سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 119

به نام الله یکتا

سلام بر استاد عزیز شیرین تر از عسلم و مریم بانوی یاور همیشه مومن و همه گل های این گلستان الهی

امروز که سایت رو باز کردم دو تا فایل بود که ندیده بودم

با اینکه تو این مواقع انتخاب اولم فایل هایی هست که میشه شنید به خاطر اینکه میتونم همزمان باهاش کارهام رو هم انجام بدم ولی خیلی هدایتی این فایل رو باز کردم و اولش میخواستم چند دقیقه اولش رو ببینم

و به قولی بعد تمرین ستاره قطبی روزم رو پر انرژی تر آغاز کنم با دیدن زیبایی هایی که موج میزنه تو فایل های تصویری استاد

که استاد فرمودن بچه ها یه مطالبی گفته شده تو این فایل که ما این فایل رو همین روزی که ضبط کردیم داریم قرار میدیم رو سایت

و دلم گفت که امین بشین و این فایل رو ببین که

هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست ….

و همینم شد

و بعد شنیدن این فایل اون شور نوشتن دوباره درونم شروع به جوشش کرد و تو دل یه عالم کار حس کردم باید به قول استاد الان

امین بی غم

بشم و بیام و بنویسم

به قول حضرت مولانا

در هوایت بی‌قرارم روز و شب

سر ز پایت برندارم روز و شب

روز و شب را همچو خود مجنون کنم

روز و شب را کی گذارم روز و شب

جان و دل از عاشقان می‌خواستند

جان و دل را می‌سپارم روز و شب

تا نیابم آن چه در مغز منست

یک زمانی سر نخارم روز و شب

تا که عشقت مطربی آغاز کرد

گاه چنگم گاه تارم روز و شب

خیلی خیلی نکته ها بود تو صحبت های بی نظیر استاد

و مهمترینش برام این جمله بود

که بچه ها اگر میخواییم اتفاق بهتری رو تجربه کنیم باید ما آدم بهتری بشویم

و چه قدرررررر ذوق کردم با شنیدن این جمله

راستش دغدغه این سال های من همیشه این بود که آدمای اطرافم رو یه جوری مدیریت کنم و انتخاب کنم که آدمای باحالی باشن طبق معیارهای خودم

و این با من بود تا همین شاید یک ماه پیش

با اینکه کلی رو خودم کارکرده بودم و فایل ها شنیده بودم و به زبان و ظاهر فریاد میزدم که آدم باید خودش تغییر کنه تا دنیای اطرافش تغییر کنه

حدودا یک ماه پیش بود که وقتی داشت ذهنم نجوا میکرد راجع به یکی از نزدیکانم که حالش خوب نبود و منم داشتم از این موضوع اذیت میشدم

که یهو از خودم سوال کردم

امین خدایی تو همیشه حالت خوبه ؟

امین تو همیشه آرامی ؟

امین تو همیشه متوکل هستی ؟

امین تو همیشه شادی؟

که اینقدر توقع داری جهان روبری تو هم اینارو بهت نشون بده

و دیدم نسبت به قبل

خیلی خیلی بهتر شدم

ولی نسبت به اون آدم های آرمانی که دوست دارم روبروی خودم ببینم

فرسنگ ها فاصله دارم

و از اون روز هر موقع ذهنم میخواد بره به ایراد گرفتن از دیگران

سریع این سوال رو از خودم میکنم که امین تو این موضوع تو پرفکت هستی یا نه ؟

و وقتی میبینم خودم پرفکت نیستم و پر از ایراد

سرم رو میندازم پایین و دکمه پاور ذهن نجواگر رو میزنم و خاموشش میکنم تو اون لحظه

و به درون خودم رجوع میکنم

و این روزها دنبال اینم که به قول استاد تو این فایل

خودم آدم بهتری بشم

خودم آدم خوش اندام تری بشم

خودم آدم خوش اخلاق تری بشم

خودم آدم مهربان تری بشم

خودم آدم باحال تری بشم

چون یه شمسی

یه ابراهیمی مثل استاد عباس منش

با نور آگاهی هاش

این باور رو هر روز داره بیشتر و بیشتر در درون من شعله ورتر میکنه

که همه چی خودمم

اینو هزاران بار شنیدم و تکرار کردم ولی باور کردنش مهمه

و این روزها تلاشم اینه

و چقدررررررررر رها تر شدم

و چقدرررررررررررررر راحت تر شدم

و چقدرررررررر آرام تر شدم

اینو بارها و بارها خونده بودم

چه در قالب جملات و چه شعر و چه پندها

که همه چیز خودمونیم

به قول حضرت حافظ

تو خود حجاب خودی حافظ

از میان برخیز …..

یا

این جهان کوه است و فعل ما ندا

سوی ما آید نداها را صدا

و صدها مطلب و شعر مشابه

که فقط حفظشون کرده بودم

ولی به جانم ننشته بود

البته الانم میدونم کامل درک نکردم این موضوع رو

و اول این جاده (تمرکز روی خودم هستم ) ولی همین که حس میکنم اومدم تو جاده ای که تمرکزم رو بردارم از بقیه

خیلی احساس بی نظیری دارم

به قول حضرت مولانا

وآن گنه در وی ز جنس جرم تست

باید آن خو را ز طبع خویش شست

خلق زشتت اندرو رویت نمود

که ترا او صفحهٔ آیینه بود

حالا منم میخوام این خلق و خوهایی که در دیگرام میبینم با این آگاهی که چیزی از درون من این ها رو به سمت من میکشه و مسئولیتش با منه

میخوام که پاکشون کنم و اون روح الهیم رو صیقل بزنم و پاک تر کنم

به قول حضرت مولانا

پس چو آهن گرچه تیره‌هیکلی

صیقلی کن صیقلی کن صیقلی

این شعر رو این روزها بارها و بارها با خودم تکرار میکنم

و میگم امین اگه بازم ناخواسته ای داری میبینی باید

صیقلی کنی

و اون زنگار وجود رو پاک کنی با تمرین و تمرکز روی خودت

و حالا این جمله استاد

که بچه ها اگر میخوایید اتفاقات بهتری تجربه کنیم باید آدم بهتری بشویمممممممممم

میدونید تو ذهن ما یه سری جملاته که حفظیم

ولی به جانمون ننشته

مثل یه دانه ای که توی شیشه روی خاک قرار دادیم و هزاران سال هم بگذره اون دانه تبدیل به درخت و گلی نمیشه

تا وقتی که اون حجاب و اون شیشه رو نشکونیم و اجازه ندیم اون دانه با خاک وجود اتصال برقرار کنه

هر گز به درخت یا گل زیبایی تبدیل نیمشه

حالا این آگاهی ها رو من تا حدودی میفهمیدم قبل استاد

و به شیواترین صورت ممکن هم از زبان استاد شنیده بودم

ولی اون شیشه رو نشکونده بودم و اون دانه رو آزاد نکرده بودم

امیدوارم که بتونم با کنترل ذهن این دانه رها شده رو برسونم به اون درخت و گلی که میخوام

و همچنین هزاران دانه دیگه رو که خدا در درونمون قرار داده و فقط کافیه که ما اون دانه رو اولا بشناسیم و به وجودش آگاه بشیم

و بعد بریم تو مسیر پروار کردن و ثمر نشستنش و بعد لذت بردن از ثمرات اون دانه

الهی آمین

یکی از چیزایی که خیلی من رو ترغیب کرد که بیام بنویسم علاوه بر این جمله استاد برای این فایل

صحبت از مریم بانو بود

که خدا میدونه من چقدرررررررررررررررررر تحسین میکنم ایشون رو

چقدررررررررررررررررررررر شیفته شخصیت و منش ایشونم

چقدررررررررررر خدارو شکر میکنم که ایشون در کنار استاد هستند و این هم فرکانسی ایجاد شده

خدا میدونه چقدر رررررررررر آگاهی هایی که میتونست دیده نشه رو ما بواسطه حضور مریم بانو در کنار استاد دیدیم و داریم میبینیم

و به نظرم بزرگترینش همین داستان زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکاست

امروز قبل دیدن این قسمت داشتم به این فکر میکنم

که استاد همزمان با اینکه میگن بچه ها ورودی ها رو کنترل کنید و فیلم و سریال و اخبار نبینید

خودشون اومدن یه محتوی بی نظیر

یه محتوی کامل پویا و بروز

که برای ما قابل فهمه و پر از زیبایی و هزاران نکات ارزنده هست رو دارن تولید میکنن

و ما میبینیم به وضوح دست خدا رو تو این مورد

که این همه فایل با این کیفیت بی نظیر و این همه همزمانی ها و اتفاقات ناب رو

که واقعا هر کدومشون و هر قسمتشون یه دوره کامله

چه تغییرهایی تو زندگیمون ایجاد کرده

که شاید اگه فقط صدها ساعت فایل های دانلودی و دوره ها رو به تنهایی گوش میدادیم

نمیتونست این تغییر شخصیت رو در ما ایجاد کنه

از خودم بگم

که همیشه تو روزای تعطیل

منتظر بودم کسی ما رو به خونش دعوت کنه ویا ما کسی رو دعوت کنیم

به خاطر ترس و وسواسی که به محیط بیرون و جدید و آدمای غریبه داشتم

و خدا میدونه همیشه قبل تعطیلی ها من عذا میگرفتم که ای بابا بازم تعطیلی

و منتظر بودم که فقط تموم شه

و ذهنم منو بازی داده بود که دلیلش اینه که من عاشق کارمم

ولی اینطوری نبود و من اسیر ترس ها و وسواس هام بودم

ولی با دیدن استاد و مریم بانو

و اینکه با این همه ثروت

با داشتن یه جای رویایی مثل پرادایس که تصور داشتن اون لوکیشن برای ۹۰ درصد مردم کره زمین قفله و بلاک هست

بازم میزنن به دل کوه و دریا و جنگل و رودخونه

و بازم دنبال جاهای جدیدن

بدون هیچ ترس و وسواسی

و البته که امروز از صحبت های استاد صادقم متوجه شدم که این وسواس ها تو درون استاد و مریم بانو هم هست

ولی بهش توجه نمیکنن

و تمرکزشون رو میبرن روی خوبی ها

و اجازه نمیدن که مانع لذت بردنشون بشه

و به قول معروف کنترل ذهن میکنن و تقوا میکنند

و به قول استاد سخت نمیگیرن

خلاصه با دیدن قسمت های زندگی در بهشت

از اون امین ترسو که اتفاقا شب و روز هم به ظاهر داشت خدا رو عبادت میکرد

شدم یه امینی که با اینکه دیروز به جایی هم دعوت شده بودیم

ولی تصمیم گرفتیم بریم به یه کوچه باغی رویایی تو اطرف تهران و کیف کنیم

از خش خش برگ هایی که روی اون راه میرفتیم

از اون دیوارهای کاه گلی

از اون خرمالوهایی که جلوه گری میکردند

و از اون صدای باد که می پیچید تو دل اون کوچه باغ رویایی

از غدا دادن به سگ و گربه هایی که اونجا بودن که قبلن حتی بهشون نزدیک هم نمیشدم

و هزاران زیبایی دیگه

و بعدش هم اومدیم به سمت خونه و پسرم گفته بود که بابا من دلم میخواد برم سرسره بازی

با اینکه ذهنم مقاومت میکرد به خاطر شرایطی که هست این کار رو انجام ندم

ولی گفتم خدیا توکل به تو

دلم گفت امین برو

و گفتم بهش بابا میریم به سمت پارک در خونه با اینکه که میدونستم شلوغم هست

ولی خیلی هدایتی

تو راه خونه

یهو یه حسی بهم گفت از این طرف برو که راه معمولی خونمون نبود

و هدایت شدیم به یه پارک بی نظیر و خلوت و تمییز و پر از وسایل بازی

که کلی اونجا بازی کردیم که برای یک مجتمع تجاری جدید و زیبا بود

و بعدش رفتیم داخل مجتمع و دیدیم تمام بازی های کامپیوتریش رایگانه و برای تبلیغ این کارو کرده بودن

و کلی هم اونجا کیف کردیم و بازی کردیم و کلی لذت بردیم خداروشکر

این همه برکت

این همه تغییر

این همه تغییر شخصیت

حاصل دیدن همین فایل هایی هست که با دستان مبارک مریم بانو ضبط شده

و من بوسه میزنم بر این دستان خدا

که خدا میدونه چقدرررررررررر دنیا رو جای بهتری کرده برای زندگی

چون وقتی من تغییر میکنم

فقط من تغییر نکردم

بچه من هم داره میبینه که باباش نمیترسه و اونم یه جورایی الگو میگیره و انشالله بچه پسرم هم هیمنطور و خدا میدونه این زنجیره تا کجا میتونه بره

همونطوری که اون زنجیره ترس سالهای سال از پدرانم به من رسیده بود

و من به لظف الله

و به نور استاد

و با ایثار مریم بانوی عزیز

تونستم جلوشو بگیرم و انشالله که بتونم تو این راه کنترل ذهن کنم و استقامت کنم

و واقعا نمیتونم دیگه برگردم به اون امین سایق

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

واقعا کلمه ایثار شاید بهریتن کلمه برای زحمات شما باشه مریم بانوی عزیز

که بیاید و این همه زحمت رو به جان بخرید برای اینکه آدمای بیشتری از این زیبایی ها و آگاهی ها لذت ببرن و البته که طبق قانون بدون تغیر خداوند ه

هزاران برابرش وارد زندگی شما و استاد نازنینم شده

خداروشکر و امیدوارم هر لحظه این نعمت ها و زیبایی ها بیشتر و بیشتر وارد زندگیتون بشه

هزاران هزار کلمه دیگه شاید بشه نوشت در باره این فایل

و میلیون ها میلیون بار سپاسگزاری از مریم بانوی عزیز باید بشه

که عبارت ((یاور همیشه مومن ))

برازنده ایشونه

بانویی که استاد بارها و بارها گفتن که ایشون قانون رو از من بهتر عمل میکنند و خیلی بیشتر با خودشون در صلح هستند

و این همراهی و این با استاد بودن

و این همه لذت

و این هم فرکانسی الهی

نوش جان و گوارای وجودتون

مریم بانوی عزیز و نازنین

چون قطعا لایقش هستید

و استاد نازنینم هم لایق چنین یاور همیشه مومنی

عاشقتونم و عاشقتونم و عاشقتونم

و بیلیون ها بار خدارا شاکرم

برای دیدن و شنیدن و زندگی کردن در عصری که شما دو فرشته الهی زندگی میکنید

خدارو هزاران بار شکر برای این همزمانی و همدلی و هم فرکانسی

عاشقتونم

خدایا شکرت برای دیدن و نوشتن برای این فایل الهی

خدایا شکرت برای این طلب و درخواستی که در دل مریم بانو قرار دادی

برای انتشار ۲۴ ساعت از زندگی مستند استاد

که حاصلش هزارن هزار ساعت الماس و گوهر هست از زندگی روزانه شمس و ابراهیم من

خدایا شکرت

کلام دیگه یارای بیان احساس این لحظه من نیست …

خدایا عاشقتم

عاشق همتونم

الهی که همه در آغوش خدا باشیم

غرق در لذت وشادی

الهی آمین