سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 152

دیدگاه های زیبا و تأثیرگذار تعدادی از دوستان عزیزمان به عنوان متن انتخابی این قسمت:

 

الناز عزیز:
چه قدر تحسین کردم مادر جوزف رو که بعد از بازی پینگ پونگ اومد جوزف رو به خاطر بردش بغل کنه اما تا متوجه شد شما هم این قصد رو دارید، صبر کرد اول شما جوزف روبغل کنید. خدایا چی بگم از عشق و زیبایی های درونی و صلح درونی این مردم.

زهرا عزیز:
تصورش رو کنید تو روز تولدتون سایت رو باز کنید و بعد از چند روز انتظار کشیدن برای یک فایل جدید از سفر به دور امریکا
یهویی یک عکس با کیک بزرگ روی صفحه ببینید که اصلا انتظارش رو نداشتییید.
اخه کیک تولد کجا سفر استاد کجا!
واسم غیر منتظره بود اونم بخاطر اینکه روز تولدم بود خیلی خوشحال بودم
وای جشنتون با دوستان رو که دیدم انقدر از شادیه همه شاد شدم که انگار این تولد رو شما برای من گرفتید
خداجونم خیلی شادی اور بود برام که روز تولدم این فایل اپلود شده.
واقعا حس میکنم این همزمانی، کادوی خدا بود که از طریق سایت شما بهم داده شد برام خوشحال کننده و به موقع بود خدایاشکرت
استاد اون کلید هایی که خانوم شایسته ایجاد کردن بی نظیرن من با این کلید ها دارم به خودشناسیه بیشتر میرسم و ترمزهای پیشرفتم رو می شناسم و با رفعشون احساس خوشبختی رو تجربه میکنم.
فقط به این دلیل که با کمک آگاهی های اون کلیدها به درکی میرسم که می تونم رفتارم رو و عادت هام رو تغییر بدم

حامد عزیز:
شما استاد عزیز چقدر همیشه به دنبال سادگی و در عین حال لذت بردن هستین. چقدر راحت در کمپر مسافرتی زیبا فایل های سفرنامه را تدوین و آپلود میکنن و همونجا هم خانم شایسته به سادگی و خیلی راحت یک غذای متناسب با قانون سلامتی درست میکنن. همه چیز راحت ساده و لذت بخش. خدایا شکرت.
یکی از عادت‌هایی که من در با دیدن این سریال‌ها در خودم ایجاد کردم، کارها را ساده سازی کردن هست. من هم از استاد جان یاد گرفتم که همیشه مسیر ساده تر رو انتخاب کنم که البته لذت بخش تر هست.

سودا عزیز:
تحسین میکنم این درخت بی نظیر کنار جاده رو که استوار و محکم، شاخه خمیده اش رو به اون سمت جاده ادامه داده بود
و چقدر این مردم تحسین برانگیز هستند که برای این درخت ارزش قائل شدند و زیر شاخش پایه گذاشتند و جاده رو از زیرش ادامه دادند
و اون نوشته زیبا روی پلاک که روش نصب شده بود در نهایت احترام و زیبایی خواسته بودند که:
از این درخت بالا نرید، آویزونش نشید، بلکه اگر می خوایید احساستون رو بهش ابراز کنید، بغلش کنید و از وجودش لدت ببرند.
چه دیدگاه و نگرش قشنگی..
با عشق و محبت درخواست میدند که مراقب این درخت باشند… هیچ تهدید و ارعاب نیست عشق میدند و عشق می‌گیرند

محمدصادق عزیز:
جالبی شهرها و ایالت‌های آمریکا این هست که هر جایی که شما میرید یک موزه و یک مموریال هست که وقایعی رو که خیلی هم ازش نگذشته، مفصل توضیح داده
افراد میان و کلی از این صحنه‌ها لذت میبرن و به نظر میرسه که سیستم گردشگری آمریکا خیلی خوب روش کار شده و از اتفاقاتی که خیلی هم ازش نگذشته انقدر خوب تاریخ سازی کردن و سیستم گردشگری راه انداختن…
کاری که ما می تونیم با توجه به عقبه ی تاریخی کشورمون ازش الگو بگیریم و سیستم گردشگریمون رو تقویت کنیم.
نکته مثبت بعدی چای گلابی و هل هست که اصلا اسمش میتونه طعمش رو برای من ایجاد کنه و حسش کنم که چقدر خوشمزه هست و یادآور محفل گرم خانوادگی ایرانی…

نکته مثبت بعدی لیوان های آبشار نیاگارا هستن که کلی خاطرات خوب سفری که به آبشار نیاگارا داشتید و داشتیم 0رو برام زنده کرد
نکته مثبت بعدی تعهد استاد به تهیه فایل برای سایت و تمرکزش رو سایت و بهبود هر روزه کارش هست.
و همینجا از استاد و مریم عزیز بابت تهیه فایلهای سفر به دور آمریکا سپاسگزاری میکنم که این روند زمان بر رو برای تهیه این فایل‌ها طی میکنن
و این فایلها رو اماده میکنن
و باعث میشن کلی زندگی ما و زندگی خودشون بهتر و بهتر بشه و به ثروت و سلامتی و حال خوب بیشتر هدایت بشیم

محمد عزیز:
این خانواده رنگ وبوی صمیمیت میده نه رنگ وبوی اخباری که ازخانواده درغرب میشنیدیم
اینجاست که باورهای ادم به لرزه میوفته که مباداهزاران چیزدیگه روهم اشتباه دیده یاشنیدیم
استادیکی ازتصمیمات خوبی که بعدآشنایی باشماگرفتم عدم تماشاتلویزیون واخباربود
الان حدودسه سال هست که من اخبارودنبال نمیکنم
تعصب نصبت به هیچ فرقه وگروه ومذهب ندارم ویکتاپرست بودن رو مرکزتوجه و تمرکز خودم قرار دادم
راستش این همه ثروت ونعمت وجودداره به قول شمارونددرست زندگی براساس نعمت وسلامت وثروت بناشده واگردراین مسیر کمبودی هست باید به خودم و به باورهام مراجعه کنم تا بهتر و بهتر بتونم خودم روبشناسم

یه تغییر بزرگ دیگه من بعدازآشنایی با شما اینه که: مسیولیت زندگیم وبه عهده گرفتم وهیچ کس ومقصرنمیدونم
ممنونم بابت این تصاویرلذت بخش/
مشتاق همسفربودن باشماهستم …

ارشیا عزیز:
جقدر باحال بود که بجای اون باتری به باتری که تو ایران یادگرفته بودم و واقعا یکم زحمت داشت این باتری کوچیک اومده که بدون نیاز به کاپوت بالا زدن همزمان و استارتو کلی سیم بازی و خلاصه ادای ادیسونو در اوردنمیشه مسئله رو خیلی آسان تر از این حرفا حل کرد…

 

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

 

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    433MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 3
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    بنـام تنهــا فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم بانو مهربان و خوشتیپم

    سلام به همه همسفرها و هم فرکانسی های عزیزم

    خدایا دوباره و دوباره خودت کمکم کن تا بنویسم(کامنتم آخرهاش بود که یهو نمیدونم چی شد یا چی زدم یا چه باوری دارم که باعث شد کلا کامنتم بپره و پاک بشه.)

    خدایا شکرت برای دیدن این قسمت 152

    خدایا شکرت برای چشم هام که خوب کار میکنن

    خدایا شکرت برای گوش هام که خوب کار میکنن

    ….

    ……

    ………

    …………

    یک همچین حالتی شروع کرده بودم و کلی شکرگزاری از همه چی و همه اندام های داخلی بدنم از قلبم از همه چی نوشته بودم و خودم خیلی دوست داشتم اما اینجوری شد که دوباره یک فرصت دارم تا دوباره از نو و حالا اصلا یک مدل دیگه بنویسم.خیلی شکرگزاری های جدیدی کرده بودم بنظر خودم و بیشتر داشتم می دیدم. شکرگزار قلبی که به تک تک سلوها خون میرسونه از دورترین ترین نقطه تا نزدیک ترین نقطه بدن رو تغذیه میکنه. رگ هایی که خون در اونا در جریان هست. از شگفتی مغزی نوشته بودم که چقدر قشنگ کل این سیستم رو داره مدیریت میکنه و بخوبی داره مغزم کار میکنه خدایا شکرت بدون اینکه من نگران باشم یک وقت یادش بره مثلا فلان قسمت بدنم رو مدیریت نمیتونه بکنه یا سرش شلوغه یا یادش بره. خدایا شکرت برای این مغز برای این ذهن و افکارم که منـو خالق زندگی اتفاقات و شرایط خودم میکنه.

    خدایا ببین چطور با من حرف میزنی آخه(همین الان دوستم که قراره شب بریم خونشون بخوابیم و با خودمون کله پاچه ببریم که فردا به اتفاق بزنیم به بدن زنگ زد. گفت اگر میتونی یک جوراب پسرانه زیر یکسال بخر. تولد پسر همسایه شون هست انگار میخواد با یک چیز کوچیک خوشحالش کنه.)

    اصلا انگار باید اون دعا و اون متنی که اشک خودمو قلب خودمو اینقدر باز کرد رو زور نزنم تا به یاد بیارم و مثل همون قبلی بنویسم.

    اصلا قرار نیست کامنت هام مثل هم باشه و صرفا با نکته بینی و توجه به زیبایی ها و چیزهایی که اون لحظه به ذهنم زده باشه. من در بند قالب و محدویت نیستم آزاد میشــم از بند خویش و با همین فرمون و هدایت و تماس دوستم مینویسم. جالب بود برام آخه حرف تولد زد و منم خلی تاکیدم رو تولد اقای راین و کلا زندگی بود و اینم از تولد یک پسربچه یکساله گفت. جالب ترش میدونید چیه دیروز با داداشم صحبت کردم و خبــر دارشدم که قراره بابا بشه یعنی من قراره عمه بشم. یعنی تولد اولین نوه مامان و بابام. خدایا خونه دوستم میخوام برم قراره بهش کمک کنم و راهشون خیلی دوره اندیشه کرج هستند با اینکه هفته گذشته بعد ماه ها همو دیدیمم دوباره این هفته هم قراره ببینیم همو. نتایج منو همسرم رو دیدن و اینقدر مشتاق هست تا دوره رو داشته باشه. جالبه که اونا هم بیشتر از ده سال هست با چندین سقط و حاملگی ناموفق نتونستن بچه دار بشن و فقط یک دختر رو چندسالی هست که از بهزیستی به عنوان فرزند قبول کردن. جالبه که من اصلا به این موضع حواسم نبود و وقتی خودش زنگ زد گفت چون گوشیش اوکی نیست و شوهرش دیرمیاد گفت تو اومدی فایل های معرفی دوره قانون سلامتی رو براش ببرم تا ببینن. نتونسته بگیره.اصلا میبینی استاد. تولد تولد تولد….خدایا شکرت

    من که میدونم یکی از کسانی که نتیجه تولد داره بعد سال ها بچه دار نشدن دوست من هست. اصلا اینقدر این نشونه ها برام واضح هست که الان فقط میتونم بگم خدایا شکرت.

    من یکم نگران خودمم هستم خیلی رفتم تو مدار بچه و تولد و حامله دیدن و خبر حامله شدن…(آخه هنوز ما نمیخوایم، آماده نیستیم.)

    خدایا چقدر توجه به زیبایی ها خوبه

    چقدر قانون توجه و تمرکز درست عمل میکنه. صبح که از سرکوچه با خریدهای دستم برمیگشتم یکم نشستم پارک سرکوچه مون. درخت های بلند و منظم سپیدار رو دیدم. یادم اومد وقتی مشهد بودم آخرین خونه ایی که بهترین و عالی ترین اتفاق ها اونجا افتاد. خونه ایی که درخت های سپیدار از تو پنجره اتاق خواب و حیاط خونه دیده میشد و من اکثر مواقع میرفتم و به اونا خیره میشدم. خصوصا یادمه یک وقت هایی سریال زندگی در بهشت شما دریا رفته بودین و صدای موج همش تو ذهنم بود و موقع هایی که باد میومد خصوصا پاییز صدای برگ های چرمی و قلبی اون درخت سپیدارها منو یاد موج دریا و اون صحنه ها مینداخت. ساحل های مرجانی و سفید و تمیز و صدای ملایم و آرامبخش موج دریا…حالا امروز داشتم به درخت های سپیدار سرکوجمون نگاه میکردم و به یاد می آوردم که چقدر قانون درست و بی خطا عمل میکنه. تو به چی توجه میکنی؟ همونو وارد تجربه زندگیت میکنی. تو به شادی و تولد و خبرخوب توجه میکنی. از همون جنس اتفاقات و شرایط برات اتفاق می افته. تو به خواسته هات توجه میکنی یا ناخواسته هات. تو از قانون به نفع خودت استفاده میکنی یا ضرر خودت. تو در مسیر خواسته های بیشتر، عشق بیشتر، لذت بیشتر، ثروت بیشتر هستی یا در مسیر خلاف این چیزها… آره فهیمه تو نوشتی و زیبا هم بود اما پاک شد حذف شد، پرید اما قرار نیست اگر مسیرت و کارت درست بوده اجازه بدی جهان و این اتفاق به ظاهر بد متوقفت کنه.

    من بعد این اتفاق ناراحت نشدم شاید بیشتر شوکه شدم و فقط صفحه سفید و پاک شده رو نگاه میکردم و این اومد تو ذهنم:

    چرا؟ چی شد؟

    کجای کارم اشکال داشت؟*

    دقت کن قبلا هم این اتفاق افتاده. آدم عاقل یک انسان مومن یک اشتباه رو چندبار تجربه نمیکنه

    این اتفاق چه درسی برای من داره؟

    چطور از تضاد ها و ناخواسته ها رو کمتر و کمتر کنم؟

    یادم اومد پاداش اینکه دفعه های قبلی با اینکه شاید یکساعت در حال تایپ بودم و کامنتم پاک میشد و باز ادامه دادم و مینوشتم یادمه نقطه عطفی بود، یک جهش یا شروع تحول بزرگی بود.

    به ذهنم خیلی چیزها میاد که من تکاملم رو رعایت میکنم ولی قرار نیست جهان منو نادیده بگیره. من هستم پس ادامه میدم. شاید درست ترین لحظه و درست ترین کلمات همینایی باشن که دارم مینویسم نه اونایی که حالم رو اینقدر خوب کرده بود که با کامنت قبلیم حسم اینقدر بالا بود که الان هنوز بدون ناراحتی میتونم از اون اتفاق درس بگیرم و بنویسم و کم نیارم.

    نمیدونم چه باوری یا باورهایی. چه ترمزی که هروقت میخوام بیام بالا شاید مانع میشه و به چشم به هم زدنی مثل پاک شدن تمام نوشته هام منو میکشونه سر نقطه اولم. الان چیزی که به ذهنم زد اینکه من شاید این باور رو دارم که برای موفق شدن باید سختی بکشم. نمیشه الکی الکی و ساده و آسون به همه چی برسی و کارت تموم بشه. نمیشه دردسری نباشه و همه چی خوب پیش بره. یا شاید این موضوع که انسان رو خداوند در رنج آفریده. اصلا تولد ما هم توش رنج هست اره همین که وقتی بچه به دنیا میاد و گریه میکنه منطقی که شاید به ذهنم داره ببین بچه که متولد میشه هم با گریه به دنیا میاد. ببین خدا میگه انسان رو اینطوری افریدیم.

    من میخوام منطق جدید بیارم. اینکه رنج یک کلمه ایهام دار هست و اصلا اون آیه قران هم میتونه معنی اش این باشه ما انسان رو بر روی دوپا آفریدیم. بله وقتی بچه به دنیا میاد با پاهاش شاید از شکم مادر میاد بیرون. نه اینکه چون گریه میکنه. شاید هم این باشه هم اون. اما استاد گفته ببین کدوم باور بهت کمک میکنه قرار نیست هر باوری رو قبول کنیم. من باوری رو قبول میکنم که باعث رشد من میشه نه مانع اون

    خدایا شکرت فکر کنم یک علف هرز ریز و بدقلق رو دارم از ته جنگل ذهنم میکشم بیرون…خدایا کمکم کن.

    یکهو صدا اومد رفتم یادم اومد تخم مرغ آب پز گذاشته بودم. داشت پق پق صدا می داد. پوستش هم پخته شد فکر کنم.

    خدایا چقدر این سفر دل نشین و پر از برکت و خبر و اتفاق ها و دیدارها و تجربه های خوب هست. دیدن خانواده رایان و رشد بچه ها.دیدن تولد ساده و صمیمی و پر از ثروت.

    حدایا این همه نوشتم من یادم بره تو که یادت نمیره ازت خواستم منــو غنــی کنی از همه اون همه ایی که بهت گفتم و خواستم منو غنی کنی مثل خودت. منو بی نیاز کنی از همه چیز و همه کس و منو فقیر تر و محتاج تر به خودت که همیشه به دنبال تو و قوانین تو میگردم. من به دنبال خودم میگردم منــی که تو در مـنــی. من به دنبال تویــی میگردم که هیچی نیستی و همه چیز و همه کس میشوی. تویــی از اول بودی و تا آخر هم هستـی. تو هیچ چیزی نیستی و همه چیــز هستی. خدایا عاشقتم که منو اینقدر قشنگ هر لحظه با خود مــن که خود توهستی هدایت میکنی. خدایا عاشقتم که این همه آیات روی زمین قرار دادی تا پیدات کنیم تا پیدا بشی. تو پیدای پیدایــی منو بیــنا کن منو شنوا کن. آیا تدبر نمیکنند؟ ایا نمی بنند؟ این آیات و نشانه ها رو برای این گذاشتی. تا بازی زندگی دلچسب تر بشه و با هر بار قدم در مسیرت گذاشتن و رهاتر شدن تو ده قدم به من نزدیک تر میشی. این بازی زندگی عجب قوانینی داره. قوانینی سراسر عدل و عشق توش هست. خدایا تو چقدر خوبی آخه چقدر رحمان و رحیم و غفور هستی. منو پاک کن از هر ناپاکی. قلبم رو فراخ تر کن تا تو رو بیشتر پیدا کنم و بیشتر درک کنم. میدونی قلب ما دریچه ایی است به رسیدن به تو مثــل یک کرم چاله که توی نظریه های فیزیکی ستاره شناسان میگن و برای سفر در زمان و مکان اینو فرض و نظریه رو دادن. میشه در زمان و مکان های بی انتها سفر کرد وقتی مثل خودت بی نتها بشیم و دریچه رو باز کنیم….خدایــا دریچه منــو بــاز کن و منــو غنــی کن برای دریافت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    سلام به روی ماهت دوست ارزشمند و در مسیر رشدم

    واقعا تحسین ات میکنم برای این بهبودها این تغییرهای خوبف برای این کنترل ذهن و توجه به اینکه هرلحظه احساس خودت رو خوب نگه داری و سرمسائل جزئی احساس و قلبت رو کدر نکنی.واقعا برای همه ی تلاس هات تحسینت میکنم.

    راستش یک لحظه هنگ بودم برای چی به من تبریک میگی.(آخه من خودمم مشکوک به تست مثبت بودم. البته رفتم آزمایش خون دادم ولی منفی شد. دوستم که خیلی باتجربه هست گفت ده رور دیگه دوباره برو…دیگه الله اعلم و سپردیم بخدا و رها کردم.)

    اما تصمیم همسرت هم در جهت رشد بیشتره. مهاجرت عالیه. اینو منــی دارم میگم که خودم به شوهرم گفتم و باهاش راهی تهران شدیم بدون وسیله یکجورایی با الگو گرفتن از استاد و توکل و شجاعت و ایمان به قوانینی که میشود… الانم از بهمن99 تا اکنون از شهر مشهد به تهران مهاجرت کردیم و قطعا تجربه ها و درس هایی گرفتیم که ما رو بزرگتر کرده و بنظرم ایده همسرت فرصت خوبیه برای پیشرفت و رشد و این نشونه خوبی هست برای تغییر و بهبودهای عالی…منم امروز تسلیم خدا هستم و میگم جواب هر چی باشه خیره و نهایت کار دندان هام میمونه یا شاید با روند دوره قانون سلامتی به ایده های بهتر و راه حل های بهتر برای سلامت دندان هام برسم. هر لحظه باید به یاد بیاریم و با تسلیم شدن و هدایت خواستن و توکل و ایمان قدم برداریم، نترسیم چون خدا همواره جلوتر از ما در آینده و هرجایی که ما حتی نمیدونیم کجاست اونجاست. خدا هست خدا هست و خدا هست…پس ما نه غمی داریم و نه ترسی…میریم به استقبال ترس ها و تردیدها. میریم برای بزرگ شدن، غنی شدن و گسترش خودمون و دنیای خودمون…

    ممنونم ازت فهیمه عزیز. سپاسگزارم ازت از اینکه ردپای قشنگ و عمل های قشنگ به قوانین ات رو با من به اشتراک میذاری.منتظر خبرهای پیشرفتت هستم و دیدن ردپاها و نتایج عالی ات هستم.

    برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از الله یکتا خواهانم

    ارادتمندت فهمیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    سلام به مهدی و نرگس عزیز

    سلام به دوست عزیز در مسیر توحیدم

    خیلی خوشحالم برای وجود پرازعشق تون. برای داشتن رابطه فوق العاده تون. تحسین تن میکنم برای تمام تلاش ها و توجه به نکات مثبت تون و الگوبرداری جالب تون از سایت استاد.تحسین برانگیز هستین که هرروز پیاده روی میکنید و سفری به سمت شمال میخواین داشته باشین.

    تبریک میگم برای عشق تون…خداروشکر برای این همه خبر خوب و اتفاقات عالی که دیدم.

    براتون بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از الله یکتا خواهانم.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: