تصویر برداری هوشمندانه مریم جانم از شیشه هتل جدید که از دریای بیکران اقیانوس آرام شروع شد تا ماشینهای پارک شده کنار ساحل دریا و نمای کلی از این ون زیبا و مجهز دارای یخچال و گاز و تخت و سینگ ظرفشویی و کلی مالیاتهای کارا که در این ون بود قراره سه روز رو با این ون مسافرت رو ادامه بدید و در این محیط زیبا یه پیاده روی فوقالعاده ای رو داشته باشید و تصمیم گرفتید سه روز هیچی جز اب نخورید که مطمئنا خیلی تکاملی تونستید این سبک غذایی رو داشته باشید و این محیط زیبا و پر از شگفتی در اجرای عالی این تصمیم میتونه کمک کننده باشه چقدر تعبیه کابینتها در این ون برای وسایل آشپزخونه و بالای تخت برای چیدمان بالش و رختخواب یخچالش فوقالعاده کاربردی و عالی بود و در بی که روبروی سینگ ظرفشویی باز شد رو به طبیعت سرسبز کنار دریا چه ویوی بی نظیری بود
چقدر تریل فوقالعاده ای هست کنار دریا درختهای اطراف ساحل ابرهای زیبا در آسمون آبی صدای برخورد موج دریا به ساحل و خانومی که تنها در امنیت و آزادی کنار ساحل دراز کشیده بود و به سمت یه موج زیبا هم رفت چقدر حسش و تصورش هم لذت بخشه و خرچنگ کنار ساحل چقدر بکر و خلوت بود بشینی و ساعتها به این دریای بیکران ابی و موسیقی برخورد موج با ساحل گوش بدی و به خدای وجودت متصل تر شی شکرگزار و آروم در لحظه اکنون باشی خدایا چه تجربه فوقالعاده ای میشه عاشق تجربه این لحظه باشکوهم خدایا هدایتم کن
حرکت به سمت یه فروشگاه محلی برای خرید اب و تصویر محیط شهری زیبا و بعد کمی جلوتر زمین کشاورزی قطعه بندی و کشت شده و پارکینگ لات فروشگاه کاسکو و نمایی از چند شگفتی بی نظیر پر یک قاب رنگین کمان زیبا و بارش باران وسط هوای آفتابی و ماشینهای فراوونی که پارک شده بودند تو این پارکینگ فراوونی و ثروت و زیبایی همه در یک نقطه جمع شده بودند خدایا شکرت که هیچ محدودیتی کمبودی نیست کافیه چشمای من اینها رو ببینه تا ذهنم باور کنه و من لاجرم هدایت بشم به تجربه این فراوونی و زیبایی
تو این ون زیبا خونه متحرک هم محیط استراحت هم کار فراهمه و تو این فضای پارکینگ لات کاسکو پارک کردید فراوونی ماشینها و مشتریهای این فروشگاه و ثروت رو میبینید و بیشتر و بیشتر این فراوونی رو به خودتون یادآور می شید و تو این سه روزی که غذا نمیخورید خیلی با فکر باز بدون دغدغه متمرکز رو کار و لذت بردن از این زیباییها می شید چقدر در زمان عالی این تصمیم رو اجرا میکنید
تحسین برانگیز هستید که انقدر این دوره قانون سلامتی تونسته این حد از انرژی و سلامتی و در عین حال اندام زیبا رو برای شما به ارمغان بیاره که اینهمه پیاده روی کردید کلی وسط راه لباس خریدید و در نهایت هم یه خواب آرام رو داشتید و صبح با نهایت انرژی زیبایی و تمیزی و آرامش در چهره مریم جانم که لباسها رو نشون دادند می دیدم خدایا این دوره ارزشمند قانون سلامتی چه تحول شگفتی سازی رو ایجاد میکنه انسان چه قدرت و انرژی رو درون خودش پیدا میکنه خدایا خودت این دوره رو برام بخر که شدیدا عاشق این دوره بی نظیر شدم
لباسها در نهایت خلاقیت و زیبایی در طرح و رنگ و کیفیت عالی بود طرحهای وسط لباس طرحهای روی تی شرت سفید لباس ترکیب طرح ارمی و هاوایی با هم جملات پر از انرژی مثبت روی لباس تصویر درخت پالم کنار غروب ساحل و دریای آبی و گلهای سفید پایینش و و دو تا لباس خوشرنگ و با مدل زیبا برای مریم جانم فوقالعاده زیبا بود مبارکتون باشه به شادی و سلامتی بپوشید
تجربه یه کار هیجان انگیز رفتن تو دل یه ترس دیگه و مریم جانم که دو دلی این تجربه رو با گذاشتن یه نشونه و هدایت خواستن از خدا که اگر برنامه خیلی راحت جور شد و پیش رفت یعنی من این تجربه رو با توکل به خدا انجامش بدم و با امضای اون تعهدنامه رها و تسلیم به خداوند اعتماد کردید پرش با پاراگلایدر از ارتفاعی بالای ابرها از هواپیما خیلی شجاعت میخواد که درنهایت چه اعتماد به نفسی در شما می سازه و چقدر خانمها با اعتمادبه نفس در کنار آقایون آماده تجربه این پرش میشدند چقدر رفتن تو دل ترس ها و کشتن ابوموسی درون، روح انسان رو بزرگتر و قویتر میکنه.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 141356MB23 دقیقه
سلام به دو نازنین دوست داشتنی و همراهای عزیز
من بیشتر فایلهای مربوط به هاوایی رو دیده بودم ولی ظاهرا این یکی از دستم در رفته بود و ندیده بودنش و امروز با زدن روی نشانه ی امروز من اوندم اینجا و این فایل زیبا رو دیدم
استاد من حدود یکماه بعد از سفر شما به هاوایی، از طرف شرکتی که کار می کنم فرستادنم به هاوایی برای شرکت در کنفرانس و خب چون کل هزینه سفر من رو شرکت می داد تصمیم گرفتیم همسرم و دخترم هم بیان و فقط پول پروازشون رو باید می دادم. خدا رو واقعا شکر کردیم برای ایجاد این فرصت که این تکه از بهشت رو ببینیم. اتفاقا ما هم رفتیم جزیره ی وایکیکی . البته ما دیگه جزایر دیگه رو نرفتیم جون من صبح تا عصر رو کنفرانس بودم ولی با این حال چون هتل نزدیک محل کنفرانس بود ناهار رو با همسرم و دخترم اکثرا تو ساحل می خوردیم و عصر هم باز کلی فرصت بود برای گشتن و لذت بردن از اون طبیعت متفاوت و دوست داشتنی… بی نظیر بود استاد… واقعا اونجا تکه ای از بهشته… همونجا از خدا خواستم بزودی بتونیم دوباره اونجا بریم ولی نه سفر کاری سفری که فقط و فقط لذت ببریم و با فراغ بال از جاهای مختلفش دیدن کنیم.
شجاعت شما و مریم جان تو این قسمت واقعا ستودنیه… آفرین به هردوتون که ایمان به خدا اجازه نمی ده ذره ای ترس بخورتون راه بدین یا اکه ترسه هست ایمانه خیلی قویتره…
راستش منم تو سفر هاوایی در نوع خودم شجاعتی بخرج دادم که بابتش واقعا خوشحالم. ما تنها روزی که وقت کاملا آزاد داشتیم روز آخر سفر یک هفته ایمون بود که شبش پرواز برگشت داشتیم به میشیگان. همسرم همون روز اول یه تور رجیستر کرد برای اون روز که 5 صبح بود تا 2-3 بعدازظهر. یه تور با کشتی کوچولو که می برد ما رو تو اقیانوس تا دلفین و اینجور چیزا رو ببینیم. منم مطمئن بودم دخترم که عاشق حیووناس کلی بش خوش می گذره و خوشحال بودم از این بابت. تازه روز قبل تور فهمیدم که ما قراره بریم وسط اقیانوس و بپریم تو آب!! منم که به زور عرض استخر رو شنا می کنم با خودم گفتم خب من که نمی پرم ولی تینا دخترم و سام همسرم حسسابی کیف می کنن.
خلاصه صبح ساعت 5 ماشین اومد دنبالمونو بعد یکساعت رانندگی رسیدیم به ساحل مورد نظر. سوار کروز شدیم و بعد نیم ساعت فاصله گرفتن از ساحل چندتا دلفین دیدم خیلی هیجان انگیز بود. قرار شد یکم جلوتر موتور رو خاموش کنن تا همه بپرن تو آب. جالب این بود که تور لیدر یه عکاس حرفه ای بود که با دوربینش می تونست توی آب عکس بگیره آزمون. از صبح هی فکر می کردم معلوم نیست دیگه کی من یه همچین فرصت استثنایی داشته باشم که بخوام تو اقیانوسی که تا چشم کار می کنه آب آبی و زلاله بپرم… البته همه باید جلیقه می پوشیدن حتی اونایی که شناگر حرفه ای بودن…خلاصه دل رو به دریا زدم و گفتم منم می پرم البته که چون شنا بلد نبودم یکی از افراد تور که یه آقای لوکال بود (با تیپ خیلی بامزه موهای بلند آدم یاد پوکاهونتس می افتاد) مسوول من و دخترم تینا شد و وقتی تو آب بودیم یه نوار ضخیمی رو که دور من و تینا بود به خودش بست و مثل موتور قایق ما رو با سرعت زیاد اینور اونور می برد
خلاصه من با اینکه برام فوق العاده ترسناک بود و از تصور اینکه زیر پام تا کیلومترها آب هست قلبم به تپش می افتاد ولی گفتم باید اینو تجربه کنم… یادمه وقتی پریدم قلبم داشت تو دهنم می زد ولی در عین حال خیلیییی فوق العاده بود و واقعا خوشحال شدم که این کار رو انجام دادم… چندتا دلفین هم از دور دیدیم…کلا سه سری پریدن تو آب همه که من دو سریش رو پریدم و عااالی بود این تجربه بار سوم یکم موشن سیک شده بودم و دیگه نپریدم. اون روز واقعا یه روز رویایی شد و کلی لحظات و اتفاقات خوب توش داشتیم… خدا رو هزاران بار شکر کردم که قسمت کوچیکی از اونچه تو فایلهاتون دیده بودم جذب کردم و این تجربه عاااالی رو داشتم….
ببخشید طولانی شد… عاشقتونم.