سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 132

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار حوری عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

از شهر “واشنگتن دی-سی” با تمام زیبایی هاش خداحافظی می کنیم به مقصد تجدید میثاق با زیبایی های پارادایس. (شهری که با وجود شلوغی، خیلی انرژی مثبتی داره).

بیشترین چیزی که در این فایل، به چشم میخورد حرکت بسوی هدف و مقصد و لذت بردن از مسیر بود. لذت بردن از کاری که داری انجام میدی و همچنین لذت بردن از تک تک لحظات، حتی لحظات تکراری و قدم های تکراریِ هرروزه.

مهم نیست کجای این مسیر ایستاده‌­ای و چه کرده‌­ای؛ مهم این است که تنها با احساس خوب، یک گام از همان نقطه‌ای که ایستاده‌ای، جلوتر بروی. مهم اینست که آن یک گام رو هر روز بطور مداوم برداری. همه ما می‌توانیم تنها یک گام از موقعیتی که در آن قرار داریم، جلوتر برویم. هر روز، فقط یک گام. پس مهم، مقدار انجام کار نیست. استمرار در حرکت است که از خودِ حرکت هم مهمتر است. در قرآن هم از زمان استمراری برای بسیاری از افعال استفاده شده که گویای اهمیتِ همواره انجام دادن و استمرار در کارهاست.

همونطور که پیش‌تر هم اشاره کردم، مهمتر این است که از روند لذت ببریم و مقصودم از لذت بردن ، همان احساس خوب داشتن هست که اصله.

استاد درمورد همفرکانس‌هایی صحبت کردند که در شرایط مناسب در زمان مناسب، تماس میگیرند و یا بالعکس. قطعا برای هرکسی این اتفاق افتاده اما به این فکر نکرده که این، میتونه نشانه ای باشه برای جواب دادن یا ندادن. که البته در همچنین مواقعی، احساس هم میتونه راهنمای خوبی باشه.

چقدر این موضوع برای من درس داره که استادم به تجربه های شخصیشون در زندگی و تکرارِ آن‌ها، انقدر توجه و دقت نظر دارند و آنها را با‌ معیارِ قانون ارزیابی میکنند.

استاد بعد از آهنگ های درخواستی، ارزش هجرت و نیز ممنوع بودن حزن رو یادآوری کردند.  همچنین مفهومی عمیق در زندگی به نام: “جریان طبیعی خوشبختی” که به صورت خودکار در جهان جاری است. جریانی که برای بهره مندی از آن لازم  نیست هیچ کاری انجام بدی. فقط لازمه که جلوی این جریان رو نگیری. اونوقت به راحتی این جریان تو رو هم با خودش همراه می کنه. مثل خورشیدی که خودش بطور طبیعی و براحتی می‌آید و بر زندگی ما می‌تابد و نیازی نیست برای بیرون آوردنش به زحمت بیوفتیم؛ بلکه فقط کافیه که درها رو نبندیم و پرده ها رو نکشیم.

واقعا سپاسگزارم. آخه کدوم استادی میاد در هر موقعیتی و هر لحظه از زندگیش، سفرش،  لحظه‌ی رانندگی و به اصطلاح از پشت فرمون بودنش در جاده(با کلی بگو و بخند) و حتی از ترانه هایی که گوش میکنه، استفاده می کنه برای یادآوری قوانین به ما. این لذتبخش ترین نحوه ی تدریس هست که یک استاد میتونه ارائه بده. خوش به حال منه شاگرد

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 132
    505MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

132 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهسا سالاروند» در این صفحه: 1
  1. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1067 روز

    بنام خالق عشق و زیبایی

    بنام تویی که هدایتگر منی

    بنام تویی که چشمایی دادی که بتونم زیبایی هارو ببینم .

    سلااااااام به استاد و مریم جون ،سلاااام به این صبح زیبا که شروعش با این همه زیبایی هست.

    استاد عزیزم اول میخوام بگم که این فایل ،فایل نشانه من بود ،هرچی نشانه میبینم همه از رفتن و مهاجرته،خیلی نزدیک به خودم احساسش میکنم .

    بخاطره اینکه روی خودم کار کنم ،خداروشکر فضا باز شده و اومدم خوابگاه توی شهر دیگه ،سه روز آخر هفته تدریس دارم اما دیگه روزای اولو نمیبرم خونه و کل هفته میخوام اینجا باشم و با عشق و زمان آزادی که خدا بعم داده روی خودم کار کنم.

    استاد اول از همه بگم شما تو این فایل از فرکانس بودن حرف زدین ،اینکع اگه با کسی همفرکانس نباشی امکان نداره باهاش هم کلام بشی یا اونو ببینی،این چند روز که اومدم تو خوابگاه ،فهمیدم یه خانم هم قراره با من هم اتاقی بشه ،با خودم فکر کردم که یعنی کیه ،تا اینکه دیشب یه اتفاقی افتاد که باهم ،شروع کردیم صحبت ،یه دختر خانم مهربون ،و خیلی ام با سواد ،دختره روانشناسی خونده بودو الان تو مدرسه درس روانشناسی میده،خلاصه حرف بجایی رسید که از مهاجرت حرف زد و منم گفتم منم قصدم مهاجرته و میخوام برم ،گفت کجا گفتم کانادا ،یهو گفت عهه خواهر منم کاناداست ،گفتم کدوم شهر ،گفت ونکوور ،یهوووو دهنم باز موند عهههه،چه جالب منم ونکوورو دوست دارم خیلییی دلم مبخواد برم اونجا،گفت خواهرم با شوهرش یه ساله که رفتن دوتاشون مهندس و دفتر فنی مهندسی زدن ،قراره که برای منم دعوت نامه بدن که برم ،از این همزمانی خیلی خوشحال شدم و نشونه ها خبر از این میده که باید بری ،انگار تمام جهان منو هول میده به اون سمت،این یه نشونه،و اما نشونع بعدی ،واقعا ایمان دارم که آدمااا ی هماهنگ و همسیر همو پیدا میکنن،داشتم فایل های شمارو نگاه میکردم ،قبلش ازم پرسید چقدر دختر خوبو آرومی هست چه آرامشی داری ،گفتم من همشو از خدا و استادم دارم ،استادم خیلی گل هست و من همه زندگیمو از ایشون دارم یهو قبل اینکه من بگم استاد عباس منش،گفت استاد عباسمنشو میگییییی؟؟؟؟

    گفتم اره ارهههه،میشناسی

    گفت مگه میشه نشناسم؟؟؟؟؟

    گفت مهساااا دوست من با فایل های استاد به همههه آرزوهاش رسیده،بهترین ازدواج ،بهترین زندگی ،بهترین حال ،ثروت و پول……

    استاد قربونتتتت برم که زندگی همه رو تغییر دادی و چقدر خوشحالممممم که دارم شمارو….

    اینا اگه همزمانی نیست پس چیع؟؟؟؟

    اینا اگه نشانع نیست پی چیه؟؟؟؟؟؟

    خدایاشکرتتتتتت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: