سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 136

بنام رب هادی و خدای آسانی ها،رب قادر مطلق وهاب رزاق

سلام ب استاد عزیزم و مریم نازنین

و دوستان قشنگم

الهی صدهزار مرتبه شکر ک بهم فرصت نوشتن دادی ،الهی شکرت ک همدارم کردی با دیدن این همه فراوانی و نعمت و ثروت و زیبایی وعشق

الهی شکرت رب قدرتمندم خدای وهابم

خدایا شکرت چقد زیباست آرزوهاتو زندگی کنی

چ حس فوق العاده ای داره ،هرسری ایمانت قوی تر و آرامشت بیشتر میره

الهی شکرت ک استاد داره رویاهاش زندگی میکنه، الهی شکرت ک منو در مدار دیدن این کشتی عروس قرار دادی

چقدددد زیباست و چ زیبایی هایی و بهت نشون میده،اگه الان اینجام و دارم میبینم و لذت میبرم و عشق میکنم با این نعمتهای خداوند یعنی من درمدارش قرار گرفتم و این نشونه ی خوبیه

چقد زیباست فضای داخل کشتی اون بشکه های چوبی قهوه ای چراغ هایی ک از سقف آویزونه و نمای مدرن کشتی و این همه نعمت رنگارنگ ک خداوند بهمون رزق داده

الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر این کارکنان متعهد ک عاشق کارشون هستند پرانرژی صبح و شروع کردن

چقد لذت بردن از سلام و صبح بخیر پرانرژی مریم گلی و پاسخ زیبا و پراز عشق پرسنل الهی شکرت بخاطر وجود استاد قشنگم چقد تحسین میکنم استاد رو

بابت استایل زیبا و لباس قشنگش خیلی حس خوبی بهم میده

استاد وقتی ک داشتن صبحانه ای ک آماده شده بود و فیلم میگرفتن گفتن ک ملت نمیدونن اینا چ سم هاییه ک دارن میخورن

واین ی اهرم رنج آوره ک مغز راحت میپذیره ک دیگه سمت این خوشگلهای سمی نره

دقیقا مث دیشب من ی لطف خدا دیروز عصر رفتم مطب دکتر جراح فک و صورت ک دندون عقلم و جراحی کنه

این قسمت و قبل اینکه برم مطب دیدم و چقد انرژی گرفتم و حالم و خوب کرد

ی کم استرس داشتم ولی سعی میکردم ذهنم و کنترل کنم

خداروشکر ب موقع رسیدیم مطب ی مریض داخل بود باید منتظر میموندیم ک کارش تموم بشه

داداشم قرار بود هزینه جراحی و ک 6 و500 بود واریز کنه رو کارتم ک خواب بود تو خونه

کار مریض تموم شد،منم پرونده تشکیل دادم و منتظر داداشم بودم

ک صدای ی کبوتر شنیدم دقت کردم ک صدا از کجا میاد دیدم از پشت پنجره و بالکن میاد بلند شدم رفتم کنار پنجره پرده رو ک نوار های افقی داشت کنار زدم

دیدم ی کبوتر طوسی آبی مسافتی رو لبه ی تراس روب روی پنجره نشسته

کلی ذوق کردم و خداروشکر کردم بابت این نشونه دوتا عکس هم ازش گرفتم

بعد ک دستیار پزشک اومد پرسیدم اینجا کبوتر دارید گفتم شاید برای خودشونه

گفت آره ی کبوتر ک سه تا جوجه داره

خدای من با ذوق رفتم با دقت بیشتر ک نگاه کردم دیدم داخل خاک انداز ک دسته دار ک دسته اش عمودی هم هست ی لونه اس ک دوتا بچه کبوتر ک هنوز پرهاشون کامل درنیومده هست و مادرشون هم بالا سرشون وایساده ،چقددد حسم عالی شد و خداروشکر کردم، من عاشق کبوترها هستم

گفتم خدایا شکرت ک هرلحظه حواست ب من هست برای اینکه احساسم و خوب کنی نزاری استرس بکشم

خلاصه با کلی حس خوب برگشتم سرجام بعد پول هم واریز شد و خداروشکر هزینه رو پرداخت کردم

و رفتم داخل چقددد خانم دکتر مهربون بودن و صبور با احتیاط دوتا بی‌حسی زد برام و ی کم ک دردم گرفت گفت ببخشید ببخشید و با دستش صورتم و نوازش کرد چندبار

قبل اینکه بی حسی دوم و بزنه ازم پرسید اسمت چیه؟گفتم زکیه

گفت اسمت خییلی قشنگه مدتهاست ک نشنیدمش

گفتم آره خیلی کمه کل دبیرستان و دانشگاهم ب جز من فقط ی زکیه دیگه بود

گفت بچه ک بودم ی فیلم سوریه ای میداد ک ی خانمی بود ک اسمش زکیه بود

گفتم اررره یادمه دیدمش خخخخ

قدش بلند بود

گفت خیلی من دوسشداشتم خیلی براش گریه کردم نامادری یا مادر شوهرش خیلی اذیتش میکرده

و بعد بی حسی دوم و زد

چقد تحسبنش کردم ک میخواست منو آروم کنه باهام ارتباط برقرار کنه ک راحت باشم و کمتر اذیت بشم من واقعا عاشق قلب بزرگش شدم و روح پاکش

خلاصه قبل شروع کار بهم کلی توضیح داد و گفت اگه دردت گرفت بگو برات بی حسی بزنم و اگه خسته شدی بهم بگو تا ی کم استراحت کنی

گفت اگه بتونی آروم باشی بهتر و زودتر تموم میشه استرس داری؟

گفتم ی کم دارم ک طبیعیه لبخندی زد و گفت آره طبیعیه

خداروشکر حین جراحی داشتم ب کبوتری ک خدا برام فرستاده بود فکر میکردم ب جوجه هاش

ب صحنه ی زیبایی ک استاد رفت بیرون رو ارشه و اون حجم عظیم و پراز ابوهت دریا رو ک تاچشم کار میکرد ادامه داشت چقددد زیبا بود خدای من

و خداروشکر میکردم بابت این مسیر

و تمرکزم بردم بیرون از اون اتاق و صدایی ک توی گوشم بود

ب لطف خدا ب راحتی و آسونی و باعشق کارم انجام شد همون طور ک تو تمرین ستاره قطبی نوشتم

ک دستیار دکتر بهم گفت همراهت خیییلی استرس داره اون بیرونه حالش خوب نیست خخخخخ

گفت خودت ماشالله روحیه ات خیلی خوبه

الهی صدهزار مرتبه شکرت

ک بهم قدرت دادی و تجسم میکردم ک این دست خداست ک داره باعشق کارم و راحت انجام میده و راحت هم انجام داد خداروشکر

بعد ک اومدم خونه نزدیکای ساعت 9 ی سمت صورتم ورم کرد بود و درد هم داشتم.

اومدم ی فیلم ببینم ک حواسم و پرت کنه از درد دندون

ک اینقد فیلمه ناجالب بود مث همین غذاهای خوشگل سمی بود

و حالم و داشت بدتر می‌کرد ک از صفحه اش اومدم بیرون و بستمش

و خداروشکر الان خییلی بهترم ب لطف الله داداشم داروهایی ک دکتر رو دفترچه ثبت کرده بود و گرفت برام

الهی شکرت بخاطر وجود داداش عزیزم ک دستی از دستان توست

الهی شکرت ک براحتی کار دندونم تموم شد

و هی داره بهتر میشه

خدایا شکرت بخاطر این اقیانوس بی انتها جقد عظیم و زیباست

خدایا شکرت اگر تمام دریاها مرکب شوند و تمام درختان قلم هرگز نمیتونید بشمارید نعمتهای خداوند رو

خدایا منو شکرگزار نعمتهات قرار بده.

الهی صدهزار مرتبه شکرت رب العالمین .

الهی شکرت بابت رابطه ی زیبای استاد و مریم عزیزم چقد قابل تحسین پراز زیبایی و عشق هست

الهی شکرت بابت این جهان زیبا و پراز نعمتت

الهی شکرت ک بهم فرصت زندگی دادی

خدایا شکرت بابت سلامتی ک دارم

الهی شکرت بابت اسپرت راحتی ک هدیه گرفتم دو روز پیش از داداشم

الهی شکرت بابت تغییراتی ک دارم درخودم حس میکنم

پریروز ک با داداش و آجیم رفتیم تو ی مغازه داداشم میخواست تیشرت بخره.

خییلی راحت‌تر بودم و داداشم نظرمو می‌پرسید

داشتم ب سری قبل ک رفته بودیم باهم تو همین مغازه فک میکردم

من دم در وایساده بودم ک کارش تموم بشه

انگار از وجود خودم خجالت میکشیدم و هیچ حرفی هم نمیردم

ک مبادا چیزی گفته باشم ک آبروم بره :/

مغازه ی بعدی ک رفتیم داداشم گفت ی اسپرت برای پیاده روی بدین ب خواهرم و ی دونه راحت،سبک و نرمش رو آورد .

ک داداشم خودش باعشق حساب کرد

الانم خودش چنتا آمپول تقویتی ویتامین برام گرفته ک دندونم اذیتم نکنه ..

الهی صدهزار مرتبه شکرت اعتبار همه ی اینا میرسه ب خدای قشنگم

خدایا هرآنچه دارم ازآن توست .من هیچی از خودم ندارم

دیروز دکتر خیلی تاکید می‌کرد ک حتما مسکن بزنم ک درد نکشم اذیت نشم

من گفتم نننن بدنم خیلی قویه خانم دکتر

شب موقع خواب چنان درد گرفته بود فکنم

ک گفتم خدایا غلط کردم

من مگه چی دارم از خودم تویی قادر مطلق تویی عزیزحکیم

توان توی بدن من تویی

ساعت 2 شب هم بیدار شدم از زور درد

ک مسکن خوردم و خوابیدم.

خودم و ب خدا سپردم و خداروشکر تونستم تا ساعت6 بخوابم

الهی صدهزار مرتبه شکرت

عاشقتممم

دیشب خاله ام زنگ زد حالم و پرسید گفت خوبی جراحی کردی ،خواستم حالت و بپرسم و بعد سریع خدا حافظی کرد گفت اذیت میشی حرف بزنی

خاله ام تاحالا بامن تماس نگرفته بود ها.

اعتبار همه ی اینا میرسه ب خدای قشنگم.

الحمدلله رب العالمین

خدایا منو ب راه راست هدایت کن راه کسایی ک ب اونها نعمت دادی ن کسایی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان