سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 155

سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته

روزتان بخیر امروز ۲۷ اکتبر است و یک روز آفتابی و پر برکت را داریم الان که این کامنت را مینویسم ساعت ۱۱:۲۰دقیقه روز است و ام صبح غروب زیبای خورشید را دیدم و واقعا هیچ روز شبیه روز قبل نیست هر روز حتی هر غروب و طلوع خورشید زیبایی خاص خودش را دارد و هر روز پر از نعمت و برکت است.

چقدر خوشحال شدم وقتی سایت را باز کردم تصویر زیبایی خانم شایسته را با مجسمه ریس جمهور ها دیدم

(چون صبح که از خواب بیدار شدم سایت را چک کردم هنوز این قسمت روی سایت قرار نگرفته بود به خودم گفتم اشکال نداره قسمت قبلی ها را میبینم چون تدوین فایل ها کاری زمان بری است حتما استاد و خانم شایسته وقت نکردن)

استاد من واقعا از هر قسمت سریال سفر به دور امریکا لذت میبرم و کلی مطالب خوب یاد میگیرم و سپاسگذار شما هستم که اینقدر زحمت میگشین با عشق برای مان فایل های عالی آماده می‌کنید

این اولین کامنت من است در سریال ها من خیلی کم کامنت میزارم و چند وقت میشه که زیاد مطالعه میکنم کامنت دوستان را,که واقعا مطالعه کامنت ها کل روزم را پر می‌کند از احساس خوب و شادی

استاد من از تجربه هدایت شدنم و توکل کردنم میگم که مال همین چند وقت پیش است

من پارسال دخترم را مهد کودک ثبت نام کردم۷ماهه اینا بود گفتم یکساله شود برود که پارسال نشد منم گفتم باشه حتما خوب است که در خانه باشد نباید خودم را ناراحت کنم

امسال دوباره چندین جا ثبت نام کردیم که هیچ کدام از مهد کودک ها جواب نمیداد بعد

من همش به خودم میگفتم که خداوند کمک می‌کند و یک راه پیدا می‌شود من باید ذهنم را کنترول کنم و همیشه در سپاسگذاری هایم از خداوند میخواستم که یک جای خوب و مناسب پیدا شود برای دخترم .

و. یکی هدایتی به ما گفت شما باید به چندین مهد زنگ بزنید و سوال کنید

یک روز همسرم به تمام مهد کودک های اطراف مان زنگ زد و بلا اخیره یکش گفت که ما یک جا خالی داریم از ماه اگست بیارین و کلی فرم های ثبت نام را فرستاد و کار مان حل شد و چقدر من خوشحال شدم

حالا دوباره به تضاد برخوردیم دیدم که راه مهد کودک پیاده ۴۵دقیقه راه است اولش ذهنم زیاد من را درگیر کرد که دور است و فلان

من گفتم نه هدایت شدم حتما این خوب است به من و دخترم ،من تسلیم هستم و الان که فکر میکنم واقعا سخت بود هفته های اول روزانه حدودی ۲و نیم ساعت وقتم را میگرفت به خودم گفتم من میبرم اشکال نداره سال بعد خدا بزرگ است گواهینامه را میگیرم راحت میشوم

الان دو ماه میشه دخترم مهد میره منم گواهینامه را شروع کردم تیوری آش را از یوتیوب به خواندن

همش ذهنم میگفت این گواهی نامه را تا بگیری چندین ماه گذشته و در زمستان مشکلی آن را حل نمیکند

زمستان المان تا ما مارس هوا سرد است کلن ۵ماه هوا سرد بارانی است

چند وقت هوا اینجا سرد شد و دخترم سرد آش می‌شد و ذهن منم درگیر که خدایا چیکار کنم و همیشه به خودم میگفتم که خداوند یک راهی را جلوم میزاره یک کاری می‌کند تا این مشکلم حل شود و من باید احساسم را خوب نگهدارم و آرام باشم و کلن ازین فکر و نگرانی بیرون شدم و تصمیم صد در صد گرفتم که هر طور شود و هر قدر سرد شود هوا من دخترم را میبرم (چون خیلی به دخترم خوب بود هم وقت خوابیدن آش تنظیم شد هم غذا با بچه ها هم بازی می‌کرد و از تنهایی در آمد بود )و اینقدر زیبایی و قشنگی در راه رفت و آمد میدیدم که واقعا راه طولانی برایم جذاب شد و هر روز فایل های را گوش میکنم و تنها از جاده های جنگلی و خلوت میگذرم و لذت میبرم و پاییز زیبا را هر روز تماشا میکنم

و همین چند روز پیش از مهد کودک نزدیک خانه مان که ۵ دقیقه راه است نامه آمد که از اول ۱۲ دختراتان را بیارین اینجا و فرم را هم فرستاده بود و اینقدر من خوشحال شدم که کل آن روز حس ناب و عالی داشتم و به خودم گفتم که باید همیشه از خداوند بخواهم و رها باشم و لذت ببرم از داشته ها و زیبایی های نا محدود را تحسین کنم و آسان میشویم برای آسانی ها

من تقریبا دوسال میشه با این سایت و قانون آشنا شدم و واقعا زندگی را زندگی میکنم ،شادی واقعی را تجربه و در کلی این دوسال بیشتر از ۹۵ درصد روزها حالم خوب بوده و و ما چقدر خوب شد که به این جهان آمدیم و این همه لذت و شادی و نعمت و زیبایی را تجربه می‌کنیم

همیشه در پناه خداوندی یکتا یگانه فرمانروای کل هستی شاد و سلامت و ثروت مند باشید ❤️