سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 140

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار نسرین عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

استاد حضور شما و مریم جان و همه ی آدم های داخل اون کشتی داره این باور رو بخوبی نشون میده که وقتی مسیر هماهنگ با قانون رو ادامه می دی، آرام آرام همه خواسته هامون محقق می شن. همون اصلی که شما توی دوره قانون آفرینش آموزش می دید.

استاد جان من قبلا ی کم مقاومت داشتم در خواستن و تجسم کردن خواسته هام اما الان مدتیه که دیگه مقاومت ها دارن کمرنگ و کمرنگ تر میشن که اگر برای استاد و مریم جان شده برای من هم میتونه بشه فقط باید مسیر قانون رو ادامه بدم و با تسلیم و سرسپردگی به خداوند اجازه بدم که اون کارها رو برام انجام بده. درگیر چگونگی نباشم و سمت خودم رو انجام بدم و احساسم رو خوب نگه دارم. اوقته که خواسته هام خود به خود اتفاق می افته.

واقعا این صحنه ها این سکوت و این صداها دیوانه کننده اس اما بقول یکی از دوستان، این افکارشون و طرز نگاه آدمها به مسائل هست که ی جایی رو بهشت میکنه یا جهنم .درسته که این مکان ها و این کشتی و این جزیره ها رویایی هستن اما برای کسی که باورهای زیبایی رو بصورت بنیادین در خودش ساخته باشه با لذت همراهه، نه برای هر کسی و این اون نکته ی مهم و کلیدی ماجراست. اگر شما و مریم جان دارین لذت میبرین از بودن اونجا، به خاطر اینه که روی باورهاتون کار کردین. به خاطر همین ی موجودی مثل مرغ یا خروس با اون صداش همون زیبایی رو برای شما داره  که اون کشتی با اون عظمت و شکوهش.

پس صرف بودن در یک مکان زیبا مهم نیست، مهم اینه که باورهای درونی ما زیبا باشند تا به قول شما از هر جایی و هر ماجرایی بتونیم زیبایی بیرون بکشیم و روش متمرکز بشیم و در احساس خوب باشیم. این پیام اصلی این فایل هاست برای من که اگر بتونم باورهای قدرتمندکننده ای در وجودم بسازم و بتوانم به خاطر اون باورها از همین جایی که هستم  لذت ببرم، اونوقته که طبق قانون لاجرم به جاهای زیباتری هدایت می شم و زیبایی های بیشتری رو تجربه می کنم.

افرادی که اینجا هستند، چقدر لباس هایی با رنگ شاد میپوشن. حتی نگاه کردن به اینهمه رنگ هم روحیه آدم رو عوض می کنه. حالا که صحبت از لباس و دیدن خریدهای شما شد، استاد جان من از وقتی که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم سایزم تغییر کرده و همه ی لباس هایی که اسفند ماه خریده بودم برام گشاد شدن مخصوصا شلوارهام . فکر میکنم از سایز 42 رسیدم 38 .خیلی منتظرم که وقتی یک ماه دگیه برای خرید شلوار میرم، ببینم چقدر سایز شلوارم تغییر کرده .

و اما بعضی از آیه های مربوط به به تسخیر درآمدن دریا :

للَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿۱۲﴾جاثیه

وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَهً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿۱۴﴾ نحل

اللَّهُ‌ الَّذِی‌ خَلَقَ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضَ‌ وَ أَنْزَلَ‌ مِنَ‌ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ‌ بِهِ‌ مِنَ‌ الثَّمَرَاتِ‌ رِزْقاً لَکُمْ‌ وَ سَخَّرَ لَکُمُ‌ الْفُلْکَ‌ لِتَجْرِیَ‌ فِی‌ الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ‌ وَ سَخَّرَ لَکُمُ‌ الْأَنْهَارَ(ابراهیم 32)

سپاسگزارم استاد. مسافرت با کشتی کروز به جزایر هاوایی هم رفت توی دریم برد من.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 140
    477MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

177 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهسا شریفی» در این صفحه: 1
  1. -
    مهسا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1746 روز

    سلام به همه عزیزان راه حق.

    وااای مریم جانم، چقدر عکستون زیبا بود.چقدر لباس هایی که برای خودتون خریدین و توی این سفر پوشیدین، نرم و قشنگ و خنکه. من اینجور لباسارو خیلی دوست دارم که آدم توش راحته راحته و سبکه و انگار احساس میکنی هیچی نپوشیدی! با طرح های زیباش که بسیار دلرباس و شمام که خوش اندام و زیبا، همیشه به شادی و دل خوش بپوشین عزیزم.

    وااای استاااد، اینجا چه طبیعتی داره.بکر بکره. واقعا نمیشه زیبایی هاشو توصیف کرد. خدایا شکرت.

    وقتی داشتم این فایلو میدیدم با خودم گفتم ای کاش استاد بیشتر واسمون از این زیبایی ها فیلم گذاشته بودند، مخصوصا با درون بچه. بعد با خودم گفتم ببین مهسا، انقدر اینجا زیباست که فقطط باید لذت ببری، نمیشه که دم به دقیقه گوشی دستت باشه. با خودم گفتم اگه تو هم بودی، همینکارو میکردی و فقط لذت میبردی. ازتون سپاسگزارم که همین زیبایی ها رو هم باهامون به اشتراک گذاشتین.

    زیبایی های این جزیره ها، مثل برنامه کودکاییه که قبلا دیدیم. و حالا داریم میبینیم که اینا توی جهان هست. حالا فیلمای مستند این جزیره ها توی یوتیوبم هست که هم برای تقویت زبان انگلیسی خوبه و هم توجه به زیبایی هاست؛ ولی فایلایی که شما اماده میکنید یه چیز دیگه اس. چون هر کسی از زاویه دید خودش زیبایی هارو میبینه.💓

    استاد، زیبایی ها و امکانات این کشتی منو دیوانه کرده. چقددرر مجهز. چقدر تمیز. چقدر آدمای خوب.

    همیشه با خودم میگم، ببین مهسا، اونی که تجربه ی این همه زیبایی و تمیزی رو داره، اونی که تجربه ی سفر با کشتی و هواپیمای فرست کلس و اتوبوس آر وی داره و ماشین های خفن سوار میشه، لباسای مارک میپوشه و خیلی خیلی خیلی چیزای دیگه که جزو خواسته های منه، اینننن آدم ، در وهله ی اول آدم خوبی بوده که ثروتمند شده که حالا داره اینارو تجربه میکنه. همیشه به خودم میگم هررر کسسییی که به یه موفقیتی رسیده آدم خوبی بوده که تونسته به اون موفقیت برسه و واقعا هم همینه. استاد، عاشق اون تیکه ی صحبتاتون شدم که در مورد قانون بود. چقددرر لذت میبرم وقتی در مورد قانون صحبت میکنید. چندین و چندبار اون یه تیکه رو دیدم. خب، حالا چرا یه آدم خوب به این نعمت ها دسترسی داره؟ چون از قانون خداوند استفاده کرده. چون ذهنشو کنترل کرده. چون از قانون استفاده کرده، آدم خوبی شده دیگه. استاد، خیلی حرفا باهاتون دارم. نمیدونم از کجا بگم. استاد، من چند سال پیش که کتاب راز رو خوندم( اونم بخاطر اینکه توی ایران ترند شده بود کتاب خوندن، هر دفعه مردم رو یه چیزی جو میدن و میگن کتاب بخونید و فلان، و اینو نمیدونند که هر کتابیم نباید خوند چون کلی باور غلط داره مخصوصا رمان و داستان های افسانه ای و…) ، اون روز توی شبکه های اجتماعی من خیلی این کتاب رو میدیدم و کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین. این دوتا رو خیلی میدیدم. رفتم و یه روز کتابارو خریدم. راز رو خوندم و هیچی نفهمیدم.فلورانس رو هم همینطور. فیلم رازم دیدم. باز هیچی نفهمیدم. و گفتم برو بابا، اینا چی میگن. اصلا قانون جذب چیه؟ فکر کیلو چند!. هیچی نفهمیدم و گذاشتمشون کنار و گفتم اینام توهم زدند. اصلا یعنی چی. فکر چیه. خیلی گیج شده بودم. بعد یه حسی بهم گفت: مهسا، انگار میخواد بگه به یه چیزی ایمان داشته باش. ایمان؟ یعنی چی ایمان؟ باور؟ یعنی ایمان به خدا؟ ایمان به چی؟ این داستان مال سال ۹۷ بود. و همیشه یه سری فیلما که میدیدم میگفتم عه، خدایا چرا عین اون اتفاق که تو فیلمه بود برای منم افتاد، عجیبه ها!! یعنی چی! به خدا، عییینن همون فیلما برا من اتفاق میفتاد. و نمیفهمیدم چرا. و اون فیلم دیدنا هم بخاطر بی هدفی ای بود که داشتم، وگرنه آدمی که هدف داره دنبال تی وی و سریال های مسخره  نمیره. یا زندگی در بهشت میبینه یا فیلمای اموزشی با محتوای خوب که بهش کمک کنه.

    خلاصه که  گذشت و رسیدیم به سال ۹۹، و من با یه عالمه تضاد با شما آشنا شدم و اون موقع بود که واققععااا فهمیدم قانون چیه. استادم، چقددررر شما فصیح و شیوا و به زبان بسیار ساده قانون رو توضیح میدین. من اگه با شما آشما نشده بودم هیچ وقت قانون رو درک نمیکردم. همیشه به خدا میگفتم منو با استادی آشنا کن که بپذیرمش و بفههمم قانونت رو.

    استاد من اگه اون فایل  رویاهایت را باور داشته باش ، که ۲۶ مهر ۱۳۹۹ گذاشتین توی اینستاگرام تون رو ندیده بودم، هیچ وقت شما رو قبول نمیکردم. من دقیقا همون روز عضو سایت تون شدم.؟ چرا؟ چون قبلش اومده بودم تو سایت و قیمت دوره هاتونو دیدم فرار کردم!! گفتم نه بابا، این استاد عباسمنش به درد من نمیخوره.قیمت دوره هاش بالاست، من که نمیتونم بخرم. میرم دوره ی یه استاد دیگه رو میخرم که قیمتش پایین تره. واقعا استاد الان دارم میخندم به فکر اونروزم.!! ولی من با دیدن اون فایل و شرایط زندگی شما در بندر عباس، سریع اومدم و عضو سایت شدم و چرا شما رو قبول نمیکردم؟ چون میگفتم نه این استاد عباس منش باباش پولدار بوده، اونم بخاطر همین الان  پولداره. ب خودم میگم اون فایل بخاطر این اون موقع ضبط شده که کسایی که مثل من بودند بدونند و باور کنند که میشه شرایط رو عوض و به ثروت بی نهایت زیاد رسید. از اون به بعد همیشه از صبح تا شب پای فایل های شما بودم. و بعدها فهمیدم وقتی مدارم بالا بره، همه ی دوره هارو میخرم. و الان میفهمم فایل های هدیه ی شما، هزاران هزار برابر عالی تر از دوره های پولی اون آقاییه(یه استاد دیگه) که من اون موقع ها میخواستم ازش بخرم.

    برگردیم به قانون. چقدر حرفاتون شیرین بود استاد. تو به سمتی هدایت میشوی، که به آن توجه میکنی. کل داستان همینه. و احساس تو قطب نمای توست. و استاااددد، چقدر این قانون فراره. منی که این همه فایل های شما رو گوش دادم،این همه وقت گذاشتم، صبح و شبم و همه وقتم فایل های شما بود، مدت زیادی از آدما فاصله گرفتم و رفتم تو غار، این همه دارم رو باورام کار میکنم، این اواخرحدود یک ماه و نیم بود پرت شدم. گفتم چرا من اینجوری شدم؟ چرا ترس دارم؟ چرا احساسم بد شده؟ من که قبلا احساسم عالی بود. من چم شده؟؟

    حالا میفهمم چرا چرا چراااااا شما میگین تا آخر عمرت باید رو باورات کار کنی. درست مثل روزه گرفتن.اعراض کنی. بابا این قانون فراره. شما هم قبلا گفتین استاد

    چرا من پرت شدممم؟ استاد، من حدود دو ماه پیش، اینستاگرام رو جمع کرده بودم. بخاطر اموزش های استادم توی حرفه ی مورد علاقه ام رفتم که فایلای اموزشی اش رو ببینم. طوریکه خودمم حواسم نبود، کم کم دوباره کشیده شدم سمت اینستا. اوایل فقط فایلای اونو میدیدم و سریع میومدم بیرون. و اینم بگم من تو اینستام هییچچچ پیج منفی ای ندارم، همشون مثبتن و خوبا. اما کم کم با توجه به اکسپلور به جاهای دیگه کشیده شدم بدون اینکه خودم متوجه اش باشم. این چند وقت که حالم بود، و یه عالمه ترس داشتم، گفتم خدایا من که تا با فایل های استاد عباسمنش بودم حالم خوب بود، الان چرا اینجوری شدم؟ و خدا بهم گفت و  فهمیدم بخاطر اینستاس. تازه میگم من پیجای مثبتو دنبال میکردم ولی ببینید وقتی یه حجمه ی زیادی از اطلاعات میره تو ذهنت، ذهن آشفته میشه. چرا واقعا یوتیوب و اینستاگرام رو اینجوری طراحی کردند؟ اونم هر چی رو دنبال کنی، بهت پیشنهاد میده. و واست میاره.درست مثل قانون خداوند. بعضیا میگن باید درست ازش استفاده کنی. ولی به نظر کامل باید بزاریمش کنار. چون مثل اتفاقی که واسه من افتاد میشه. چون کشیده میشی سمت چیزای دیگه. یه نفر بهم میگفت برای پیشرفت تو کارت باید یه پیج قوی داشته باشی و فعال باشی. ولی من اینو قبول ندارم. مگه قبلنا که این چیزا نبود، مردم چجوری کسب و کارشونو راه مینداختن. منم گفتم مثل استاد واسه خودم یه سایت میزنم. یا اگرم پیج درست کردم ادمین میگیرم، چون وااققععااا زندگی بدون اینستا واسم پر از آرامشه. خلاصه که استاد، بعدش اومدم خودمو سرزنش کنم  و گفتم دختر تو چیییی یاد گرفتی از این همه فایلی که گوش دادی؟ هان؟ چی یاد گرفتی؟ بعدش خودمو آروم کردم و گفتم تو حق نداری خودتو سرزنش کنی. دوباره شروع کن. اشکالی نداره. و یادم افتاد که شما تو یکی از فایلا گفتین وقتی بخوای از مسیر دور بشی، بیدار میشی و میفهمی داری اشتباه میری. و خوشحالم که خدا بیدارم کرد. و به خودم گفتم ببین مهسا، همونجور که استاد میگه تو نباید بری تو غار و از آدما دور بشی. اینجوری به روابطت لطمه میخوره. اینکه هنر نیست. بله، فایل گوش دادن و رو باورها کار کردن خوبه، اما این هنره که تو وقتی تو جمعی هستی بتونی اعراض کنی و به چیزای ناجالب توجه نکنی. تو باید اینو تمرین کنی. وگرنه تو حالت عادی فایل گوش دادن که همه بلدن. خلاصه کلی با خودم حرف زدم. و گفتم اشکالی نداره، دوباره شروع کن. و واقعا از اینستاگرام حالم بهم میخوره، مخصوصا تو ایران که همه یا دارند تایید میگیرند از همدیگه، یا سرشون تو زندگی همه، یا همدیگرو قضاوت میکنند و خودشونو با بقیه مقایسه میکنند و نمیدونند با اینکارا چه بلایی دارند سر فرکانس هاشون میارن. حالا بماند که این افراد اصلا این مباحثو قبول ندارند. تو این فضا ذهن، ناخوداگاه قضاوت میکنه. چقدر شرک خفی هست. همه دنبال فالوور  و لایک و شیر هستند. نمیدونند بابا تو بندگی خدارو بکن، مردم عاشقت میشن.خدا رزقتو میده. طبق گفته های شما توی فایل توحیدی قسمت ۵. خلاصه که استاد، گفتم خدایا چیکار کنم که هر روز این قانونو به خودم یاداوری کنم؟؟ گفت تمریناتو انجام بده، فایل های استاد رو گوش کن، اعراض کردن رو یاد بگیر و هر روز صبح اول وقت این چهار تا فایلو گوش بده. جهان مانند آینه عمل می کند، جهت دهی اگاهانه به کانون توجه، غذای روح، مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن. من باید هر لحظه حواسم به توجه ام و احساسم باشه. همین. حتی استاد، من تو فایل های شما اینو فهمیدم که اگه بدونید ورودیا چقدررر مهم اند، خیلیییی بیشتر مواظبید. مثلا اگه رو خمیر دندان نوشته  ضد پوسیدگی و فلان و فلان، اینو نخون. اگه میری تو خیابون روی یه جایی نوشته سرطان و علائم کم خونی و فلان و فلان، اینو نخون. اگه آشغالی دیدی تو خیابون، رو تو برگردون. نگو اه، اینم شد کشور چقدر اینجا آخه کثیفه. و هزار تا موارد دیگه. برای ما ایرانیا که باید باور فراوانی رو تمرین کنیم تا ابد، برو مغازه ها و کسب و کارهای پر مشتری رو ببین. از نازیبایی ها اعراض کن که دیگه نبینی و نشنوی. تا ابد باید رو خودمون کار کنیم و تمرین کنیم و تمرین. و نزاریم چیزی مارو منحرف کنه. یادت باشه احساست قطب نمای توست. استاد، من یه برگه واسه خودم نوشتم که هروز چند بار میخونمش بعد این اتفاق که منحرف شدم، یه برگه ی مخصوص به خودم، که قانونو واسه خودم یاد آوری کنم. و این خیلی واسه من خوبه.

    یادم باشه که هر لحظه مواظب کانون توجه ام باشه.

    حواسم به گوش و چشم و زبان و تجسمم باشه.

    راستی اینم بگم، شاید جالب باشه واسه بچه ها. من پارسال با تجسم ناآگاهانه ام  باعث شدم گوشیم بسوزه. هارد گوشیم از بین رفت!! چرااااا؟؟ چون حدود یک ماه داشتم تجسم میکردم گوشیم توی برقه و آتیش گرفته. شاید خنده دار باشه. نمیدونم این فکر مسخره چرا همیشه میومد توی ذهنم، قطعا بخاطر یه ورودی ای بوده که قبلا وارد ناخوداگاهم شده بود.

    بعدشم کلی غر زدم که خدایا چرا اینجوری شد.چرا من. و بعد از اینکه یه مدت خیلی خوب روی خودم کار کرده بودم، خدا اون تجسم ها رو بهم الهام کرد و گفت که خودت مقصر بودی و اون روز اشک ریختم. و کلی اتفاقای ناجالب دیگه که نااگاهانه خلق شون کرده بودم.

    راستی استاد، من توی باورای ثروتم که کار میکنم اینو کار میکردم ( افراد موفق بسیاری، در سنین پایین به ثروت های زیادی دست پیدا می کنند. در هر سنی میتوان ثروتمند شد) این باور یکماهه به من ثابت شده و من دیشب اینو فهمیدم و مثل باد اون الگوها از ذهنم گذشتند و من گفتم خدایا چرا من تا حالا اینو متوجه نشده بودم. اشک ریختم که چقدر قانون دقیقه. و گفتم صبر داشته باش مهسا جونم، صبر داشته مهسای خوشگلم که تمام باورای زیبایی که داری میسازی ساخته میشن.صبر کن. و واسه خودم مثال درخت پسته و زردآلوی حیاط مون رو میزنم که آروم آروم طی این سال ها رشد کردند.(قانون تکامل) تکامل فرکانسی.

    خیلی حرف زدم!! از همه جا گفتم. انشالله این صحبتا و این یاداوری ها واسه هممون و مخصوصا خودم یه تلنگری باشه.

    خدایا شکرت بخاطر این کشتی زیبا، بخاطر این همه ثروت و نعمت. استاد ازتون ممنونم که که راهروهای کشتی رو نشون دادید. واقعا اگه کسی ندونه فکر میکنه اینجا راهروی هتله. چقدرم احساس خوبی داشتید.

    دوستتون دارم.عاشقتونم استاد عزیزم و مریم زیبا.💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: