دیدگاه زیبا و تأثیرگزار رویا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
استاد با خوشحالی برای بازدید از موزه اسرار آمیز CORAL CASTLE با خوشحالی بلیط خریدند. یعنی برای هر آموزشی و یاد گیری باید بهایی رو پرداخت کرد و استاد برای این اسرار سر به مُهری که براشون جالب بود بهایی پرداخت کردند.
یعنی هر چیزی بهایی دارد ..و برای هر تجربه ای باید بهای آنرا پرداخت کرد.
در این قسمت یک زنجیر آویزانی که یک وسیله ی آهنی سنگینی بالای یک چاله رو وجود داشت که بداخل یک گودال هدایت شده بود . ولی من متوجه نشدم که این وسیله چه کارایی داشت ولی معلوم بود که یک کار اساسی رو انجام میداد شاید هم برای در آوردن اون سنگ ها بوده.
وقتی داشتم به این افراد نگاه میکردم برام جالب بود که همه جوان بودند و چقدر جالب بود که می خواستند به درک بهتری از این اسرار دست پیدا کنند. چترهای زیبای سفید و مشکلی که بعنوان سایه بان در زیر اشعه خورشید بر سر گذاشته بودند جالب بود. استاد داستان آشنایی با این مکان رو اینطور توضیح دادند که:
پانزده سال پیش در دانشگاه بندر عباس برای تحقیق افراد موفق و افرادی که توانسته بودند کارهای خارق العاده انجام بدهند به یک کافی نت رفته بودند. یک وبلاکی رو دیدند در مورد CORAL CASTLE صحبت می کرد. یک قلعه مرجانی بود که یک فردی بنام ادوارد شکست عشقی خورده بود اونجا رو ساخته که این فرد جثه ضعیفی داشته با وزن ۴۵ کیلو و قد ۱۵۰ سانت بسیار ضعیف و همچنین بیماری سل هم داشته و بخاطر این بیماری به یک منطقه گرم و مرطوب جنوب شرقی فلوریدا رفته بود .. و بخاطر اون عشقش یک قلعه ی سنگی با صخره های مرجانی رو درست کرده . این صخره های مرجانی هر کدامشون بیش از بیست و یا سی تُن وزن داشته و جالبتر از همه اینکه به تنهایی درست کرد. بصورت مخفیانه در دل شب این قلعه ی صخره ای مرجانی رو ساخته.
چقدر تحسین برانگیزه و چه خلافیتی و بیشتر از همه چطوری به چنین ایده ای هدایت شد. فکرشو بکن اگر هر کسی چنین شکست عشقی رو میخورد و یا هر شکست دیگری میخورد یا افسرده میشد یا معتاد میشد و یا دیوانه میشد به ناکجاآباد سر در میاورد …. چقدر برام جالب که که این بشر چه باوری داشت که به چنین راه و مسیری هدایت شد و چطوری اینقدر قشنگ کنترل ذهن داشت.
واقعا چه طوری این سنگ های سنگین رو بدون هیچ ابزار خاصی جابجا کرده و آن هم تنهایی در دل شب هم فقط کار میکرده هیچکس هم نحوه ی کار کردن ادوارد رو ندیده بود بخاطر همین هم افسانه های جالبی رو براش توصیف کردند .. اینکه بچه های محله شبها میدیدند که ادوارد یک وردی رو میخونه و اون سنگ ها مثل بادکنک از روی زمین بلند میشند و میذاره روی هم قرار میده. ذهن های محدود و ذهن های نامحدود رو چقدر در اینجا میشه مقایسه کرد.
اینکه فکر می کردند آدم فضایی ها بهش کمک کردند و یا اینکه قانون جاذبه رو برعکس کرده! یا اینکه یک انرژی و نور عجیب غریبی وجود داره! و یا یک افسر نیروی هوایی گفته بود که در اون منطقه جاذبه وجود نداره و نقطه صفر جاذبه هستش.
برام جالب بود که استاد این خواسته شون رو که پانزده سال از یک وبلاکی دیده بودند رو فراموش نکرده بودند و هدایت شدند به اون منطقه و از نزدیک ببینند و با اینکع اصلا خاطرشون نبود این ادوارد در فلوریدای آمریکا باشه. چقدر هدایت های جهان هستی شگفت انگیزه دست به دست هم میده که انسان ها رو به اهدافشون برسونه با اینکه اصلا نمیدونستن که این اسرار در فلوریدای آمریکا باشه اونم جایی که که استاد دقیقا در همان منطقه مهاجرت کرده بودند. الله و اکبر
ادوار این باور لیاقت و ارزشمندی رو در وجودش داشت با یک باور درست ومناسب و یک ذهن ثروتمند .این اعتماد بنفس و عزت نفسی که داشت همون موقع از این قوانین و
ذهن ثروتمند، پول هم بدست آورد . یعنی خودش اونجا رو تبدیل به موزه کرده بود و کسانی که دوست داشتند اونجا رو ببیند در قبال پول اجازه میداد که بازدید کنند و میگفت من یک قوانینی از جاذبه و اهرم و وزن رو بلد هستم که میتونم این کارهارو بسادگی انجام بدم . در واقع همان فوت کوزه گری است. این سنگ ها رو از دل همان زمین در آورده و تراشیده . ایشون این سنگتراشی رو از خانواده و پدرشون و نسل در نسل یاد گرفته بود یعنی در این زمینه تجربه داشتند و بطور تخصصی در این زمینه مهارت داشتند و بعد از قوانین تکامل ( حدودا بیست سال با صبر و حوصله) خلاقیت هایی هم در این زمینه بکار بردند از جمله تقویم سنگی که با نور خورشید کار میکرد روز ها و هفته های ماه های سال رو نشون میداد و همچنین ساعت خورشیدی رو نشون میداد . حتی یک صخره ای رو درست کرده بود که از طریق ستاره ی قطبی فصل ها رو نشون میداد و برای خودش تختخواب لذتبخش درست کرده بود کتابخانه ی سنگی .که در زاویه های نور خورشید بتونه کتاب بخونه . چقدر جالب که اینقدر در مسیر رشد و پیشرفت بود یعنی بطور مداوم مستعمر در روند تکامل بود و چه اراده ی محکم و قوی داشت.
و اما درس مهم از بازدید از این موزه ی اسرار آمیز:
اگر قوانین رو درک کنیم میفهمیم که روابط عاشقانه قانون داره؛ سلامتی قانون داره؛ ثروت ساختن قانون داره؛ “خوشبخت زندگی کردن” قانون داره؛
در واقع همه چیز قانون داره و هیچ اسرار یا معجزه ای که قوانین طبیعت و فیزیک رو نقض کنه، وجود نداره. مثل باز شدن رود برای حضرت موسی که طبق قوانین طبیعت در یک شرایط خاص وزش باد به سمتی خاص و یا در زمان مناسب جزر و مد این دریا باز شده و حضرت موسی هم برای عبور از دریا در شرایط درست ومناسب و زمان درست ومناسب هدایت شده بود .
درباره اسرار این موزه شگفت انگیز و نحوه ساختن اون توسط یک انسان لاغر اونهم به تنهایی موضوع اینه که: یک فرد آمریکایی هفت هشت سال پیش ، قوانین اهرم و وزن رو جلوی دوربین انجام داده و گفته اسرار و راز اهرم ها رو فهمیدم و اصلا کار سخت و پیچیده ای نیست.
یعنی بلوک های سیمانی به وزن ده تن ساخته و خودش هم بتنهایی جلوی دوربین جابجا کرده یک اهرم اله کلنگ وار درست کرد با وزنه های مختلف روی یک طرف اله کلنگ قرار میداد و با جابجا کردن این وزنه ها و قرار دادن چوب زیر قسمت میانی اله کلنگ توانسته ارتفاع اون سنگ ها رو بالا بیاره و حتی گفتع میشود بیشتر از ده تن و یا بیست تن رو هم انجام بده …. همینطوری که با این اله کلنگ بازی میکنه آنقدر این کارو تکرار میکنه که اون بتون سیمانی رو بطور عمودی سرپا نگه داره و بعد وزنه ها رو روی اله کلنگ جوری میذاره که یک سمتش بیاد پایین و شلنگ آب رو به قسمت زیرین اله کلنگ میگیره و خاک های زیرین رو میشوره و کم کم اون بلوک رو سرپا نگه میداره …. واقعا اگر آدم قوانین رو درست یاد بگیره کارها آسان میشود فقط سختیش کشف اولیه ی اون قانون هستش و در ادامه گفتند که:
این چیزی بود فکر می کردم اهرام مصر چطوری ساخته شده و دوست داشتم بفهممم که چطوری این سنگ ها رو در اهرام مصر جابجا کردند. ایشون با بررسی و تحقیق و آزمون و خطا به این نتیجه رسیدند که با این قوانین میشود این کار رو انجام داد. در نتیجه احتمالا آنها هم به این شیوه این آثار را خلق کرده اند.
همینجا باید یک تشکر ویژه و خاص بکنم از استاد عزیزمون که اینقدر پیگیر بودند که رفتند این مستند رو پیدا کردند و برای سایت عزیزمون هدیه کردند . واقعا که در استادی استاد هستی استاد جانم. با دیدن این مستند این موضوع براتون منطقی تر شد و اما نکته این قسمت:
هر چیزی رو که بتونیم منطقش رو درک کنیم و به ذهنمون بدیم، باورهای قبلی ما رو تغییر میده. در واقع برای تغییر باورهامون باید اون موضوع رو برای ذهن مون منطقی کنیم. آدمها معمولا وقتی منطق چیزی رو پیدا نمی کنند، فوری به عوامل بیرونی نسبت میدن. مثل همین کارهای عحیب و غریب رو که به آدم فضایی ها نسبت داده شد و یا یک نیروهای عجیب و غریبی باعث این تغییر و تحولات شده… در صورتی که اگر این مسایل رو از زاویه ی منطقش نگاه کنیم میبینم از قوانین طبیعت استفاده شده و اصلا عجیب و غریب نیست:
این درک قانون و قوانین و صبوری مهمترین شاه کلید رسیدن به اهداف و خواسته هامون هست و ادوارد هیچ ورد یا جنبل و جادویی نداشت.ه فقط انسان دانایی بوده و با عشق به کارش و دانستن قوانین طبیعت چنین خلاقیتی رو بوجود آورده و از اون علم و درک و آگاهیش بهره برده و بیزنس هم داشته و از این شوق و ذوقش ثروت هم ساخته.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD375MB24 دقیقه
قسمت ۱۱۰
سریال بینظیر سفر به دور آمریکا
با سلام خدمت استادان عزیزم جناب عباسمنش وخانم شایسته عزیزم
و دوستان همراه همسفر
CORAL CASTLE
استاد میگه.. خیلی خوشحالم .. یعنی ی چیزی که از درون اعماق قلبش خوشحالش کرده .. و انگار ی چیزی رو پیدا کرده و و بطور متفکرانه ای جواب گرفته ..
استاد جان وقتی آن آسمان آبی زیبا رو دیدم و اون ابرهای پنبه ای رو دیدم انگار همه چیز شفاف و زلال هستش و اون فضای دیدنی تمیز و زیبا رو دیدم گفتم ی حرفایی برای گفتن وجود داره
برای بازدید چنین جای اسرار آمیزی که موزه ی اسرار آمیزی هم هست استاد با خوشحالی رفتن بلیط مخصوص به اونجا رو تهیه کردند . یعنی برای هر آموزشی و یاد گیری باید بهایی رو پرداخت کرد و استاد برای این اسرار سر به مهری که براشون جالب بود بهایی پرداخت کردند ..
یعنی هر چیزی بهایی دارد ..و برای هر تجربه ای باید بهای آنرا پرداخت کرد.
در این قسمت یک زنجیر آویزانی که یک وسیله ی آهنی سنگینی بالای یک چاله رو وجود داشت که بداخل یک گودال هدایت شده بود . ولی من متوجه نشدم که این وسیله چه کارایی داشت ولی معلوم بود که یک کار اساسی رو انجام میداد شاید هم برای در آوردن اون سنگ ها بوده .
وقتی داشتم به این افراد نگاه میکردم برام جالب بود که همه جوان بودند و چقدر جالب بود که می خواستند به درک بهتری از این اسرار دست پیدا کنند
چه چترهای زیبایی برای سایه بودن زیر اشعه خورشید داشتند و همه یک شکل بودند . سفید ومشکی
استاد داستان این قسمت رو توضیح دادند…👈🏻👈🏻 که پانزده سال پیش در دانشگاه بندر عباس برای تحقیق افراد موفق و افرادی که توانسته بودند کارهای خارق العاده انجام بدهند به یک کافی نت رفته بودند
. یک وبلاکی رو دیدند در مورد CORAL CASTLE صحبت می کرد .. یک قلعه مرجانی بود که یک فردی بنام ادوارد شکست عشقی خورده بود اونجا رو ساخته .. که جثه ضعیفی داشته با وزن ۴۵ کیلو
و قد ۱۵۰ سانت بسیار ضعیف و همچنین بیماری سل هم داشته و بخاطر این بیماری به یک منطقه گرم و مرطوب جنوب شرقی فلوریدا رفته بود .. و بخاطر اون عشقش یک قلعه ی سنگی با صخره های مرجانی رو درست کرده .. این صخره های مرجانی هر کدامشون بیش از بیست و یا سی تُن وزن داشته و جالبتر از همه اینکه به تنهایی درست کرد..🤔🤔🙄
بصورت مخفیانه در دل شب این قلعه ی صخره ای مرجانی رو ساخته
چقدر تحسین برانگیزه و چه خلافیتی و بیشتر از همه چطوری به چنین ایده ای هدایت شد 🤔🤔🙄
فکرشو بکن اگر هر کسی چنین
شکست عشقی رو میخورد و یا هر شکست دیگری میخورد یا افسرده میشد یا معتاد میشد و یا دیوانه میشد به ناکجاآباد سر در میاورد …. چقدر برام جالب که که این بشر چه باوری داشت که به چنین راه و مسیری هدایت شد ؟؟؟🤔.. و چطوری اینقدر قشنگ کنترل ذهن داشت ؟؟
بعد از ساخت و ساز این قلعه در سال۱۹۵۰ فوت کرد
واقعا چه طوری این سنگ های سنگین رو بدون هیچ ابزار خاصی جابجا کرده و آن هم تنهایی در دل شب هم فقط کار میکرده هیچکس هم نحوه ی کار کردن ادوارد رو ندیده بود بخاطر همین هم افسانه های جالبی رو براش توصیف کردند .. اینکه بچه های محله شبها میدیدند که ادوارد یک وردی رو میخونه و اون سنگ ها مثل بادکنک از روی زمین بلند میشند و میذاره روی هم قرار میده .. … ذهن های محدود و ذهن های نامحدود رو چقدر در اینجا میشه مقایسه کرد ..
اینکه فکر می کردند آدم فضایی ها بهش کمک کردند و یا اینکه قانون جاذبه رو برعکس کرده …. و یا اینکه یک انرژی و نور عجیب غریبی وجود داره ..
و یا یک افسر نیروی هوایی گفته بود که در اون منطقه جاذبه وجود نداره ..
و نقطه صفر جاذبه هستش
( برام جالب بود که استاد این خواسته شون رو که پانزده سال از یک وبلاکی دیده بودند رو فراموش نکرده بودند و هدایت شدند به اون منطقه و از نزدیک ببینند و با اینکع اصلا خاطرشون نبود این ادوارد در فلوریدای آمریکا باشه )
چقدر هدایت های جهان هستی شگفت انگیزه دست به دست هم میده که انسان ها رو به اهدافشون برسونه .. با اینکه اصلا نمیدونستن که این اسرار در فلوریدای آمریکا باشه اونم جایی که که استاد دقیقا در همان منطقه مهاجرت کرده بودند .. الله و اکبر
ادوار این باور لیاقت و ارزشمندی رو در وجودش داشت با یک باور درست ومناسب و یک ذهن ثروتمند ..این اعتماد بنفس و عزت نفسی که داشت همون موقع از این قوانین و
ذهن ثروتمند ، پول هم بدست آورد .. یعنی خودش اونجا رو تبدیل به موزه کرده بود و کسانی که دوست داشتند اونجا رو ببیند در قبال پول اجازه میداد که بازدید کنند 🙄😁 و میگفت من یک قوانینی از جاذبه و اهرم و وزن رو بلد هستم که میتونم این کارهارو بسادگی انجام بدم . در واقع همان فوت کوزه گری است
این سنگ ها رو از دل همان زمین در آورده و تراشیده .. ایشون این سنگتراشی رو از خانواده و پدرشون و نسل در نسل یاد گرفته بود یعنی در این زمینه تجربه داشتند و بطور تخصصی در این زمینه مهارت داشتند و بعد از قوانین تکامل ( حدودا بیست سال با صبر و حوصله) خلاقیت هایی هم در این زمینه بکار بردند از جمله تقویم سنگی که با نور خورشید کار میکرد روز ها و هفته های ماه های سال رو نشون میداد و همچنین ساعت خورشیدی رو نشون میداد .. حتی یک صخره ای رو درست کرده بود که از طریق ستاره ی قطبی فصل ها رو نشون میداد و برای خودش تختخواب لذتبخش درست کرده بود کتابخانه ی سنگی .که در زاویه های نور خورشید بتونه کتاب بخونه .. وااای چقدر جالب که اینقدر در مسیر رشد و پیشرفت بود یعنی بطور مداوم مستعمر در روند تکامل بود و چه اراده ی محکم و قوی داشت .. 🤣
و چقدر جالب که این موزه رو با گل و گیاهان خاص و زیبا تزیین کردند و زیبایی این موزه رو صد چندان کرده و چقدر برای دولت آمریکا مهم و ارزشمند هستش که آثار تاریخی و شگفت انگیز رو ازش محافظت کنه تا برای آیندگان باقی بمونه .. خدایاااا شکرت برای تمام این زیبایی ها و آگاهی ها ..
اگر قوانین رو درک کنیم میفهمیم که 👇👇👇👇
روابط عاشقانه قانون داره
سلامتی قانون داره
ثروت ساختن قانون داره
تکامل قانون داره
در واقع همه چیز قانون داره مثل باز شدن رود برای حضرت موسی که طبق قوانین طبیعت در یک شرایط خاص وزش باد به سمتی خاص و یا در زمان مناسب جزر و مد این دریا باز شده و حضرت موسی هم برای عبور از دریا در شرایط درست ومناسب و زمان درست ومناسب هدایت شده بود ..
این داستان اهرم و وزن رو یک فرد آمریکایی هفت هشت سال پیش جلوی دوربین انجام داد .. و گفته اسرار و راز
اهرم ها رو فهمیدم و اصلا کار سخت و پیچیده ای نیست .. بلوک های سیمانی به وزن ده تن ساخته و خودش هم بتنهایی جلوی دوربین جابجا کرده یک اهرم اله کلنگ وار درست کرد با وزنه های مختلف روی یک طرف اله کلنگ قرار میداد و با جابجا کردن این وزنه ها و قرار دادن چوب زیر قسمت میانی اله کلنگ توانسته ارتفاع اون سنگ ها رو بالا بیاره و حتی گفتع میشود بیشتر از ده تن و یا بیست تن رو هم انجام بده …. همینطوری که با این اله کلنگ بازی میکنه آنقدر این کارو تکرار میکنه که اون بتون سیمانی رو بطور عمودی سرپا نگه داره و بعد وزنه ها رو روی اله کلنگ جوری میذاره که یک سمتش بیاد پایین و شلنگ آب رو به قسمت زیرین اله کلنگ میگیره و خاک های زیرین رو میشوره و کم کم اون بلوک رو سرپا نگه میداره …. واقعا اگر آدم قوانین رو درست یاد بگیره کارها آسان میشود فقط سختیش کشف اولیه ی اون قانون هستش 🙄 و در ادامه گفتند که .. این چیزی بود فکر می کردم اهرام مصر چطوری ساخته شده ؟؟؟ و دوست داشتم بفهممم که چطوری این سنگ ها رو در اهرام مصر جابجا کردند.. و ایشون با بررسی و تحقیق و آزمون و خطا به این نتیجه رسیدند که با این قوانین میشود این کار رو انجام داد که احتمالا
آنها هم به این شیوه انجام دادند ..
همینجا باید یک تشکر ویژه و خاص بکنم از استاد عزیزمون که اینقدر پیگیر بودند که رفتند این مستند رو پیدا کردند و برای سایت عزیزمون هدیه کردند .. واقعا که در استادی استاد هستی استاد جانم .. ممنون 🙋♀️🙏🙏👏👏👏
و با دیدن این مستند این موضوع براتون منطقی تر شد . یعنی به باور تبدیل شد ..
نکته این قسمت.. هر چیزی رو که بتونیم منطقی ش کنیم باورهامون هم تغییر میکنه در واقع برای تغییر باورهامون باید اون موضوع رو برای ذهن مون منطقی کنیم ..
در واقع هر چیزی که برامون منطق نداشته باشه فوری به عوامل بیرونی نسبت میدهیم مثل همین کارهای عحیب و غریب رو که به آدم فضایی ها نسبت داده شد و یا یک نیروهای عجیب و غریبی باعث این تغییر و تحولات شده
در صورتی که اگر این مسایل رو از زاویه ی منطقش نگاه کنیم میبینم از قوانین طبیعت استفاده شده ..
استفاده از قانون طبیعت + شور اشتیاق بالا و سوزان + صبر و صبوری یا همون قانون تکامل = نتایج چشمگیر و رسیدن به خواسته ها و اهداف
که ادوارد با استفاده از این قوانین تونسته چنین خلاقیتی از این صخره های مرجانی بوجود بیاره .. در صورتی که ابرار خیلی خاصی نداشته دقیقا مثل همان ابزارآلاتی که در زمان کوروش کبیر برای درست کردن تخت جمشید داشته و یا اهرام مصریان باستان داشتند ..
این درک قانون و قوانین و صبوری مهمترین شاه کلید رسیدن به اهداف و خواسته هامون هست و ادوارد هیچ وردی نداشته فقط انسان دانایی بوده و با عشق به کارش و دانستن قوانین طبیعت چنین خلاقیتی رو بوجود آورده و از اون علم و درک و آگاهیش بهره برده و بیزنس هم داشته و از این شوق و ذوقش ثروت هم ساخته … جا داره از آقای ادوارد هم تشکر و قدردانی کنیم که تضاد عشقی در روابط عاشقانه اش چیزی بالاتر و قشنگتر رو از جهان هستی دریافت کرده که یک خلاقیت رو برای جهان به یادگار گذاشت و همچنین از اون خانم لیدر تور راهنما هم تشکر میکنم که اینقدر با اشتیاق سوزان و عشق به راوی بودنشون اون تور گردشگری CORAL CASTLE رو شگفت زده کرده بود و چه شخص جالبی رو برای جلب نظر عموم و این عظمت تاریخی آمریکا انتخاب کردند و واقعا خدارو شکر گزارم که از صبح تا الان این فیلمو دیدم ولی هنوز نتوانستم کامنتی رو بنویسم که درک زیادی رو داشته باشم . ولی این فیلم بینظیر به من یاد داد که از خواسته هامون براحتی نگذریم و پیگیرش باشیم تا جهان در زمان مناسبش هدایتمون کنه ..
اگر در این دنیا حتی اگر یکنفر کاری رو انجام داده بمعنای اینست که میشود و درک بیشتری نسبت به اون موضوع داشته و نگاه متفاوتی داشته با استفاده از قوانین طبیعت
استاد جان بهتون تبریک میگم و صد هزار بار تحسین تون میکنم که نه تنها این راز برای شما بر ملا شد و کلید اسرار رو باز کردید بلکه این راه و مسیر رو هم برای ما هموار کردید … خدارو بی نهایت شکرم که خداوند چنین استاد پیگیری رو به ما داده که طبق قوانین طبیعت حرکت میکنه و مدام با تکیه کردن به همین قوانین جهان هستی در مسیر و درست مناسب و در زمان درست و مناسب و در مکان درست و مناسب و در شرایط درست و مناسب هدایت شدند و بقول خانم شایسته جان ما روی هدایت هاش حساب
کردیم
خانم شایسته هم مثل شاگرد زرنگا اون جلو ایستاده بود و اون خانم راوی از ایشون سوال کرد.😍🤩🤩
چه رستوان با حالی بود و چه غذاهای با چه اسم هایی که من اصلا نتونستم یادشون بگیرم ولی ظاهرا همون غذاهای خوشمزه باربیکو و مرغ و گریل و بیف دنده گوساله خودمون هستش .. نوش جانتون . منم دلم نیخواد 😋😋😋😋😋👏👏👏🤩 نوش جانتون باشه استاد عزیزم خانم شایسته جان که برامون از این فیلم ها و مستند های قشنگ قشنگ توی سایت میذارید .. خدارو بی نهایت شکرت
🙏🙏🙏👏👏😍
سلام و صد سلام به دوست همراه عباسمنشی عزیزم مرجان دوست الهی مسافر.🤗😍
خدارو شکر مرجان جون خبرهای خوبی فرستادی برامون و با دیدن این سفرها و احساس عمیق زیبات به این سفرها به لطف خدا جاذب بودی و با عشق این سفرها رو دنبال کردی..و هدایت شدی به مسافرت
اینکه گفتی استان فارس منطقه های اردکان شش پیر که بینهایت سرسبز و دریاچه و درختان سیب قرمز و سفید فراوان داره 🤩🤩🤩🤩🤩
و
دشت ارژن که رستوران های فوق العاده ای داره و سرسبز و آبشارهای زیادی داره و آبشار مارگون..
به امید خدا خیلی بهت خوش بگذره و یا نمیدونم خوش گذشته و تا بحال به منزل برگشتی یا نه ؟؟، چون من الان تازه کامنت زیبا تو خوندم عزیزم و با خوندن کامنت خوش خبری تو منم میخوام خوش خبری رو جذب کنم .. خیلی خیلی بهت خوش بگذره و به امید خدا سفر در سفرهای بینظیری باشی ..
خوب و خوش و سلامتی و تندرستی و پول و ثروت رو برات آرزو میکنم ❤❤❤👏👏👏👏🙏🙏🙏🙏
سلام صانیا جان ممنون عزیزم از این نگاه مهربانه و زیبایت به کامنت من … از این نگاه تحسین آمیزت انگیزه بیشتری برای درک آگاهی و مفهوم نکات مثبت دریافت کردم خدارو شاکرم که در این سایت عزیزمون حضور دارم که چنین دوستان نازینی رو بهم هدیه داد که با خلوص نیت برامون مینویسند و کامنت های تحسین برانگیزشونو برای رشد وپیشرفت سکوی پرتاب مون میشوند .. صانیا جان از نگاه مهربانت ممنون وسپاسگزارم و قدردان این نوشته هات هستم ..
بهترینع بهترین ها رو برای رشد و پیشرفت و آگاهی در همه ی ابعاد ک لایه لایه های زندگیمونو برای همه مون آرزومندم
ممنون و سپاسگزارم 😍😍🙏🙏🙏🙏