سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 110 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

192 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 799 روز

    این درس را به من داد که بی خودی یک نفر را بزرگ نکنم از اون بت نسازم به محض بت ساختن وارد شرک می شوم وارد این می شوم که من دیگه نمیتونم انجام بدم فقط اون طرف که این کار رو کرده ادوارد با وزن 45 کیلو و قد 150 تونسته به این مهم دست پیدا کنه خودش را باور داشته و باعث شده یک عده آدم هم به باور برسند خیلی عالی بود خیلی درس داشت برای من ممنون آقای عباسمنش عزیز خانوم شایسته خوب و مهربان این نوع نگاه شما به مسائل من را به سمت تفکر بهتر و رشد سوق می دهد شکر شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    علی شفاعت گفته:
    مدت عضویت: 718 روز

    سلام و درود خدمت عزیزای دل

    رسد آدمی به جایی که به جز خدا نمیبند!!!

    بلی خواستن توانستن است

    باورهامون را در جهت خواستن و خواسته های بزرگمون تقویت کنیم و ایمان داشته باشیم که می شود

    واقعا از شما بزرگواران سپاسگزارم

    پیرو و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مصطفی فرخی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1029 روز

    تنها تو را میپرستیم و تنها از تویاری میجوییم

    الان دارم با تایپ ده انگشتی این متن رو مینویسم وقتی که بچه بودم فکر میکردم که داخل این فیلم ها میدیدم که بابا نگاه کن داره با تایپ ده انگشتی مینویسه مگه میشه طرف یا نابغست یا داره دروغ میگه و یه فیلمی رو داره برعکس میکنه تا نشون بده که میتونه ولی وقتی امسال شروع کردم که این نوع تایپ رو یاد بگیرم فهمیدم که باید طبق یک قانون که دو انگشتم و روی حرف ت و ب بگذارم و الباقی انگشت هام رو نسبت به این دو کلید حرکت بدم خلاصه که الان که دارم میبینم واقعا درک میکنم که نیازی نیست که یک انسان فوق العاده باشی که سنگ ده تنی رو بلند کنی یا میلیارد ها دلار بسازی و یا تایپ ده انگشتی انجام بدی و یاپنج صفحه کتاب رو تویه یک دقیقه بخونی بلکه کافیه که از قوانینی که وجود داره استفاده کنی و بدون نیاز به جنسیت منطقه جغرافیایی سن تحصیلات و ……….. که همه عوامل بیرونی هستند میتونی به هر خواسته ای که دوست داشتی برسی مثل استاد که بعد از پانزده سال علاوه برخواسته دیدن این جایی که واقعا رویایی بود و من اولش فکر میکردم که حتما یه کار خارق العاده است و یه چیز عجیبی وجود داره به قانونی که این فرد ازش استفاده کرده تا این قصر زیبا رو بسازه هدایت بشه و راز این کار رو که واقعا از قوانین ساده فیزیک که داخل گیربکس تمام خودرو ها استفاده میشه و یا داخل تمام الاکلنگ های دنیا استفاده میشه بتونه همچین کار واقعا میگم خارق العاده ای استفاده کنه و به قول استاد که فرمودند وقتی که قوانین هرچیزی رو یاد گرفتی و طبق اون قوانین عمل کردی دیگه نیازی نیست فکر رسیدن بهش باشی و به قول وکیل ها که میگن پشت پای قانون راه برو گردنت رو برای قاضی هم کج نکن ممنونم به خاطر این فایل ارزشمند که بهم فهموند که اگه الان شرایطم نا به سامانه فقط کافیه که با قوانین جهان هستی اون رو درست کنم این کامنت رو برای این نوشتم که برام ردپایی باشه و به خودم یاد آوری بشه که ببینم که تا اینجا با این قوانین رسیدم بعد این جا هم با همین قوانین به الباقی چیز هایی که دوست دارم برسم

    ممنونم از این فایل و کامنت های ارزشمند اون

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2291 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته گل و همه دوستان خوبم:

    قلعه مرجانی که ادوارد ،یه فردی که شکست عشقی خورده است،میاد درست میکنه،صخره هایی به وزن 30تن هم بوده که به کار برده،و جالب اینجاست که خودش میاد و اینجا رو موزه میکنه ،و تا زنده س،رازشو برملا نمیکنه ولی فقط اشاره میکنه که از قانون ساخت اهرام و وزن و جاذبه پیروی میکنه،ولی چون شبها کار میکرده ،هیچ کس چیزی ندیده ،پس مردم شروع کرده بودند به افسانه سازی ،که مثلا اجنه یا ادم فضایی ها میان کمکش میدن و این ادوارد ادم خاصی هس که این قدرت رو داره.

