سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 151

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار ریحانه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همسفرای عزیزم در سریال سفر به دور امریکا.

خداروشکر که یه صبح دیگه به من هدیه داده شد و یک صبح دیگه همراه و همسفر شما هستم در این سفر بینظیر.

تبریک به سودای عزیزم که کامنت منتخب قسمت ۱۴۶ شدن

واقعا سودای عزیزم تحسینت میکنم که انقد فعالی و متعهدانه ادامه میدی و کامنت فوق العاده میذاری با جزئیات.

استاد عزیزم قبل از هرچیز و قبل از نوشتن از صحبت های ارزشمند و درس بسیار بسیار ارزشمند امروزمون که قراره با عمل بهش ازادی بیشتر رو تجربه کنیم و محدودیت هایی که با باورهای نادرست خودمون برای خودمون به وجود آوردیم رو رها کنیم و بازنگری در زندگی داشته باشیم تا به شیوه ی بهتر و آزادانه تر زندگی کنیم تا بیشتر لذت ببریم و خودمون رو تجربه کنیم و زندگی با کیفیت تری داشته باشیم

درسی که هیچ جایی هیچ کس نه گفته نه توجه کرده جز شما استاد عزیزم، دوستدارم سپاسگزاری کنم برای اتفاقات این روزا که با توجه بر نکات مثبت سفرمون دارم تجربه میکنم. از دعوت شدن به رستوران تا تمام خواسته های کوچک و بزرگی که یکی پس از دیگری به سرعت درحال تجربه شون هستم

در دیدگاه قبلیم در قسمت ۱۴۹

از شروع صبحم گفتم که با آهنگ شاد و رقص شروع شد

و الان میخوام از دیروز صبحم بگم که

با توجه بر نکات مثبت و زیبایی ها شروع شد.

وقتی که TV روشن بود توخونه و کلی زیبایی درحال نمایش‌ بود

و ایندفعه مامانم منو صدا زد تا باهم ببینیم

و نه فقط با دیدن بلکه با صحبت درمورد هر زیبایی که میدیدیم توجه میکردیم به خواسته ها زیبایی ها و..

باورم نمیشد ایندفعه قرار نیست مثل قبلنا زور بزنم که عه اینو ببینید به این‌نگاه کنید و دوباره قانون یادآور من بشه که من توانایی تغییر دیگران را ندارم

این دفعه خودش بدون اینکه من چیزی بگم باهم توجه کردیم به زیبایی ها.

و اما درس امروز:

درس فوق العاده ای که باید هزار بار ببینم و به درون خودم سفری داشته باشم تا ببینم دقیقا من کجاها دارم خودم رو به واسطه باورهای الکی محدود میکنم و از تجربه ی خودم در این جهان میگذرم برای چه چیزی یا کاری.

دوستدارم یک بار دیگه این جمله تون رو اینجا هم بنویسم تا دوباره به خودم یادآور بشم

این جمله ای که انقد بهم حس خوبی داد که همون لحظه همراه با گفتنش قلب من پذیرفتش و گفت این درسته

یک فرصت کوتاهی خداوند به ما عطا کرده برای اینکه ما،من،شما،خواهرت،برادرت،پدرت،مادرت،همسرت،فرزندت،دوستت،رفیقت،هموطنت، هرفردی تو این کره زمین تجربه کنه خودش رو

چقد همین یه جمله رو میشه درموردش صحبت کرد

چقد همین یه جمله باعث میشه کلی زنجیرایی که به خودمون وصل کردیم و گاها انقد کوتاهن که باعث شده نتونیم یک قدم جلوتر رو ببینیم رو از خودمون رها کنیم چقد همین یه جمله باعث میشه کنترلایی که دوستداریم بر بقیه داشته باشیم رو رها کنیم

چقد باعث میشه قضاوت هارو کنار بذاریم

چقد باعث میشه دید بهتری به زندگی داشته باشیم

و با هر اشتباه خودمون رو سرزنش نکنیم و دنیا رو رو سر خودمون خراب نکنیم

چقد باعث‌میشه احترام بذاریم به سبک متفاوت زندگی دیگران با باورهای متفاوت از باورهای ما.

نه فقط کامنت میدونید وااااقعا دوستدارم ببینم چطور میتونم به خودم کمک کنم و چطور میتونم بهتر درک کنم تا بهتر عمل کنم ونه فقط در حرف بلکه در عمل انجامش بدم.

من فکر میکنم که برای این کار اول باید ببینیم خواستمون چیه اولویتمون چیه

و طبق اون مسائل رو حل کنیم و یه سری چیزارو حذف کنیم و بااین کار اتفاقا کلی وقت و انرژی آزاد میشه برای حرکت رو به جلو.

اونجا که گفتید بعضیا خودشون رو محدود کردن به هزارتا چیز بی ارزش ذهنی

گفتم اره ببین چقد ماها به خاطر فکر و قضاوت مردم کلی کارهارو انجام دادیم یا انجام ندادیم و خودمون رو اذیت کردیم،محدود کردیم و

چقد بخاطر همین راحتی رو از خودمون گرفتیم

و چه چیزهایی رو‌که دوستداشتیم تجربه کنیم اما این کارو نکردیم فقط به دلیل ترس.

من همیشه با خودم میگم

ریحانه فرض کن دقیقا آخر عمرته دیگه

الان راضی؟ خوشحالی؟ میتونی بگی ایول من خودم رو تجربه کردم من زندگی رو زندگی کردم؟؟

اینطوری خیلی بهتر میتونم صدای قلبم رو بشنوم و همراهش باشم.

و خوشحالم که همیشه انتخابم اونی بوده که خودم دوست داشتم فارغ از اینکه بقیه چی میخوان یا نمیخوان.

این موضوع دقیقا میتونه ربط به همون چسبیدن به خواسته هامون و موکول کردن لذت به یک موقع دیگه هم داشته باشه

یعنی فرقی نداره گوسفند‌وار مسیری رو بری که اکثریت رفتن و بقیه میخوان

یا مسیر علاقه ت رو بری اما نتونی لذت ببری و تو درخدمتش باشی یعنی به قول مریم شایسته در قسمت ۹۳ سریال سفر به دور امریکا :

همین آشپزی که کار موردعلاقم هست بخاطر اینکه با باورهای محدودکننده همراه شده بود به جای اینکه من رو به لذت بیشتری از زندگی برسونه سختی های بیشتری رو برام به همراه داشت

فکر میکنم هرازگاهی حتی اگه مسیر علاقمون رو هم میریم باید به خودمون نگاه کنیم ببینیم کجاها داریم خودمون رو محدود میکنیم بااین منطق که دارم کار میکنم تا زودتر به اون چیزی که میخوام برسم و به کل یادمون بره لذت بردن رو

و یا داریم خودمون و زندگی رو به شیوه ای که دوستداریم تجربه میکنیم..

استاد عزیزم تحسینتون میکنم که به علایقتون ارزش میدید و اینهمه بها میدید و تجربشون میکنید تا ازشون بگذرید و بار دیگه در این فایل ثابت شد که ثروتمند شدن چقد باشکوهه

تحسین میکنم این رهایی‌تون رو این نچسبیدنتون به چیز خاصی رو اینکه اولویتتون همیشه ازادیه

اینکه میدونید دقیقا چی میخواید

اینکه همیشه دنبال ساده تر کردن کاراتون هستین که ازادی رو داشته باشید همیشه همه جا

اینکه حتی مرغ و خروس داشتن که علاقه شما هست باعث نشد بخاطرش خودتون رو محدود کنید و راه حل پیدا کردید و با رهایی به دست خداوند بزرگ سپردید.

شما اولین کسی بودید که دیدم با وجود داشتن مرغ ‌‌خروس و.. تا این حد آزادانه سفر میرید هرچندمدتی که بخواید بدون نگرانی.

استاد با این حرفتون که گفتین خودمون داریم با دستای خودمون،خودمون رو محدود میکنیم بخاطر چیزای الکی

مثلا میبینیم یکی سگ داره میگیم عه چه کیوته منم میخوام

مثالی که به ذهنم رسید خریدن وسایل غیر ضروری هست که برامون بی استفادن و فقط چون بقیه دارن خریدیم و به جایی که اون وسایل در خدمت ما باشن به جورایی ما در خدمتشونیم.

مثل این سری سفرمون که مریم جان اول سفر مریم جان نکته خوبی رو اشاره کردن که دقیقا بدونیم میخوایم چه تجربه هایی داشته باشیم و فقط وسایل ضروری رو ببریم تا سبک سفر کنیم .

یادمه یه زمانی من خیلی به چیزای کوچیک علاقه مندبو‌دم و این علاقه باعث شده بود هرجا میرم تو یه کیفی کلی عروسک کوچولو کوچیک منظورم زیر ۱۰cm

با خودم همراه داشتم و همین باعث شده بود چقد اذیت شم و اونم کاملا الکی

یا یه تایمی طبق عادت همه جا باید با کیف میرفتم اونم کولی و یه جاهایی دیگه انقد خسته میشدم که دوستداشتم کیفم با همه وسایلش رو بندازم دور

اما خوشبختانه الان تو این موضوع خیلی خوب شدم و خیلی حواسم هست که الکی خودم رو محدود نکنم تا بتونم تجربه هایی که میخوام داشته باشم فارغ از اینکه بخوام به فکر چیزی باشم که اتفاقا الکی و بیهوده س.

استاد:نگاه کنید به زندگیتون ببینید برای باورهایی که پذیرفتید از طرف جامعه چجوری دارید خودتون رو محدود میکنید؟چجور باعث‌میشه نتوانید جهان اطرافتون رو تجربه کنید؟

چیزی که به خاطرش به دنیا اومدید.

وقتی داشتم به این سوال فکر میکردم دیدم که من حتی تو عروسی و جشن و مراسما چون هیچوقت لباس مجلسی به اون شکل که بقیه خانما دوستدارن دوستنداشتم حاضر نشدم مثل بقیه باشم

و با هراستایلی که خواستم رفتم گاها خیلی اسپرت کفش که همیشه اسپرت و چقد راحت بودم اتفاقا و چقد بیشتر تونستم لذت ببرم چون میدونستم دقیقا چی میخوام.

یا همیشه کاری رو انجام دادم که دوستداشتم مثلا الان برقص الان رو این زمین خاکی بخواب، بلندبخند و…

استاد عزیزم البته که باید بارها و بارها گوش بدم تا درس رو بهتر متوجه شم

شاید یه کاری رو انقد بهش چسبیدم و باورمحدود کننده نسبت بهش داشته باشم که الان نفهمم داره محدودم میکنه

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

 

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    278MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 151
    21MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

205 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهجت مشفق» در این صفحه: 1
  1. -
    بهجت مشفق گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانو

    چقدر منتظر سریال های جدیدتون بودم. با دیدن این سریال ها حس خوب زندگی و شیرینی لحظات زیباتون رو با تمام وجودم لمس میکنم. حس عشق، حس تمرکز صرف روی زیبایی ها . حس لحظات شاد، حس جاری بودن زندگی و همیشه از تک تک لحظه های سریال درسی جدید برای زندگی خودم میگیرم که برام بسیار بسیار ارزشمنده. اینکه مریم بانو با اون انرژی بالا و حال خوبش برامون تو هر شرایطی غذا درست میکنه و در عین حال که قانون سلامتی رو رعایت میکنه به بهترین شیوه، از هنرهاش ما رو بهره مند میکنه به من انگیزه میده که تو هر شرایطی که باشم قانون سلامتی رو رعایت کنم و برام درس داره که تو هروضعیتی باید به قوانینی که تعهد به انجامشون کردیم پایبند باشیم. چقدر لذت میبرم میبینم که استاد و مریم بانو چقدر با عشق و صمیمت، همه کارها رو با هم تقسیم کردن و با حسی سرشار از عشق و احساس خوب هر کسی وظیفی خودش رو انجام میده و ازش لذت میبره. چقدر حس خوب میگیرم وقتی میبینم استاد و مریم عزیزم هم مثل من عاشق کمپر و سفر و طبیعت گردی هستن. تو اینجور سفر ها میشه خیلی درسها آموخت و بزرگتر شد. مخصوصا که اینبار مریم بانو سعی کرده به وسواس هاش در مورد نداشتن حمام خصوصی در این سفر غلبه کنه و فکر می‌کنم با این سفر دریچه جدیدی به سوی تجربه های جدید زندگی براش باز بشه. چقدر حالم خوب میشه وقتی زنذگی روزانه استاد و مریم بانو رو میتونم ببینم و ازش کلی درس بگیرم و نحوه صحیح زیستن رو یاد بگیرم. این فایل ها خیلی برای من درس داره که یاد بگیرم چجوری از قوانینی که از دوره ها یاد گرفتم بصورت صحیح تو زندگی روزمره استفاده کنم و کلی بصورت عملی هدایت میشم. من عاشق سفرم و با دیدن فایل های سفر به دور آمریکا، انگار خودم هم سفر کردم و کلی تجربیات جدید پیدا میکنم که برام مفید و ارزشمنده. خداروشکر میکنم که منو به این دنیای زیبا و جهان جدید هدایت کرد که بتونم که از فایل های استاد و مریم بانو بهره مند بشم و در زندگی خودم اجرا کنم. خداروشکر میکنم که همسفرایی به این خوبی دارم که همگی فقط و فقط تمرکز میکنیم روی زیبایی ها و حال خوب و هر روز از جنس همین زیبایی ها بیشتر و بیشتر وارد زندگی هممون میشه. من معتقدم این همه انرژی مثبت در کنار هم بسیار قدرتمند تر از یک انرژی به تنهاییه و مطمئن هستم این دریچه ای که بسوی همه ما گشوده شده در آینده همه ماهارو به کمال نزدیک تر میکنه و چقد خوبه که تو تک تک لحظه های زندگیمون یادمون نره که همه این مواهب رو فقط و فقط بدلیل مهربونی بیش از حد و توجه خالص پروردگارمون داریم. هر روز و هر لحظه از اینکه این همه نعمت و زیبایی تو زندگیمه و به این مسیر بی نهایت زیبا به همراه همسفرانی اینچنین مثبت اندیش آشنا شدم خدا رو شاکرم. خدا رو شاکرم که منو با استاد عبامنش عزیز و میریم بانو آشنا کرد. کسانی که اینچنین قوانین جهان هستی را درک و کشف کردند و این قوانین تو زندگی شخصی و روزمرشون هر روز و هر لحظه جاری و ساری است و در هر شرایطی سعی می‌کنند ذهنشون رو کنترل کنند و فقط تمرکز کنند روی قشنگی های دنیا و حال خوب. چقدر خوبه که خدا رو داریم. چقدر خوبه که خدا داره به زیبایی های جهان هدایتمون میکنه. چقد خوبه که زندگی انقد قشنگه. سالها پیش با تمام وجودم و تک تک سلول های بدنم از خدای خوبم خواستم که هدایتم کند. بعد از مدتی با فایل های استاد آشنا شدم و در این چند ساله دارم زندگی بسیار بسیار متفاوتی رو نسبت به قبلم تجریه میکنم. زندگی که هیچ ربطی به گذشته ام نداره. زندگی که فقط سرشار از عشق و زیبایی و حال خوب و اتفاقای خوبه با کلی تجربه های جدید و درکی جدید از قوانین جهان هستی و این باور که زندگی در کلیه جوانب خیلی خیلی راحت تر از این حرفاس که مردم عادی جامعه میگن.. فقط کافیه یقین و باور داشته باشی که میشه و به هر آنچه که باور قلبی داشته باشی میرسی. چقد خوبه که تو هر شرایطی بتونیم ذهنمون و کنترل کنیم. حتی در سخت ترین اوضاع و احوال. مثل الان که همه میگن اوضاع ایران سخته من سعی میکنم کوچکترین توجهی به مسائل روز نکنم. حتی اپلیکیشن ایسنتاگراممو از گوشیم پاک کردم که یه وقت با اخبار منفی این روزا ذهنمو مشغول نکنم که از جنس همون بعدا وارد زندگیم بشه. بقول استاد امکان نداره آشغال وارد قابلمه کنیم و بعد از پختن، غذای سالم تحویل بگیریم. هر کسی هم در مورد این مسائل حرف بزنه از استاد عزیزم یاد گرفتم یا یه سوال حافظه‌ای بپرسم یا مکان و ترک کنم یا حواسمو با چیز دیگه ای پرت کنم و به هیچ وجه رو این مسائل تمرکز نکنم. از همه دوستای عزیزمم که تو این کشتی با هم همسفرم میخوام که همین کارو انجام بدن و به هیچ وجه و به هیچ وجه با افراد دیگه تو این موضوعات هم کلام نشن که به هرآنچه که تمرکز کنیم از جنس همان را به زندگی مان فرا می‌خوانیم. باز هم از استاد عزیزم و مریم بانو تشکر میکنم که در این سفر زیبا و پراز هیجان ، حال خوب و تجربیات جدیدشون، ما رو هم همسفر کردند تا بسیار لذت ببریم و بیشتر و بیشتر از پیش خدا را شاکر باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: