سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 119

به نام خداوند بخشنده مهربان

سلام به استاد عزیزم

سلام به مریم جان

خدایا شکرت امروز هم می خوام برم سفر خدایا شکرت

آخ جون رستوران و غذا ، اونم آتشی با هیزم، استاد جان من عاشق غذایی که با هیزم و آتش میشه هستم، خب استاد منم انتخاب می کنم غذام رو …

خب بریم سراغ غذا، چی بخوریم آهان اول سبزیجات ، کلم بروکلی، بعد برررررریم جلوتر، اون غذای سوخاری که فک کنم مرغ ه، یا ماهی ، خب برررررریم جلوتر اون ماکارونی باریک با سس قرمز گوجه که دوست دارم،😋خب برررررریم جلوتر اونایی که داخل فویل هستش می خوام فک کنم اینا هم مرغ باشند ، با آتش چوب درست شدن، که من عاشق شم، ،😋 واااای خدای من چقدررررررر عالی بود چقدررررر خوشمزه ، استاد ممنونم مریم جان ممنونم،🥰🌺🙏

خب حالا که سیر شدیم استاد میگه بریم بیرون هوایی تازه کنیم، گر چه من دوست دارم یه چرت خواب بزنم چون خییییییییلی کیف میده.

وقتی داشتم با استاد و مریم بانو بیرون می اومد، یه باد خنک پاییزی به صورتم خورد که با یه نفس عمیق حالم جا اومد. واااای خدای من این درخت چه رنگ زیبایی داره اون خورشید طلایی که خورده بهش برگ هاشو چقدررررررر رنگ جذابی بهش داده رنگهایی مثل سرخ آتشی، نارنجی، زرد و این طرف درخت که هم سبز ، چقدر حالم رو خوب کرد که حتی چرت خوابم هم پرید ،،🍂🍁🍀

استاد منم موافقم با این حرف شما که بعضی ها در مورد تکامل مریم جان قضاوت می کنن، من نظرم اینه که وقتی دارم با شما همسفر میشم باید سعی تمام من این باشه که از صحبتاتون اون درس اصلی رو بگیرم و به فرع و حاشیه ها که هیچ سودی به من ندارن توجه نکنم، چون قرآن رو که من دارم مطالعه می کنم ، می بینم که خداوند در مورد اصل خییییییییلی صحبت و تکرار می کنه، و این در س رو به من میده که فاطمه جان دایم باید حواست به خودت باشه که گمراه نشی، منم ،استاد درسی که می گیرم تلاش می کنم که اصل مطلب رو بگیرم ، چکار دارم به پوشش شما یا مریم جان یا … چون خداوند یادم داده که من همه‌ی بندگان م رو آزاد آفریدم، هر کس هر جوری راحت ه، زندگی کنه، فقط تو مسیر ، من ه، خدا باشه .

استاد با این طرز فکر هم من موافقم که من خییییییییلی دوست دارم همسفر م، همه چی رو آسون بگیره و خیلی راحت باشه، مثل من که همسفر شما هستم، اگه رفتیم ، و دیر وقت شد ، و حوصله شو نداشتم که هتل بگیرم با شما و مریم جان تو ماشین استراحت می کنیم ، و سعی می کنم غر نزنم و از مسیر و از جای جای این سفر لذت ببرم ، با آدم های مختلف رو به رو بشم، کوچه خیابون های محله ها و روستاها رو ببینم، از طبیعت و پارک های تو مسیرم، درختان گلها لذت ببرم، اگه پروانه ای دیدم خوب نگاه ش کنم و به استاد الهی م که خداوند هست آفرین بگم، خدایا شکرت خدایا شکرت

استاد خییییییییلی اعتماد به نفس بالایی دارین که حتی از پاشنه آشیل هاتون هم میگید که وقتی روزهای اول که قرار شد با آروی سفر کنید ترس ها و نگرانی هایی می خواستن جلوی پیشرفت شما رو بگیرن ، استاد من عاشق این شفاف صحبت کردن شما هستم که خییییییییلی راحت میگید، بچه ها من اصلاً بلد نبودم رانندگی با اتوبوس رو، اینقدر تمرین کردم تا کمی راه افتادم و تو سفرهاتون خیلی از پارک ها رو اجازه نمی دادند یا حتی تو بعضی از خیابون های شهرها، و اول سوال می کردن که طول وسیله ی نقلیه تون یا ارتفاع اون چقدره، من درسی که گرفتم بهم یاد دادین که اگه از چیزی ترسیدم باید برم تو دل اون ترس، و اینکه تو زندگیم سعی کنم همیشه صادق و شفاف باشم چون به نفع خودم ه، و اینکه شما روزای اول با فیلم گرفتن مریم جان مقاومت داشتید و چه خوب گفتید که من هم باید یه جاهای کوتاه بیام یا یه جاهای باید دست بکار بشم، واینه که تو بعضی از قسمت های مستند زندگی تون خودتون هم می‌شید فیلم بردار.

استاد منم دوست دارم وقتی چیزی رو می بینم ذوق کنم مخصوصا اگه داخل طبیعت باشه مثل این سفر شما که سال های اول سفر هاتون به ترکیه رفتیم که تعریف می کنین اون جایی که من تو ذهنم تجسم کردم جویبار و کوهسار و درخت و بلبل و انواع آواز پرندگان و …. واااای خدای من چقدررررررر لذت داره ومن که تجسم کردم ذوق کردم وای به وقتی که ببینم اون منظره ی زیبا رو….

خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت از این همه نعمت هات ، زیبایی هات، و نظم جهان هستی.

استاد گفتین یاد اون دوست تون افتادین که وقتی با هم به ترکیه رفته بودین ، از طبیعت اونجا کلی ذوق کرده بودین از چشمه سار های اونجا و به قول مریم جان، اون تپه هایی که وقتی آدم می خواد بالا بره باید چهار دست و پا بریم بالا، چقدر آدم حال می کنه تو یه همچین جایی، ولی به قول شما وقتی دوست تون اون همه ذوق رد می کنه اصلأ نمی تونن درک کنه ، چه برسد به ذوق کردن، به خاطر همین ه که میگه بابا چهار تا چوب و یه خونه‌ی چوبی که ذوق کردن نداره، من یاد آیه ی قرآن افتادم که خدا میگه من دلیل و نشانه های زیادی رو براتون فرستادم اما مردم کورن، کرن، و هیچ فهم نمی کنن، آره خدا چه خوب میگه ، کسی که درک نعمت های خدا رو نکنه کور هست و کر.

استاد من که وقتی از خونه بیرون میام خدا نکنه گلی یا 🦋 پروانه ای، یا 🐦 پرنده‌ای ببینم دگه میرم تو فضا ، اینقدرررررررر حال می کنم از این زیبایی ها که فقط می خوام اون لحظه دوتا بال داشته باشم و پرواز کنم، استاد همین دیروز بود که داشتم یه جایی می رفتم که چند تا بوته ی گل زیبا دیدم ، وقتی خوب دقت کردم دیدم که رنگ این گل‌ها سرخ مایل به آتشی ست، اما بعضی از همین بوته ها غنچه های صورتی داشتن که خیلی حال کردم به خودم گفتم خدای من این چطوری ه که گل ها سرخ رنگن، اما غنچه ها صورتی آن ، باز جلوتر رفتم خوب دقت کردم دیدم واااااای خدای من این غنچه وقتی باز میشه گل برگ های زیرین ش صورتی ست، گل برگ های داخل ش سرخ مایل به آتشی ست ، همون جا بود که گفتم ، خدای من خدای من چقدررررررر عالی چقدررررررر زیبایی تو ، چقدررررررر با نظمی تو . خییییییییلی ذوق کردم و دوست داشتم این ذوق رو به بچه‌ها م هم منتقل کنم دیدم اونا هم ذوق کردن و خوشحال شدن، خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت،🤲✨🤲✨🤲✨✨✨✨🌺🥀🌼🌻⁦🏵️⁩🌸🌺🌷🌲🌳🌴

استاد خییییییییلی متشکرم ، مریم جان خییییییییلی متشکرم از این سفر امروز که خییییییییلی بهم خوش گذشت و شما بهترین همسفر های من بودین که در این سفر خییییییییلی چیز یاد گرفتم.

خدایا کمکم کن که تنها تو رو بپرستم و تنها ازتو یاری بجویم

خدایا مرا به راه راست هدایت کن