دیدگاه زیبا و تأثیرگدار علیرضا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
در این سفر هر چی اززیبایی های بی انتهای فصل پاییز نشونمون میدید استاد باز هم سیر نمیشیم. تو رو خدا به کوه ها نگاه کنید و بشمارید تنوع رنگهاشون و. به دریاچه عظیم پشت سد نگاه کنید و ببینید حجم و مقدار آبی رو که اونجاست. به رودخانه پشت سد و وسعتش نگاهی بیاندازید. در مقابل اینهمه زیبایی و فراوانی فقط می تونم بگم: تبارک الله احسن الخالقین. چقدر گوشه گوشه این کشور فوق العادس بلحاظ طبیعت بکر و شگفت انگیزی که داره، بلحاظ رودخانه ها و دریاچه های بسیار زیادی که در اونجا جاری ، بلحاظ مردمان فوق العادش و به لحاظ وفور و فراوانی نعمت. خدایا سپاسگزاریم
در فروشگاه های آمریکا واقعا از شیر مرغ تا جوون آدمیزاد هست. به همه چی فکر کردند و واسه راحتی مشتری وسیله ای رو ساختن تا بتونی براحتی از این امکانات واسه آسونتر کردن و لذت بخش تر کردن زندگیت استفاده بکنی. نمونش همین باکس چرخدار بزرگ که اینقدر باحال برای قرار دادن وسایلت طراحی شده و میتونی عقب ماشینتم جا بدی براحتی و وسایلتو بطور منظم و یکجا در اون بزار.
اینجا یه نکته زیبا بذهنم رسید اینکه استاد و عزیز دلشون این سفر رو بدون حمل وسایل اضافی و مرسومی که شاید خیلی از ماها از قبل آماده میکنیم برای اینکه بخوایم یه سفر بریم از قبیل چمدون بزرگ و … شروع کردن و در طول سفر شون با برخورد به مسائل واسه خرید ضروریاتشون اقدام کردن این برای من درس قشنگی داشت که خیلی نمیخواد از قبل خودت رو مجهز کنی و برای شروع سخت بگیری. با حداقل ها شروع کن در دل مسیر، نیازهات در لحظه و در زمان نیازت پاسخ داده میشه. تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد.
بازدید از نقاط تاریخی و دیدنی واشنگتن دی سی شهری که بعنوان پایتخت انتخاب شده:
ابتدا سری میزنیم به مقبره توماس جفرسون. چه تندیس عظیمی ازش ساختن و چه مقبره باشکوهی و چه عبارت فوق العاده ای بر روی دیواره های مقربه نوشته بودن که واقعا باید انسان رو بفکر فرو ببر:
“خداوند به انسان زندگی و آزادی داد. آیا میتواند این آزادی ملت ها تامین گردد وقتیکه ما تنوع عقاید رو نادیده گرفتیم و در حالیکه این آزادی (منظور احتمالا در تفکر و عقاید) هدیه ای از جانب خداست؟! در واقع من برای کشورم می لرزم وقتی به این فکر می کنم که خدا عادل است و این عدالت هیچ موقع خوابش نمیبرد. اختلاف قائل شدن بین برده و صاحبش یک استبداد است و نه چیزی بیشتر . در کتاب مقدس هم این موضوع آمده که این مردم آزاد هستند.”
بعد از دیدن مقبره جفرسون و کلی درسهای زیبا که برامون داشت ادامه میدیم و به اون خانوم و آقا ی فوق العاده میرسیم که اینقدر با ذوق و شوق مشغول عکس یادگاری گرفتن از بنای یادبود پشت سرشون بودن و برام واقعا درسها داشت این صمیمت این آرامش و حس خوبشون. دریاچه جلوی ساختمان کنگره چقدر زیبا و فوق العاده و بزرگ بود. چقدر مردم راحت واقعا با خیال راحت مشغول عکس برداری و فیلمبرداری و گپ و کفتمان هستن. انگار همگی اومدن پیک نیک و انگار نه انگار که اونجا در کنار یکی از مهمترین ساختمونهای دولتی آمریکا هستند.
بقول استاد نه ماموری نه پلیسی نه گشتی و نه هیچی.اینا یعنی امنیت. اینها یعنی حد نهایت فرهنگ و تمدن بشری. اونجاییکه استاد اشاره کردن ما داشتیم فیلم میگرفتیم و بنده خدا با احترام ما ایستاد و جلوی دوربین تردد نکرد تا کارمون تموم بشه. واقعا تک به تک این صحنه ها باهامون حرف داره و بهمون عادت های سازنده رو یاد میده که می تونیم توی شخصیتمون ایجاد کنیم. دلفینهای عزیزمون در دریاچه مشرف به کنگره چقدر شیطون و بازیگوش بودن.
اسکوتر بازی استاد در محوطه کنگره و بنای یادبود بسیار دیدنی بود. آرامش و امنیت حاکم بر فضا تحسین برانگیز بود. افراد براحتی رو چمنای مجاور لم داده بودن و آفتاب میگرفتن بدون مزاحمت و امر و نهی… اونم کنار ساختمون کنگره که یه ساختمون سیاسی مهم تلقی میشه!
در مقبره لینکلن هم چند تا خانوم محجبه بودن که با خیال راحت داشتن بازدیدشونو میکردن و هیچکسم کاری بکارشون نداشت چقدر این کشور فوق العادس. چقدر امنیت هست چقدر مردمش با فرهنگن و همه به عقاید هم احترام میگذارن و با وجود فرهنگهای متفاوت، با همدیگه در صلح هستن. در واقع به همون اصولی که جفرسون بهش رسیده بود و با اون اصول این کشور رو بنیان گذاشت دارن عمل میکنن و اینم نتایجشونه که ماها داریم میبینیم.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 130514MB33 دقیقه
سفر به دور آمریکا قسمت ۱۳۰
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورهام
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی همراه بشم و از اونها برخوردار
باز هم نوای سفر به گوش میرسه سفری هوایی در دل سفر زمینی
سفرهایی که هر کدوم به طریقی جسم رو به پرواز در میارن تا به سمت روح خدایی نهفته در درونش سوق بدن
و در شروع این سفر صندوق عقب ماشین مسافران این سفر رو میبینم که پر شده از خواسته های جدید محقق شده خواسته هایی که تا لحظاتی قبل وجود نداشتن اما بواسطه تغییر در شرایط درخواستشون ارسال شد و خیلی زود هم برآورده شدن چون صاحبان این درخواست ها در مدار طبیعی زندگی کردن و طبیعی بدست آوردن هستن
و کمی اونطرف تر چند موتور پارک شده باز رویای سفر رو برای من مرر میکنن .موتورهایی که صاحبانشون همین طرف ها سرگرم لذت بردن هستن و نگران مال و داراییشون نیستن و سپردن به ی نیروی برتری که در همه حال محافظشونه
با شروع سفر هوایی ی چیزی توجه من رو خیلی جلب کرد و اون هم جاده هایی بود که از یک طرف کامل به سمت آب بودن و از طرف دیگه کامل به سمت جنگل و کوهستان و همین زیبایی اونها رو هزاران بار کرده بود جاده هایی در دامنه انتهایی کوه و متصل به به کناره ی آب و دیدن همین بلندی که به پستی منتهی شده من رو یاد خالق پستی ها و بلندی ها انداخت
کسی که با دقت بی نظیر کوهها رو برافراشته کرده و زمین رو امتداد داده و کوهها رو بر دامن زمین میخ کرده تا ما بندگانش هراسی نداشته باشیم از گردش زمین و لذت ببریم از بودن روی اون
کمی بعد صحنه ی بی نظیر سد و آبی که پشت اون جمع شده بود توجه من رو به خودش جلب کرد تا حالا اینقدر از نزدیک ی سد رو ندیده بودم
چقدر همین سده آدم رو یاد کنترل آگاهانه میندازه که خودمون آگاهانه ورودی و خروجی ها رو کنترل کنیم و اونوقته که جریان زندگی زیبا میشه
و اون خونه ی وسط جنگل کهرویای تحقق یافته فرد یا افرادی رو داره به تصویر میکشه و من رو یاد رویای نوجوانیم میندازه که دوست داشتم خونه ای وسط جنگل داشته باشم و حالا میبینم که شده پس به ذهنم میگه ببین شده رویای من رو کس دیگه ای الان بهش رسیده و این یعنی میشود پس ببین و باور کن
و چه زیبا هستن اون تک درخت های قرمز و نارنجی و زرد وسط اینهمه رنگ سبز لذت میبرم از دیدنشون و حس خیلی خوبی بهم دست میده
و آسمان ابری که من رو یاد تغییر دیدم میندازه .من قبل از آشنایی با استاد چون از درون حالم خوبم نیود با دیدن آسمان ابری حسابی دلم میگرفت انگار که اون ابرهای بیرون روی قلبم سایه می انداختن و تیره و تارش میکردن اما الان از دیدن همین ابرها لذت میبرم و همین یکی دوروز پیش آسمان ابری زیبایی رو به مدت دوروز تجربه کردم همراه با نم نم باران وبوی خاک باران خورده و هوای سرد دلپذیر رو حس خیلی خوبی داشتم اولین باران پاییزی اینجا بود
شاید باورتون نشه من اونقدر اهل سفر نبودم که چیزی به اسم چمدون جایی توی زندگیم نداشت و اصلا فراموش کرده بودم اما الان با دیدن این چمدون یادم اومد که من این خواسته رو هم میتونم داشتم باشم اون هم از برند سامسونت
بله استاد جان چیک پلی رو یادمون هست با اون تبلیغ خنده دارشون .چه بسته بندی قشنگی کردن برای این صبحانه .
استاد جان من هم این روزها دارم سعی میکنم نون کمتر بخورم تا اون دو سه کیلو اضافه وزنی رو که دارم رو کنترلش کنم و اینم ی نشونه بود برام که از جای درستی شروع کردم
ی چیزی که من خیلی دیدم و خیلی خوشم اومد توی رستوران های آمریکا همین بودن سبزیجات کنار غذاهاست که هضمون اونها رو آسون میکنه آفرین که به فکر این موضوع هم هستن
ای جان این ماشینه دیگه چی بود جالب بود اولین بار بود ی همچین چیزی میدیدم
سفر با قطار هم میتونه خیلی لذت بخش باشه مخصوصا توی ی همچین جاهای سرسبز و دلنوازی دوست دارم تجربش کنم
چه با حال و جالب این هتله چه طراحی و استایل منحصر بفردی .انگار اینجا هتل هاش ی جورایی خاص ترن شاید به خاطر پایتخت بودنشه که طراحی ها ی جورایی گره خورده با تحولاتی که اتفاق افتاده اینجا
آره مریم جان این ابراهیم خودمونه .از وقتی که با استاد و صحبت هاشون در مورد حضرت ابراهیم آشنا شدم این اسمه خیلی برام با مسمی هست و اصلا شنیدنش من رو یاد حرفهای استاد در مورد توحید و یکتاپرستی این پیامبر میندازه حس خیلی خوبی با شنیدنش بهم دست میده
این آقا ابراهیم هم که یکی از محبوب ترین رئیس جمهوری های آمریکا بوده و هست
ی چیزی که من بهش دقت کردم همین تندیس ها و مجسمه هاییه که از افراد مشهور توی آمریکا ساختن وقتی نگاشون میکنی دقیقا شبیه چهره ی واقعیشون و این نشون میده که اون افرادی که اینها رو ساختن چقدر افراد هنرمندی بودن و با چه دقت و تمرکزی کارشون رو انجام دادن و ریزترین جزییات رو مد نظر داشتن و کارشون رو به بهتریننحو انجام دادن جوری که آدم وقتی نگاشون میکنه انگار خود واقعیشونه
و همین قرار دادن این تندیس ها و جسمه ها توی مناطق مختلف شهر چقدر آدم رو یاد الگوها میندازه م چقدر دیدن اینها رسیدن به موفقیت رو برای آدم امکان پذیر میکنه
ولا ما هم خیلی ارتباط برقرار کردیم با این آهنگه خیلی آرامش بخش و لطیفه
توی پایتخت آمریکا ی رستوران ایرانی حقشه آمریکا که دم از حقوق بشر بزنه اینقدر احترام به حقوق انسان ها بی نظیره
اینقدر آزادی و امنیت بی نظیره
آقا زدم رستوران موبی دیک توی ایران دیدم فقط تو تهران نیست توی انزلی و اصفهان هم شعبه داره تازه توی خود آمریکا هم بیست تا شعبه داره ..بنیان گزارش هم آقای داریوش بوده ی مهاجر ایرانی تبار که به رحمت خدا رفتن
آفرین به این کارآفرین ثروت آفرین
آره حس قشنگیه وقتی ی جایی میری که هم زبونت نیستن بعد ی دفه ی کسی رو میبینی که همزبونته خیلی خوشحال میشی
آره میچسبه نون داغ با کباب داغ .رونق این رستورانه هم از وقتی شروع شد که ایده پخت نون تنوری بهشون الهام شده و عمل کردن بهش .
ما خودمون هم موقعی کوچیک بودم تنور گلی داشتیم و مامانم توش نون میپخت فوق العاده خوشمزه میشدن مخصوصا اگر با پیاز میپختن که من عاشقش بودم از همین جا میتونم بوی نون تنوری این رستوران رو حس کنم و اون بخاری که ازش بلند میشه وقتی درش میاری مخصوصا اگه هوا سرد هم باشه که دیگه محشره .یادش بخیر وقتی مامانم نون میپخت کنار تنور میموندیم تا نون داغ بخوریم .بعضی وقت ها هم با ی سیخ زغال ها رو هم میزدیم که تنور آماده بشه . مرحوم مادرم نامبر وان بود تو پختن نون و نون هاش همیشه معروف بودن چه تنوری و چه ساجی اما من متاسفانه یاد نگرفتم اون مهارت رو .توی این شرایطی که توی جهان پیش اومد خیلی از مردم دوباره روی آوردن به همون سبک پختن نون توی خونه بعضی ها با همون تنورهای گلی بعضی ها با تنورهای گازی اونموقع بود که من فهمیدم باید یاد میگرفتم این مهارت رو
چه بنای با ابهتی که دیواره هاش تزیین شدن با نوشته هایی با ذکر نام خداوند اونم تو کشوی که به ما گفته بودن کافرن
چه معماری زیبایی با اینکه چیزی از معماری نمیدونم اما دیدن این نما به دل میشینه و احساس خوبی در من ایجاد میکنه و این یعنی درسته همه چیزش
ی جمله این کتیبه اول خیلی جالب بود :
اینکه آزادی هدیه خداونده به انسان ها و خدا این رو به همه داده و این عین عدالت خداونده
ما شالا این خانم و اقا چقدر سرحالن چقدر اکتوین ای ول .باید ببینم و یاد بگیرم و به یاد بیارم این افراد رو بعضی وقتها که فکر میکنم سنم رفته بالا و دیر شده واسه لذت بردن یا انجام دادن یکسری کارها
چقدر اون خانمی که کت و دامن پوشیده بود لباس هاش زیبا بودن کت قرمز با دامن سفید فوق العاده بود
این دریاچه و این چمن و این معماری زیبا میل به لذت بردن رو در وجود آدم بیدار میکنه البته اگر اینها بود و اون آزادیه و امنیته نبود هیچ لذتی رو نمیشد ببری .یعنی اون نوشته های روی کتیبه ها فقط حرف نبود این رو در عمل میشه اینجا دید .حقوق بشر به معنای واقعیش
یادمه ی بار رفته بودم تهران میخواستم برم توی سالنی که نماینده ها اونجا با مردم دیدار میکردن که بر میگرده به دوران جهالتم که فکر میکردم ی انسان دیگه میتونه کاری برا من انجام بده از چند کیلومتری تحت نظر بودیم .یادمه ی چاقوی خوشگل کوچیک داشتم توی کیفم که از ترس اینکه پیداش کنن و سوتفاهمی بشه زیر بوته ها توی باغچه پنهانش کردم اما موقع برگشت یادم رفت بیارمش .کارم که انجام نشد چاقوم رو هم که خیلی دوسش داشتم رو از دست دادم .یادمه عین حکومت نظامی بود اطراف ساختمون مجلس و نمیتونستی جم بخوری .حتی وقتی از اونجا اومدم بیرون و اومدم ایستگاه فکر میکردم تحت نظرم خخخخخخ
اونوقت اینجا چی بگه آخه آدم همه جور آدم هست با همه جور سرگرمی که دارن و کسی کاری باهاشون نداره اونم اینجا کنار ی مرکز سیاسی
فقط آدم میتونه تحسین کنه این ملت رو
بقول استاد اونایی که دم از آزادی میزنن توی گفتارشون اما در عمل ما چیزی نمیبینیم ازشون باید زیپ دهنشون رو ببندن
رنگ آبی این دریاچه و ترکیبش با رنگ این بناها و اون سبزی چمن ها واقعا آدم رو مست میکنه از اینهمه زیبایی
خورشید چه زیبا داشت میدرخشید
هرچی نگاه کردم به این ساختمونه ی چیزی به اسم محافظ ندیدم بعد یاد حرفهای استاد افتادم که توی کشور ما حتی خیلی از خونه ها نیزه مانند نصب کردن دور و برخونه هاشون برای محافظت و اینکه نمیخواد شما تمرکزت رو بزاری روی درست کردن فرهنگ مردم توی این زمینه .تو روی خودت کار کن باورهای درست بساز که هدایت بشی به ی جایی مثل اینجا که حتی ساختونهای ساسی و حکونیشون هم حفاظ نداره و توی حیاطش میشه آفتاب گرفت اسکوتر سواری کرد عکس گرفت دوید و ……
یاد شعر سهراب افتادم و با تغییرات بسیار :
مغزها را باید شست
جور دیگر باید اندیشید
فکر را باید سوی واشنگتن برد
با همه ی مردم شهر پیش کنگره باید رفت
دوست را پیش کنگره باید دید
عشق را پیش کنگره باید جست
هر کجا هستی ، باش
آسمان مال توست
کنگره دریاچه چمن مال توست
سپاسگزارم استاد و مریم جان عزیز که جور دیگر اندیشیدن رو دارم از شما یاد میگیرم
سلام دوست خوبم مرضیه جان .تحسینت میکنم که توی این سن توی این مسیر قرار گرفتی تا زندگی خودت رو اونجوری که دوست داری خلق کنی .چقدر راحت و زیبا نوشتی که چطور مسائلت رو حل میکنی این خودش ی مهارته .با قدرت ادامه بده دوست عزیزم که آینده ای زیبا رو برای خودت با بودن در این مسیر رقم خواهی زد. وقتی دیدم نوشتی اا سالته قلبم گفت برات بنویسم آخه وقتی میبینم بچه هایی با سن کم توی این مسیرن کیف میکنم که چه فرصت نابی رو خداوند نصیبشون کرده
موفق باشی عزیزم
سلام به زینب جان عزیز .اتفاقا من الان از سر کارم اومدم و نشستم پای سیستم و گفت چند تا کامنت نوش جان کنم تا انرژی بگیرم که دیدم یکی از همسفرا برام دیدگاه گذاشته خیلی خوشحال شدم چون بعضی وقتها نیازه این دیدگاههای شما عزیزان عین ویتامین میمونه .سپاسگزارم عزیزم .ان شا الله که هر روز بیشتر و بیشتر غرق نعمت های الهی بشین شما و خواهر عزیزتون .آره یهویی کامنتم که میخواست تموم بشه اون شعره اومد تو ذهنم و از اونجایی که با سریال بهشت این توانایی در من بروز کرد نوشتم اونچه رو که گفته شد
برات بهترین ها رو آرزو میکنم عشقم