دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رویا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
از پشت شیشه های تمیز و کریستالی این هتل زیبا وقتی خانم شایسته داشت این منظره بینظیر پاییزی رو از بلندی نشون میداد که مشرف به درختان وجاده ی اطراف بود انگار در یک نظر میشد همزمان زیبایی های اطرافمون رو بسنجیم. برگ های سرخابی بنفش نارنجی آجری و سبز حنایی با آسمان نیمه ابری ست شده بود پیش خودم میگفتم چقدر خوبه که آدم پشت پنجره ای باشه که مشرف به این زیبایی های طبیعت وانسانی باشه بخصوص شبها نظاره گر از پشت اون پنجره به چراغ های در حال حرکت ماشین ها باشی و محدویتی برای دور دست نداشته باشی.. همیشه دوست دارم که از بلندی البته تا حد همین دید پنجره به بیرون بتونم چنین منظره ای زیبا رو جلوی چشمانم داشته باشم ممنونم خانم شایسته جان که این فضای زیبا رو از این پنجره بنمایش گذاشتی و این برای من یک نوع تصویر سازی و هماهنگی با خواسته ام بود
لابی هتلCOUNTRY واقعا تحسین برانگیز بود . اون مبل راحتی و ساده جلوی TV و شاید هم شومینه که یک فرش رنگ مات هم از زیر اون مبلمان دیده میشد و اون نمای چوبی قهوه ای زیبا با اون بوفه های چوبی وکابینت و راه پله های نرده ای چوبی قهوه ای وپیشخوان و رزوشن لابی فوق العاده زیبا و تحسین برانگیز بود. خانم شایسته داشت لیوان های یکبار مصرف استریل رو از داخل وکیوم خارج میکرد برای کافی وقهوه و بنظرم یک محل گرم و صمیمی رو برام تداعی میکرد بخصوص اون خانواده که در قسمت صبحانه خوری هتل بودند و صدای صحبت کردن اون بچه زیبا مدام میومد و استاد هم اون چمدان وسایل رو برای ترک کردن هتل نشون میداد.. واقعا هر جای زیبایی رو باید برای زیبایی های بعدی ترک کرد و از اون محل خداحافظی کرد و برای تمام اون رفاه و آسایش و آرامش و نعمت و زیبایی ها تشکر و قدردانی کرد و به زیبایی های دیگر و بیشتر و بهتری روانه شد..
تصاویر از دید drone هم بسیار زیباست: درختان رنگارنگ بینطیر پاییزی که یک هارمونی خاصی با رنگ آمیزی های فصل بهار داشت برگ های قرمز و بنفش و کاج های سبز و اون خانه های تکی با فاصله در زمین های بزرگ با چمن های سرسبز اون دریاچه ها و حوضچه های کوچیک و زیبا و اون جاده ای که ماشین ها بدنبال هم در رفت و آمد بودند. چقدر اون پارکینگ ماشین ها زیبا بود و در خط کشی های اوریپ و منظم پارک شده بود و برای این نظم و هماهنگی و تمیزی و فراوانی ماشین ها و اون پارکینگ وسیع و گسترده تحسین کردم و خدارو شکر کردم
اون خانه ویلایی کنار این پارکینگ بزرگ رو تحسین کردم و لذت بردم چون یک لانه ی مرغ و خروس کنار فنس دیواری حیاط سرسبزشون بچشم میخورد و پشت محوطه حیاط هم با نرده کشی سبزیجات کاشته بودند و ماشین شاسی مشکی هم در اون محیط پارک بود و کلی برای این صاحبان این ویلایی ها شکر گزاری کردم . هر چیزی رو که از اون بالا دیدم نعمت بود و نعت و فراوانی و گستردگی و زیبایی و نظم و پایبندی به قوانین. بخصوص در پارکینگ ها این قوانین بوضوح دیده میشد و درتمیزی و نظافت خلاصه در زمین و آسمان تمام قوانین حکمفرما بود.
ورود به ایالت west virginia
پرچم برافراشته و سربلند. پرچم و نماد خوده این ایالت چقدر زیبا بود بنظرم نمادی از صنعت کشاورزی بود. وقتی استاد داشت میگفت که از این کوه های جلوی اون ساختممان هم فیلم گرفتیم یهو چشمم خورد به تابلوی آبی رنگ کنار جاده که نوشته بود BUSES RV’S️➡️ چقدر برام این تابلو جالب بود محل عبور اتوبوس های RV
واقعا چه کوه اعظیمی از درختان رنگ و وارنگ پاییزی که نشان از قدرت و عظمت و فراوانی و زیبایی و تنوع در خلق این نعمت و زیبایی های خداوند رب العالمین فقط در همین یک نقطه از این سرزمین رویایی است. جلوی درب ورودی این ساختمان با تابلویب به توریست ها خوش آمد می گه. وقتی داخل این فروشگاه رفتید عجب محوطه سنگی زیبایی داشت تلفیقی از سنگ و چوب و سقف هرمی شیشه ای زیبا که این نوع و سبک سقف شیشه ای هرمی برای جذب انرژی مثبت خورشیدی است که هم از نورش استفاده میشه و هم اون انرژی مثبت ذخیره شده در اون محیط پخش میش.. عجب مدبرانه به این نکات توجه شده و ساختمانش سراسر از انرژی مثبت ساخته شده و تحسین کردم این نوع از معماری رو و البته وسایل زیبایی که برای شناسایی این ایالت و معرفی جاهای دیدنی این ایالت گذاشته شده بود.
واقعا دارم این سفر رو با تمام اون زیبایی هاش و اون جاده و اون آهنگ های شما لمس میکن. وقتی خانم شایسته صندلی شو میاره جلوی داشبورت ماشین و از نزدیک اون جاده رو فیلمبرداری میکنه دقیقا انگار من خودم اون جلوی ماشین نشستم و دارم توی جاده ی زیبای پاییزی سفر میکنم. چه جاده ی با صفایی. منظره ی بگ گراند ویندوز؛ صدای پرندگان؛ صدای بادی که در برگ ها میوزه؛ صدای جیرجیرک ها؛ صدای علف ها؛ صدای سکوت خداوند که صدای طبیعته؛ گردوهای درشت و پر مغز زیبا ی کنار جاده…
استاد عزیز چه حرف زیبایی در حین رانندگی گفتین گفتید هیچ برگی شبیه برگ دیگه ای نیست. واقعا دقیقا مثل برگ های روزانه ی عمر زندگی ما هر کدام رنگ، شکل، زیبایی و حس خوب خاص خودش رو داره و گرانبهاست.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 128720MB46 دقیقه
سلام به همه عزیزانم.
استاد،نمیدونم از کجا شروع کنم.نمیدونم چی بگم.من از دیروز تاحالا که این فایل رو گذاشتین چندبار دیدمش و اشک ریختم.اشک می ریزم با دیدن این همهههه زیبایی که خدا برای ما آفریده و ما چندین سال با باورهای منفی مون خودمون رو ازشون دور کرده بودیم.استاد،شما با نشون دادن این فایل ها و این زیبایی ها،عظمت و بزرگی خدا را به ما نشون میدین.من هر چی که شما از دریاها و جنگل ها و تمام زیبایی ها فیلم میزارید،غررررققق در عظمت خدای خودم میشم.وقتی شما فیلم ها را با آهنگ های توحیدی میزارید،اصلا من دیگه دیوانه و شیدای خدای خودم میشم.فقط با این زیبایی ها اشک شوق می ریزم.حتی الان چشمام درست نمیبینه که بنویسم و اشک شوق و عشق به پروردگارم امونم رو بریده.همیشه بهش میگم خدایا، من اگه عظمت و بزرگی تو رو درک کنم،میمیرم.اصلا هنگ میکنم.چون تو خیلی خیلی خیلی خیلی بزرگی.میگم خدایا تو کیستی،تو چیستی،چرا انقدر خوبی،چرا انقدر دوستم داری،چرا من انقدر دوستت دارم.استاد،همه از حال عجیب من در تعجب هستند.من عاشق و شیدای رب خودم شدم.آره،من عشقمو پیدا کردم.من دنبال چی بودم.؟من دنبال خدای خودم می گشتم،اما خودم نمیدونستم که چی حالمو خوب می کنم.حدود یکسال و سه ماه پیش بود،که ازش خواستم کمکم کنه.اون شبو هیچ وقت یادم نمیره.بخاطر شکستی که توی کارم خورده بودم که اونم به دلیل توکل نکردن به خودش بود ،اومدم خونه و تا صبح توی اتاقم گریه کردم،انقدر گریه کردم که دیگه چشمام باز نمی شد و تا صبح گریه می کردم و میگفتم خدایااا تورو خداااا کمکم کن،کمکم کن.مداام اینو تکرار میکردم و خودشو به خودش قسم میدادم.به سه روز نرسید که هدایتم کرد.حتما حتما داستان هدایتمو مینویسم چون خیلی زیباست.بهش گفتم من میخوام موفق بشم تو بهم بگو چیکار کنمممم؟.هرکاری بگی میکنم و هدایتم کرد.آره،حالا بعد از یکسال،به خودم میگم من دنبال چی بودم.من چی میخوام.من خود خدا رو میخواستم،اونه که حالمو خوب میکنه،قلبمو آروم میکنه.آره،میگم خدایا، تو برای من کافی هستی.چون همه چیز خودتی.همه چیز تویی.نمی تونم توصیفش کنم.استاد شما منظور منو متوجه میشید.آره،اومدم ثروتمند بشم،موفق بشم،عاشق شدم.عاشق خدایی شدم که منو آفرید و به خودش احسنت گفت.بهم قدرت خلق زندگیمو داد،اما من وقتی اومدم توی این دنیا همه چیززز یادم رفت.یادم رفت که بهم از قدرت خودش داد که ب هر چی که میخوام برسم.بزرگ شدم با باورای غلط.راهو نشونم داد،گفت اشکالی نداره،غصه نخور عزیز دلم،من باهاتم .درستش می کنیم.از نو همه چیو می سازیم.من باهاتم مثل همیشه کمکت می کنم.بهم گفت تو مثل سید حسین عباس منش عمل کن،توکل داشته باش،با من باش،به هر چی که بخوای میرسونمت.استاد،احساسم دگرگون شده.خیلی رها شدم.رها از همممههه چیز.رها شدم و تو آغوش خودشم.دیگه چی میخوام از این زیباتر؟.من حال دلم عااالللیهههه.رهام.سبکم.احساس می کنم میتونم پرواز کنم.این فایل خیلی خیلی منو دگرگون کرده.همه ی فایلهای شما منو دگرگون میکنه اما انگار احساس خوبم، توی این فایل فوران شده.حالم عاللییههه.وجودشو کنارم احساس میکنم.هر لحظه و هر لحظه.آره.خدا همینجاست.همینجاست. من دنبال خدای خودم بودم.دنبال عشق خودم بودم.حالا که پیداش کردم آروم آرومم.حال دلمم عالییههه.با دیدن این همهه زیبایی فقط میگم الحمدالله رب العالمین.لا اله الا الله.الله اکبر.خدایا شکرت. ایاک نعبد و ایاک نستعین.💗💗