سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 161

دیروز تلویزیون رو روشن کردم، یک میان برنامه سخنان الهام بخش بود، بخشی از اون رو شنیدم، میگفت؛« داشتم از خیابانی رد میشدم مادر و کودکی رو دیدم که هردو کت بارانی و چکمه پوشیده بودند، در مسیر پیاده روی شون گودال آب باران بود، مدام با خودم تکرار می‌کردم لطفا اجازه بده فرزندت بپره توی گودال آب و بازی کنه و خودت هم همراهی ش کن، لطفا! ولی وقتی به اون قسمت رسیدند مادر دست فرزندش رو گرفت و مسیر رو تغییر داد که اون گودال آب رو دور بزنند! اگر این تجربه های ناب رو به خودمون و فرزندانمون ندیدم این حس کنجکاوی شیرینِ تغذیه نشده و سرکوب شده، بعدها باعث میشه که فرزند ما از تجربه کردن واهمه داشته باشه، چه بسا که حتی تحصیلات ش رو هم ادامه بده ولی در نهایت غایت زندگی رو تجربه نخواهد کرد…»

یک همچین مضمونی داشت، و من خیلی بهش فکر کردم، اینروزها دیدم که پدرم برای بازی خواهرزاده‌م رفته و از ساحل برای اون مقداری ماسه آورده که این مدت پاییز و زمستان که دریا رفتن برای بچه های کوچک کمتر اتفاق میفته، خواهرزاده م بتونه بازی کنه و حتی پدرم (که عمرشون با عزت و طولانی باشه) خودشون هم نوه‌ش رو همراهی می‌کنه و مدتها توی حیاط با وسایل شن‌بازی‌شون میشینن و قلعه میسازن… امروز به این فایل هدایت شدم، دیدم که چطور بچه ها توی پارک روی انبوه برگهای پاییزی میپرن و لذت میبرن و حتی کسی بهشون نمیگه مواظب باشید یوقت زیر برگها حشره‌ای چیزی باشه که براشون خطرناک باشه، این سرزمین واقعا God,s country هست، اصلا توی ذهن این مردم این افکار منفی وجود نداره، بنظرم حتی توی این مردم عبارت خدانکنه فلان طور بشه وجود نداره!!!

اینقدر همه غرق در آرامش و لذت بردن هستند که هیچ کدوم از این والدین حتی موبایل دستشون نیست از بچه هاشون فیلم بگیرن! میدونید منظورم چیه؟!!! این مردم لایق این همه ثروت، آزادی، عزت و لذت هستند، چون به معنی واقعی دارن طبق قانون خداوند در لحظه زندگی میکنند و لذت میبرند و اون لحظه رو واقعا زندگی میکنن. الله اکبر

خدایا تو چقدر بزرگی

تو منبع خیر و خوبی هستی و هر چی کمبود هست سرمنشا اون من و افکار منه، ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذ هدیتنا انک انت الوهاب

خدایا پیغامتو گرفتم، و من آگاهانه میخوام عمل کنم و توی این راه به هدایت و حمایت تو نیاز دارم

امروز تو مدام منو هدایت کردی، توی درمان سردردی که داشتم، توی انجام کارهام، حتی وقتی خواستم چای عصرانه رو بذارم گفتی دست نگهدار و چه هدایت عالی بود و من عمل کردم و در نهایت دیدم همه دارن میرن بیرون و لازم نبود من چای بذارم، خدایا شکرت آخه مگه میشه تویی که توی این جزییات هم داری منو هدایت میکنی توی مسایل دیگه، مواردی کهبرای ذهن من بزرگتر و پیچیده تر بنظر میاد منو رها کنی؟

نه

قسم به روشنی روز و تاریکی شب که من تورو رها نکردم و به تو ظلم نکردم

خدایا تو بارها و بارها به من نشون دادی که منو رها نکردی و من گاهی فراموش می‌کنم، و تو بازهم میبخشی و یادآوری می‌کنی

ازت سپاسگزارم

این همه زیبایی، درختان رنگ به رنگ، این شهر زیبا، این مردمان خونگرم و آزاده، اینهمه ثروت، مشتری، گردش پول، تولید، فروش، رونق همه کسب و کارها، این خنکای هوای پاییزی، این وجود زیبای فصل‌ها، خدایا من مدام تحسین کردم، چه معماری زیبایی داره مسیرمون، چقدر جزییات توی شهر وجود داره، چقدر به همدیگه و به خودشون دراصل، احترام میگذارن

خدایا شکرت که همچین کیفیتی، همچین واقعیتی وجود داره خدایا شکرت

من که الان خودت میدونی کجا هستم و چی دارم و ندارم، من نمی‌دونم من آگاهانه هرچیزی که میخوام رو تحسین و سپاسگزاری میکنم و پشتم به وعده و تضمین خودت گرمه

خدایا شکرت

میدونم همون‌طور که نه تنها بقیه رو دیدم، بلکه خودم هم بی‌نهایت تجربه دارم از اجابت شدن، همون‌طور که هربار هدایتم میکنی، همون‌طور که هروقت اگر برای لحظه ای از جاده خارج شدم تو منو به جاده هموار و زیبای اجابت و بندگی برگردوندی، الان هم همینه، کافیه من استمرار و صبر جمیل داشته باشم که بی‌نهایت عاشق اشک شوق ریختنم، خدایا شکرت

من به این مدار فراوانی که هدایت شدم بهش باور دارم، اینهمه موقعیت پولساز، ایده های پولساز، اینهمه آسان شدن برای دریافت نعمتها، اینهمه راه و روش، وجود داره و من باور دارم که توی مسیر درستی هستم و هرچیزی، هرکاری لازم باشه تو میگی، من میشنوم و حمایت می‌کنی و عمل میکنم

نتایج من مثل باران های فلوریدا داره میباره و تمامی هم نداره

خدایا شکرت

انک انت الوهاب

(من الان میرم پیاده روی عصرانه م و به امید خدا بعد از برگشتنم این کامنت رو اپلود میکنم، بجای شما هم میرم و غروب زیبا رو تماشا می‌کنم)

خدایا شکرت از عصر که این کامنت رو نوشتم چقدر تجربه زیبا داشتم، توی مسیر جدیدی که برای پیاده روی و رسیدن به ساحل بهم نشون دادی درخت خیلی بزرگی رو دیدم یکی از همون درخت ها که قبلا براتون تعریف کردم که ما بهشون میگیم بابُل ، (منظور درخت های خیلی بزرگه) پر از گنجشک بود، چون دم‌دمای غروب بود و ساعت جاگرفتن های گنجشک ها، یعنی من میگم پر از گنجشک شما فکر کن درختی بجای برگ گنجشک داشته باشه، بینهایت صحنه زیبایی بود، پرسروصدا و پر جنب و جوش، اینقدر کیف کردم که ازشون فیلم هم گرفتم خدایا شکرت… توی مسیر فقط زیبایی دیدم سرسبزی و برگ درختانی که بخاطر رطوبت هوا همیشه براق و خیلی تمیز هستن، رفتیم و لب ساحل نشستیم و گپ زدیم و راجع به اهرم رنج و لذت و باورسازی حرف زدیم، خدایا شکرت هوای سرد پاییزی چسبید بهمون، خدایا شکرت، سالم و سلامت رفتیم و شاداب تر برگشتم، و بعد از اون به مهمانی دعوت شدم و از برکت اینهمه لباس که خدا بهم داده بهترین ها رو پوشیدم و رفتم و چقدر محبت و عزت و احترام و زیبایی و نعمت دیدم، خدایا شکرت بینهایت ازت ممنونم و حالا اومدم خونه، سپاسگزاری هام رو نوشتم توی دفتر کدنویسی‌م و البته که سال نو جدید میلادی رو به همه تبریک میگم

سال 2024

خدایا ازت ممنونم برای سالی که گذشت

که عزت و احترام رو تجربه کردم، سلامتی، سفر، ثروت، 15 برابر شده درآمدم رو تجربه کردم

دوره کشف قوانین رو بهم هدیه دادی

کلی هدیه دریافت کردم و هدیه دادم

چه معاشرت های حسابی دریافت کردم وقتی که کویر معاشرت های گذشته رو رها کردم

چقدر زبان آلمانی‌م پیشرفت کرد

بی نهایت کارهای نیمه تمام‌م رو تو براحتی تمام کردی

واقعا به مهاجرت دلخواهم نزدیکتر شدم

چه آدم بهتری شدم، آرام تر شدم، خوشروتر شدم

چند مدت پیش برای دوستم پیغام صوتی فرستاده بودم، بعد که بهم جواب داد گفت چقدر تغییر کردی، حتی لحن صحبت کردن،انتخاب واژه و سرعت حرف زدنت هم تغییر کرده و من فقط لبخند زدم و هر بار بیشتر عاشق خودم میشم

خدایا شکرت

اینقدر نتیجه داشتم که با افتخار و اطمینان به ذهن نجواگرم بگم فبای آلا ربکما تکذبان

خدایا شکرت

امسال میخوام #هدف م این باشه که نتایج پایدار داشته باشم، که بتونم سربلند باشم پیش خودم و خودت، که بتونم مومن ثروتمند تو باشم تا پیش تو محبوب‌تر باشم، تا پیش خودم معتبرتر باشم

امسال میخوام به اون خونه خودم با همون تراس و همون درخت مینیاتوری لیمو توی گلدونم برسم

امسال میخوام از پشت پنجره هواپیما که داره از جایگاه دور میشه قطرات آرام باران رو ببینم

امسال میخوام از همون آدم هایی باشم که هدف میذارم و بهشون میرسم و میزنم

Happy new year

01/01/2024