سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 114

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سودا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

استاد عاشقتم که بلاخره رفتی برای شنا تو این دریای زیبا و تمیزو اصلا مگه میشه بدون شنا کردن این ساحل و دریای زیبا رو ترک کنید کلی هم مرغ دریایی کنار شما تو ساحل بودند کنار مردمی که انقدر با حیوانات عالی رفتار میکنند. انقدر بهشون کاری ندارند که این مرغ های دریایی کنار مردم راحت بدون هیچ ترسی قدم میزنند وای از این صدای موج ابی که به ساحل میخورد چقدر گوشنوازه. این صدا و اسمون ابی و تمیز و زیبا و هوای فوقالعاده با ابی مناسب برای شنا که استاد جان شنا کردید و لذت بردید

اسکوتر سواری تو راهرو هتل: عاشقتونم که هر لذتی رو با هم تجربه میکنید کودک درونتون هوشیار و بیداره تا از این لذت های کوچیک هم نگذره چقدر راهرو تمیز و زیبایی بود چقدر جالب بود که قسمتهای پایین دیوارهاش نور پردازی شده بود که قشنگ کف زمین رو تو شب روشن و زیبا میکرد و عشق ورزیدنهای شما دو عزیز دل که من از این همه عشق خالص و ناب واقعا لذت میبرم از اون نگاه های عاشقانه و ناب خدایا شکرت برای دیدن چین رابطه زیبایی که خواسته من هم تجربه یه چنین رابطه با کیفیت و با استاندار بالایی هست.

مرکز شهر میامی تو دل شب پر از نورهای رنگی و زیبا ساختمونها با نورهای رنگی زیبا که هر لحظه رنگش تغییر میکرد و خیابون طولانی که تو شب خیابون رو برای عبور ماشین میبندند و فقط مردم تو خیابونها قدم زنان و راحت برند و لذت ببرند واقعا که نامگذاری این شهر به پارتی سیتی برازنده این منطقه زیباست.

این همه نور و روشنایی این همه مردمی که تو خیابونها راه میرفتند با شادی و ارامش و لذت و از این همه کافه و رستوران خرید میکردند و میخوردند این چراغهای روشنایی که این خیابون رو سراسر روشن میکنه لبخند شادی و ارامشی که تو چهره مرد و زن هست این شهر خیلی زیباست و و زن و مردهایی که دست دردست هم میرفتند و دیدن این همه زیبایی و نور و ثروت و فراوونی لذت بخشه و چقدر انرژی مثبت داره.

پلی که میامی بیچ رو به میامی وصل میکرد و اسکوتر سواری رو این پل زیبا و برجهایی که دو طرف این پل بود پر از رنگهای زیبا سبز و ابی و بنفش و انعکاس نورشون رو اب دریا فوق العاده بود و ماه تو اسمون این شهر و کلی قایق تفریحی که تو این دریا بودند همش نماد ثروت و فراوونی هست و چقدر مسیر های زیبایی رو تو کل این شهر برای عبور دوچرخه و اسکوتر درست کرده بودند و میشه بی انتها رفت و گشت و این زیبایی هایی که تو این شهر بی نهایته رو دید.

مسیر برگشت هم از یه مسیر فرعی بین شهرها و روستاها انتخاب شد مدت زمان برگشت یک ساعت بیشتر میشه در عوض زیبایی های بیشتری میبینید و درون هم هر جای زیبایی که شد برامون تصویر میگیره. زیبایی ها بی نهایت هست و هر زیبای که نشونمون میدید من میگم دیگه از این زیباتر دیگه نیست اما میبینم نه این زیبایی ها بی نهایت هست و هر بار زیبایی های بیشتر و وسیع تری هست. خدایا شکرت که در مدار دیدن، تایید و تحسین این زیبایی ها بودم. انشاالله در زمان و مکان مناسب این. زیبایی ها رو تجربه کنم.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 114
    475MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

139 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسرین سلطانی» در این صفحه: 1
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2520 روز

    سفر به دور آمریکا قسمت ۱۱۴

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورهام

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    میدونین استاد با دیدن این صحنه ها و اشتراک گزاریشون از طرف شما یاد چی می افتم ؟

    یاد قرآن

    یاد تکرار اصل

    یاد رسولانی که آمدن و رفتن

    رسولانی که همه پیامشون یکی بود :

    وحده لا الله الا هو

    اگر چه در شرایط متفاوتی اومدن و با نشانه های مختلف

    اما اون پیامی که ابلاغ میکردن یکی بود

    و در برابر این ابلاغ :

    لا اسالکم علیه اجرا

    و

    ان اجری علی الله

    مزد این ابلاغشون بود

    همون چیزی که داره در مورد شما اتفاق می افته

    حالا اون موقع با توجه به شرایط موسی بود و عصاش

    نوح بود و کشتی اش

    و ………….

    الان با توجه به شرایط شما هستین و این سفرنامه ها

    شما هستین و این درون و این تکنولوژی

    اما اون اصله همونه

    اونا توحید و یکتاپرستی رو سر میدادن

    شما هم دارین همین کار رو میکنین

    اصل یکیه فقط فرع فرق کرده

    اونا چیزی از مردم نمیخواستن و اجرشون با خدا بود

    شما هم چیزی از ما نمیخواین و اجرتون نزد خداست

    اونا رسالتشون فقط ابلاغ بود

    و شما هم رسالتتون فقط به اشتراک گذاریه

    دیگه بستگی به آدمش داره که میخواد بشنوه یا نه میخواد ببینه یا نه میخواد تفکر کنه یا نه

    میخواد به روش آبا و اجدادش پیش بره یا سبک شخصی خودش رو داشته باشه

    سبکی که با تحقیق و تفکر بهش رسیده باشه

    میخواد بر اساس باورهای غلط مذهبی کورکورانه خودش رو از لذت ها محروم کنه و چشمش رو بر زیباییها ببنده به خیال اینکه داره برا بهشت خودش رو آماده میکنه

    یا ببینه اینهمه زیبایی رو و تحسین کنه و مسیر ورود نعمت ها به زندگیش رو باز کنه

    خدایا شکرت که ما رو هدایت کردی که جز دسته ی دوم باشیم و باز کنیم مسیر ورود نعمت ها به زندگیمون رو

    باز کنیم راه اتصال خودمون رو به منبع ودر یافت کنیم الهامتی رو که به ما کمک میکنه که بهتر زندگی کنیم

    مدتی بود که ذهنم درگیر این بود که من چقدر لایق دریافت الهامات شدم و احساس میکردم که به وضوح الهامات رو دریافت نمی کنم تا اینکه دیروز ی اتفاقی اتفاد برام که فهمیدم الهامات خیلی ساده تر از اون چیزیه که من فکر میکردم .دیروز از خیابون داشتم رد میشدم یک آن بهم گفته شد که سرم رو برگردونم و وقتی سرم رو برگردوندم متوجه ماشینی شدم که با سرعت داشت به من نزدیک میشدم اگر اون لحظه من سرم رو بر نمیگردوندم قطعا اون ماشین با سرعت زیادی با من برخورد میکرد

    همونجا بود که یاد حرفهای شما افتادم استاد که خداوند به ما نزدیکه و در هر لحظه داره به ما میگه اما ما بیشتر مواقع گوش نمیکنیم و این گفتن ها همون الهاماته که هرچی ما بیشتر بهش توجه کنیم بیشتر دریافتش میکنیم

    درست مثل شما استاد که اینقدر کار کردین اونقدر توجه کردین به اون صدای خدای درون که دیگه خیلی خیلی واضح صداش رو میشنوین و بهش گوش میکنین مثل خرید این اسکوترها و این درون که بعدش نتیجش میشه این فایل های زیبا .نتیجش میشه ابلاغ پیام توحید

    سپاسگزارم استاد که پیام آور توحید شدین

    بازم یاد حرفهاتون افتادم در مورد قرآن که قرآن درخواست محمد بوده از خداونده که گفته میشده و نوشته میشده نه اینکه خدا گفته باشه و محمد شنیده باشه چون قرار بوده محمد بشه

    همونطوری که این سفرنامه درخواست عباس منش بوده از خداوند نه اینکه خداوند خواسته باشه

    همونطوری که بودن ما توی این سفرنامه درخواست ما بوده از خداوند نه اینکه خداوند خواسته باشه

    از شما مریم جان هم سپاسگزارم که یار و همراه استاد هستین در ابلاغ توحید که اینهم درخواست شما بوده از خداوند نه اینکه خداوند خواسته باشه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: