سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 112

خدای مننننن من مدحوش شدمممممم

وسط اسباب کشی خسته شدم دکمه هدایت رو زدم این فایل رو آورد تمام خستگیم رفت کارو ول کردم نشستم فارغ ازاینهمه اشفتگی وشلوغی دوسه باربادقت تمام نگا کردم یه جاهایی رو عقب زدم چندین بارنگا کردم ولی بازم سیرنشدممم بایدچندین وچندبارِ دیگه هم نگاکنم

چقداون میوه زردرنگ شبیه کدوی بزرگ بود،اون یکی که نگم چقددددددخوشرنگ بووود،انگار آبرنگ بود،من عاشق این رنگم،حقیقتا رنگش دل آدمو میبرد چه برسه به طمعش

وای وقتی رسیدیم به آهنگ هانس زیمر من تواین دنیانبودم یکی ازبهترین اهنگهای دنیاس مخصوصا بادیدن اون فضای رویایی مدحوش شدم،چقدررررخلاقانه این اهنگ انتخاب شده،بقدری دیوانه کننده ودرعین حال آرامش بخش بودسریع رفتم دانلودش کردم چون یجورایی وقتی چشاتومیبندی وگوش میکنی انگار تورومیبره تواعماق وجودت درخلوت ترین وبهترین جای ممکن درذهنت که آرامش محضه که خداحضورداره

اون گوشه ازذهنت هیش کی نیس هیچ صدایی نیس فقط خودتی وخداکه اونجامیتونی تماماااوجودشو حس کنی وحرفایی که بهت میگه رو باتمام وجودت بشنوی،لمس کنی،حس کنی هدایتشو

اون کاخ هم که نگممممم دم سازندش گرمممم

ازچی بگم ازکجا بگم همینطوری باهرقدم فقط به عظمت خدافکرمیکردم،به خلاقیت کسی که این ایده به ذهنش رسیده وکسی که اینوساخته،هرقدمش پرازشگفتی وزیبایی بود

شبیه قصردیو ودلبربود فکرمیکردم اینجور جاها افسانه اس وفقط توکتاباوکارتون ها گفته میشه ولی نه واقعیت داشت،منوبرد توخاطرات بچگی…

مغزم نمیتونس اینهمه زیبایی رو هضم کنه،

یجورایی شبیه کاخ سردار درشهرماکو که یکی ازشهرهای آذربایجان غربی است هم بود همه خاطرات برام زنده شد

اینهمه برگ وگل وسرسبزی ودرخت ودریاوغروب وطلوع وصدای دل انگیز آب وصدای رعدوبرق ومعماری های جذاااب وحرفه ای وخلاقانه یه معجون خالص برای دیوانگی بود…

حتی مدل پله هاشونم خیره کننده بود مخصوصا پله های آخر ویدیو که خزه داشت وهرچقدبه زمین نزدیک شده بود پهن ترشده بودن شبیه دامن پرنسس

باخودم فکرمیکردم ینی چندسال تفکروکارپشت این زیبایی خوابیده ؟

حتی ازجزئی ترین چیزهاهم زیبایی میبارید،مگه میشه کسی که اینجازندگی میکرده بهشت رو آرزو کرده باشه؟

آدم باورش نمیشه یک انسان همچین چیزی رو ساخته،

اگه این بهشتیه که یه انسان ساخته واقعا بهشت خداچجوریه؟

بادیدن اینهمه عظمت الان میفهمم چراخداانسان رو اشرف مخلوقات قرارداده،چرابه فرشته هاش گفته به ماسجده کنن،چراوقتی مارو افریدگفت فتبارک الله احسن الخالقین

درسته چون انسان خالق هرچیزی میتونه توزندگیش باشه،چون خدا قدرتی داده به انسان که برکل آسمان هاوزمین وموجوداتش مسلطه وتحت اختیارشه

دم کسی که ازاین قدرتی که خدابهش داده استفاده کرده والان اینهمه شگفتی بوجود اورده

دارم فکرمیکنم وقتی چندصدسال پیش کسی بااون همه محدودیت ونبودامکانات الان، تونسته اینو براخودش بسازه چرامن باید نتونم بااینهمه تکنولوژی وامکانات؟و به چندمتر خونه معمولی توزندگی شهری قانع باشم وفکرکنم زندگی همینه؟!

مگه غیرازاینه که جفتمونم انسانیم وقدرت وتوانایی که خدا بهمون داده یکیه؟اره ولی یه فرقی هس بین منو وصاحب این کاخ

اون این بهشت رو اول توذهنش ساخته وبه واقعیت تبدیل شدنشوباورکرده،باورفراوانی رو باور داشته،قدرتی که خدابهش داده رو باور داشته،به واقعیت تبدیل شدن رویاشو باور داشته

اونجا که استاد وایساده بودن ومریم بانوگفت شاهزاده اینجاوایساده چقددددددرویاییی بودددددد،چیزیکه که ازبچگی همیشه آرزوی بودن درهمچین جایی رو داشتم

وسط محوطه حوض بزرگ دیوانه کننده بود،گلهاشو باورم نمیشد طبیعیه چجوری اخه اینهمه زیبایی یجاجمع شده؟

واقعا نمیخاستم این فایل تموم بشه

داخل ساختمان هم عجب خفن بود

مگه ادم ازاشپزی کردن دراون اشپزخانه سیرمیشه؟

عجب حمومی… جون میده بری داخل وان اهنگ هانس زیمرو پلی کنی،شمع روشن کنی ومدیتیشن انجام بدی

اتاق خواب چقدرخیره کننده بود،فک کن هرروزصبح تواین اتاق بیدارشی وبری پرده رو کناربزنی وطلوع خورشید ازکناردریا رو ببینی وبااین سرسبزی و فضای رویایی روبروبشی هوش ازسرت میپره…

یاوقتی ازاتاق کار بیرون اومدی وخواستی خستگی در کنی بایه فنجون قهوه بشینی توبالکن واین بهشت رو تماشاکنی وخدارو باتمام وجودت درک کنی

بعدِ این ویدیو رفتم فیلم کاخ شاهزاده ماهان رو هم دیدم خیلی جالب بود وسط کویر یه جای سرسبزووپرازآب

دوست داشتم با درون بچه هم ازبالا این محوطه رو ببینم چون اون چمن هاشون ظاهرا برطبق شکل ونقشه خاصی کاشته شده بودن

شدیدا بالحظه لحظه این ویدیو حس میکردم درآینده ای نه چندان دور روزی پرادایس زیبا هم زیباتررررمیشه ،جهانی میشه،معروف میشع بزرگتروباعظمت ترمیشه،تبدیل به یکی ازبهترین جاذبه های دیدنی جهان وتاریخ میشه

به امیداون روز