    خلاصه یه فرد دیگه ای میاد و جلو دوربین ثابت میکنه که اگر طبق این قوانین کار کنید ،به راحتی میتونید سنگها و صخره های بزرگ رو جابه جا کنید،در واقع راز ساخت اهرام مصر رو کشف میکنه،در واقع اون قانونی که برای ساخت اهرام بوده ،برای ساخت تخت جمشید و این قصر هم جواب داده است.

    نتیجه اینکه برای هر چیزی قانونی هس،و دنیا شانسی نیس،ولی واقعا نمیدونم که چرا همیشه دنبال شانس هستیم؟

    استاد بسیار بسیار سپاسگزارم ،بابت این فایل جذاب،کلی بهمون قوانین رو یاد دادید،خیلی عالی بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 927 روز

    سلام به استادعزیزم ومریم جانم

    وهمه دوستانِ عالیم

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت یک روز ارزشمند دیگر که می توانم آگاهانه زندگی کنم و رشدوپیشرفت شخصی خودم راببینم وبازتاب آن را با قدرت ایمان وتوکل در نتایج زندگیم شاهد باشم .

    یک نشانه عالی دیگرو درس های آموزنده در دل آن تا تمام روزوشبت را با انرژی مثبت وحال واحساس عالی سر بربالین بگذاری،خدایاشکرت.

    چه داستان هیجان انگیزی ممنون استاد بابت توضیحات جامع تان در مورد این موزه که به نام قلعه مرجانی می توان شناخت.

    یک تضاد انرژی بخش، آن هم ازنوع شکست عشقی وبعد پدیدارشدن این نماهای زیبا با سنگ های چند تن وجایی برای بازدید دوستان .

    واقعا قدرت عشق چه می کند وبعد تبدیل به اراده شده ،تکامل خود رادر 20سال طی کرده وبا صبرو حوصله فراوان تبدیل به این موزه زیبا می‌شود و بعد دانستن ودرک ارزش کار خودش و ایده هایی که به سهم خود تبدیل به ذهنی ثروتمند می شوند و بعد هم ثبت چهانی این موزه اعجاب انگیز….

    وجود این قلعه زیبا وآرزویی که بعد از 15 سال محقق شده واستاد جان به آرزویش رسیده است ،خدایاشکرت.

    بله نشد نداریم، فقط کافیست با قانون طبیعت همگام بود ویکی شد تا با عمل به آن در تمام زمینه ها موفق وسربلند باشیم و این مستلزم صلح با خودمان می باشد وسرمایه گذاری در هرلحظه روی خودمان وتبدیل شدن به شخصیتی خداپسندانه…..

    هر راز ورمزی هم باشد با قدرتی که خداوند درذهن انسان ها گذاشته ،کشف می شود و حتی بناهایی عالی تر با امکانات پیشرفته تر احداث می شوند واین همان رشدوپیشرفت دنیا را می رساند که باید با این رشدوپیشرفت همراه بود وبه جلو حرکت کرد و فقط دل به ایمانش سپرد…..

    چه رستوران شیک وتمیزی و باز اصطلاح زیبای مریم جان با بیان اینکه ظرف ها شبیه ظرف های مادربزرگ هستند ،چقدر حس خوبیه با شما بودن ،خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    قسمت 110

    2

    16–12–1403

    سلام

    بازم یه شب دیگه اومده و قبل خواب میخوام اون چیزایی رو ک میتونم تحسین کنم با این باور که توی زندگی منم میاد لاجـــــــــــرم لاجـــــــــــرم تحسینشون میکنم

    همه زیبایی ها یه طرف عینک دودی آبی استاد جای خیلی تحسین داره بابت زیباییش و انرژی مثبتش

    میدونین از وقتی دیدم قانون به این سادگی عمل میکنه خندم میگیره 50 ساله راه رو اشتباه رفتم

    عیبی نداره ضرر رو از هر جا جلوشو بگیری ب نفعته

    مهمترین تحسین اینه که دو تا فرشته دارن همه کارای این سریال رو مدیریت میکنن

    و نوش جونشون این عشق که به هم میدن

    استاد جان تحسینتون میکنم منم یه رابطه همینجوری رو میخوام

    تحسینتون میکنم منم یه سفر همینجوری رو میخوام

    چقدر تحسین میکنم این فضای رویایی رو آدم رو هم هوایی میکنه هم آدم دیوانه میشه

    داستان 15 سال پیش بندر عباس و تحقیق استاد برای افراد موفق و – داستان کورال کسل (قلعه مرجانی)

    داستان شکست عشقی ادوارد و قلعه سخره های مرجانی

    من همیشه تحسین میکنم آزادی های لباسهای امریکای ها رو منم دوس دارم هدایت بشنم به کشوزری ک مردمانش از لحاظ پوشش آزادی دارن

    تحسین میکنم اینکه استاد عباسمنش اینقدر زیبا و تاثیر گزار میتونن مطالب رو انتقال بدن و طرز صحبت کردنشون جذابه و منم دوس دارم طرز صحبت کردنم جذاب باشه

    زیبایی های قلعه و تحسین تقویم سنگی و خورشید

    تحسین تخت خواب سنگی و کتابخونه و بقیه وسایل سنگی

    تحسین زیبایی های که درون بچه برامون ایجاد میکنه منم خیلی درون بچه رو دوس دارم و میخوامش

    تحسین میکنم تحقیقتون رو راجع به جابجای سنگ های 10 تنی

    کلا دیدن جاذبه های تاریخی رو خیلی دوس دارم و تحسین داره

    تحسین میکنم قوانین طبیعی جهان رو

    تحسین میکنم ادوارد رو که دنبال کاری بوده که عاشقشه

    تحسین میکنم خداوند رو که هیچوقت از قوانینش تخطی نمیکنه

    استاد تحسین میکنم ثروتمندی رو که بهت آزادی زمانی و مالی و مکانی میده

    منم میخوامش

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    میثم معصومی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    به خداوند بخشنده ومهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته دوست داشتنی ودوستان هم فرکانسم

    خیلی زیبا بود این قلعه واقعا لذت بردم از دیدنش ازتون تشکر میکنم استاد چیزهایی را به ما نشون میدین که گاها میگم خدایا همچین چیزی وجود داشته که من ندیدم

    چندسال قبل که رفته بودم تخت جمشید و دیدم این حد از هنر وزیبایی را واقعا حیرت زده شده بودم مگه امکان داره این طرحا روی سنگ که مثل اینکه یه دستگاه کپی کرده باشه همیشه میگفتم مگه میشه چندهزار سال پیش یه انسانی یه همچین چیزی خلق کرده باشه که من الان ببینم و حیرت زده بشم

    همیشه برام سوال بود تا اینکه رسیدم به یه ایه قران که میگفت چه بسیار اقوامی قبل از شما بودن ونابود کردیم که خیلی قدرتمند بودن گفتم شاید اونا خیلی قدرتمند بودن این اتفاق افتاده

    بعدها یه کتاب خوندم از الکلی های گمنام

    که داستان این کتاب این بود که بیل بیلسون الکلی بوده ترک میکنه واین کتاب بهش الهام میشه تو یک ساعت این کتاب که کسایی خوندن میفهمن خیلی با ارزش هسته از یک فردی که اصلا نویسنده هم نبوده

    به این نتیجه رسیدم که وقتی انسان میخواد یه کاریو انجام بده خداوند هدایتش میکنه به مسیرهایی که

    منتهی میشه به هدفش

    شاید دها راه وجود داشته که تخت جمشید ساخته بشه یا اهرم مصر شاید از یه روش هم ساخته نشده باشن مثل فیلمی که شما نشون دادین استاد این یه روشش بوده که هدایت شده به این روشم میشه سنگها رو حرکت داد

    حالا نمیدونم چقد درست گفتم یا اصلا درست گفتم یانه ولی برداشت من این بود

    استاد خیلی دوست دارم وعاشقتم انشالله بیام وامریکا ببینمت

    درپناه الله مهربان باشین🌷🥰🖐🖐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سمیه خورسندی گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

    و سلام به همه همراهان سفر به دور آمریکا طبق معمول دیدن چهره هردوتون ی آرامشی بهم میده که نگو… عاشقتونم

    خیلی خوشحالم که دوباره داریم سفر میکنیم به مناطق مختلف آمریکا

    میدونم که دنیایی که خدا آفریده هزاران جای دیدنی داره و خداروشکر هر چند از صفحه گوشی لایق دیدن زیبایی های جهان هستیم.

    خدایا شکرت بابت یک سفر دوباره🙏

    به نظر من سفر یعنی تجربه یعنی بردباری یعنی اکتشاف یعنی پختگی

    هربار که سفر میکنیم درسهای زیادی میگیریم وبا مسائل زندگی با صبوری بیشتری برخورد میکنیم.

    چه حس خوبی داشتن استاد اول ورود به قلعه وقتی گفتن خیلی خوشحالم. حس رضایت رو میشد از چهرشون فهمید.

    من هم باید جوری زندگی کنم که هر لحظه از خودم راضی باشم.

    چه قلعه زیبایی راستش عکس اول این فایل خیلی چشممو گرفت و کنجکاوم کرد که ببینم چیه چقد اینجا زیباست😲

    استاد چقد خوب همه چیزو با قوانین پیگیری و ثابت میکنید چقد خوب همیشه دنبال دلیل اتفاقات هستید نه صرفا چیزی که میشنوید یا حتی میخونید.

    چون خیلی از ماها فکر میکنیم اگر چیزی رو از کتاب بخونیم دیگه صد در صد درسته ولی اصلا اینطور نیست.

    ممنونم بابت این فایل هایی که با عشق برای ما تهیه میکنید و در اختیار مون قرار میدید

    امیدوارم که بتونم با ارسال دیدگاهم به طور مستمر قدردان شما باشم🙏

    سفر خوبی رو براتون آرزو میکنم

    در پناه الله یکتا 😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    سلام استاد جان و مریم جان عزیزم…

    استاد اول از همه تصویر برداری این فایل تحسین برانگیز بود،سپاسگزارم،ممنون که وقت گذاشتید و تمرکزی این فایل رو که برای شما هم ارزشمند بوده تدوین کردید

    شروعش با این احساس که خیلی خوشحالم آدم رو کنجکاو میکنه حتما اتفاقی افتاده یا میخواد بیفته…من خودم عاشق طبیعت و سنگ و درخت و جنگل و کوه و آب و رودخانه…اینا هستم و از بناهای که اینچنین هستند خوشم‌میاد و علاقه دارم

    استاد چقدر قشنگ براش اگاهی دادید واقعا

    اکثر آدمها در رابطه با این بناهای که بر اساس قانون درست شدن یه جور ماورایی فکر میکنن و دور از دسترس،اصلن اکثر آدمها قوانین الهی رو درک نمیکنن و حتی شاید دوست ندارند درک کنند به خاطر اینکه این باور هست کارهای خاص و بزرگ برای انسان‌ های خاص و بزرگ هست من که خیلی کوچیکم و ضعیف،حتی درک قوانینی که ما داریم یاد میگیرم هم برای خیلی ها حداقل کسانی که در اطراف من هستند کار عبث و بیهوده و دور از دسترسی هست براشون،چون،به نظر من آدمها حتما باید خیلی چیزها رو ببینند تا باورش کنند، به نیروی غیبی یا همون الهام و هدایت باور ندارن چون میگن فقط و فقط انسانهای خاص و انبیا و اولیا میتونستن با خدا رابطه داشته باشن،خدا با هر کسی حرف نمیرنه یا اسرارش رو نمیگه اینا همش از عدم باور و درک هست،عدم باور به خودت و توانایی هات هست،اینا دور دانستن خداوند هست ووخاص بودنش و خاص صحبت کردنش هست که اینا هم همه کس درک نمیکنه

    ولی ادوارد قصه ما با استفاده از الهامات و نیروی درونیش تونسته و اینو میگه که اگر به‌خودت و خدای خودت باور داشته باشی، که اینم کار هر کسی نیست که در توجیه این‌داستان میشه بادکنک شدن سنگها و ارتباط با اجنه،که بازم به نیروی درون باور ندارن

    یا داستهانهای قرآنی که همه بر اساس نیروی درونی و یاری الهی و البته اجرای قانون بر اساس باور بوده،بر اساس باور من میتونم من توانا هستم و قدرت خداوند هدایتم میکنه،شده دیگه،و درسهای که البته برای هوشیارانه و نشانه های برای اونا داره، گفته شده

    استاد من عاشق شما هستم‌که در لحظه لحظه زندگیتون دنبال قانون و باور پذیری اون هستید این باورهای در این اسکل و نگاه متفاوت شما به هر چیزی،این موزه به خاطر خاص بودنش اینقدر معروف شده ولی شما چقدر زیبا و راحت برای خودتون و ما بچه های سایت و البته همراهان شما باور پذیرش کردید و باور پذیر برای ذهن چموش و منفی نگرمون که‌نمیخواد در هر چیزی دنبال ناممکنها و دور از دسترس ها باشه،ولی اینقدر راحت باور پذیرش کردید برامون و البته جواب سوالتون بعد از ۱۵ سال،این ینی در بهترین زمان و مکان به خواسته ات میرسی به شرط صبر و ایمان و توجه

    ادوارد هم ۲۰ سال صبر کرده که این صبر کار هر کسی نیست کار ادوارد که بعد از این همه سال این سازه اش پابرجاست و این همه توریست داره،این ینی چیزی بوده که از درونش تراوش کرده و الهی بوده که ماندگار شده،استاد شما همیشه میگید اگر از راه درست و الهی و پاک هر چیزی بری ماندگار میشه

    کسانی که ثروت رو از راه نادرست بدست میارن و ناخالصی داره ماندگار نیست و به طریقی بلاخره نابود میشه،ولی کار ادوارد درست بوده که تا الان و سالیان دیگه خواهد ماند،این به خاطر اصل بودنش و وصل بودن به منبع هست که نابه و درست…

    واقعا لذت بردم از این فایل و کلی درس گرفتم و تکرار آموزهای شما با یه مثال متفاوت و منطقی کردنش برای ماااا که در این راه تشنه و عطش داریم و ساده شدن مسیر و قانون و باور پذیر کردنش و ادامه دادن ادامه ادامه و صبر و حوصله که بلاخره یه جایی یه وقتی به جواب همه سوالاتت میرسی…

    چقدر میشه هر روز در اتفاقات دنبال قانون گشت و برای خودمون منطقی و ساده و باور پذیرش کرد

    از شما بی نهایت سپاسگزارررم دوستون دارم❤❤🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1605 روز

    به نام خداوندبخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم وسلام به تک تک دوستانم

    و مثل همیشه چه زیبا ومنطقی ودرست وبه جا گفتید استاد جانم..

    ((((که روابط عاشقانه قانون داره،، سلامتی قانون داره،،ثروت ساختن قانون داره،، خوشبخت زندگی کردن قانون داره……..

    وحالا من میخوام ب این جمله ی زیبا ، یه چند کلمه اضافه کنم((((( دوست خدا بودن ))))

    قانون داره……

    نمیشه که یکی رو دوست داشته باشی ولی همش برخلاف میلش عمل کنی، برخلاف میلش حرف بزنی، نمیشه که بخوای کنار کسی احساس ارامش داشته باشی کنارش شادی رو تجربه کنی ولی همش دنبال بهانه جویی وایراد وگلمه مندی باشی، نمیشه که همش منم منم کنی وقتی میخوای طعم شیرین یکی شدن رو بچشی، در عین اینکه دو فرد مجزا هستید با باورهای مختلف و خصوصیات منحصر فرد!!

    آدم عاشق میگه انجام میدم چون معشوق که راضی باشه منم راضی ام، چون هر دو عاشقیم وبرای شاد کردن هم تلاش می کنیم، نه اینکه بگه اون عاشقه من معشوق پس اون باید عشق بده، اون باید گذشت داشته باشه، اون باید درک کنه و……

    مثل وقتی که میخوای دوست خدا باشی، ر ابطه ی عاشقانه با خدا رو تجربه کنی، اونقدر تو این رابطه غرق بشی که ندونی عاشق کدومه و معشوق کدومه؟؟؟

    اینکه انقدر عاشقش باشی وگوش به فرمان که رضایش باشه رضای تو، خواسته اش بشه خواسته ی تو، ودر عین حالیکه متواضع وفروتنانه داری سر میذاری به خواسته ودستوراتش، دیگه به فکر خواسته ی قلبی خودت نباشی، چون شک نداری که خودش بهترینهارو برات به انجام میرسونه چون عاشقته ومیخواد که تو رو در اوج سعادت وخوشبختی ببینه……

    من راستش چون هیچوقت توزندگی پدر ومادرم عشق رو ندیدم و همش دعوا بود وجنگ و گریه وزاری و درد وغم، واین وسط یه زن وشوهر بودند و 5 تا بچه که خالی وتهی از عشق بودند و محتاج عشق ، نمیدونم واقعا طعم شیرین عشق واقعی چطوریه؟؟

    عشق دونفر بهم، توی روابط عاشقانه…

    چون آدم خالی از عشق ومحتاج عشق، دقیقا یکی مثل خودش رو پیدا میکنه، چون جهان مثل آینه عمل میکنه، نمیشه که یه نفر خودش رو دوست نداشته باشه، به خودش عشق نده، با خودش در صلح نباشه اصلا چیزی به عنوان دوست داشتن خود توی ذهنش وباورش ومنطقش جایی نداشته باشه بعد بخواد عاشق بشه ؟ خب چطوری یه فرد محتاج عشق که عاشقی کردن رو بلد نیست می تونه جذب یه آدم عاشق بشه؟؟؟

    چرا دونفر که به عنوان زن وشوهر یا پارتنر کنار هم هستند مدام از هم ایراد میگیرند؟ مدام دنبال پیدا کردن نقص توی همدیگه هستند؟ چرا انقدر تشنه ی توجه هستند واز دوری میترسند از فاصله گرفتن طرف مقابل میترسند، از ترد شدن میترسند، از تنها شدن میترسند، از، از دست دادن میترسند؟

    چون خودشون رو دوست ندارند، چون خودشون رو نمیشناسند، چون خلع های درونی خودشون رو نتونستند خودشون پر کنند…

    یکی مثل من که در تمام عمرم پدرم ومادرم نشد که دست نوازش روسرم بکشند، نشد که برام یه هدیه بخرند، نشد که بهم بگند دوستت دارم، نشد که بهم محبت خالصانه داشته باشند، نشد که ازم دلجویی کنند، منی که ازبچگی نتونسته بودم عشق دریافت کنم از پدر ومادرم، خب معلومه که خالی بودم، خب یه بچه ی کوچیک از کجا میخواد بدونه عشق ومحبت چه شکلی هست وقتی اصلا ندیده از پدر ومادرش وحسش نکرده تو خانوادش وفقط دیده بیرون از خانوادش یه افرادی هستند که به هم عشق دارند بهم محبت می کنند شاد هستند همدیگرو دوست دارند بهم احترام میذارند وبرای خوشحال کردن همدیگه تلاش میکنند…

    بعد اون بچه اون نوجوان یا حتی یه بزرگسالی که تشنه ی عشق محبت هست هی میگرده میگرده که بخواد اون خلع درونیش رو پرکنه….یکیو پیدا کنه یا کسانی رو پیدا کنه که اون عشق رو بهش بدن، ولی متاسفانه قوانین جهان کار خودش رو میکنه وافرادی هم جنس رو مثل قطب موافق آهنربا به سمت خودش میکشونه….

    من از وقتی وارد این سایت شما از وقتی رابطه ی عاشقانه ی شما استاد قشنگم ومریم جان عزیزم رو دیدم معنی عشق واقعی رو درک کردم..

    معنی تواضع وفروتنی درک متقابل، معنی گذشت ، معنی محبت ، معنی دوست داشتن خود عشق به خود وصلح درونی رو درک کردم، با همین سریالهای سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت….

    خب من هیچ الگوی مناسبی از یه عشق واقعی و دوطرفه نداشتم هیچوقت، یادمه توی ازدواج دومم وقتی میرفتیم برای جلسات مشاوره قبل ازدواج، بعد چند جلسه متوجه شدم که خود دکتر روانشناسمون باهمسرش مشکل داره با اینکه توی یه مطب کنار هم کار میکردند دیدم وشنیدم که به منشی گفت: به آقای دکتر نگی من امروز چندتا بیمار دارم و چقدر پرداخت کردند!!!!!!!!

    پیش خودم گفتم بیا ، اومدیم پیش کی مشاوره بشیم، خودش تو روابطش مشکل داره !!!!

    حالا توهین نباشه به روانشناسها و دکترامون…..

    میخوام بگم مدرک تحصیلی و مثلا دانشگاه رفتن و تحصیلات عالیه داشتن صرفا نشون دهنده این نیست که طرف بی نقص ودانا و کامل هست، یا مثلا دیگه از نظر شخصیتی مشکلی نداره وبه شناخت ودرک کامل از خودش رسیده، منظورم اینه نمیشه از کسی که معنی عشق واقعی وصلح درونی وعشق بلاعوض ودوستداشتن خود رو نمیدونه قوانین روابط عاشقانه رو یادگرفت.

    من از وقتی یادمه رفتم پیش مشاور و روانشناس، نشستم با افراد سن بالا وبا تجربه صحبت کردن که راز خوشبختی چیه توی زندگی، راز موفقییت توی رابطه پایدار عاشقانه، یا داشتن روابط خانوادگی واجتماعی خوب ، کلی کتاب خوندم و در نتیجه که همه از گذشت و فداکاری صحبت میکردند…

    یعنی میگفتند باید توی روابط گذشت داشته باشی فداکاری کنی عیب ونقص های طرف مقابل رو نبینی تا بتونی یه رابطه پایدار وخوب داشته باشی!!!! یا میگفتند باید برای خودت ارزش بخوای خودت رو دوست داشته باشی تا طرف مقابلت برات ارزش بخواد!!!!!!

    بعد من میومدم مثلا تو رابطه گذشت وفداکاری داشته باشم از خواسته های معقول خودم میگذشتم، به طرف سرویس میدادم حالا هرکی دوست همسر خانواده، طرف هی خطاء میکرد میبخشیدمش، خودم رو نادیده میگرفتم که طرف احساس بهتری داشته باشه، یا مثلا اون ارتباط خراب نشه به خاطر من، ونتیجه در نهایت چی میشد؟؟؟؟؟

    یا میومدم مثلا برای خودم ارزش بخوام، حرفهایب میزدم کارهایی میکردم ،و طوری خودخواهانه به خودم توجه میکردم که از انور بوم میفتادم!!!!!

    من به قول معروف میشدم بد عالم وکاسه وکوزه ها همیشه سرمن شکسته میشد اخرشم اونکه ترد وتنها میشد من بودم!!! یعنی از چی میترسیدم همون سرم میومد….

    خب تعجبی هم نداشت، یعنی چی از خودگذشتگی؟ یعنی چی فداکاری؟ یعنی چی دوستداشتن خود وصلح درونی وعشق بدون قید وشرط ؟؟؟

    بابا یکی بیاد اینارو معنا کنه تو رو خدااا…

    همش دنبال این بودم که بتونم بفهمم قانون داشتن یه رابطه درست درمون چیه، حالا عاشقانه یا دوستانه یا خانوادگی واجتماعی…..

    تا اینکه هدایت شدم به بودن در کنار شما استاد عزیزم ،بودن تواین سایت و دیدن سبک وشیوه زندگیتون که به نظر من یکی از کاملترین نوع سبک وروش زندگی سعادتمندانه می تونه باشه…

    چراااا؟؟؟

    چون شما یه زمانی فهمیدید مشکل از خودتونه، خواستید خودتون رو کشف کنید، شما دید خیلی ها هستند از نظر روابط و ثروت ومعنویت وسلامتی دارند عالی زندگی می کنند رفتید دنبالش تا پیداش کردید هیچوقت راضی نشدید به اینکه مثل 98 درصد مردم زندگی کنید، خواستید که خودتون رو پیدا کنید برعکس همه که میخوان کسی رو پیدا کنند که بلدشون باشه، شما گفتید من میخوام خودم رو بلد باشم و توی مسیر یافتن خودتون خداوند وخالقتون رو پیدا کردید وسعی کردید بشناسیدش، این وسط با شناخت خالق تونستید قوانین حاکم برجهان هستیشو پیدا کنید، قوانینی که کمک کرد خودتون وخالقتون رو بهتر وبیشتر بشناسید…

    وقتی به این درک رسیدید که خالقتون چقدر عاشق شماست چقدر دوستتون داره وچطور جهان رو مسخر شما کرده اونجا معنی عشق واقعی رو فهمیدید ودیگه نخواستید که هیچ جوره به خودتون ظلم کنید چون به وضوح دیدید که هر چه خیر وخوشی از خالق بوده وهرچی شر وبدی از خودتون ….

    اون اشکهای شوقی و اون سپاسگزاریهای دلی که تو بندرعباس داشتید وقتی پیاده ساعتها وساعتها تو خیابونهای گرم وشرجی قدم میزدید، اونها نشونه ی این بودکه شما راز ورمز خوشبختی رو پیدا کرده بودید، اینکه چطور هرکسی با عشق ورزیدن به خودش وعاشق خودش بودن وعاشق معبود بودن می تونه سعادتمند باشه همیشه…

    بله حکم عشق راستی ودرستی وصداقت وپاکی دل هست، شما اونو به خودتون هدیه دادید وسعی کردید برای نزدیک شدن به معشوق راه درستی وراستی وصداقت و محبت وعشق رو در پیش بگیرید.. شما دیگه هر فکری رو نذاشتید وارد سرتون بشه، هر حرفی رو نزدید و هر عملی رو انجام ندادید که میدونستید شمارو از معشوقتون دور میکنه، چون راز سعادتمند بودن رو فهمیده بودید واز اونجا که مشغول عشق دادن ودوستداشتن خودتون شدید یه دفعه چشم باز کردید که دیگران هم شمارو دوست دارند بی قید وشرط واز اونجا که قوانین بدون تغییر هست، ودر جهان هر چیز چیزی جذب کرد ، گرم گرمی را کشد سرد سرد… افرادی سمت شما جذب شدند که بهتون عشق میدادند و شمارو همونطور که بودید دوست داشتند…

    نه به خاطر موقعییت مالی واحتماعی وخانوادگی ومدرک تحصیلیتون…

    شما برای خودتون ارزش خلق کرده بودید، ارزش دوست داشتن خود،چون میدونستید خالق زندگیتون هستید اونو اونطور که دوست داشتید خلق کردید واقعا جرات وجسارت زیادی میخواد که بگی اوکی من تمام عمر از پدرومادرم واطرافیان اون عشقی رو که میخواستم نگرفتم حالا که قانونش رو یاد گرفتم میام اون رو به خودم میدم…

    جرات میخواد چون وقتی که میخوای خودت رو دوست داشته باشی خیلی از خوت مراقبت میکنی که هر حرفی رو نشنوی با هرکسی رفت وامد نکنی هر جایی نری، هر چیزی رو قبول نکنی، باید باراها وبارها به عزیزانت ((( نه ))) بگی و نترسی از اینکه ناراحت بشند دل شکسته بشند ، نترسی که تردت نکنند و تنهات نذارند در کل نباید بترسی از تنها شدن…

    چون دقیقا تو همون تنها شدنها که اویل این مسیر اتفاق میفته، وگاهی تا همیشه ادامه دار میشه چون فرکانست انقدر بالامیره انقدر افراد دور وبرت الک میشن وغربال میشند که افراد کم ومعدودی رو برای ارتباط گرفتن اطرافت می بینی، و وقتی اون تنهایی اتفاق بیفته یعنی تو وصل شدی به خودت وخالقت، وانجاست که به صلح با خودت با خالقت با جهان و جهانیان میرسی وبعد کم کم افراد وشرایط وموقعییت هایی رو جهان سر راهت قرار میده که تورو بهتر وبیشتر ببرند سمت صلح درونی وعشق وارامش وامنیت وشادی وحس خوشبختی….

    حرف شما خیلی خیلی درست هست که همیشه میگید اگر هنوز در زندگی شما افراد یا شرایط یا موقعییت های نادلخواه و نچسبی وجود داره که دوستش ندارید یعنی شما هنوز اونقدر تغییر نکردید وفرکانستون انقدر بالا نرفته که توی فرکانسی قرار بگیرید که دیگه با ناخواسته ها روبرو نشید چون اونجا تو اون فرکانس دیگه همچین چیزی وجود نداره وهر چی هست دلخواه وخواستنی هست….

    من اعتراف میکنم که هنوز با اینکه اینهمه روی خودم دارم کار میکنم وبا اینکه قوانین رو میدونم ولی نمی تونم اونو کامل یا حتی 50 درصد توی زندگیم پیاده کنم…

    من هنوز به اون پاکی دل و صداقت کامل و ایمان قوی نرسیدم ، چون هنوز خودم رو سرزنش میگنم گاهی، هنوز بعضی اوقات احساس گناه دارم، هنوز وقتی الهامی دریافت میکنم برای خدا چون وچرا میارم ودلم نمیخواد طبق هدایتی که شدم پیش برم چون برخواسته ی خودم پافشاری می کنم، من هنوز توی باور فراوانی مشکل دارم، من هنوز نمی تونم خودم رو همونطور که هستم بپذیرم …

    برای همین تعجبی ندارم از اینکه چرا چندساله تنهاهستم وروابط عاشقانه ای رو نمی تونم تجربه کنم…

    من هنوز هم منتظرم پدر ومادرم اون عشق رو که هیچوقت بهم نداند بدند!!!

    با اینکه خیلی ها در اطرافم هستند که منو به عنوان یه زن مقتدر، مهربان، پر از مهر ومحبت، شاد و مستقل و قوی میشناسند!!!

    من با صداقت کامل اعتراف میکنم که نتونستم اون خلع عاطفی که از پدر ومادرم در وجودم هست رو پر کنم ونمی تونم اون عشق رو به خودم بدم، امیدوارم که بتونم اون خلع واون بخش از وجودم رو با عشق ومهر ولطف خداوند پر کنم، با همین عنوان وهمین واقعییت که ما روحهای مفردی هستیم که اومدیم تا خودمون رو تجربه کنیم ونباید به کسی یا چیزی وابسته ودلبسته باشیم، من هر روز به خودم میگم که مینا تمرکزت رو بذار روی مهمترین رابطه ی زندگیت که رابطه ی خودت و خالقت هست، اونجوری دیگه نیاز نداری دگیر پر کردن خلع هات باشی، چون خداوند خودش از بهترین راه و روش وجودت رو سرشار از عشق وآرامش وامنیت میکنه…آمین

    همیشه میگم بازم میگم اینکه بری یه گوشه تنها زندگی کنی وبگی اوکی من دنیای خودم رو ساختم که حالم خوب باشه واز آدمها و تجربه ی بودن باهاشون و تجربه چیزهای جدید شغل جدید، کسب وکار و همکار وموقعیبت ها ومکانها و شرایط جدید دوری کنی، اسمش رو نمیشه گذاشت زندگی، باید باشی تو مردم باشی تو جامعه باشی توی دل تضادها باشی اگر انوقت تونستی کنترل ذهن داشته باشی شاهکار کردی….

    به قول استاد اگر تونستی زنده از قضاوتهای مردم بیرون بیای شاهکار کردی، اونم توی دنیای امروز که ما زندگی می کنیم، هیچکس سرجاش نیست وهیچکس انطور که نشون میده نیست و تو باید سعی کنی خود واقعییت باشی ، وتمرکزت فقط روی خودت باشه….

    ان شالله که لطف خداوند هر لحظه شامل حالمون باشه تا توی صراط مستقیمش ثابت قدم باشیم ، امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: