سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 120

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار خدیجه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

الله اکبر از زیباییهای این فایل. واقعا نمیشه کلمه ای در وصفش پیدا کرد تا این حجم از زیبایی دیوانه کننده رو بیان کرد. تا الان 3 بار این فایلو نگاه کردم و هر بار از عظمت و زیباییش به شگفت می اومدم.  وقتی drone با اون آهنگ زیبا بالا رفت و زیبایی ها دیده شد، دیوانه شدم. همیشه میشنیدم پاییز هزار رنگ ولی واقعا این صفت رو برای پاییر درک نمی کردمولی امسال هر برگی و هر رنگی میبینم به وجد میام و ذوق می کنم. امسال هر روز صبح که پرده پنجره مونو می کشم و اون نور صورتی رنگ خورشید رو میبینم که روی برگهای نارنجی و قهوه ای درختها پاشیده شده به وجد میام و خدا رو براش شکر می کنم. امسال عاشق اینم که بزنم بیرون و رنگهای پاییز رو با تک تک سلولهای بدنم حس کنم.

و اما زیبایی های این قسمت در راک سیتی و زیبایی های اعجاب انگیزش:

اولا شما رو تحسین می کنم که اینقدر کنجکاوین و اینقدر شم بی نظیری در پیدا کردن جاهای جدید و فوق العاده دارین. ورودی این بهشت زیبا که با بسته های علف خشک و کدوهای هالووین تزیین شده بود خیلی خیلی زیبا بود. کدوهای‌ نارنجی و زیبای هالووین که کنار آبشار چیده شده بود خیلی خلاقانه و جذاب بود و تا چشم برمیگردوندی، با صحنه های جذابی مواجه می شدی که انگار وارد بهشت میشدی. کانالهای باریکی که فقط نصف نفر آدم ازش رد میشد، پلهای سنگی و چوبی، درختهای بلند که انگاری توی قد کشیدن با هم در مسابقه بودن هر کدوم یه جوری زیبایی داشتن، شوخی ها و خنده های عاشقانه شما. همینا کافی بود تا یه آدم عاقل رو دیوانه و مدهوش کنه. الله اکبر!

استاد یه چیزی که فقط مختص سایت شماست و‌ البته که همه ما بچه ها از شما یاد گرفتیم، همین واژه الله اکبر هست که به محض مواجه شدن با زیبایی های خارق العاده ناخودآگاه از زبونمون و ذهنمون جاری می شه و چقدر زیبا و به جا عمق احساسمون از اون تجربه رو می رسونه. این اولین بار در زندگیم هست که من این درک عمیق رو از واژه الله اکبر با تموم وجودم تجربه می کنم. اون لحظه های جادویی و زیبایی های جادویی که اینقدر بزرگی پروردگار جلوی چشم ما خودنمایی می کنه و ما این رو از شما یاد گرفتیم که در لحظه مواجه شدن با زیبایی ها به زبون میارید و از عمق وجودتون بزرگی و عظمت الله رو فریاد میزنین/ من خیلی اون لحظات رو دوست دارم و دقت کردم الان خودم هم وقتی مات و مبهوت معجزات خداوند میشم، این واژه رو استفاده می کنم.

از این زیبایی و اینهمه خلاقیتی که تو ساخت این دهکده زیبا به کار برده بودند، بسیار شگفت زده شدم و اصلا موندم چجوری کف اون تنگناها رو صاف و صیقلی کرده بودن در حالیکه اونجا آدم بزور میتونست صاف وایسته. واقعا تحسین کردم که اینقدر خلاقانه یه زمین جنگلی ناهموار رو اینقدر زیبا براش تریل درست کردن و هر لحظه تو رو با یه منظره شگفت انگیز و دیوانه کننده سورپرایز می کنن. احسنت به این ایده و این خلاقیت و این استفاده صحیح و بجا از نعمتهای خداوند.

واقعا ما تو کشور خودمون هزاران آبشار و جاهای بکر اینجوری داریم که می تونیم ایده بگیریم و این فضاها رو ایجاد کنیم و کلی ازش ثروت بسازیم. همین تاب و نیمکتی که گذاشته بودن برای عکاسی، چقدر ایده ساده اما خاطره انگیزی بود. یا اسامی با مصمایی که برای یه سری فضاها گذاشته بودند که چقدر اونجا رو خاطره انگیز می کرد مثل: اون قسمت fat man sques که اتفاق خیلی هم از دست شما خندیدم. کاش دوربین دست مریم جان بود و میدیدیم به چه راحتی از اون فضای باریک میگذرین.

صحنه ی زیبای آبشار بلند واقعا جا داشت آدم ساعتها بهش خیره بشه و لذت ببره و از عمق وجودش خداوند رو ستایش کنه و عظمت و بزرگی پروردگار رو تحسین کنه.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 120
    670MB
    44 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

252 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حوری باختری» در این صفحه: 3
  1. -
    حوری باختری گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    به نام تنها قدرت جهان

    سلام

    پیوسته دلم دم از رضای تو زند

    جان در تن من، نفس برای تو زند

    سر درِ ورودیِ “راک سیتی” باید می نوشتند: به شهر افسانه ای خوش آمدید

    یا خداااااااااا، این قسمت با چه تصاویر خفنی شروع شد، بعدشم که راک سیتی…. صخره های آشتی کنون😉( تو تهران چندتا از این کوچه های خیلی باریک هست که آدم به زور ازش رد میشه که بهش میگن کوچه آشتی)،

    چقدر رویایی بود..صدای بهشتی اون پرنده… صدای آبشار و قطره های مرواریدی که ازش می ریخت ، پل باریک و بلندِ افسانه ای … همه چی ، همه چی مثل تو قصه ها بود. مجنون و دیوانه شدم.

    الله اککککبرررررررررررررررر

    مگه میشه اینهمه زیبایی رو یک جا جمع کرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! الله اکبر ، الله اکبر

    در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست

    این دلِ زارِ نزارِ اشک بارانم ، چو شمع

    ببیییییییییییییییین !!!!!!!

    من برای دیدن این حجم از زیبایی، نیاز به چندتا چشششم دیگه دارم، خدای من، تاحالا این همه قشنگی رو یکجا ندیده بودم!!!!!!!

    درختهای پاییزی رو بگووووووو! من اصلا پاییز رو نگاه نمیکردم، کلاً با پاییز مشکل داشتم، اصلا میگفتم برگ زرد درخت مگه چه قشنگی داره؟!!!!!! واقعا اون من بودم؟!!!!!

    چقدر همه چی قشنگه ، چقدر عظمت داره….. آدم حیرت زده میشه، مو به تن آدم سیخ میشه.

    نمیدونم کدومشو بگم

    خدای من

    چیزی که میخوام بگم اینه که حتی تو دیدن تصاویر زیباییها هم دارم تکاملم رو می بینم ، هر دفعه زیباتر،

    هر دفعه خفن تر،

    هردفعه رویایی تر،

    هر دفعه دیوانه کننده تر ،

    اگر اون روزی که با دیدن تصاویر طبیعت زیبای قسمت ۱۰۹ سفر به دور امریکا،  من  دیوانه شده بودم اگر این تصاویر رو اون روز می دیدم یا اصلا درک نمیکردم زیباییهاشو، و یا واقعا فشارم میوفتاد. حالا  اهمیت قانون تکامل رو دارم بیشتر از قبل درک میکنم

    الان درک میکنم چرا خدا خودشو به آدم نشون نمیده، الان میفهمم چرا کوه متلاشی میشه.

    این چشم برای دیدن زیباییهای به اون عظمت  ، کمه و تمام این زیباییهایی که می بینیم فقط نشانه ای از زیباییهای اوست، فقط یک کمی از اوست ولی میشود او را با چشم دل دید:

    چگونه پنهان گشته بر تو کسی که خودش را در وجود خودت به تو ارائه و نشان داده است.

    حالا بهتر درک میکنم وقتی چرا وقتی حضرت موسى (ع) گفت: پروردگارا! خودت را به من بنما تا ترا بنگرم. خداوند گفت هرگز مرا نخواهى دید.

    و فرمود به این کوه بنگر، اگر به جاى خویش برقرار ماند پس باشد که مرا توانى دید.

    و

    چون پروردگار به آن کوه تجلّى کرد، آن‌‌را متلاشى نمود، و موسى(ع) بی‌هوش افتاد وقتی موسى(ع) به خود آمد گفت: منزّهى تو، سوى تو باز می‌گردم و از نخستین مؤمنانم.

    خداوند براى آن‌که به موسى(ع) بفهماند که تحمل دیدار و تجلّى پروردگار را نداره به کوه با عظمتى که مقابل موسى بود تجلّى کرد و آن کوه با آن صلابت و عظمت متلاشى گردید و موسى(ع) از فرطِ شدتِ عظمتِ آن تجلّى، مدهوش بر زمین افتاد.

    و این همان مسئله لقاى پروردگار و نظر به او است که در بعضى از آیات قرآن هم آمده است؛ در سوره قیامت آیه 23 می‌فرماید: «بعضى چهره‌ها آن روز شاداب است و سوى پروردگار خویش نظاره‌گر است». یا در آیه 110 سوره کهف می‌فرماید: «هر کس امید به لقاى خداوند خویش دارد باید عمل شایسته انجام دهد و کسى را در عبادت پروردگارش شریک نسازد».

    پس این نظر و لقا که درقرآن گفته شده، مسلّما نظر با چشم سر نیست. این که میفهمم چشم سر طالقت نمیاره از این عظمت و میترکه، حالا میفهمم که چشم دل، چقدر ظرفیت داره، میفهمم ظرف وجودم رو دست کم نگیرم.

    الهی، روی بنما ، تا در روی کسی ننگریم و دری بگشای تا بر درِ کسی نگذریم.

    الهی شکر

    استاد و خانم شایسته ی عزیزم، بی نهایت، بینهایت سپاسگزارم🙏🙏🙏

    عاشقتونم ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 127 رای:
  2. -
    حوری باختری گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    به نام خدایی که

    رحتمش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی. همه ستایش ها،

    ویژه ی خدا مالک و رب جهانیان است.

    سپاس خدایی را که اوّل و آخر وجود است، بی آنکه اوّلی بر او پیشی بگیرد یا آخری پس از او باشد؛

    خدایی که دست هر چشمی از دامن دیدارش کوتاه است

    و فهم هر توصیفگری از پرواز در آسمان وصفش عاجز !!!

    سپاس خدا را که نور شناختش را به قلب ما تابانید و شکرش را بر وجودمان الهام فرمود.

    سپاس خدا را؛

    سپاسی که در سایه‌سارش،

    در جمع سپاسمندان درگاهش باشیم.

    سپاسی که بال پروازمان باشد.

    سپاسی که ریسمان پیوندمان باشد با رسولان فرستاده خدا.

    سلام عزیزدلم، سلام فاطمه جانم،

    ممنونم که انقدر زیبا تحسین کردی و انقدر زیبا، احساست رو در وصف خدای خوبمون نوشتی و دوباره اون احساس شگفت انگیز رو بیادم آوردی.

    احساس دیدن خدا از روی زیباییها ونشانه هایش،

    همان احساسی که نگنجیدن است در پوست! همان احساسی که دیدن است با چشم دل! همان احساسی که ظرف وجود را لبریز میکند از عشق…

    حال من اکنون برون از گفتن است

    آن چه می‌گویم نه احوال من است

    واقعا نمیشه چیزی گفت، اینجاست که میتوان به سکوت پناه برد! سکوتی که فریادش، از هر صدایی بلند تر است!!!!

    سکوتی که در پی‌اش سفری است به اعماق وجود ، به منتهای جهان هستی! تا خدا…..

    دوست خوبم ازت سپاسگزارم که برام نوشتی و سپاسگزارم که بازهم این موضوع را یادآور شدی که هرچه هست فقط خداست ولاغیر

    عاشقتم💌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    حوری باختری گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    سلام به آقا جواد عزیز

    ممنونم از بازخوردتون به این کامنت و منم خیلی خوشحال شدم از این که گفتید بیشتر مشتاق خدا شدید. الهی شکر که هدایتش هرلحظه و به هر شکلی میرسه!

    و اینکه این قرآن عزیزمون هست که غذای روح ماست و تاثیرگذاری از اوست و در هرکلامی، گفته شود و بر هر قلمی، جاری گردد و بر هر متنی که نوشته شود، به آن ، تاثیر می بخشد.

    من هم از اینکه اینجا بین دوستانی خداجو، هستم خدارو شکر می کنم. همه ی ما در این سایت توحیدی، داریم تلاش می کنیم تا درجهت یگانه معبودمون حرکت کنیم و برای ایجاد تغییر، جهادی اکبر راه بیندازیم و حتی در نوشتن هم از هدایتش بهره بگیریم

    همونطور که خدا درسوره عنکبوت فرموده:

    «و آنها که در راه ما جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.»

    الهی در پناه هدایت های الله مهربان،

    شاد وسلامت،

    ثروتمند و سعادتمند باشید🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: