سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 124

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مصطفی عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

دیشب من داشتم tail of dragon رو سرچ میکردم بعد هرچی نگاه کردم دیدم نه موزه ای درکاره، نه ساختمونی و نه مقبره ای. هیچی نبود جز همون مغازه ای که شما رفتید و تابلو هارو نگاه انداختید. بعد با خودم گفتم لابد یه چیزی داره که استاد داره میره اون سمت و الان که درباره اون پیچ و خمها توضیح دادید،  تازه دوهزاریم افتاد که بابا هه زیبایی ها توی مسیر بوده که استاد داشته در موردش حرف میزده و نه “مقصد”.

الله اکبر. چه درس بزرگی داشت این فایل. خیلی وقتا خیلی از ما آدم ها دنبال مقصد هستیم که بهش برسیم و مسیر رو کلا یادمون میره و این من حراف درونم تا به مقصد نرسه راحت نمیشه و منم راحت نمیزاره. درسته که ما یه همچین منی در درون خودمون داریم ولی اوضاع زمانی خراب میشه که ما اون من حراف رو تبدیلش میکنیم به همه کاره زندگی مون. همون من حرافی که نمیزاره از مسیر لذت ببرم؛ همون من حرافی که اینهمه از زندگیم رو به حرفش گوش دادم و هشتم گرو نه ام بود؛ همون من حرافی که نذاشت نعمت های خدا رو ببینم و ….

شرمنده میشم وقتی میبینم چقدر کم سپاسگذار نعمت هام بودم و سپاسگزارم که الان بیدارتر شدم  و آگاهانه دارم میفهمم که داستان چی هست. حالا که میدونیم جهان داره با یه همچین مکانیزمی کار میکنه بهتر نیست از زندگیمون لذت ببریم و بزاریم در زمان درست در مکان درست قرار بگیریم؟!

وقتی من به عنوان انسان انتخاب میکنم که چطور زندگی کنم همه چیز به فرمان من میشه و مهم تر اینکه من حرافم تحت فرمان من میتونه بشه. اما کی این “منِ حراف” پاشو از گلیمش درازتر میکنه؟! زمانی که من بزارم آزادانه برا خودش بچرخه و به همه چیز توجه کنه و هر چیز بدردنخوری رو وارد ذهنم، وارد من کنه.

درست مثل وقتی که انتخاب میکنی سریال های تلویزیون رو تماشا کنی و در عین حال میتونی سریال های زندگی در بهشت رو ببینی؛

مثل وقتی که انتخاب میکنی اکسپلورر اینستاگرامت رو ببینی و در عین حال میتونی ویدیو های مربوط به پروژه ات رو ببینی؛

درست مثل وقتی که انتخاب میکنی با آدم های ناجالب در مورد موضوعات ناجالب صحبت کنی و در عین حال میتونی با خودت بشینی و قوانین رو مرور کنی و در موردشون صحبت کنی؛

در هر صورت انتخاب با ماست.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 124
    598MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

216 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حوری باختری» در این صفحه: 4
  1. -
    حوری باختری گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    به نام تنها قدرت جهان

    سلام

    استاد عزیزم، چقدر زیباست که جایی در وسط خواسته هاتون ایستاده اید و از خواسته ها و ایده های بعدیتون صحبت میکنید😍😍

    خدایاشکرت

    استاد ، همونطور که گفتید این تصاویر قبلا ورودیهای ذهن شما بوده که الان وسط همچین جای رویایی نشستید.

    و حالا با نشون دادن همین زیباییها و صحبت کردن درموردشون، شدین ورودیهای مثبت ذهن ما 😍

    این ورودیها برای بعضی ازما فقط دیدن ۲۴ یا مثلا ۳۸ دقیقه فایل نیست. وقتی مثلا درهمین فایل میگید:

    «من عادت دادم ذهنم رو که فقط به خواسته هام فکر کنم»

    صداتون روی این تصاویر،. تو ذهن من، حک میشه و درموردش ساعتها در ذهنم صحبت میکنم و این ورودی ، کانون توجه من رو متمرکز میکنه روی خواسته ها و زیباییها و اتفاقات مثبتی که با همه وجود خواهانش هستم.

    استاد واقعا ازتون سپاسگزارم و از مریم عزیزم که انقدر دل بزرگی دارید بااینکه مریم جانم بااون زحمت از جاده ی پرپیچ وخم دراگون، تصاویری با این کیفیت و زیبایی رو تهیه میکنه،

    بازم به این فکر میکنید که چه صحبتهایی روی تصاویر بزارید که آگاهی دهنده باشه!

    بااینکه یکبار فیلمبرداری کردین و یکبار دیگه باوجودیکه  هنوز توسفر هستید ، برامون وقت گذاشتید و روی تصاویر درمورد کنترل ورودی و خواسته ها صحبت کردید ، بی نهایت سپاسگزارم.

    سپاسگزارم ازتون که با اینکار،  به جهت دهی کانون توجه ما هم به این زیبایی کمک میکنید  🙏

    کنترل آگاهانه ی ورودیهامون هم به اندازه مولفه های دیگه ی موفقیت، خیلی مهمه و این فقط به نگاه نکردن اخبار و سریال ختم نمیشه.

    بنظرم حتی یک نگاه دلسوزانه به یک آدم ضعیف یا بیمار هم میتونه ورودیهای مخربی رو از جنس گفتگوهای ذهنی ایجاد کنه و خیلی موارد ریز ریزی هست که به حساب نمیاد اما میتونه کوچولو کوچولو ورودیهای ناخواسته وارد ناخودآگاهمون کنه بدون اینکه متوجه باشیم چه غذای مسمومی رو برای ذهنمون داریم آماده میکنیم.

    بنابراین خیلی بیشتر از اینا باید هوشیار باشیم و در لحظه باشیم و بدونیم که هرلحظه تو ذهنمون داره چی میگذره و خودمون آگاهانه کنترلش کنیم.

    استاد، اینم یکی دیگه از اون نکات طلایی هست که گفتید درمورد چیزی که میخوام انقدر زیاد راجع بهش فکر میکنم و انقدر تحقیق میکنم که یجورایی حس میکنم که انجامش دادم! وبعد هدایت میشم به انجامش.

    اصل داستان، همینه

    کنترل ذهن و کنترل ورودی و توجه به خواسته ها و تشکر ازخدا = زندگی بهتر، اتفاقات بهتر و هم مدار شدن با خواسته ها

    این، دقیقا همون همفرکانس شدن با خواسته هاست که شما درکنار چیزای دیگه همیشه به بهترین شکل انجامش دادید و به بهترین شکل به ما هم آموزش دادید.

    و اما جاده چقققققدررررر زیبا بود. یعنی دیگه ذهن ما با این ملودی که روی تصاویر هست، شرطی شده. اگر جای دیگه هم این آهنگ رو بشنوم یاد این تصاویر زیبا و خواسته ها میوفتم .

    تصاویر وسط جاده رو بگو… خدای من! وسط جاده ، همچین جای رویایی…. کی دیده تا حالا!

    انعکاس رنگهای سبز و سفید وآبی روی آب…. فوق العاده بود.

    وقتی تصاویر رو از دید درون بچه می بینم کاملا مبهوت عظمت جهان هستی و داستانها و درس هایی که در دلش داره میشم. طبیعت خیلی حرف برای گفتن داره به شرطی که ساکن لحظه ی اکنون باشیم و دریافت کنیم.

    « همواره حرکت؛ نه توقف، نه بازگشت. »

    این، یکی از درسهایی هست که همیشه از سفرهاتون و از این تصاویر گرفتم.

    عاشقتونم😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 132 رای:
  2. -
    حوری باختری گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    سلام رویا جانم

    عاشقتم من

    مرسی از نظر لطفت عزیز دلم

    وای چه لحظات نابی رو داشتی کامنت میخوندی😍

    یعنی این خورشید دیوانه میکنه آدمو، این نور، عجب شکوه و جلالی داره!

    و چقدر حس وحال آدم متفاوته در برابر عظمت طلوع و غروب!

    نوش جونت عشق و حال خداییت، غرق خوشبختی باشی گلم❤️

    ممنونم از پیام قشنگت و بابت یادآوری نکته ها

    الهی که تمام زیباییهای عالم نصیبت باشه و تمام آرزوهای قشنگ ، تجربه ی زندگیت.

