صجنه های آخر این قسمت آنقدر منو تحت تاثیر قرار داد که دوست دارم از آن سربازانی صحبت کنم که در کنار اقیانوس آرام به صف ایستاده بودند و آن سرود ملی آمریکا که همه به احترام ایستاده بودند. می خوام از اون ادای احترام و ارزشمندی بنویسم. می خوام از اون شکرگذاری های صمیمانه و صمیمی بنویسم. می خوام پرچم آمریکا رو تحسین کنم. می خوام از اون عشق واقعی که در این سرزمین جاری است بنویسم. می خوام از اون نعمت های واقعی که خداوند بخاطر فرکانس های شگفت انگیزی که در پوست و گوشت و استخوان این مردمان با فرهنگ هست بنویسم.
وقتی ارتعاش عشق در وجودت جاری باشه لازم نیست هیچ تلاشی برای بدست آوردن چیزی داشته باشی . وقتی اینجا در یک نقطه ی ای از این جهان هستی نشستم و از صفحه ی TV این مناظر رو نگاه می کردم اصلا برام مهم نبود که لوکیشن زندگی من کجاست … فقط می گفتم خدارو شکرت که چنین استادانی دارم که منو بدون هیچ زحمت و تلاشی بردن به زیباترینع زیبایی های این جهان هستی… حتی اگر خودم بطور واقعی در آنجا زندگی می کردم، امکان نداشت که به چنین زیبایی هایی برسم مثل ماهی که در آب زندگی می کنه و مدام دنبال اقیانوس می گرده. امکان نداشت که چنین صحنه هایی از بی حد و بی نهایت زیبایی ها و نظم و ترتیب و تمیزی آن آسمان رویایی و آن دریای اقیانوس آرام نیلگون رو بتونم ببینم. خدایا شکرت که اینقدر زیباییی بی نهایتی وجود داره. یعنی باور فراوانی من از حد گذشت. خدایا شکرت که همینجا در گوشه ای روی مبل نشستم و منو به زیبایی های جهانت هدایت کردی.
وقتی سرگذشت جنگ جهانی آمریکا رو در رابطه با ژاپن توضیح دادید کلی منو بفکر فرو برد که اگر خودم آنجا بودم هرگز به چنین آگاهی هایی هدایت نمی شدم که در اثر حمله ی ژاپن کشتی ARIZONA آمریکا رو از بین بردند . و آمریکا تا آنموقع وارد جنگ جهانی دوم نشده بود اینکه کنگره قبول نمی کرد ولی رییس جمهور روزولت میخواست وارد جنگ شود ولی بعدش ژاپن یک اشتباه استراتژیک رو انجام دادند و با این کار آمریکا وارد جنگ شد و باعث شد که زودتر از موعد جنگ جهانی دوم رو تمام کند و بقول استاد قایله رو ختم کرد … وقتی خانم شایسته آن نوشته ها رو خواند که در این جنگ جهانی دوم ژاپن و آمریکا چهار هزار نفر کشته شدند کلی خانم شایسته ی عزیزم رو تحسین کردم که این آگاهی رو با ما به اشتراک گذاشتند . وقتی استاد از اون سکو هایی که اسم سربازان با عشق در جنگ رو فیلمبرداری می کردند تحسین تون کردم که چقدر به نکات مهمی توجه داشتند و من همیشه این نگاه تیزبینانه ی استاد رو تحسین می کردم . ممنون و سپاسگذارم که وجب به وجب مناطقی که قدم می گذارید براتون آنقدر ارزشمند هست که در مورد هر آنچه میبینید و می شنوید تحقیق می کنید و فیلم می گیرید و با ما بروبچه های سایت به اشتراک می گذارید واقعا جای تحسین و تشکر داره.
برای تمام اون زیبایی های مزرعه و آن خیابان های بینظیر و تر و تمیز مممنونم. برای تمام آن کوه و دشت های فوق العاده ی رنگارنگ ممنونم. برای آن مزرعه ی اسب های نجیبی که اینقدر در آرامش و آسایش زندگی می کنند مممنون و سپاسگذارم و تحسین شون می کنم و آن اسب نجیبی که بسمت خانم شایسته ی مهربانم آمد و خانم شایسته مثل بروانی نوازشش کرد مممنونم.
برای تمام اون سرزمینی که ارتعاش عشق و مهر و محبش رو میشد ببینم رو تحسین میکنم و خدارو شکر گذارم . برای تمام اون برج ها و ساختمان ها و خانه های ویلایی چوبی و زیبا و ماشین ها و تمام اون فراوانی ها و ثروت های بی نهایت ممنون و سپاسگذارم . برای آن آزادی ها و مردم با فرهنگ آن سرزمین های شگفت انگیز ممنون و سپاسگذارم و جهان هستی رو تحسین کردم و شکر گزارش بودم.
برای تمام آن نعمت های که در اثر کوه های آتشفشان بوجود آمده تشکر و سپاسگذاری کردم و تحسین کردم . چقدر زیبایی. چقدر امنیت می تونه در جایی که آتشفشان بوده وجود داشته باشه و به تمام این موهبت های الهی ام کلی فکر کردم و تحسین کردم. برای تمام اشک هایی که در تمام لحظه های این فیلم از چشمانم سرازیر میشد و شکر گذاری می کردم مممنون و سپاسگذارم و تحسین کردم این اشک های شور و شوق نرم و لطیفی که سرشار از عشق و مهر محبت بود.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 142406MB26 دقیقه
سلام و عرض ادب و احترام
اینقد ذوق دارم که بیام و کامنت نوشتن تو سریال سفر به دور امریکا را شروع کنم که خدا داند
.فقط خدا میدونه و خودم که این سفر چه نتایج و کودتایی در زندگی من به پا کرده و اینقد واضح بود نتایج که اصلا انگار من سوار اون درون شدم و به جای خدا نشستم و دارم زندگی خودم رو رهبری میکنم (با چشمان خدا دارم هر روز زندگی رو از بالا میبینم )
استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیزم نمیدونم چجوری براتون تعریف کنم این اتفاقی که برام افتاده تو قسمت 135 من سفر رو با شما شروع کردم و انگار چشمام که شروع کرد به دیدن سفرهای شما خدا میخواست منو با شما همسفر کنه و شما وقتیکه با درون دریا رو به من نشون میدا دید من لذت میبردم و خودم رو اونجا تصور میکردم و اصلا نفهمیدم چطور خداوند برام سفری کپی با سفر شما چید و منو هدایت کرد به مازندران و شهر بی نظیر بابلسر (من اهل اندیمشک هستم)استاد یه جوری هدایت شدم که انگار فرش قرمز برام پهن کردن (محل سکونت و ماشین و گوشت برای فستینگ 50کیلو و کلا انگار خدا نقاشی کرده بود برام گفت حامد چون دارزی به سریال توجه میکنی توام باید بری همچین جایی
.خب من سفر رو هر روز با شما دنبال کردم تا رسید به کشتی کروز و افراد ثروتمند .استاد همین که شما سوار کشتی کروز شدین خداوند از طریق یکی از دستانش به طور معجزه اسایی یه کارت ورورد به شهرک دریاکنار (شهرک میلیارد رهای ایران که تا کارت ورود نداشته باشی نمیتونی وارد بشی )برام جور کردو من هر روز توی این شهرک ویلاهای بالای 300میلیارد تومن میبینم و تحسین میکنم و تن ام داره میخوره به ا دمای ثروتمند و انگار یه پرده از روی چشمهام برداشته شده
.خب رسیدیم به این قسمت که گفتین ما میخوایم 3روز چیزی نخوریم استاد صادقانه بگم بدون اینکه هیچ تصمیمی بگیرم برای فستینگ 3روزه یه ایده به ذهن ام رسید که برگرد اندیمشک و توسط مدیر سایت ات یه تغییراتی ایجاد کن در سایت خب همین باعث شد 12ساع در مسر بودو تا رسیدم خوابیدم و الان که نگاه میکنم منم مث شما و مریم بانوی عزیز الان 2روزه به جز اب و قهوه هیچی نخوردم و نمیخورم تا فردا که بشه 3 روز (خدایاااااااچجوری ازت سپاسگذاری کنم خدایااااااااااااا تو رو به عزت و جلالت قسم یه راهی بهم نشون بده که بتونم ثانیه به ثانیه عمرم سپاسگذاری از زبانم نیوفقته
-اما بریم سراغ این جلسه و این غول چراغ جادو (درون)این درون برای من مث معجزه بوده
.درون که لحظه به لحظه داره از شما جدا میشه یاد این جمله میوفتم فاذا سویته و نفخت فیه من روحیه =خدامیگه از روح خودم درون شما دمیدم انگار درون که از شما جدا میشه این حس رو دارم که خدا میگه حامد یه لحظه روحت رو از جسمت جدا میکنم میبرم بالا بیا از دید من این جهان این نعمت ها این ثروت ها را ببین و هر چی درون بالاتر میره من بیشت ر دوست دارم اشک بریزم بابت ناسپاسی هام انگار خدا داره بهم میگه حامد این وسعت رو ببین این جهان رو ببین تو یک سر سوزن هم نیستی در مقابل ثروت ها و نعمت های من برووووو و هر چی میخوای از این ثروت بی نهایت من بردار اصلا چرااستفاده نمیکنی و من شرمنده میشم در مقابل خدایی که این همه نعمت و ثروت در اختیارم گذاشته و من کور هستم و شیطان پرده ی غفلتش رو انداخته بر روی چشمهام که البته بهتره نگم شیطان بگم خودم این اجازه رو به شیطان دادم
.این همه درخت
این همه راه
.این همه اب
این همه تنوع گیاهی
.این همه ماشین
.این همه پرنده
. این همه سوله
.این همه خانه
.سد و رودخانه و برق و گاز و کوه و جنگل و این همه ادم با لباس ها و کفش هایی که بر تن دارن و این همه ساختمان و مصالحی که به کار رفته و خورشید و نور تمام نشدنی و ابر های بی نهایت و پل ها و رنگ سرخ زمین و این همه منابع بعد ما داریم از کمبود صحبت میکنیم واقعا خنده دا ره
تو این فیلم چشمم هر چیزی که داره میبینه ثروت و نعمت و پوله هر چیییییییی
. خدایا چقدر این خیابان ها تمیره
.خدایا چه امنیت و ارامشی
ممنونم ازت بابت این همه زیبااااایی و چقدر رنگ
موهای خانم شایسته این تصاویر رو زیباتر کرده
-عجب خرچنگ زیبایی رو شکار کردید
هزاران گونه در زیر دریاها جانور وجود داره که هنو ما 100گونه از انها را هم ندیدیم تازه هزاران گونه هم هنوز کشف نشدن خدایاااااااااا شکرت برای این عظمت .
.دارم احساسش میکنم این ساحل زیبا رو که هیچ صدایی جز صدای اب و صدای باد نمیاد که اینها هم صدای خدا هستند که داره از طریق طبیعت با ما حرف میزنه (غررررش خدااااا)
.استاد درک میکنم ارامشی که در حالت فستینگ داری پشت فرمون حلااااااالت باشه رانندگی کردن تو خیابونی که در خط دریاست …..حلالت باشه رانندگی در بهشت …-
-انگار اون اسبه فرکانس مریم جان رو درک کرد و تاتی تاتی قدم زنان اومد کنارش وایساد تا مریم عزیز نوازشش کنه خدایا شکرررررررت بابت قوانین ثابتت یه اسب ارام کنار یک انسان ارام
.زیباترین اهنگی که میشد برای این بخش انتخاب بشه همین اهنگ بود ممنونم از شما
چقدرررر اون اسبی که دراز کشیده تسلیمه در مقابل خدا خدایاااااا من همچین تسلیم بودنی میخواااااام که بگم اخیش همه چیز سپردم به خودت …
جااااااان باران هم بارید خدایاشکرت بابت این ثابته بی نهایت
.هانولولو این اسم را نوشتم تا یادش بگیرم که امادگی این سفر در هاوایی را داشته باشم
هانولولو.هانولولو.هانولولو
-استاد عزیزم ممنونم از اطلاعاتی که در مورد جنگ جهانی دوم به رایگان در اختیار من گذاشتی
–