با دیتیل کامل توضیح بدم تا کامل براتون جا بیافته داستان چی بود و من دقیقا چطور رفتار کردم و از همه مهمتر چه عملهایی انجام دادم که باعث شد این نتیجه عالی رو بگیرم

    البته نمیگم کامل مسئله حل شد چون باورهای کمبود همیشه با من هست

    من با کار کردن و تکرار کردن این نوع رفتار و بهبود دائمی میتونم ارام ارام نقش و تاثیر گذاری این باور کمبود رو کم رنگ کنم و بجاش باورهای قدرتمند کننده و باورهای فراوانی و باور ارزش لیاقت رشد بدم و اعتماد بنفس خودم رو هی بالاتر بالاتر ببرم

    دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم

    دوست داشتم تو این جلسه اتفاقی که دیروز برام رخ داد که اتفاقا ربط داشت به موضوع این جلسه با شما عزیزان درمیون بذارم هم کمکی کرده باشم برای تقویت باورهام و هم ایده داده باشم برای بقیه دوستان برای بهتر حل کردن مسائل زندگیشون

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1626 روز

    با یاد و نام رب الارباب و تنها قدرت برترکه را آفرید تا تجربه کنم خودم را وبهترین خودم باشم

    با هدایت قلبم که جایگاه خالقم هست می‌نویسم

    با درود به استاد خوش تیپ و پرانرژی ام ومریم جان عزیز که تا آخر این ویدئو با استاد همراهی کردند

    استاد جان من تازه بعد از جلسه سوم دارم متوجه این دوره میشم که چه دوره ای میشه این دوره

    اگر سلولی کار کنیم وبا خودمون صادق باشیم

    مخصوصا سوالها که کولاک کرده تا بخش سه

    انگار نمیتونم به خودم دروغ بگم یا پنهون کاری کنم زود مچ خودم را میگیرم که ببین اینجا تو شرک داشتی

    استاد جان چقدر این فایل به موقع روی سایت گذاشته شد چقدر درس داره

    سمیه قبل همه را مقصر حال بدش یا اتفاقاتی که براش می افتاد که به خاطر فرکانس خودم بود را می‌دانستم الان تا به مسئله ای پیش میاد خودم را با خودم روبه رو میکنم که با خودم روراست باشم

    چقدر سوال خوبی مطرح کردید که در بخش دو منم جواب دادم بیشتر از تعدادی که خواسته شده بود که کجاها مسائل را حل کردم وبرام اصلا اهمیت نداشت

    میگفتم خب چیه این راه حل که کاری ندارد

    ولی با این دوره فهمیدم حتی مسائل کوچیک هم که حل کردم خیلی مهمه و باعث میشه مسائل مهم تر را حل کنم

    مثلاً برای اینکه بیکار نباشم وخودم پول در بیارم وعزت نفسم را بالا ببرم شروع به رفتن به در مغازه ها کردم ومحصولم را معرفی کردم

    اولش سخت بود برام ولی الان راحت تر شدم وراحت میفروشم

    این برام خیلی مهم بود که خودم پول در بیارم و عزت نفسم بالاتر بره

    با این دوره شیوه حل مسائل قوی تر شدم ومیگم باید رو خدا حساب کنی و منتظر کسی نشی چون تو هستی که دست خودت را میگیری وبا توکل به خدا میتونی به خودت کمک کنی

    از خدا می‌خوام که این دوره عالی را خیلی خوب کار کنم وهمونی بشم که خودم دوست داره وقوی تر بشم با حل هر مسئله و بزرگتر بشم

    مسائل نیامدند که ما را آزار بدن بلکه اومدن مارا قوی تر کنند وبا حلش عزت نفسمون بالاتر بره وجهان را گسترش بدیم

    استاد الان یه چیزی از دوره قانون آفرینش به یادم اومد که شما فرمودید اگر بخواهیم ثروتمند بشیم یا رشد کنیم باید پایین پایین ها را رد کنیم تا به بالاتر برسیم از خوراک و پوشاک ومسکن و پربشیم و با حل مسائل کوچیک ما توانایی حل مسائل بزرگ را داریم ودیگه می‌خوایم یه کاری برای جهان کنیم مثل ایلان ماسک که چه مسائلی را حل کرده که الان

    بزرگ فکر می‌کنه

    خدارا هزاران سپاس بابت دوره شیوه حل مسائل زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    هلنا گفته:
    مدت عضویت: 2688 روز

    سلام و درود خدمت استادترین استادان قانون جذب و قوانین خداوند حاکم بر جهان هستی

    استاد من بعد مدتها اومدم با دست پر از نتیجه هم اومدم با کلی خبرای خوب اومدم خدارو صد هزاران مرتبه شکررررر

    استاد جان و اهالی سایت الان که دارم این کامنت رو مینویسم با عشق زندگیم نشستیم تو گیت مون تو فرودگاه بین المللی اسلو ( پایتخت نروژ ) و منتظر پروازمون هستیم

    انقدر حجم اتفاقات خوب این اواخر برام زیاد بود ک نمی‌دونم از کجا شروع کنم کدومش رو بگم …. خدایا شکرت

    من و عشقم تو همین عیدی ک گذشت ( عید فطر ) عقد دائم کردیم و الان رسما و شرعا و قانونا زن و شوهریم ‍️‍ و الانم داریم میریم ماه عسل ️

    خلاصه جونم براتون بگه که هنوز فایل رو ندیدم اما قانون تمرکز بر نکات مثبت حکم می‌کرد که کانون توجه و تمرکزم رو در طول این سفر پربرکت ببندم ب زیبایی‌ها و اتفاقات مثبت و صدق بالحسنی کردن تا انشالله آسان گردم بر آسانی ها

    عاشقتونم استادم مختصر و مفید خواستم فقط ردپای از خودم اینجا جا گذاشته باشم

    حکایت همچنان باقیست …

    هلنا و کریستوفر

    25.04.2023

    فرودگاه گاردموئن شهر زیبای اسلو / نروژ ️️

    برم که فایلو ببینممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      ربابه و محمد و سام گفته:
      مدت عضویت: 1638 روز

      سلام به هلنای عزیز و دوست داشتنی

      من اغلب کامنتهای زیبا و پرمحتوا و مثبت شما را تو سایت دنبال میکنم و از خواندنشان لذت میبرم.تحسین زیباییها توسط شما خیلی عالیه.

      راستی پیوندتان با کریستوفرعزیز وتبریک میگم همیشه شاد و خندان باشید و از بودن کنار هم لذت ببرید.

      من منتظر خواندن نظرات زیبای دیگر از طرف شما هستم.

      در پناه الله زیبا و مهربانمان باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: