سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 174

سلاااااااااام به استاد عزیزم و دوستان نازنین

راستش زمانی که داشتم فایل رو گوش میدادم ، خیلی حرف تو ذهنم بود که می خواستم تو کامنتم بنویسم ولی خب از اونجایی که هروقت خودم رو در جریان هدایت الهی رها کردم ، نتیجه خیلی خوبی گرفتم ، الان هم این کامنت رو به خدا می سپارم تا به بهترین شکل مورد استفاده خودم و دوستان عزیزم قرار بگیره.

چقدرررررررر من عاااااااشق این بک گراند هستم و هربار چقدرررررر لذت می برم. واقعا جادویی و رویاییه. الله اکبر

استاد من انقدرررررر مشتاق دیدار شما هستم که شما رو خواب دیدم که من رو بغل کردید و من فقط اشک می ریختم و از خدا سپاسگزاری می کردم.

به امید الله مهربان در زمان مناسب و مکان مناسب این اتفاق می افته.

چقدر من از کامنت سید مهدی عزیز لذت بردم .

دقیقا همینه

وقتی تو به زیبایی ها توجه می کنی و لذت می بری و احساس خوبی داری ، نتایجی از همون جنس می گیری که باز اون نتایج برای تو این رو اثبات می کنن که زیبایی ها بی نهایته.

برعکس این موضوع هم هست که وقتی به نکات منفی توجه می کنی ، بازهم نتایجی از همون جنس می گیری و با خودت می گی آها دیدی این جوری شد و اون جوری شد و خلاصه کلا وارد یک فضای منفی میشی.

به نظرم یکی از بزرگترین نعمت هایی که خداوند به ما داده ، قدرت و توانایی کنترل ذهن و خلق زندگی خودمونه.

اینکه می تونیم انتخاب کنیم که خوشبخت باشیم یا بدبخت

می تونیم انتخاب کنیم چه خدایی داشته باشیم، مهربون و دوست داشتنی ، یا احساساتی و انتقام گیر

می تونیم انتخاب کنیم که زندگی مون سرشار از ثروت و نعمت و زیبایی بشه ، یا سرشار از احساس بد و خشم و فقر و کمبود باشه

و هزاران انتخاب دیگه

و نکته ی اساسی تر اینجاست که

بدون استثنا ، جهان باور ها و افکارت و نوع نگاهت رو بهت ثابت می کنه .

همیشه همین بوده ، هست و خواهد بود. چون این یک قانونه و قانون هیچ وقت تغییر نمی کنه.

من تا وقتی که احساس گناه داشتم و باور داشتم که باید از خدا بترسیم و اگر یک تار مو بیرون باشه میری جهنم و … ، همیشه در احساس بد بودم . تا وقتی باور داشتم که حالا که نمازم رو نخوندم خدا تلافی می کنه و فلان بلا سرم میاد ، دقیقا همین اتفاقات برام رخ می داد. نه به خاطر اینکه خدای من اون موقع اون طوری بود ، به خاطر اینکه جهان داشت باورهای من رو بهم ثابت می کرد.

الان هم که خداوند رو یک خدای دوست داشتنی می بینم ، الان که ایمان دارم خدا عاشق منه و برام بهترین ها رو می خواد ، الان که معنی توحید رو فهمیدم و متوجه شدم که اصلا اصل یه چیز دیگه است ، دارم یک زندگی بی نظیر رو تجربه می کنم. دارم خدایی رو تجربه می کنم که من رو در آغوش گرفته و دائم حواسش بهم هست، خدایی که بی نهایت زیبایی آفریده تا من ببینم و به عظمتش پی ببرم.

الهی شکرررررررررت

من می تونم فارغ از عامه مردم ، انتخاب کنم که چه چیز هایی رو تجربه کنم.

وقتی در مدار مناسب هستی ، وقتی در مدار خوبی ها و زیبایی ها قرار می گیری ، همه چیز برات عالی پیش میره ، حتی اتفاقاتی که می تونه زندگی بقیه رو از هم بپاشونه برای تو بهترین میشه و باعث رشدت میشه.

برای من هم همین شد. یکیش این بیماری بود که نه تنها باعث حال بد و ناراحتی و بیماری ما نشد بلکه هزاران منفعت برامون داشت که واقعا نمی دونم از کدومش بگم . از اینکه کلی باعث کسب درامد ما شد ، از اینکه باعث شد من بتونم مسیر عشق و علاقه ام رو پیدا کنم و به خاطر حرف مردم چیزی که دوست ندارم رو انجام ندم و وقتم رو براش صرف نکنم و …

یکی دیگه اش هم اوضاع ایران و قطع شدن اینترنت ها و… که اینم هزاران سود و منفعت تا الان برامون داشته و خواهد داشت.

الهی شکرت

در نهایت می خوام یکی از فکت های بسیااااااااار واضح زندگی مون رو بگم که من و مامانم بارها و بارها در موردش با هم دیگه صحبت کردیم و کلی باعث قوی تر شد ایمان مون به خدا شده.

ما وقتی به ترکیه مهاجرت کردیم خب همه ی وسایل مون رو تو ایران فروختیم و فقط با چند تا چمدون اومدیم اینجا در حالی که نه خونه ای اوکی بود و نه هیچی ، فقط بابام از یک ماه قبل اومده بود و اینجا بود . همه هم می گفتن اونجا خونه گرونه و گیرتون نمیاد و از این حرفا

جالبه بدونید که خدا برامون در زمان مناسب و در مکان مناسب ، خونه ای اوکی کرد باور نکردنی. واقعاااااا همون چیزی بود که ما اون زمان نیاز داشتیم. یک خونه سه خواب مبله و عااااااالی ، با یک اجاره ای که به هرکی میگیم باورش نمیشه و در یک منطقه خوب. حالا جالبه بدونید که این خونه همه چیز داشت و امکانات عالی داشت اما یخچال نداشت و ما هم گفتیم خدا برامون اوکی می کنه و اون موقع فکر نمی کردیم بدون یخچال هم میشه زندگی کرد:)

خلاصه یکم گذشت و ما دیدیم اصلا یخچال نیاز نداریم و همین نداشتن یخچال چقدررررررر برامون خیر و برکت داره . چرا؟ چون دقیقا ما در لوکیشنی هستیم که یک قدم اون ور تر چهار تا سوپر مارکت بزرگ و کامل و جامع هست ، یک سوپر گوشت بزرگ و عالی و یک مغازه که از جون مرغ تا شیر آدمیزاد داره ، تازه سه تا پارک سرسبز و عالی هم نزدیک مون هست.

وااقعا من چی بگم آخه.

این نداشتن یخچال باعث شد ما هرروز تازه به تازه خرید کنیم و چیز اضافه تو خونمون نگه نداریم.

و بعد خونه ما دقیقا جایی هست که یکم این طرف تر و یکم اون طرف تر سراشیبی و سربالایی داره (چون استانبول همه جاش همین طوریه) ولی ما برای خرید و … نه نیازه سربالایی بریم و نه سرپایینی. یعنی ببین خدا چیزی رو برامون اوکی کرده که تو تخیل ما هم نمی گنجید.

به قول یه داستانی :کار رو باید خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه.

واقعا همینه وقتی خدا برات اوکی می کنه خیلیییییی خوشگل تر و بهتر از چیزی که فکرشو بکنی میشه. وقتی ایمان داشته باشی در زمان مناسب اوکی میشه و از قبل نگران 10 روز دیگه و یک ساعت دیگه نباشی.

الهی شکررررررررت

عااااااااااااااشقتوووووووونم