سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 135

به نام خداوند هدایتگر و حمایتگرم

سلام استاد عزیزم و مریم جونم

عاشقتونم

اینقدر که حالم خوبه واقعا نمی دونم چی بگم

خدایا هدایتم کن که جمله ها جاری بشه بر زبانم و دستانم

استاد عزیزم خداروشکر که شما اینقدر با خودتون در صلح هستید که همه چی براتون اوکی میشه و خداوند همه ی کارهاتون رو به زیبایی انجام میده

من واقعا عاشقتونم

چقدر لذت بردم و چقدر بعضی جاها خندیدم

خلاصه خیلی لذت بخش بود انگار که خودم هم اونجا بودم

بی نهایت خداروشکر می کنم که چشمان من لایق دیدن این زیبایی ها بود

واقعا بهشت بود و به قول مریم جون چقدر فضا پر انرژی و مثبت بود

خدایا شکرت

الله اکبر از این همه زیبایی

خدایا چقدر با این کلیپ خواسته در من شکل گرفت ایمان دارم که وقتی خواسته ای در من شکل می گیره خدا شرایط تحقق اش رو هم فراهم می کنه .

استاد عزیزم خیلی برام جالب بود دیشب یه ویسی در واتساپ برام اومد گوش کردم دیدم مدیر مدرسه پیام رییس اداره رو فرستاده که همکارانی که واکسینه نشدن باید حتما واکسینه بشن یا هفته ای دو بار تست کرونا بدن

ذهنم درگیر شد چون اصلا نمی خواستم واکسن بزنم

بعد از خدا هدایت خواستم چند دقیقه بعد هدایت شدم به پیام یکی از دوستان که در مورد دوره ی سربازی نوشته بود و گفته بود که زمانیکه داری رو خودت کار می کنی هر اتفاقی که برات بیفته خیر مطلق هست و از اتفاق های خوبی که براش افتاده بود نوشته بود

من بعد از خواندن این کامنت آروم شدم و خداروشکر کردم تا اینکه اینجا شما در مورد واکسن صحبت کردید

البته دیشب به خودم می گفتم که من از خدا سفر خارج از کشور خواستم خب یکی از شرایطش واکسینه هست پس قطعا در مدارش قرار گرفتم که خدا داره هدایتم می کنه شرایطش رو فراهم کنم و برم سفر

خدایا شکرت که قوانین ثابتی داری

خدایا شکرت که اینقدر امروز حالم خوبه

خدایا شکرت که در این کلیپ میشد کامل قوانین رو درک کنی واقعا برای افرادی که با خودشون در صلح هستن این دنیا بهشته

خدایا شکرت

من هم در دوره قانون سلامتی شرکت کردم و ۲۶ روز . در این مدت دو سایز کم کردم و ۷ کیلو کم کردم بسیار زیباتر شدم و خیلی حالم خوبه

خداروشکر

دیروز بهم یه مثالی الهام شد حالا می خوام اون رو اینجا بنویسم

من ذهنم همش وسوسه می کرد برای خوردن میوه

که بهم الهام شد که خداوند قوانین رو تغییر نمیده و فقط الهام می کنه که حرکت کن و برو تا در امان باشی.

خدا هم به استاد الهام کرد که کشتی سلامتی رو بسازه تا از سیل بیماری ها در امان باشه و هر کس هم در مدار ساختن این کشتی باشه میاد و در ساختن این کشتی کمک می کنه تا از سیل بیماری ها در امان باشه مثل الهامی که خدا به نوح کرد و اونها گوش کردن و از سیل نجات پیدا کردن و خداوند قوانین اش رو تغییر نداد بلکه اونها رو از خطر دور کرد

اونها هم اعتماد کردن و چند سال با اینکه مورد تمسخر مردم بودن ولی با ایمان ادامه دادن و در نهایت نجات پیدا کردن

این الهام بسیار نجواهای مرا خاموش کرد

چرا که یاد گرفتم از تمسخر بقیه و ایرادهاشون و نگرانی هاشون نترسم چون به راهم ایمان دارم و با ایمان کشتی رو می سازم

چرا که یاد گرفتم مثل نوح که نتونست پسرش رو نجات بده و اصراری بر این کار نداشت، من هم اصرار نکنم که اطرافیانم رو به زور قانع کنم که این سبک تغذیه و زندگی رو انتخاب کنند چون اگر خودشون بخوان هدایت میشن پس با آرامش من کار خودم رو انجام میدم

چرا که یاد گرفتم خداوند قدم به قدم هدایت می کنه به شرط استمرار و ادامه دادن و درها باز میشه و راه حل ها گفته میشه به شرط ایمان

چرا که یاد گرفتم قوانین خدا تغییر نمی کنند حتی برای پیامبرانش

پس خداروشکر می کنم که در مدار ساختن این کشتی سلامتی هستم و اگر ایمانم رو حفظ کنم و تسلیم حرف های مردم و اطرافیان نشم و ادامه بدم قطعا از سیل بیماری ها در امان خواهم بود

خدایا شکرت که با این الهام نجواهای ذهنم رو خاموش کردی

خدایا شکرت که در مسیر هستم و قطعا اتفاق های شگفت انگیز در انتظارم هست.

و یه چیز دیگه هم یادم اومد بگم

از زمانیکه دارم رو خودم کار می کنم خدا همش داره معجزه می کنه برام

من شش یا هفت ماه است که با استاد آشنا شدم و بی نهایت تغییر کردم خدایا شکرت

من یک هفته پیش آزمون شهری داشتم و دقیقا اولین نفری بودم از خانم ها که باید پست فرمون می نشستم کل قضیه رو سپردم به خدا و ازش خواستم در بهترین زمان، بهترین مکان باشم و بهترین عکس العمل رو هم نشون بدم و خداوند قلب افسر رو برام نرم کنه و ماشین وسیله ای باشه برای قبول شدن من

من شروع کردم به رانندگی یادم رفت ترمز دستی رو بخوابونم اما افسر هیچی نگفت بعد گفت پارک دوبل بزن

پارک دوبل زدم خراب شد

بدون اینکه چیزی بگم یا درخواستی بکنم مجدد بهم فرصت داد که پارک دوبل بزنم تو همون موقعیت

خیلی راحت به مکان اول رفتم و همه چی اوکی بود تا اینکه در آخرین مرحله باز خراب کردم و مجدد هیچی نگفتم ولی خودش مجدد بهم فرصت داد که پارک دوبل بزنم در همون موقعیت مجدد پارک دوبل زدم و باز هم خراب کردم

بهم گفت پیاده شو برو پشت بشین تعجب کردم چون هر کی مردود بشه براش می نویسه مردود و پیاده میشه می‌ره

رفتم پشت نشستم

نفر بعدی امتحان داد و اون هم خراب کرد و نفر بعدیش هم خراب کرد و اون هم خراب کرد

بعد دیدم که مهر رو برداشت و بر روی پرونده ی من زد قبول شد

واقعا خوشحال شدم و خداروشکر کردم

البته صبح زود درتمرین ستاره قطبی سناریو نوشته بودم و قبول شدنم رو ته دلم گواهی می داد

و این اتفاق مهر تاییدی بود بر اینکه عوامل بیرونی تاثیری در زندگی ما ندارن و جالب این بود که این افسر سخت گیر ترین افسر بود که با من این کار رو کرد

البته خدا درخواست منو اجابت کرد و قلبش رو نرم کرد برام و این دستی شد از دستان خدا برای قبول شدنم

خدایا شکرت که قدرت خلق زندگی هر کسی رو دادی دست خودش و فرکانس هاش این منصفانه و عادلانه ترین کار خداست

خدایا شکرت

خدایا شکرت

می دونم که هر کسی در مدار خواندن این متن باشه هدایت میشه به خواندنش

خدایا بی نهایت سپااااااس

استاد عزیزم سپاس از شما

واقعا تحسینتون می کنم این حد از اراده و توحیدی بودنتون رو

بسیار خوش اندام شدید و زیباتر شدید

مبارکتون باشه

لباس هایی که خرید کردید بسیار زیبا بودن مبارکتون باشه و حستون رو درک می کنم چون من هم الان لباس های دو سایز کوچک می پوشم و بسیار لذت می برم.

مریم جونم مبارک شما هم باشه بانوی زیبا

و شما رو هم تحسین می کنم که اینقدر خوب رو خودتون کار می کنید

در پناه الله یکتا شاد باشید و سالم و ثروتمند و متناسب