سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 175

سلام به دوستان عزیزم

امیدوارم عالی باشید

امشب هم در جهت عمل به ایده ام

میخام یه آیه دیگه از قرآن رو آنالیز کنم

آیه امشب در مورد مترفین

مترفین یه سری بودن که اینا در اصل کافر بودن

و آدمهایی بودن که میگفتن ما پیرو آیین پدرانمون هستیم

و از لحاظ مالی هم

اوضاعشون خوب بوده

و اینا کسایی بودن که همیشه عذاب شدن آخر سر

اما اینا به کنار حالا

قبل از اینکه اصلا آیات رو بخونید

فقط این ته ذهنتون باشه آیه ها رو بخونید

هر جا خدا میخاد یه سری ثروتمند رو عذاب کنه

خیلی با احتیاط و با وسواس توی آیه های قبل و بعدش حرف میزنه

خیلی خدا حواسش هست که نکنه این باور شکل بگیره که ثروتمند شدن بده

برای همین خیلی توضیح میده

خیلی وسواس به خرج میده

چن بار تاکید میکنه روی مباحث اساسی

مثلا بسط دادن یا تنگ کردن رزق یه بار توی این آیه هایی که من براتون آوردم اومده

بعد یه دونه آیه بعد ترش توی همون سوره

بازم یه بار دیگه اینو خدا گفته

که به هرکس که در مشیتش باشه رزقش را باز میکنه

یا برید اونجا که میخاد قارون عذاب بشه رو آیه هاش رو بخونید

خدا خیلی حواسش هست نکنه مثلا برداشت غلط بشه که ثروتمند شدن بده

خیلی با وسواس زیاد حرف میزنه

توی این آیه ها هم همینطور

سوره سبا:

وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ ‎﴿٣۴﴾‏

‏ وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ ‎﴿٣۴﴾‏ وَقَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ‎﴿٣۵﴾‏ قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿٣۶﴾‏ وَمَا أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُم بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِندَنَا زُلْفَىٰ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِی الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ ‎﴿٣٧﴾

در هیچ شهری هیچ بیم دهنده ای نفرستادیم مگر آنکه خوش گذرانانِ مغرور و سرمستِ آنان گفتند: ما به آنچه شما را به آن فرستاده اند، کافریم! (34) و گفتند: اموال و فرزندان ما از شما بیشتر است و ما را عذاب نخواهند کرد. (35) بگو: یقیناً پروردگارم روزی را برای هر کس بخواهد وسعت می دهد یا تنگ می گیرد، ولی بیشتر مردم معرفت و آگاهی ندارند. (36) و اموال و فرزندانتان چیزهایی نیستند که شما را نزد ما مقرب کنند مگر آنان که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده اند ؛ پس اینانند که برای آنان در برابر آنچه انجام داده اند، پاداش مضاعف است، و آنان در غرفه ها آسوده خاطرند. (37)

توی آیه اول میاد میگه مترفین وقتی پیامبری میرفته توی یه شهر کلا انکارش میکردن

کلا فرکانس اون دسته اینجوری بوده که اینا انکارش میکردن

حالا اون پیامبر اینا رو انذار میکرده بهشون میگفته که

عذاب برای کافران نازل میشه

فرکانس شما فرکانسی که قطعا عذاب براتون نازل میشه

اونا میگفتن که نه چون ما مال و فرزندانمون بیشتره

چیزی زورش به ما نمیرسه

تا اینجای کار چی شد

کسایی بودن اینا که کافر بودن

انکار میکردن همه چیو

میگفتن که چون ما شرایطمون خوبه خدا کاری نمیتونه بکنه

یعنی در کل آدمهای کافری بودن

توی آیه بعدش میاد خداوند به هرکس که در مشیتش باشه

روزی رو تنگ میکنه یا گسترش میده ولی بیشتر مردم نمیدونن

خدا اینجا قانونو میگه

میگه بابا خدا که با شما حساب شخصی نداره که

این فرکانس کفر منجر به عذاب میشه

اصن نگاه کنید زندگی خیلی از کسایی که قرآن رو قبول ندارن

خدا رو قبول ندارن آخرت رو قبول ندارن

نتیجه این فرکانس کفر قطعا فقره

حتی اگه ثروتمند ترین آدم دنیا هم باشی بازم همونه داستان

و یه چیز دیگه خدا داره میگه که این شرایط خوب هم با همون قانون به وجود اومده

یعنی اگه تو شرایط الانتم خوبه به خاطر استفاده درست از قانونه

مثل اینکه تو قانون مغناطیس رو میدونی

میای مثلا ازش یه استفاده مثبت میکنی

چون این قانونه همیشه ثابته

اتفاقی هم که میوفته اینکه تو ثمره ی فرکانستو میگیری

و از اون طرفم داره به بقیه میگه خدا برای اینا پارتی بازی نکرده همش توی مشیت خدا بوده

توی این آیه

یه قسمتی توی ترجمه بود که من حذفش کردم

توی پرانتز خود مترجم قرآن نوشته بودش

من کلا وقتی میخام آیه رو ترجمه اش رو نشر بدم سعی میکنم توی پرانتزی ها که برداشت مترجم هستش رو حذف کنم

ولی وقتی خوندم دیدم خودم یه زمانی اینجوری فک میکردم

جای مشیت توی پرانتز نوشته بود و خدا صلاح میدونه که مثلا رزق رو به یکی تنگ کنه و به یکی زیاد کنه

یادم افتاد منم همین شکلی بودما

صلااااااح خدا

بعد نمیدونم این در تضاد محض نیس

با اون آیه ای که میگه کل نمد هولا و هولا

حتی اونایی هم که میخان برن جهنم براشون جور میشه

یعنی هلاک این ترجمه ام

و بذارید یه چیز جالب تر بگم

آخر این آیه گفته بیشتر مردممم نمیدانند

با ریشه ع ل م

وقتی این ریشه میاد

دقیقا معنی همون علم رو میده

مثلا شما وقتی یه کتاب رو میخونی

که توش در مورد چسبندگی مولکولی نوشته

تو علم پیدا میکنی به این قانون

حالا اینجا خدا گفته بیشتر مردم نمیدانند

اینکه میگم قرآن آسونه

این یه مثالش

خدا داره میگه بیشتر مردم این قانون جذب رو نمیدونن که باهاش رزقشون میتونه کم یا زیاد بشه

خود اون مترجم

جزو کسایی بوده که نمیدونسته

خود کسی که ترجمه کرده جزو مورد خطاب شدگان قرآن بوده

اصن فهمیدی چی شد؟

یه بار دیگه

این ایه داره میگه بیشتر مردم از مشیت خدا از قانون جذب خبر ندارن علمش رو ندارن

حالا خود اون کسی که یعنی اونقدر آگاهی داشته که اومده قرآن رو ترجمه کرده

خودش جزو اینا بوده

یعنی ته ته سوتی آ

اونی که قرآن رو ترجمه کرده

مخاطب آیه بوده

و خودش نفهمیده که جزو اوناس

و این نشون میده که به قول قرآن

خدا برای ما از فضلش مایه گذاشته که ما الان اینا رو میدونیم

اما مردم

وقتی خدا میگه مردم

یعنی مخاطبش همه ان

دقت کردین این همه آدم همین امروز توی قبرستون شهر شما به خاک سپرده شدن

خیلی هاشون کسایی بودن که فقیر بودن

خیلی هاشون کارگر و کارمند بودن که مجبور بودن برای اینکه موقع پیری بیمه باشن برن سی سال هروز صبح برن سر کار

به خاطر ترس از فقر مجبور بودن سی سال برن سر کار

خیلی هاشون از همون شرایطی که سر کاره بود مردن

و اینا کسایی بودن که هیچ وقت مشیت خدا رو نفهمیدن

اینا کسایی بودن که خدا هدایتشون نکرد

اونا ذهن داشتن

خلیفه ی خدا روی زمین بودن

خدا از روح خودشون توی اونا دمیده بود

ولی مردن و با فقر و فلاکت مردن

زجر کشیدن

از این دفترچه راهنمای انسان که قرآن باشه

استفاده نکردن

و خدا چه قدر به ما لطف داشته که ما رو با این مسیر آشنا کرده

ما رو هدایت کرده

و چن نفر از ما هروز حداقل یک بار به خاطر اینکه همین که ما قبل از مرگمون با این قانون خدا آشنا شدیم شکر میکنیم خدا رو؟

نه برای نعمتهاش

نه برای نتیجه

برای خود اینکه خدا ما رو با این قرآن آشنا کرد

همه ی اینا مقدمه بود

میخاین یه ایه بهتون بگم که با همین یه دونه

به هرکسی که دلتون خواست ثابت کنید ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس؟ (البته این کارو نکنید)

میخواین یه آیه بهت بگم که دلت مطمئن بشه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس؟

این همین آیه اس

من با خودم عهد بستم

که چیزی که توی قرآن بهش نرسیدم رو نگم

مثلا من هنوز به این نرسیدم که این دنیا هرچی تجربه کنی اون دنیا هم دنبال همون رو تجربه میکنی من هنوز توی قرآن به این نرسیدم پس نمیگمش

ولی اینی که دارم میگم رو با گوشت پوست و استخون بهش رسیدم که واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس

هم از لحاظ منطق بیرون از قرآن و با عقل خودم

و هم با منطق خود قرآن که اینجوری دیگه توی این آیه نمیگم واضح داره میگه میگم داره خدا ضایععع توی این آیه میگه این باور رو

چی میگه حالا:

و اموال و فرزندانتان چیزهایی نیستند که شما را نزد ما مقرب کنند مگر آنان که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده اند ؛ پس اینانند که برای آنان در برابر آنچه انجام داده اند، پاداش مضاعف است، و آنان در غرفه ها آسوده خاطرند.

اول میاد نفی میکنه آیه

و بعد چی میگه

میگه آره ثروت باعث میشه شما به نزدیک بشید ولی نه پولهای شما نه فرزندان شما

چون شما اصل کاری رو ندارید

مثل کسی که مثلا رفته جنگ میره خرخره فرمانده دشمن رو میگیره

ولی چون با خودش شمشیر نداره نمیتونه کارو تموم کنه

این ثروت و نعمت باعث نزدیک شدن شما به من میشه

و تازه برای اونایی که ایمان آوردن و کارهای شایسته انجام دادن

علاوه بر اینکه این دنیا واسشون ترکوندم

پاداش شون اون دنیا رو هم بهشون میدم

خیلی حرف آ

کم نیس واقعا

دیگه از این واضحتر؟

واقعا برای خودم متاسفم که این همه سال از عمرم رو

با بدون این باور زندگی کردم

زندگی که نه فقط زنده بودم

خود خدا خیلی واضح داره توی این آیه میگه

من تا الان دو بار توی همه زندگیم یه آیه اونقدر ذهنمو درگیر کرده که کلا رفتم توی فکر

یکی آیه عذاب شدن فرعون بود که خدا بازم با وسواس حتی در مورد فرعون هم اونجوری رفتار میکنه

و یکی ام این آیه بود که مات و مبهوتم کرده

مثل کسی که کاخی از باورهای مزخرف ساخته

یهو همه ی اون کاخه میریزه پایین

و تموم میشه میره

واقعا خدا دیگه باید چه جوری بگه که

ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس

قبلا وقتی به این جمله نگاه میکردم فقط برام یه سری کلمات بود

الان برام تداعی کننده یه عالمه آیه اس

همه ی اینا به کنار

دیدید خدا چه جوری با وسواس جلوگیری کرد از این باور که نکنه ما فک کنیم ثروتمند شدن بده؟

دیدی چه سنگ تمومی گذاشت؟

دیدی چه قدر واضح بود

حالا فک کردید ول میکنه

نه بازم هست

توی آیه های بعدی بازم این قضیه رو میکشه وسط

بازم ول نمیکنه

از بس این موضوع مهمه

وَالَّذِینَ یَسْعَوْنَ فِی آیَاتِنَا مُعَاجِزِینَ أُولَٰئِکَ فِی الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٨﴾‏ قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ ۚ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ ۖ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ‎﴿٣٩﴾‏

و کسانی که همواره در آیات ما می کوشند، به گمان اینکه می توانند ما را عاجز کنند اینان احضار شدگان در عذاب خواهند بود. (38) بگو: یقیناً پروردگارم روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد وسعت می دهد و یا تنگ می گیرد، و هرچه را انفاق می کنید خدا عوضی را جایگزین آن می کند؛ و او بهترین روزی دهندگان است. (39)

نمیخاسم این دو تا آیه رو بیارم

ولی از بس این صفحه از قرآن به نظرم سنگینه

حیفم اومد نیارمشون

اولش میاد تکلیف اون مترفین رو روشن میکنه که خلاص

همشون عذاب میشن

نمیخام خیلی ریز بشم توی آیه اول

ولی توی آیه بعدیش

بازززم خدا ول نمیکنه

میدونی حسی که میگیرم وقتی خدا اینجوری داره تاکید میکنه روی یه چیزی

مشخص خیلی قضیه مهمی اتفاق افتاده

بارها توی قرآن من دیدم

یه آیه رو میگه

چندتا آیه بعد تر دوباره با یکم تفاوت همون رو دوباره میگه

اینجور موقع هاس که آدم میفهمه

یه چیز خیلی مهمی این وسطه

دقیقا واژه وسواس میاد توی ذهنم

دوباره میگه از ترس اینکه نکنه اشتباه برداشت بشه

اینجا اون وسط یه اتفاق سنگین افتاد

یه چیزی که واقعا اصل بود

اونا میگن ما به خاطر دارایی و ثروتمون عذاب نمیشیم

خدا میگه دارایی ثروت شما رو از عذاب حفظ نمیکنه مگر اینکه شما ایمان بیارید و عمل صالح انجام بدید

بعدم عذاب میشن

حالا این وسط یه عالم آدم اگه بخونن میگن خب ببین چون ثروتمند بودن اینا عذاب شدن

برای همین دو بار نه یه بار

به فاصله اونم چن آیه

خدا یه جمله رو دوباره میگه

نکنه کژفهمی ایجاد بشه

خدا به هرکسی که بخواهد رزقش رو یا وسعت میده یا تنگ میگیرد

با ی ش ا

اومده یعنی در مشیتش باشه

یعنی باورهاش به اون سمتی باشه

رزقش رو گسترش میده

خیلی خفنه

ته تهش بود این آیه

وقتی همین چن ساعت پیش این ایه رو خوندم

تا دو ساعت توی شوک بودم که من این همه سال چرا توی هپروت سرچ میکردم

چرا اصن توی باغ نبودم

دلم نمیخاد این کامنتو تموم کنم ولی…

خدایا ما رو به راه راست هدایت کن

راه کسانی که به آنها نعمت داده شده

خدایا منو از اون منافقهایی قرار نده که میومدن پیش پیامبر حرفهای قشنگ میزدن وقتی توی خفا میرفتن همون باورهای خودشون عمل میکردن

خداایا فاصله بین حرف و عمل منو از بین ببر

دوستون دارم…