تصاویر رویایی با درون دید وسیع تری از شکوه این زیباییها رو به ما میده اقیانوس و درختهای کنار ساحل وسعت وسیع از زمینهای کشاورزی یکدست و یکپارچه سبز و خونه های اطراف دریا ویلاهایی که نمای وسیعی از روبرو به اقیانوس داره و دور تا دور خونه ها پر از درخت و چمن و نمای پشت این ویلا ها باز میشه به یه جاده تمیز و خلوت و سرسبز بهشتی که در همین دنیا این مردمان بهشتی ساختند و ساحلی که دور تا دور این جزیره ه وسیع با سنگها و صخرهای آتشفشانی ایجاد شده تمیزی و نظم زیباییهای این جزیره رو صد چندان کرده. آرامش و سکوت کنار ساحل صدای امواج دریا و اون خانوم و آقایی که دل به این امواج دادند پا به این ساحل خلوت و زیبا گذاشتند و آسمون بی انتها… تلفیق این زیباییها با آهنگ ملکا دیدنش برای من مراقبه و عبادت شکوه و عظمت خداوند هست خدایا شکرت
چقدر جای عالی ون رو این خونه متحرک و زیبا رو پارک کردید کنار دریا یه ساحل خلوت با تک درختهای بلند قامت کنارش و صدای موج آواز پرنده ها موزییک زیبای طبیعت و اون صخره کوچولو وسط دریا با درختهای روش ساعت شش صبح این فضا این انرژی و چهره پر از آرامش و شادی استاد که با صدای موج دریا در سکوت شب خواب آرامی تجربه کردند حسش فوقالعاده هست چه تجربه جذابی رو با این ون داشتید خدایا شکرت
مرغ و جوجه های زیباش کنار یه باغچه چقدر جوجه ها کوچولو بودند به قول مریم جانم حتما یک روزه بودند چقدر مستقل و آزاد تو طبیعت از اینهمه موهبتش اب و خاک و چمن و حشرات ریز زیر خاک استفاده میکنند در امنیت و آرامش چقدر مامان مرغی زیبا بود و بچه های سفید و زیبا هم به دنیا آورده بود خدایا شکرت
مریم جانم که آخر نظم و سلیقه هستند تو این فرصت لباسها شسته شده و به بهترین شکل تو چمدونها چیده شده و نمای کلی از فرودگاه ابهت و بزرگی هواپیماها و با هدایت خداوند و نشونه هایی که دریافت کردید بلیط اقامت در بیگ آیلند رو کنسل کردید و تصمیم گرفتید برگردید به تمپا و بعد هم پارادایس یه تصمیم که با هدایت خداوند خیلی سریع گرفته و عملی شده قدرت تصمیم گیری از شناخت خواستتون و موقعیت و اولویت هایی که دارید تحسین برانگیز هستید
تجربیات فوقالعاده زیبا از پرش از هواپیما ،زیپ لاین ،سفر با کشتی کروز ،سفر با ون در این جزیره بی نظیر که با ما قراره به اشتراک بزارید توصیف این تجربیات لذت این سفر رو برای ما بیشتر ملموس میکنه چه فایل زیبایی میشه سپاسگزارم که این ایده رو اجرا میکنید
آغاز پرواز از آسمون هانولولو به سانفرانسیسکو وبعد تمپا وبعد از شش ،هفت ساعت رانندگی حضور در پارادایس کنار خونه چوبی روی اب دریاچه مرغ و خروسها بز و گوسفندها عسلی ،اکبری و شگفتی های پارادایس واقعا با تمام وجود دلتنگ این بهشت شدم گرچه هاوایی بینظیر بود ولی هیچ جا خونه نمیشه احساس میکنم منم همراه شما میخوام بیام خونه بهشتی که هرروز از زیباییهاش نوشتم خدایا شکرت
چی بگم از دوره قانون سلامتی. چهار روز بدون غذا فقط با آب و قهوه گذروندید شادابی در چهره و پوستتون نشون میده چقدر انرژی پاک و قویی رو در درون خودتون پیدا کردید احساس خوب سرشار از انرژی بچههای دوره سلامتی لایق دریافت چه آگاهی هایی شدید تحسینتون میکنم
چه ارگنایزی کردید مریم جانم که حتی مامور چک کردن چمدونها هم از این حد از نظم تعجب کرده تازه جای هر چیزی رو هم کاملا میدونید تحسینتون میکنم نمای این جزیره از پنجره هواپیما برجها و صخرهای آتشفشانی عبور از کنار ابرها و بعد هم بالای ابرها که وسطش جزیره دیده میشد .غروب رویایی از بالای ابرها و نورپردازی شب این ایالت سانفرانسیسکو مثل ستاره هاییی روی زمین می درخشید و بعد طلوع خورشید در پرواز بعدی در آسمان فلوریدا تمپا،آسمون با ابرهای نارنجی و زرد ساعت هفت صبح در فرودگاه تمپا یه سفر رویایی و بینظیر در نهایت آرامش و لذت وشادیو نظم. سفری که خداوند هرلحظه شما رو در زمان و مکان عالی هدایت کرد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 144406MB26 دقیقه
سلام استاد بی نظیرم و مریم جان قشنگم عاشقتم بانوی زیبا و آرامش بخش
من صبح تا چشامو باز میکنم سایت و چک میکنم و صبح این فایل و دیدم ولی گذاشتم خدا هدایتم کنه واسه نوشتن کامنت و چیزی نباشه ک براش زور بزنم و الانم با یه بشقاب ماکارانی و اهنگ ملکا محسن چاوشی بعد از خوندن همه ی کامنتای این فایل سفرنامه اومدم نشستم ک کامنت بنویسم براتون😂😂😂😂😂🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈
استاد و مریم جان قشنگم ازتون ممنونم ک انقدر موحدین شما نمیدونید چه تاثیری دارید میزارید نمیدونید با نشون دادن تصاویری ک میلیارد ها دلار می ارزه چه ارزشی خلق میکنید استاد بی نهایت ازتون ممنونم
استاد جانم من به خاطر شرایطی ک توش بزرگ شدم یه جورایی مرتب بهم گفته شده بود ک با مرد نخند بهش رو نده دور شو درحد سلام باش سنگین باش فلان باش اینجوری باش اونجوری باش…. و من هرجا میرفتم با مردایی روبرو میشدم ک با وجود زن داشتنشون نگاهشون بد بود سنگینی نگاه رو واقعا حس میکردم و دلم میخواست فقط ازونجا برم تقریبا با هر مردی توی هر رده ای مواجه شدم همینجوری بوده استاد من فقط با نگاه کردن ب مریم جانم و اینکه روابط میتونه سالم باشه رابطه ی دوتا ادم سالم بدون هیچ فکر بدی متوجه شدم ک چقدر بهتر شدم…. استاد پدر من ب خاطر ترس از جامعه حتی نمیزاشت ما با آژانس جایی بریم شده خودشو میکشت همه چیشو کنسل میکرد ولی میومد خودش مارو میرسوند هم منو هم خواهرمو….. ولی الان مدتیه ک اومدم پیش مادرم و یکم فقط یکم مادرم نسبت ب پدرم بهتره متوجه تغییر مدارم شدم اون روز ک هتل بودم متوجه شدم ک من از کارکنای مرد اینجا احساس بدی نمیگیرم حتی کافه ای ک کنارشه دوتا مرد بودن ک نگاهشون خیلی سنگین بود من بعد یک ماه رفتم یکی از اونا رفته بود و اون یکی هم انگار سنگینی نگاهش خیلی کمتر شده بود و بقیه ی کارکناشون با یه عزت و احترام خاصی باهام برخورد میکردن انگار ک من به اهدافم رسیدم و اینا میدونن من کیم و چه جایگاهی دارم…
استاد من کار خاصی نکردم یعنی هرچقدر فکر میکنم ک من چیکار کردم ک این تغییر بوجود اومده ب چیزی نمیرسیدم تا اینکه یادم اومد واااااااای یادته مریم جون وقتی استاد نبود مرد میومد پارادایس برای تعمیر یا هرچی من چقدر متعجب بودم ک چرا نمیترسه خودش تنها با یه مرد غریبه تو خونس من انقدر دیدم تا هدایت شدم مسئول هتل مرتب ازم میپرسه چیزی نیاز ندارین چیزی نمیخواین خودش شخصا میاد پیشم بااینکه فقط ۱۸ سالمه موقعیت خاصی ندارم که بخوام بگم ب خاطر پول یا موقعیتمه…. حتی دیروز تونستم با یکی از کارکنای اونجا ک مرده راحت صحبت کنم بدون هیچ استرس و ترسی وقتی برگشتم داشتم واسه خواهرم تعریف میکردم مامانم گفت احتیاط کن از فردا میچسبن بهت دیگ امونت نمیدن روی خوش نشون نده بهشون…..
انگار یکم استرس گرفتم ولی بعد سریع خودمو اروم کردم با خودم گفتم من توی مدار این روابط نیستم من ب روابط سالم فکر میکنم پس نباید نگرانش باشم چون تو مدارش نیستم ک بخوام بترسم باهاش برخورد کنم
استاد توی هتل با یه پیرمرد آمریکایی آشنا شدم انقدر ذوق کردم وقتی گفت از آمریکام ک سرخ شده بودم عین همین ندیده ها شده بودم😂😂😂😂😂
ازم خواست ببرمش یکی از جاهای دیدنی ک نزدیک هتل بود رو نشونش بدم منم بردمش یه جای دیدنی نشونش دادم با زبان دست و پا شکستم باهاش حرف زدم و باعث شد من به زبانی ک ازش خوشم نمیاد علاقه مند بشم و چقدر خداروشکر کردم البته خب هتل تذکر داد ک نباید با خارجیا ارتباط بگیرم و مزاحم حریم خصوصیشون بشم هتل محل استراحتشونه درصورتی ک اون پیرمرد خیلی هم خوشحال بود…..
استاد جونم یه نکته بگم… استاد من چون دارم درس میخونم دقیقا دارم تغییر مدار و حس میکنم مثلا من از زبان خوشم نمیومد دقیقا همزمانی رخ داد و به من فهموند ک من فقط فکر میکنم خوشم نمیاد ولی دراصل چون من عاشق ارتباط هستم مخصوصا با آدمای پیری ک خوشحالن و شادن مثلا این پیرمرده ۸۳ سالشه و با دوتا از دوستاش داره جهان گردی میکنه یه سایت جهان گردی داره خب من عاشق اینم ببینم این ادم چرا انقد سرحاله که با وجود عصای توی دستش اومده جهان گردی خب من نیاز ب زبان دارم و اون لحظه واقعا عطش خودم رو نسبت ب زبان احساس کردم
و وقتی ک فیزیک میخوندم انگار داشتم سفرنامه های شمارو میدیم از بس ک محو قدرت و عظمت خدا میشدم اینکه چرا قطره ی آب کروی شکله چرا حشرات میتونن روی آب وایسن وای وای وای انگار ن انگار دارم درس میخونم انگار دارم خداشناسی انجام میدم استاد نمیدونی چقد خوبه با شما بودن و درک قوانین خدا کمکم کنه در این مسیر
مثلا دیروز ک داشتم کامنتا رو میخوندم یکی از دوستان نوشته بودم کمبود زمان و باور نکنید زمان دروغیه ک ادما ساختنش استاد من اون لحظه کافه بودم داشتم غذا میخوردم گوشیمم جلوم بود داشتم کامنت میخوندم استاد دیوونه شدم به معنای واقعی اصن محو شدم گفتم وااااااااای ببین چی گفت….. منی ک هی اطرافیانم همه میگن ۴۵ روز دیگ کنکوره زمان نیست فلان نیست باورمو شکوند از غذام دست کشیدم و توی دفترم جملشو نوشتم
استاد شبا ک یهو از خواب میپرم جدیدا یه جمله از فایلای شما توی ذهنم میچرخه اونو انقد تکرار میکنم تا دوباره خوابم ببره و صبح متوجه میشم مثلا دیشب ساعت چهار و بیست بیدار شدم و همش میگفتم ثروتمند شدن با شکوه است… انقدر گفتم تا خوابم برد
تقریبا کابوسای چندسالم خیلی کمتر شده و من این بهبود و احساس میکنم تغییر جنس روابطم احترام گذاشتن افراد بهم این حسو بهم میده ک انگار من ب خواسته هام رسیدم و متوجه شدم ک اومدم توی مدار خواستم انگار این افراد میدونن ک من چ اهدافی دارم و به همشون رسیدم خیلی با احترام باهام برخورد میکنن و من خداروشکر میکنم و از شما و مریم جان قشنگم بی نهایت سپاسگزارم
استاد فقط دیدن شما خودش کلی آموزشه
مرسی استاد مرسی ک باهامون به اشتراک میزارید