دیدگاه زیبا و تأثیرگذار وحیده عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
صحبتهای استاد درباره نکته اول:
استاد چقدر باورهای خوبی درمورد ثروت و ثروتمند شدن گفتید و توضیح دادید: وقتیکه قانون رو فهمیدم که به هر چی توجه کنم تو زندگبم میاد و هر چیزی رو تحسین کنم از همون وارد زندگیم میشه و من باید ارتباط مناسبی بین ثروت و خداوند ایجاد کنم و ثروت رو معنوی کنم توی ذهنم، میرفتم 4 راه پارک وی و ماشینهایی که میدیم رو تحسین میکردمو حتی اگه میشد و صاحبش بود بهش تبریک میگفتم و هر روز میگفتم : چقدر ثروتمند شدن باشکوهه و چقدرخوبه افراد ماشین هایی میخرن که پول 100 سال حقوق منه ولی همین تحسبن کردن، همین توجه کردن، تایید کردن، باعث شد هدایت بشم به مسیرهایی که ثروت رو بیشتر و بیشتر وارد زندگیم کرد.
توضیحات استاد درباره نکته دوم:
خیلی از افراد وقتی با مشکل روبرو میشن فکر میکنن خیلی از مسائل تو زندگیشون حل نشدنیه و تمرکز میکنند روی مشکلات، ولی اگه بتونیم تو این لحظه هایی که مشکل هست تمرکز کنیم روی راه حل و بگیم این مشکل چه راه حلی میتونه داشته باشه؟ چطور میتونم از این مشکل آرزو های جدید ایجاد کنم؟ خواسته های جدید ایجاد کنم و به سمت آن حرکت کنم؟ اون وقت هدایت میشیم به سمت جواب های درست که من توضیح عالی و دادم.
توضیحات استاد در مورد نکته سوم:
استاد چقدر عالیه که همیشه برای سفر کردن هم هدایتی سفر می کنید واقعا توضیحاتتون در مورد این قسمت جالب بود اینکه فقط میخواید که به سمت زیباییها و لذت بیشتر هدایت بشید و خداوند هم شما را هدایت میکنه به این سمت و توضیح در مورد انتخاب این سفر خیلی جالب و شنیدنی بود و نکته جالب تلفنی بود که بهتون شده تو مسیر و گفتید که یه جورایی قدم بعدیتون مشخص شده
صحبتهای مریم جون:
من عاشق این قسمت از فایل شدم اینکه مریم جون توضیح دادند که چطوری تصمیم میگیرید برنامه ریزی کنید برای رشد شخصیتی تون و مریم جون گفتن که میخواستم یه برنامه رو بزارم که تمرکزی شروع کنم یکی از محصولات رو به روز رسانی بکنم و گفتن که من هربار که یه دوره رو بروزرسانی میکنم خودم یه آدم دیگه میشم، حین تدوین و بازبینی اون دوره، و اینکه به نکاتش عمل می کنم و جالبه به طرز خیلی معجزه آسایی مطالبی که میشنوم راه حل مسائلی است که من اون لحظه باهاشون برخورد میکنم. شما گفتین که چون این تجربه را از قبل داشتین شروع میکنین به بروز رسانی دوره کشف قوانین و همزمان خودتون هم رشد میکنید و این تصمیم شما بوده و مثال زدید که بارها توی کامنت ها بچه ها و دوستان نوشته بودند که سفر به دور آمریکا و یا سریال زندگی در بهشت رو بزارین و شما با خودتون گفتین که خوب الان ما این برنامه رو نداریم و برنامه دیگه ای داریم و گفتین که تو کامنتها بهتون گفتند که این سریال رو ادامه بدین و شما باز هم به تصمیم خودتون فکر میکردیم و جوابتون همین بود
نکته خیلی جالبی که بهش اشاره کرد این بود که :
وقتی یه درخواستی داریم و دستان خداوند را برای هدایت باز میزاریم خداوند ما رو به مسیری هدایت میکنه که قطعاً نتیجه همان رشد و پیشرفت است و مسیر اینجوری شد که شما وارد این سفر شدید و به صورت خیلی هدایتی و وقتی یک سری ماجراها اتفاق افتاد متوجه شدید این مسیر داره هم خواسته شما و خواسته خیلی از همسفرهای شما رو هم توی این سفر برآورده میکنه و وارد این سفر شدید.
نکته جالبش برای خود من:
مریم جان من به شدت به این سفر و آگاهی های جدید نیاز داشتم و همون روز اول که این سفر شروع شد با خودم گفتم و کامنت هم گذاشتم که مطمئن هستم که جواب خیلی از سوالات من تو این سفر داده میشه و قراره که بعد از سفر من تصمیمات خیلی مهم برای زندگیم بگیرم. امروز که چند روز بیشتر از این سفر نگذشته این فایل فوق العاده و بینظیر اومد و من از حرفهای شما جواب های خیلی خوب را دریافت کردم و تو این قسمت جواب یکی از سوالامو گرفتم. اینکه من هم الان احساس می کنم برای رشد خودم باید دورههای قبلی رو که تهیه کردم مرور کنم و جواب سوالاتم را بگیرم تا راه حل سراغ من بیاد و اینکه خداوند خیلی راحت و زیبا به خواسته های ما جواب میده.
و توضیحات استاد:
استاد گفتید وقتی که انسان مسیر رو میسپاره به خداوند و میگه من شادی و لذت را تجربه می کنم، می خوام پیشرفت و تجربه کنم، می خوام بیشتر خودم را بشناسم، و تنها تو سفر بلکه تو کل مسیر زندگی یک مقصد خاصی رو در نظر بگیریم و مشخص بکنیم، خداوند هدایت می کند، دستان خداوند و ایده ها میاد، شرایط و اتفاقات به شکلی رقم میخوره که ما به خواستمون میرسیم. خیلی وقتها ما اشتباها فکر می کنیم فقط از این طریق می توانیم پیشرفت کنم و فقط از این طریق میتونم لذت ببرم، فقط با این آدم میتونم خوشبختی رو تجربه کنم… و به این شکل می چسبیم به چگونگی!یعنی ما میخواهیم مسیر رسیدن به خوشبختی را هم انتخاب کنیم در صورتی که من یاد گرفتم مسیر رو انتخاب نکنم، من بگم نتیجه می خوام چی باشه بزارم خداوند بهترین، راحت ترین، لذت بخش ترین مسیر را برای من فراهم کنه و پدیدار کنه.
ادامه توضیحات استاد را در فایل صوتی و تصویری ببینید و بشنوید…
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 149579MB52 دقیقه
- فایل صوتی سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 14957MB52 دقیقه
سلام و صد سلام به استاد بی نظیر توحیدیم و به مریم جان بی نظیرم و محمدصادق عزیز و همه بچه های سایت که کامنتاشون بی نظیره از همینجا از تک تکتون تشکر میکنم
اقا بزن بریم که عطش نوشتن داره دیوونم میکنه
الان ساعت ۱۲ ظهر روز سه شنبس بنده از از مصاحبه با رئیس رؤسای اداره برگشتم خونه راجب اختراعم مصاحبه داشتم تاکید میکنم توی همین اوضاع دقیقا تو همین اوضاعی که میگن همه چی نابسامانه کلی ازم عکس و فیلم گرفتن تحسینم کردن تحسینشون کردم سکوت شهر رو تحسین کردم با هر مسیری ک ماشین طی میکرد جاده های تمیز و تحسین میکردم و به یاد جاده های تمیز سفر به دور امریکا میوفتادم
دیشب تا ساعت چهار خیلی داشتم فکر میکردم به همین نکته ای که شما اشاره کردین که جهان کاری نداره شما با چه منطقی داری به نکات منفی توجه میکنی با منطق میهن پرستی یا…. استاد جانم دیشب از یه اسکیل بزرگتر به جهان نگاه کردم گفتم عقل من در این حد فهمیده که اقا ما چندتا سیاره داریم نمیدونم اون بیرون دیگه چی هست ولی میدونم چندتا سیاره هست ما هم تو یکیش همه داریم زندگی میکنیم این کشورا رو ادما ایجاد کردن میهن پرستی و برانگیختن احساسات ادما و وابسته کردنشون به یک مکان خاص و ادما ساختن، چرا اینجوری نگاه نکنیم جهانی که ما درکش کردیم یک کره ثروتمند به نام زمین با یه حاکم به نام خدا که داره اداره میکنه من نمیدونم بیرون از این کره چه خبره ولی میدونم این کره همش زیر مجموعه ی یه خدا یه قلمرو و یه زمین که مهم نیست کجا به دنیا اومدی درنهایت با توجه به فرکانسات به یه مکانی برای زندگی هدایت میشی شاید یکم قبلا یکم فکر میکردم این تصمیم مهاجرت درست نباشه و الان ک اوضاع کشور بده باید موند ولی کم کم اون باورای پنهان داره میاد بیرون و میگم نه چرا باید موند همش یکیه اصلا عین یه شهر بهش نگاه کنیم اگه یه قسمت شهر مردم درگیرن ما می مونیم اونجا؟ نه میریم یه قسمت دیگه از شهر چون همش یه شهر، الانم کره ی زمین همش یه کشوره همش یه حکومت اونم حکومت خداس عدالت خداس چیکار داریم این حکومتای کوچولوی ادما زوره یا عدالت یا دارن چیکار میکنن حکومت اصلی خداست کشور یدونس بهش میگن زمین حالا من میخوام این قسمتش زندگی کنم که تو صداش میکنی امریکا ولی همش یکیه چقدر دیشب این فکر بزرگم کرد رشدم داد و منو اماده کرد برای هجرت چقدر تکاملی با شما و مریم قشنگم و خدای بی نظیرم دارم باورامو شخم میزنم رزومم و ناخوداگاه میسازم که برم دانشگاه یک جهان…..
یکی دیگه از نکاتی که توی فایل بهش اشاره کردین و مریم جان قشنگم هم راجبش صحبت کردن این بود که ما هدف نهایی رو مشخص میکنیم خدا مارو هدایت میکنه گیر ندیم به یه مسیر خاص، و اینو با پوست و گوشت و استخونم درک میکنم استاد من میخواستم بهترین دانشگاه درس بخونم ولی می گفتم دانشگاه تهران وقتی تهران قبول نشدم گفتم خدایا چرا فقط به من بگو چرا روز اول خیلی شوک بودم چون انقدر مطمئن بودم که وسایلمو جمع کرده بودم اما از روز دوم که خودمو کنترل کردم انگار یه صدایی بهم گفت رها کن تو دانشگاهت آمریکاس، نمیدونستم چجوریا حتی نمیدونستم چه دانشگاهی انقدر هدایت اومد و توی گالری گوشیم دیدم چندسال پیش من یک فیلم راجب دانشگاه mit دانلود کرده بودم که دانشگاه یک جهانه رفتم شرایط و دیدم از لحاظ رزومه بدون اینکه متوجه بشم هم مخترعم هم مولف کتابم هم شاعرم هم ابده پرداز جهانم اصلا هواسم نبود اصلاااااا….. یه لحظه انگار خدا بهم گفت مگ بهترین دانشگاه و نمیخواستی من اینو برات درنظر گرفتم
بماند ک چه اتفاقات بدی برای ورودی دانشجوای جدید دانشگاه تهران و شریف اومده بود و من امسال موندم
پشت سر هم داره ازم تو اداره دعوت میشه مقام تقدیر و…. خود همین امروز گفتن یک ماه دیگ قراره از شما تقدیر کنیم فلان جا
یا برای یه مسابقه دیگه باید حضوری برم زنجان و…. و… استاد من توی امریکا اول خدا رو دارم بعد شما استاد توحیدیم و مریم جان قشنگم با اینک ۱۸ سالمه تا حالا جایی تنها نرفتم همین اهواز شهر کناریمون تنها نرفتم ولی نمیترسم برم کشور دیگه و میگم خدام اونجا منتظرمه وقتی پشت هم استاد نمیدونی پشت هم داره نشونه میاد ک امریکا دانشگاه یک جهان منتظرمه انشالله که انجامش بدم بیام پیشتون، یا یه مثال دیگه از همین نکته،
مصاحبه ی امروز من بود، سال ۹۸ رتبه یک کنکور ریاضی از استان خوزستان بود مکانی ک متولد شدم و یه جایی مصاحبه کرد خیلی خفن بود تو راس نشسته بود همه روسا دورش بودن به حرفاش گوش میدادن من اون لحظه این خواسته در من شکل گرفت و گفتم منم رتبه یک میشم میام اینجا حرف میزنم اما من کنکور دادم رتبه یک نشدم ولی امروز توی همون جایگاه همون میز و صندلی همون حالت همون ادما با پست و مقاماشون دورمو گرفته بودن و من راجب اختراعم حرف میزدم و چقدر قشنگه وقتی ما هدف و مشخص کنیم و چگونگی و بسپاریم به خدا و من اینو از شما یاد گرفتم
نکته ی دیگه صحبت مریم قشنگم راجب ارایش بود مریم جان قشنگم که از ماه زیباتر و شیرین تر هستی من این نقطه ضعف و توی لباس دارم یعنی من اصلا ادم ارایشی نیستم میخوام برم بیرون یه مسواک میزنم یه اب میزنم به صورتم یه زبون میزنم ب لبام خوشرنگ شن میرم😂😂😂😂😂برعکس خواهرم بی ارایش جایی نمیره، اما من خیلی روی لباس حساسم همیشه لباسای گرون و خاص میخرم اگ لباس خاص نپوشم یا نشه یا اکی نباشم احساس میکنم ادم معمولی هستم یا وقتی میرم بیرون و ی لباس معمولی راحت بپوشم انقد ادم مهم می بینم و میگم بابا من انقد لباس خوب دارم الان اینا فکر میکنن من خیلی بی کلاسم من تیپ بلد نیستم با اینکه من خوره ی رنگ شناسی و تیپم الان خیلی بهترم تقریبا هرچی میخوام می پوشم ولی زمانی میتونم بگم اوکیم که عین استاد با اعتماد به نفس دمپایی بپوشم والا😂😂😂😂
استاد جونم مریم نازنیم عاشقتونم من برم چندبار دیگه این فایل باارزش و ببینم فعلا دو فرشته ی بهشتی من