سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 167

به نام خالق عشق و زیبایی

درود و خداقوت به استاد عزیزم، بانو شایسته جان و همه همسفران دوست داشتنی در این سفر زیبای الهی

اول از همه بگم که چقدر خوشحال و خوشبختم که تونستم به محض بارگذاری این فایل ببینمش چون چند وقتی جامونده بودم از سفر و دیدم تو کامنت‌ها که بچه‌ها نوشتند ما تا فایل رو بارگذاری کردید دیدیم به خدا گفتم من هم می‌خوام جزء السابقون باشم و شکر خدا این خالق سریع‌الجواب من رو معطل نکرد و این خواستم رو برآورده کرد و جلوه‌های جدیدتر و فوق‌العاده‌تری رو از این جهان زیبا برام به تصویر کشید. هم جلوه‌های زیبایی انسانی و هم طبیعت فوق‌العاده این سرزمین رویایی که چقدر تنوع داره و چقدر زیباست. از اون گاوهای زیبا تا اون دیوار نوشته‌های جذاب که فکر می‌کنم انقدر طبیعی بودند که اگر کسی از نزدیک ببینه باور نکنه که نقاشی هستند تا این آتش‌فشان رویایی که خداوند به این زیبایی برامون طراحیش کرده و مقدمات رو آماده کرده تا ما لذت ببریم. التبه از جذابیت‌های فروشگاه هم نباید غافل شد. استاد شما که از ماشین پیاده شدید و محوطه اطراف فروشگاه رو نشون میدادید یاد انیمیشن ماشین‌ها افتادم و با خودم گفتم چقدر فضاش شبیه اونجاست و وقتی وارد فروشگاه شدید دیگه مطمئن شدم که حدسم درست بوده.

اتفاقاً دیروز پریروز بود که داشتم در مورد پیش فرض‌های ذهنی فکر می‌کردم و یادمه در یک فایلی توضیح داده بودید درباره این موضوع و اگر اشتباه نکنم قصد داشتید در این مورد کتابی هم بنویسید و با خودم می‌گفتم که چقدر خوبه اگر این کتاب رو استاد بنویسه یا در موردش صحبت کنه که شکر خدا این خواسته هم به همین راحتی برآورده شد و لذت بردم از اینکه به این زیبایی در این باره صحبت کردید. چقدر این موضوع تأثیرگذار هست در روابط. از وقتی با قانون آشنا شدم یکی از اولین عادت‌های مخربی که به کلی گذاشتم کنار صحبت کردن در مورد بدی و نکات منفی دیگرانه چون اصلاً قلبم به درد میومد و تمام وجودم درد میگرفت وقتی یا خودم یا کس دیگه‌ای میدیدم داره در مورد بدی دیگران یا تجربه ارتباط نامناسب با دیگران صحبت میکنه و هر چقدر بیشتر با قانون آشنا شدم و نقش خودم رو در این بازی بیشتر درک کردم با خودم می‌گفتم ببین این تجربه‌ای که این آدم از برخورد با کس دیگه‌ای داره ناشی از باورهاشه نه اینکه اون آدم چنین شخصیتی داشته باشه در واقع این انسان به دلیل باورهای نامناسبی که داره بدترین وجه شخصیتی آدم‌های دیگران رو برانگیخته میکنه حتی اگر پیامبر هم باشه این آدم میشه دشمن شماره ۱. پس مشکل ذهنیت این آدم یا آدم‌هایی که در مورد دیگران به بدی یاد می‌کنند. چیزی که در قرآن هم جزء زشت‌ترین اعمال معرفی شده یعنی نشون میده که از دیدگاه قانون چقدر انسان رو از مدار مناسب دور میکنه و پرت میکنه در مدار بدی‌ها. چیزی که تبدیل به یک عادت خصوصاً در جمع‌های ایرانی شده و اگر تو این کار رو انجام ندی انگار که داری یه کار اشتباه رو انجام میدی اما اگر بتونی ذهنت رو کنترل کنی و به نکات مثبت افراد فکر و توجه کنی جهان آدم‌های مناسب‌تری رو سر راهت قرار میده. این رو گفتم که یادم بمونه که دلیل اینکه استاد عباس‌منش در هر جایی که میره بهترین آدم‌هارو میبینه همین ویژگی اخلاقیشه که خودتون به زیبایی دربارش صحبت کردید. این از اون پاشنه‌های آشیلیه که باید خیلی جدی‌تر خودم روش کار کنم چون به خوبی میتونم حس کنم که در این زمینه جای کار دارم و البته کلی مثال موفق که این اصل رو به خوبی اجرا کردم و نتیجه مثبتش رو هم دیدم.

یکی از مثال‌هاش در خصوص تمرین آگهی تبلیغاتیه که با هر بار انجام دادنش بیشتری به این قضیه پی می برم که چقدر پیش فرض‌های ذهنی مؤثر هستند در بازخوردی که از جهان اطراف می‌گیریم. اوایل فکر می‌کردم که الان من اگه این تمرین رو انجام بدم همه با خودشون میگن این یه آدم الاف و بیکار و احمقه که از سر بیکاری اومده داره یه سری چرت و پرت میگه و از خودش تعریف میکنه (این ها همه در شرایطیه که تازه من تجربه تدریس، صحبت در جمع‌های بزرگ و تولید محتوا جلوی دوربین و در فضاهای عمومی رو دارم) و بعد که انجام میدم می‌فهمم که نه اصلاً اینجوری نیست آدم‌هارو تو داری قضاوت میکنی. اگر داری رو خودت کار میکنی و به هدایت خداوند اعتماد داری خداوند تو رو به مسیرها و افرادی هدایت میکنه که آمادگی شنیدن صحبت‌های تو را دارند پس به جای تفکر و پیش داوری به این فکر کن که همه آماده هستند تا تو به بهترین شکل ممکن این تمرین رو انجام بدی و تحسینت میکنن. حتی یکبار هم نشده که کسی جز تحسین رفتار دیگه‌ای از خودش نشون بده چون همه ما آدم‌ها در وجودمون به دنبال زیبایی هستیم و وقتی می‌بینیم که کسی با اصل خودش که زیباست هماهنگ شده لذت می‌بریم و دقیقاً عاملی که باعث میشه انقدر ما با کارهای استاد حال کنیم و ازش لذت ببریم وجود این هماهنگی در شخصیت استاد و خانم شایسته است.

خیلی‌ها مثل خود من شاید در برخورد با استاد بخواهند که از او و رفتارهای او تقلید کنند اما هر چقدر که بیشتر با شخصیت استاد آشنا میشم بیشتر میفهمم که این انسان واقعاً باورهای قدرتمندی داره که هدایتش کرد به شخصیتی که عادت کرده به دیدن زیبایی‌ها و تحسینش در هر برخورد با افراد و محیط اطرافش و به همین خاطر هم هر روز هدایت میشه به موقعیت‌ها و افراد مناسب‌تر و زیباتر.

نکته مثبت دیگه سفرنامه برای من درخواست از خداوند برای سفر کردنه. با خودم میگم ببین چقدر سفر خوبه چقدر انسان رو پخته‌تر میکنه چقدر زیبایی‌های بیشتری رو به انسان نشون میده پس من هم جدی‌تر از تو می‌خواهم که سفر کنم و در برنامه ماهانه خودم نوشتم اما نه دقیق. گفتم من می‌خوام جاهای زیبارو ببینم حالا با توجه به اینکه در فصل سرما هستیم ترجیحم دیدن جنوب و زیبایی‌هاشه اما دقیق مشخص نکردم گفتم خداوند خودش من رو هدایت خواهد کرد و ان‌شالله به زودی از تجربیات این سفر هم خواهم نوشت.

وقتی داشتید آهنگ رو میخوندید من هم با شما هم صدا شدم گفتم اگر اهل سفر و زیبایی هستی بسم‌الله. از همینجا شروع کن تماشاچی نباش بخون هماهنگ شو لذت ببر و خدا میدونه که چقدر لذت‌بخش بود و حس کردم تو ماشین شما نشستم.

یه چیز رو هم اضافه کنم که چقدر زیباتر شدید هر جفتتون وقتی چهره و اندام شما رو با قسمت‌های قبلی و دوره‌ها مقایسه می‌کنم می‌بینم که کاملاً مشهوده که چقدر زیباتر شدید و این نتیجه و ثمره استفاده از قانون در تمام جنبه‌های زندگیه.

شکر خدا که در این مسیر هستیم و هر روز شاهد زیبایی‌ها و ثروت‌های بیشتری و بیشتری هستیم. هر چقدر هم بگردیم باز هم جاهای بسیار بسیار زیباتری هست و این قدرت و عظمت خداوند رو نشون میده. هر بار که این عظمت رو می‌بینم با خودم میگم ببین خدایی که این زیبایی‌ها رو به این شکوه و عظمت خلق کرده و این توفیق رو به تو داده که داره نشونت میده مطمئن باش که تو رو به هر چیزی که می‌خواهی میرسونه. اصلاً داره بهت نشونت میده که بخواهی پس بخواه ازش با قدرت بخواه و اجابتش کن.

به خدا این وقتی که در اینجا میگذاریم طلایی‌ترین لحظات عمره. لحظاتیه که باعث میشه مدارمون بالاتر بره. ثروت، زیبایی، سلامتی، خوشبختی، آرامش و شکوه بیشتری رو تجربه کنیم. سفرنامه برای همه ما در وهله اول سفری ذهنیه. هجرت از ذهنیت، باورها و عادت‌های نامناسب به زیبایی‌های بیشتر و طبق قانون بدون تغییر تجربه این زیبایی‌های در واقعیت.

خدایا سپاس‌گزارتم

استاد جان خانم شایسته باز هم سپاس که این زیبایی‌ها رو برامون به نمایش می‌گذارید