سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 114 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

سلام سلام به استاد عزیز و دوست داشتنیم ،مریم زیبا و دوستان گلم

این قسمت انقدر نکات مثبت زیاد داره انقدر همه چیز قشنگ و بهشتیه ک نمیدونم از کدومش بنویسم اول

اول فیلم شروع میشه با یک صحنه بهشتی از مریم عزیز و استاد جان تو این مکان زیبا که از یک طرف سرسبزه از طرف دیکه ساختمونا و برجای شیک و عالی ک نماد ثروت هست.

درون بچه میره رو هوا، همین امکاناتم ک استاد دارن تحسین برانگیزه، هر چی میخوان به راحتی میخرن، چقدر این آزادی مالی تحسین برانگیزه ک هر چی لازم دارن با بهترین کیفیت و مطابق سلیقه شون میخرن، هرجا میخان میرن، هر چی لازم داشنه باشن تهیه میکنن، به راحتی هر هتلی دوست دارین هرقدر بخواین که بمونین اونجا میتونید.

آزادی زمانی تا هر تایمی ک لذت میبرین بدون استرس بدون محدودیت میرین.

و چ تحسین برانگیز هم هست بازم داشتن چنین رابطه و همسفر پایه ای، انقدر هماهنگ هستین و عاشقانه و صمیمانه و بدون وابستگی در کنار هم زندگی میکنین.

قبلا در مدار درک زندگیون نبودم استاد وقتی میگفتین شبیه خودم زندگی ندیدم، ولی این وقتا ک عمیق فکرمیکنم ب زندگیتون تو همه ی جنبه هاش دیوانه کننده ست واقعا، نوش جونتون استاد عزیزم این زندگی بهشتی ک برای خودتون ساختین، خداوند ب منم توفیق بده تا عمل کنم و منم هر روز بهتر و بهتر بشم

چه خیابونای تر تمیزی، چقدر سرسبزه

درختای نخل که سایه شون افتاده رو زمین و چقد سایه شون باحال شده

چه ساحل قشنگی، مردمایی که راحت در کمال آزادی و آرامش نشستن و ریلکس کردن.

این فرهنگ آزاد آمریکا رو تحسین میکنم که هر کسی ب راحتی این حق رو داره ک هر جور دلش خواست زندگی کنه و مردمایی از سراسر جهان با عقاید مختلف و فرهنگ و دین مختلف در صلح کنار هم زندگی میکنن.

تحسین میکنم امنیت بالای کشور آمریکا رو که درون به راحتی همه جا میره و این آزادی و مجوز هست.منم دوست دارم در کشوری یا این آزادی و امنیت زندگی کنم.

چقد کلاه قرمز مریم جان قشنگ بود، به به چه همبرگرهای خوشمزه ای بنظر میرسن.

رفتین ساحل و شنا، چقدرصدای آب آرامش بخشه، انرژی آب خیلی مثبته، از یک دوش گرفته تا استخر و ساحل ک اصن نگو چ آرامشی داره صدای آب ،صدی پرنده های دریایی مخصوصا ک غروب آفتابم باشی اصن دیوانه کننده میشه.

استاد چه شنایی کردن ، قشنگ لذت و رضایت رو میشد حس کرد از نگاهشون.

اسکوتر سواری تو راهروی هتل،چقدر دوس دارم این فعال بودن کودک درونتون رو. اکثرا وقتی بچه ایم این روحیه رو داریم ولی محدودیت مالی و انتخاب و آزادی داریم.

استاد چقدر زندگیون قشنگ شده انگار یک کودک رها ولی آزاده کاملا و همه چی رو دازه مخصوصا ک الان با قانون سلامتی انرژیش رو بدست آوردین.

مریم جون با اون تی شرت قرمز چقد خوشگل شده بودین..

چه پیتزاهای هیولایی، هر پیسش یک پیتزا سایزای معمولی میشد. استاد چقد خوبه که کلا همیشه مصمم هستین،انتخابتون رو میدونید و سریع میگین.

چه خیابون شلوغ و زنده ای در دل شب، نایت لایف رو دوست دارم، دوست دارم جایی زنذگی کنم ک نایت لایف باشه تا گاهی وقتا ک دلم میخاد شبا بزنم بیرون و لذت ببرم.

چه پر شور بود، همه در صلح و آرامش و آزادی با هر تیپ و استایلی ک دوست داشتن تفریح میکردن ،چقد زنده ست این شهر.

استاد اون پل که میامی رو ب میامی بیچ وصل میکرد، چه زیبا بود و زیباتر از اون حضور عاشقانه شما دوتا کنار هم. در دل شب تو اون مکان زیبا با هم اسکوتر سواری میکردین، تخسین میکنم این رابطه ی صمیمی و عاشقانه تون رو، از بس ما شنیدیم به هم میگین عاشقتم که عادی شده برای من،، ولی واقعا فکر کردم ک در اطرفیان کسی رو دیدم اینجوری هر لحظه بگه و تازه اونم بدون وابستگی باشه، بخدا ندیدم چنین رابطع ای در اطرافم رو و خودم هم تجربه نکردم.تحسین میکنم این رابطه ی بهشتی رو و برام باور پذیر میشود ک بله میشود چنین رابطه ای زیبایی داشت .

اون فواره های آب با چرغای رنگی تو اون تاریکی شب چه هنرنمایی میکردن و اون ساختمونای بلند چقدر قشنگ و لاکچری بودن.

فضای بیرون هتلتون چقدر قشنگ بود.نمای ساختمونشم چقد قشنگ بود.

تحسین میکتم این کشور زییا رو که انقدر همه جا تمیزه.

چقد گلدونا قشنگ بودن، ساده و شیک و سایزشونم غول.

ساختمون فروشگاه راس هم چقد قشنگ بود. چه باحال بوذ پله برقی ها بیرون بودن از بیرون میشد مستقیم رفت طبقه ی دو.

وووو فروشگاه بززگ و ی عالمه لباسای قشنگ و کفش و کتونی

چع لذتی داره بری هر چی دلت خواست نامحدود بخری، مریم جان تحسین میکتم توانایی مالی تون رو ک رفتین و با آرامش و لذت هر چی دوست داشتین خریدین،چقدر زیاد خریدین.

چقد خوبه ک تنهایی میتونید خرید کنید، منم تو این مورد خوبم تنهایی راحت میتونم خریذ کنم ،رستوران و کافه برم.

چقدر این فرهنگ آمریکا رو دوست دارم که ب پرایوسی همدیگه ب شدت احترام میذارن، اگز یکی تو یک بخش در حال خرید باشع احترام میذارن و فاصله شون رو حفظ میکنن و منتظرن تا خرید اون شخص تموم بشع و بعد اینا برن اون قسمت، انگار آرامتر و در صلح ترن.

و قسمت آخرم که مهمان درون بچه بودیم که این شهر زیبا رو با خیابونای بزرگ تمیز و درختای و چمنای قشنگ و ساختمونا و برجای بلند و لاکچری و اون ساحل و ذریای تمیز و زیبا از نمای بالا نشون داد.

استاد جونم و مریم جونم سپاسگزارم برای این قسمت زیبا و تخسین میکنم این آزادی مالی زمانی مکانی و این رابطه ی بینظیرتون.

بهترین ها رو براتون میخام با عشق