سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 117

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محمدحسین عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

چقدر این شهر Chattanooga رو دوستش دارم با اون رودخونه بسیار زیبا واون جنگل انبوهش. نکته جالبش اینه که این جنگل از ارتفاعات شروع میشه و تا دل شهر ادامه داره. درود به فرهنگ بالاشون که به این خوبی از طبیعتشون نگهداری میکننحتی اوندکارگاه چوب بری هیولا با اون دستگاههای حرفه ای واون انبوه درختایی که قطع شده بودن بازم حس جنگل خواری بمن دست نداد. دیدیم چقدر همه جا سرسبزه و درختای انبوهی داشت.

خداروشکر میکنم که هدایت شدیم به زیباترین یک مایلی که تو امریکا میتونیم ببینیمش.

سوار یه قطار زیبا ودوستداشتنی میشیم که طراحی شده تا بتونیم حداکثر زیبایی رو ببینیم یه مسیر جنگلی رویایی وباریک باشیب بسیار زیاداین مسیر عالی طراحی شده و کمترین درخت قطع شده وباظرافت از لابلای درختها رد شده و بهترین شیوه رفتن دسته جمعی به نوک جنگله چقدر منو یاد تلکابینهایی میندازه که تو جنگلهای شمال هست و تو چهار فصل سال میتونیم بریم و تودل جنگل معنی واقعی تغییر فصل وجریان زندگی رو درک کردیه جمع خانوادگی و دوستداشتنی سوار این قطار زیبا شدین و یه خانوم خوش صدا به زیبایی کل مسیر براتون از قصه این جنگل گفتعاشقتم مریم جان که با نشون دادن بچه های کوچولو اون وجه زیبا و ناب انسان روبما یادآوری میکنی واینکه همه ما یه دوره ای انقدر کوچیک بودیم و هنوزم اون کوچولو تو وجودمون هست وباید حواسمون بهش باشه وخوب ازش مراقبت کنیم و باهاش وقت بگذرونیم

چقدر جذابه که بالذت راحت وبسرعت این ارتفاع رو صعود میکنیم وبرمیگردیم نگاه میکنیم و ازمسیر وارتفاعی که طی کردیم به وجد میایم از دیدن شهر و انسانهای شهر و تمدن در زیر پاهامون کیف میکنیم و این حس فوق العاده ایه که باید تجربش گرد،میشه ساعتها نشست و از دیدن مناظر از این ارتفاع وتو دل طبیعت لذت برد ومراقبه کرد

واقعا لذت میبرم که توی امریکا انقدر به درخت اهمیت میدن و به راحتی قطع نمیکنندش وشهر پراست از درختای زیبای کهنسال و جوان واین بسیار برام ارزشمنده برام جذاب بود که تو منطقهای بسیار مهم از نظر تاریخی هستیم و یه منطقه جنگی بوده حدود دویست سال پیش و اینکه چنین مکانی اون درگیریهای خونین رو پشت سر گذاشته وما الان اینجاییم خیلی خاصه برام

چقدر من سپاسگزارتونم استاد ومریم جان که از فروشگاه هم برامون فیلم گرفتید بازم خییییلی لذت بردم هم از لوازمی که اونجا بود و من عاشق اینم که تو فروشگاههای محل های مختلف برم ببینم و خرید کنم. یه‌ جوری صنایع دستی هر جا باهم یه تفاوت جالبی داره و آدم هر بار بادیدن این وسایلی که میخره یاد حال و هوا و کلی از خاطرات سفر میفته.

قسمت جذابتر این قسمت از فایل خودتو بودید. نمیدونم اسمشو چی میشه گذاشت؟ درصلح بودن. واقعا مثل دوتا پسردختر کوچولو بازیگوش داشتین تو دنیای خودتون حال میکردین وکاری بکار بزرگترها نداشتید. خیلی حالو هواتونو دوست داشتم با هر چیز کوچیکی سرگرم میشدید. براتون جذاب بود. شوخی میکردین. میخندیدین. تابلوها رو میخوندین و‌ در موردش حرف میزدین. از هرلحظه وهر امکاناتی برای لذت بردن استفاده میکنید و هرکی این صحنه ها رو ببینه پی به فلسفه زندگیتون میبره. وقتی به آدمهای دیگه تواون فروشگاه نگاه کنیم پی به تفاوتها میبریم.

از ارتفاعات، کل شهر پیداست. واقعا شبیه جنگلهای شماله. چقدر لذتبخشه پیاده روی تواین راه مال رو جنگلی باریک با صدای پرنده ها و اون صدای ماشینها که از دور میاد یه حس باحالی داره. عاشق اون برگهای رنگی درختهام که داره میگه که وارد پاییز زیبا شدیم. اینکه دور خونه ها دیوار نمیکشن خیلی حس خوبیه.

استاد شما بی مقدمه درمورد موضوعات اساسی صحبت میکنید و گنجهایی تو این صحبتهاتون هست. گفتید من فلسفم اینه: بجای اینکه با بقیه بحث کنم و تقلا کنم تا افراد رو تغییر بدم تا اونجایی که هستم رو خوب کنم و فرهنگسازی کنم، روی خودم کار می کنم تا هدایت بشم به جایی که شرایط همین الان درست هست.

ما اگر باورهای درست داشته باشیم هرچه بیشتر رو خودمون کار کنیم هدایت میشیم به جای بهتر. همونطوریکه استاد هدایت شدن و الان سالهاست جایی زندگی می کنن که دیواری دور خونه ها نیست.

خیلی خوشحالم که میتونم تماشاتون کنم و واقعا ثانیه به ثانیه با شما بودن لذت شادی و خوشبختیه. چقدر یاد میگیرم ازتون زندگی کردن رو.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 117
    606MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

89 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رویا مهاجرسلطانی» در این صفحه: 3
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2233 روز

    قسمت ۱۱۷

    سریال سفر به آمریکا

    سلام و صدها درود به استاد عباسمنش و خانم شایسته جان

    سلام به آزادی سلام به امنیت سلام به سرزمینهای ثروتمند سلام به مردمان شاد و خوشحال .. سلام به سرزمینهایی که در مدار امنیت و آزادی هستند.. سلام به مردمان با فرهنگ … سلام به سفر و مسافرت های بینظیر ..

    من آخر این قسمت از فایل برام خیلی جذاب بود هر چند تمام این قسمت برام تحسین برانگیز بود

    این شهر CHATANOGA

    در ایالت جورجیا

    اون توپ های جنگی و سابقه ی استفاده از اون سلاح های جنگی و با توجه به پیشرفت در تضادها ی این سلاح ها و پیشرفت در نوع استفاده از سلاح های پیشرفته تر و جنگ ها برام خیلی جالب بود و چقدر پیشرفت و تکامل در این نوع سلاح ها دیده میشه..

    نه تنها در این سلاح های که از زمان های دور به یادگار در این سرزمین بجا مانده به همان نسبت و یا بیشتر تکامل در دیدگاه مردمان اون سرزمین نسبت به جنگ و او تضادها رو میشه کاملا بوضوح ببینیم ..

    اگر اشتباه نکنم در کتاب بر باد رفته این جنگ های داخلی آمریکا بین شمالی ها و جنوب آمریکا رو توضیح داده..

    ساختمان هایی که در اون زمان تضادهای جنگی سر درش و دیوارهاش تا دندان مصلح به نیزه ها و نرده ها ی حفاظتی نصب شده .‌ و دقیقا استاد به این نکته اشاره کردند که در ایران برای خیلی از خانه هاست…

    واقعا استاد جان .. در ایران همش حصار میبینی .. همش سرنیزه میبینی

    همش محدویت

    هر جایی که باغ و باغچه ای هست و یا خانه های ویلایی دقیقا این نا امنی رو میتوان دید که با شیشه های نوک تیز و یا همین حصارهای سرنیزه ای و سیم خاردار مثل پادگان و مناطق جنگی اطراف خونه ها حصار کشیده شده…

    و فکر می کنند که درون اون خانه و ویلا و باغشون آزاد هستند و امنیت و با محدود کردن فضای زندگیشون آزادی محدودی رو در اون متراژ برای خودشون درست کردند..

    چع تعادلی بین تضادهای جنگ و امنیت و آزادی در این سرزمین GHATTANOOGA میشه دید..

    یعنی این فرهنگ سازی برای این حد از امنیت و آزادی در این سرزمینی که جنگ و خونریزی درونش بیداد میکرد از کجا اومده ؟؟؟

    چطوری به این نقطه رسیدند ؟؟؟

    وقتی به واژه امنیت دقت میکنم برام هزاران معنا و واژه های دلنشین داره..

    امنیت یعنی چی ؟؟؟؟

    آزادی یعنی چی؟؟؟؟

    چطوری میشه این دو واژه رو تعریف کرد؟؟؟

    امنیت برای من یعنی آسودگی یعنی خیالت راحت باشه … یعنی فقط بتونی به زیبایی ها تمرکز کنی وقتی امنیت داری دیگه زمانی برای دلهره و دلشوره نداری وقتی امنیت داری میتونی مثل یک پرنده پرواز کنی و آزاد و رها باشی ..

    وقتی آزاد باشی جایی برای اسیری باقی نمی مونه‌‌…‌ امنیت یعنی اسیر و دربند نبودند.. امنیت یعنی پر و بال داشتن ..

    امنیت از کجا میاد ؟؟؟

    از جایی میاد که همه ی حصارها رو محو کرده و محدودیتی وجود نداشته باشه .. ولی نامحدود بودن از کجا میاد؟؟؟

    در تمام این واژها یک مفهوم وسیع تری برام تداعی میشه..‌ اینکه .. در عین اینکه نامحدود باشی باید هم محدود باشی🤔🤔🤔 یعنی به محیط اطرافت احترام بگذار یعنی به خواسته های دیگران احترام بگذار ی .. یعنی اینکه به طرز تفکر خودت احترام بگذار .. وقتی خط قرمزی برای خودت قایل باشی به خط قرمزهای دیگران هم احترام میگذاری… وقتی من و تو و ما شما و همه به همین خط قرمزهامون احترام بگذاریم دیگه جایی برای تجاوز ودست درازی به حریم دیگران وجود نداره

    وقتی آزاد باشی به پرواز خودت مشغول میشیی و از پروازت لذت میبری … ولی همین پرواز و پر و بال داشتن هم یک محدویت هایی داره .. اگه با سرعت پرواز کنی به سمت کسانی که مشغول پرواز هستند مانع پرو بال زدن آنها شوی و بهشون آسیب برسونی ناامنی رو ایجاد کردی… پس امنیت رو خدشه دار کردی..

    پس امنیت و آزادی دو واژه ی بهم پیوسته ی اجتناب ناپذیر است ..

    پس من از خودم شروع میکنم ..من باید دل شوره و دل نگرانی و ترس و دلهره رو از خودم دور کنم …

    ولی دیگران رو چیکار کنم ؟؟؟ دیگران همون نزدیکان و اطرافیانم و دوستان و هم محله ای و غییره …. را می گویم.

    خُب من که باید از خودم شروع کنم و دیگر فرصتی برای درست کردن دیگران ندارم حتی فرزندم…

    با توجه به قوانین تمرکز بر نکات مثبت و توجه به زیبایی ها .. وقتی هر کسی این باور رو در ذهنش پرورش دهد می تواند یک امنیت درونی رو برای خودش ایجاد کند.. و این خود ساختگی با کار کردن روی افکارمون ایجاد میشه و من توانایی تغییر دیگران رو ندارم در نتیجه طبق مدار ها و فرکانس و فراوانی ها بسمت هم مدارها و هم فرکانس هامون هدایت می شویم .. اگر من هنوز در ناامنی زندگی میکنم به این دلیله که هنوز ترمزهای نامناسب درون خودمو نتونستم شناسایی کنم … هنوز وابسته ی خیلی چیزها هستیم.. وابسته ی هوای نامناسب بعضی شهرها .. وابسته به دلبسته گیها… وابسته به شغل و خانه و وسایل زندگی محدودمون .. ترس از دوری ترس از تنهایی ترس از سرخورده شدند و ترس از بی پولی و هزاران ترس و دلهره هایی که باید با خودم بی حساب بشم چون من هنوز توی حساب و کتاب زندگیم غرق شدم وسرم پایین هستش و باید سرمو بیارم بالا و به آسمان آبی رنگ نگاه کنم….

    چرا در اون قلعه های جنگی سیستم دفاعی نیزه ای نصب شده بود؟؟؟؟

    اون نیزه ها نشان دهنده ی یک سیستم دفاعی در مقابل ترس ها و دلهره هاست .. و ما انسان ها با ترس های درونی مون دقیقا حصارهای بیرونی مونو رو نمایی میکنیم.. این ترس ها و ددلهره ها از کجا نشاًت میگیره ؟؟؟

    بله درسته از باورهایی که از اطرافیان و اجداد و جامعه وخانواده و مدارس و غیره…. به درونمون رسوخ کرده و در هم شکستن این توهمات یک جهاد اکبر نیاز داره که با توکل و ایمان قوی به هدف و خواسته مون امکان پذیر هستش.. پس طبق قانون فرکانس احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و در نهایت به نتایج خوب منتهی میشه..

    حالا من کجای این فرکانس هستم ؟؟؟؟ چطوری خودمو چکاپ کنم ؟؟؟

    در جواب باید بگم ..🙄 از نظر خودم خیلی روی خودم برای رسیدن به هدفم کار کردم و هر روز هم بیشتر از همیشه احساس اشتیاق دارم برای امنیت و آزادی . ولی خودم میدونم که باید مسیر تکاملم رو طی کنم و دارم از این مسیر لذت میبرم بخصوص با دیدن این فایل ها بیشتر از هر زمان دیگری مفهوم امنیت آزادی و زیبایی و سرزمین های وسیع و گسترده با مردمان با فرهنگ رو دریافتم….. این که از نظر مکانی شاید از من مایل ها و فرسنگ

    ها دور باشند ولی وقتی بیشتر توجه میکنم میبینم خیلی به من نزدیک هستند .. انگار در اونجا هستم .. وقتی هر روز و شب این فایل ها رو بطور مداوم نگاه میکنم اصلا فکر نمی کنم کجای این دنیا زندگی میکنم فقط میدونم که منم جزیی از کل اون سرزمین ها ی دوست داشتنی هستم .. چون من به یک مکان خاص و یا بقول استاد در کته بوری خاصی تعلق و تعصبی ندارم ..

    وقتی به قوانین و سیستم اون

    سرزمین ها نگاه کردم دیدم منم سوار اون قطار بینظیر شدم تا بتونم بینظیرترین یک مایل زیبای جهان رو از نزدیک ببینم…

    چع قطار زیبایی باشیشه های پهن و بزرگ .. حتی سقفش هم شیشه ای هستش.. یعنی هیچ محدودیتی در وسعت نگاه مون وجود نداره در عین اینکه این شیشه ها امنیت ایجاد کرده و محدود مون کرده برای امنیت جسم فیزیکی ولی در عین حال نامحدود برای وسعت دیدمون برای استفاده از زیبایی هاست .. چقدر هم این قطار بسمت شیب سر بالایی روان حرکت میکنه.. زندگی ما هم همینطوره ‌. وقتی تکامل مونو بگذرونیم اونوقتع که سوار قطار زندگیمون میشیم و با خیال راحت در مسیر سراشیبی وروان بودن چرخ زندگیمون قرار میگیریم.. این قطار یک نشونه ای خوبی برام داشت .. امروز نشانه ی زندگی مو دیدم و هدایت شدم خداااااشکرت

    یکی دیگه از نکات زیبایی که در این فایل دیدم کلمات تاکیدی مناسب و زیبایی بود که بر روی چوب نوشته شده بود و چقدر قدرت کلام بالا ست..

    کلماتی تاکیدی و پر معنا برای قوانین مادران و پدر و

    چون مادران هم قوانین خاص خودشونو دارند برای اینکه لایق و ارزشمند هستن و اگر این احساس لیاقت و ارزشمندی رو در خودمون ایجاد کنیم مطمعنان از احترام بیشتری برخوردار میشویم و این قوانین لیاقت و

    ارزشمند بودن در تمام روابط ها

    صدق میکند چون یک قانون است.

    و پشت هر باور درست ومناسب منطق درست و مناسبی وجود داره..

    چقدر برام جالب بود که وقتی استاد اون سنگ های رنگارنگ رو داخل اون پک و کیسه میریختن بچشم طلا میدیدن … وچقدر خوبه مزد امروزمون طلا بوده ممنون استاد جان

    اون پشم هایی رو که برای اون حیوانات پارچه ای و مخملی در نظر داشتن در حضور مشتری داخل اون عروسک ها میریختن وچقدر این صداقت رو دوست داشتم .. در ایران معلوم نیست با چه چیزی داخل این عروسک ها رو پر می کنند …

    وقتی غرق این فایل ها میشم بعد از چندین بار ریپیت شدن این فایل ها وقتی بخودم میام شوکه میشم که من اینجا هستم .‌ باورتون میشه ؟؟؟ واقعا نمیدونم من اینطوری شدم یا اینکه بچه های دیگه هم اینطوری شدند ..

    TV چندین بار پشت سر هم داره این فایل ها و مناظر رو نشون میده و منم یادم رفت که باید میرفتم پیاده روی چون

    برنامه ریزی کرده بودم که حتما اول وقت برم پیاده روی ولی انگار با شماها داخل اون تریل ها پیاده روی میکنم وبنظر خودم خیلی خسته میشم انگار پیاده روی مو انجام دادم ..اینقدر که این فایل ها تبدیل به واقعیت ذهنم شده و من باورم شده که با شما استادان عزیزم همراه هستم .. نمیدونم چطوری بگم .‌ …

    چقدر اون قلعه point park زیبا و سر بلند بود .. کی فکرشو میکرد که اون قعله زمانی به جنگ تعلق داشت و الان به بهترین مراکز تفریحی و گردشگری تبدیل بشه و باعث ثروت سازی و کسب درآمد بشه ؟؟🤔🙄 و یا اون مسیر قطار که از اونور کوه به این سمت کوه فراز و نشیب تند و تیزی داشت ..

    به این میگن امنیت .. حتی بچه های کوچولو در اینجا حضور دارند و با آرامش در بغل مادرش به اطرافش نگاه میکنه … خانم شایسته جان خیلی ممنون و تشکر میکنم برای این قسمت از فیلمیرداری از چهره ی این بچه ی فوق العاده زیبا .. از احساس لطیف اون بچه و نگاه کردن به صورت لطیف و زیبایش احساس شادی و خوشحالی بهم دست داد.. یک احساس عمیقی از خنده رو ناخودآگاه بر لبانم جاری کرد.. 🙏🙏🙏❤😂❤

    خدااایا شکرت

    برای تمام این فایل های زیبایی که میبینم

    خدااایااا شکرت برای اینکه هدایتم کردی بسمت بهترینه بهترین استاد جهان

    خداییاااااا شکرت برای اینکه خانم شایسته ی عزیزی داریم وقلبشو هدایت کردی به این نوع از فیلمبرداری ها ..

    خدایااااا شکرت که این سایت رو داریم

    خدایاااا شکرت که این مبایل رو دارم و میتونم از تکنولوژی امروزم استفاده کنم واین زیبایی ها رو براحتی ببینم .. و براحتی به نکات زیبا توجه کنم و

    خدایاااا شکرت که با دیدن این فیلم ها ورودی های درست و مناسب قدرتمندی است برای ذهنم ساخته میشه … برای افکار درست و مناسب قدرتمندی برای خلق خواسته ها و اهدافم..و

    برای جذب بهترینع بهترین های این جهان هستی خدایاااا ممنون و سپاسگزارم

    خدایاااا سپاسگزارم که با دیدن این فایل ها خواسته های من شکل گرفت و هدفمند شدم..

    خدارو شکرت برای اون هوای پاک و تمیز و اون ارتفاعات بسیار زیبا که مثل درونderon خودمون بینظیرها رو نظاره میکنیم.. و یاد میگیریم که نگاه منفاوتی نسبت به جهان داشته باشیم

    خدایااا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2233 روز

    با سلام خدمت دوست گرامی همراه بینظیر این سایت عزیزمون..آقای محمد حسین عزیز

    وقتی کامنت بینظیرتون رو خوندم باورم نمیشد که شما در این مدت کم به این حد از رشد و درک آگاهی رسیده باشید واقعا از صمیم قلبم تحسین تون کردم و اگر بگم چقدر از قلم روان و شیواتون حیرت زده شدم باورتون نمیشه…

    واقعا به تمام نکات توجه داشتیدو بیشتر از همه برام این جالب بود که نه تنها توجه داشتید بلکه چقدر هم زیبا راجب اون نکات توضیح دادید واقعا اگر جا داشت بهترین ستاره رو براتون میفرستادم ولی جای شکرش باقی است که پنج ستاره ی طلایی داریم و به امید خداوند مثل همین ستاره های طلایی بیشتر از همیشه بدرخشید

    بعد از اینکه کامنت زیباتونو خوندم رفتم پروفایل زیباتونو خوندم و از داستان هدایت تون هم خیلی خیلی لذت بردم و از اینکه در این سن و سال جوان به این مسیر الهی و این سایت هدایت شدید از خداوند تشکر و قدردانی کردم و برای همه ی بروبچه های این سایت که گنج های بینظیری هستند از خداوند تشکر قدر دانی کردم..

    ممنون و سپاسگزارم که امروز صبح اولین کامنتی که خوندم کامنت تاثیر گذار و پرمحتوای شما دوست عزیز بود و از اینکه کامنت انتخابی استاد بودید واقعا اشک شوق ریختم و از استاد هوشمندم هم تشکر میکنم که واقعا در همه ی موارد هوشمندانه انتخاب میکند

    خدارو شکرت

    مممون و سپاسگزارم و بهترینع بهترین نعمت ها و هدایت ها و فراوانی ها و پول ثروت موفقیت سلامتی وتندرستی و

    تمام خوبی هایی که فراتر از حد تصور و درک ایده ها و معیارها مون رو برای شما دوست عزیز و برای همه مون آرزو مندم

    ممنون و سپاس

    🙏🙏🙏🙏🙏🌞🌞🌞🏵💐🏵🍁

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2233 روز

    سلام و درود فرزانه جان عزیزم

    خدایاااااا شکرت که شما برای من دستی از دستان قدرتمند خداوند شدید که دوباره کامنت خودمو بخونم و بخودم یادآوری کنم که باید روی باورهام و اهدافم برای امنیت و آزادی و شادی بیشتر متمرکز شوم واقعا شوق و اشتیاق پر و بال پروازم بسمت این سرزمین های سرسبز و ثروتمند با مردمانی صاحب مثبت اندیشی و آزاداندیشی شاد و خوشحال زیاد هست که نمیدونم واقعا خداوند با چه قالیچه ی حضرت سلیمانی می خواهد من را سوپرایز کند 🌹🙏🙏🙏🙏 تنها می توانم بگویم که خدایااااا شکرت که هر غیر ممکنی را برایم به زودی و به آسانی و به زیبایی و با شکوه و جلال و عزتمندانه ممکن میسازی خدااایا سپاس سپاس سپاس

    🌱🌱🌳🌺🥀🌹💐🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏 فرزانه جان بهترینع بهترین و زیباترین پر و بال پرواز را بسمت اهداف و خواسته هایت رو برای تو دوست عزیزم و برای همه مون آرزومندم

    روز و شبت وفق مراد

    🌺🌺🌺😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: