سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 157 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

سلام استادم عزیزم و مریم دوست داشتنی که کنار استاد برای خودت استادی شدی

استاد این روزا خیلی حالم خوبه صبح ها که میرم سرکار با اتوبوس خط ویژه از اتوبان امام علی همش حواسم به آسمون آبی پر از ابر های کوچولوی سفید و بلوار سرسبز زیبای وسط اتوبانه و لذت میبرم از قشنگی های تهران و در صلح بودن با خودم و جهان رو تمرین میکنم. و بیشتر روی پاشنه آشیلم که تلاش برای تغییر باورها و طرز تفکر دیگرانه کار میکنم با گوش دادن قسمت چهارم قدم سوم. فهمیدم که هر چقدر هم من زور بزنم مدار آدم ها عوض نمیشه و طرز تفکرشون عوض نمیشه و هر زمان که آدم ها آماده دریافت آگاهی باشن خود جهان با توانایی بی نظیری هدایتشون میکنه و به زور زدن و تلاش من نیست و من کلا تو این زمینه تغییر دیگران هم توانایی ندارم پس بهتره بپذیرم این موضوع رو و دست از تلاش برای بهبود طرز تفکر آدم ها بردارم و گاری اونها رو به دُم گاری خودم وصل نکنم و تو کار جهان دخالت نکنم و بحث هدایت رو بسپرم به مسئول اصلیش و خیال نکنم که اون کارش رو درست انجام نمیده و تمرین کنم که تنها وظیفه من در صلح بودن با خودم و با جهانه. شب ها هم که میام خونه سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا میبینم. استاد توی این قسمت جفتتون هم شما و هم مریم چقدر زیبا هستید و چقدر شوخ طبع و چقدر آزاد و در صلح و عاشق هستید. و چقدر کلاه ها به جفتتون میومد و چقدر خوشگل بود روی سر جفتتون عاشق جفتتون هستم چقدر به هم میاید خیلی سپاسگزارم که بچه های سایت رو هم شریک کردید توی این مسافرت فوق العاده. من که خودم به شخصه هم لذت میبرم بی نهایت هم چیز یاد میگیرم هم فرکانسم خوب میشه با تلوزیون که میبینم دیگه غول غوله❤❤❤

استاد من عاشقم کامنت شیرین عزیز احتشامی شدم تو این قسمت که چقدر قشنگ توضیح داده که چه چیزهای خوبی از شما یاد گرفته …

اونجا که میگه …

*یاد گرفتم که جهان خودش خودش رو ترمیم میکنه ، خودش خودش رو متعادل میکنه و خودش خودش رو به بهترین مدل گسترش میده و پیشرفت میکنه .

نیازی نیست من نگران گرمای زمین باشم ،

نگران آتش سوزی جنگل ها باشم ،

نگران زلزله ها و تخریبهاش باشم ،

نگران زادو ولد حیوانات باشم ،

نگران کم آبی ها باشم ،

نگران سیلابها باشم ،

یاد گرفتم که جهان طی میلیونها سااال یادگرفته چطوری از خودش محافظت کنه و خدایی داره بی انتهااااا دانا و بی انتهااااا توانا….

یاد گرفتم که اگه پیشنهاد خریدی به عشقم دادم هرچند با ذوق و عشقم قبول نکرد و اونو ایگنور کرد ، ناراحت نشم و قهر نکنم و نگم عه… برای حرف من ارزش قائل نبود …‌ تفاوت دیدگاه رو بپذیرم و اصل و از فرع تشخیص بدم و لحظه هامو دریابم و عبور کنم از فرعیات دست و پاگیر شخصیتیم …‌

یاد گرفتم زندگی موندن در یک چهار چوب خاص نیست و نگم نمیتونم دست خودم نیست …

نمیتونم حموم عمومی برم . دست خودم نیست !!!

نمیتونم تو طبیعت اجابت مزاج کنم . دست خودم نیست !!!

نمیتونم تو فصل سرد سفر کنم. دست خودم نیست و…………….

بگم میتونممممم چون خودم ساختمش خودمم خرابش میکنم و میرم جلو 😍😍😍

یاد گرفتم اگه تو سفر خواستم هر جایی که دلم خواستم پیاده شمو لذت بیشتری ببرم به طرف مقابلم حتما بگم و در خواست کنم . نگم ای بابا … حالا ولش کن … سختش میشه … یا شاید اون نخواد ….برای خودم ارزش قایل باشم 😍😍😍

با زمین و زمان دوست باشم و رها باشم . موقع سفر حواسم به تک تک لحظه هام باشه تا هیچ زیبایی از دستم نره*

استاد من دارم هر روز تمرین میکنم تمرین میکنم که به خدای بی نهایت رزاق و ثروتمند ایمان بیارم و معنی بندگی رو بفهمم … یاد بگیرم بندگی کردن یعنی: سپردن کارها به رب تا انجامشون بده و تو نحوه ی انجام دادنش دخالت نکردن و نخوام که یاد بدم به رب ام که نه اینجوری که تو ذهن محدود من قابل فهمه برام انجامش بده، دارم یاد میگیرم عاشق باشم و رها و از بودن و دعوتم به کره زمین لذت ببرم و به پهنای صورت لبخند بزنم به جهان سخاوتمند و نمیدونم چطوری اما بغلش کنم این جهان رو … مثلا آدم ها رو یا درخت ها رو یا حیوون ها رو یا میز کارم رو و کامپیوتر محل کارم رو و … چون اینا همه تیکه هایی از این جهان سخاوتمند و دوست داشتنی هستن… جهانی که شما دیدگاهمون رو نسبت بهش عوض کردی و دارم یاد میگیرم بُت های خود ساخته تو ذهنم رو بشکنم مثل ابراهیم که شما عاشقش هستید … بُت هایی مثل: نظر مردم مثل مدیر عامل ام مثل همکار خفن ام مثل دلار مثل قدرت دیگران تو زندگیم مثل شرایط و اوضاع اقتصادی و … اعتقاد به قدرت و تاثیر اینا همش بُت پرستیه و من دارم یاد میگیرم موحد باشم و عاشق خودم که گرانبها ترین دارایی من رو کره زمین خودم هستم❤❤❤❤

سپاسگزارم از شما هر دو بزرگوار که این فایل های زیبا رو به همه جهان ( که من هم تیکه ای ازش هستم) هدیه میدید💋💋💋❤❤❤🙏🙏🙏