سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 178

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار اسماء عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

سلام استاد عزیزم شب شما و صبح دل انگیز ما بخیر

چند وقت پیش یکم تو حالت خلسه رفته بودم اومدم داخل سایت و نشونه رو زدم ک منو برد سمت یکی از فال های سفر به دور امریکا و در اون فایل متنو یکی از دوستان انتخاب شده بود ک منم تا ی حدودیشو خوندم و اومدم پایین دیدم نوشته خدا همینجاست بین منو تو ساده ساده عین منو تو

رفتم اهنگو دانلود کردمو خلاصه که چقدر این اهنگ خالصه

و الان بعد دو روز شما این اهنگ رو گذاشتید روی یکی دیگ از قسمت های سفر به دور امریکا

خدا همینجاست تو بی کسی هام خدا همه جا بوده برا من خدا همه چیز شده برامن از وقتی که باورش کردم از وقتی که پیداش کردم و اعتقادیو برای خودم ساختم که دیگ بر پایه اجبار و عادت و خانوادم نیست و چقدر خدای من دقیقه چقدر از وجودش تو زندگیم لذت میبرم اینکه خودش منو اورد سمت شما و گفت ببین بنده ی من راه تو اینجاست تو باید راه توحیدو بری الان همه وجودتو شرک گرفته که حالت بده و من اومدم و شروع کردم به ساختن مسیرم و الان جاییم که راضیم کرده یعنی در واقع به قول مریم گلی لعلک ترضی شدم اخیش بعد از یه مدت یکم تو سایت حرف زدم حالم عالی تر شد…

ولی خب من مه هنوز خیلیی راه دارم

استاد جنس فایلاتون فرق داره یه جنس حال خوب کنیه که سوای مابقی دنیاس حس فایلاتون متفاوته یه حس عجیبیه فقط میتونم بگم که دمتون گرم شما واقعا دنیا رو اول برای خودتون تغییر دادی و بعد هم برای ما من واقعا از وجودتون سپاسگزارم این زیبایی هایی که به ما نشون میدید منو خیلی لطیف تر کرده منی که قبلا اصلا دوست نداشتم به طبیعت برم و همیشه در حال غر زدن بودم که چرا باید بریم مسافرت چرا باید بریم تو طبیعت الان فقط تشنه این شدم که پامو بذارم ی جایی که فقط چند تا درخت داشته باشه بتونم خط و خطوط برگارو ببینم بتونم رنگای زرد و نارنجیشونو تو فصل پاییز ببینم و… همین دیشب بود ک به عزیزم گفتم ما باید برنامه داشته باشیم کل شهرمونو کامل بگردیم و واقعا هم همین اتفاق داره میوفته و دلیلش فقط یک چیزه اونم اینکه شما جوری از طبیعت لذت بردید و جوری طبیعت رو به من نشون دادید که من نگاهم کاملا متفاوت شد و تشنه شدم…

استاد این فایلا تهیه کردنشون واقعا زمان بره اینکه تو همین فایل شما از چندین تا جاده فیلم میگرفتید و بعد میکسش کنید ولی شماها این کارو با عشق دارید انجام میدید و میخوام از صمیم قلبم از شما و مریم گلی بابت به اشتراک گذاری این فایل ها تشکر کنم

کاشکی این مسافرتتون بی انتها بود دیگ عادت کردم که تقریبا یک روز در میون یه تیکه از امریکارو ببینم و میدونید جالبیش چیه

اینکه تجربه شما مه هیچ تجربه ما هم از امریکا از خیلی از نیتیو های اونجا بیشتره و اونم به لطف شماست

و خود امریکایی ها چقدر انسان های در صلحی هستن با خودشون اون خانواده ای که نشونمون دادید چقدر حال خوب داشتن از فرزند کوچیکه بگیر تا پدر خانواده چقدر دخترشون در ارامش داشت نقاشیشو میکشید و مادر خانواده حرفه ای بود

از بچگی ی چیزی که خیلی تو فیلماشون دیدم و الانم متوجه شدم ک درسته این بود که همه چیو ساده میگیرن و خودشون بیشتر تلاش میکنند که با خلاقیت مسئله هاشونو حل کنند و احساس میکنم در تجربه کسب کردن عزت نفس بیشتری دارن و جسور ترن اینکه مادر خانواده خودش داره کانترشونو درست میکنه و یه اتوبوس مدرسه رو با خلاقیت به ار وی تبدیل کردن دقیقا مداق این قضیس

و میخوام عزت نفستونو تحسین کنم اینکه هر جا میرید با همه گپ میزنید و تازه لذتم میبرید البته که واقعا دوست شدن با چنین انسان هایی واقعا هم لذت داره و نشون دهنده عزت نفس شما و مریم گلیه

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    409MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

198 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ابراهیم خسروی» در این صفحه: 1
  1. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    سلام به استاد عزیزم سید حسین عباسمنش و خانم شایسته و دوستانی که این روزا واقعا قلبم بهتون خیلی گره خورده!دوستانی که بیشتر وقتم با شماست تا با خانواده ی خودم!

    نمیدونم چرا اما قلبم گفت این سوالی که تو عقل کل پرسیده شد و اونجا جوابش رو دادم،اینجا هم بزارم!

    از خدا میخوام قلبمون رو باز کنه!!!

    سلام به محمد حسین اسکندری!

    خوندنه سوالت پیرهنمو از اشک چشام خیس کرد،چه برسد به اینکه بخوام جواب سوالتو بدم!

    یه آهنگی همایون شجریان خونده، وقتی گوشش میکنم مهم نیست کجام ، اشکه از چشام میریزه!

    وقتی که سوالتون رو خوندم یاده بیت آخره اون شعر افتادم اسمه اون آهنگه (هوای زمزمه هایت)هست.

    وقتی اون آهنگ رو گوش میدم فقط خدا میاد تو ذهنم!

    میدونی چیه!

    یه آیه هایی از قرآن هست که قلب آدم رو به درد میاره!

    مثله اون آیه ای که میگه:

    ای انسان !

    چه چیزیزتو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته!

    مثله آیه ای که میگه:

    زمانی که کسانی که در کشتی هستند،و کشتیشان دچار طوفان میشود،با تمام اخلاص حدا را می‌خوانند، اما وقتی که به خشکی میرسند،گویی هرگز مارا نخواندند!

    یا آیه ای که میگه:

    وقتی دچار مشکل میشوید به حالت نشسته،دراز کشیده، به پهلو خوابیده مارا می‌خوانید، و زمانی که مشکل شما برطرف می‌شود چنان می‌روید که گویی هرگز مارا نخوانده بودید!

    دلیلش فراموشیه!

    دلیلش اینه که ما فکر می‌کنیم این ما هستیم که قدرتمندیم و این ما هستیم که میتونیم مسائلمون رو حل کنیم!

    اگه ما به شناخت خودمون و شناخت خداوند برسیم می‌فهمیم که ما برای کوچکترین کار هم نیازمند به خداوندیم!

    میفهمیم که ما حتی قدرت انجام کوچکترین کارهارو هم نداریم!

    میفهمیم که عاجزیم از انجام حتی نفس کشیدن!

    میخواستم یه سوال دیگه رو جواب بدم که پاکیزه جان بارکزی جواب اون سوال رو دادن برو کامنت پاکیزه بارکزی رو بخون مکمله این جوابه!

    این روزا پاکیزه در یه شرایط روحی و ذهنیه که من میفهمم تو چه عالمیه!

    داره به جایی میرسه که تو تمامه وجودش ترسه!

    ترسه از ضعف اینکه چچچقدر بدونه کمکه خدا ضعیف و ناتوانه!

    و از طرفی تمامه قلبش قدرته!

    قدرتی که برگرفته از تکیه کردن به خداونده!

    میدونی چیه!

    وقتی به خودت فکر میکنی میبینی هیچی نیستی!

    میبینی حتی نمی‌تونی سردرد خودتو درمان کنی!

    تا حالا شده گردنت رگ به رگ بشه!؟

    جوری که نتونی گردنت رو حتی یک دره بچرخونی!

    تمامه توان و قدرته تو همینه!

    همین‌قدر عاجز!

    همینقدر ناتوان!

    تا حالا شده گلوهات بخاطر سرماخوردگی درد کنن جوری که نتونی آب دهنت رو قورت بدی؟

    قدرت و تمامه توان تو همینه!

    تا حالا شده تب و لرز بگیری که حتی نتونی با پاهای خودت بری تو حمام دست و پاهاتو پاشویه کنی تا تبت بیاد پایین!؟

    تمامه قدرت تو همینه!

    میبینی چقدر حقیر و ناتوانیم!؟

    ببین!

    به خدای واحد قسم

    به اشکایی که بی اختیار از چشام میریزه قسم

    بیچاره ترین آدم کسیه از خدا دور باشه!

    گرفتار ترین آدم کسیه که بگه من خودم انجام ش میدم خدا نیاز نیست بیاد وسط این که چیزی نیست!

    آخه چطور میشه ار خدا دور بود و زندگی راحتی داشت!؟

    آخه چطور ممکنه روی خوش زندگی رو بدونه خدا دید!

    میدونی چیه !؟

    وقتی تو زندیگت، تک محل کارت،تو خرید میوه،تو انتخاب دکتر برای هر بیماری ات، وقتی برای خرید لباس تو ذهنت و تو قلبت به یک اطمینان خاطری برسی که (این که چیزی نیست من خودم انجامش میدم، خودم بلدم نیاز نیست از خدا کمک بگیرم، از فلانی و فلانی میپرسم اونا تخصص دارن،اونا تجربه دارن و…)

    شاید اون کار انجام بشه اما به کیفیت و به راحتیه اون کاری انجام نمیشه که از خدا میخوای بهت کمک کنه!

    به الله واحد قسم میخورم که چیزی جز حقیقت تا این روز تو این سایت ننوشتم!

    من 2 روز پیش رفتم خیابون نادری اهواز!

    خیابان نادری مهمترین و شلوغ ترین باز اهواز و شاید خوزستانه!

    وقتی هرجای اهواز میگن باید بری مرکز شهر ،همه میدونن که از مرکز شهر منظور خیابون نادری هست،اینارو بهت گفتم که بدونی دارم در مورد چه بازار و فضای شلوغی حرف میزنم!،من دیشب حدود ساعت 6 تا 8 شب با دلفین رفتم نادری،اینقدر شلوغ بود مثله همیشه که حتی عابر های پیاده به زور مابین ماشینا میتونستن رد بشن اییینقدر ترافیک و شلوغ بود!

    حالا من تو قلبم چی گفتم!تجسم کردم عزیزه دلم ،همسر آینده ام کنارم نشسته و با صدایی که خودمم صدامو می‌شنیدم گفتم که عزیز دل!

    به من میگن سلطان پارک!

    الان ببین تو این شلوغی خدا چجوری برا من جا پارک جور میکنه!به خدای واحد قسم تو همون شلوغی که واست توصیح دادم واسه من کمتر از 5 دقیقه پیاده روی تا جایی که کار داشتم جا پارک اوکی شد!

    3 هفته پیش که رفتم کاشان، تو مرکز شهر کاشان باز همینجوری گفتم خدایا یه جا پارک واسم جور کن!و رفتم جلوتر به جای پارکی بود ،دلفین رو گذاشتم اونجا اما ایییینقدر واسم غیر قابل باور بود که وقتی پیاده شدم از 2 نفر پرسیدم آقا اینجا موردی نداره من پارک کردم!؟

    گفتن نه !

    اوکیه!

    حالا اینا چیزایی بود که گفتم من حتی جا پارک هم نمیتونم جور کنم تو برام جور کن!

    اما جاهایی به خدا گفتم نمیخواد تو نظر بدی!

    برو کنار!

    من یه چی پی اس خریدم واسه دلفین،خدا هی میگفت فعلا نصبش نکن!

    بیخیال شو!

    اما من ول کن نبودم گفتم تو نمیدونی من میدونم!

    و رفتم جایی جی پی اس رو سوزوند، 2 میلیون ضرر کردم 600 تمن هم دستمزد ازم گرفته بود!!!

    میبنی!

    2 هفته پیش پدرم اصرار کرد که بیا پیشمون همه جمعن، خدا گفت نرو!

    و من نرفتم!

    هفته بهدش خدا گفت حالا برو میس پدر مادرت،و وقتی رفتم مادرم گفت خوب که نیومدی!

    گفتم چرا!؟

    گفت همممه اونایی که اومدن اینجا مریض شدید شدن و داغون شدن!

    میبینی!

    این چیزاست تفاوته شناخت اینکه تو چچچقدر نادان و ضعیف و ناتوانی و از خدا کمک بخوای،با اینکه بگی مممنن بلدم ،من میتونم!

    سوالت این بود که چی میشه که بی انگیزه میشیم دیگه و از مسیر فاصله میگیریم و فراموش می‌کنیم دیگه!؟

    جوابش اینکه که احساس می‌کنیم قدرت داریم بدونه خداوند زندگی کنیم!

    جوابش اینه!

    حالا چجور این ایراد رو بر طرف کنیم!؟

    همون حرفی که اول کامنتم گفتم!

    شناخت خودت که چقدر محتاج به رحمت و کمک خداوندی

    و شناخت خدا که چقدر قدرتمنده و دوست داره و تواناست!!!!

    بیا زندگی خودتو مرو کن!

    کدوم یک از چیزایی که خیر بودن و نعمت بودن تو زندگیت داری از روی فهم و برنامه ریزی و توانایی و چیدمان خودت بوده!؟

    هیچکدوم همه از برنامه ریزی و کمک و هدایت خدا بوده!

    برا همینه که خدا تو قرآن میگه هر خیری به شما می‌رسه از خداسترو هر سری به شما میرسه از خودتونه!!+

    ریشه ی ارتباط با خدا تسلیم بودنه!!!

    تسلیم بودنه که زندگی رو برات آسون میکنه!

    آخه من چی ام!؟

    من چه توانایی دارم که ادعا میکن خودم بلدم رانندگی کنم!؟؟

    خودم بلدم زندگی کنم!؟

    به خدای واحد قسم چند ساعت پیش داشتم با پسر عمه ام فوتبال بازی می‌کردم با لب تاپ،2،1 جلو بودم،یکی از بازیکنانش داشت میرفت سمته دروازه ام خدا هی میگفت بهش خطا بزن،خطا بزن،خطا بزن!

    اما منفتم نه نیاز نیست الان توپو ازش میگیرم، و علا ه براینکه توپ رو نگرفتم،همون توپ رفت تو دروازه ام و گل خوردم!!!

    میدونی بدبختی ما کجاست!؟

    بد بختی ما اونجاست که فکر می‌کنیم فقط باید از خدا در مواقع اضطراری استفاده کنیم و ازش کمک بخوایم!

    فکر میکنیم خدا فقط برای پشت درب ای سی یو بیمارستانه!

    فکر میکنیم خدا فقط برا ازدواجه!

    فکر میکنیم خدا فقط برا زمانیه که هیچ راهی نداریم!

    فکر میکنیم خداوند یک ابهت خیلی عظیمیه که زشته برای کارهای کوچیک به زحمتش بندازیم و بزار خدارو بزاریم برا کارهای خاص!

    دیدی طرف یه دکتر دندونپزشک آشنا داره!؟

    و برای همسایشون به دکتره دندونپزشکه رو نمیزنه!

    تو ذهنش اینه که بزار این درخواست رو بزارم برا روزی که خودم به نیاز دارم و از این موضوع استفاده نکنم برای یکی دیگه!

    ما فکر می‌کنیم خدا هم همینجوریه!

    امه بیا ببنیم خوده خدا نظرش در مورد این نوع دیدگاه چیه!؟

    خدا تو سوره ی بقره میگه که:

    به یاد من باشید تا به یاد شما باشم و شکرگزارم باشید و ناسپاسی نکنید!

    بیا این سه تا آیه ای که من میگم رو بزا کنار همدیگه و بهشون فکر کن!

    1/هر خیری بهتون میرسه از جانب خداونده

    2/ای انسان چه چیزی تو را در برابر پروردگار گریمت مغرور ساخته!؟

    3/به یاد من باشید تا به یاد شما باشم و شکرگزارم باشید و ناسپاسی نکنید!

    ببین !

    آیه ی شماره 1 میگه هر خیری شما می‌رسه از طرف خداست!

    پس ما هر خیری که توزندگیمون هست از طرف خداست!

    ما چه چیزایی خیره تو زندگیمون!؟

    هر چیزیکه نبودنش باعث میشه ما مشکل تو زندگیمون پیش بیاد!

    به جایی استاد میگه که حتی بابت نعمت های کوچیک هم مادباید سپاسگزار خدا باشیم،اما من مخالفه این دیدگاهم!

    ما چیزی به اسم نعمت کوچیک تو زندگیمون نداریم!؟

    همه ی نعمت های ما بزرگن!

    شما تصور کن ناخون گیر از زندگیت حذف بشه!

    شما تصور کن شسلند دستشویی از زندگیت حذف بشه!

    شما تصور کن قاشق چنگال از زندگیت حذف بشه!

    پس اینجا همه خیر و نعمت ها از طرف خداست!

    آیه 2 میگه که:

    به یاد من باشید تا به یاد شما باشم و شکرگزارم باشید و ناسپاسی نکنید!

    وقتی میگه بیادم باشید تا به یاد شما باشم، اینجا اولین سوال که تو ذهنه انسان شکل میگیره اینه که چجوری به یاد خدا باشم!؟

    خدا در ادامه بلافاصله‌ میگه که:

    شکرگزارم باشید و ناسپاسی نکنید !

    ما از چی شکرگزاری می‌کنیم!؟

    از نعمت هایی که داریم دیگه!؟

    کدوم نعمت ها!؟

    همونهایی که بودنشون زندگی رو بر ما آسان تر میکنن!

    آیه ی سوم که دیییگ شاه کلیده!

    خدا میگه که:

    ای انسان!

    چه چیزی تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته!؟

    اولا اینکه ما زمانی احساس غرور میکنیم،که احساس کنیم 3 تا چیز داریم!

    1/توانایی انجام کار

    2/به داشته ای میبالیم، مثله پول،زیبایی،فن بیان خوب،کامنتهای عالی،شعله با پرستیژ،اصل و نصب و…

    اما خدا چرا تو این آیه از کلمه (کریم)استفاده کرده!؟

    میدونی کریم یعنی چی!؟

    کریم یعنی بخشنده!

    میدونی حدا داره چی میگه!؟

    داره با حالت نیش خند به منه بنده اش که احساس توانایی و دارایی میکنم میگه که:

    ای انسان!

    چه چیزی تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته!

    یعنی داره میگه اون چیزی که بخاطرش احساس قدرت ،احساس غرور،احساس توانایی میکنی رو که خداوند بخشنده بهت داده!

    این چیزی که تک بهش میبالی و بهش فخر میفروشی به دیگران که خدا بهت داده پسر خوب!

    تو که چیزی از خودت که نداری آخه!!!

    خدایا نو ببخش!

    تو بر ضعف من آگاهی!

    تو بر جهالت من آگاهی!

    تو بر نادانی من آگاهی!

    من به درگاهت توبه میکنم هر شرکی که ورزیدم!!!

    میدونستم آمشب از اون شباست!

    وقتی اومدم تک کابین جرثقیل و یه نگاهی به سوالات انداختم چشمم دوتا سوال رو گرفت،یکی سوالی که پاکیزه جان جواب داد،یکی این سوال که خدا بهم الهام کرد و به خودم گفتم امشب از اون شباست که اشکه که میریزه از چشات!!!

    اوح

    خدایا شکرت!

    اون جای آهنگه (زمزمه هایت ،همایون شجریان )

    که میگه:

    هوای روی تو دارم نمیذارندم…

    من اون عواملی که نمیزاره دستم به خدا برسه،چشم تو چشم بشم باهاش رو، شرک های قلبم میبینم،ترس هام میبینم، نگرانی هام میبینم!

    و جوابه خدا میدونی چیه!؟

    اونجا بهم میگه که:

    مگه خودمو تا حالا بهت ثابت نکردم!؟!؟!؟

    و جوابه من سکوته و سکوته و سکوت!!!

    محمد جان،گوشیم هنگ کرده بس که نوشتم و این یعنی اینجا کامنت باید بسته بشه!

    خدا اشکت رو دربیاره که اشکمو در آوردی!

    دوست دارم

    اهنگه (هوای زمزمه هایت از همایون شجریان)رو به قلبم پاکتون تقدیم میکنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای: