سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 180 - صفحه 2

نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

به بندگانم خبر ده که یقیناً من بسیار آمرزنده و مهربانم. 49 حجر

«پیر ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت ؛ آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد» «چشمم از آینه داران خط و خالش گشت ؛ لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد»

سلام و درود و رحمت و برکت و فراوانی نعمات بر شما عزیزان و خانواده بزرگ عباسمنش(سلسله عباسمنشیان). سلام استاد عباس منش عزیز، سلام خانم شایسته بزرگوار، سلام همه دوستان عزیزم. خدا وکیلی «منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» بخاطر این حال خوبم ، بخاطر آرامشم ، بخاطر حضورم کنار شما دوستان عزیز که با خودتون در صلح هستین، و این آرامش و حس خوب رو به بقیه هم منتقل میکنید.

شنوندگان عزیز صدای ما رو می‌شنوید اااااازززززز عسلویه ،پارس جنوبی ، و یک هوای ملس و خنک زمستانی و ابری و دلچسب ، و یک عدد کودکِ درونِ شیطون و شلوغ که اومده همه کلی شلوغ بازی دربیاره. ((هوا اینقدر عالیه که نامبرده با لباس کار آستین کوتاه نشسته ؛ کلی ایموجی با چشمان ذوق زده))

ای کاش میتونستم یه عکس از اینجا به این کامنت اتچ کنم تا با من در این حس و حال زیبا شریک باشید. نور طلایی خورشید لابلای ابرها خیلی زیبا و رویایی شده. چقدر حس و حال خوبی دارم که فایل امروز با اینکه ظاهراً فقط خوندن کامنت بود، ولی به هدایت الهی مسیر گفتگو رو به طرف شکرگزاری رفت . دو بار پشت سر هم فایل رو به صورت صوتی شنیدم تا رسیدم به محل کار و توی مسیر دائماً داشتم داشته ها و نعمتهایی که دارم رو مرور میکردم و خدا رو شکر میکردم. واقعاً موضوع شکر یه موضوعیه که هر وقت بهش میرسم به خودم میگم حمید خیلی کم شکرگزاری میکنی.‌ جا داره شکور تر باشی. از یه جهت هم استرسی میشم. میگم خدایا اینقدر نعمت و فراوانی بی نهایت بخشیدی که من هنوز نتونستم بخاطرشون شاکر باشم. خداوند در توصیف نعمتهاش گفته وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ آقا به شمارش نمیییاااااااادددد ،نمیاد ، همین الان اون ساعت مجیک برنارد رو هم بیاری ،زمان رو متوقف کنی ، و بقیه عمرت رو فقط و فقط به شمارش و شکرگذاری مشغول باشی ، نمیتونی بشماری، نمیتونی شکر همه رو بجا بیاری و اینجاست که میرسم به جمله طلایی استاد عشق توی دوره دوازده قدم که می‌گفت «هر چقدر مدت زمان بیشتری حالت رو خوب نگه داری ، بیشتر و بیشتر به شرایط بهتر هدایت میشی»

استاد همیشه میگه شکرگزاری با حال خوب ، اگه فقط قرار باشه عضلات فکمون کالری بسوزونه و همینجوری ورد بخونیم، شاید بعد از 400 سال چربی های دور شکممون آب بشه. (خنده های شیطانی کودک درون) ولی ولی ولی مهم احساس خوبه. حمییییییید احساست رو خوب نگه دار وگرنه جهان هستی میزنه پس کله ات.

الان چه حسی دارم از شکرگزاری ؟ خداییش حس خوب و مثبت و آرامش.‌ الان حال استاد عباس منش رو میفهمم که میگه توی بندرعباس راه میرفتم و هر چیزی رو میدیدم اشک‌ میریختم و شکرگذاری میکردم.

((آقا کدومش درسته ؟ شکرگزاری یا شکرگذاری ، من هر وقت می‌نویسم ، کیبورد هر دوش رو پیشنهاد میده لطفاً راهنمایی کنید کلی ایموجی خنده))

دیروز یکی از همکارانم بهم گفت قراره از شیفتمون بره یه شیفت دیگه، خیلی پسر خوب و گلیه، خیلی با خودش در صلحه، انسان ارزشمندیه، یه لحظه من هم به ذهنم رسید برم درخواست تعویض شیفت بدم، برم یه جای بهتر. بعدش به خودم گفتم ؛ حمید تو که میدونی جهان اینجوری کار نمیکنه، اینجا که عالیه برات ، تو اینجا داری رشد میکنی. تو رشد کن، خود جهان به جاهایی خیلی بهتر از اینجا و این شیفت و این شهر و این کشور هدایتت می‌کنه. براحتی «خدا رو شکر من الان درکنار افرادی هستم که کیلومترها از نظر فرکانسی از من دورن ، و حتی با من گفتگو هم نمیکنن ، پس بدون هیچ مزاحمتی میتونم خیلی عالی روی خودم کار کنم، اعراض کردن الان برای من از آب خوردن هم راحتتر شده » خدایا شکرت ، خدایا ممنونم بخاطر این آرامش و حال خوب. خب آرامش یه درخواست هر روزه است توی تمرین ستاره قطبیم و الان هم دارمش.

در توصیف نوح پیامبر با اوووووون همه مسیری که طی کرد در طول عمر طولانیش خداوند میگه «ذُرِّیَّهَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ۚ إِنَّهُ کَانَ عَبْدًا شَکُورًا» ای نوادگان کسانی که با نوح سوار کشتی شدن ،( ما رو میگه ها ) پس همانا نوح بنده شکوری بود. شکور مرحله بعد از شاکر بودنه، شاکر بودن همینجوریش خودش عالیه ، شکور وزن فعول ، کسیه که بیشتر از شاکر شاکره. یعنی دیگه کفگیرش رسیده ته قابلمه شکرگزاری…

خدایا من میخوام شکور باشم به درگاهت، شاکر بودن خوبه ولی شکور بودن بهتره.

امروز بیاد آوردم اینجایی که دارم کار میکنم چقدر مقررات ایمنی به دقت اجرا میشه. و نتیجه این اجرای دقیق مقررات ایمنی میشن اینکه همه دارن بدو بدو میکنن تا بتونن به کارها برسن. حمید امیری نشسته زیر درخت‌های جلوی ایستگاه آتش نشانی، فارغ ز غوغای جهان داره کامنت مینویسه، «خدایا ، خداوکیلی شکرت، آقا به جون خودم شکرت ، اصن منت خدای را عزوجل ، سلطااااااان ، خیلی عشقییییی؛ خدااااا جونم میدونم هوامو داری ، مییییییدوووونم من رو در آرامش حفظ میکنی، بقیه شیفتها پدرشون در میاد عملیات و آماده باش و تعمیرات، من اینجا نشستم با تو عشقبازی میکنم. خدایااااا حال دل با تو گفتنم هوس است ؛ سخن دل شنفتنم هوس است_»

خیلی وقته از مولانا چیزی ننوشتم، حالا بنویسم

«خوش باش که هر که راز داند ؛ داند که خوشی ،خوشی کشاند» « شیرین چو شِکر تو باش شاکر ؛ شاکر هر دم شِکر ستاند»«شُکر از شِکر ست آستین پُر ؛ تا بر سر شاکران فشاند»

نقل شده روزی ابراهیم پیامبر جایی بیرون از شهر بوده، یه صدایی می‌شنوه که میگه «سبوح قدوس، رب الملائکه و الروح» ابراهیم دنبال صاحب صدا میگرده ولی کسی رو نمیبینه، بعد صدا میزنه ای کسی که از محبوب من گفتی ،یکبار دیگه این جمله رو بگو ، بازم صاحب صدا میگه «سبوح قدوس، رب الملائکه و الروح»، ابراهیم کلی لذت می‌بره و باز هم درخواست می‌کنه میگه همه زندگیم و اموالم رو بهت می‌بخشم بازم یاد محبوب من رو تکرار کن و باز هم گفته میشه و بعداً خداوند به ابراهیم میگه این آزمون و آزمایش تو بود تا ببینیم چقدر حاضری برای شنیدن نام حق فداکاری کنی، و تو از این آزمون سربلند شدی و به قول خودمون ظرف وجودت بزرگتر شد.

درختای سبز رو میبینم، آسمون زیبا و ابری رو میبینم که به لطف الهی قراره بارون بباره، احساس خوب و مثبت قلبیم رو توجه میکنم (که بقول استاد عزیزم خبر میده از اتفاقات خوب و مثبتی که در راهه) بی اختیار اشکم سرازیر میشه و میگم «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَهِ وَ الرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی‏ إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت»

خدایا شکرت بخاطر این استاد عزیز، خدایا شکرت بخاطر این سایت، خدایا شکرت بخاطر این فایل، خدایا شکرت بخاطر این دوستان عزیز.

«هدهد صبا، به سبا میفرستمت ؛ ببین که از کجا به کجا میفرستمت»

((حمید این کامنت یه رد پا بمونه ، در تاریخ 5 دیماه 1401 و 26 دسامبر 2022 ساعت 8:40 صبح زمستان ،هوای خنک و عالی و آسمون ابری ، از زیر درختان جلوی پمپ استیشن ایستگاه آتش نشانی پالایشگاه دوم، عکس هم میگیرم، برای هر وقت که لازم شد پشت سرتو نگاه کنی و ببینی از کجا به کجا رسیدی_ خدایا پیشاپیش بخاطر نعمتهای شگفت انگیز آینده ام ازت متشکرم ، انک انت الوهاب))