دیدگاه زیبا و تأثیرگذار خدیجه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
الله اکبر از زیباییهای این فایل. واقعا نمیشه کلمه ای در وصفش پیدا کرد تا این حجم از زیبایی دیوانه کننده رو بیان کرد. تا الان 3 بار این فایلو نگاه کردم و هر بار از عظمت و زیباییش به شگفت می اومدم. وقتی drone با اون آهنگ زیبا بالا رفت و زیبایی ها دیده شد، دیوانه شدم. همیشه میشنیدم پاییز هزار رنگ ولی واقعا این صفت رو برای پاییر درک نمی کردمولی امسال هر برگی و هر رنگی میبینم به وجد میام و ذوق می کنم. امسال هر روز صبح که پرده پنجره مونو می کشم و اون نور صورتی رنگ خورشید رو میبینم که روی برگهای نارنجی و قهوه ای درختها پاشیده شده به وجد میام و خدا رو براش شکر می کنم. امسال عاشق اینم که بزنم بیرون و رنگهای پاییز رو با تک تک سلولهای بدنم حس کنم.
و اما زیبایی های این قسمت در راک سیتی و زیبایی های اعجاب انگیزش:
اولا شما رو تحسین می کنم که اینقدر کنجکاوین و اینقدر شم بی نظیری در پیدا کردن جاهای جدید و فوق العاده دارین. ورودی این بهشت زیبا که با بسته های علف خشک و کدوهای هالووین تزیین شده بود خیلی خیلی زیبا بود. کدوهای نارنجی و زیبای هالووین که کنار آبشار چیده شده بود خیلی خلاقانه و جذاب بود و تا چشم برمیگردوندی، با صحنه های جذابی مواجه می شدی که انگار وارد بهشت میشدی. کانالهای باریکی که فقط نصف نفر آدم ازش رد میشد، پلهای سنگی و چوبی، درختهای بلند که انگاری توی قد کشیدن با هم در مسابقه بودن هر کدوم یه جوری زیبایی داشتن، شوخی ها و خنده های عاشقانه شما. همینا کافی بود تا یه آدم عاقل رو دیوانه و مدهوش کنه. الله اکبر!
استاد یه چیزی که فقط مختص سایت شماست و البته که همه ما بچه ها از شما یاد گرفتیم، همین واژه الله اکبر هست که به محض مواجه شدن با زیبایی های خارق العاده ناخودآگاه از زبونمون و ذهنمون جاری می شه و چقدر زیبا و به جا عمق احساسمون از اون تجربه رو می رسونه. این اولین بار در زندگیم هست که من این درک عمیق رو از واژه الله اکبر با تموم وجودم تجربه می کنم. اون لحظه های جادویی و زیبایی های جادویی که اینقدر بزرگی پروردگار جلوی چشم ما خودنمایی می کنه و ما این رو از شما یاد گرفتیم که در لحظه مواجه شدن با زیبایی ها به زبون میارید و از عمق وجودتون بزرگی و عظمت الله رو فریاد میزنین/ من خیلی اون لحظات رو دوست دارم و دقت کردم الان خودم هم وقتی مات و مبهوت معجزات خداوند میشم، این واژه رو استفاده می کنم.
از این زیبایی و اینهمه خلاقیتی که تو ساخت این دهکده زیبا به کار برده بودند، بسیار شگفت زده شدم و اصلا موندم چجوری کف اون تنگناها رو صاف و صیقلی کرده بودن در حالیکه اونجا آدم بزور میتونست صاف وایسته. واقعا تحسین کردم که اینقدر خلاقانه یه زمین جنگلی ناهموار رو اینقدر زیبا براش تریل درست کردن و هر لحظه تو رو با یه منظره شگفت انگیز و دیوانه کننده سورپرایز می کنن. احسنت به این ایده و این خلاقیت و این استفاده صحیح و بجا از نعمتهای خداوند.
واقعا ما تو کشور خودمون هزاران آبشار و جاهای بکر اینجوری داریم که می تونیم ایده بگیریم و این فضاها رو ایجاد کنیم و کلی ازش ثروت بسازیم. همین تاب و نیمکتی که گذاشته بودن برای عکاسی، چقدر ایده ساده اما خاطره انگیزی بود. یا اسامی با مصمایی که برای یه سری فضاها گذاشته بودند که چقدر اونجا رو خاطره انگیز می کرد مثل: اون قسمت fat man sques که اتفاق خیلی هم از دست شما خندیدم. کاش دوربین دست مریم جان بود و میدیدیم به چه راحتی از اون فضای باریک میگذرین.
صحنه ی زیبای آبشار بلند واقعا جا داشت آدم ساعتها بهش خیره بشه و لذت ببره و از عمق وجودش خداوند رو ستایش کنه و عظمت و بزرگی پروردگار رو تحسین کنه.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 120670MB44 دقیقه
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدای بلند مرتبه .
خدایی که همه چی تحت اختیار اوست .
خدایی که بر همه چیز آگاه است .
خدایی که هیچ کس به مهربانی او برای رفاقت نیست .
رفیقی که هرگز تنهات نمیذاره . همیشه هم پشت و پناهت هست .
خدایی که هر چقدر هم که تیزبین باشی ، توانایی دیدن همه ی زیبایی هایش رو نخواهی داشت .
اما این بار اومدم تا گوشه ای از زیبایی های الله مهربان که در فایل شماره ی 120 از سریال سفر به دور آمریکا ضبط شده رو ببینم . زیبایی هایی که تو همین فایل کوتاه هم توانایی نوشتن همه چیز رو نخواهیم داشت .
بازم مثل گذشته ، نماینده ی بچه های سریال سفر به دور آمریکا رو فرستادیم تو آسمون تا از زوایایی دگر ، قشنگی ها رو بهمون نشون بده .
وای از تو آسمون وقتی به جنگل های انبوه نگاه میکنی . جنگل های پوشیده و تنیده شده از درخت . درختانی با برگ های سبز . قرمز . نارنجی . زرد . قهوه ای .
پوشش گیاهی عظیم و گسترده تمام زمین رو پوشانده . تپه هایی که سراسر جنگل و بوته همه جا شو دربرگرفته .
تا دور دست ها همین صحنه و تصاویر ادامه داره . حداقل تا اونجایی که چشم غیرمسلح من میبینه .
اما از بکلات که نگم . تو همین حین خورشید در حال غروب کردنه . اون نور های ، نارنجی ، زرد و قرمزش ، اون دامنه ی تپه ها رو دربرگرفته و رنگ برگ ها رنگارنگ درختان رو براق تر از حالت طبیعی اش کرده .
گویا نقاشی زبردست با قلم مویی به دست این پدیده رو نقاشی کرده .
انگار این صحنه برام همانند یک خواب است . حتی یک وجب هم زمین خاکی به چشم نمیاد . یا همه درخت ، یا آب شفاف و گوارا … این کشور آمریکا چقدر فراوانی داره خدای بزرگ . اصلاً تمومی نداره انگار این عظمت و شکوه . تو همین هیاهو نور خورشید افتاده بر دامنه ی اون تپه . نمیدونی چه کنتراست تاریکی و روشنایی ایجاد شده . نمیدونی چه لوکیشنی رو داره آماده میکنه برای عکاسی .
من که تمام زندگی خودم رو در بیابان بی آب و علف سپری کردم ، اصلاً این حد از فراوانی و زیبایی قابل هضم نیست . انگار چشمانم این واقعیت رو نمی تونه به مغزم انتقال بده . از بس که دیدگانم تا قبل از این فقط دشت ، بی آبی و زمین خاکی و بایر دیده .
اما خدایا من قلبا باور دارم به عظمتت .
قلبم کاملاً باهات همراه ….
خدایا چقدر اون جادهای که از دل این جنگل رنگارنگ گذر میکرد زیبا بود . همانند یک خط درخت های جنگل رو شکافته بود و راه خودش رو به سمت آبادی بعدی باز کرده .
دقیقاً عین تو کارتون های قدیمی میمونه . چند تا خونه با سقف شیروانی . جادهای آسفالته که از میان شون عبور میکنه . اسکله ای چوبی لب ساحل که دسترسی و استفاده از آب رودخانه رو مهیا و ساده تر میکنه .
وای خدای من این پل رو ببین ، هم عبور و مرور از رودخانه رو ایجاد کرده ، از همه مهمتر اینه دو تا جنگل رو به هم متصل کرده . نذاشته ، زیبایی های این دو جنگل بین شون فاصله ای ایجاد بشه . انگار این پل همون پل صراط هست که به بهشت جاویدان خداوند وصل شده .
دقیقاً همین طور هست. زیبایی های بی حد و مرز این لوکیشن که درون بچه بهمون نشون میده از این بالا ، همانند توصیفات و اوصاف بهشت هست در قرآن کریم .
نکته ی قابل تحسین برای من این بود :
حتی یک دونه یا یک ذره هم زباله ، دیده نشد .
این داره عزت نفس و اعتماد به نفس بالای مردم کشور آمریکا رو نشون میده .
نشون میده که مردم اینجا اهمیت و ارزش زیادی برای محیط زندگی شون قائل هستند .
درک و فرهنگ بالای این مردم قابل تحسین و تمجید هست .
واقعاً که این مردم قابل تقدیر هستند .
welcome to Georgia
این متن تبلوئی بود که در جاده ی جنگی باهاش برخورد کردیم . جاده ای که فقط یک خط آسفالته بود و درختان خوش قد و قامت . جاده ای که با زیبایی محصور شده بود . فقط میتونستی زیبایی رو مشاهده کنی .
بعد از عبور ازین زیبایی سبز و خرم ، رسیدیم به یک زیبایی دیگه با این عنوان که بر روی یک تابلو نقش بسته بود .
Rock Sity turn left
از همون دور دست ها آبشارش داشت عقل و هوش منو میبرد . مشتاق بودم تا اون آبشار رو ببینم .
rock Sity garden
الان میخایم وارد این مجموعه ی بزرگ و زیبا بشیم . از ظاهر تمیز و زیباش معلومه که جای عالی خواهد بود .
خلاقیت بالایی از خودشون ایجاد کرده بودند . از کدو های قهوه ای رنگ فضای رمانتیکی ایجاد شده بود .
needles eye
نام اون تریل زیبایی بود که تنگ ، باریک ، اما خارق العاده . کف سنگ فرش شده . دیوار های هم که سنگلاخ .
goblins anderpass
اسم همون تونل سنگی کوچولو بود که ورودیش با 3 تا گلدون شروع میشه . یک گلدون با گل زرشکی رنگ . و دو تا گلدون دیگه هم با گل های رنگارنگ و معطر . برخورد اون تا خانم که با خودشون در صلح بودن ، خیلی برام جالب بود که با همون زبان لاتین خودشون گفتند که شما اول برید . ارزش بالایی برای این دو شخصیت سفر به دور آمریکا قائل شدند .
lovers leap
اسم اون جایگاه سنگی بود که توریست ها روش ایستاده بودند و از ویوی جنگل لذت میبردن .
الله اکبر از چه محیط سنگلاخ و غیر قابل استفاده ای داشتند ثروت خلق میکردند . محیطی که امکان هیچگونه استفاده ای نداره .
با خلاقیت میان ازش بهرهبرداری میکنند . با سنگ لاشه هایی در کف پیاده رو ها . با دیوار های سنگ چین شده ی کوتاه منظره ای رو به نمایش میذارن که شاید به مخیله ی کسی نیاد .
خزه هایی که روی سنگلاخ ها روئیده بود .
درختانی بلند قامت که در دل اون شکاف های عریض رشد کرده بود .
آبشار های بزرگ و کوچک که نگاه هر بیننده ای رو به خودش خیره و جلب میکرد .
انسان های بافرهنگ و با عزت نفسی که در اون لوکیشن حضور پیدا کرده بودند .
اون عطر پراکنده شده از آب ، خزه ها ، درختان ، اون فضا رو روحانی کرده بود .
اون مجسمه ای که زیر صخره قرار گرفته بود و انگار که صخره رو نگه داشته .
خدایا بازهم صمیمانه سپاسگزارم که منو دوباره و دوباره هدایت کردی به دیدن این همه زیبایی …
خدایا تو را هزاران بار شکرت …
سلام خدیجه نازنین ، وقت بخیر .
کامنت تون رو یک بار به دقت مطالعه کردم . نکات مثبت و آموزنده ای رو بیان کرده بودید . زیبایی های rock Sity رو توصیف کرده بودید .
قوه ی تخیلم ، تجسم خلاقم ، داشت همانند یه باران قدرتمند که سیل براه میندازه ، براه می افتاد . همون محیط قرار گرفته استاد عباس منش و خانم مریم شایسته عزیز و دوست داشتنی رو داشتم بیاد میاوردم . پلی چوبی ، بر روی ویوی حیرت انگیز که میان آسمان و زمین معلق ، اما دیدن اون زاویه از زیبایی ها رو ، دلی قرص میخواست ، تا اولین گام رو برداره . دلی که جایگاه ایزد منان هست ، یاری دهنده خواهد بود تا وارد حراس ها ، لرزه ها و بیم ها شوی .
شاید دیدن آن همه قشنگی تصمیم قدرتمند تری بگیره تا ترس از پل چوبی اونم در ارتفاع بالا . با صدای قض قضی که براه افتاده بود .
اما بازهم حیرتانگیز بود ، خیره شدن به اون صخره ها که خزه های سبز و خرم ، کاور شون کرده بود .
خیلی خیلی خرسندم که کامنت شما دوست عزیز ، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب شد .
خدیجه ی عزیز و دوست داشتنی براتون آرزوی موفقیت و شادکامی دارم .