    درپناه رب❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    حوری باختری گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    سلام عشق جانم

    خوشحال شدم که اسم قشنگت و چهره‌ی دوست داشتنیت رو در قسمت پاسخ به دیدگاهم درصفحه شخصیم دیدم عزیزم.

    و از همصحبتی باهات بسیار لذت می برم و می آموزم که بیشتر تحسین وتصدیق کنم.

    خداروشکر میکنم برای داشتن این سایت و برای داشتن دوستان باایمان و نیکوکارم که در مهرورزی و صدق بالحسنی، بی نظیرند.

    «آنان که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، خدا دوستى آنان را در دلها مى افکند»

    (سوره مریم/۹۶)

    برای همینه که انقدر دوستت دارم.

    در پناه مهربانترین 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    حوری باختری گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    عززززززززییییییززززممم 😍😍

    نفیسه ی باارزشم💌

    عاااااشقتم منننننن

    عجب آگاهی‌ای دریافت کردی……

    عجب جام شرابی سرکشیدی…….

    عجب آب حیاتی نوش کردی……

    خدایااااااا

    بخدا منم چشمام پره اشک شد، خدایا شکرت، خدایا عااااشقتم و عااااشق هرچی که از توئه

    ببین حتی من جمله‌ام رو خطاب بهت، با عشق جان شروع کردم و خیلی کم پیش میاد که من این حرفو به کسی بزنم. به خودش قسم که از زبون آدما داره باهامون حرف میزنه.

    اون خودشه که به تو میگه عشق جان و به من میگه عاشقتم!

    دیوانه شدم رفت….

    منم الان در سکوت نیمه شب،، زیر سقف آسمونه ستاره بارونش، داشتم حرف میزدم باهاش…. اصلا از گوشیم دور بودم دقیقا یه لحظه بهم الهام شد که برو گوشیتو ببین پیام داری! و اینم شد نتیجه‌ش

    عاشششقتم من

    خدارو شکر….خداروصدهزارمرتبه شکر

    هرچی بیشتر میگذره بیشتر به اینجا و به شمادوستانم عادت میکنم،

    چون حرفتونو میفهمم، چون حرف منو میفهمید.چون اینجا پر از صدای خداست.

    الهی شکر

    یه چیزی هم درمورد سوره مریم بگم که عاشقشم. من شفای پاهای داداشمو از این سوره دارم، اونم توخواب… بهم گفته شد که سوره مریم رو بخونید….

    فرداش رفتم خونه ی داداشم، با کمال حیرت دیدم دردپاهاش بهتر شده و میگفت معجزه شده، و حتی میتونست آروم پاهاشو روی زمین بزاره!

    درصورتیکه قبلش کوچکترین حرکتی براش دردناک بود و نمیتونست راه بره. دکترا گفته بودند استخوان پاش سیاه شده و زودتر باید از بالای زانو قطع بشه، هزینه ی جراحیش هم خیلی زیاد بود که نداشت. یعنی هم باید چند ده میلیون پول جور میکرد میداد و هم پای عزیز و گرانبهاشو میداد. بعد از این جریان ، من بهش گفتم همچین خوابی دیدم. اونم قبول کرد و شروع کرد به خوندن سوره مریم. دیگه نمیدونم چند بار این سوره رو و با چه حال واحوالی خوند چون خودشم عاشق کلام خداست و قرآن رو دوست داره، ولی اینو بهت بگم که کاملا خوب شد. درحالیکه دکترا گفته بودن اگر زودتر نیارید پاشو قطع کنیم اتفاق بدتری میوفته. الان بیشتر از ۵ سال از این جریان میگذره و خداروشکر براحتی راه میره و رانندگی میکنه.

    برای همین من نسبت به سوره مریم یه عشق و ارادت خاصی دارم.

    خداروشکر، هم نشونه ای بود برای تو و هم نشونه ای برای من که ازشکرگزاری به درگاهش غافل نشم.

    الهی بهترین ها نصیبت باشه

    درپناه مهربانترین مهربانان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: