بخشی از دیدگاه های تعدادی از دوستان عزیزمان به عنوان متن انتخابی این قسمت:
آرزو:
چقدر این کشور پراز انرژی مثبت و امیدواری و حال خوبه.
اصلا چیزی ب عنوان سن براشون مهم نیست توی هر سنی ک باشی کافیه دلت جوون باشه و حالت خوب باشه.
هر تفریح و عشق و علاقه ای رو میتونی انجام بدی. نه اینکه مثل ایران ک طرف ب ۴۰ نرسیده میگه نه زشته از من سنی گذشته مردم چی میگن و هزاران باور مخرب دیگه!
اما آنچه دوربین مریم جان نشون داده توی این کشور، بهت ثابت میکنه ک میشه پیرباشی و مثل دوتا زوج عاشق جوان سفر دوتایی بری با معشوقت.
میشه پیر باشی و کودک درونت و برداری بیاری اسکیت بازی و هیچ محدودیتی برای تو نیست تا لحظه مرگ و هیچکی قضاوتت نمی کنه.
خب عازم سفر ب کلیفرنیا شدیم و چون مثل همیشه توجه برزیبایی ها بود به زیبای های بیشتر هدایت شدیم.
یه نشنال فارست رویایی در شمالی ترین قیمت کلیفرنیا.
چه جاده رویاایی و چ تنوع گیاههی و چ اهنگ زیبایی… منو یاد اولین فصل سفر ب دور امریکا انداخت با اروی
خدای من به چ جای زیبایی هدایت شدیم…
استاد هربار میگم این دیگه ته زیباییه اما یه جای جدیدتر و قشنگتر از راه میرسه چقدر رنگ درختا زیباست و چ سکوت و ارامشی وچقدر اینجا بدون اینترنت در دل این جنگل بدون هیاهو بدون شلوغی کنار این رودخونه با این اب زلال و سنگای بینظیرش ادم میتونه مراقبه کنه و احساس نزدیکی به خدا رو تجربه کنه بدون هیچ عوامل حواس پرتی…
و چ فرکانس بالایی داره و چقدر توی تک تک این زیبایی ها میشه هرثانیه خدارو حس کرد.
سپاسگزار از تراک کمپرهستیم ک این امکان رو برامون فراهم کرد تا توی یه همچنین جاده ای و یه همچین مقصدی اتراق کنیم.
مینا:
استاد به جرات میتونم بگم از تمام فایل هایی که میذارید خصوصا تواین ۸و۹ ماه اخیر..، نشده هر روز توی زندگیم یه تجربه عالی شبیه تجربه های شما نداشته باشم، وهمون موقعه اشک ریزان و ذوق کنان سپاسگزار خدا نباشم.
گاهی انقدر تجربه هام شبیه تجربه های شما ومریم جان هست که داد میزنم وبا شادی وصف ناپذیری میگم خدایاااااا شکرت.
مثل دیروز که برای خرید رفتم بیرون وروز قبلش فایل ۱۶۷ رو دیده بودم اون قسمت اول فایل که مریم جان داشتن از جاده فیلم میگرفتن و پنجره سمت خودشون فیلم یه گله گاو که تعدادشون خیلی زیادبود وداشتن تومزرعه چرا میکردند رو گرفته بودن.
چون روز تعطیل بود ، ما از یه جاده ای رفتیم برای خرید که یه شهر دورتر باشه و توراه دقیقا همون منظره زیبا وتماشایی رو من دیدم.
یه گله گاو که داشتن چرا میکردن ودیگه نگم از زیبایی اون اطراف و رودخونه هاش و درختهای رنگ پاییزش و هوای گرم وعالیش وکه انگار بهاری بود اونم تواین فصل اونم تو شمال پراز بارون، که شد تجربه دیدن ادامه فایلتون توقسمت ۱۶۸ که امروز دیدم وگفتم ببین من دیگه به لطف الله جز زیبایی نمی بینم؟!!!!
یعنی زندگی من شده دیدن زیبایی های فایلهاتون ودیدن واقعی همون زیبایی ها توی زندگیم. کپی برابر اصل.
واین ها هر روز برام تو سلامتی جسمی وروحیم و در ارتباطاتم و درآمدم ورابطه ام با خداوند و در کل زندگیم داره اتفاق میفته.
واین سوال پیش میاد آیا نعمت ها قبلا نبودن؟؟؟؟ وجود نداشتن؟؟؟؟
وباید بگم که چرا تمام این جهان و هرچه الان در اون هست و در زندگی و وجود من هست همیشه بوده، ولی من قدرت درکش رو نداشتم چون نه استاد عباسمنش ومریم جانی داشتم که الگوی کاملی برام باشن ونه درک وشناختی از خداوند وخودم و جهان هستی!!!
عصمت:
زیبایی های این فایل عجیب دلچسب بود. به خصوص اخرش که منو ترغیب کرد چند بار ببینم و تجسم کنم اونجام و حس مثبتم چند برابر بشه.
اون قسمت اخر که جاده باریک بود و انبوه درختا شمارو احاطه کرده بودن،با درختایی که رنگشون قرمز و نارنجیو زرد بود داشت منو انگار دیوونه میکرد.
زمینی که پوشیده شده بود از برگای زرد و خشک که دوست داشتم روشون راه برم و صدای خش خششون رو بشنوم
دوست داشتم اونجا باشم، بین انبوه درختا و جاده باریک زیبا راه برمو نگاه کنم به رنگ دیوانه کننده ی درختا و بعد یهو با اون چشمه سورپرایز بشم. دیگه اون چشمه ته زیبایی اونجا بود .
دیدن این صحنه ها و میلی که توی من ایجاد شد، باعث شد هدایت بشم به پارک نزدیک خونمون و راه رفتمو راه رفتمو صدای خش خش برگارو شنیدمو لذت بردم.
چه قدر قشنگ چه قدر زیبا که همه امکاناتی دارین و در کمال ارامش با اون نگاه توحیدیتون که میگین: اینجا هیشکی نیست ماییمو خدایی که اینجا رو برای ما فراهم کرده؛ قراره چند روز باشین که البته بودینو لذتشو بردین. دوست داشتم اونجا باشم، پاهامو بذارم لب اب و استشمام کنم عطر بهشتی اونجارو و لذت ببرم از سکوت طبیعت و انرژی ای که بهم منتقل میکنه. …
…نوش جانتون این حد از ثروت و رهایی و حال خوب و ارامش و نگاه توحیدیو رابطه ی قشنگ که مبناش توحیده و همه چیزای خوب دیگه
نکته مثبتی که همیشه توجه من رو توی فایلهای شما جلب میکنه، میزان راحتی و آزادی ای هست که مردم دارن. احترام به عقاید دیگران به معنای واقعی که باعث شده هر پوششی هر دینی و هر طرز تفکری آزاد باشه و هم شاد در کنار هم زندگی کنن.
الناز:
چه قدر عاشق هدایتم ، چه خوب تو این سفر با شما فهمیدم هدایت رو ، الان بهتر درک میکنم که لحظه به لحظه ما در حال هدایت هستیم و بنا به فرکانسی که به جهان میفرستیم و کانون توجه ای که داریم خداوند مارو هدایت میکنه به همون سو خوب یا بد، و وقتی توجه به نکات مثبت باشه هدایت میشیم به مکان ها وشرایطی که از اونچه که بهش توجه کردی بیشتر هست…
چه خوب که مخزن آب به موقع تموم شد و خداوند چه زیبا هدایتتون کرد به همچین مکان رویایی که هم جای خالی باشه و این حد از اطمینان و باور های درست واقعا دمشون گرم.
چه قدر من این مردمان نازنین رو تحسین میکنم ، خدای من آخه چه قدر خوبن چه قدر درستن ، دمشون گرم ، چه باور های خوبی درمورد ثروت ، فراوانی ، درمورد خوبی آدمها پشت این سیستم سِلف رجیستری وجود داره ، و چه سیستم راحت و ساده ای هم گذاشتن که هر کسی بتونه انجامش بده ، پاکت ، پول ،انداختن داخل صندوق و تمام ، هیچ کار پیچیده ای نیست و همه چی ساده وراحته
چه قدر این کارشون برای من درس داشت ، اول اینکه یه جورایی ذهن رو تنظیم میکنه که خودت مسئول پرداخت کردن بهای لذتی هستی که از پارک بردی
جمال:
همه میپرسن، شکرگزاری چطوری باید باشه، شکرگزاری کی باید باشه، شکرگزاری چقدر باید باشه …
من میگم شکرگزاری قیافه استاد عباس منش بود موقعی که وارد اون منطقه بکر و عالی تو آخر فایل شد،
اونجا که خانم شایسته زودتر پیاده شده بود و از شما درحال ورودتون با تراک کمپر داشت فیلم میگرفت.
اون چشمهای گرد شده از شدت لذت عمیق که در بطنش شکرگزاری عمیق ناشی از رضایت بینهایت از نعمتهای خداوند رو داشت،
اصلا شکرگزاری واقعی همون احساس لذته،
بنظرمن نیازی به زبون آوردن نیست، لازم نیست بگیم خدایاشکرت، خدایاشکرت، همینکه از ته دل راضی باشیم از نعمتهای خداوند فرکانس شکرگزاری به جهان ساطع میشه،
و این فرکانس نعمتهای بیشتری رو جذب ما میکنه،
بلعکس کفران نعمت هستش، وقتی از نعمتی راضی نباشیم و تو دلمون بگیم ابنکه کمه، اینکه اونیکه من میگم نیست، همون فرکانس کفران نعمت به جهان ساطع میشه بدون اینکه چیزی به زبون جاری بشه.
استاد من نور رضایتمندی رو تو قیافتون دیدم، شماییکه اینقدر رفتی و گشتی و دیدی، ولی با وجود این طوری شگفت زده داشتین نگاه میکردین که انگار اولین باره بهشت رو میبینی، شماییکه محل زندگیتون بهشته.
وقتی داشتین میگفتین چندروزی ماهستیم و صدای آب و خداوند، مغزتون هنگ شگفتیها بود.
خوشبحال شما که اینقدر قدردان نعمتهای خداوندین، خوشبحالتون که شکرگزاری رو بلدشدین، و جشماتون فقط زیباییها رو میبینی. خوشبحالتون که با دیدن زیباییها به وجد میاین، آفرین به شما.
من خیلیا رو دیدم که غرق در نعمتهای مادی هستند ولی باز دلشون خوش نیست، پکرن، افسردن، ناراحتن، چون شکرگزار نیستن، راضی نیستند.
توی دوازده قدم فرمودین خداوند اونقدر میده که شما راضی بشین، تو تفسیر سوره لیل، من میگم چطور همه چی تکاملیه، این رضایتمندی هم تکامل داره، من باید از خوردن یدونه ساندویچ راضی و خوشنود باشم، شکرگزار باشم، تا چلوکباب بهم داده بشه، از خوردن چلوکباب راضی باشم و لذت ببرم، چلوبرگ مخصوص داده بشه، وقتی از اون چلوبرگه لذت بردم و با رضایتمندی شاکر خداوند بودم ، هدایت می شم به نعمت های کیفیت بالاترِ بعدی….
ولی وقتی واسه ناهار ساندویچ دارم و به زمین و زمان فش میدم که این چه وضعشه این چه روزگاریه، از صبح تا شب جون بکن اینم حال و روزمونه و … فردا اونم ازم گرفته میشه،
همونطور که خداوند فرموده از ناسپاسان گرفته خواهد شد و به سپاسگزاران داده میشود.
خدایاشکرت بخاطر تمام هدابتهایت
استاد از شما و خانم شایسته سپاسگزارم که عالی زندگی میکنید و این سبک زندگی رو بهمون یاد میدین.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD349MB21 دقیقه
سلام به دوستان عزیزم
امیدوارم عالی باشید
امشب هم در جهت عمل به ایده ام
میخام یه آیه دیگه از قرآن رو که توش باور مذهبی هست رو آنالیز کنم
اینم بگم که اینا برداشت من هست و قرار نیس الزاما درست باشه
آیه امشب:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۖ قَالَ وَمَن کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿١٢6﴾.
آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این را شهری امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند از هر نوع میوه و محصول روزی ببخش. خدا فرمود: هر که کفر ورزد بهره اندکی به او خواهم داد، سپس او را به عذاب آتش می کشانم و آن بد بازگشت گاهی است.
اصن بدون حاشیه خود آیه رو بخونید
اگه نمیگه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس چی میگه پس
خیلی ساده یه بچه ده ساله ام اینو میفهمه اگه براش بخونی که
خدا دقیقا مصداق بارز پارتی بازی رو توی این دنیا برای اونایی که ایمان واقعی دارن راه انداخته
یه بار دیگه برای اونایی که ایمان واقعی دارن نه اونای که فقط دولا راست میشن
این همه آدم هستن که عمرشونو نماز خوندن از انواع و اقسام نماز ها گرفته تا هزار تا ادعیه
مثال بارز یکی از اقوام نزدیک من که سالها پیش فوت شدن
همیشه برام مثال بارزه
ایشون کسی بودن که شاید بگم چندن بار رفت مکه
چندین بار رفت سوریه
شاید بگم صد بار رفت مشهد
سالها نماز شب میخوند
سالها نماز اول وقت میخوند
سالها ادعیه های مختلف از اول صب گرفته که دعای ندبه نمیدونم فلان تا برسه به شب که با نماز شب تموم بشه
کلی نذری داد
و هنوز که هنوز مزه ی نذری هاش زیر دندونمه چون واقعا فامیل نزدیکی بود بهم
خیلی ساده توی یه بیماری افتاد که سالها طول کشید
به آخرای عمرش که رسید
اون آدم با این همه کار به ظاهر خوبی که انجام داده بود دیگه خدا رو هم قبول نداشت
نه اینکه مثلا به زبون نیاره ها
دیگه مثلا کفر میگفت با اینکه خانم بود ولی قشنگ میگفت خدایی وجود نداره
اون سال ها که سالم بود میخندیدو میگفت همه چیو میشه کنترل کردا ولی این غیبت رو نمیشه
من توی دلم میگفتم که این دین و ا یمانی که داری مفت نمیارزه
با اینکه من توی اون تایم سنی نداشتم
چن سال بعدش خیلی آسون جلوی چشمای خودم دیدم که چی شد
همون آدم رفت روی ناخواسته و من هزار بار به مادر خودم گفتم دیدی
ثمره ی دولاا راست شدن الکی این
نه اینکه اون یه آدمی باشه که مثلا ممکن من نباشم
از کجا معلوم
خدایی نکرده اگه منم شاید جای اون بودم شاید اینجوری میشدم
ولی اون چیزی که مهم اینکه این دنیو ایمان مثل یه پوسته پیاز نازک بود
و با کوچکترین بادی پخش میشد توی هوا
چرا
اگه از من بپرسی میگم چون آدم فقیری بود
اونی که ثروتمنده اونیکه دیده از فقر خدا بی نیازش کرده از لحاظ مالی
مگ میتونه دیگه خدا از یادش بره
مگه میشه تو ثروتمند بشی سر به سجده نذاری که خدایا من هیچی نبودم تو بزرگم کردی
مگه میشه کسی از فقر به ثروت برسه و بنده ی حلقه به گوش خدا نشه
این ثروته که آدمو آروم میکنه
این ثروته که دیگه دنبال این بچه بازی های که بقیه دنبالشن مثل اینکه اینو بخرم که ب بقیه فخر بفروشما
اونو بخرم که پزش رو بدم فلاان نیس
اونی که داره نیازی به اثبات چیزی نداره
اونی که ثروتمند مهمترین دستاورد این مسیرش ایمانی که بهش رسیده
اون آرامشی که از اینکه خدا توی دلش بهش رسیده
اونی که ثروتمنده اگه به بدترین اتفاقا هم بیونفته کفر نمیگه میدونه یه خدایی بالا سرش هست که اگه هواشو نداشت این همه مال بهش نمیداد
اونی که ثروتمند میدونه خدا دوسش داره که مثل همه ی پیامبراش بهش این همه نعمت داده
هم تراز اونا قرارش داده
اونی که ثروتمنده حال دلش خوبه دغدغه ی هیچی نداره از ثروت گذشته به خود خدا رسیده
دیگه دلش درگیر بچه بازی های بقیه نیس
از زندگیش لذت میبره حالش خوبه
و فقط سعی میکنه شکر گذار نعمت هاش باشه
اونی که ثروتمنده میدونه که چون توی زمینه علاقه اش پیش رفته و پیش میره رسالتش رو تا اون زمانی که خدا بهش عمر داده انجام داده
اگه کار کنه با ذهن آروم کار میکنه بدون حرص بدون طمع
اگه عبادت کنه با دل پاک و قلب روشن عبادت میکنه
اگه کسی ناراحتش کنه ازش میگذره چون میدونه این آلودگی هایی مثل کینه از نعمتها دورش میکنه
اونی که ثروتمنده لحظه به لحظه زندگیشو شکر گذاره
اگ از خودتون بپرسین که چه زمانی هایی بوده که من بیشترین حالت شکرگذاری رو داشتم
حداقل من اگه بخوام جواب بدم
میگم زمانهایی که پول اومده توی حسابم
سجده شکر کردم
احساس راحتی کردم
احساس نزدکی به خدا رو کردم
احساس اینکه یه خدایی هست که داره به فرکانس هام به دعاهام گوش میده رو کردم
حال دلم خوب شده
و خیلی ساده این موضوع توی این آیه خودشو نشون میده
اگه دقت کنید به متن آیه حضرت ابراهیم خیلی حواسش هست به حرف زندش
انگار مثلا ماها رفتیم پیش یه فردی که میدونیم یه باور عمیقی داره
میدونیم نباید خلافش حرف بزنیم
حضرت ابراهیمم انگار یه حالی مثل ترس میگه
خدایا این شهرو برای اونایی پر نعمت کن که به خدا رو روز قیامت ایمان دارن
نگفته برای همه
بازم با اینکه این قدر ابراهیم احتیاط کرده
خدا خیلی محکم میگه هرکی انکار کنه بهش بهره اندکی میدم
نگفته اصلا نمیدم
دقت کردید این همه آدمی که فقیرن که هیچ وقت اونقدر بی پول نمیشن که هیچی نباشه بخورن بالاخره خدا رزقشو میرسونه
اینجاهم به همین اشاره میکنه
نمیگه اونایی که کافرن بهشون هیچی نمیدم میگه بهشون بهره اندکی میدم
بهره اندک از نعمتها یعنی چی یعنی بی پولی یعنی فقر یعنی هشتت گره نهت بودن
یعنی بیچارگی
حالا کیا بیچاره ان اونایی که فقیرن
فقر و بی ایمانی کنار هم
ثروت و ایمان هم کنار هم
به قول حضرت علی
از هر دری فقر بیاد تو از همون در ایمان خارج میشه
اینا کسی میگه که وضعش توپ بوده توپپپ
و چه قدر این حرف درسته
از اون طرفم
ثروت و نعمت کنار خداست کنار ایمان
اصن انگار این خدای ما خوراکش اینکه پارتی بازی کنه واسه مومنهاس
کجای این قران ثروت و معنویت رو متضاد دونسته
اینا که همش در جهتشه
اصن ما کافر به قرآن
منطق خود ما چی میگه
چه زمانی یه نفر نهایت احساس نزدیکی به خدا رو میکنه
وقتی که همه میدونن که اون خدا ربه این دنیاس همه چیز دستشه
زمانی که اون خدا به این بنده مرتب نعمت میده دیگه
فک کن شما سه تا بچه داری یکی شونو بیشتر دوس داری به اون یه دونه بیشتر نمیرسی؟
حالا از نظر خدا کی بهش نزدیک تره اونی که تقوا داشته باشه
چی کار میکنه واسش؟
از لحاظ مالی بی نیازش میکنه
نه اینکه خدا واسه اون طرف پارتی بازی میکنه ها
نه
قانون این دنیاش اینکه اینجوری فرد با ایمان ثروتمندم باشه
و آخر آیه هم میگه
اونی که کافر هم این دنیا دهنش سرویس هم اون دنیا
خیلی مشخص دیگه
من بارها توی ایران دیدم میگن نه بابا ما هممون جامون بهشت
ماها که توی ایران بودیم اونقد بدبختی کشیدیم اون دنیا خدا میگه اینا خیلی بدبخت بودن اینا رو تو ایران به دنیا آورده بودم بذارید اینا برن بهشت
این جمله رو همون شنیدیم و خیلی وقت ها به شوخی میگن ولی واقعا باورشونه
غافل از اینکه الدنیا مزرعه الآخره
اگر این دنیا بدخبت باشی اون دنیا بدبخت تری
مگه نداریم آیه رو
که موقع مرگ فرشتگان بهش میگن روی زمین چه جوری زندگی کردی
میگن ما مستضعف بودیم میگن ما را توی سرمون میزدن
میگن بهشون مگه زمین خدا پهناور نبوده که مهاجرت کیید
حالا که اینقدر بزدل بودی حالا که اینقدر بد زندگی کردی
اون دنیا عزیزم خیلی بدتره
خونه خاله نیس
خدا به تو ذهن داده
مسخر تو کرده آنچه در زمین و آسمانهاس
بهت فرصت زنگی داده
و ازت انتظار هم داره
همینجوری الکی نیس
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا من رو مثل اون منافقهایی قرار نده که میومدن پیش پیامبر حرفهای قشنگ میزدن میگفتن ما ایمان آوردیم ولی وقتی که تنها میشدن طبق باورهای خودشون عمل میکردن
خدایا حرف و عمل منو یکی کن
دوستون دارم….
سلام به دوستان عزیزم
امیدوارم عالی باشید
امشب هم در جهت عمل به ایده ام
امیدوارم هدایت بشم به یه آیه عالی و سد شکن
اینم بگم که قرار نیس الزما این برداشت من درست باشه
آیه امشب:
الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَهً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿البقره: ٢6٨﴾
شیطان، شما را از تهیدستی و فقر می ترساند، و شما را به کار زشت امر می کند، و خدا شما را از سوی خود وعده آمرزش و فزونی رزق می دهد؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. (268)
با اینکه این آیه رو چندین بار خونده بودم
ولی واقعا شاهکاره
وقتی دیدمش دلم نیومد که ننویسمش
من تا الان قسمت اول این آیه رو دیده بودم که گفته بود خدا به شما وعده فراوانی و آمرزش میده و شیطان وعده فقر میده و به فحشا امر میکنه
ولی قسمت دومش رو بهش دقت نکرده بودم
اونجایی که میگه خدا واسع و علیمه
من از ریشه و س ع
رسیدم به این آیه
واسع یعنی گشایش دهنده یعنی وسعت دهنده
انگار مثلا یه چیزی گره خورده خدا خودش میاد بازش میکنه
خیلی حال خوبی داره این آیه
ما خدایی داریم که واسعه
معمولا این فعل با رزق میاد
و من دقت کردم دیدم که بعضی جاها با یشا هم اومده
اینا خیلی به هم ربط دارن
اون خدایی که کارش رزاق بودن
اون خدایی که به اون مورچه توی دل زمین تا ما آدمها رزق میرسونه
اون خدایی که این همه کهشکشان ها رو که ما پیشش یه نقطه ام نیستیم داره مدیریت میکنه
به راحتی میتونه رزق ما را گشایش بده
اگه ما توی مدارش باشیم
همین که بدونی ک آقا یه خدای داری که زور داره
بذارید اینجوری بگم
من تا قبل از اینکه با این مباحث آشنا بشم
احساس میکردم که این دنیا اینجوری که خدا عملا دستش بسته اس
هیچ کاری ازش ساخته نیست
و مثلا میگه فلانی رو من روی زمین خار میکنم همینجوری یه چیزی میگه
مگه اینکه یهو عذاب کنه وگرنه به غیر از عذاب و یا معجزه کار خاص دیگه ای ازش ساخته نیست
ولی این خدا اون دنیا دستش بازه اون دنیا دهن اون کافرا رو سرویس میکنه
اون دنیا پوست همه شونو میکنه
این دیدگاه اشتباه من بود
به قرآن احترام میذاشتم نه به خاطر اینکه کلام خداست و درسته
به خاطر اینکه مامان بابام بهم گفته بودن اینجوری باید عمل کنی
ولی الان
یه دنیای دیگه دارم از خدا میبینم
دنیای که توش همه چی دست خداس
حتی افتادن برگ یه دونه درخت
الان دنیایی رو دارم میبینم که همه سر جای خودشون قرار گرفتن
الان دنیایی رو دارم مبیننم که همه چی سر جای خودش به کسی توش ستم نمیشه
الان همه چی متفاوته توی این دیدگاه
حالا همون خدایی که همه چی دستشه
گفته آقا من واسع کار تو ام
من واسع مشکل تو ام
به شرطی که توی مشیت خدا قرار بگیره
اون کسی که مریض با احساس بدش اصن به خدا اجازه نمیده که مریضیشو درمون کنه
اون کسی که فقیره اصن با حس بدش اصن به خدا اجازه نمیده پولو وارد زندگیش کنه
همون خدای که از ما بیشتر میخاد ما به ثروت برسیم
این از این
اما قسمت اول آیه
اونجایی که خداوند میگه
شیطان به شما وعده فقر میده و امر میکنه به فحشا
و من هم به شما وعده فضل و آمرزش میدم
دلم از این میسوزه که این خدا که اینقدر خوبه اینقدر مهربونه
اینقدر خوبه که سر سوزن نمیخاد احساس گناه بده به کسی
(میتونس توی قسمت دوم بگه خدا هم به شما وعده فضل میده و شما را امر میکنه به پاکی
اگه قرار بود متضادش بیاد باید این میومد ولی مفهوم خدا اینجا اینکه اگه توی اون راه شیطونم رفتی مشکلی نداره تا زمانی که توی این دنیا هستی من تو رو میامرزم من از گناهت میگذرم اگه رفتی اون طرفی سرتو نمیبرم اون طرف به ضرر خودته اون طرف خودتو فقیر میکنه اون طرف خودتو کوچیگ و خار میکنه تو ثمره ی کار خودتو میگیری ولی من همیشه بخشنده ام من همیشه آمرزنده ام من همیشه هستم مثل یه مادری که ممکن بچه اش فوششم بده ولی کافی این بچه برگرده به سمت مامانش مادرش سریع میبخشه چه برسه به اون که خداست)
دلم از این میسوزه که این خدا فقط توی این دنیاس که این شکلی رفتار میکنه
ما یه مدت محدود توی این دنیاییم
هیچ کسی ام مجبورمون نمیکنه که مثبت فک کن که باید این شکلی فکر کنی
مجبور که نمیکنه هیچ
کسی دلم واست نمیسوزونه حتی همین استاد خودمون ته تهش میگه آقا راه درست این میخای برو میخای نرو
ولی موضوع خیلی عمقی تر از این حرفهاس
موضوع خیلی جدی تره
شاید توی این دنیا بشه با فقر گذروند
ولی اون دنیا چی
جهنمم میشه الکی گذروند؟
شاید این دنیا توی احساس بد بمونیم یه چهارتا بلا سرمون میاد
ولی اون دنیا چی ؟
و یه روزی میشه که شاید دست خیلی هامون از این دنیا کوتاه باشه
دیگه اصن فرصتی برای برگشت نداشته باشیم
چه قدر در حد خلیفه ی خدا روی زمین رفتار کردیم
از این همه نعمتی که خدا بهمون داده استفاده کردیم؟
از اینکه خدا مسخر ما کرده زمین و آسمون رو استفاده کردیم؟
از اینکه اندازه ی زندگی خودمون توی مسیر انعمت علیهم پیش بریم رفتیم؟
قطعا نه
حداقل برای من نه
کی میدونه تا کی زنده اس
واقعا خود من اگه مردم میخام جواب خدا رو چی بدم
یکی هست که اصن توی باغ نیست
مثل این همه آدمی که در به در به دنیا میان باورشونم اینکه سرنوشتشونم همین و میمیرن اونا که تکلیفشون مشخص
اما یه سری ها هستن که آگاهی دریافت میکنن مثل منو شما
چه قدر به این آگاهی عمل کردیم
چه قدر توی مسیر ثروت پیش رفتم
اینا سوالهایی که باید از خودم بپرسم
و بدونم که اگه بحث ثروت فقط مال این دنیا نیس
ما هم این دنیا هم اون دنیا
اگه بحث مهاجرت و قدم گذاشتن روی ترسهاته فقط مال این دنیا نیست
اگه اصن ما توی این سایت هستیم همه چیز این دنیا نیست
یاد اون آیه میوفتم که میگه
فرشتگان به هنگام مرگ میپرسن که توی دنیا چه جوری زندگی کردی میگن ما مستضعف بودیم
میگن مگه زمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنی
چرا وایسادی توی سرت بزنن
چرا باج دادی به صد نفر
چرا به خدا تکیه نکردی
چرا با خدا همراه نبودی
چرا بهش توکل نکردی
مگه خدا برات کافی نبود؟
حالا که اینجوری بودی بدون اون دنیا جایگاهت خیلی بدتره
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون منافق هایی قرار نده که زمان پیامبر اومدن گفتن که ما ایمان آوردیم ولی وقتی تنها میشدن طبق باورهای خودشون عمل میکردن خدایا کمک کن که من به اون گفته هام عمل کنم و توی این مسیر ثابت قدم باشم
دوستون دارم….
سلام به همه
امشب هم در جهت عمل به ایده ام میخام یه آیه دیگه از قرآن رو از زبان کتابی قرآن بیارمش به زبون خودمونی
امیدوارم هدایت بشم به یه آیه عالی
اینم بگم که اینا برداشت من از قرآن در این لحظه هست و قرار نیست صد در صد درست باشه
تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ ۖ کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ ﴿٨سوره الملک﴾
نزدیک است که از شدت خشم متلاشی و پاره پاره شود. هرگاه گروهی در آن افکنده شوند، نگهبانانش از آنان می پرسند: آیا شما را بیم دهنده ای نیامد؟ (۸)
امشب موقعی که داشتم یکی از فایل های دوره دوازده قدم رو میدیدم
این فایل در مورد بحث ثروت بود و چندین بار حواس من نا خودآگاه پرت میشد از فایل
مثل دوران مدرسه که معلم صحبت میکرد ولی من میرفتم توی عالم خودم
به خودم گفتم چرا باید حواسم پرت بشه توی شرایطی که باید پول در بیارم
یاد مثال استاد افتادم
استاد توی یکی از فایل های همین دوره میگفت فک کنید که شما لبه یه پرتگاه هستید دارید میوفتید پایین
میدونی اگه بیوفتی پایین صد درصد میمیری
توی یه همچین شرایطی دستو شده به یه خار میگری دست پر خون میشه ولی خودتو نگه میداری
با دندون سنگو نگه میداری که نیوفتی پایین
واقعا راس میگه
اونی که آماده ی آموزش باشه
اونی که تشنه باشه
سریع خودش مسیر خودشو پیدا میکنه
اونی ام که اینجوری نباشه هرچه قدرم بقیه بخوان بیارنش توی مسیر همون آشو و همون کاسه اس
وقتی این آیه رو خوندم به خودم گفتم اگه من همین الان بمیرم جایگاهم چی میشه
دیدم احتمالا منم باید کنار همین باشم
وقتی توی آیه میگه که آیا برای شما بیم دهنده ای نیامد؟
خب برای من که قرآن دم دستم بود
قبلا یه جوری خودمو اینجور موقع ها آروم میکردم میگفتم که خدا که شرایط منو میدونسته فلان
ولی وقتی منطقی و به دور از خیال فک میکنم
میبینم توی هر شرایطی که باشی مهم نیست مهم اینکه بخای از اون شرایط بیای بیرون
بارها شده برای من توی یه تایمی تونستم احساسمو خوب کنم اونقدر پول واسم اومده و
خیلی وقتهام نتونستم یا بهتر بگم اونقدر برام مهم نبود احساسمو خوب کنم برعکسش اتفاق افتاده
ولی اصل حرفم اینکه واقعا نکنه داریم با بهانه ها سر خودمون رو شیره میمالیم
چون پسفردا برای تک تک روزهای عمرمون که قرار بوده خلیفه ی خدا روی زمین باشیم
که قرار بوده دنیای خدا رو توی این روزها که یکی یکی میگذره جواب بدیم
برای یه همچین روزی آماده ایم؟
یا خودمون رو سرگرم کارهایی کردیم که فقط باعث میشه عمرمون بگذره
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون منافقهایی قرار نده که زمان پیامبر میومدن بهش میگفتن که ما به خدا ایمان داریم ولی بعد که از پیش پیامبر میرفتن طبق باورهای خودشون عمل میکردن
خدایا منو از این منافقها قرار نده و کمک کن که به گفته هام عمل کنم
دوستون دارم….
سلام به همه
امیدوارم عالی باشید
امشب هم در جهت عمل به ایده ام
میخام یه آیه دیگه از قرآن رو
از زبون کتابی قرآن
بیارمش به زبون خودمونی
اینم بگم که همه ی اینها برداشت من هستش و قرار نیس الزاما درست باشه
امیدوارم هدایت بشم به یه آیه توپ و سد شکن
قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِکُونَ خَزَائِنَ رَحْمَهِ رَبِّی إِذًا لَّأَمْسَکْتُمْ خَشْیَهَ الْإِنفَاقِ ۚ وَکَانَ الْإِنسَانُ قَتُورًا ﴿سوره الإسراء١٠٠﴾
بگو: اگر شما مالک خزینه های رحمت پروردگارم [مانند باران، اموال، ارزاق و…] بودید، در آن صورت از ترس [تهی دستی و کم شدنش] از انفاق کردن آن بخل می ورزیدید؛ و انسان همواره بسیار بخیل و تنگ نظر است.
میخاسم امشب روی باور مذهبی برم جلو
ولی خب تقریبا موارد تکراری شده بود واسم
چون که مضمون همشون تقریببا توی اون آیه هایی که قبلا بررسی کرده بودم اومده بود
تا اینکه رسیدم به این آیه و دلم آروم گرفت
خیلی قشنگه این آیه
میگه اگه شماها خطاب به کافران میگه ها
خیلی چیزها رو میرسونه ها
قشنگ باور مذهبی هم توش داره
داره میگه شما کافرها (نگفته شما مومن ها) توی آیه های قبلی قشنگ از ریشه کفر استفاده میکنه
گفته شما کافرها آدمهایی هستید که اینقدر فقرو دیدید اینقدر فقیرین
اینقدر کافران همیشه در به درن و بیچاره ان
که اگه کل خزاین خدا رو هم بهشون بدی
بازم اونا بخیلن
بازم اونا کسایی هستن که بخل میورزند از اینکه انفاقش کنند
یک
چه افرادی معمولا بخیلن
جوابش ساده اس اونی که ندیده اونی فقیره در به دره قطعا بخیل هم هست قطعا نمیتونه فراوانی خدا رو ببینه
دو
حالا اونایی که فقیرن چه ویژگی دارن
جواب ساده اس فقرا آدمهای کافری هستند و فقر ریشه خیلی از اشتباهات
ریشه خیلی از بی ایمانی هاس
به قول حضرت علی که میگه از هر دری فقر بیاد تو از همون در ایمان خارج میشه
کیا حالا ثروتمندن؟
معلوم نقطه ی مقابلشون
اونایی که راحت انفاق میکنند
اونایی که متقی هستن
اونایی که روی ذهنشون مسلطن
و جواب ساده اس اونایی ثروتمندن که ایمان دارن که مومنن
ثمره ی کل اینا چی میشه
ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس
به خدا من اگه بگم صد تا جا تا الان به این باور رسیدم دروغ نگفتم
اینم بگم که خیلی جاها گفته که یه سری ها با همون مال گمراه شدن
این درسته
ولی کسایی بودن که کافر بودن
و قول یه استادی میگفت
اون کسی که ثروتمنده و با ایمان
آدمی که امتحانشو پس داده
اصن یه جور دیگه بگم
یه آدم فقیر که صد در صد هم این دنیاش جهنمه و هم اون دنیاش
ولی اونی که ثروتمنده حداقل توی بازی هست
اونی که میگه ثروت بده به خاطر اینکه خودش نرسیده
و بعد از اون معیار هایی رو واسه ایمان داره که شاید اصن معیار های درستی از نظر قرآن نباشه
مثلا من با ثروتمندایی برخورد داشتم که شاید در ظاهر مشروب میخوردن
ولی آدم بودن به معنی واقعی کلمه
انفاق میکردن
پول براشون مهم اونقدر نبود
ایمان به خدا داشتن
توکل میکردن
با کسب و کار راه انداختن یه راهی رو باز میکردن که یه عالم آدم سر اون سفره نون بخورن
خب اینا ایمانه
خب اینا مصداق انسان خوب بودن از نظر قرآنه
خب اینا مصداق بهشتی بودن از نظر قرآن
خب مگه ما چی میخایم
اگه از من بپرسی اصل همه ی اینا میگم
من میخام هم توی این دنیا خوشبخت باشم
و هم توی اون دنیا
فقطم توی این دنیا یه راه هست
اون استفاده از همین کتاب قرآن که در واقع دفترچه دستور العمل ماست
ته صحبتم
واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس
توی این دنیا همه چی هست به قول استاد یه آشپزخونه ای که توش همه وسیله ای هست
حالا توی میخای کیک درست کنی
آیا میری سراغ نخود و لوبیا؟
میری سراغ گوشت و مرغ؟
نه میری سراغ وسایل خود کیک
میری سراغ آرد تخم مرغ وانیل
ما هم میریم سراغ اون آدمهایی که با ثروتمند شدن تونستن به خدا برسن
و وقتی که من به ثروت برسم بر خلاف فیلم ها تلویزینون و چیزهایی که به خورد ما دادن
هم آدم بهتری میشم
هم بیشتر با خودم توی صلح قرار میگیرم
هم آرامشم بیشتر میشه
هم اگه نماز بخونم میتونم با آرامش بخونم با توجه به خدا بخونم
وقتی حرف اینا میشه
واقعا برای خود من
این تجربه یاد بچگیم میندازه منو
اون موقعی که خدا رو فقط واسه خدا میخاسم
نه اینکه اینو بهم بده اونو بهم بده
این طبیعی ها
اصن خود خدا گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را
ولی وقتی ببینی خدایا توی قبل از اینکه اصن به یه سری چیزا تو فک کنی اونو بهت داده
اون موقع اشک میریزی و تسلیم اون خدایی میشی که این دنیا رو با قوانین ثابت و پایدار آفریده
قوانینی که تا آخر عمر میتونه منو و تو رو از لحاظ مالی بی نیاز کنه
حالا همه ی اینا به کنار برسیم به آخر آیه
خیلی خوبه ته این آیه
اینو از استاد یاد گرفتم که هرجا خدا از کلمه انسان استفاده کرد داره در مورد زات انسان صحبت میکنه
میگه انسان قتوره
یعنی چی برید سرچ کنید ریشه ق ت ر
این ریشه کلا چهار بار اومده
و برداشتی که من ازش داشتم یعنی اینکه انسان کلا انگار ذهنش سیاهه ذهنش فقیر
مثل همون جایی که میگه این دنیا متاع الفریب
یعنی این دنیا اگه یکم روی خودت کار نکنی فابریک ذهنت میره به سمت منفی ها
و چه قدر قشنگ
مصداق بارز خود منه لااقل
وقتی که رفتار های خودم رو آنالیز میکنم
میبینم خیلی این قسمتش در مورد من درسته
واقعا اون کسی که ذهنش فقیر باشه
یعنی اینکه کار شاقی نکرده
یعنی زور خاصی نزده
اگه ما خودمونو ول کنیم خود به خود فقیر میشیم
ولی اونی که ثروتمنده
یعنی تونسته یه سری کارها بکنه
یعنی تونسته مسیر تقوا رو تا یه حدی به اندازه پولی که در میاره تونسته این مسیرو بره
این همون که مصداق بارز ثروتمند شدن همیشه با ایمانه ها
این همون مصداق اون حدیث حضرت علی که میگه از هر دری فقر وارد بشه از همون در ایمان خارج میشه
اگه من بخام این جمله رو ادامه بدم میگم از هر دری هم پول وارد بشه از همون در ایمان وارد میشه
اصن یه لحظه همین الان فک کن به تجربیات خودت
کجاها نهایت شکرگذاری رو داشتی؟
اگه به من باشه من میگم اونجاهایی که پول اومده توی حسابم
و هر چه قدر از این مبحث بگم بازم کم گفتم
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو جزو اون کسایی قرار نده که اومدن پیش پیامبر گفتن ما با توییم ولی بعد از اینکه میرفتن تو خلوت خودشون هم مسیر بی ایمانی رو پیش میگرفتن خدایا کمک کن من جزو این منافقها نباشم و به گفته های خودم عمل کنم
دوستون دارم….
سلام به دوستان گرامی و استاد عزیز
امیدوارم عالی باشید
امشب هم در جهت عمل به ایده ام
میخام یه ایه دیگه از قرآن رو
از زبان کتابی قرآن بیارمش به زبون خودمونی
و سعی هم اینکه حتما توش باور مذهبی در مورد پول هم وجود داشته باشه
امیدوارم هدایت بشم به یه آیه عالی:
ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا ﴿٨﴾ ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا ﴿٩﴾ فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا ﴿١٠﴾
یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا ﴿١١﴾ وَیُمْدِدْکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا ﴿١٢﴾ مَّا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا ١٣ نوح
آن گاه آنان را آشکارا دعوت کردم، (۸) سپس آشکار و پنهان آنان را خواندم. (۹) پس [به آنان] گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره بسیار آمرزنده است. (۱۰)
تا بر شما از آسمان باران پی در پی و با برکت فرستد، (۱۱) و شما را با اموال و فرزندان یاری کند، و برایتان باغ ها و نهرها قرار دهد، (۱۲) شما را چه شده که [ربوبیت خدا را نفی کرده و در نتیجه از بندگی اش دست برداشته و] به عظمت و بزرگی خدا امید ندارید؟
وای که چه قدر آرامش بخش بود این آیه
نمیدونم چرا این همه سال این قرآن کنار من بود
ولی هیچ وقت نمیرفتم سراغش
نمیدونم واقعا
چه قدر خوبه
انشاالله که منم هدایت بشم با این کلام خدا
داستان این آیه ها
از اونجایی شروع میشه که نوح میرفته دعوت میکرده مردم رو
اونام هی انکار میکردن
توی آیه های قبلی میگه انگشت توی گوششون میکردن
لباسشون رو روی سرشون میکشیدن
برای اینکه حرف حق رو نشنوند
من کاری با این قسمتهاش ندارم گفتم که بدونید داستان چیه
من هلاک اون قسمتی ام که میگه
و شما را با اموال و فرزندان یاری کند، و برایتان باغ ها و نهرها قرار دهد،
خود خدا به نظرم توی این آیه مثل این همه آیه ای که من پیدا کردم
مثل اون آیه که گفت که اموال خودتون رو سفیه هان ندید اونا پایه و اساس زندگی شمان
توی این آیه ام مصداق بارز
ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس بیان شده
دیگه از این واضح تر
نوح میگه که بابا شماها ایمان بیارید به خدا
ثمره ی طبیعیش اینکه به برای شما پول میاد
بعد چه قدر قشنگ ببین گفته باران میاد
یعنی چی باران
من هیچ وقت کشاورزی نکردم
ولی عقل سلیم میگه که زمانی که بارون میاد
کار یه کشاورز خیلی راحتر میشه
شما میتونی کشاورز باشی
بری همون اول فصل یکم دونه بپاشی و یه شخمی ام بزنی ( قسمت ما- اقدامات عملی)
بعد بقیه اشو خدا واست با بارون انجام بده
خودش آبیاریش کنه مرتب
و بعد تو بیای مجصول رو برداشت کنی
از این ساده تر؟
و چه قدر خوب که میگه خدا شما رو یاری میکنه با پول اگه ایمان داشته باشید
و به شما باغهایی میده که پر از آبه
نهر توش جاریه
توی اون زمانی که شغل اغلب اشخاص کشاورزی بوده
اگه یه باغی طرف داشته باشه یا مزرعه ای که از وسطش آب هم رد بشه یه جور بی نیازی مالی دیگه
دیگه راحت ترین شکل ممکن دیگه
و چه قدر قشنگ میگه خدا
یاد اون آیه میوفتم که نمیدونم کجای قرآن بود ولی مضمونش این بود که
ما هیچ پیامبری رو نفرستادیم مگر این که قبلش اون شهر به درد درونی و بیرونی (فقر) افتاده بودند
یعنی پیامبره که اومده اون فقره حل شده
پیامبر معجزه کرده؟ نه
پیامبر با خودش ایمان رو آورده
که ثمره ی طبعیش اینکه به پول برسی
وقتی تو خدایی داشته باشی که اگه رزاقه
که وهابه
که بی نهایت میتونه ببخش
مگه به کسی اصن احتیاج پیدا میکنی
مگه به چیزی اصن احتیاج پیدا میکنی
مگه وهاب بودن خدا این نیست که به نهایت میبخشه
مگه سلیمان خدا را وهاب صدا نکرده
چه زمانی میشه این صفت را به خدا نسبت داد؟
زمانی که خدا مرتب در حال بخششه
اگه این همه ثروتی که مردم در حال استفاده ازش هستن و به خصوص پولی که وارد حساب خیلی از ثروتمندا میشه
ایده های پولسازشون که وارد زندگی شون میشه رو بشینی یه برندازی بکنی
میبینی که خیلی دارن از همون خدای من و شما همون صفت وهابیتش رو دریافت میکنند
این ماییم که این تایمی که خدا بهمون توی این دنیا داره رو
یا میتونیم هدرش بدیم و خسران دنیا و آخرت نصیبمون بشه
یا میتونیم به بهترین شکل استفاده کنیم ازش هم در جهت سپاسگزاری هم در جهت لذت های دنیوی
و هم اینکه با این مسیر آخرتمون هم تامین میشه
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت داده شده
خدایا منو جزو اون منافقهایی قرار نده که میومدن پیش پیامبر میگفتن ما باور داریم به خدا ما ایمان داریم به خدا
ولی وقتی برمیگشن به شیوه خودشون عمل میکردن
خدایا کمکم کن حرف و عملم در یه راستا باشه و مثل اونا نشم
دوستون دارم….