سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 138 - صفحه 6

به نام الله مهربان

به نام خالق زیبایی ها

خداوندا از تو ممنون و سپاسگزارم که این همه زیبایی را فقط برای ما آفریدی

هر چه بیشتر اینها را می بینم بیشتر به این آیه عمیق تر می شوم

اگر تمام درختان قلم و تمام آب دریاها جوهر شوند از پس به تحریر درآوردن رحمت خداوند بر نمی آیند

قبل از نوشتن در خصوص این فایل بعد از سپاسگزاری از خداوند از استاد استادان عباس منش عزیز و بانو شایسته مهربان کمال تشکر و قدردانی را دارم

بین فایل ۱۳۷تا این فایل مدت زیادی به درازا کشید و من معتاد و دل شیفته دیدن فایل جدید

آنقدر انتظار سخت شد که مجبور شدم ایمیلی به استاد زده شرح بیتابی نمایم

حال این هم شعر دیگری از شاعر هم شهری خودمان

من از آن روز که دربند توام آزادم

پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

همه غم های جهان هیچ اثر می نکند

در من از بس که به دیدار عزیزت شادم

خرم آن روز که جان می رود اندر طلبت

تا بیایند عزیزان به مبارک بادم

من که در هیچ مقامی نزدم خیمه انس

پیش تو رخت بیفکندم و دل بنهادم

دانی از دولت وصلت چه طلب دارم هیچ

یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم

به وفای تو کز آن روز که دلبند منی

دل نبستم به وفای کس و در نگشادم

تا خیال قد و بالای تو در فکر منست

گر خلایق همه سروند چو سرو آزادم

به سخن راست نیاید که چه شیرین سخنی

وین عجبتر که تو شیرینی و من فرهادم

دستگاهی نه که در پای تو ریزم چون خاک

حاصل آنست که چون طبل تهی پربادم

می نماید که جفای فلک از دامن من

دست کوته نکند تا نکند بنیادم

ظاهر آنست که با سابقه حکم ازل

جهد سودی نکند تن به قضا دردادم

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم

داوری نیست که از وی بستاند دادم

دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت

وقت آنست که پرسی خبر از بغدادم

هیچ شک نیست که فریاد من آن جا برسد

عجب ار صاحب دیوان نرسد فریادم

سعدیا حب وطن گر چه حدیثیست صحیح

نتوان مرد به سختی که من این جا زادم

❤️❤️❤️❤️❤️

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم

بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق

که در این دامگه حادثه چون افتادم

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

آدم آورد در این دیر خراب آبادم

از وقتی با استاد آشنا شدم همه دیدم شده استاد

بعضی از وقتها یاد سریال صید در پی صیاد می افتم و شرحال مولانا یادم می آید

استاد ما را بی قرار خودت نمودی

💚💚💚💚

شاید گفتن این حرفها در این محفل صحیح نباشد

نمی دانم

نمی دانم

جملات خود می آیند بر صفحه کلید و دیگر هیچ

استاد عزیز کلمات قدرت به نمایش در آوردن تشکر از شما را ندارند

من اول یک راه زیبا هستم که منتورش تویی

سخن کوتاه می کنم

این کشتی را که می بینم با تصویر برداری بانو شایسته

انگار که نه انگار که در کشتی هست

انگار که یک مجتمع بزرگ فول تجاری مسکونی تفریحی

قرار داریم

البته از یک مجتمع فراتر هست

انواع دسر ها و صبحانه زیبا و طراحی بسیار زیبای میوه ها

آناناس و برگ در زیر ظروف

آدم نمی دونه از کدومش بخوره

نمی دونه نگاه کنه یا بخوره

من دوره سلامتی را گرفتم و اما بخاطر ماه رمضان هنوز شروع نکردم

با خودم می گم اگر دوره را شروع کنم یعنی نباید از اینها بخورم

و میگم استاد و بانو شایسته که اینها را می بینن و بعد می گن ما که صبحانه نداریم

چقدر به قانون سلامتی متعهد هستند

اون خانم که برای بار پنجم داشت میز را تمیز می کرد

واقعا مشخص است مدیریت خوبی دارند

یاد گفته های استاد در روانشاسی ثروت ۳می افتم که تاکید ایشان روی انتخاب کارمند چه قدر زیاد است

و می بینم که چرا بعضی از سازمانها به دلیل همین نکته چگونه زیان می بینند

برنامه ریزی دقیق کشتی

استاد می گویند شما با دیدن ناخواسته ها خواسته درون شما شکل می گیره و می گویند اینکه من از ایران به آمریکا رفتم و. خیلی از چیزهایی که برای شهروندان آمریکایی عادی هست برای من سپاسگزاری هست

نمی خواهم از موارد ناخواسته بگویم اما صرف مطابقت می گویم یک کشتی با این برنامه دقیق را با برنامه هواپیمایی اینجا، انگار اینجا تاخیر جزعی از قانون شده

البته نه برای ما که به دستور استاد نباید توجه کنیم و اگر در مدار درست باشیم برای ما تاخیر نداره

وقتی اون کوپ قهوه را روی نرده گذاشته شده بود بخودم می گفتم نکنه بیافته دیدم بانو شایسته از تسلط کاپیتان گفتند و برایم بسیار جالب بود

وقتی کشتی با این عظمت را روی دریا شناور می بینم یاد آیات قرآن و قدرت خداوند و قانونهای بدون تغیر خداوند می افتم که چگونه اینها را مسخر انسان نموده است

از فایل قبل از سالن ورزشی گفتم و شرح دادن در اینجا از طرف من زیاده گویی است

ولی دیدن رستوران جاده ۶۶جالب بود یادم به کارتون مکویبن و ماتر می افتاد

اون نمایش هم بسیار منظم و جالب بود

سخن به درازا کشید

فکر کنم هرچه بگویم از زیبایی ها کم است

هر بار که نگاه می کنم زیبایی جدید می بینم و ایجاد خواسته جدید

یادم به گفته استاد می افتد که بارها می گویند اون زمان که من به قوانین آشنا شدم دیدن نمونه نبود و کتاب می خواندم و تصور می کردم اما الان با این تلاش وافر استاد برای من هی قابل قبول تر می شود

استاد هزاران بار ممنونم🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌸🌸🌸