دیدگاه زیبا و تأثیرگذار زهرا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام استاد بی نظیر و مریم جون دوست داشتنی
چقدر خوشحال شدم وقتی قسمتی از کامنت من رو خوندید . اون نکته ای که نوشته بودم خیلی وقت ها من رو به فکر فرو می بره و خیلی برام تحسین بر انگیزه.
اره استاد دقیقا همین طوره ، اینجا ( ترکیه) هم خیلی خیلی به پرچم شون احترام میذارن و همه جا به پنجره خونه ها همه پرچم شون رو آویزون کردن و به مراسم هایی که برای کشورشون هست ، خیلی اهمیت میدن. حتی از مدت ها قبل ، بچه ها تو مدرسه سرود ملی شون رو می خونن و خودشون رو برای برنامه ها آماده و محیا می کنن.
البته اینم بگم که استاد کاملادرست گفتن. نمیشه بگیم همه این طوری یا اون طوری هستن. مثلا تو آمریکا درصد کسانی که به دولت و رئیس جمهور و … کاری ندارن که اونا براشون چه کار کردن ، خیلی نسبت به ایران بیشتره. اینم به خاطر فرهنگ جامعه ایران هست که اکثرا تو این فضا هستن که دولت رو مقصر بدونن.
همین که مردم تو آمریکا مالیات میدن و بعد این مالیات صرف ساختن مدرسه و زمین های ورزشی بزرگ و رایگان میشه خودش یه نکته ی بسیار مثبته و اینکه اونجا تو دوست داری مالیات بدی چون می دونی که با این کار داری به گسترش جهان کمک می کنی.
خلاصه خیلی خوشحال شدم و اینکه شما کامنت من رو خوندید برای امروزم یه نشانه دیگه برای یه موضوع دیگه بود که خدا امروز اولین نشانه اش رو از این طریق برام فرستاد.
الهی شکرت
استاد در مورد دوره دوازده قدم گفتید و من می خوام بگم که این دوره واقعا رویاییه.
شیوه ی زندگی عالی و بهشتی رو در تمام ابعاد بهت یاد میده. کسانی که از این دوره استفاده کردن و یا می کنن بهتر می تونن این موضوع رو متوجه بشن.
من به عنوان کسی که الان قدم چهارمه و یه آدم کاملا متفاوتی شده ، و مامان باباش قدم دهم هستن و شاهد معجزات پی در پی بوده می تونم بگم که هیچی نمی تونم بگم:) واقعا دوره ی جادوییه.
ما نمی فهمیم ولی خیلیییییی قشنگ این تکامل داره طی میشه و یکی از معجزاتی که برای ما توی قدم اول و دوم رخ داد ، مهاجرت مون به ترکیه بود اونم به طرز باور نکردنی که بارها داستانش رو گفتم.
یعنی من ذره ذره این رو میتونم احساس کنم که خداوند توی این دوره داره از زبان شما با من صحبت می کنه.
و نکته ی بعدی اینه که چون این دوره یکساله است و بچه ها یکسال مداوم با استاد هستن ، در واقع خیلی زندگیشون از این رو به اون رو میشه .
استاد به زودی میرسه اون روزی که از نزدیک میام و تا جایی که بتونم از اتفاقات عالی زندگی مون بعد از استارت دوره دوازده قدم براتون میگم چون اگر بخوام بنویسم باید کتاب بنویسم.
دقیقا روز ۲۹ بهمن ۱۴۰۰ بود که بابام تصمیم گرفت در روز تولد من و آجیم قدم اول رو بخره و همون روز خرید و تا الان که قدم دهم هستیم. (در واقع مامان بابام قدم ده هستن چون من باید تکاملم طی میشد به دلیل اینکه اون موقع هنوز درک کافی رو نداشتم و ۶ ماه بعد در مدار مناسب برای شروع دوره قرار گرفتم و تا الان که قدم چهارم هستم دارم سعی می کنم خیلی دقیق روی دوره کار کنم ، باور ها رو بسازم و تمرینات رو انجام بدم)
استاد واقعا به خاطر این دوره یک دنیا ازتون سپاسگزارم ، شما خودتون خبر ندارید که چقدرررررر زندگی ما تغییر کرده و چقدر شاهد معجزات خداوند هستیم.
الهی شکرت
وای چقدررررر آزادی مالی و مکانی و زمانی خوبه و میدونم که در مسیر رسیدن به یه همچین جایگاهی هستم .
خیلی ها هستن که آزادی مالی رو دارن ولی آزادی مکانی و زمانی رو ندارن ولی خوشبختانه ما داریم الگویی رو می بینیم که هر موقع بخواد ، هرچیزی رو بخواد می تونه بخره و گزینه های انتخابش به قیمت اون جنس محدود نمیشه.
اصلا چه حس خوبی داره که تو بری یه جایی و دیگه حتی برای یک لحظه هم قیمت ها رو نگاه نکنی یا مثلا نگی خوب فلان چیز رو فلان جا با قیمت کمتر میده پس بریم از اونجا بخریم.
البته من یه نکته ای رو هم اینجا بگم. اگر ما ایمان داشته باشیم که ثروت بی نهایته ، فراوانی هست و خدا رو باور کنیم که از بی نهایت طریق هدایتت می کنه ، بدون نگرانی خرید می کنیم. یعنی باور محدودیت خود ما آدمها اجازه نمیده که آزادی مالی رو تجربه کنیم(البته این به معنای ولخرجی نیست ها) چون خود استاد هم گفتن چیزی که نیاز داریم. اگر ما چیزی که نیاز داریم رو بدون نگاه کردن به قیمت با این باور که ثروت و نعمت فراوونه و خداوند به من وعده ی ثروت بی شمار داده ، خرید کنیم ، خدا از بی نهایت طریق به ما می رسونه و این باعث میشه ما به همون آزادی مالی برسیم.
البته تکامل می خواد و استاد زمانی به این آزادی مالی رسیده که باورهاش رو تغییر داده و واقعا ایمان داشته نه اینکه فقط به حرف بگه که ثروت فراوونه.
در کنار این آزادی مالی ، اینکه شما هر زمان دلت خواست ، هر جا دلت خواست بری و اصلا نگران هزینه ها و قیمت ها و … نباشی فوق العاده است و انشالله همه ی کسانی که در مسیر درست هستن و برای تغییر زندگی شون تلاش می کنن ، تجربه اش کنن و قطعا این اتفاق می افته. به امید الله مهربان
استاد واقعا شما که الان داری اینها رو تجربه می کنی چون ریشه هاش رو ساختیدو از بنا سازه تون درسته و ما داریم میوه هاش رو می بینیم.
نووووووش جوووووونتون استاد عزیزم
عاااااااشقتوووونم و ازتون سپاسگزارم که انقدر سخاوتمندانه رفتار می کنید و مسیر درست رو و قوانین رو خیلی خالص آموزش می دید.
من الان خیلی سعی می کنم آگاهانه فراوانی رو ببینم ، تحسین کنم و به خودم بگم که ببین بی نهایت ثروت و نعمت هست فقط موضوع اینه که به اندازه ی ظرفت می تونی ازشون استفاده کنی نه بیشتر و نه کمتر و این ظرف هم با باور های درست ، با احساس خوب ، با رشد شخصیت و با ایمان به خدا بزرگتر و جادار تر میشه و تو خیلی راحت می تونی از باران رحمت الهی که همیشه بدون توقف در حال باریدن هست استفاده کنی.
الهی شکرت
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD438MB29 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم..
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر..خداوندی که هر لحظه مرا بسوی نشانهاش هدایت می کند..
امروز چند تا نشانه دیدم..ایتروزا اینقدر ذوق و شوق دارم برای الهامات پروردگار..که کله صبح از خواب..بیدار میشم.
و بعد از یه خواب پر از عشق و حال..بلند میشم برای نشانه پروردگار برای قدمهای بعدایم..
امروز صبح سه نشانه برام واضح شد..
اولین نشانه ام…اومدم گوشیمو بزنم تو شارژ.اشتباهی داشتم طرف نادرست رو نشانه میگرفتم..یه لحظه گفتم!..ای وای…. من داشتم قسمت پشتشو وارد میکردم بهمین خاطر فرو نمیرفت..
همون لحظه بخودم ،’قانون بدون تغییر الهی،’برام یاداور کردم…که فقط مسیر درسته ..که فقط مسیر الهیه!..درست استفاده کردن از قوانین بدون تغییرش هست..که میتونه با لذت بیشتری و حال خوب.ما رو بسمت خاسته هامون هدایت کنه…
دومین نشانه..اومدن یه سبد از نوبرانه .خرمای حیاطمون توسط یکی از افراد نزدیکم اینم با حس و حال خوب.و تقدیم به من…و من ازش تشکر کردم…بهش میگیم خرمای دمباز..
دقیقا تهش خارکه.نوکش خرما هست.بسیار شیرین و خوشمزه..
نشانه سومی..بادام پوست کرده اینم به مقدار زیاد بازم توسط شخص نزدیکم.و به من هدیه دادن..
نشانه چهارمی..دیدن تصویر زیبا و رویایی از شبکه ماهواره ایی ..مثل دیدن سفر به دور امریکا در دانتان شهر تاجیکستان زیبا ..
و من اینو داشتم با خودم مرور کردم..گفتم نگاه کن..درسته یسری تضادها هنوز تو زندگیت باید بقول استاد..تمرکزمونو بزارییم روی چیزهای خوب و زیبا…چقدر زیباییهای دیگه بسمت زندگیمون برمیگرده..
و بعد از پاکسازی و دوش گرفتن…امروز با دیدن این تمرکز روی زیباییها دریچه های امید بیشتری رو خداوند برویم باز نمود..
استاد عزیزم مریم زیبا.که همیشه اراسته و ساده و زیبا هستین…
چیزی که این فایل داشت..مرا وادار کرد..که بیشتر تمرکزم روی زیباییها باشه.درسته هنوز اون نتایجی که میخان و مد نظرم هنوز وارد زندگیم نشده..ولی میدونم مسیر درست.مسیر نور الهی همیشه باید ادامه داد..و من بتمام آزادیها میرسم.
بقول قرآن اگر باز گردید ما نیز بازمیگردییم..
و بیشتر مرا وادار نمود .
.از کامنت دوستان عزیزم.عجله و بدو بدو و حال خوب داشتن.و ننداختن پارازیت روی فرکانسام.و آرامش داشتن.و اگاهیهای عملی.و تکامل .و مسیر درست ..و دیدن زیباییها و کارکردن روی باورها..و این کتگوری مسیر راست رو ادامه بدم…
خداوند فقط راه راست رو به نتیجه میرسونه..
اون اتفاقی که اول صبح برای شارژ گوشیم.و تقلا در مسیر نادرست به من یاد اور کرد.که هر چی بیشتر تقلا کنی..اون سوکت شارژ نادرست تو گوشیت نمیره..اگه خودتو بکشی.اگه بزن تو سرت..و جار بزنی نمیشه..
چرا؟چون راهش اشتباه..انشالله این موارد و این نشانه ها که برام پیش میاد بشه جزو عملکردم..هر چقدر این اگاهیها به عملکرد منتقل بشه..طعم بهشتمون بیشتر میشه..انشالله به یاری الله..
الهی آمین..
استاد عزیز زیباییم..امروز در اخر فایل من هدایت شدم به جواب سوالم…
من از اوایل عید..من تو زمینه طراحی و دوخت کار میکنم.و طبق الهامات پروردگار.شروع کردم..خداوند از توی اموزشهام.که بسیار تا دلت بخاد.نکته برداری داشت..
من هدایت شدم به یچیز جزئی و کوچک…ساخت دستکشای مجلسی و کاربردی..
از اوایل عید این الهامات قوی تر.و مرا وادار نمود دیگه کارمو شروع کنم.اینقدر این الهامات و کارکردم زیاده که به ساعت نمیشه نوشت..
و امروز من بجایی رسیدم..بهترین الگو برداری و با کیفیت ترین..اینم با دقت بسیار ریزه کاری.که هر کسی میبینش فکر میکنن یچیز اماده ایی هست.اینقدر تمییز و شکیل و دستخور زیبا…
حتی پک داخل کار.هم!.. .به لطف خدا،’ساخت شد..
میخام کردیتش بدم بخدا..چون هر لحظه بهم میگفت اینکار رو انجام بده..
و من هدایت شدم.به جمع بندی عالی.حتی قیمتم بهم گفت…
و این فایل،’ دقیقا صحبت مریم و کامنت عمران عزیز.پا گذاشت روی پاشنه ام..
و روزی که هدایت شدم از طرف خداوند..اشخاصی که کارمو میدیدن ..یچیز خیلی بکری میدیدن.و میگفتن ما همچنین چیزی ندیدیم.و بسیار تحسین میکردن..
درسته یچیز خیلی کوچک و ساده هست.ولی دقت ریزه کاریش خیلی عالی انجام شد..همه تشویق میکردن..که اون هدایت خداوند میخاست عزت نفسمو بالا ببره..
امروز پاشنه بزرگم..که حتی نوشتنش روی کاغذ خداوند نور تایید رو برام قرار داد..
من این باوروداشتم با خودم حمل میکردم..
که این بود..که من جنسی که تولید کردم.افراد حتی آگاهی هم بهش ندارن.و نیازی نمیدونن که از جنسی که من تولید کردن ،’روبخرن!…و عملا کاربردی براشون نداره..
و نکته بعد من همیشه عاشق.کارهای بزرگ و دهن پر بودم..بهمین خاطر در گذشته کارهای بزرگ برای ارگان دولتی انجام میدادم..(بخاطر یسری باورها از بیین رفت)و عملا خسته کننده برام میشد..
چون اینکار خیلی کوچک و ساده هست..بازم ذهنم داره مقاومت میکنه..که اینکار کوچیک کجا میتونه برای تو درآمد بالا داشته باشه..
و مدام این نجواها از نبودن مشتری و خریده نشدن این قلم جنس..و کلی باور شرک امیز..امان از دلم بریده…
و نمیزاره این کار زیبا وارد مرحله فروش برسه..و مدام داره سنگ اندازی میکنه..
با وجود اینکه الهامات خداوند برای اینکار خیلی خیلی زیاد بود..عملا الهامات من.از طریق افراد و دستانش بهم یاداوری میشه.و بصورت خواب.و حتی شده .بصورت خواب بین بیداری.اینم بصورت واضح..اقا بگم.الهامات من.بصورت هل دادنه..که نمیتونم زدخوری داشته باشم..
و اومدم از جزئیات این قلم جنس کوچک و زیبا برای خودم بررسی کردم..و حتی تحقیقم ،’براش انجام دادم..
استادم.این تکنیکی که من کار کردم..بهمون خدای واحد..طبق اونچیزی که حتی از طریق اینستا.و دیگر سایتا نگاه کردم..
درسته اونا هم از نظر خودشون بسیار زیبا دوخت شدن.چون یکار مجلسی هست.و برای فرمالیته ها استفاده میشه.
من به دقت کار خودم ندیدم..چون نوع الگو گیری.که باز کردیتشو بخدا میدم..
واقعا خدادند بود توی تمام لحظاتش..و
و نوع برش.و نوع کارکردش.و بقول شما..بها.ش..همه جوره عالی انجام شده..
میتونم با جسارت بگم.حتی خود استادی که بهم اموزش داد..یه اموزش ساده کتابی.بود..و بیس اصلی دوخت اینکار بود..
اینقدر این دستکش.خوش استایل و خوش پوش.جاهایی من هدایت شدم، با دست دوختشو انجام بدم..(دوخت ریزکاری با دست)
و کارکردش در اوایل عید..اصلا با الان قابله مقایسه نیست..همه الگو برداریها انجام شده..که هر دستی با هر انگشتی.و حتی با کاشت ناخنم اندازش میشه..همه چیز عالی و با مقاومت بسیار و با دوخت ظریف و راحت..
و الگوی استادم.که من بسیار ایشونو تحسین میکنم.ولی اون الگو.قابلیت پوشش برای تمامی دستها خوب نبود..
هر چقدر از کیفیت اینکار بگم.کمه…و دارم اینجا منشنش میکنم..که چقدر این خداوند ریز نگر و دقیقه..من الان نزدیک به 15ساله.تو این حیطه هستم…به اندازه این چند ماه.این تفکر رو درک نکردم…و با اوایل سال امسال.اندازه 15سال تو این کتگوری.یه سر مورچه هم نیست..که حتی من از انجامش متحیر موندم..
که چقدر میشه تو همین رشته من.از چیزهای پیش افتاده ایی که واقعا میدونم ذهنم مقاومت میکنه..میشه کار کرد.و درامد عالی داشت..(بازم لطف الهی)
با الهام خداوند و هدایت..من به این کتگوری کوچک و ساده هدایت شدم.!…
هفته گذشته یه نشتی داشتم به لطف خداوند انجامش دادم.چون یکار عقب مونده بود.و امروز ثمره شو دیدم..
به لطف خداوند این باور به اینکه…
این ایده خداوند ایده الهامی هست..و این کار به ظاهر ساده و راحت من میتونم درآمد میلیونی برسم.حتی حساب کردم.که روزانه من چتد جفت از اینکار رو میتونم به مرحله پایانی برسونم اینم با لذت و احساس خوب…چقدر میتونم در روز درآمد عالی داشته باشم.حتی تو ماه که واقعا یه قیمت استثنایی میشه..
و باور بعدی تو این فایل.که من با الهام از خداوند کارم به مرحله پایانی رسید و هر جا نیاز به اصلاح بود انجام شد..
باور دیگر.
افرادی هستند و حتما هستند.چون هدایت خداونده و خدادند میخاد من بدون دردسر با لذت اینکار رو انجام بدم.و خدمت کنم به افراد و زیباییهاشون.
.و تقاضا کننده.بخاطر اینکار جدید هستند.حاضر چند رنگشو سفارش.و با جون دل پرداخت رو انجام کنن..
و باور دیگه…فراوانی هست که مشتریا به اولین برخورد به این جنس.اونو میخرن ..چون یکار مورد استفاده ایی هست..و چون کیوته.و با عشق پرداخت میکنن…
و باور به اینکه چون حس خدادندی و هدایتی تو این قلم جنسه..با سفارش زیاد بفروش میرسه …
و حس ذوق و شوق رو تو مردم برانگیخته میکنه..
و من باید از امروز مدام این باور رو تو گوشیم نت برداری کنم و مدام مرور کنم.تا ذهنم اون پاشنه دهن پر کن،’ رو از یاد ببره…و بزاره این احساس لیاقت از خرید اینکار توسط دستان خداوند…انجام بشه..
و پاشنه دیگر..به چگونگی میخاد اینفرد استفاده کنه یا نکنه..کاری نداشته باشم…
بازم نقطعه بولد این نقطعه…
که میاد ریز بین میشه…همینه…
اینفرد این جنسو استفاده شاید نکنه..من کاری به این نداشته باشم.که میخاد استفاده کنه در اینده…
من باید این باور رو بخودم یاداوری کنم..که افرادی هستند ذوق شوق دارن برای خرید اینکار.هر چند بسیار قابل استفاده هست.به این نکته کاری نداشته باشم..
باید این باور رو بیشتر کنم..
که کاری به بعداش نداشته باشم..که اونفرد میخاد چکار کنه..
باید این باور رو تو درونم بگنجونم..که اینفرد به این کار ذوق شوق داره…
و حاضره بخاطرش هر قیمتی باشه پرداخت کنه!
و باور دیگه…
خدایی که این شغل رو قبلا.من هیچ وقت با این نگرش کار نمیکردم..و همیشه شغل رو بیچیز بزرگ میدیدم.رو از درونم خارج کنم.
و بدونم این ایده الهاماتی خداوند خودش کارها رو..و اومدن مشتریا رو برام انجام میده و من به درآمد خیلی خوبی در طی روز و طول هفته و طول ماه و سال میرسم..
و باور دیگه.که خیلی برام بولد شده…
چتد نفر تو تعداد این میلیونها هزارسال..تو زندگی دنیوی در روی کره زمین..تو مسیر راست قرار گرفتن که زندگی رو در تمامی جنبه ها به زیبایی بچشن؟.
با خودم این سوال رو کردم که بازم لطف خدا بود…
گفتم به تعداد کمی!حتی چشیدن طعم خداوتدی و خوشبختی و سعادتمندی دنیوی هم یه افراد خیلی کمی هستند…
حتی توی قرآن هم گفته..بسیاری ناسپاسن.ولی هر کسی بخاهد هدایت بشه.ما اونو هدایت میکنی.و بعداش گفته خداوند بسیار انرزنده و مهربان هست..چقدر خدادند اینهمه نعمت رو به ما داده..که همه ما ادمها خدادند رو باور دارییم…
ولی چیه همیشه در عذای و فقر و تنگدستی هستیم..
چون از راه درست به راه نادرست هدایت شدیم.
چون مسیرمون بقول سوره فاتحه راه گمراهیه..
و قرار نیست.نگرشمونو به دیگران بگیم.در چه صورت؟
در صورتی که درکشون باعث سوال بشه..و خداوند از طریق دستانش ما را هدایت کنه..
میخام پونتشو بگم..حتی قانون خداوند و رسیدن به خاسته هامونم.زوری نیست هر کی بخاد خوشبخت بشه هست!…
پس اون افرادی میان که متاهدن..و دلشون هراسانه از قوانین خداوند..
پس فروش منم برای همه افراد نیست برای یسری افراد که با من هم ندار هستند.بهمین خاطر تنوعات و فروانی زیاده.
کی میاد یه کلاه بخره.60میلیون..استادم.چرا؟چون ذوق و سوق براش داره.چون ازادی مالی داره.خوشش اومده و دوستداره تجربش کنه.حتی اگه یکبار بپوشش.یا اصلا نپوشش.مثل..اون خریدهای لباسی که تو سریال زندگی در بهشت نشون میداد..
که میگفت نمیدونم اینهمه لباس رو چکار کنم!
بدون اینکه یبارم پوشیده باشنشون!
و…
و..
و من ایمان به غیب دارم..ایمان غیبی که من هیچی ازش اگاه نیستم.ولی میدونم خودش منو هدایت کرده به اینراه خودشم افراد شرایط موقعیتها رو سر راهم قرار میده..
و دستان خداوند تبلیغات رو برام انجام میدن..حتی بصورت عملی هم اوایل چند بار خداوند بهم نشون داد..من برات مشتری میارم از جایی بقول قرآن..
از جایی که گمان نداریید ما روزی می دهیم.
.ولی این ذهن سرکش نمیزاره کارشو انجام بده…
باور..
فراوانی..و شخصیتهای و تفاوت گوناگون ادمها یادم نره…و بدونم همه چیز بفروش میره..بهمین خاطر هر روز تنوعات تو تمام شغلها هر روز داره گسترش پیدا میکنه..و افراد میلیونی هزینه میکنن.
و با چشمان خودم دارم میبینم که افراد حاضرن خودشون براشون بکشن..تا اون خاسته رو بدست بیارن…
.
و این بحث رو،’ به شغلی هدایتیم پیوند میدم..که وعده خداوند آمدنی هست.بقول خدادند یادت باشه که جانشین من روی زمین هستی…بهم مثال زد.که تقلا و زجر نیست همه چیز اسانیه و تو راحت به خاستت میرسی..و هدایت میشوی.
پس ادامه بده.و دخالت تو کار دیگران نداشته باش..اون زیباییها رو ببین..
و بیاییم بیشتر راجع به نکات زیباییش بنویسم.و اینقدر اینقدر روی باورام کار کنم..که بیشتر ذهنم بدونه..اینکار ساده ،’درامد خیلی بالایی رو میتونه برام رقم بزنه..و حتی افراد با سرو کله بسمت کارم روانه بشن..که نوبتگیری بشه، از شلوغی این خاسته جدیدشون..انشالله به یاری خداوند.
حدودا چند ماه پیش یه شخصی.تو همین زمینه کار میکنه.ذهنم بهم گفت نگاه این شخص کن.چقدر مشتری داره.و همینجوری وراجی میکرد..همون لحظه بهم الهام شد..
کار نیکو کردن،’ بهتر از پر کردن هست.
اینو بصدای رسا و واضح قلبم بهم گفت..
یه شب همون شخص بصورت هدایتی به من ملحق شد..و شروع کرد به نالیدن و کلی باورهای ضعیف..
دیدم اره….پس همه چیز سختی و زجر کشیدن نیست.اون مسیر تقلا و بدو بدو کردنه.
همون شعر برام بولد شد..دیرم اره..مثل قبلا خودم نیست مشتریام زیاد بودن..ولی همیشه کارکردنم مثل کش در رفته بود…شاید من خیلی از نظر زبانزد مردم..(پر کردن )بود..ولی همیشه هستم گرو نهم بود..
همینکه احساسم بده..یعنی مسیرم نادرسته.دقیقا احساس بدمو تو باورای این شخص دیدم..که واقعا دست پا زدنشو تو حرفهاش میدیدم…
من بخودم میگم..این باورا واقعا زیاد..همینکه بدونیم.باور فروانی رو و درک کنیم..درهای رحمت پروردگار برومون باز میشه..و ما از جایی که فکرشو نمی کنیم خداوند افراد شرایط موقعیتها رو بسمتون روانه میکنه…
و فقط فقط فقط این مسیر درست هست..که بازم داره بهم یاداوری میکنه..که همه چیز دقیق و راحت و با لذت انجام میشه..اصلا نیازی به تقلا و زجر و سختی.بقول مثال خدا…دهن پر کردن نیست..
من خودمو میگم..و دارم بیاد گذشته میفتم…هر چقدر کارمون ،’راهمون نیکو کردن میشه…سر افتاده تر .و بقول مثال امروزی..هات پوت کردن. منم منم ها کمتر میشه..
چون میدونی یه معبود داری که اونم خداونده..که تو رو داره تو مسیر راست هدایت میکنه و داره تو رو در تمامی جنبه ها سعادتمند میکنه..واقعا همه چیزت الهی گونه میشه..من هنوز به بی نیازی نرسیدم..و توی رفتارم دارم میبینم که چقدر کم حرفتر.و هات پوتم کمتر شد..و منم منم هام داره نابود میشه..چون تو قلبم..فقط یه معبود دارم.و هر چی دارم رو از او میبینم.
و اینو توی رفتار افراد و نوع کارکردشون تو بیین جامعه دارم بصورت واضح میبینم..
که افرادی که ادعای.مومن بودن میکنن.چقدر میخان دیده بشن..که من بچه فلان شخصم.و هزازان منم منم ها…..
و این نگرش رو میشه توی هر مثالی دید و درک کرد..
و این بهشتم..همه بسیار ثروتمتد و خوش اخلاق و مهربان…هستند..و فقط راه راستی و تسلیم بودنه…جای هیچ شعاری نیست..
و مخصوصا استادم همیشه متواضع.و روشن فکر و دقت بیین و ریزنگر..روی داشته هاش.از طرف خداوند.که هر چقدر از این نکات مثبت،’ این نگرش بگم کمه..
فردی که همه لحاظ عالیه..ولی همیشه دلش لرزانه ،’از عشق بخداوند..
و حتی باهوش بودنشم از لطف الهی میبینه..
انشالله این نگرش الهی گونه همیشه تو وجودمون.باشه و نخاییم خاسته هامونو کردیت بدییم.به نشون دادنمون به مردم..که همون شرکه..
و خاسته هامونو برای خودمون.و تمرکز روی زیباییها و فروانیهای خداوند ببینیم..
و بخاییم همه وجودمون تسلیم و خاضع و خاشع در برابر پروردگارمون قادر مطلق..باشه…
و بدونیم ما بدون او..هیچی نیستیم…وقتی یه خار ریز تو دستمون فرو میره..چقدر به این نگرش میرسم چقدر در برابر خداوند حقیرم..چقدر ناتوانم چقدر بدبختیم..
و یادمون واقعا نره..و همیشه در راه توحید قدمهای بزرگتری رو بردارییم..
خدایا در آخر فایل.در این سایت الهی میخام از تمام وجودم ازت تشکر کنم.که بهم کمک کردی پاشنه بزرگمو بردارم…
حتی برای ارسال پیامم.بهم گفت الان موقعش نیست..حالا ببینیم کی وارد عملیات الله اکبر میرسه..
بعد از نیم ساعت..تقریبا یک ساعت…و الان همین الان اجازه خداوند رسید..که تونستم یه اگاهی جدید رو ،’توی لیستم منشن کنم.خدایا شکرت.
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجوییم.
خدایا ما را براه راست راه کسانیکه نعمت بخشیده ای
در نهایت میخام بگم.چند روزه هوس این فایل از سفر به دور آمریکا افتادم اگه اشتباه نکنم.ایالت جکسون. استاد رفتن کلاه های پشم بوفالو اون مغازه زیبا خرید کردن…..افتاده تو وجودم!…و مدام خداوند داره بهم یاداوری میکنه….
و این نشانه بهم الهام شد امروز..که میتونی از چیزی که فکرشو نمیکنی افراد هزینه های گزاف بدن بخاطر این نوع نگرش…فردی بنام استاد سید حسین عباسمنش.از گرمای جنوب ،’کارگر اون منطقه،’الان بجایی رسیده..برای کلاهی.اینم با لذت و دلی پر آرامش و حس خوب…میتونه یه کلاه بوفالو پشمین زیبا اینم پوست طبیعی با قیمت عالیو الهی گونه،’.اینم توی ایالت زیبای امریکا خرید کنه!..
چی بگم از عدالت الهی که زبانم قاصره از اینهمه بزرگیش…
بنام خداوند بخشنده مهربان.
بنام خداوندی که هفت اسمان را بر فراز یکدیگر آفرید
بنام خداوندی که ماه را در ان روشنی بخش.و خورشید را چراغ فروزان ساخت
بنام خداوندی که به گونه ایی اعجاب آور از زمین رویانید
بنام خداوندی که ما را بازمیگرداند و بیرون می اورد..
بنام خداوندی که زمین را به نفع ما گسترده و پهناور ساخت..
و این نام خداوند هر چه ستایش و پاک و منزه کنم..کمه…هر چه از افرینش این پروردگار هستی بگوییم…کمه…
خداوندی که جز زیبایی چیز دیگری نیست…
سلام و درود به سایت بهشتیم…
سایتی که جز خوندن و تامل کردن راجع به زیباییهای و نعمتهای الهی…چیز دیگری نیست..
چقدر مریم عزیز نوشته های زیبای دوستان عزیزم را بخوبی و دقت زیادی..رونمایی میکند
و برای عزیز دلش میخواند.و تامل میکنند!
و این خوندنها و تانل کردنها را بازم به ما اموزش میدهند….
مریم جان! همین دقت شما راجع بهمین موضوع باعث شده شما در تمامی جنبه های زندگی بتونید همه کاراتون رو به نحو احسن انجام بدیین..
و استاد عزیزم..بخاطر دقت زیادی که تو قانون دارن…همیشه تمام مسائل را با دید قانون میسنجونن…
استادم هر روز که میگذره انگار درها و دانسته هایم داره قوی تر میشه…اینقدر حجم پیامها دوستانم و سریالها قوی هستن..به خداوند واحد.نمیدونم چجور از این کامنتای زیبا عبور کنم..هر کدومشون میشه ساعتها تحلیل کنی..
چند روز یه تضاد رابطه.ی شدیدی برخوردم..اینقدر از درون و بیرون به دید قانون نشستم تحلیل کردم..اینقدر از خداوند کمک خاستم…که بهم الهام رسید..باید این اتفاق میفتاده..دقیقا زمان و مکان مناسب..که من بهتر بتونم این اتفاق به ظاهر ناجالب از پسش بر بیام..
خواهرم بهم گفت خیلی پوستت کلفته که اینقدر داری با ارامش این موضوع رو میگذرونی..
من فقط کر و کور لال شدم..و به لطف الله این موضوع گذشت…
تا دیشب بازم تضاد..و خاستن خاسته ام از پروردگار..
خواب دیدم…سوار یه اتوبوس شدم..افرادایی که نزدیک من بودن.هر کدومشون میخاستن مهاجرت کنن به یه کشوری منم امریکا رو انتخاب کرده بودم…
استاد من وارد یه کشوری پیشرفته شدم..همون ازادی در پوشش آزادی در همه لحاظ همه چیز اوکی و عالی..بود
ولی اینقدر تو خواب استرس داشتم..و به غلط کردن افتاده بودم.قبلش خواب دیده بودم که اینکار اشتباهه که انتخابش نکنم.ولی من با اصرار فرار از محیطم میخاستم مهاجرت کنم..
و داشتم از افراد دیگه میپرسیدم چرا شما مهاجرت کردین هر کسی فرار از یه وضوعی داشت..
ولی چند نفر بودن اینقدر راحت از پس این موضوع براومده بودن خرید میکردن.
ولی من فقط ناراحت ..
نه میتونستم برگردم.. و نه میتونستم جلو برم.اینقدر این خواب شدتش زیاد بود….
که دقیقا با صبح زود خواب تمام شد صدای پرنده بالای اتاقم منو بیدار کرد..
اینقدر حجم این کار اشتباه برام سنگین بود به واقعیت فکر میکردم درسته!
و در این حین یادم از صحبت شما افتاد…
که مهاجرت کردن و رسیدن به یه خواسته حالا هر چی میخاد باشه…
باید زمانش برسه که با احساس خوب و حال خوب اون خاسته برات متجلی بشه..با زجر و احساس بد نباشه..
و خداوندم بهم گفت…
گفت گوش کن…هدف رسیدن به خاستت نیست.هدف اینه همینجایی که هستی بتونی با نگرش خوب و با احساس خوب و دیدن زیبایی های همین مرحله از زندگیت…لذت ببری…
تو باید حالت خوب باشه..و بزاری من برات برنامه ریزی کنم…
تو کاره ایی نیستی که برای خاستت شاخه و شونه میکشی…
صبر واستقاممت رو زیاد کن..
هر گاه هدایتم اومد من تو رو به خاستت میرسونم …
پس ارام باش…حرص نخور…
خیلی از این خواب درس گرفتم..و دقیقا همین خواب امروز مصادف شد با سوره جن…الله اکبر..
استاد هر چی پیش میرم بیشتر دارم حس میکنم دنیا فقط با ارامش هست.من باید با حس خوب و توکل به خداوند به خاستهام برسم…
همه چیز هدایت الله هست..استادم استرس این خواب یه ور…صحبتهای شما طرف دیگه..چقدر شما شایسته این نوع زندگی در تمامی جنبه ها هستین..
و این فایل دوستان داشتن فقط زیباییها و فراوانیها را منشن میکردن…
و تو خوابم یه خانم بود رفت برای خودت خرید کرد راحت داشت غذاشو میخورد..منم بدون یه زره پول..یه زره وسایل…از گرسنگی و…..داشتم زجر میکشیدم.
این خواب تلنگر شدیدی بهم زد…
که هدف زندگی ..بقول آرمان عزیز…
تجربه کردن خودمونه..باید پامونو روی ترمز بردارییم.دنیا فقط اصل هست…اصل ..اصل..
ما باید خیلی توجه کنیم به قوانین الهی..هر چی پیش میرم احساس میکنم..هنوز هنوز درست درک نکردم..
استاد عزیزم این فایل این خواب این سوره…همه داشت قانون رو بیشتر کوبنده بهم یاداور میشد…
انشالله به لطف الله بتونم در اینراه ثابت قدم باشم.و راهی که خداوند دستانم را گرفت.و مرا هدایت کرد..بتونم ادامه بدم…و بهتر بهتر بفهممش..بیشتر درکش کنم.و بهمون اندازه عملگراییمو قوی کنم.
این فایل نشانه پروردگار برای من بود…تا بدونم همه چیز طبق قانونه…که مثل استاد بجای اینکه حواسشونو بزارن روی ترافیک اون قسمت.اومد نکات مثبتشو بیان کرد.و لطف پروردگار کامنتایی مریم عزیز خوندن که دقیقا با همین کنترل ذهن هماهنگ بود…
استاد چقدر وجود شما تو زندگیم مایه مباهات منه….من خیلی از شما دو عزیز سپاسگزارتونم.
و به لطف الله تمام شدن کامنتای عزیزانم با خارج شدن کنترل ذهن هماهنگ بود…
چقدر خداوند شما را دوستدارد..
من خیلی سپاسگزار خداوندم که در مسیر راه راست قرار گرفته ام…
اینقدر موضوع قانون تو زندگیم پربار شده..که بعضی موقع فقط سکوت میکنم تا بیشتر حجمشو درک کنم……
میخام از صحبت قران کریم در سوره جن رو بیان کنم چقدر داره قانون بدون تغییر الهی را به واضح به ما بیان میکنه!
به گروه جنیان .قران شگفت آری بهشون وحی شده که خیر صلاحشون هست و اونا را راهنمایی میکند…و داره توحید را به مومنان میگه…..هرگز احدی را شریک پروردگارمان قرار نخواهیم داد.
..(چقدر ما این اعتماد رو ساختیم؟……؟؟؟؟؟
و بعد از این داستان نکته زیبایی رو اشاره کرده..
و ما نمیدانیم.آیا درباره کسانیکه در زمینند شری اراده شده .یا پروردگارشان برای آنان خیر و صلاح خواسته است..
برخی از ما شایسته اند و برخی غیر آنند.ما بر آیینهای گوناگونی هستیم.
و ما یقین دارییم که هرگز نمیتوانیم در زمین خدا را ناتوان سازیم .و هرگز قدرت نداریم از او بگریزیم.(قانون الهی)
و ما چون قرآن شنیدیم.و به ان مومن شدیم.و کسی که به پروردگارش ایمان آورد نه از کاسته شدن میترسد و نه از ستم دیدن.
این نشون میده…با کار کردن روی خودمون تضادهایی که به ظاهر سخته..باید از خودمون کوچکتر باشه…و بدونیم برای رشد ما اومدن و درسهایی بزرگ دارن..واقعا چند هفته همین تضادها و این خواب خیلی درونم را تکون داد..اگه من قبلی با این تضاد روبرو شده بودم حتما به جای نازیبا کشونده میشدمخیلی اسیب درونی و بیرونی میدیدم!.
من سپاسگزارم که قانون و عدل الهی در زمان و مکان مناسب داره خودشو درست و دقیق نشون میده..
پس مومنان واقعی نه از کاسته شدن میترستد و نه از ستم دیدنشان..
که باید خیلی رو این موضوع کار کنم هنوز جا دارم..
استادم بخاطر کار کردن روی خودشون
به لطف الله ..به قانون زیبای امریکا هدایت شدن.و اسان شدن به اسانی..دیگه هیچ ترسی ندارن.و براحتی مسایلشونو حل میکنن.
استادم کشوری که تو خوابم بود خیلی زیبا و پیشرفته بود..ولی در حجم دیدگاه من نبود!.ترسش شدیدتر از بودنش بود.اون زیبایی برای من نابود شدنی بود..
میخام این زندگی عالی.این زندگی ازادی و مکانی و روش صحیح الهی رو بهتون از جان و دلم تبریک بگم…
و این اعتمادی که مردم از قانون کشورشون دارن که رها و ازاد کارشونو انجام میدن رو..و حالشون خوبه بدون یه زره نا ملایمتی…برای افراد رو ….بازم بهتون تبریک میگم..این خواب حجم درک شما و استفاده از قانون رو بیشتر بهم القا کرد..
و الان میدانم جایی که هستم لیاقت منه..من فقط تو مسیر راست هست که میتوانم زندگی را در تمامی جنبه ها برای خودم بسازم…و با عمل به قوانین…و یه موضوع پیش افتاده و یا بظاهر سخت برام غول نشه..تا قانون الهی رو از یاد ببرم..و بدانم …
اگر احساسم خوب باشه اتفاق خوبم برام میفته
فقط من باید با لذت بردن و کشف درونم بیشتر به خودشناسی و در نهایت خداشناسی برسم.
سپاسگزار خداوندم که تونستم با ازامش بیشتری عملگراییمو استوارتر کنم.و بتوانم ماندگار باشم در راه الهی
تنها چیزی که ارامشم را قوی میکنه سایت بهشتیم و خوندن قران و دیدگاه افراد زیبای الهیم هست..که ما رو با یه سیستم بهم متصل میکنه…
سپاسگزارم استاد عزیزم بینهایت.هر چی بگم انتهایی نداره انشالله بتوانم مسیرم را در اینراه امتداد بدم.
بنام تنها خالق هستی
سلام به خانواده زیبای بهشتیم..و من جا داره از طرف خودم تشکر کنم به خانواده عزیزم.
سپاسگزار تمام این پیام های دوستان عزیزم هستم که با دقت تمام نگارش میکنن.مخصوصا سودای عزیز..
استاد عزیزم.من این اندام فوق العادتونو تحسین میکنم!که چقدر لباساتون زیباست.مخصوصا لباس مریم عزیز..چقدر چهره بشاش.و پر از نور الهی هستین..سپاسگزارتونم
سپاسگزارتونم.بابت این کنترل ذهنتون در این ساعتهایی که رانندگی میکنید..چقدر وقتی در مسیر درست باشید.و احساسات کنترل بشه..چقدر میتونه شیرینی عملکردتونو.حس کنید!
چیزی که من مدام دارم در طی روز با خودم مرور میکنم.به اندازه ایی که رو خودم کار میکنم کارام راحت و آسونتر میشه..
اتفاقا خیلی هدایتی این هفته رو برای خودم هفته تسلیم بودن و کنترل ذهن.نامگذاری کردم…چقدر هدایتهای الله تو فایلها و نشانه های هر روزم مدام خداوند منو رشد میده…
من خیلی سپاسگزار خداوندم که این مکان رو برای رشدم قرار داد..یادمه اوایلی که عضو سایت شما شده بودم.چون یکی از فایل زندگی در بهشت بود.طی تکاملم عضو این مکان بهشتی شدم…
یکی از درون مدام هر روز بهم میگفت شروع کن سفرنامه ها رو..چون فقط تو لینک دانلودها دیده بودم…چقدر همین سفرنامه ها نحوه رویارویی.با ترسهام.کارام.طرز فکرم.کنترلهام در تمامی جنبه ها آرام آرام بهم نشون داد…خیلی از زندگیم راضیم..
دقیقا روز گذشته به یه تضاد خوردم.نشانه هدایتم.خداوند فورا بهم نشون میده .بهم گفت ،ادامه نده!.خودتو کنترل کن.همون لحظه سفیدی چشمم رفت کنار هاله های رنگی طلایی جلوی چشمم اومد.در کمتر از چند ثانیه…
یه لحظه به خودم گفتم مواظب باش…
چون خودم به این درک رسیدم اینجور علامتی..داره منو وارد مدار جدید میکنه.تا بدونم و درک کنم روی خودم کار کنم ..و قدم بردارم برای مرحله بعد…
من سپاسگزار این بهشت زیبا هستم..چیزی که همه ماها تک به تکمون .هر روز شاهد اینجور زیباییها هستیم..
چقدر نکته زیبایی اشاره کردین راجع به کنترل ذهن.بجای ناله سر زدن در این ترافیک..احساس خوب باعث شد.همزمانیهای عالی با کامنت بچها به پایان برسه…
نکته بعدی…من تحسین میکنم.این زیبایی کشورها.که پرچم کشوراشونو سردر خونه هاشون…و چیزی که ما شاهد هستیم در این بهشت..چقدر با خودشون در صلح هستن..چقدر به منطقه و اداب رسومشون احترام قائلن.(داستان الهامات خداوند به یکی از پیامبران).راجع به در صلح بودن .و عذاب الهی.
استاد اتفاقا چند روز پیش یادم از بچگیام افتاد..نگاه فیلم آنشرلی..با سریال خاله هتی..با پزشک دهکده…سریالهای دهه شصتیا!….هنوز تکه های فیلمارو دارم با خودم مرور میکنم..
میگم موقعه ایی که تو خونه هاشون دور همدیگه مینشستن..چایی میخوردم..صحبت میکردم..چقدر تو آرامش محض بودن..یه حس خاصی داشت..خیلی خودشون و اطرافشونو دوست داشتن..
من عاشق این نحوه زندگیشون بودم…الان که با سفرنامه شما رو دنبال میکنم.مخصوصا اون ایالت جکسون….وای خدایا من عاشق این کشور شدم…
چقدر تمییز و مرتب.چقدر دوستداشتنی..چقدر مغازهای شیک..چقدر ثروت…چقدر فراوانی..چقدر راحتی..چقدر آرامش چه در نحوه پوشش چه در نحوه رفتاری….
احساس در بهشت بودن میکردی..حقیقتا من فردی هستم.دوستدارم جایی باشم که خیلی راحت و ازاد باشم…این جزو خواسته بزرگ منه..
و نکته زیبای دیگه…بقول قران در مسیر درست.اتفاقات خوبم برات میفته..
من با این بهشت شما..خیلی زندگیم تو همین جایی که قرار گرفتم کاملا تغییر کرد..حتی رفتار ادمهای اطرافم..و این باور باعث شد..که بیشتر تمرکزم رو خودم باشه..که اینم بگم امتدادی وجود نداره..
یه جوری شدم..که اگه رفتاری از بیرون یه کوچولو روم تاثیر بد میزاره.فورا انگشتمو سمت خودم میبرم..دفعه بعد بیشتر سعی میکنم درستش کنم..
چقدر دوستان نکته های خوب میزارن..میدونی چیه؟…
من هنوز مثل دوره دوازده قدم.ثروتها..رویاها..و دیگر محصولاتی که خیلی بزرگ هستن..خریداری نکردم..ولی چقدر این سفرنامه..بزنامه های دانلودی..داره اینو به من گوشزد میکنه..که من بتونم از تجربیات دوستانی که مدار بالاتر هستن.استفاده کنم.
چقدر این همنشینی با خداوند زیباست..حتی کامنتی که شخص من.میام میزارم خداوند بهم میگه…
هر چی از این بهشت زیبامون بگم.بهمون خدای واحدمون کمه!…
و اینکه نکته زیبایی..از جهانی که پر از تضادها هست بیان کردین…چقدر خود شخص من دارم با همین نکته غربال میشم.
که حواسم باشه.چجور با قانون الهی در یه مسیر قرار بگیرم..
حدودا چند شب پیش بود..راجع به مدار ثروت خداوند بهم الهام کرد…
دقیقا از زمین نردبون گذاشته بودن کلی افراد بودن با سختی میرفتن بالا بعد از وسط..یه یسری میله های فشرده..دقیقا مثل از این جاسیخیایی هست تو هم قفل میشه..این حالت بود.به زور خودشون میکشدن پایین..بعد یسری حفره هایی بود.آویزشون میکردن.مثل رختکن!بعد تپه ها و کوه ها رد میشدن..
کلا حالت فشرده…جای تنگ.و احساس عجله کردن.
منم همپای این افراد بودم.من با شدت زیاد از پلها رفتم بالا با سرعت تند مثل جت..اوندم پایین..تو اون محل بودم که این افراد رو میدیم..ولی من یجای آرام قرار گرفتم…
یه دستگاه بزرگ حفره ایی اومد.قلبمو گرفت..یه حالت درد داشت.ولی دردش.بدنمو درد نمیگرفت..احساس امنیت داشتم.بردم یجایی..
احساس کردم رفتم دانشگاه برای ادامه تحصیل.به محض ورود من.یه خانمه گفت.ما منتظر خانم فاطمه علی پور بودیم..گفت بیا اینجا کارت دارم..تو بین تو یه اتاقک یه سنگ بود نمیشد رد بشی.ولی من موفق شدم..
یکی دیگه اومد بهم گفت فعلا برو بعداش باهات تماس میگیریم..
میخام بگم…راجع به ثروت و خوشبختی رابطه.سلامتی..هر چیزی که یه پک کامل داره رو من دارم آرام آرام توسط پروردگارم هدایت میشم…
همه برمیگرده بهمون باورهامون…که هیچ ربطی نداره.آمریکا باشیم.ایران باشیم.تو روستا یا شهر بزرگ…چون همجا پتانسیل خوشبختی رو داره.اینم با تکامل و عملمون برمیگرده..
استاد عزیز این صحبت رو رد کردن..که گفتن .هر جا باشه یسری افراد هستن.شاکی میشن..اصلا ربطی به محل سکونت و کشورا رو نداره..
استاد عزیزم.بازم خیلی خیلی خیلی تشکرتون مبکنم بابت بهایی که پرداخت کردین.پا روی ترسهاتون گذاشتین..اقدام کردین.خیلی جاها بود ایمانتونو نشون دادین..
ایمان شما باعث عملکردتون شد..و این باعث شد ادامه بدین..و خداوند پاداش رو در تمامی جنبه ها بهتون داد..
نوش جونتون!…..
شما لیاقت بهترینها رو دارین..اگه من در مدار شما نبودم.اگه از زاویه چشمان (قبلم )به زندگی شما نگاه میکردم.خیلی حس حسادت داشتم.و خودمو سرزنش میکردم..(چیزی که بزرگترین پاشنه آشیل ما مخصوصا خانم ها.هست)
و خداوند چشمانم.گوشهایم.زبانم.دیده گانم..همه رو از عطر مشک خودش پر کرد..
و الان من با روح و قلبم تحسین میکنم شما رو..خیلی استاد خوشحالم در این مسیر هستم.تمام روز در خلوت خودم مدام سپاسگزاری میکنم.چون من زندگیم مثل همون جاسیخیه بود!تنگ و فشرده..
استادم!
هر گاه حموم میرم که خیلی آبسرد هست.دو تا دستمو تو گوشم میبرم.فقط خودمو در سردوش پرادایس تجسم میکنم.اینقدر حس آزادگی و حال خوب دارم..فقط سپاسگزار خداوندم میشم.که منو هدایت کرد به بهشت شما!
آماده پذیرای دیدن نعمتهای شما شدم…اینم از تمام وجودم و قلبم…
به امید پیام دیگر در این بهشت زیبا.به امید الله مهربانیها