دیدگاه زیبا و تأثیرگذار ناعمه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
تکات مثبت این قسمت:
من با دیدن این قسمت یاد گرفتم احساسات ام رو بروز بدم،هیجانات ام رو مخفی نکنم و خجالت نکشم از برزو خوشحالی و شادی درونی ام توی جمع. از طرز عکس گرفتن اون انسان ها از فیزیک بدن و میمیک صورت خندان شون میشد اعتماد بنفس رو دید ک نظر مردم براشون مهم نیست و خود خودشونن،و این نقاب نداشتن و خودم بودن چقدر جذاب هست.
از این قسمت یاد گرفتم هیچ کس رو بخاطر طرز لباس نوع آرایش صورت و رفتارش قضاوت نکنم به هیچ وجه و از خنده و خوشحالی مردم خوشحال بشم و بخندم. از این فایل یاد گرفتم به خوشحالی و شادی و زیبایی هیکل و صورت هیچ کس حسادت نکنم بلکه تحسین اش کنم.کلی خانم و آقای زیبا و خوش هیکل دیدم توی این قسمت و تحسین میکنم شون.
اون خانم هایی ک تو بار می رقصیدن،نمونه اش مثلا توی عروسی ها قبلا اگر کسی زیاده روی توی رقص یا شادی یا هرچی ک ب نظر من درست نبود داشت، من تو دلم قضاوتش می کردم و انتفاد می کردم ازش اما امروز یاد گرفتم اگر کسی زیادی خوش بود زیادی رقصید زیادی خندید، منم حال کنم با شادی ایش، چرا که نه ،مگر ما نیومدیم تو این دنیا ک شاد باشیم و لذت ببریم چرا که نه. هر کسی مختار ک هرنوع لباسی رو بپوشه هر نوع رفتاری رو داشته باشه.
نکته بعدی ثروت و پر بودن اکثریت بارها و مغازه ها هست. نکته بعدی اون آقایی ک با چوب طبل میزد،هم اعتماد بنفس اش جای تحسین داشت برام و هم هنرش.
چه زیبا بودن اون خانم های جوان و شاد و خوش اندام با صورت های زیبا و موهای بسیار خوش رنگ ک سوار اون ماشین بودن و کلی لذت بردن و عشق کردن؛ و چه خانواده های سالم و صالحی ک با هم در کنار هم برای لذت بردن و شاد بودن اونجا بودن
تحسین میکنم شجاعت اون خانم هایی ک امتحان کردن مار رو بندازن گردن شون،و چقدر خوشحال ب دوربین لبخند میزدن. تحسین میکنم اون دسته خانمی ک بدون حس حسادت و یا قضاوت یکدیگر، باهم می رقصیدن و لذت می بردن و آخرین نکته در ثانیه های پایانی،دیدم ک دخترهای جوان ک می رقصیدن به هم علامت شادی و ادامه رقصیدن و خوشحال بودن رو میدن، مثل اون دختر خانمی ک بالای قطار یا اتوبوسی بود و رو ب دخترهای جوان هم سن اش میرقصید و اون هام تایید میکردن خوشی رو و هیچ حس حسادت و قضاوتی در کار نبود،این خیلی برام جالب بود.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 147305MB19 دقیقه
سریال سفر به دور آمریکا 147
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
همون اول فایل این صفحه مانیتور با این ترکیب رنگهای زیباش من رو یاد خرف های استاد میندازه که این جهان مادی جهان تنوع هاست و همه ی این تنوع ها برای جهان لازمه و اگر هر کسی و هر چیزی سر جای درستش قرار بگیره دنیا بهشت میشه مثل این بهشت رنگها توی این صفحه و نقشه ی جهت یابی که هر کدوم سر جای خودشون قرار گرفتن و دارن رسالتشون رو به درستی انجام میدن برای هدایت ما توی مسیر .حساب کنید اگر این تنوع وجود نداشت کار چقدر سخت و زجر آور میشد و عملا ما اصلا نمیتونستیم اقدامی بکنیم و چقدر گیج وسردرگم میشدیم
این صفحه جدای از اون زیبایی تحسین برانگیزش من رو یاد داستان هدایتی که خداوند توی قرآن ازش صحبت میکنه میندازه که قطعا هدایتی از جانب ما میاد و هر کسی از این هدایته پیروی کنه ترسی نداره و اندوهگین نمیشه:
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
فرمودیم: «جملگى از آن فرود آیید. پس اگر از جانب من شما را هدایتى رسد، آنان که هدایتم را پیروى کنند بر ایشان بیمى نیست و غمگین نخواهند شد.(بقره 38)
چقدر استاد و مریم جان با بودن این مسیر یاب خیالشون راحته که در مسیر درست هستن
و اینکه بقول استاد توی جلسه اول قدم ششم ایشون با تکیه بر این مسیر یاب مسیر رو دارن پیش میرن حالا این مسیریابه هم خودش از سیستم هدایتی جهان الگوبرداری شده .و بقول استاد اگر ما یک سوم این اعتمادی که به این وسیله داریم رو به خداوند داشته باشیم چقدر راحت میتونیم مسیر زندگیمون رو بریم بدون هیچ ترس و نگرانی
چقدر مثل همه جاهایی که تا الان سفر رفتین همه چیز زیبا و ساده و قشنگه اون ساختمون های سنگی با اون گلهای زیبا و گلدون های قشنگ اطرافشون دیدنشون آدم رو به وجد میاره .اونقدر تمرکز شما روی زیباییها و نکات مثبت بوده که هر بار به جاهای زیبا و زیباتر هدایت میشین چون این قانون جهانه
و ی آگاهی جدید که قشنگ میشینه روی آگاهی های قبلی . من قبلا راجع به کانتری میوزیک یا همون موسیقی روستایی چیزهایی رو خونده بودم اما نمیدونستم که نشویل پایتخت این موسیقیه توی آمریکا .این نوع موسیقی چون در مناطق روستایی شکل گرفته به این اسم نامیده شده .این نوع موسیقی معمولا ی داستانی از زندگی روستایی رو در قالب شعر بیان میکنه .
چقدر اون نقشه ی چوبی روی دوار در دقیقه 1:07 قشنگ بود خیلی لذت بردم از دیدنش .
یادش بخیر چه خاطرات خوشی رو توی این جاذبه ها تجربه کردیم از قاب دوربین شما چقدر اطلاعاتمون راجع به قسمت های مختلف آریکا رفت بالا اونم اطلاعات مفید بقول شما استاد اطلاعاتی که بهمون کمک میکنه بهتر زندگی کنیم چون تمرکز ما رو میزاره روی زیباییها و هدایتمون میکنه به سمت زیبایی های بیشتر
داشتم فکر میکردم چقدر ایده ی همین ویزیتور سنترها رو اگر در ایران اجرا کنیم چقدر میتونیم به جذب توریست کمک کنیم و میتونه به ی شغل تبدیل بشه برای خیلی ها که علاقه مند به این کارن و ازش لذت میبرن
چقدر این تصویر ماهواره ای از کره زمین و از تنسی زیبا بود مخصوصا که از ی کره گرد رسیدیم به اون زمین ها و ساختمونهای مسطح .اصلا وقتی آدم این قدرت ذهن بشر رو متعجب میشه از این همه توانایی انسان که هر روز هم داره بیشتر و بیشتر و چقدر با دیدن این صحنه ها که تازه ی قسمتی از آمریکا رو داره نشون میده آدم به وسعت و عظمت خداوند در خلق کره زمین پی میبره و بزرگی وقدر بودنش رو بیشتر درک میکنه
بله استاد جان خوب یادمون هست اون شعر زیبای God’s country که بارها شنیدیمش و الحق الانصاف بعد از دیدن ی قسمت هایی از آمریکا توی سفر شما و بعدش هم توی سریال بهشت و ماجراهای اون من نوعی واقعا ایمان آوردم که این کشور ی کشور توحیدیه و مردمش چقدر دارن توحیدی عمل میکنن و زندگی میکنن و نتیجش هم شده شادی و زیبایی و ثروت و لذت
داشتم با خودم فکر میکردم که چی میشه که استاد و مریم جان به دلشون می افته که برن سفر ؟
و بعد متوجه میشم که خداوند میخواد در اوج اغتشاشات ایران با این الهام به ماهایی که توی این مسیر هستیم کمک کنه تا توجهمون رو بزاریم روی اتفاق های زیبایی که داره اونور دنیا می افته چون ما خودمون آگاهانه خواستیم که به اون نازیبایی ها توجه نکنیم حالا هر کسی بسته به مدارش کمتر یا بیشتر اما این پاداش خداوند ماست یعنی ی جورایی ما آسان شدیم برای دیدن زیباییها
و باز هم فکر و فکر و فکر که چی میشه توی ی جایی به اسم آمریکا مردم آخر هفته شاد و خندان و خوشحال دارن توی خیابونها خوش میگذرونن و این ور توی ایران باز هم آخر هفته مردم ترسان و لرزان و غمگین جرات نمیکنن با خانواده هاشون برن بیرون توی این روزها توی شهری مثل تهران ؟
و آخرش میرسیم به همون اصلی که استاد میگین تفاوت در باورها تا باورها تغییر نکنه نتایج تغییر نمیکنه
خدای من چقدر شب اینجا زیباست همه چی پر از انرژی مثبته
با دیدن این صحنه من به درک جدید از کلمه یا مفهوم شلوغی رسیدیم که تا حالا اینجوری ندیده بودم و درک نکرده بودم .مفهومی که شاید همیشه بار منفی رو تی ذهن ما به یدک میکشید به خاطر ورودی های غلطی که داشتیم . من امشب فهمیدم که :
میشه توی ی جای شلوغ بود آما آرامش داشت، امنیت داشت ، لذت برد ، احترام دید و احترام گذاشت ، قضاوت نشد و قضاوت نکرد زیبایی دید و تحسین کرد به جای حسادت ، پلیس دید و خوش و بش کرد باهاش به جای دیدن باتوم دستش ف خنده دید و خنده کرد و ……….
ی نکته ی خیلی جالب توی این تصاویر این بود که من هر چی دقت کردم ی بچه اونجا ندیدم و این نشون میده که چقدر قانومند هستن که بچه ها اجازه ندارن توی ی همچین محیط هایی باشن هرچند که فرهنگ اونها این چیزها رو طبیعی میدونه اما هرچیزی حد و حدود خودش رو داره و افراد هم این حد و حدودها رو میدونن و رعایت میکنن
چقدر ثروتمند بودن با شکوهه بقول شما استاد که هر زمان اراده کنی میتونی بهترین چیزها رو برای بهبود کیفیت کار خودت بخری
چقدر برابری جنسیتی رو میشه توی این صحنه ها توی همه چیز دید از نحوه لباس پوشیدن و بروز استعدادها توی خوانندگی و رقص گرفته تا آزاد و رها بردن در لذت بردن .اینجاست که آدم واقعا مفهوم انسان بودن رو درک میکنه و دیگه برچسبی به اسم زن یا مرد رو روی مخلوق خداوند نمیذاره که بخواد با این برچسبه محدود کنه اون رو
چقدر با دیدن اونسیاه پوستی که داشت با سطل آهنگ میزد یاد دوره عرت نفس افتادم که اگر آدم توانایی ها و استعدادهای خودش رو باور کنه میتونه از این توانایی ثروت رو هم بسازه اونم با عزت و افتخار .حالا ممکنه در ابتدا از سطحی مثل این شروع کنه اما باید اونقدرخودش رو باور داشته باشه که راضی نباشه به اینجا و کم کم خودش رو ارتقا بده
میدونین به چی رسیدم با دیدن این صحنه های شادی این مردم ؟
به اینکه خیلی خیلی خیلی باید همچین صحنه هایی رو ببینم که باور کنم شادی کردن و شاد بودن حق طبیعی منه به عنوان ی انسان و حق طبیعی انسان های دیگه هست و موقع شادی کردن آدم ها قضاوتشون نکنم که چرا شادن !!!!! اگر غیر از این باشه باید برام غیر طبیعی باشه چون من همیشه عکسش رو دیدم و شنیدم
خدایا شکرت که امرز در مدار دیدن این زیباییها بودم چون آگاهانه فرکانس هام رو کنترل کردم
سپاسگزارم استاد عزیزم و مریم جان
سلام دوست عزیزم.سپاسگزارم از پاسخ زیبا و طولانیتون. بله جهالت توی جنبه های مختلف زندگی ما رخنه کرده و ی نمونش همینه که که ما خودمون رو مستحق بعضی چیزها نمی دونیم که یکیش همین شادیه چون فکر میکنیم محدود به ی زمان خاصیه توی شرایط خاصی توی ی مکان خاص یعنی براش چهارچوب مشخص میکنیم در صورتی که این جز ذات ماست و طبیعیه و باید باشه .یگی دیگه از جنبه های جهالت قضاوت کردنه که ما فکر میکنیم طبیعیه اما کاملا غیر طبیعیه و نباید باشه.یعنی جای باید ها و نبایدها توی ذهن ما اشتباهه. خدا رو شکر که هدایت شدیم به این مسیر که از این جهالت هامون داره کمتر میشه .
موفق و موید باشین در پناه الله
سلام بر مرجان عزیز. سپاسگزارم عزیم. من خودم رقص بلد نیستم در حد ی ذره اونم کردی که اونهم هیچ وقت توی جمع اینکار رو نکردیخ بودم تا بعد از دوره ی عزت نفس که ی بار این کار رو کردم و رفتم در حد دو سه دقیقه رقصیدم و یکم بر ترسم غلبه کردم ولی هنوز باید روی این موضوع کار کنم که حرف مردم برام مهم نباشه که اهمیتی ندم به قضاوت دیگران و کسی رو هم قضاوت نکنم. خدا رو شکر که کامنت من تونست کمکتون کنه در دیدن بیشتر زیباییها .مثل مرجان زیبا باشین همیشه ان شا الله