سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 176

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار فهیمه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام خداوند مهربانم

خدا رو شکر امروز وارد شهر زیبای سانفرانسیسکو یکی از شهرهای بزرگ ایالت کالیفرنیا میشویم

خدایا شکرت بخاطر پل قشنگ گلدن گیت( دروازه زرین) که ورود به این شهر زیبا با این پل قشنگ خیلی زیبایی شهر رو بیشتر کرده

پل گلدن گیت نماد شهر سانفرانسیسکو هست و یکی از بزرگترین پل های معلق در دنیاست

رنگ پل گلدن گیت رنگ زیبایی داره رنگ نارنجی متمایل به قرمز چقدر رنگ خوبی براش انتخاب کردن هم این رنگ با محیط اطرافش همخوانی داره هم در مه های زیاد این شهر، با این رنگ پل گلدن گیت جلوه بیشتری داره

مه های شهر سانفرانسیسکو خیلی معروفه اکثر مواقع مه ایجاد میشه

پل گلدن گیت وقتی نگاش کردم توی چشمم شبیه به گیتار اومد چون حفاظ های آهنی کنارش شبیه سیم های گیتار بود و اون آهنگ زیبایی که روی فایل گذاشتید انگار این پل داشت آهنگ مینواخت

چقدر تونل های این شهر هم زیبا بود چقدر لامپ توش بود نورانی نورانی بود

خیابوناش چقد نو بود نرده ها و حفاظ های کنار خیابون هم به رنگ قرمز شبیه رنگ پل بود چقدر این شهر همه چی اصولی و منظم و متناسب با هم ساختن محیط رو یک رنگ کردن چقدر ساختمون های بزرگی داره چقدر پیاده رو هاش قشنگه کنارش درخت و گلدون های قشنگ گذاشتن چه ماشین های زیبایی کنار خیابون پارک کردن چقدر این شهر مدرن و زیباست چقدر نماد ثروت و فراوانی در این شهر زیاده از ساختمون ها تا ماشین های لاکچری که ما در این فایل می‌بینیم

پرچم کشور آمریکا هم که طبق احترامشون به پرچمشون همیشه همه جا برافراشته شده تحسین میکنم مردم موفق آمریکا که اینقدر به کشورشون و پرچمشون افتخار میکنند

چقدر خیابون های این شهر زیباست بعضی خیابون ها بالاتره بعضی پایین تر مثل تپه میمونه از اون خیابون بالا که به سمت خیابون پایین میومدیم چقدر ویوه زیبایی داشت چقدر درختان کنار خیابون سر سبز بودن همشون قشنگ و به یک اندازه آراسته شده بودن

ای خدا چقدر سگ آبی چقدر باحالن هر کدومش که نگاه می‌کنیم با حرکاتشون میخندیدم یکیشون داشت خودش میخاروند یکی داشت آفتاب میگرفت یکی سرش می‌چرخند اینطرف و اونطرف نگاه می‌کرد، چقدر با حال بود اونجا که هر سگ آبی سرش گذاشته بود روی سگ دیگه خوابیده بودن اونجا که اون سگه خیلی تکون می‌خورد و اون سگ میگفت این همه تکون نخور میخوام بخوابم کلی خندیدم چقدر حرکاتشون جالب بود چقدر لذت بردم

چقدر نرده های اون پل چوبی قشنگ بود کلی قفل رنگا و رنگ و مدل های مختلف بسته بودن فکر کنم اعتقاد دارن اگه این قفل ها رو بزنند خواسته هاشون برآورده میشه

وقتی اون قسمت دوتا آدم رو نشون دادین یکی کت سفید یکی کت قهوه ای تن کرده بود و گیتار دستشون بود گفتم واو چه مجسمه های قشنگی چقدر صورتشون قشنگ درست کردن چقدر لباساشون طبیعیه گفت چقدر خلاقانه درست شده بعد دیدم یه قوطی با طرح پول بود که یکی پول توش انداخت بعد اون آقاهه گیتار زد گفتم چه جالب مجسمه ها با پول انداختن آهنگ می‌زنند بعد دیدم نه بابا اینا آدم واقعی هستند کلی خندیدم گفتم من فکر میکردم اینا مجسمه هستند. خیلی ایده باحالی بود وقتی پول توی قوطی مینداختند آقاهه آهنگ می‌زد

چقدر ایده خوبیه فضای سبز بالای ساختمون درست کردن چون اون منطقه مرکز شهر بود و همش ساختمون بود و فضای سبز برای افراد کم بود این ایده به ذهنشون اومده که طبقه بالای ساختمون رو فضای سبز درست کنند مثل پارک، چقدر هم جای زیبا و با صفایی بود چقدر تنوع درخت و گیاه وجود داشت چقدر گیاهان عجیب و غریب می‌بینیم واقعا خداوند چقدر تنوع در گونه های گیاهان هم به وجود آورده و هر کدوم شکل و طراحی خاصی دارند چقدر هم سرسبز بودن چمن ها هم خیلی رنگ سبز قشنگی داشتند فکر کنم خاک حاصلخیز و آب و هوای خیلی خوبی داره چقدر پیاده روهای تمیزی هم وسط گیاهان درست کردن تا افراد پیاده روی کنند چقدر صندلی های مرتب و منظم گذاشتن تا افراد استراحت کنند و از فضای سبز لذت ببرند و مراقبه کنند تیر برق های توی محیط هم قشنگ بود پایینش میله بود بالاش چراغ و کل محیط موقع غروب روشن بود خیلی زیبا بود

عجب رستورانی ماشالله به ایرانیان موفق در سانفرانسیسکو که چقدر در کارشون موفق هستند به به عجب غذایی نوش جونتون عزیزانم

چقدر مجموعه ورزشی مرتبی به به مثل همیشه استاد ما بین این همه افراد که دارند فوتبال بازی می‌کنند میدرخشه بدنی خوش فرم داره و بدن استاد مثل به پسر 20 ساله هست تحسینتون میکنم استاد جونم

آفرین به خانم های ورزشکار عجب بدن انعطاف پذیری دارند چقدر بدنشون نرمه

خدایا جامپلینگ چقدر خوشه من خیلی دوست دارم یادمه پارسال دخترم برده بودم بپر بپر بچه کوچیکا گفتم چقدر دوست دارم منم بپرم خیلی لذت میبردم بعد دخترم گفت من بلد نیستم صاحب اونجا گفت میتونی با بچه ات بری داخل یادش بدی منم رفتم چقدر با بچه کوچیکا پریدم خیلی بهم خوش گذشت واقعا همونجا چقدر از خدا تشکر کردم که سریع به درخواست من جواب داد

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    375MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

276 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسرین سلطانی» در این صفحه: 1
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2511 روز

    سریال سفر به دور آمریکا قسمت 176

    به نام خدایی که حامی منه پر مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم و دوستان همسفرم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ بشم

    الان بار دومه که دارم این فایل رو میبینم به جرات میگم که بار اول اونقدر مات و مبهوت شده بودم از دیدن این زیباییهای شگفت انگیز که اشک تو چشام جمع شد و فقط نگاه میکردم و تو دلم تحسین میکردم این کشور زیبا رو و البته که شور و شوقی تو دلم ایجاد شد که منم میخوام ببینم این کشور رو منم میخوام تجربش کنم ولی بقول استاد باید لایق بشم و با حلوا حلوا دهن شیرین نمیشه که داستان این لیاقت و حلوای استاد رو هم توی ادامه ی فایل و در مکان مناسبش میگم و صد البته که الان که دارم میبینم از قاب دوربین استاد یعنی لیاقته نسبت به قبل که نه تنها توی مدار دیدن زیباییها نبودم بلکه توجهم به نازیباییها بود بیشتر شده اما این کافی نیست و باز هم یاد بهتر و بهتر بشه تا از نزدیک تجربه کنم این شگفتی ها رو

    چقدر انتخاب این موسیقی هارمونی داشت با صحنه هایی که داشت نشون داده میشد واقعا دست مریزاد به شما استاد و مریم جان بابت تهیه و تدوین این فایل ها .چقدر حرفه ای شدین فکر نمیکنم بهترین فیلمبرداران دنیا هم با این کیفیت فیلمبرداری کنن مخصوصا زمانی که مریم جان فیلمبردای میکنه خیلی نرم و لایت فیلمبردای میکنه والبته حرفه ای جوری که اون درصلح بودنه با همه چی اینجا هم خودش رو نشون میده .حالا استاد ی کم سریعتر صحنه ها رو رد میکنن و من وقتی دوربین دست استاده میگم استاد جان یواش تر برو آهسته تر .این اول فایل همون جایی بود که اشک توی چشای من جمع شد اینقدر که همه چی بینظیر بود ی ابهت و هیبت خاصی داشت صحنه ها از اون جنسی که آدم رو به خشوع وادار میکنه از اون جنسی که خداوند توی قرآن از کلمه ی خشیه براش استفاده میکنه اون جایی که قلب آدم به لرزه در میاد اما نه از ترس بلکه از هیبت و شکوه و جلال جوری که آدم دوست داره سر بر سجده بزاره در آستان حق

    استاد جان من خیلی توی زندگی سر بر سجده گذاشتم از اون سجده ها که هممون توی دین و مذهبمون تجربش کردم که بیشتر از ترس بود بیشتر که چه عرض کنم همش از ترس عذاب و جهنم بود اما من 4 ساله که از اون سجده ها ندارم چون تازه فهمیدم مفهوم صلاه و سجده رو جوری که الان این صحنه ها رو دارم میبینم دوست دارم سجده کنم ی سجده ی واقعی ی سجده ای که ی عبد واسه معبودش انجام میده بخاطر جلال و جبروتش بخاطر جمالش که داره اینجوری خودش رو توی این صحنه ها نشون میده همون چیزی که خداوند به عنوان نشانه های خودش توی جهان مادی ازشون صحبت میکنه که برای تفکر و تعقل من عبد هستن و وند تذکر گرفتن ازشون

    و این موسیقی انگار که داره تارهای عصبی مغز من رو تیون میکنه و ی فرکانسی توشون تولید میکنه که ی حالت آرامش و خلسه داره توی تمام شبکه های عصبی ذهنی من پخش میشه ی حالت انبساط که به من توانایی پذیرش این صحنه ها رو میده چون اولش برای ذهنم این حجم از زیبایی شوکه کننده بود همش میگفت مگه میشه مگه داریم اما کم کم آرام شد چون توانایی مقابله با قدرت اون فرکانس و خلسه رو نداشت اصلا جوری شده بود که وقتی از روی اون پله رد می شدین اون پله رو مثل ی هارپ میدید که یکی داره باهاش میینوازه خیلی حس عالیه نمیدونم چقدر تونستم تو قالب کلمات بیانش کنم که قابل فهم باشه

    خدای من این پله رو من توی کتابهایی که تدریس میکنم دیده بودم و الان دارم توی دنیای واقعی میبینمشون و این یعنی تغییر مدار یعنی تجربه کردن ی چیز فراتراز اون تصاویری که توی کتاب دیده بودم با رنگ و طرح واقعیشون با زوم با کیفیت بالا

    وای خدای من واقعا احساس میکنم دارم انگشتام رو میزنم به این سیم ها و از کنارشون رد میشه چه قدر حس نزدیکی دارم باهاشون

    و ی عالمه ماشین شیک و گرون قیمتی که دارن میان و میرن ؛ ی عالمه فلز و آهن که توی ساخت این پل استفاده شدن ؛ ی عالمه تابلو راهنمایی رانندگی وچراغ خط کشی و …… که نشان از فراوانی ثروت و منابع توی جهان داره و در راس همه ی اینها هوش و توانایی و زکاوت انسانی که اینها رو خلق کرده انسانی که خودش ی قسمتی از وجود خالق اصلیه و اینجاست که باید بگم با خودم که :

    فبای آلا ربکما تکذبان

    یعنی توی ثانیه به ثانیه این صحنه ها باید این آیه رو تکرار کرد از بس که حیرت انگیزن

    میدونین من به این باور رسیدم که برای درک بهتر قرآن آدم باید جای جای این کشور رو ببینه تا بفهممه خداوند چی گفته توی قرآن وقتی که 30 و خورده ای بار توی ی سوره آیه ی بالا رو تکرار کرده .به نظرم باید عنوان این فایل رو بزاریم همین آیه .باور کنید اشکم دراومده و فقط دارم این آیه رو با خودم تکرار میکنم

    مگه میشه اون نمای شهر اون تونل زیبا با اون چراغهای زیباش و اون ساختمون گنبدی شکل که انگار ی ساختمون رومی هستش این تمیزی و نظم این عریض بودن خیابونها و آسمانخراشهایی که سر به فلک کشیدن و ابهتشون آدم رو شگفت زده میکنه رو دید و تحسین نکرد و تکذیبشون کرد .بقول استاد توی جهان هم نازیبایی هست و هم زیبایی من نوعی میخوام کدوم رو ببینم ی همچین صحنه هایی رو که مست مشیم از دیدنشون و بعدش وصل میشم به منبع این مستی یا اون چیزای نازیبایی که دور و برم هست

    خدا رو سپاسگزارم که آگاهانه تصمیم گرفتم که مست بشم از دیدن زیبایی ها خداوند و لایق بشم تا اینکه رذل بشم با تکذیب زیبایی ها

    میدونین با دیدن این پرچمه به نظرم باید خبردار بایستیم و احترام بزاریم به این کشور به عنوان نماد سرزمین توحید حداقل برای من اینجوریه

    فقط ی نگاه به این درختهای منظم کنار خیابون که انگار ی آرایشگر ماهر قیچی دست گرفته و اصلاحشون کرده برای من کافیه ایمان بیارم که جهان خداوند زیباست

    چه حمام آفتابی دارن میگیرن این سیل ها در کمال امنیت و ٰآرامش و احترام .واژه ی امنیت رو واقعا اینجا میشه دید و درکش کرد فرقی نمیکنه انسان باشی یا حیوان اصل اینه که امنیت واژه ای مقدسیه که توی این سرزمین به درستی تعریف شده و چه شکاری کردین شما مریم جان چقدر ددین اینها آدم رو یاد در صلح بودن میندازه که وقتی با خودت در صلح باشی اینجوری لم میده و لذت میبری فازغ از اینکه اطرافت چه خبره

    چقدر جالبه اینا انگار متکا و بالش شدن برا همدیگه ی بالش و متکای نرم نرم

    باور میکنید من فکر کردم اینا مجسمه ان هرچند اینم ی ایده اس برای ول درآوردن ولی اینا اگر بقول استاد کار کنن رو باورهاشون به جاهای بهتری هدایت میشن و به ورشهای بهتری برای ول درآوردن و مجبور نیستن اینقدر تحمل کنن ی همچین پوزیشنی رو واقعا سخته بدن آدم خشک میشه

    چه سازه ی عظیمی اونم همش از شیشه واقعا شگفت انگیزه چقدر باز هم تمیز و مرتبه برق میزنه همه جاش واقعا اینهمه شیشه و این حد از تمیزی تحسین برانگیزه ما چهارتا پنجره شیشه ای توی خونمون داریم وقتی تمیزشون میکنیم چقدر کار داره حالا اینهمه شیشه توی این حجم .بازم فراوانی تولید شیشه و فراونی حملشون و نصبشون و تمیز کردنشون و کسب کارهایی که به واسطه همین ی قلم بوجود اومده چقدر فرصت زیاده برای تولید ثروت و برای کسب و کار

    طبیعت و سرسبزی اونم توی دل مدرنتیه و تو دل آسمونخراش ها یاد اون جمله ی روی یکی از تابلوهای خونتون افتادم استاد که :

    The only thing that is impossible is impossible

    بابا اینجا خودش ی بهشته واسه خودش چقدر هم بزرگه

    چه جایی رو اینا انتخاب کردن برای تمرینو آموزش و با دیدن این صحنه یاد حرفهاتون افتادم استاد که دنیا صحنه بروز علایق و توانایی ها و استعدادهای متفاوته درست مثل این صحنه که دو نفر اینجا دارن رقص تمرین میکنن و دو نفر بوکس یکی به شدت لطیف و اون یکی ی جورایی خشن اما بودن اینها کنار هم توی ی صحنه اس که این صحنه رو زیبا میکنه و کمی اونطرف تر یک احتمالا داره مطالعه میکنه و تحقیق اونهم حتما دنبال علاقشه که با این تمرکز داره کار میکنه و پیام این قسمت بقول استاد برو دنبال علاقت مهارت هات رو افزایش بده اونوقت لایق میشی و ارزشمند و ثروت هم به دنبالت میاد

    چقدر گونه های گیاهی متنوع و زیادن و دیدن همین باز هم کمک میکنه به تقویت باور فراوانی در جهان

    آقا فقط طراحی کف اش رو ببین آدم رو دیوانه میکنه اون قدر که تمیز و براقه

    چقدر این منو منطبق با قاون سلامتیه همون توضیحاتی که شما دادین در مورد نوع گوشتی که باید مصرف بشه همون grass fed grass finished

    آقا ما هم هوس کباب کوبیده کردیم چقدر از همین جا میشه بوش رو حس کرد و اون زبان گوسفند که انگار توی سس خردل بود چه رنگی داشت توی بشقاب دهنم آب افتاد

    چقدر اینجا باز هم شیک و تمیز ومرتبه .چقدر کیف میده توی دل ی همچین آسمونخراشی کوبیده بزنی بر بدن و بعدش هم ی چایی مشتی

    چقدر اون خانم گارسون خش تیپ و خوش لباس بود چقدر وسایل چینی سفیدشون شیک بودن با اون گل رزی که وسط گذاشته بودن که قرمزیش می نشت تو دل سفیدی وسایل

    چه همزمانی من امروز داشتم جلسه 21 روانشناسی ثروت رو کار میکردم که در مورد احساس لیاقت برای دریافت ثروته و شما استاد میگین که احساس لیاقت و ارزشمندی با بالا بردن مهارت ایجاد میشه نه صرفا ی سری جملات تاکیدی و داستان فوتبال بازی کردن خودتون رو گفتین که ضیف بودین توی بچگی و ی بار برا یارکشی انتخابتون نمیکردن و شما بهتون برخورده و بعد از اون تصمیم گرفتین که تمرین کننی و اونقدر توی زیرزمین خونتون تمرین کردین که مهارتتون جوری بالا رفت که وقتی رفتین ی محله ی دیگه و بازی کردین همه ی بچه ها میگفتن شما ی پا مارادونا هستین برای خودتون و توی این جلسه شما میگین که با حلول حلول کردن دهن شیرین نمیشه یعنی با صرفا گفتن اینکه من ارزشمندم اتفاقی نمی افته و اگر میخایم ارزش و لیاقتمون بره بالا باید مهارت هامون رو ببریم بالا

    چقدر این مرکز ورزشی زیبا بود چقدر از دیدن بدن انعطاف پذیر اون دختر خانم ها لذت بردم البته که اینا هم تمرین کردن خیلی زیاد و تکاملشون رو طی کردن بواسطه علاقه ای که به این ورزش داشتن

    ی نکته ی جالب :

    تقریبا همه ی اون آقایونی که داشتن فوتبال بازی میکردن شکم داشتن و معلوم بود انرژیشون زیاد نیت اما از شکم صاف شما و حرکاتتون انرژیتون مشخص بود که این هم از برکات دوره سلامتیه

    سپاسگزارم استاد عزیز و مریم جان فوق العاده بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: