سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 154

به نام الله یکتا

سلام استاد عزیزم، مریم جونم و تمامی دوستان نازنینم در قسمت ۱۵۴ از سریال سفر به دور امریکا 🌺

به زیبایی ها توجه کردن ، همیشه برای من مصداق این بود که یک عادت جدید در وجودم شکل میگیره و زمانی که بعد تحسین زیبایی های اطرافم به صورت مکرراً پرداختم هدایت شدن من به سمت زیبایی ها هزاران برابر شد‌.

در واقع من آسان شدم برای آسانی ها و زیبایی ها و زمانی این اتفاق افتاد که من از نقطه ایی که بودم شروع کردم. اون اوایل به خودم میگفتم اگر چیزی نبود چی؟ اما همین امروز صبح داشتم میگفتم من انسان سپاسگزاری نیستم چون اینقدر نعمات بی منت و با شکوه خداوند در اطراف من زیاد شده که به خودم میگم من چطوری میتونم به اندازه کافی سپاسگزار باشم. این همه نعمت این همه اتفاق خوب، واقعا خدایا صدهزار مرتبه شکرت. وقتی توی اتاقم میشینم هر طرف رو که نگاه میکنم جلوه ایی از خداوند و قانون بدون تغییرش هست. هر شیئ اونجا یک داستان پشتش داره و یادآور قانون و رحمت خداوند هست بر من.

توجه کردن به نکات مثبت یک راه نیست بلکه یک اسان کننده راه هست، یک راهنماست برای من. هر لحظه که من اگاهانه توجه میکنم به نکات مثبت به جهان و خداوند اجازه میدم که من رو به صراط مستقیم هدایت کنند.

کلمات قادر نیستند که احساس من رو تعبیر کنند. وقتی فکر میکنم تمام جهان اطرافم عوض شده ،میبینم نه این من هستم که عوض شدم . این من هستم که اسان شدم ، به آسانی هدایت شدم به سمت زیبایی های بیشتر

به سمت ثروت های بی کران

به سمت نعمات نا تمام

به سمت سلامتی بی شرح حال

به سمت روابط عام و خاص بی مثال

و رسیدم به لَعَلَّکَ تَرْضى

جمله ایی که وقتی شنیدم ساعات زیادی رو به فکردن راجب اون زمان سپری کردم و الان داخلش به سر میبرم.

هر روزم بهتر از دیروز میشه چون من بهتر از دیروز شدم.خدایا صد هزار مرتبه شکرت🌺

بریم سراغ امریکای عزیز و زیبایی های ناتمامش :

اول تر از همه دوست دارم دوباره خواسته خودم رو یاد اوری کنم. من عاشق امریکا بودم از همون بچگی اما از طرفی بسیار از این کشور میترسیدم . همش راجب بدی هاش شنیده بودم و تا سال های زیادی فکر میکردم دو تا بیابان خشک و چند تا گنگستر و cowboy اینا امریکا رو تشکیل دادند. بعدش از نیویورک شنیدم و نظرم عوض شد. اینبار بیشتر از امریکا بدم اومد چون با خودم گفتم چرا اینقدر اینجا شلوغه، مردم فرصت نفس کشیدن هم نمی‌کنند و کم کم به سوی این میرفتم که امریکا کشور مناسبی حداقل برای من نیست.

تا اینکه یک خواسته در من شکل گرفت؛ که خدایا تو به من نشون بده امریکا چجوری هست . تو به من بگو. من رو هدایت کن.

و اون زمان من اشنا شدم با دستانی از دستان خداوند یعنی استاد عزیزم و مریم جونم تا امریکای واقعی رو با بهترین شرح و کیفیت بشناسم.

پس الان میتونید حدس بزنید اولین چیزی که من راجب امریکا تحسین میکنم چیه؟ درسته بزرگی و پهناوری این کشور. بی انتها بودنش من رو دیوانه میکنه . همین تریل رو ببینید چقدر عظمت داره. چقدر بی انتهاست، نکته دیگه اش ازادی هست. اینقدر رها و ازاد اجازه داده شده به ما که بریم سراغ بچه ها و مریم جون از این فاصله کم با بچه ها عکس یادگاری گرفت😁 خدایا شکرت.

و نگم براتون از این فورد f۱۵۰ که ما را دیوانه کرده!

دقیقا منم توی ذهنم همین بود که دیگه بهتر از RV پیدا نمیشه ،اما بیایین یک اصل رو یاد اوری کنیم: جهان همواره در حال بهبود و پیشرفت از همه جهات است.

و این مصداق پیدا شدن راه حل های بهتر زمانی که من در مسیر باشم،

هدایت شدن به سمت انسان های بهتر زمانی که من انسان خوبی باشم و هر روز بهتر از دیروز بشم،

رسیدن به روش های بهتر و سلامتی بیشتر که مثالش دوره بی نظیر قانون سلامتی هست ،

و دوباره رو به رو شدن با این ایه  لَعَلَّکَ تَرْضى

خدایا شکرت، صد هزار مرتبه شکرت🌺

این موجودات دوست داشتنی زیبایی این جاده و این national park رو هزارن برابر کردند. و آسمونی که میدونم الاناست از خود بی خود بشم ، از بس زیبایی داره. حالت ابرها هیچ وقت برای من تکراری نمیشن و این نکته رو یاداوری میکنم که جهان اینقدر فراوان و با عظمت هست . و حتی میدونستید ابرهای اسم های مختلفی دارند که بر اساس شکلشون و ارتفاعشون نام گذاری شدند. و این هم در واقع قدرت انسان رو میرسونه که حتی راجب ابرهای در حال حرکت و تغییر شکل اینقدر اطلاعات کسب کرده و یعنی انسان میتونه تا بی نهایت و فراتر ازاون رشد داشته باشه.  پیشرفت کنه و باعث پیشرفت جهانی بشه که در خدمت این خلیفه خداوند در اومده. وقتی این ایه رو یاد اوری میکنم یک حس ارامشی در وجودم شکل میگیره و بهم میگه تو میتونی از پسش برمیایی :

 إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ

ما تو را خلیفه ایی در روی زمین قرار دادیم

We have made you a vicegerent on the earth

خدایا شکرت🌺

جهان من زیبا شده و زیبا تر میشه، زمانی که شروع کردم به تمرکز روی نکات مثبت. از کوچیکترین چیز ها شروع کردم و رسیدم به بزرگترین نعمات مثل سلامتی، مثل روابط بی نظیر ، مثل در صلح بودن با خودم و ان شاءالله پروژه بعدی من ، بعد از هدف فعلیم ثروت هست، و خداوند قول رسیدن به اهدافم رو به من داده. از همین جا شروع شد، همه چیز به راحتی جلو میره اگر ما اسان بشیم!

مگر استاد عزیزم و مریم جونم زمانی که در ایران بودند این تجارب رو نداشتند؟ چرا و در پی اونا رسیدند و هدایت شدند به این سمت، به این سطح😁

ان شاءالله همه ما هدایت خداوند رو بپذیریم و به زیبایی های بیشتر هدایت بشیم. و این موضوع زمانی امکان پذیره که ما از پله و قدم اول شروع کنیم، یعنی تحسین زیبایی های اطرافمون 🌻 خدایا صد هزار مرتبه شکرت 🌺