سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 155

به نام خداوندی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیر خواسته هایمان هدایت میکند

چقدر این قسمت از سریال بی اختیار اشک هارا از چشمانم جاری ساخت

انقدر قشنگه همراه خدایی باشی که همه جوره هدایتت میکنه و تورو به بهترین مسیرها به ساده ترین شکل ممکن میرسونه

یادم به شعر زیبای خوان کرم از پروین اعتصامی افتاد و دوست داشتم اینجا برای دوستان هم بیارمش :

بر سر راهی، گدائی تیره‌روز

ناله‌ها میکرد با صد آه و سوز

کای خدا، بی خانه و بی روزیم

ز آتش ادبار، خوش میسوزیم

شد پریشانی چو باد و من چو کاه

پیش باد، از کاه آسایش مخواه

ساختم با آنکه عمری سوختم

سوختم یک عمر و صبر آموختم

آسمان، کس را بدین پستی نکشت

چون من از درد تهیدستی نکشت

هیچکس مانند من، حیران نشد

روز و شب سرگشته بهر نان نشد

ایستادم در پس درها بسی

داد دشنامم کسی و ناکسی

رشته را رشتم ولی از هم گسیخت

بخت را خواندم ولی از من گریخت

پیش من خوردند مردم نان گرم

من همی خون جگر خوردم ز شرم

دیده‌ام رنگی ندید از رخت نو

سیر، یک نوبت نخوردم نان جو

این ترازو، گر ترازوی خداست

این کژی و نادرستی از کجاست

در زمستانم، تف دل آتش است

برف و باران خوابگاه و پوشش است

آبرو بردم، ندیدم از تو روی

گم شدم، هرگز نکردی جستجوی

گفتش اندر گوش دل، رب وَدود

گر نبودی کاردان، جرم تو بود

نیست راه کج، ره حق جلیل

کجروان را حق نمیگردد دلیل

تو براه من بنه گامی تمام

تا مَنَت نزدیک آیم بیست گام

گر به نام حق گشائی دفتری

جز در اخلاص نشناسی دری

گر کنی آئینه یِ ما را نظر

عیبهایت سر بسر گردد هنر

ما ترا بی توشه نفرستاده‌ایم

آنچه می‌بایست دادن، داده‌ایم

دست دادیمت که تا کاری کنی

دِرهَمی گر هست، دیناری کنی

پای دادیمت که باشی پا بجای

وارهانی خویش را از تنگنای

چشم دادم تا دلت ایمن کند

بر تو راه زندگی، روشن کند

بر تن خاکی دمیدم جان پاک

خیرگیها دیدم از یک مشت خاک

تا تو خاکی را منظم شد نفس

ای عجب! خود را پرستیدی و بس

ما کسی را ناشتا نگذاشتیم

این بنا از بهر خلق افراشتیم

کار ما جز رحمت و احسان نبود

هیچگاه این سفره بی مهمان نبود

در نمی‌بندد بکس، دربان ما

کم نمیگردد ز خوردن، نان ما

آنکه جان کرده است بی خواهش عطا

نان کجا دارد دریغ از ناشتا

این توانائی که در بازوی تُست

شاهدِ بخت است و در پهلوی تُست

گنجها بخشیدمت، ای ناسپاس

که نگنجد هیچکس را در قیاس

آنچه گفتی نیست، یک یک در تو هست

گنجها داری و هستی تنگدست

عقل و رای و عزم و همت، گنج تُست

بهترین گنجور، سعی و رنج تُست

عارفان، چون دولت از ما خواستند

دست و بازوی توانا خواستند

ما نمیگوئیم سائل در مزن

چون زدی این در، در دیگر مزن

آنکه بر خوان کریمان کرد پُشت

از لئیمان بشنود حرف دُرشت

آن درشتی، کیفر خودکامهاست

ورنه بهر نامجویان، نامهاست

هیچ خودبین، از خدا خرسند نیست

شاخ بی بر، در خور پیوند نیست

زین همه شادی، چراغم خواستی

از کریمان، از چه رو کم خواستی

نور حق، همواره در جلوه‌گریست

آنکه آگه نیست، از بینش بریست

گُلبُن ما باش و بهر ما بروی

هم صفا از ما طلب، هم رنگ و بوی

زارع ما، خوشه را خروار کرد

هر چه کم کردند، او بسیار کرد

تا نباشی قطره، دریا چون شوی

تا نه‌ای گم گشته، پیدا چون شوی

 سپاسگزار خداوند و هدایتش هستم که

قلم شد تا بنویسم

چشم شد تا هدایتش را ببینم

گوش شد تا هدایتش را بشنوم

زبان شد تا درزمان ومکان مناسب سکوت کنم یا هدایتش را برزبان جاری سازم

چقدر من عاشق این مسیر زیبا هستم اونجایی که از هدایت گفتید چقدر باشما دریک فرکانس بودم و باید این حرف هارو میشنیدم

از جریان هدایت که گفتید اشکم جاری شد

یادم به مواقعی افتاد که چقدر قشنگ خداوند هدایتم کرد و قلبم نرم شده که میتونم هدایت خداوند رو بشنوم

میخوام چند نمونه از هدایت هارو برای دوستان عزیز بگم:

یک بار از خداوند هدایت خواستم و به طرز جادویی به کامنت یکی از دوستان هدایت شدم و جالبه تفسیرشون رو از هدایت خداوند از طریق آیات قرآن نوشته بودند

بعد منم ته دلم دوست داشتم هدایت بشم

و زمانی که رسیدم خونه یه کاسه داشتیم روش آیات سوره یس حک شده بود و من هیچ وقت به اون آیه ها توجه نکرده بودم

جالبه همون لحظه خواهرم گفت روش سوره یس حک شده و من فقط انگار تعجب کردم چند ساعت گذشت بعد باز یاد کامنت دوستمون افتادم و دوباره خوندمش و اصلا یه حسی بهم گفت برو قرآن رو باز کن تو دلم گفتم امکان نداره سوره یس بیاد و خودمم باورم نمیشد دقیقا سوره یس باز شد و خداوند باهام به صورت کاملا واضح حرف زد و من فقط رفتم و درجواب دوستمون جریان هدایت رو نوشتم

یک بار دیگه از خداوند هدایت خواستم تا چجوری نقاشی هامو برای فروش بزارم و اول رفتم تو سایت دیوار آگهی گزاشتم که هزینه داشت بعد که هزینشو دادم داشتم تو سایت سرچ میکردم که یهو متوجه شدم اصلا درست نیست بخوام هزینه ای برای تبلیغات بدم و یکی از دوستانمم که از کاربران فعال سایت هستن به این موضوع اشاره کردند و همون موقع آگهی رو برداشتم و جالبه چندروز بعدش به یه سایتی هدایت شدم که به صورت رایگان میشد آگهی بزاری و مخصوص هنرمندان بود و من به راحتی آگهی گزاشتم و مبالغ بسیار بالایی در اون سایت برای آثار وجود داشت

گرون ترین تابلو مبلغ 68 میلیون تومان بود و این نشونه ای بود تا برای آثارم ارزش بیشتری قائل بشم

و چقدر هدایت های خداوند واضح هستند

بارها برام پیش اومده جاهایی رو از قبل برنامه ریزی کردم که برم ولی لحظه اخر هدایتم گفته که نرم و نرفتم و خیریتشو بعدا متوجه شدم

و جاهایی بوده که قصد رفتن نداشتم ولی هدایتم گفته که برم و بعداز رفتن دیدم چقدر خیریت داشته

وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (البقره/216)

چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی‌دانید.

چقدر کوه راش مور و فضاش واقعا رویایی بود خداروشکر

و جریان های هدایت قشنگی که بیان کردید که همیشه خداوند شمارو در بهترین زمان و مکان قرار میده

موقع غذا خوردن

موقع مسافرت

همزمانی که انقدر درفرکانس مثبت بودید که با اینکه برنامه خاصی نداشتید خداوند به جشن تولد هدایتتون کرده

و انقدر هدایت خدا واضح و قشنگ باشه که حتی نقاط دیدنی رو براتون در گوگل مپ پین کنن تا جاهای دیدنی رو از دست ندید

چقدر shopp زیبایی بود و همه جور فراوانی توش دیده میشد خدایاشکرت

اینکه انقدر قشنگ از لیوان گرفته تا مجسمه و همه جور وسیله ای طبق نیاز و سلیقه های مختلف قرار داده بودند تا همه بتونن از وسیله ها استفاده کنن

و اینکه از سال 1927_1941(چهارده سال) تعداد زیادی از آدم ها وقت و انرژیشون رو گزاشته بودن تا این مکان دیدنی زیبا درست بشه و مردم بیان و ببینن من رو به یاد قانون تکامل انداخت که من باید صبر داشته باشم تا خواسته هام به ثمر بشینن

و چقدر خراطی با چوب های مختلف اونم با اره برقی برام جذاب و جالب بود که انقدر ظریف همه جزئیات رو در همه کارها شکل داده بودند

تکه هایی که مریم جان به پاگنده، اسب خرسی و درخت عقابی اشاره کردند چقدر خندیدم خدایا شکرت از اینهمه خلاقیت و فروانی که میتونم ببینم

موتور خرسی خیلی قشنگ بود

و اون بخشی که در حال کاربودند و از تولید به مصرف رو نشون میداد که چه قشنگ اول کلیت کار رو درآورده بودن و بعدش رنگش میکردن و جزئیات رو توش درمی آوردن

این سریال واقعا پراز درسه و نکاتی که میگید واقعا یک دنیا آگاهی داره توش

عاشقتونم

درپناه خالقی که قدرت خلق زندگی رو به ما داد