سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 122

به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم

شهر چاتاگانا و قبرستان بزرگی که تعداد زیادی از کشته شدگان جنگ داخلی و جنگ جهانی دوم در اونجا دفن شده بودند واقعا انرژی خاصی این محیط داشت با تعداد زیادی از جوانانی که تو جنگ کشته شده بودند و سن پیری رو ندیدند و در یک محیط بزرگ و وسیع چمن کاری شده با یه نظم و طراحی خاصی دفن شده بودند و سنگ مزار سفید وساده که فقط اسم اون فرد نوشته شده در نهایت سادگی و نظم و تمیزی یه محیط ارام و خلوت کمی دورتر از محیط شهری روح انسان سادگی رو میخواد و به سمت سادگی سوق پیدا میکنه

نگاهی که به آرامگاه دارند و به دنیای پس از مرگ باعث شده بدون هیچ وابستگی رفتگانشون رو به خدا بسپارند چون باور دارند که روح ابدی هست و از بین نمی ره و در دنیای دیگری ادامه حیاط میده به خاطر همین نیازی نمی بینند که فضایی رو برای بازماندگان ایجاد کنند که بیان ساعتها سر مزار بنشینند و گریه کنند و زندگی رو برای خودشون سخت کنند و در مدار غم و اندوه سالها بمونند باور دارند که همه ما از خداییم و به سوی خدا میرویم

یه قبرستان تمیز با این که هیچ کسی اونجا سر مزار نمی ره ولی تمام اون فضا چمنهای تمیز و کوتاه شده با درختهای منظم و در فاصله های مناسبی با مزارها کاشته شده بود و یه میدون بزرگ و دایره ای که وسطش پرچم آمریکا برافراشته شده بود طراحی با نظم و و فاصله های دقیق و منظم بین مزارها در نهایت سادگی و ارامش باور دارند که این جسم پس از مرگ ازبین میره و روح هست که جاودانه هست پس نیازی به اینکه برای این جسم مرده سنگ مزار خاص و کلی گل و عکس مرده تزیینی رو مزار چیده بشه مثل قبرستانهای ایران نیست باورهایشان انقدر قلبی هست که این عملکرد و رفتار رو رقم زده یه قبرستان ساده و تمیزی و آرام و باور دارند هیچ برتری فردی بر فرد دیگه نداره که بخواد مزار و مقبره خاصی براش تدارک داده بشه همه پاره ای از خداوند هستند و مزارها همه یه شکل هست

خوب رسیدیم به یه هتل زیبا در ایالت تنسی خدا قوت استاد جان که یه مسیرروستایی یه جاده پر پیچ و خم رو با یاری خداوند طی کردید با اینکه اینترنت تو جاده نداشتید و مسیر رو یه جاهایی گم کرده بودید با هدایت الله ادامه دادید و الان به این هتل زیبا و تمیزی که هستید اگاهانه توجه میکنید و خداروشکر میکنید که بلاخره رسیدید به اینیه هتل تمیز که نزدیکترین اتاق کنار سانسور رو دارید که تو یه برگه پرسنل اونجا نوشته بودند این اتاق حسابی با جزییات تمیز شده و یه ویو خوبی به این شهر زیبا هم داشتید

چه لاستیکهای بزرگی داشت اون ماشین جلویی فکر کن ماشین بتن ریزی بود یه صبحانه سالم و در راحتربن دسترسی به راننده خیار و گوجه و پنیر استاد چه ترکیب باحالی زدی خیار پنیری بعد هم گوجه گیلاسی نوش جونتون می ریم یه جای رویایی دریای گمشده که قرار شما دو عزیز دل برامون پیداش کنید گفتید احتمالا شبیه فارسی علیصدر در همدان هست

نمایی از چند تا درخت پاییزی با برگهای صورتی و میوه های ریز قرمز رنگ روش خیلی فضای خوشگلی sweet shop همیشه تو محیطی که توریستی بوده و برای بازدید می رفتید یه فروشگاه زیبا هم که کلی تزیینی و کالاهای مرتبت با اون مکان زیبا داشت بود که خلق ثروت میکردند اما اینبار به چه جای زیبایی هدایت شدید شما به اشتباه فکر کردید این مغازه برای فروش بلیط بود که خوب دیدید این مغازه زیبا و هنری مجسمه های شیشه ای هست

از تولید به مصرف همونجا آقا به شیشه با حرارت دادن به شکلهای دلخواه خیلی هنرمندانه شکل میداد و خانمش هم رنگ آمیزی میکرد کلی گلهای شیشه ای با ساقه و برگ قلبهای شیشه ای کفش سیندرلایی شیشه ای که رو یکیش نوشته مادر چقدر کشتیها رو با بادبانهاش با کلی ریزه کاری و ظریف درست کرده بودند انواع حیوونها دلفین و خروس و فیل و زرافه که خیلی گردنش ظریف‌ و زیبا درست شده بود کلی عقاب های زیبا و رنگامیزی شده که یکی بالهاش طرح پرچم. آمریکا رو داشت من عاشق اون طرح قواص بودم اژدها در رنگهای زیبا طرح خانم و آقا حتی یه گل شیشه ای که یه پرنده نوک بلندی رو داخل گل کرده بود هم طراحی زیبایی بود قورباغه و گوزن شاخ دار گردنبندهای شیشه ای درخت کریسمس و کلی تزیینی زیبا که بهش اویزون بود خیلیییییییی هنرمندانه ظریف و زیبا چقدر خلاق بودند و هر روز دارند یه مجسمه شیشه ای خلق میکنند چهل وچهار سال این زوج هنرمند در کنار هم کار کردند با عشق و علاقه یه چنین چیز پر کار ظریف و زیبا رو هر روز خلق کردند هنری که از پدرش آموخته بود اون آقا و پدرش هم از یک هنرمند حرفه ای آموخته بود و این هنر طی این سالها خلاقانه تر و زیباتر طراحی و رنگ آمیزی شده بود

هدایت خداوند به این شکله که از جایی که گمان نمیبری روزی بی حساب میده« من حیث لا یحتسب » استاد فکر کنه اونجا باید بلیط تهیه کنه بره داخل و ببینه این مغازه هنری زیبا هست واینو نشونه ببینه و خرید کنه اونم یه عقاب زیبا رو تکه ای چوب که از فلوریدا اومده بود

چه باورهای خوبی داشتند که تو یه محیط خلوت به دور از شهرو بازار یه مغازه زیبا با فقط یه تابلو چراغدار open بدون هیچ بنر و تابلو دیگه ای یه کاری با مهارت بالا ساخته میشد که ارزشمند بود و برخورد خوب با روی باز با مشتری و کلی مجسمه های زیبا و خلاقانه و با باور فراوونی مشتری و فروش با توجه به اینکه تعداد زیادی مجسمه تو قفسه ها بود بازم اونها با عشق داشتند مجسمه جدیدی رو میساختند چون باور داشتند که هر چقدر بسازند مشتری برای خرید دارند و کیفیت کارهاشون بالا بود بسته بندی عالی که مجسمه سالم برسه به خونه و تضمین کردند اگر شکست میتونند با پست ارسال کنند به این مغازه تا تعمیر بشه و باز براتون بفرستند این جلب رضایت مشتری این همه کیفیت و زیبایی در هنرشون خودش بهترین تبلیغ هست و با این باورهای درست و عشق به کار در مسیر علاقه باعث میشه جهان مشتری عالی مثل استاد رو هدایت کنه به این مغازه تا این کار هنری رو با عشق بخرند در حالی که اصلا استاد تو سفر هست و حمل این مجسمه شیشه ای هم براشون سخته و اصلا اگر هدایت نمیشدید و اینو نشونه نمی دیدند اصلا قصد خرید نداشتند خدایا شکرت که هر لحظه هدایتگری و روزی دهنده «هیچ روزی کم نشد من روزییم چیست این ترس و غمو دلسوزییم »

تحسین میکنم استاد سلیقه زیبای شما رو که چه زیبا اون قواص شیشه ای و خروس رنگی و عقابها رو تو اون همه کار هنری زیبا انتخاب کردید و از بین اونها عقاب رو برداشتید فوق‌العاده زیبا و ظریف بود مبارکتون باشه

استاد و مریم جانم من عاااااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی