دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سِودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
بررسی دیدگاههای منتخب از فایل 168 مستند سفر به دور آمریکا تشکر و قدردانی میکنم از اینهمه نظرات زیبا و پر محتوای دوستان در این قسمت که به نکات مثبت فوقالعاده عالی اشاره کردند و توضیحات تکمیلی استاد در مورد این نظرات زیبا که آگاهی های بیشتر رو در اختیار ما میزارید
موضوع مهمی که آرزو جان در مورد سن گفتند استاد واقعا این باور اشتباه که سن که رسید به پنجاه فشار میاد به چند جا ابتدا به شکل یه حرف خنده دار گفته میشه ولی در پس این خنده یه باور عمیقی هست که بر اثر تکرار تو ذهن ایجاد میشه و طبق این باوری که ایجاد شده با افرادی مواجه میشی که تو سن کمتر از پنجاه سال بسیار دل مرده افسرده ،غمگین و بیمار و حتی از کار افتاده هستند ولی دیدن این مستندها واقعا باورهای من رو تغییر داد اینهمه انرژی مثبت و قدرت بدنی و شادابی و فعالیت فیزیکی و توحیدی بودن مستقل زندگی کردن تو سنهای بسیار بالا منو به این الگو رسونده که این یه بازی ذهنی هست اونها واقعا ابتدا در ذهن خودشون ،خودشون رو توانمند میبینند و با توکل به خدا حرکت میکند بدون هیچ وابستگی تو سن بالا بارها تو این مستندها دیدیم که چقدر عالی تو هر محفل شاد و با هر قشر جوانی همراه هستند تو هر طبیعت و زیبایی و جشن و شادی با لباسهای رنگی و شاد با قدرت و با نشاط حضور دارند و لذت میبرند روحیه عالی دارند تو سن بالا حتی افراد بازنشسته رو دیدیم که داوطلبانه میان تو طبیعت و به طبیعت رسیدگی میکنند اطلاعات مهم و زیبای اون فضا رو در اختیار مردم می زارن و زندگی رو تا آخرین روز زندگیشون زندگی میکنند و این الگو چقدر زیبا به من این باور رو داد که با روحیه عالی با توانمندی توحیدی و با احساس خوب بدون وابسته شدن به کسی تو سن بالا هم روی پام خودم بایستم البته با این دوره سلامتی اصلا آدم پیر نمیشه همیشه سالم و پرانرژی و خوش اندام و زیبا می مونه خداروشکر که در این مسیر همین اتفاق افتاده و من خیلی جوانتر و زیباتر خوش اندام تر پرانرژی ترم خداروشکر
موضوع بعدی نداشتن اینترنت تو اون فضا زیبایی بود که شما کمپ کردید البته توضیح دادید که اینترنت استارلینک همراهتون بود اما اگاهانه تصمیم گرفتید که بدون اینترنت بدون هیچ محدودیتی خودتون رو با فعالیتهای دیگه ای سرگرم کنید و لذت ببرید و این پیاده روی هایی که اول صبح و حتی آخر شب داشتید فعالیتهایی متفاوت و عالی بود که لذت زیادی رو برای شما داشت تجربه های عالی داشتید داشتن اینترنت و استفاده از موهبتهای عالی خوبه ولی در صورت نبود اینترنت هم میشه فعالیتهای عالی رو ایجاد کرد و خودت رو محدود و یا ناراحت نکنی بلکه با برنامه ای زیبا از لحظات زندگی لذت برد به خصوص در فضایی رویایی مثل اینجایی که شما بودید و نهایت لذت رو بردید باید رها بود و از زندگی لذت برد
موضوع بعدی قدرت کانون توجه هست که استاد جان توضیح دادید که چطور اگاهانه سعی میکنید به زیباییها توجه کنید و حتی اگر جایی یه نکته منفی گفته میشه شما بهش توجه نمی کنید اگر تو یه برنامه آموزشی و یا اطلاعات دادن باشه شما اگاهانه اون قسمت رو رد میکنید و فقط به زیباییها توجه میکنید راجع به نکات منفی نه صحبت میکنید نه فکر میکنید نه تو ذهنمون میگردونید و از خودتون شخصیتی جویای زیباییها و قشنگیها ساختید و طبق قانون بدون تغییر خداوند لاجرم به زیباییهای بیشتر و بیشتر هم لاجرم هدایت می شید و تو این همه مستندی که آماده کردید حتی یک هزارم درصد هم اتفاق ناجالب نیافتاده و اگر هم بوده شما اعراض کردید و در موردش اصلا حرف نزدید این انتخاب اگاهانه و تصمیم درستی که گرفتید فقط به زیباییها توجه کنید اینهمه زیبایی و قشنگی رو برای شما آورده و این تصمیم اگاهانه من هم بوده که فقط با توجه کردن به این مستندها به این سایت و نوشتن در موردش در مدار زیباییها و اتفاقات فوقالعاده عالی باشم و واقعا الان بیشتر و بیشتر زیباییها رو میبینم و اتفاقات خوب روابط بهتر و رشد بیشتر و آرامش و سلامتی بیشتر رو داشتم و این روند همچنان ادامه داره خداروشکر
نکته بعدی تجسم کردن خواسته ها هست این کیفیت عالی در تجسم با حواس پنجگانه خودت در فضایی رویایی مثل این بهشت خودت رو تجسم کنی با حس بویایی بوی عطر درختان رو حس کنی با حس لامسه طراوت و خنکی هوا رو حس کنی با حس شنوایی صدای اب رودخونه و آواز پرنده ها رو و صدای خش خش برگها رو زیر پاهات بشنوی با چشم زیبایی ها رو رنگ برگ درختهای پاییزی رو ببینی کمک گرفتن از این حواس پنجگانه در تجسم احساس خوب بیشتر رو ایجاد میکنه و این فرکانس تو رو به این تجسم هدایت میکنه مثل شما استاد جان که اینکار رو تو ایران انجام دادید و عاشق جنگل و فضای سبز بودید و الان خونتون وسط یه جنگل بز رگ و سرسبز و خونه ای چوبی که روی یه دریاچه زلال هست زندگی میکنید استاد شما اونموقه با دیدن عکس اینهمه تجسم عالی داشتید واقعا ما با دیدن این مستندها کار راحتری برای تجسم همه خواسته هامون داریم و میتونیم تجسم قویتری داشته باشیم حتما با این فرکانس های زیبا مثل شما استاد جان هدایت میشیم به زیباترین جاهای دنیا همون طور که دوستان بارها گفتند چقدر به جاهای زیبا مثل همینجاهایی که شما رفتید هدایت شدند
نکته مهم بعدی سپاسگزاری عمیق قلبی هست که همون صلاه توجه به نعمت هایی هست که بینهایت و ابدی هست و درک این موضوع که ما در جهانی زندگی میکنیم که به افکار ما پاسخ میده نه فقط حرفهایی که لق لقه زبان ما هست ما رو به درک بیشتری میرسونه که شکرگزاری باید با تمام وجود و عمیق و قلبی باشه و این نوع سپاسگزاری بر نعمت های ما می افزاید و ما رو به جایی میرسونه که راضی و خشنود باشیم وگرنه افراد زیادی رو خود من دیدم که صبح تا شب تسبیح به دست هستند و کلمات عربی رو میگند و هیچ درکی از معنیاون ندارند همین معنی ایاک نعبد و آیاک نستعین رو که در نماز میخوندن رو هم نمیدونن به همین دلیل هیچ احساس خوشبختی ندارند حالشون خوب نیست راضی نیستند صلاه درک همون لحظه و دیدن اون زیبایی و زندگی در لحظه رو به همراه داره و این یعنی خوشبختی رسیدن به احساس خوب و شادی از دیدن نعمت های همون لحظه از کوچکترین نعمتی که داری لذت بردن یعنی خوشبختی چیزی که افراد زیادی درکش نمیکنند چون ناسپاس هستند در حالی که شکرگزاری قلبی تو رو به نعمت های بیشتر هدایت میکنه «مرز بین هدایت الهی و گمراه شدن با نجوای شیطان مرز بین شکرگزاری و ناشکری هست شیطان از طریق ناسپاسی میتونه به راحتی انسان رو گمراه کنه » شکرگزاری قلبی جادو میکنه و انسان رو غرق نعمت میکنه نعمت فقط پول نیست سلامتیه،دوستان عالیه ، آرامش و خواب ارومه ،آزادیه «نکته کلیدی اینه که هربار که با دیدن نعمتها و زیباییها به شکرگزاری عمیق قلبی می رسیم باید به خودمون بارها یادآوری کنیم که این شکرگزاری عمیق قلبی منو داره به نعمتها و زیباییهای بیشتر میرسونه من هدایت میشم به زندگی راحتر و رویایی تر زیباتر و چرخ زندگیم رونتر میشه »
سپاسگزاری هدایت خداوند رو آشکار میکنه اکثر افراد ناسپاس هستند به همین دلیل درگیر مشکلات مالی ،بیماری ،خانوادگی هستند احساس خوب سپاسگزاری اولین تاثیرش رو روی جسم میزاره کارکرد درست سیستم گوارشی معده و کلیه و قلب همه اعضا بدن سالم و عالی کار میکنند و ناشکری هم اولین نشانه اش تو سیستم بدن اختلال ایجاد میکنه معده درد ،سردرد ،و گرفتگی عضلات و این روند نامناسب مشکلات بیشتر رو میاره استاد جان سپاسگزاری تیم مراکش بعد از باخت هم که گفتید دسته جمعی سجده شکر به جا آوردند که تا این مرحله رو رفتند و موفق بودند چقدر مثال زیبایی از شکرگزاری در هرلحظه و دیدن نعمتها بود
نکته بعدی این حد از اعتماد و اطمینان بخشی به مردم و دادن احساس ارزشمندی و لیاقت هست که وقتی سیستم پرداخت پول در استیت پارکها و نشنال پارکها به صورت سلف رجیستر هست هم از نظر روانشناسی خیلی تاثیر گزار هست که تو تلاش میکنی با حساسیت بیشتر تو این استیت پارکها و فروشگاه های بزرگ که این سیستم هست تو درستکار باشی و با دقت بیشتری با محاسبه دقیق قیمتها رو پرداخت کنی البته هدایت شدن به این جور فضاها که انقدر سیستم بر پایه اعتماد متقابل پایه گذاری شده نتیجه بودن در مسیر درست کارکردن روی خودت هست این یه مسیره که وقتی تو آدم قویتر ،اگاهتر ،رشد یافته تر ،درستکارتر ،باایمانتر و صادقتری میشی بهش. قدم به قدم هدایت میشی این که تو به محیط کاری هدایت میشی که نیاز نیست بیان بالای سرت و هر لحظه به توکارت رو بگند و تو با مسولیت پذیری با درستکاری کار رو انجام بدی و ساعت کاری رو درست خودت محاسبه کنی وقتی تو یه چنین سیستمی و با یه چنین کارفرمایی که به تو اعتماد داره کار میکنی یه علامت و نشونه هست که تو مسیر درستی هستی و استاد جان این سایت الهی داره با این عظمت و ارزشی که خلق میکنه با دو تا کارمند درستکار و صادق و مسئولیت پذیر کار میکنه که در ایران هستند و شما گفتید که چطور کارهای مالی شما رو در ایران دوستان شما یا خانواده با اعتماد کامل شما انجام میدند و ریال به ریال پول شما رو درست محاسبه میکنند و همه اینها به خاطر بودن شما در مسیر درست کارکردن روی خودتونه و نکته مهم اصل و اساس و اولویت شما در داشتن صداقت هست که همیشه صادق بودید و با افراد صادق و درستکار و هم فرکانس کارکردید و همه اینها نعمتها بزرگی هست که شما لایق شدید و دارید امروز باز هم به خودم این نکته رو یادآوری کردم که اگر میخوام. به جای درست و آدمهای درست هم مدار باشم و کار کنم باید سعی کنم مثل شما استاد جان صادق باشم و اولویتم صداقت باشه
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD305MB47 دقیقه
- فایل صوتی سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 18045MB47 دقیقه
سلام به استادعزیزم؛
بهتره بگم یعقوب شاد زمان
یا مارکوپولوی مهربان زمان
و مریم خانومِ واقعاً شایسته ی مهربونم
انقدرررر شور و شوق دارم که
راستش نمیدونم از کجا شروع کنم و چطور توصیف کنم حس و حال زیبا و وصف ناشدنی ای که دارم،
من تقریبا تازه واردم و تاهمین چندروز پیش هم چندان اشتیاقی به نوشتن کامنت نداشتم چون فکر میکردم حرفی برای گفتن ندارم و نتیجه چندانی دستم نیست که بخوام بهش افتخار کنم
بیشتر ولع خوندن داشتم
خوندن کامنتهای بی شمار و زیبایی که دقیقا عین یه اقیانوس بیکران آدم و توی خودش غرق میکنه
اما الان از دیروز که فایل 174 سفر به دور آمریکا رو گوش دادم و دیدم دوستان چه کامنتهای زیبایی در مورد قسمت 165 این سفر رویایی نوشتن ترغیب شدم قسمت 165رو ببینم و بعد چنان ولع و اشتیاقی از دیروز به جون من افتاده برای نوشتن که خدااا میدونه ولی هنوز فرصت کافی پیدا نکرده بودم،
خداااا میدونه منی که انقدررر آدم کم حرف و ساکتی هستم چقدرررررر حرف دارم برای گفتن دقیقا عین بچه ای که تا 7هشت سالگی نمیتونه حرف بزنه ( که من نمونه ش رو توی اقوامم دیدم دختری که تا 6 سالگی حتی یک کلمه حرف نزده بود) و بعد که به حرف میاد حتی توی خواب هم اطرافیان از پرحرفی هاش درامان نیستن و انقدررر حرف میزنه که مغز اطرافیان رو خالی میکنه.
حاضرم قسم بخورم تمام عمرم به یک طرف اون لحظه ای که درون رفت بالای سر اون چشمه گرد رنگی که اطرافش دقیقا شبیه پرتوهای زیبا و آتشین خورشید خانوم بود و …
و
و
و
و
اون همه رنگ رویایی و بهشتی که واقعا تا بحال ندیده بودم
اصلا یه حسی خیییلی قوی در درونم میگفت:
بهاااار بهااار اینم دنیای رنگی که دوست داشتی
راستش من عاشق چیزهای رنگ و وارنگم حتی ظرفهای پذیراییم هم ست نیستن همیشه دنبال سرویسهایی هستم که مثلا توی 6 تا پیاله هرکدومشون یه رنگ باشن و همه رنگهای شاد خصوصا زرد و سبز و قرمز و…. اصلا همه رنگها
و این چشمه های جوشان رنگی چقدرررر زیبا بودن
وخدا رو صدهزااار مرتبه شکر بخاطر امکاناتی مثل موبایل و دوربین و درون که ایتقدررر باشکوه و زیبا از بالا همه این زیباییها رو به مانشون داد
استااااد
اون ملودی زیبای ملکا ذکر تو گویم که الحق و الانصاف همین الان که یادش میفتم تمام بدنم مورمور میشه و قلبم به طپش میفته از اونهمه هارمونی زیبا و هماهنگی آهنگ و تصویر
انگار حس میکردم آقای محسن چاوشی اون لحظه ای که داشتن این ترانه رو میخوندن دقیقا همین سکانس از سریال سفر به دور آمریکا رو میدیدن
وااای خدا نمیدونید چقدرررر بی اختیار اشک ریختم حتی با وجود اینکه همزمان داشتم از پسر 12 ساله م برای امتحان علومش درس میپرسیدم ، همزمان گوله گوله اشک میریختم طوری که اونم کنجکاو شد و اومد فایل و بامن ببینه، همیشه به سریال سفر به دور امریکا علاقه داره ، و تو همون بچگیش جمله خنده داری هم گفت که واقعا خنده بی امان و گریه بی امان من باهم ، خودم رو هم حیرت زده کرده بود،
تو دنیای کودکی که تلفظ واملای صحیح برخی کلمات اشعار ترانه ها رو نمی فهمیم امر عادی ای هست
اون بیت که میگه:
تو زن و جفت نداری
تو خور و خفت نداری
پسرم گفت: چی میگه مامان؟
تو خُرو پُف نداری ؟؟؟؟
ومن واقعا نمیدونستم بخندم یا اشک شوق بریزم
استااااد عزیزم نمیدونم شما رو ( مارکوپولوی زمانم ) بنامم یا( یعقوبِ شادِ زمانم) ؟؟؟؟؟
(مارکوپولو) با تمام شهرتش فقط خودش به دور دنیا سفر کرد ولی دیگران رو در شادی و شعف و هیجان خودش شریک نکرد و فقط یجورایی رکورد گینس برای خودش ثبت کرد
ولی شما
شما استاد بینظیر و دوست داشتنی من،
تکتک لحظات رویایی و هیجان انگیزتون رو طوری با ما قسمت میکنید که انگار از ته ته ته قلبتون دلتون میخواد کل هفت میلیارد انسان روی کره زمین هم بیان اون زیباییها رو ببینن
وااااای استاد
اون میوه کاج که از روی زمین برداشتید خدااااای من نمیدونید چه لذتی بردم
اونهمه نظم و زیبایی چیدمان تک تک قسمتهای کاج و شکل سر کاج که شبیه گل بود
واای استاد
ما هروقت این کاجها رو میبینیم فقط ممکنه یاد کودکیهامون که تو راه مدرسه و… مثل توپ اینا رو شوت میکردیم و تاجاییکه میتونستیم میبردیمشون ، بیفتیم ولی شما چقدررر زیبا بهش توجه کردید
دقیقا مثل حال اون شاعر که تو شعر معروف (( صددانه یاقوت )) اونقدر زیبا انار بهشتی و نظم و ترتیب خلقت این انار رو به ما نشون داد
البته من از خیلی وقت پیش که این خاطره از نیما یوشیج رو شنیده بودم که یه سین رو وقتی میخواستن بخورن اول ساعتها نگاهش میکردن بوش میکردن بر اندازش میکردن کلی عشقبازی باهاش و بعد میخوردنش به اکثر میوه ها و خوراکیها به همین دید نگاه میکردم و تووخلقت بینظیرشون فکر میکردم.
دونه های زیبای درون کیوی، دونه های ذرت که منظم و مرتب از کوچیک به بزرگ کنارهم چیده شدن.
داخل گوجه، هندونه ، خربزه، وسط سیب درخت و که میشکافتم اطراف جای هسته هاش و میدیدم که چطور شکل اون شکوفه سیب اولیه رو مثل یه فسیل حفظ کرده و توفکر فرو میرفتم که این شکوفه چطور به این سیب خوشمزه و آبدار تبدیل شده؟؟؟
وااای خدا، چقدر یاد حرف یکی از اساتیدم افتادم که میگفت خداوند فرموده :
ای انسان، کل دنیا رو برای تو خلق کردم و
تو رو برای خودم
میگفت: خداوند برای لذت بردن ما از دنیا و زیباییهاش به تک تک فرشته هاش دستور داده دونه دونه این برگهای درختان و گلها رو هرکدوم به یه شکل و به یه رنگ برامون نقاشی کنن تا فقط ما لذت ببریم.
خدایا مگه میشه؟؟؟
مگه میشه ماها اینهمه سال از تو عمر گرفتیم و نفهمیدیم ؟؟؟؟
این شما بودید استاد که راه زیبای شناخت خداوند و توحی عملی و لذت بردن از زیباییها رو به من و دیگران یاد دادید
و شما ( یعقوب شاد زمانم ) بودید چون
مثل یعقوب فرزند سالم و زیباتون و از دست دادید اما مثل اون کلبه احزان درست نکردید برای خودتون و انقدر گریه کنید تا چشماتون سفید بشه
البته ما حق قضاوت حتی در مورد خودمونم نداریم
چه برسه به دیگران؛
چه برسه به نبی الهی؛
ولی یعقوب در فراق یوسف انقدر اشک ریخت که نابینا شد و حتی آخر هم که یوسف رو پیدا کرد باز نسل پیامبری به فرزندان یوسفش نرسید و به یهودا رسید
برایهمین گفتم شما یعقوب شاد زمانه هستید ،
یوسف از دست دادید ولی خدای یوسف رو فراموش نکردید و بی تابی نکردید و خدا هم بجای کلبه احزان بهشت زمینش رو به شما ارزانی داشت
و اما درمورد خودم:
اصلا شاید هییییچکس باورش نشه من چه شغل پردرامد و خوبی داشتم و چه وجهه اجتماعی توی شغلم داشتم که 21 سال براش زحمت کشیده بودم و طی همین چندماه آشنایی بااستاد به این نتیجه رسیدم که شغلم رو فقط بخاطر حرف مردم و درامدش دوست دارم،
و از همه مهمتر اینکه
دقیقا مثل استاد که چنان شیفته یادگیری و آموزش قوانین بودن که اون شغل پردرامد وعالی توی بندرعباس رو رها کردن و دست خالی به تهران اومدن و بعدش نتیجه پشت نتیجه،
منم چنان مشتاق یادگیری و شنیدن این نکات زیبا از دهان استاد و تجربیات دوستان بودم که دیدم اون شغل تمام وقت شبانه روز من و پرکرده و عملا بال پروازم و قیچی کرده فقط بخاطر پولش
در کمال ناباوری دوستان و همکاران و خانواده و فامیل تصمیم به بازنشستگی در سن 42 سالگی گرفتم
و از اونجا که خدا همراهم بود، با تصویب بخشنامه جدید دولت در آبانماه 1400 من تونستم زودتر از موعد تقاضای بازنشستگی بدم
و بازهم معجزه وار سلسله مراتب اداری طی شد و هرکس که با درخواست من موافقت میکرد از رئیس، و معاون منطقه و مدیریت و… باخودش میگفت : منامضا میکنم ، اون رده بالاییه که امضا نمیکنه
در کمال بهت همکارام همه مدیران ومسئولانی که باید باچنین درخواستی موافقت میکردن به همین شکل امضاکردن و حکم صادر شد
طوریکه بعضی مدیران میانی منطقه وقتی من و دیدن گفتن ماخودمون موندیم چطوری با درخواست شما موافقت کردیم چون فوق العاده کمبود نیرو داشتن
و جالب اینجاست که بلافاصله بعد از موافقت درخواست من ، کلا این داستان بازنشستگی پیش از موعد بانوان و لغو کردن و گفتن دیگه نیرو نداریم که اجازه بدیم نیروهای باسابقه و باتجربه مون برن
اوایل خیلی خوشحال بودم
و رو دوره ها کار میکردم
تااینکه یه مدت کوتاه از آموزشها دور شدم و
باز بفکر تغییر دیگران افتادم شدیدتر از قبل
انگشت اتهامم مدام به سمت همسر و خانواده م بود که شمام باید تغییر کنید
روزهای خوب بازنشستگی که تازه بچه هام بعد از 21 سال میتونستن من و تمام وقت تو خونه ببینن به کام خودم وبقیه تلخ کردم و چالشهای زیادی بوحود اومد حتی در حد اقدام جدایی
تااینکه دوباره برگشتم و سعی کردم حالم و خوب نگهدارم و روی خودم کار کنم
دیدم هدف من از آشنایی با استاد تغییر خودم بود نه دیگران
من تا خودم باگوش دادن اینهمه فایل و محصول تغییر نکنم، چه انتظاری از دیگران دارم که با چهارتا دستور یا خواهش یا سرزنش من تغییر کنن؟؟؟
پریروز به یک چالش خییییلی بزرگ در زندگیم برخوردم که اگر قبلا بود مدام دلشوره و اضطراب و نگرانی و دست آخرهم اتفاقات بد نصیبم میشد.
باورتون میشه؟؟؟؟
خودم که باورم نمیشد
از خدا هدایت خواستم
و بطور معجزه واری تو یکی از کانالهاییکه تیکه هایی از سخنان شما و استاد عرشیانفر و …. توی نرم افزار ایتا میزاشتن یه صوت یک و نیم دقیقه ای شنیدم که شاید هزار بار تکرارش کردم و گوش دادم
تو اون فایل که آهنگ قشنگی هم روش گذاشته بودن و بس که گوش دادم دیالوگهاتون و حفظ شدم
شما میگفتید:
((( جرررریانی از ثروت و نعمت وارد زندگی من شد و همینجوری هم هی بیشتر و بیشتر شد بنابراین
شما حرکت کنید؛ قدم ها رو بردارید ؛ نگران نباشید؛ به شما گفته میشه؛ حساب کنید روش، بگید : ((هدایت میشم.)) اصلا این کلمه ورد زبونتون باشه،
هروقت ذهنتون بهتون گفت:
اونجا چی میشه ؟
بگو: ((هدایت میشم))
اگه گفت: الان میری اونجا چی میشه؟
بگو:(( هدایت میشم))
اگه گفت : میخوای بری دنبال فلان کار فلان جا چه اتفاقی میفته؟
اصلا هر چیییزی در آینده،
آینده منظورم یک دقیقه بعد، یه روز بعد، یکماه بعد
بگید:(( هدایت میشم، )) خداوند منو هدایت میکنه
این و انقدر بگو تا باورت بشه
بعد وقتیکه هرجایی شما رو هدایت میکنه میرید همون موقع یه نفر میاد کاراتون و انجام میده … بنویسییییید تو دفترتون
بنویسید: دیدی گفتم ؟؟؟؟ اینم از هدایت )))
من بارها و بارها این یک ونیم دقیقه رو گوش دادم
نمیدووووونید از همون صبح که بیدار شدم چطور کارهام حتی کارهای خونه م به موقع و عالی انجام شد اونم باآرامش
بعد رفتم بانک و چندجای دیگه که کار داشتم اصلا انگار همه کاراشون و با ما هماهنگ کرده بودن
بموقع کارای اداریم انجام شد و سر تایم به مطب دندونپزشکی رسیدم
انگار تونوبت اشتباه کرده بودم و نیم ساعت زود رسیده بودم
به فال نیک گرفتم و به جای در و دیوار نگاه کردن و قضاوت ذهنی دیگران درمورد نوع پوشش و برخورد و… شروع کردم به خوندن کامنتها و مدام تو ذهنم میگفتم دوست دارم خود دکتر اصلی این مجموعه که هنوز نیومده بود کار من و انجام بده نه بقیه که ظاارا تازه کاربودن
و تو این فاصله استاد استاد استاد استاد
باورتون میشه؟بعد از مدتها پا روی ترس و خجالتی بودنم در جمع گذاشتم ؟؟؟
سالن انتظار کلینیک خیلی شلوغ بود
کنار میز منشی ها ، یه دستگاه چای ساز بسیار شیک و بغلش وسایل پذیرایی بسیار مرتب و عالی تو ظرف مخصوص و شیک چیده بودن، چای کیسه ای و لیوان کاغذی و حتی شکرسالم که من دوست داشتم و همیشه تو خونه مصرف میکنم، شکر قهوه ای یک نفره بود
وچون چنین امکاناتی در مطب یا کلینیک در شهرستان ما تابحال نبوده و دقیقا هم کنار میز منشی بود، 99٪ مراجعین یا خجالت میکشیدن استفاده کنن، یا فکر میکردن مخصوص دکترها و منشی های اونجاست،
یکم اونطرفتر هم سرویس بهداشتی بسیار شیک و تمیزی بود
هوا خیلی سرد بود و من که چندساعت قبلش برای کارای بانکی بیرون بودم و صبحانه هم نخورده بودم
هم کمی گرسنه بودم هم دلم چای میخواست هم به سرویس بهداشتی نیاز داشتم
اگه قبلا بود، قبلا یعنی منظورم از اول عمرم تا یک دقیقه قبل از اون لحظه ، حتی روم نمیشد برم سوال کنم آیا سرویس بهداشتی و چای داغ برای استفاده بیمارهاست یا پرسنل کلینیک؟؟؟
چون
تو نگاه اول به نظر میرسید بخاطر قرار گرفتن هر دوی اینها درست کنار میز منشی ممکنه فقط برای استفاده اونها باشه
باوجود اینکه من دوره عزت نفس و دوره روابط رو تهیه کرده بودم و چندین بار گوش داده بودم ولی تمرین آگهی تبلیغاتی (و این توصیه استاد رو که میگفتن رستوران یا هواپیما یا جایی میرید یه سرویس اضافه درخواست کنید تا به ترستون غلبه کنید) رو امروزو فردا میکردم و انجام نمیدادم
بالاخره گفتم
بهار، این شاید آخرین فرصتت باشه ، واگه الان بلندنشی و خواسته ت رو نخوای شاید دیگه هیچوقت نتونی، چون امروز موقعیتش و زمانش رو داشتی ولی انجام ندادی
بلندشدم و از منشی پرسیدم :
میتونم از چای استفاده کنم؟
باخوشرویی تمام گفت: بله
و من چقدررر باافتخار به خودم می بالیدم که بالاخره تونستم،
حتی دوبار چای و آب برداشتم دوبار شکر برداشتم و خجالت نکشیدم
نکته جالبش اینجاست که تمام مدت بقیه داشتن باحسرت به من نگاه میکردن و میتونستم توچهره تک تکشون خجالت رو بخونم و این فکر که خوش بحالش کاش ماهم روموم میشد میرفتیم یه چای میریختیم براخودمون
نوبتم شد اما هنوز مقداری از آب داخل لیوانممونده بود
درست نبود لیوان رو باآب داخل سطل زباله بندازم ، ازطرفی سرویس بهداشتی هم اشغال بود و جای دبگه ای نبود که آب اضافه لیوانمرو اول خالی کنم بعد داخل سطل بندازم
دخترخانمی جلوی سرویس ایستاده بودن ازشون خواهش کردم برام این کار و انجام بدم و ایشونم با کمال خوشرویی پذیرفتن ، ازشون تشکر کردم و رفتم داخل و این بار برحلاف گذشته ها به ظاهر بدحجاب پرسنل و …. اصلا توجهی نداشتم و باخودم میگفتم: اینها باید کارشون رو درست انجام بدن، حالا اگه حجابشون مثل من باشه ولی دندونم رو ازبین ببرن یا مثل دکترهای قبلی آسیب جدی به دندونای نازنینم بزنن خوبه؟
اون محجبه ها هم برن کارشون و درست یاد بگیرن تا امثال ما بریم و بهشون اعتماد کنیم خودمونو بسپریم دستشون
بالاخره دیدم
دقیقا خود دکتر اصلی اومدن
اول کلی راهنمایی مفید بهم کردن که کاری که قرار بود باانجامش دندون سالمم رو ازدست بدم منصرف شدم و انجام ندادم. بعد هم باکمال دقت چنان دندونمرو درست کردن که وقتی رفتم توی آینه نگاه کردم سورپرایزشدم، از دوندون خودم هم قشنگتر و بهتر شده بود.
دوباره ما روی ترسهام گذاشتم و بعد از شستشوی دهانم برگشتم و از آقای دکتر بخاطر برخورد عالی، راهنمایی درست ، ملودی نوستالژی زیبایی از معین که گذاشته بودن، کار تمیز دقیق و زیبایی که برامانجام داده بودن و رعایت نکات استریل تشکر کردم ، کاری که قبلا خجالت میکشیدم.
اما استاد گفته بودن شرک نداشته باشیم به این معنی نیست که از بنده های خدا هم که برامون کاری انجام میدن تشکر نکنیم و نگیم خب وظیفه ش بود، یا پولش و میگیره، یا این دستی از دستان خدا بود، این نبود یه دست دیگه
و بعد پشت هم اتفاقات خوب اونم در عرض یکی دو روز برامون افتاد طوری که هنوز شوکه م
و این تجربه من از باور زیبای ” هدایت میشوم ” بود.
عاشقتونم
سلام شیدا خانوم عزیزم
راستش من تازه کامنت شما رو دیدم
از اینکه یه دوست باسابقه دیگه به کامنت من جواب داد خیییلی خوشحال شدم.
از تحسین و دلگرمی تون ممنونم
خیییلی امیدوارم کرد.
واقعا سپاسگزارم ازتون
این روزا گاهی چالش های بزرگی برام پیش میاد ولی سعی میکنم با گوش دادن فایلهایی که حالم و خوب میکنه حالم و خوب نگه دارم.
خصوصا کلیپ چندسال پیش استاد در مورد توصیف خدا از زبان ملاصدرا که واقعا چنان حال بدم رو عالی کرد که ازاین ارتباط عالی باخدا اشک شوق میریختم.
امیدوارم شما هم بهترین اتفاقات رو تجربه کنید