https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-12-06 04:48:042022-12-06 12:11:48سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 171
313نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استادان عزیز زندگی من استاد عیاس منش ومریم جان
استاد امروز زدم روی نشانه امروز من واین فایل ارزشمند اومد
الله اکبر الله اکبر الله کبر چند وقتی هست میخوام
تمرین جلسه 2دوره عزت نفس درمورد به صلح رسیدن وشناختن خود واهداف خود که البته تمرین جلسه 7دوره عزت نفس هم هست انجام بدم
وتا لین فایل اومد رفتم پلی کردم دیدم داره درمورد
شناخت وتعین هدف وشناختن کامل خود میگه اصلا استاد مو به تنم سیخ شد الله اکبر الله اکبر از این هدایت خداوند منم همین العان گفتم چشم من تسلیمم چسم انجامش میدم چشم
استاد من اصلا یه پاشنه آشیلم همین امروز فردا کردن هست که البته دارم روش کار میکنم و
درمورداین که مثلا قبلا خیلی خیلی فایل گوش میدم ولی قبلا عمل نمیکردم واقعا میگم اصلا عمل نمیکردم این گه میگفتین به خدا بسپارین ورهاش کنید واز زیبایی ها لذت ببرید وتوجه کنید به نکات مثبت قانون احساس خوب رو اجرا کنید خداوند بی برو برگرد هدایت میکنه بهتون میگه در بهترین زمان فقط رها باشد من خیال میکردم دارم انجام میدم اما نه عمل نمیکردم یه 2روز واقعا انجام دادم عمل کردم رها کردم وخداوند مو به مو داره با نشانه ها هدایتم میکنه چقدر لذت بردم خدایا 100هزار مرتبه شکرت به خاطر وجود استاد واین سایت الهی استاد هروز به خاطر وجودتون وسایت فوق العاده تون سپاسگزاری میکنم
بینهایت سپاسگزارم به خاطر سریال سفر به درو آمریکا وزندگی در بهشت واقعا سپاسگزارم استاد جان
سلام میکنم به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جون مهربونم و همه همسفر های سریال سفر به دور امریکا
از خداوند مهربون سپاسگزارم که هدایت شدم به تماشای این سریال
و نمیدونم چقدر بتونم عواطف ام رو ابراز کنم در رابطه با تجربه زیبایی که از طبیعت داشتم.
از خداوند میخوام خودش به جای من صحبت کنه.
من تقریبا 1 سالی میشه که توی پارک کوهستانی نزدیک به خونمون پیاده روی میکنم و همیشه خانواده ام منو ترد میکردند بابت اینکه یه دختر تنها چه دلیلی داره پیاده توی این کوه و کمر ها برای خودش بچرخه و من رو به شدت میترسوندند که تو اتفاق برات میفته و …
علت اینکه اینها رو میگم این هستش که خانم های زیادی اند که شرایط خانوادگی شون شبیه به منه و میخوام بهتون بگم اگر شما هم مساله منو دارید حل شدنیه کافیه مدار مون تغییر بدیم.
خلاصه مدتی سر طبیعت رفتن من تو خونه بحث میشد و من بازم دست نمیکشیدم و بهشون میگفتم شما باورهای محدود دارین و خداوند محافظ منه.
تا اینکه خداوند به من الهام کرد که عاطفه تو خودت در وجودت ترس از طبیعت داری که خانواده ات هم مخالفت میکنند تو خودت در اعماق وجودت میترسی. چون از مسیر هایی تردد میکنی که توی کوهستان شلوغ تره.
زمانی که از ترس ام رد شدم و رفتنم تو دل طبیعت از جاده های خلوت برام بدیهی شد عکس العمل خانوادم هم تغییر کرد
طوری که اگر یه روز نمیرفتم میگفتن عاطفه چرا نمیری پیاده روی و من مات و مبهوت از اثبات قوانین نگاه شون میکردم.
چرا اون ها عوض شد رفتارهاشون ؟ چون مدار من عوض شده بود. مدار چطور عوض میشه؟ با تغییر افکار
کد امنیت کاشتم تو ذهنم
گفتم همه جای این طبیعت امن هست.
خلاصه اینو بگم که همین امروز که این فایل تماشا کنم یه لحظه با خودم گفتم فایل استوپ کنم و برم به دوستم زنگ بزنم و باهاش برم چشمه. (من از مسیر چشمه که بسیار دورتر مسیر هروزم بود ترس داشتم و برای رفتن به چشمه همیشه یکنفر با خودم میبرم)
که همون موقع تو فایل استاد گفتند : “اگر با کسی بری طبیعت تجربه خوبیه اگر تنهایی بری فوق العادست ” عاره تقریبا همچین جمله ای گفتند
منم با خودم گفتم عاطفه خداوند داره هدایت ات میکنه که تنهایی بری چشمه و ترس هات رو بریزی. تو قبلا یبار ترس ات از جاده های کوه ریخته مطمعن باش ترس ات از مسیر چشمه هم میریزه.
منم بعد دیدن فایل کارامو کردم رفتم کوه. تا درب اتاقم بستم اومدم بیرون چشمم خورد به عصای کوه نوردی ام. جالبه این عصا رو من روزهای عادی نمیبرم وقتی ناگهان چشمم بهش خورد متوجه شدم جهان هستی داره همراهی ام میکنه. عصا رو برداشتم و گفتم سپاسگزارم ازتون (خطاب به الله)
خلاصه من رفتم و تریل که همیشه تو ذهنم ازش میترسیدم رو واردش شدم. باورتون میشه پاهام چنان اولش میلرزید. اما گفتم من هدایت میشم.
من رفتم به چشمه و اونجا جاتون سبز مهمان دو نفر از دستان خداوند شدم و از آب چشمه چای درست کرده بودند. کنار چشمه مراقبه کردم و تو دلم گفتم منکه توی آب باریک چشمه مثل استاد و مریم جان شرایط آبتنی ندارم اما دست و صورتم رو میشورم.
و همیشه بابت کرم های آرایشی دست من بسته بود که بیرون از خونه اب به صورتم بزنم اما آنقدر راحت صورتم شستم که یک حس آزادی فوق العاده ای داشتم.
برگشتنی هم از خدا هدایت خواستم که از چه راهی برگردم و خداوند از تریل جدیدی هدایتم کرد که خدااای من اینجا جایی بود که دوباره با ترس هام روبرو شدم
تقریبا 4 عدد سگ جلوی من ظاهر شدند و پارس میکردند.
من با خودم گفتم عاطفه یادته بارها و بارها از اشخاص حین پیاده روی سوال کردی و اونها گفتند سگ های کوه کاری بهت ندارند.
یادته خانم شایسته چند قسمت قبل گفت ما در مدار درستی هستیم و خرس ها بخش زیباشون برای ما بر انگیخته میشه ؟
این ها با خودم مرور میکردم و آرام آرام به سگ ها نزدیک تر شدم سپس پارس شون متوقف شد و حتی یکیشون انقدر فرندلی بود که دوست داشت همراهم بیاد.
وقتی ازشون گذر کردم بغض کرده بودم و فقط سپاسگزاری میکردم حس میکردم که ظرف وجودم بزرگتر شده. میدونید چه حسی داشتم؟ حس استاد عباسمنش که در کتاب رویا هایی که رویا نیستند گفتند وقتی از چادر درومدند و به ترس شون غلبه کردند آواز میخوندند و سپاسگزاری میکردند منم دقیقا همون حس زیبا و ملکوتی داشتم
گفتم دیدی عاطفه ؟ دیدی وقتی از خونه زدی بیرون با سرسپردگی و توکل به الله بیرون اومدی و تنهات نزاشت ؟
حالا حساب کن عاطی جونم چقدر ترس های الکی تو وجودته که اون طرف ترس ها موقعیت های بی نظیری در انتظارته.
ترس هایی که وهم اند و بخاطر ورودی هامون شکل گرفتند.
عاطفه چقدرررر ما تو وجودمون شرک هست و وقتی این شرک ها رو میشکنیم چقدررر بزرگتر میشیم.
این تجربه همین امروز من بود و دوست داشتم که باهاتون به اشتراک بزارم.
تو کوه بلند بلند میگفتم احساس میکنم انسان دیگه ای شدم
خیلیا هستند از سگ نمیترسند موضوع سگ نیست. موضوع گذر از ترس هست. وقتی انجامش میدی تو دیگه اون آدم قبل نیستی. رشد کردی، بزرگتر شدی.
ظاهرش یه پیاده روی ساده بود اما درون من غوغا بود. ایمانی که بیشتر شد.
زیبایی هایی که تو تریل جدید میدیدم که ماه ها بابت ترس هام ازشون محروم بودم.
این مهم رو تداعی میکنه که چقدر فرصت های زیبا و شگفتی هایی توی این جهان هست که ما بواسطه ترس هامون ازشون محروم هستیم.
وقتی از کنار اون صخره های با عظمت رد میشدم و زیبایی هاش رو تحسین میکردم حس میکردم خداوند داره باهام صحبت میکنه. حس میکردم میگه عاطفه این سیاره رو ما به مسخر تو انسان کردیم چرا میترسی و ازش استفاده نمیکنی.
من عادت کامنت نوشتن ندارم اما گفتم عاطفه شاید یکنفر فقططط یکنفر کامنت تو رو بخونه و الهام بخش اش بشه. شاید دختری یا خانمی هست که عزیزهاش اجازه تنها اومدن به طبیعت بهش نمیدن اشکالی نداره اگر نمیتونی کمپ کنی همین که تو پیاده روی ات رو توی جاهای ناشناخته انجام میدی هم غلبه بر ترس هات و خلوت در دل طبیعت با خدای خودته. همونجا هم الهامات هست نه الزاما کمپ کردن.
از همین جا از همین نقطه که هستیم وقتی مدار مون تغییر میدیم لاجرم انسان های اطراف مون تغییر میکنند و اجازه رفتن به طبیعت رو جهان هستی برامون میگیره. و اون عزیزان مون هم بهمراه تغییر افکار ما، تغییر میکنند.
وقتی از همین نقطه کنونی حرکت کنیم (ماهایی که عزیزان مون اجازه کمپ کردن بهمون نمیدن منظورمه) وقتی حرکت کنیم و همین رفتن به دل طبیعت در ساعات محدود انجام میدیم. جهان هستی جسارت و اشتیاق ما رو که میبینه لاجرم هدایت مون میکنه که ما هم بتونیم کمپ کنیم. این قانون بدون تغییر خداونده که : هر آنچه رو واااقعا با تمام وجود بخوای و براش حرکت کنی با همین امکانات کنونی ات، بهت خواهد داد.
اگر با خودمون بگیم خب ما که اجازه کمپ کردن بهمون نمیدن پس بیخیالش، اونوقت جهان اون اشتیاق رو در ما نمیبینه و راهش برامون باز نمیشه.
ما بااااید حرکت کنیم چون حق طبیعی مون هست که به رب مون متصل بشیم و ازش شهودات دریافت کنیم به همین دلیل ساده و منطقی که ما بنده ایشون هستیم.
هیچ ایده ای نداشتم برای مطالبی که نوشتم. اصلا نمیدونستم انقدر کامنت طولانی میشه. مطمعنم کسی که احتیاج داشته باشه به این مطالب هدایت میشه. منم بارها و بارها از طریق کامنت های بچه ها هدایت شدم و بازم احتیاج دارم به کامنت های دوستانم چون معتقدم خداوند گاهی از طریق کامنت ها انتخاب میکنه که باهام صحبت کنه.
ممنون از کامنت زیبات امروز هدایت شدم به این فایل و این فایل نشانه برام اومد
و چقدر خدا از طریق کامنت شما با من حرف زد
واقعا از این که تجربه ات را به اشتراک گذاشتی ازت ممنونم
انگار یک راهکار جلوی من گذاشتی
من هنوز فایل را ندیدم و اول از همه کامنت شما توجه منو جلب کرد ممنون ازت چون باعث شدی که به من این ایده را بدی که منم برم پارک جنگلی نزدیک خانه مان و پیاده روی کنم و نترسم از تنهایی و چقدر این ایده خوبی است
امیدوارم همیشه موفق باشی بازم ممنون برای اشتراک گذاشتن این تجربه ات:)
درود بر همه دوستان هم فرکانسی و خدا قوت به استاد عباسمنش و همسر گرامی شون
بهت تبریک می گم عاطفه خانم بابت جسارتی که داشتی آفرین به شما که اینقدر زیبا این کامنت رو نوشتی و طبق صحبتی که داشتی این کامنت شاید برای یکی نشانه ای باشه اون یک نفر من بود که خداوند منو به این صفحه هدایت کرد امروز حالم یه خورده خوب نبودم و احساس می کردم هیچ کاری ازم بر نمیاد و کلا قفل شده بودم یعنی 2 روزه هیچ فعالیت مثبتی نداشتم و از رفتار خودم ناراضی بودم چون احساس می کردم زمان رو دارم بیهوده از دست میدم و امروز روی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن زدم که این صفحه اومد فقط متن رو خوندم و فیلم رو ندیدم کامنت ها رو نخوندم اینو بگم این چند روز یکی بهم می گفت برو به دل طبیعت گفتم خودشه سریع آماده شدم و دیگه ادامه ندادم کامپیوترم رو روشن توی همون حالت و صفحه گذاشتم و رفتم پارک جنگلی نزدیک خونمون و وقتی برگشتم و یه شام خوردم و حالم بهتر شده بود وقتی اومد پشت سیستم فیلم رو دیدم بعد کامنت شما رو خوندم اصلا ایمانم خیلی بالا رفت و گفتم خدایا شکرت بابت این هدایت و قلب پاک عاطفه خانم که این کامنت رو برا من نوشته بود من آدم نترسی ام و خیلی وقت ها خانواده میگن تو سره نترسی داری مراقب خودت باش و وقتی کامنت رو خودم گفتم باید چندباری برای خودم کمپ بزنم و به قول استاد از خدا طلب هدایت و تصمیم درست رو بخوام. خداروشکر بابت این سایت الهی و دوستان هم فرکانسیم . خدایا می دونم هوای همه مون رو داری دمت گرم که درمسیر هدایتیم و در این سایت الهی هستیم. شاد باشید
سلام صبح دل انگیز همه بچه های سایت بخیر و شادی واقعا ممنونم ازت دوست عزیز
از وقتی که دیدی مشکل درون خودته و مدارتو عوض کردی اطرافیان هم به طرز عجیبی تغییر کردن!عجب!…
خدارو صد هزار مرتبه شکرش بابت این هدایتگریش و دستانش انقد راحت پله پله هدایتت میکند مشکلس داشتم و راه حلش را هم گرفتم واقعا ممنونم و موقع نتیجه بازهم میام تو سایت وکامنت میزارم و از لطف های خداوند میگویم
همین الان کامنت شما رو خوندیم ، اشک اومد توی چشمام و گفتم جواب کامنت بزارم براتون ، دقیقا اون حس رو با تمام وجود گرفتم چون تجربه اش کردم ، چقدر خوبه این قوی شدن ،قدرتی که در وجود مون بوده و حالا کشفش کردیم ، به قول آمریکایی ها I’m not the same guy ( من دیگه اون آدم قبل نیستم ) ، تبریک میگم بهتون و تشکر میکنم از استاد عباس منش که دست خدا شد برای من و شما که باعث شد جسارت در درون ما بیدار بشه
من چقدر لذت بردم از خوندن کامنت تک تک شما.چه قدر زیبا تجربیات تون رو با کلمات با ما به اشتراک گذاشتین.
من عاشق طبیعتم .من عاشق جنگل و دریا و دریاچه و ابشار و رود رودخانه و …. ام.چند وقت پیش با ماشین خودم تنهای تنها به شمال کشور زیبامون سفر کردم.جالبه اصلا تجربه رانندگی در جاده را نداشتم.قبل از سفر به شمال فقط من به اندازه 2 یا سه ساعت تجربه داشتم.همیشه رانندگی در مسافت های طولانی برایم یک غول وحشتناک بود و می ترسیدم و این ترس باعث شده بود که هیچ قدمی برندارم ولی خداا رو شکر اقدام کردم و فقط و فقط کمک و لطف خدا بود که کمک کرد.یک سبد خوراکی و شیرینی و تنقلات و یک عدد فلاکس چای.هر جا دوست داشتم می رفتم .هر زمان دوست داشتم می رفتم .شب روز و…. و مکان هایی که خاطره داشتم هرچند دور بود ولی برنامه ریزی می کردم و می رفتم. هر جا دوست داشتم نگه می داشتم و خوراکی می خوردم و خستگی می گرفتم.بسیار باعث شد عزت نفسم بالا بره.دیگه هیچ گونه ترسی از جاده و رانندگی و ….. ندارم.خدا رو هزاران بار به خاطر این جسارتم شکر می کنم.
باید قدم برداریم و خودمون رو بسپاریم به خدا .خودش همه چیز را برا ادم ردیف می کنه.
خدا رو شکر که دیدن این فایل باعث شد شور و انگیزه مسافرت در من ایجاد شود و باعث شد تا هم از شغل نادلخواهم استعفا بدهم و هم به یک سفر فوق العاده به شهر بندرعباس و جزایر قشم و هرمز بروم و چه تجربیات فوق العاده ای داشته باشم
تجربه مسافرت 20 ساعته با اتوبوس از مشهد به بندرعباس و لذت بردن از زیبایی های مسیر و گوش کردن فایل های استاد
تجربه پیاده روی در بلوار ساحلی زیبای بندرعباس و رفتن به مراکز خرید بزرگ
تجربه سفر با اتوبوس دریایی به جزایر قشم و هرمز
تجربه پیاده روی در بازار های قشم و درگهان و دیدن اون همه اجناس با کیفیت و فوق العاده و درک بیشتر فراوانی جهان
تجربه خوردن قلیه ماهی برای اولین بار که بسیار خوشمزه هم بود
تجربه پیاده روی در کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک جزیره هرمز و گشت و گذار در مناطق مسکونی و راه رفتن روی دیواره پشتی قلعه پرتقالی ها که دو طرفش آب دریا در تاریکی شب و با کمک نور موبایل(عجب هیجان و استرسی داشت)
گشت و گذار با موتور یکی از بومی های جزیره که انسان بسیار شریف و فوق العاده ای بود و تمام نقاط دیدنی جزیره را به من نشان داد و درباره شان برایم توضیحات بسیار ارزشمندی داد
اجاره کردن سوئیت از افرادی شریف و درستکار با قیمت مناسب در بندرعباس و درگهان و هرمز
آشنایی با کلی انسان فوق العاده که مثل دستان خداوند در طول سفر به من کمک کردند و به مکان های زیبا و جذاب هدایتم کردند
خریدن لباس های خوش طرح و رنگ برای خودم و بخشیدن لباس های کهنه و قدیمی ام که بلا استفاده در کمد مانده بودند
خریدن هدیه برای روز مادر از یک مغازه در قشم و آشنایی با صاحب آن مغازه که انسان فوق العاده ای بود و بسیار به من کمک کرد
خدا رو شکر میکنم بابت این سفر فوق العاده و تمام افراد و تجربیاتی که در طول این مسافرت داشتم که به بزرگ شدن شخصیتم و افزایش اعتماد به نفسم بسیار کمک کرد
و سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته که این ایده را با ما در میان گذاشتند
من امشب در تاریخ 1402,10,24ساعت دوازده و پنج دقیقه شب یعنی کلا پنج دقیقه هست که از شروع روز بیست و چهارم گذشته از خداوند درخواست میکنم که منو به مسیر و راهی هدایت کنه و شرایط را برام فراهم کنه تا بتونم برم تنهایی چند روزی را در طبیعت بمونم و به خودشناسی و خداشناسی عالی برسم و جواب خیلی از سوالات خود را دریافت کنم و یک تجربه عالی با رشد عالی را کسب کنم و بعد هم بیام از نتایج برای شما بنویسم
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و تمااامی دوستانم
چقدر زیبا به این فایل هدایت شدم چقدر زیبا بود. اون طبیعت دقیقا فقط شما بودینو طبیعت خداوندو خود. خداوند اون برگ ها اون درختان زیبا اون درختای که افتاده بودن اون نور زیبا که از لای برگ درختان نمایان شد. اون آب زلال و شفاف و روان چقدر زیبا بود خدایا شکرد اون ساعت زیبای استاد و اون ساعت زیبای خانوم شایسته که ست شده بود با رنگ غذاا
استاد من دقیقا پلن ریختم برای این تنهاییا عاشق این تنهایا شدم و از خداوند این تنهاییا رو خواستم برم تو تنهایی خودم با خدا با کلام لله که توی دوره های استاد هست عاشق این شدم و همین هفته هاس به این هدفم هدایت بشم به کمک یاری لله
فردا شب آغاز سال میلادی 2024 و من امسال تصمیم گرفتم در آرامش و به دور از هیجانات این روزها مشغول نو کردن درون خودم باشم و چقدر از تصمیمم راضی و خشنودم
خدایا بینهایت سپاسگزارتم
با دیدن این فایل و صحبت هایی که شد ، یه مرور اجمالی به زندگی ام انداختم تا ببینم کجاها با خدا مشورت کردم و کجاها روی عقل خودم حساب کردم ؟؟!!!
و البته الان که اون شرایط گذشته و من با دید وسیعتری میتونم موضوع رو ببینم و نتایج تصمیمات مشخصه ، میشه با ایمان بیشتری به حساب کردن فقط روی تنها قدرت و علم جهانیان رسید
تا اونجایی که ذهنم یاری میکنه ، من بیشتر خواستم و خداوند اجرا کرده ، خیلی بصورت مشورتی نبوده در تصمیمات بزرگ
مثلا ازدواجم ، طلاقم ، بچه دار شدنم ، مهاجرتم
فقط در مورد های سرمایه گذاری و جابه جایی پول بوده که با خدا همیشه مشورت کردم
و در 90 ٪ شرایط که به حرف خداوند عمل کردم به نفعم تموم شده و گاهی که جاهل شدم و احساسی تصمیم گرفتم یا از روی حرص و طمع بوده نتیجه ام خب واضحه دیگه
البته قبلا که قانون و نمیدونستم ، بخاطر احساس رفاقتی که با خدا داشتم و باور داشتم خدا همیشه همراهمه
این باور هم از زمانی برام بوجود اومد که
10 سالگی مامانم از بابام جدا شد و من بخاطر نبود مامانم و اون خلا عاطفی ام و غروری که داشتم به خیال پردازی با کتاب خوندن تنهایی کودکی مو پر میکردم
کتاب هایی که خونده بودم از بچه های بی سرپرست و ی جورایی چون تنها بودن خدا براشون پدر و مادرشون میشد و منم این متد پیاده کردم در زندگی ام ، هر جا خواسته یی داشتم که فکر میکردم غیرممکنه سریع از خدا میخواستمش و اتفاقا خیلی هم زود اجابت میشد
میگفتم خدا هم مادرمه هم پدرمه و هم رفیقم
بعد این باورم داشتم که هرچی بیشتر مظلوم باشم خدا بیشتر دوستم داره چون خداوند دوستدار مظلوم هاست
و جالبه که داستانهای مظلومیتم و با آب و تاب برای همه تعریف میکردم طوری که سنگدل ترین آدم ها هم گریه شون درمیاومد .
واقعا بزرگترین سپاسگزاری من اینکه متوجه قانون شدم
حالا چرا در مورد موارد مالی بهم ظلم نمیشد ؟؟
چون باور داشتم من آدم خوش روزی هستم و چون خدا دوستم داره اجازه نمیده کسی حقم و بخوره و بهم ظلم کنه اما دقیقا در مورد مسائل احساسی و عاطفی برعکس بود
فکر میکردم هرچی بیشتر مظلوم باشم خدا بیشتر دوستم داره !!!
و طبق قانون جهان به هر چی توجه کنیم از جنس همون فرکانس و در زندگی مون افزایش میدیم
من همیشه عاشق طبیعت بودم اون موقع هم که ایران بودم همیشه تا فرصت میشد میزدم به دل جاده و طبیعت
اینجا هم که کلا بهشته همه جاش
از در خونه میام بیرون در چند قدمی خونه جنگل ها و دریاچه هایی داره که بینظیره
خداروشکر
اتفاقا امروز فایل 7 عزت نفس و گوش دادم و اول فایل که مریم جان اشاره داشت به این دوره ارزشمند ، از این همزمانی یک لبخند بزرگ زدم
و صبح به این موضوع فکر میکردم که چقدر خوبن کامنت ها و چقدر درس و نکته داره ، که استاد هم در این فایل به نوشتن کامنت اشاره کرد
خدایا بینهایت از تو سپاسگزارم
ایشالا که سال 2024 برای همه سالی سرشار از خیر و برکت باشه و در مدار نزدیکتر به خداوند قرار بگیریم
به نام الله یکتا هدایتگر به سوی زیباییها و فراوانی
با عرض سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز که هر دو در مسیر رشد و تکامل و موفقیت در تمام جنبههای زندگی هستید
خداوند رو بینهایت سپاسگزارم به خاطر هدایت شدن به این مسیر و این سایت و آشنایی با این انسانهای فوق العاده و فرشتهای که همیشه آرامش میگیرم با گفتههای شما و رهنمودهای شما
من یاسر خدابندلو هستم از بچههای دوره 12 قدم که به تازگی وارد دوره فوق العاده احساس لیاقت شدم و در جلسه پنجم هستم
تا حالا چندین بار جلسات پنجم و جلسه تکمیلیش رو گوش کردم و راجع بهشون خوندم و تمرکز کردم
اما امروز هدایت شدهام که این جلسه از جلسات فوق العاده سفر به دور آمریکا رو گوش کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم
این جلسه در مورد سفر به طبیعت و آشنایی با خودمون و خودشناسی و زمان گذروندن در طبیعت بود که نتایج فوقالعادهای رو در بر خواهد داشت
خیلی خیلی خوشحال شدم خیلی خیلی الهام گرفتم خیلی خیلی فکر کردم از یکی دو ساعتی که فایل رو شروع کردم و تموم کردم تا به الان که دارم این کامنت رو مینویسم
این چیزهایی که گفتین راجع به اینکه چقدر به دل طبیعت سفر کردین اونم تنهایی و چادر زدین و چندین روز رو در اونجا سپری کردین که اوایل به صورت تنهایی بود و البته با دوستان یا عزیز دل خودتون هم تجربه کردید از این تجربیات فوق العاده هم به من و به میلیونها نفری که قراره این فایل رو ببینند و دیدن گفتید
نکات فوق العادهای بود که من هر چقدر فکر میکنم باز یادم میاد و دوست دارم که به زبان کلام بنویسم تا بمونه به یادگار هم برای خودم و هم برای افرادی که ممکنه این فایل رو ببینند یا کامنت من رو بخونند
از جمله مواردی که خیلی برای من جالب بود این بود که شما خیلی با خودتون در صلح هستید و خود ارزشمندی خودتون رو جدا کردید از نظر و دیدگاه دیگران و دیدگاه دیگران برای شما خیلی کم اهمیت شده میتونین خیلی راحت زندگی شخصی خودتون با عزیز دلتون رو به نمایش بگذارید و سبک شخصی زندگی خودتون رو به ما بگین تا اینکه ما هم برامون عینی و واضح بشه ک چقدر عالی میشه به سبک قوانینی که توی دورههای مختلف داریم یاد میگیریم زندگی کنیم و لذت ببریم
همین که از حضرت محمد، پیامبر عزیزمون مثال زدید که ایشون هر سال یک ماه رو به غار حرا میرفتند و اونجا خودشون با خدای خودشون خلوت میکردند خداوند رو عبادت میکردند خواستههاشون رو مطرح میکردند و الهامات رو خیلی واضحتر دریافت میکردند زبان خداوند رو خیلی بهتر میفهمیدند خودشون رو خیلی بهتر میشناختند و البته نتیجه این رشد شخصیتی و مداری و فرکانسی و باوری در ایشون نتیجه همین عزلت گزینی و خلوت کردن با خودشون در این مکان که البته بیابانی بود که در اون یک کوه و غاری بود که ایشون به صورت تنهایی یک ماه در اونجا سپری میکردند
هرچند که من تجربه همچین خلوت کردن با خودم رو در دل طبیعت یا بیابان یا جنگل ندارم ، اما به نظرم از تعریفات و توضیحاتی که شما دادین خیلی میتونه جالب باشه و حتماً از خداوند میخوام که من رو در این مسیر هدایت بکنه که به این خواستم برسم و مطمئنم که این خواسته من محقق میشه زمانی که از لحاظ مالی و زمانی آزاد بشم و بتونم همچین سفری رو به دل طبیعت و البته با خلوت کردن با خودم سفری رو به درون خودم داشته باشم
و این کار چه ترسهایی رو که از ما میگیره، ترس از تنها بودن چندین روز در دل طبیعت ،ترس از شب و تاریکی، ترس از حیوانات ریز و درشت و درنده و غیر درنده، ترس از مواردی که غیر واقعی هستند، و همه و همه به نظرم یه کاری که خیلی از ترسهای ما رو از ما جدا میکنه و همین باعث میشه که وجود ما بزرگتر بشه و اعتماد به نفس ما و عزت نفس ما بیشتر بشه برای اینکه ترسهای بیشتری رو در زندگیمون پشت سر بگذاریم و ازشون رد بشیم
و البته ظرف ما رو آماده میکنه برای ورود نعمتهای بیشتر که میتونه با الهام شدن ایدههایی جدیدتر و البته با واضح شدن الهامات همراه باشه
خیلی میتونه ما رو با خداوند درون خودمون آشنا بکنه و بتونیم زبان خدای درون خودمون رو بیشتر بشناسیم، بتونیم ازش درخواست بکنیم و زمانی که درخواست ما رو پاسخ داد بیایم اون رو بنویسیم و بنویسیم و بنویسیم، و در نتیجه این کار میتونیم جواب خودمون رو و یا حتی بیشتر از پاسخ خودمون رو بگیریم و این سفر همه جانبه باعث میشه که بعد از اینکه از این سفر برگشتیم خیلی راحتتر و جسورتر و شجاعانهتر مطمئنتر و با اعتماد به نفس و اطمینان قلبی تصمیمی رو که بهش شک داشتیم رو انجام بدیم و یا تصمیم جدی بگیریم و بهش عمل کنیم
چیز دیگهای که خیلی برای من جالب بود این بود که تونستین بعد از البته دوره قانون سلامتی این محقق شد دیگه ،این که میتونین خیلی راحت دو سه ساعت پیادهروی بکنین بدون خستگی و در اون هوا در بین انبوهی از جنگلهای زیبا بگردین لذت ببرین
و اینکه یک همراه فوق العاده و همفکر و هم فرکانسی دارین که خیلی خیلی داشتن همچین فردی توی زندگی زیباست
و اینکه خیلی راحت و بدون احساس سرما و شایدم احساس میکردین ولی چون به قول خودتون بدنتون در حال یا البته در حالت تعادل قرار داره خیلی راحت تونستین تو آب بپرین و شنا بکنین خیلی هم برای من جالب بود که قبلش با لحن طنز گفتین بسم رب الشهدا و صدیقین بسم الله قاسم الجبارین، و بعدش پریدین تو آب حسابی کیف میکردین و منم از دیدن این فایل لذت میبردم و میخندیدم و خودمو تو اون حالت با عزیز دلم تصور میکردم
و اون ساعت مچی فوق العاده از مارک کاسیو که ضد آب بود و اون همه امکانات داشت ،میشد ازش برای قطب نما دماسنجژ جی پی اس و خیلی از امکانات دیگه استفاده کرد
این جنبه دیگه از راحتی با خودتون هم برای من خیلی جالبه که یه گردنبند طلایی زیبا به گردنتون بستین چیزی که من خیلی دوست دارم ینی چقدر دارم به خود واقعیم نزدیکتر میشم قلبم داره خواستههای خود واقعیم رو به من میگه و خداوند هم من رو مطمئناً در این سمت هدایت خواهد کرد
خیلی ممنونم بابت این جلسه فوق العاده خیلی دوستتون دارم موفق و پایدار باشید
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خدایا شکرت سریال سفر به دور آمریکا فقط درس و زیبایی است که میشود دید و لذت برد و از آگاهی استاد ارزشمند درسهای زیادی یاد گرفت و من موافق این تنهایی که در دل طبیعت با خودم هستم این را لازم و واجب میدونم که باید تجربه کنم را باید انجام دهم و حتماً این کار را میکنم خدایا شکرت جنگل سرسبزی درختان کاج بلند و جاده خلوت و دنج و برگهای پاییزی و رویایی چقدر فوق العاده بود و تجربه که استاد در مورد جای خلوت با خودمون انجام دهیم را دوست دارم آن را تجربه کنم چون شناخت خود و اهداف من و با پا گذاشتن روی ترسهایم خیلی کمک میکند که طبیعت برای من الهام بخش باشد چون تنهایی کمپ کردن با خود ذهنم را بازتر برای هر کاری میکند و با خدا مشورت کردن در هر تصمیمی که میگیرم از خدا هدایت را میشود دریافت کرد و تغییرات را در خود میتوان بهتر داشته باشیم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام استادان عزیز زندگی من استاد عیاس منش ومریم جان
استاد امروز زدم روی نشانه امروز من واین فایل ارزشمند اومد
الله اکبر الله اکبر الله کبر چند وقتی هست میخوام
تمرین جلسه 2دوره عزت نفس درمورد به صلح رسیدن وشناختن خود واهداف خود که البته تمرین جلسه 7دوره عزت نفس هم هست انجام بدم
وتا لین فایل اومد رفتم پلی کردم دیدم داره درمورد
شناخت وتعین هدف وشناختن کامل خود میگه اصلا استاد مو به تنم سیخ شد الله اکبر الله اکبر از این هدایت خداوند منم همین العان گفتم چشم من تسلیمم چسم انجامش میدم چشم
استاد من اصلا یه پاشنه آشیلم همین امروز فردا کردن هست که البته دارم روش کار میکنم و
درمورداین که مثلا قبلا خیلی خیلی فایل گوش میدم ولی قبلا عمل نمیکردم واقعا میگم اصلا عمل نمیکردم این گه میگفتین به خدا بسپارین ورهاش کنید واز زیبایی ها لذت ببرید وتوجه کنید به نکات مثبت قانون احساس خوب رو اجرا کنید خداوند بی برو برگرد هدایت میکنه بهتون میگه در بهترین زمان فقط رها باشد من خیال میکردم دارم انجام میدم اما نه عمل نمیکردم یه 2روز واقعا انجام دادم عمل کردم رها کردم وخداوند مو به مو داره با نشانه ها هدایتم میکنه چقدر لذت بردم خدایا 100هزار مرتبه شکرت به خاطر وجود استاد واین سایت الهی استاد هروز به خاطر وجودتون وسایت فوق العاده تون سپاسگزاری میکنم
بینهایت سپاسگزارم به خاطر سریال سفر به درو آمریکا وزندگی در بهشت واقعا سپاسگزارم استاد جان
سلام میکنم به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جون مهربونم و همه همسفر های سریال سفر به دور امریکا
از خداوند مهربون سپاسگزارم که هدایت شدم به تماشای این سریال
و نمیدونم چقدر بتونم عواطف ام رو ابراز کنم در رابطه با تجربه زیبایی که از طبیعت داشتم.
از خداوند میخوام خودش به جای من صحبت کنه.
من تقریبا 1 سالی میشه که توی پارک کوهستانی نزدیک به خونمون پیاده روی میکنم و همیشه خانواده ام منو ترد میکردند بابت اینکه یه دختر تنها چه دلیلی داره پیاده توی این کوه و کمر ها برای خودش بچرخه و من رو به شدت میترسوندند که تو اتفاق برات میفته و …
علت اینکه اینها رو میگم این هستش که خانم های زیادی اند که شرایط خانوادگی شون شبیه به منه و میخوام بهتون بگم اگر شما هم مساله منو دارید حل شدنیه کافیه مدار مون تغییر بدیم.
خلاصه مدتی سر طبیعت رفتن من تو خونه بحث میشد و من بازم دست نمیکشیدم و بهشون میگفتم شما باورهای محدود دارین و خداوند محافظ منه.
تا اینکه خداوند به من الهام کرد که عاطفه تو خودت در وجودت ترس از طبیعت داری که خانواده ات هم مخالفت میکنند تو خودت در اعماق وجودت میترسی. چون از مسیر هایی تردد میکنی که توی کوهستان شلوغ تره.
زمانی که از ترس ام رد شدم و رفتنم تو دل طبیعت از جاده های خلوت برام بدیهی شد عکس العمل خانوادم هم تغییر کرد
طوری که اگر یه روز نمیرفتم میگفتن عاطفه چرا نمیری پیاده روی و من مات و مبهوت از اثبات قوانین نگاه شون میکردم.
چرا اون ها عوض شد رفتارهاشون ؟ چون مدار من عوض شده بود. مدار چطور عوض میشه؟ با تغییر افکار
کد امنیت کاشتم تو ذهنم
گفتم همه جای این طبیعت امن هست.
خلاصه اینو بگم که همین امروز که این فایل تماشا کنم یه لحظه با خودم گفتم فایل استوپ کنم و برم به دوستم زنگ بزنم و باهاش برم چشمه. (من از مسیر چشمه که بسیار دورتر مسیر هروزم بود ترس داشتم و برای رفتن به چشمه همیشه یکنفر با خودم میبرم)
که همون موقع تو فایل استاد گفتند : “اگر با کسی بری طبیعت تجربه خوبیه اگر تنهایی بری فوق العادست ” عاره تقریبا همچین جمله ای گفتند
منم با خودم گفتم عاطفه خداوند داره هدایت ات میکنه که تنهایی بری چشمه و ترس هات رو بریزی. تو قبلا یبار ترس ات از جاده های کوه ریخته مطمعن باش ترس ات از مسیر چشمه هم میریزه.
منم بعد دیدن فایل کارامو کردم رفتم کوه. تا درب اتاقم بستم اومدم بیرون چشمم خورد به عصای کوه نوردی ام. جالبه این عصا رو من روزهای عادی نمیبرم وقتی ناگهان چشمم بهش خورد متوجه شدم جهان هستی داره همراهی ام میکنه. عصا رو برداشتم و گفتم سپاسگزارم ازتون (خطاب به الله)
خلاصه من رفتم و تریل که همیشه تو ذهنم ازش میترسیدم رو واردش شدم. باورتون میشه پاهام چنان اولش میلرزید. اما گفتم من هدایت میشم.
من رفتم به چشمه و اونجا جاتون سبز مهمان دو نفر از دستان خداوند شدم و از آب چشمه چای درست کرده بودند. کنار چشمه مراقبه کردم و تو دلم گفتم منکه توی آب باریک چشمه مثل استاد و مریم جان شرایط آبتنی ندارم اما دست و صورتم رو میشورم.
و همیشه بابت کرم های آرایشی دست من بسته بود که بیرون از خونه اب به صورتم بزنم اما آنقدر راحت صورتم شستم که یک حس آزادی فوق العاده ای داشتم.
برگشتنی هم از خدا هدایت خواستم که از چه راهی برگردم و خداوند از تریل جدیدی هدایتم کرد که خدااای من اینجا جایی بود که دوباره با ترس هام روبرو شدم
تقریبا 4 عدد سگ جلوی من ظاهر شدند و پارس میکردند.
من با خودم گفتم عاطفه یادته بارها و بارها از اشخاص حین پیاده روی سوال کردی و اونها گفتند سگ های کوه کاری بهت ندارند.
یادته خانم شایسته چند قسمت قبل گفت ما در مدار درستی هستیم و خرس ها بخش زیباشون برای ما بر انگیخته میشه ؟
این ها با خودم مرور میکردم و آرام آرام به سگ ها نزدیک تر شدم سپس پارس شون متوقف شد و حتی یکیشون انقدر فرندلی بود که دوست داشت همراهم بیاد.
وقتی ازشون گذر کردم بغض کرده بودم و فقط سپاسگزاری میکردم حس میکردم که ظرف وجودم بزرگتر شده. میدونید چه حسی داشتم؟ حس استاد عباسمنش که در کتاب رویا هایی که رویا نیستند گفتند وقتی از چادر درومدند و به ترس شون غلبه کردند آواز میخوندند و سپاسگزاری میکردند منم دقیقا همون حس زیبا و ملکوتی داشتم
گفتم دیدی عاطفه ؟ دیدی وقتی از خونه زدی بیرون با سرسپردگی و توکل به الله بیرون اومدی و تنهات نزاشت ؟
حالا حساب کن عاطی جونم چقدر ترس های الکی تو وجودته که اون طرف ترس ها موقعیت های بی نظیری در انتظارته.
ترس هایی که وهم اند و بخاطر ورودی هامون شکل گرفتند.
عاطفه چقدرررر ما تو وجودمون شرک هست و وقتی این شرک ها رو میشکنیم چقدررر بزرگتر میشیم.
این تجربه همین امروز من بود و دوست داشتم که باهاتون به اشتراک بزارم.
تو کوه بلند بلند میگفتم احساس میکنم انسان دیگه ای شدم
خیلیا هستند از سگ نمیترسند موضوع سگ نیست. موضوع گذر از ترس هست. وقتی انجامش میدی تو دیگه اون آدم قبل نیستی. رشد کردی، بزرگتر شدی.
ظاهرش یه پیاده روی ساده بود اما درون من غوغا بود. ایمانی که بیشتر شد.
زیبایی هایی که تو تریل جدید میدیدم که ماه ها بابت ترس هام ازشون محروم بودم.
این مهم رو تداعی میکنه که چقدر فرصت های زیبا و شگفتی هایی توی این جهان هست که ما بواسطه ترس هامون ازشون محروم هستیم.
وقتی از کنار اون صخره های با عظمت رد میشدم و زیبایی هاش رو تحسین میکردم حس میکردم خداوند داره باهام صحبت میکنه. حس میکردم میگه عاطفه این سیاره رو ما به مسخر تو انسان کردیم چرا میترسی و ازش استفاده نمیکنی.
من عادت کامنت نوشتن ندارم اما گفتم عاطفه شاید یکنفر فقططط یکنفر کامنت تو رو بخونه و الهام بخش اش بشه. شاید دختری یا خانمی هست که عزیزهاش اجازه تنها اومدن به طبیعت بهش نمیدن اشکالی نداره اگر نمیتونی کمپ کنی همین که تو پیاده روی ات رو توی جاهای ناشناخته انجام میدی هم غلبه بر ترس هات و خلوت در دل طبیعت با خدای خودته. همونجا هم الهامات هست نه الزاما کمپ کردن.
از همین جا از همین نقطه که هستیم وقتی مدار مون تغییر میدیم لاجرم انسان های اطراف مون تغییر میکنند و اجازه رفتن به طبیعت رو جهان هستی برامون میگیره. و اون عزیزان مون هم بهمراه تغییر افکار ما، تغییر میکنند.
وقتی از همین نقطه کنونی حرکت کنیم (ماهایی که عزیزان مون اجازه کمپ کردن بهمون نمیدن منظورمه) وقتی حرکت کنیم و همین رفتن به دل طبیعت در ساعات محدود انجام میدیم. جهان هستی جسارت و اشتیاق ما رو که میبینه لاجرم هدایت مون میکنه که ما هم بتونیم کمپ کنیم. این قانون بدون تغییر خداونده که : هر آنچه رو واااقعا با تمام وجود بخوای و براش حرکت کنی با همین امکانات کنونی ات، بهت خواهد داد.
اگر با خودمون بگیم خب ما که اجازه کمپ کردن بهمون نمیدن پس بیخیالش، اونوقت جهان اون اشتیاق رو در ما نمیبینه و راهش برامون باز نمیشه.
ما بااااید حرکت کنیم چون حق طبیعی مون هست که به رب مون متصل بشیم و ازش شهودات دریافت کنیم به همین دلیل ساده و منطقی که ما بنده ایشون هستیم.
هیچ ایده ای نداشتم برای مطالبی که نوشتم. اصلا نمیدونستم انقدر کامنت طولانی میشه. مطمعنم کسی که احتیاج داشته باشه به این مطالب هدایت میشه. منم بارها و بارها از طریق کامنت های بچه ها هدایت شدم و بازم احتیاج دارم به کامنت های دوستانم چون معتقدم خداوند گاهی از طریق کامنت ها انتخاب میکنه که باهام صحبت کنه.
آگاهانه و عاشقانه دوست تون دارم.
استاد و مریم عزیزم ازتون سپاسگزارم دستان خداوند. شماها بشدددت برام ارزشمندید.
ارادتمند شما عاطفه ️
سلام دوست عزیزم عاطفه جان
واقعا بهت تبریک می گم این رشد و بهبود رو.
راستش من که الان دارم این رو می نویسم اصلا توی خودم نمی بینم که تنهابتونم توی طبیعت باشم. و تو واقعا از نظر من کار بزرگی کردی.
و از خداوند می خوام که به منم جرات حرکت توی دل چنین ترسی که درونم دارم رو بده.
سلام عاطفه جان
ممنون از کامنت زیبات امروز هدایت شدم به این فایل و این فایل نشانه برام اومد
و چقدر خدا از طریق کامنت شما با من حرف زد
واقعا از این که تجربه ات را به اشتراک گذاشتی ازت ممنونم
انگار یک راهکار جلوی من گذاشتی
من هنوز فایل را ندیدم و اول از همه کامنت شما توجه منو جلب کرد ممنون ازت چون باعث شدی که به من این ایده را بدی که منم برم پارک جنگلی نزدیک خانه مان و پیاده روی کنم و نترسم از تنهایی و چقدر این ایده خوبی است
امیدوارم همیشه موفق باشی بازم ممنون برای اشتراک گذاشتن این تجربه ات:)
سلام عرض ادب و احترام
درود بر همه دوستان هم فرکانسی و خدا قوت به استاد عباسمنش و همسر گرامی شون
بهت تبریک می گم عاطفه خانم بابت جسارتی که داشتی آفرین به شما که اینقدر زیبا این کامنت رو نوشتی و طبق صحبتی که داشتی این کامنت شاید برای یکی نشانه ای باشه اون یک نفر من بود که خداوند منو به این صفحه هدایت کرد امروز حالم یه خورده خوب نبودم و احساس می کردم هیچ کاری ازم بر نمیاد و کلا قفل شده بودم یعنی 2 روزه هیچ فعالیت مثبتی نداشتم و از رفتار خودم ناراضی بودم چون احساس می کردم زمان رو دارم بیهوده از دست میدم و امروز روی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن زدم که این صفحه اومد فقط متن رو خوندم و فیلم رو ندیدم کامنت ها رو نخوندم اینو بگم این چند روز یکی بهم می گفت برو به دل طبیعت گفتم خودشه سریع آماده شدم و دیگه ادامه ندادم کامپیوترم رو روشن توی همون حالت و صفحه گذاشتم و رفتم پارک جنگلی نزدیک خونمون و وقتی برگشتم و یه شام خوردم و حالم بهتر شده بود وقتی اومد پشت سیستم فیلم رو دیدم بعد کامنت شما رو خوندم اصلا ایمانم خیلی بالا رفت و گفتم خدایا شکرت بابت این هدایت و قلب پاک عاطفه خانم که این کامنت رو برا من نوشته بود من آدم نترسی ام و خیلی وقت ها خانواده میگن تو سره نترسی داری مراقب خودت باش و وقتی کامنت رو خودم گفتم باید چندباری برای خودم کمپ بزنم و به قول استاد از خدا طلب هدایت و تصمیم درست رو بخوام. خداروشکر بابت این سایت الهی و دوستان هم فرکانسیم . خدایا می دونم هوای همه مون رو داری دمت گرم که درمسیر هدایتیم و در این سایت الهی هستیم. شاد باشید
سلام صبح دل انگیز همه بچه های سایت بخیر و شادی واقعا ممنونم ازت دوست عزیز
از وقتی که دیدی مشکل درون خودته و مدارتو عوض کردی اطرافیان هم به طرز عجیبی تغییر کردن!عجب!…
خدارو صد هزار مرتبه شکرش بابت این هدایتگریش و دستانش انقد راحت پله پله هدایتت میکند مشکلس داشتم و راه حلش را هم گرفتم واقعا ممنونم و موقع نتیجه بازهم میام تو سایت وکامنت میزارم و از لطف های خداوند میگویم
الحمدالله دائما و ابداً
سلام به شما دوست هم فرکانسی
همین الان کامنت شما رو خوندیم ، اشک اومد توی چشمام و گفتم جواب کامنت بزارم براتون ، دقیقا اون حس رو با تمام وجود گرفتم چون تجربه اش کردم ، چقدر خوبه این قوی شدن ،قدرتی که در وجود مون بوده و حالا کشفش کردیم ، به قول آمریکایی ها I’m not the same guy ( من دیگه اون آدم قبل نیستم ) ، تبریک میگم بهتون و تشکر میکنم از استاد عباس منش که دست خدا شد برای من و شما که باعث شد جسارت در درون ما بیدار بشه
سلام به استادد عزیزم
سلام به مریم دوست داشتنی ام
سلام به همه دوستان هم فرکانسی ام
من چقدر لذت بردم از خوندن کامنت تک تک شما.چه قدر زیبا تجربیات تون رو با کلمات با ما به اشتراک گذاشتین.
من عاشق طبیعتم .من عاشق جنگل و دریا و دریاچه و ابشار و رود رودخانه و …. ام.چند وقت پیش با ماشین خودم تنهای تنها به شمال کشور زیبامون سفر کردم.جالبه اصلا تجربه رانندگی در جاده را نداشتم.قبل از سفر به شمال فقط من به اندازه 2 یا سه ساعت تجربه داشتم.همیشه رانندگی در مسافت های طولانی برایم یک غول وحشتناک بود و می ترسیدم و این ترس باعث شده بود که هیچ قدمی برندارم ولی خداا رو شکر اقدام کردم و فقط و فقط کمک و لطف خدا بود که کمک کرد.یک سبد خوراکی و شیرینی و تنقلات و یک عدد فلاکس چای.هر جا دوست داشتم می رفتم .هر زمان دوست داشتم می رفتم .شب روز و…. و مکان هایی که خاطره داشتم هرچند دور بود ولی برنامه ریزی می کردم و می رفتم. هر جا دوست داشتم نگه می داشتم و خوراکی می خوردم و خستگی می گرفتم.بسیار باعث شد عزت نفسم بالا بره.دیگه هیچ گونه ترسی از جاده و رانندگی و ….. ندارم.خدا رو هزاران بار به خاطر این جسارتم شکر می کنم.
باید قدم برداریم و خودمون رو بسپاریم به خدا .خودش همه چیز را برا ادم ردیف می کنه.
سلام به دوستداران عشق و زیبایی
چقدر پیاده روی توی این جنگل با این آب وهوای پاییزی اونم اول صبح میچسبه
چقدر مسافرت با فردی که با خودش در صلح هست و ذوق وشوق زندگی داره حسابی میچسبه.
چقدر درست کردن چای تو دل جنگل کنار رودخانه تو آب وهوای پاییزی میچسبه .
چقدر یه مدت خودت رو رها کنی از سبک نوین زندگی و بزنی به دامن طبیعت و زندگی تو دل طبیعت رو تجربه کنی میچسبه .
چقدر داشتن بیزینسی که آزادی مالی ومکانی وزمانی داره و بدون دغدغه و با خیال راحت وآرام به زندگیت برسی و لذت ببری میچسبه .
چقدر داشتن ساعت بدون باطری و ضدآب میچسبه .
چقدر داشتن ماشین که هم ماشینت باشه وهم خونه ات باشه میچسبه .
چقدر شجاعت داشتن که تو دل سرما بپری داخل آب سرد و بر ترسات غلبه کنی تحسین بر انگیزه .
چقدر پیاده روی در دل جنگل ناشناخته بدون وسیله دفاعی که ممکنه هر لحظه حیوانات درنده بهت حمله کنند تحسین بر انگیزه .
چقدر داشتن همسفری که باهات پایه باشه در تصمیمات و مدام بهت ابراز عشق بکنه لذت بخشه .
چقدر بدن سالم وقوی داشتن خصوصا در مسافرت لذت بخشه .
چقدر کامنت نوشتن تواین سایت که یه نوع ارتباط با دوستان هم فرکانسی ات هست و در رشد هم کمک کردنه لذت بخشه .
با آرزوی قشنگ ترین چیزهای زندگی برای هم .
سلام خدمت اساتید گرانقدر و دوستان عزیزم
خدا رو شکر که دیدن این فایل باعث شد شور و انگیزه مسافرت در من ایجاد شود و باعث شد تا هم از شغل نادلخواهم استعفا بدهم و هم به یک سفر فوق العاده به شهر بندرعباس و جزایر قشم و هرمز بروم و چه تجربیات فوق العاده ای داشته باشم
تجربه مسافرت 20 ساعته با اتوبوس از مشهد به بندرعباس و لذت بردن از زیبایی های مسیر و گوش کردن فایل های استاد
تجربه پیاده روی در بلوار ساحلی زیبای بندرعباس و رفتن به مراکز خرید بزرگ
تجربه سفر با اتوبوس دریایی به جزایر قشم و هرمز
تجربه پیاده روی در بازار های قشم و درگهان و دیدن اون همه اجناس با کیفیت و فوق العاده و درک بیشتر فراوانی جهان
تجربه خوردن قلیه ماهی برای اولین بار که بسیار خوشمزه هم بود
تجربه پیاده روی در کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک جزیره هرمز و گشت و گذار در مناطق مسکونی و راه رفتن روی دیواره پشتی قلعه پرتقالی ها که دو طرفش آب دریا در تاریکی شب و با کمک نور موبایل(عجب هیجان و استرسی داشت)
گشت و گذار با موتور یکی از بومی های جزیره که انسان بسیار شریف و فوق العاده ای بود و تمام نقاط دیدنی جزیره را به من نشان داد و درباره شان برایم توضیحات بسیار ارزشمندی داد
اجاره کردن سوئیت از افرادی شریف و درستکار با قیمت مناسب در بندرعباس و درگهان و هرمز
آشنایی با کلی انسان فوق العاده که مثل دستان خداوند در طول سفر به من کمک کردند و به مکان های زیبا و جذاب هدایتم کردند
خریدن لباس های خوش طرح و رنگ برای خودم و بخشیدن لباس های کهنه و قدیمی ام که بلا استفاده در کمد مانده بودند
خریدن هدیه برای روز مادر از یک مغازه در قشم و آشنایی با صاحب آن مغازه که انسان فوق العاده ای بود و بسیار به من کمک کرد
خدا رو شکر میکنم بابت این سفر فوق العاده و تمام افراد و تجربیاتی که در طول این مسافرت داشتم که به بزرگ شدن شخصیتم و افزایش اعتماد به نفسم بسیار کمک کرد
و سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته که این ایده را با ما در میان گذاشتند
به نام خداوند جان و دل
سلام خدمت استاد عباس منش و مریم عزیز و همه عزیزان
من امشب در تاریخ 1402,10,24ساعت دوازده و پنج دقیقه شب یعنی کلا پنج دقیقه هست که از شروع روز بیست و چهارم گذشته از خداوند درخواست میکنم که منو به مسیر و راهی هدایت کنه و شرایط را برام فراهم کنه تا بتونم برم تنهایی چند روزی را در طبیعت بمونم و به خودشناسی و خداشناسی عالی برسم و جواب خیلی از سوالات خود را دریافت کنم و یک تجربه عالی با رشد عالی را کسب کنم و بعد هم بیام از نتایج برای شما بنویسم
به نام لله هدایت گر من
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و تمااامی دوستانم
چقدر زیبا به این فایل هدایت شدم چقدر زیبا بود. اون طبیعت دقیقا فقط شما بودینو طبیعت خداوندو خود. خداوند اون برگ ها اون درختان زیبا اون درختای که افتاده بودن اون نور زیبا که از لای برگ درختان نمایان شد. اون آب زلال و شفاف و روان چقدر زیبا بود خدایا شکرد اون ساعت زیبای استاد و اون ساعت زیبای خانوم شایسته که ست شده بود با رنگ غذاا
استاد من دقیقا پلن ریختم برای این تنهاییا عاشق این تنهایا شدم و از خداوند این تنهاییا رو خواستم برم تو تنهایی خودم با خدا با کلام لله که توی دوره های استاد هست عاشق این شدم و همین هفته هاس به این هدفم هدایت بشم به کمک یاری لله
خدایا هزار بار سپاسگذارتم
بنام خداوندی که برای بنده اش کافیست
سلام به روی ماه زوج مهربون و هماهنگ
خدایا شکرت برای همین لحظه باشکوه اکنون
فردا شب آغاز سال میلادی 2024 و من امسال تصمیم گرفتم در آرامش و به دور از هیجانات این روزها مشغول نو کردن درون خودم باشم و چقدر از تصمیمم راضی و خشنودم
خدایا بینهایت سپاسگزارتم
با دیدن این فایل و صحبت هایی که شد ، یه مرور اجمالی به زندگی ام انداختم تا ببینم کجاها با خدا مشورت کردم و کجاها روی عقل خودم حساب کردم ؟؟!!!
و البته الان که اون شرایط گذشته و من با دید وسیعتری میتونم موضوع رو ببینم و نتایج تصمیمات مشخصه ، میشه با ایمان بیشتری به حساب کردن فقط روی تنها قدرت و علم جهانیان رسید
تا اونجایی که ذهنم یاری میکنه ، من بیشتر خواستم و خداوند اجرا کرده ، خیلی بصورت مشورتی نبوده در تصمیمات بزرگ
مثلا ازدواجم ، طلاقم ، بچه دار شدنم ، مهاجرتم
فقط در مورد های سرمایه گذاری و جابه جایی پول بوده که با خدا همیشه مشورت کردم
و در 90 ٪ شرایط که به حرف خداوند عمل کردم به نفعم تموم شده و گاهی که جاهل شدم و احساسی تصمیم گرفتم یا از روی حرص و طمع بوده نتیجه ام خب واضحه دیگه
البته قبلا که قانون و نمیدونستم ، بخاطر احساس رفاقتی که با خدا داشتم و باور داشتم خدا همیشه همراهمه
این باور هم از زمانی برام بوجود اومد که
10 سالگی مامانم از بابام جدا شد و من بخاطر نبود مامانم و اون خلا عاطفی ام و غروری که داشتم به خیال پردازی با کتاب خوندن تنهایی کودکی مو پر میکردم
کتاب هایی که خونده بودم از بچه های بی سرپرست و ی جورایی چون تنها بودن خدا براشون پدر و مادرشون میشد و منم این متد پیاده کردم در زندگی ام ، هر جا خواسته یی داشتم که فکر میکردم غیرممکنه سریع از خدا میخواستمش و اتفاقا خیلی هم زود اجابت میشد
میگفتم خدا هم مادرمه هم پدرمه و هم رفیقم
بعد این باورم داشتم که هرچی بیشتر مظلوم باشم خدا بیشتر دوستم داره چون خداوند دوستدار مظلوم هاست
و جالبه که داستانهای مظلومیتم و با آب و تاب برای همه تعریف میکردم طوری که سنگدل ترین آدم ها هم گریه شون درمیاومد .
واقعا بزرگترین سپاسگزاری من اینکه متوجه قانون شدم
حالا چرا در مورد موارد مالی بهم ظلم نمیشد ؟؟
چون باور داشتم من آدم خوش روزی هستم و چون خدا دوستم داره اجازه نمیده کسی حقم و بخوره و بهم ظلم کنه اما دقیقا در مورد مسائل احساسی و عاطفی برعکس بود
فکر میکردم هرچی بیشتر مظلوم باشم خدا بیشتر دوستم داره !!!
و طبق قانون جهان به هر چی توجه کنیم از جنس همون فرکانس و در زندگی مون افزایش میدیم
من همیشه عاشق طبیعت بودم اون موقع هم که ایران بودم همیشه تا فرصت میشد میزدم به دل جاده و طبیعت
اینجا هم که کلا بهشته همه جاش
از در خونه میام بیرون در چند قدمی خونه جنگل ها و دریاچه هایی داره که بینظیره
خداروشکر
اتفاقا امروز فایل 7 عزت نفس و گوش دادم و اول فایل که مریم جان اشاره داشت به این دوره ارزشمند ، از این همزمانی یک لبخند بزرگ زدم
و صبح به این موضوع فکر میکردم که چقدر خوبن کامنت ها و چقدر درس و نکته داره ، که استاد هم در این فایل به نوشتن کامنت اشاره کرد
خدایا بینهایت از تو سپاسگزارم
ایشالا که سال 2024 برای همه سالی سرشار از خیر و برکت باشه و در مدار نزدیکتر به خداوند قرار بگیریم
پروردگارا مرا مسلمان کن و مسلمان بمیران
به نام الله یکتا هدایتگر به سوی زیباییها و فراوانی
با عرض سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز که هر دو در مسیر رشد و تکامل و موفقیت در تمام جنبههای زندگی هستید
خداوند رو بینهایت سپاسگزارم به خاطر هدایت شدن به این مسیر و این سایت و آشنایی با این انسانهای فوق العاده و فرشتهای که همیشه آرامش میگیرم با گفتههای شما و رهنمودهای شما
من یاسر خدابندلو هستم از بچههای دوره 12 قدم که به تازگی وارد دوره فوق العاده احساس لیاقت شدم و در جلسه پنجم هستم
تا حالا چندین بار جلسات پنجم و جلسه تکمیلیش رو گوش کردم و راجع بهشون خوندم و تمرکز کردم
اما امروز هدایت شدهام که این جلسه از جلسات فوق العاده سفر به دور آمریکا رو گوش کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم
این جلسه در مورد سفر به طبیعت و آشنایی با خودمون و خودشناسی و زمان گذروندن در طبیعت بود که نتایج فوقالعادهای رو در بر خواهد داشت
خیلی خیلی خوشحال شدم خیلی خیلی الهام گرفتم خیلی خیلی فکر کردم از یکی دو ساعتی که فایل رو شروع کردم و تموم کردم تا به الان که دارم این کامنت رو مینویسم
این چیزهایی که گفتین راجع به اینکه چقدر به دل طبیعت سفر کردین اونم تنهایی و چادر زدین و چندین روز رو در اونجا سپری کردین که اوایل به صورت تنهایی بود و البته با دوستان یا عزیز دل خودتون هم تجربه کردید از این تجربیات فوق العاده هم به من و به میلیونها نفری که قراره این فایل رو ببینند و دیدن گفتید
نکات فوق العادهای بود که من هر چقدر فکر میکنم باز یادم میاد و دوست دارم که به زبان کلام بنویسم تا بمونه به یادگار هم برای خودم و هم برای افرادی که ممکنه این فایل رو ببینند یا کامنت من رو بخونند
از جمله مواردی که خیلی برای من جالب بود این بود که شما خیلی با خودتون در صلح هستید و خود ارزشمندی خودتون رو جدا کردید از نظر و دیدگاه دیگران و دیدگاه دیگران برای شما خیلی کم اهمیت شده میتونین خیلی راحت زندگی شخصی خودتون با عزیز دلتون رو به نمایش بگذارید و سبک شخصی زندگی خودتون رو به ما بگین تا اینکه ما هم برامون عینی و واضح بشه ک چقدر عالی میشه به سبک قوانینی که توی دورههای مختلف داریم یاد میگیریم زندگی کنیم و لذت ببریم
همین که از حضرت محمد، پیامبر عزیزمون مثال زدید که ایشون هر سال یک ماه رو به غار حرا میرفتند و اونجا خودشون با خدای خودشون خلوت میکردند خداوند رو عبادت میکردند خواستههاشون رو مطرح میکردند و الهامات رو خیلی واضحتر دریافت میکردند زبان خداوند رو خیلی بهتر میفهمیدند خودشون رو خیلی بهتر میشناختند و البته نتیجه این رشد شخصیتی و مداری و فرکانسی و باوری در ایشون نتیجه همین عزلت گزینی و خلوت کردن با خودشون در این مکان که البته بیابانی بود که در اون یک کوه و غاری بود که ایشون به صورت تنهایی یک ماه در اونجا سپری میکردند
هرچند که من تجربه همچین خلوت کردن با خودم رو در دل طبیعت یا بیابان یا جنگل ندارم ، اما به نظرم از تعریفات و توضیحاتی که شما دادین خیلی میتونه جالب باشه و حتماً از خداوند میخوام که من رو در این مسیر هدایت بکنه که به این خواستم برسم و مطمئنم که این خواسته من محقق میشه زمانی که از لحاظ مالی و زمانی آزاد بشم و بتونم همچین سفری رو به دل طبیعت و البته با خلوت کردن با خودم سفری رو به درون خودم داشته باشم
و این کار چه ترسهایی رو که از ما میگیره، ترس از تنها بودن چندین روز در دل طبیعت ،ترس از شب و تاریکی، ترس از حیوانات ریز و درشت و درنده و غیر درنده، ترس از مواردی که غیر واقعی هستند، و همه و همه به نظرم یه کاری که خیلی از ترسهای ما رو از ما جدا میکنه و همین باعث میشه که وجود ما بزرگتر بشه و اعتماد به نفس ما و عزت نفس ما بیشتر بشه برای اینکه ترسهای بیشتری رو در زندگیمون پشت سر بگذاریم و ازشون رد بشیم
و البته ظرف ما رو آماده میکنه برای ورود نعمتهای بیشتر که میتونه با الهام شدن ایدههایی جدیدتر و البته با واضح شدن الهامات همراه باشه
خیلی میتونه ما رو با خداوند درون خودمون آشنا بکنه و بتونیم زبان خدای درون خودمون رو بیشتر بشناسیم، بتونیم ازش درخواست بکنیم و زمانی که درخواست ما رو پاسخ داد بیایم اون رو بنویسیم و بنویسیم و بنویسیم، و در نتیجه این کار میتونیم جواب خودمون رو و یا حتی بیشتر از پاسخ خودمون رو بگیریم و این سفر همه جانبه باعث میشه که بعد از اینکه از این سفر برگشتیم خیلی راحتتر و جسورتر و شجاعانهتر مطمئنتر و با اعتماد به نفس و اطمینان قلبی تصمیمی رو که بهش شک داشتیم رو انجام بدیم و یا تصمیم جدی بگیریم و بهش عمل کنیم
چیز دیگهای که خیلی برای من جالب بود این بود که تونستین بعد از البته دوره قانون سلامتی این محقق شد دیگه ،این که میتونین خیلی راحت دو سه ساعت پیادهروی بکنین بدون خستگی و در اون هوا در بین انبوهی از جنگلهای زیبا بگردین لذت ببرین
و اینکه یک همراه فوق العاده و همفکر و هم فرکانسی دارین که خیلی خیلی داشتن همچین فردی توی زندگی زیباست
و اینکه خیلی راحت و بدون احساس سرما و شایدم احساس میکردین ولی چون به قول خودتون بدنتون در حال یا البته در حالت تعادل قرار داره خیلی راحت تونستین تو آب بپرین و شنا بکنین خیلی هم برای من جالب بود که قبلش با لحن طنز گفتین بسم رب الشهدا و صدیقین بسم الله قاسم الجبارین، و بعدش پریدین تو آب حسابی کیف میکردین و منم از دیدن این فایل لذت میبردم و میخندیدم و خودمو تو اون حالت با عزیز دلم تصور میکردم
و اون ساعت مچی فوق العاده از مارک کاسیو که ضد آب بود و اون همه امکانات داشت ،میشد ازش برای قطب نما دماسنجژ جی پی اس و خیلی از امکانات دیگه استفاده کرد
این جنبه دیگه از راحتی با خودتون هم برای من خیلی جالبه که یه گردنبند طلایی زیبا به گردنتون بستین چیزی که من خیلی دوست دارم ینی چقدر دارم به خود واقعیم نزدیکتر میشم قلبم داره خواستههای خود واقعیم رو به من میگه و خداوند هم من رو مطمئناً در این سمت هدایت خواهد کرد
خیلی ممنونم بابت این جلسه فوق العاده خیلی دوستتون دارم موفق و پایدار باشید
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خدایا شکرت سریال سفر به دور آمریکا فقط درس و زیبایی است که میشود دید و لذت برد و از آگاهی استاد ارزشمند درسهای زیادی یاد گرفت و من موافق این تنهایی که در دل طبیعت با خودم هستم این را لازم و واجب میدونم که باید تجربه کنم را باید انجام دهم و حتماً این کار را میکنم خدایا شکرت جنگل سرسبزی درختان کاج بلند و جاده خلوت و دنج و برگهای پاییزی و رویایی چقدر فوق العاده بود و تجربه که استاد در مورد جای خلوت با خودمون انجام دهیم را دوست دارم آن را تجربه کنم چون شناخت خود و اهداف من و با پا گذاشتن روی ترسهایم خیلی کمک میکند که طبیعت برای من الهام بخش باشد چون تنهایی کمپ کردن با خود ذهنم را بازتر برای هر کاری میکند و با خدا مشورت کردن در هر تصمیمی که میگیرم از خدا هدایت را میشود دریافت کرد و تغییرات را در خود میتوان بهتر داشته باشیم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله