https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-12-26 00:18:182023-01-07 07:48:24سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 180
378نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
بررسی دیدگاههای منتخب از فایل 168 مستند سفر به دور آمریکا تشکر و قدردانی میکنم از اینهمه نظرات زیبا و پر محتوای دوستان در این قسمت که به نکات مثبت فوقالعاده عالی اشاره کردند و توضیحات تکمیلی استاد در مورد این نظرات زیبا که آگاهی های بیشتر رو در اختیار ما میزارید
موضوع مهمی که آرزو جان در مورد سن گفتند استاد واقعا این باور اشتباه که سن که رسید به پنجاه فشار میاد به چند جا ابتدا به شکل یه حرف خنده دار گفته میشه ولی در پس این خنده یه باور عمیقی هست که بر اثر تکرار تو ذهن ایجاد میشه و طبق این باوری که ایجاد شده با افرادی مواجه میشی که تو سن کمتر از پنجاه سال بسیار دل مرده افسرده ،غمگین و بیمار و حتی از کار افتاده هستند ولی دیدن این مستندها واقعا باورهای من رو تغییر داد اینهمه انرژی مثبت و قدرت بدنی و شادابی و فعالیت فیزیکی و توحیدی بودن مستقل زندگی کردن تو سنهای بسیار بالا منو به این الگو رسونده که این یه بازی ذهنی هست اونها واقعا ابتدا در ذهن خودشون ،خودشون رو توانمند میبینند و با توکل به خدا حرکت میکند بدون هیچ وابستگی تو سن بالا بارها تو این مستندها دیدیم که چقدر عالی تو هر محفل شاد و با هر قشر جوانی همراه هستند تو هر طبیعت و زیبایی و جشن و شادی با لباسهای رنگی و شاد با قدرت و با نشاط حضور دارند و لذت میبرند روحیه عالی دارند تو سن بالا حتی افراد بازنشسته رو دیدیم که داوطلبانه میان تو طبیعت و به طبیعت رسیدگی میکنند اطلاعات مهم و زیبای اون فضا رو در اختیار مردم می زارن و زندگی رو تا آخرین روز زندگیشون زندگی میکنند و این الگو چقدر زیبا به من این باور رو داد که با روحیه عالی با توانمندی توحیدی و با احساس خوب بدون وابسته شدن به کسی تو سن بالا هم روی پام خودم بایستم البته با این دوره سلامتی اصلا آدم پیر نمیشه همیشه سالم و پرانرژی و خوش اندام و زیبا می مونه خداروشکر که در این مسیر همین اتفاق افتاده و من خیلی جوانتر و زیباتر خوش اندام تر پرانرژی ترم خداروشکر
موضوع بعدی نداشتن اینترنت تو اون فضا زیبایی بود که شما کمپ کردید البته توضیح دادید که اینترنت استارلینک همراهتون بود اما اگاهانه تصمیم گرفتید که بدون اینترنت بدون هیچ محدودیتی خودتون رو با فعالیتهای دیگه ای سرگرم کنید و لذت ببرید و این پیاده روی هایی که اول صبح و حتی آخر شب داشتید فعالیتهایی متفاوت و عالی بود که لذت زیادی رو برای شما داشت تجربه های عالی داشتید داشتن اینترنت و استفاده از موهبتهای عالی خوبه ولی در صورت نبود اینترنت هم میشه فعالیتهای عالی رو ایجاد کرد و خودت رو محدود و یا ناراحت نکنی بلکه با برنامه ای زیبا از لحظات زندگی لذت برد به خصوص در فضایی رویایی مثل اینجایی که شما بودید و نهایت لذت رو بردید باید رها بود و از زندگی لذت برد
موضوع بعدی قدرت کانون توجه هست که استاد جان توضیح دادید که چطور اگاهانه سعی میکنید به زیباییها توجه کنید و حتی اگر جایی یه نکته منفی گفته میشه شما بهش توجه نمی کنید اگر تو یه برنامه آموزشی و یا اطلاعات دادن باشه شما اگاهانه اون قسمت رو رد میکنید و فقط به زیباییها توجه میکنید راجع به نکات منفی نه صحبت میکنید نه فکر میکنید نه تو ذهنمون میگردونید و از خودتون شخصیتی جویای زیباییها و قشنگیها ساختید و طبق قانون بدون تغییر خداوند لاجرم به زیباییهای بیشتر و بیشتر هم لاجرم هدایت می شید و تو این همه مستندی که آماده کردید حتی یک هزارم درصد هم اتفاق ناجالب نیافتاده و اگر هم بوده شما اعراض کردید و در موردش اصلا حرف نزدید این انتخاب اگاهانه و تصمیم درستی که گرفتید فقط به زیباییها توجه کنید اینهمه زیبایی و قشنگی رو برای شما آورده و این تصمیم اگاهانه من هم بوده که فقط با توجه کردن به این مستندها به این سایت و نوشتن در موردش در مدار زیباییها و اتفاقات فوقالعاده عالی باشم و واقعا الان بیشتر و بیشتر زیباییها رو میبینم و اتفاقات خوب روابط بهتر و رشد بیشتر و آرامش و سلامتی بیشتر رو داشتم و این روند همچنان ادامه داره خداروشکر
نکته بعدی تجسم کردن خواسته ها هست این کیفیت عالی در تجسم با حواس پنجگانه خودت در فضایی رویایی مثل این بهشت خودت رو تجسم کنی با حس بویایی بوی عطر درختان رو حس کنی با حس لامسه طراوت و خنکی هوا رو حس کنی با حس شنوایی صدای اب رودخونه و آواز پرنده ها رو و صدای خش خش برگها رو زیر پاهات بشنوی با چشم زیبایی ها رو رنگ برگ درختهای پاییزی رو ببینی کمک گرفتن از این حواس پنجگانه در تجسم احساس خوب بیشتر رو ایجاد میکنه و این فرکانس تو رو به این تجسم هدایت میکنه مثل شما استاد جان که اینکار رو تو ایران انجام دادید و عاشق جنگل و فضای سبز بودید و الان خونتون وسط یه جنگل بز رگ و سرسبز و خونه ای چوبی که روی یه دریاچه زلال هست زندگی میکنید استاد شما اونموقه با دیدن عکس اینهمه تجسم عالی داشتید واقعا ما با دیدن این مستندها کار راحتری برای تجسم همه خواسته هامون داریم و میتونیم تجسم قویتری داشته باشیم حتما با این فرکانس های زیبا مثل شما استاد جان هدایت میشیم به زیباترین جاهای دنیا همون طور که دوستان بارها گفتند چقدر به جاهای زیبا مثل همینجاهایی که شما رفتید هدایت شدند
نکته مهم بعدی سپاسگزاری عمیق قلبی هست که همون صلاه توجه به نعمت هایی هست که بینهایت و ابدی هست و درک این موضوع که ما در جهانی زندگی میکنیم که به افکار ما پاسخ میده نه فقط حرفهایی که لق لقه زبان ما هست ما رو به درک بیشتری میرسونه که شکرگزاری باید با تمام وجود و عمیق و قلبی باشه و این نوع سپاسگزاری بر نعمت های ما می افزاید و ما رو به جایی میرسونه که راضی و خشنود باشیم وگرنه افراد زیادی رو خود من دیدم که صبح تا شب تسبیح به دست هستند و کلمات عربی رو میگند و هیچ درکی از معنیاون ندارند همین معنی ایاک نعبد و آیاک نستعین رو که در نماز میخوندن رو هم نمیدونن به همین دلیل هیچ احساس خوشبختی ندارند حالشون خوب نیست راضی نیستند صلاه درک همون لحظه و دیدن اون زیبایی و زندگی در لحظه رو به همراه داره و این یعنی خوشبختی رسیدن به احساس خوب و شادی از دیدن نعمت های همون لحظه از کوچکترین نعمتی که داری لذت بردن یعنی خوشبختی چیزی که افراد زیادی درکش نمیکنند چون ناسپاس هستند در حالی که شکرگزاری قلبی تو رو به نعمت های بیشتر هدایت میکنه «مرز بین هدایت الهی و گمراه شدن با نجوای شیطان مرز بین شکرگزاری و ناشکری هست شیطان از طریق ناسپاسی میتونه به راحتی انسان رو گمراه کنه » شکرگزاری قلبی جادو میکنه و انسان رو غرق نعمت میکنه نعمت فقط پول نیست سلامتیه،دوستان عالیه ، آرامش و خواب ارومه ،آزادیه «نکته کلیدی اینه که هربار که با دیدن نعمتها و زیباییها به شکرگزاری عمیق قلبی می رسیم باید به خودمون بارها یادآوری کنیم که این شکرگزاری عمیق قلبی منو داره به نعمتها و زیباییهای بیشتر میرسونه من هدایت میشم به زندگی راحتر و رویایی تر زیباتر و چرخ زندگیم رونتر میشه »
سپاسگزاری هدایت خداوند رو آشکار میکنه اکثر افراد ناسپاس هستند به همین دلیل درگیر مشکلات مالی ،بیماری ،خانوادگی هستند احساس خوب سپاسگزاری اولین تاثیرش رو روی جسم میزاره کارکرد درست سیستم گوارشی معده و کلیه و قلب همه اعضا بدن سالم و عالی کار میکنند و ناشکری هم اولین نشانه اش تو سیستم بدن اختلال ایجاد میکنه معده درد ،سردرد ،و گرفتگی عضلات و این روند نامناسب مشکلات بیشتر رو میاره استاد جان سپاسگزاری تیم مراکش بعد از باخت هم که گفتید دسته جمعی سجده شکر به جا آوردند که تا این مرحله رو رفتند و موفق بودند چقدر مثال زیبایی از شکرگزاری در هرلحظه و دیدن نعمتها بود
نکته بعدی این حد از اعتماد و اطمینان بخشی به مردم و دادن احساس ارزشمندی و لیاقت هست که وقتی سیستم پرداخت پول در استیت پارکها و نشنال پارکها به صورت سلف رجیستر هست هم از نظر روانشناسی خیلی تاثیر گزار هست که تو تلاش میکنی با حساسیت بیشتر تو این استیت پارکها و فروشگاه های بزرگ که این سیستم هست تو درستکار باشی و با دقت بیشتری با محاسبه دقیق قیمتها رو پرداخت کنی البته هدایت شدن به این جور فضاها که انقدر سیستم بر پایه اعتماد متقابل پایه گذاری شده نتیجه بودن در مسیر درست کارکردن روی خودت هست این یه مسیره که وقتی تو آدم قویتر ،اگاهتر ،رشد یافته تر ،درستکارتر ،باایمانتر و صادقتری میشی بهش. قدم به قدم هدایت میشی این که تو به محیط کاری هدایت میشی که نیاز نیست بیان بالای سرت و هر لحظه به توکارت رو بگند و تو با مسولیت پذیری با درستکاری کار رو انجام بدی و ساعت کاری رو درست خودت محاسبه کنی وقتی تو یه چنین سیستمی و با یه چنین کارفرمایی که به تو اعتماد داره کار میکنی یه علامت و نشونه هست که تو مسیر درستی هستی و استاد جان این سایت الهی داره با این عظمت و ارزشی که خلق میکنه با دو تا کارمند درستکار و صادق و مسئولیت پذیر کار میکنه که در ایران هستند و شما گفتید که چطور کارهای مالی شما رو در ایران دوستان شما یا خانواده با اعتماد کامل شما انجام میدند و ریال به ریال پول شما رو درست محاسبه میکنند و همه اینها به خاطر بودن شما در مسیر درست کارکردن روی خودتونه و نکته مهم اصل و اساس و اولویت شما در داشتن صداقت هست که همیشه صادق بودید و با افراد صادق و درستکار و هم فرکانس کارکردید و همه اینها نعمتها بزرگی هست که شما لایق شدید و دارید امروز باز هم به خودم این نکته رو یادآوری کردم که اگر میخوام. به جای درست و آدمهای درست هم مدار باشم و کار کنم باید سعی کنم مثل شما استاد جان صادق باشم و اولویتم صداقت باشه عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
چقدر زیبا بازگویی کردین سخنان گوهربار استاد رو این نشان از تسلط شما به آگاهی های است که از استاد آموخته ای وچه شاگرد زرنگ کلاس خودسازی هستی
واقعا همینطور که شما گفتین چیزی که بدست میاری ویا برایت اتفاق میوفته از نوع دیدگاه ما بهخودمون به محیط اطراف حتی کوچکمان چگونه نگاه میکنیم باخودم چه گفتگویی رو داریم چه تجزیه تحلیلی در مورد محیط وادمای دوربرمون داریم
آیا به زیباییها که میتون افراد دوربرمون داشته باشن توجه میکنیم یا دنبال این هستیم یک نکته منفی ببینیم بعد بگیم اون آدم منفی پس باید اون دفع کنم
که خیلی کار راحتی کار درست همونی که شما انجام دادین افراد خلاصه یک وجه مثبت دارند اون بلد کنیم واتفاقی رخ میده شما با اون دوست همکارتون برقرارشد واین عین صداقته که ما وجه مثبت رو دیدیم و بزرگش کردیم تا اتفاق خوب رخ بده
البته یک خاطره بگم البته تعریف ازخودم نیست فقط تفکر دیگران رو نسبت به افراد دیگه دارن
خاطره اینه که تو اداره که کار میکردم یک اختلافی مالی بین معاون مالی اداره با یک شرکت افتاد که البته من مدیر شرکت رو مشناختم براساس نوع کارم مدتها در کش وقوس بود من به معاون گفتم پول این شرکت رو از ماطلب داره بدین من قول میدم این شرکت طلب اداره رو بده معاون چند بار به من گفت اگر پول بگیره بره من چندماه کل حقوقت رو برداشت میکنم
از اونجایی که همیشه من دلم توجه به وجه مثبت آدما بود (البته قانون رو نمیدونستم ) به معاون گفتم شما پول شرکت بده ده دقیقه بعد پول شما توحسابتون واداره پول شرکت و داد دقیقا ده دقیقه بعد اونشرکت پول اداره رو واریز کرد ووقتی فیش رو به معاون دادم باورش نمیشد گفت چطوری الان مدتهاست مادرگیریم بهش گفتم انسانها رو باید وجه خوبشون پیدا کنی
از خوندن دیدگاههای فوق العاده یعنی واقعا فوق العاده که سطر به سطرش برام حس خوب میده و سپاسگزارم خداوندم که همچین دوستان ارزشمندی که به این زیبایی قوانین یاد گرفتن و با ما به اشتراک میزارن
امکان نداره اسم زیباتونو ببینم و کامنت زیباتونو نخونده رد بشم چون میدونم خیلی ریز بینانه به همه نکات مثبت دقت میکنید و یادمه استاد هم این ذکاوت شما را تحسین کرد.همیشه برات حس خوب و سعادتمندی و عشق ثروت آرزومندم
توضیحات تون در جهت فهمیدن باور : سن که رسید به 50 فشار میاد به چند جا . آگاهی دقیقی از درک و شناخت کارکرد ذهن به انسان میده . انسانی که هیچگاه متوجه نیست که قدرت تکلم چه بلاهایی میتونه بتراشه تو زندگیش . هم راستا شدن و تو دایره ی افراد بشدت منفی و عصبی قرار گرفتن ، همانند این میمونه که این دایره رو با بتنی مستحکم ، دور تا دور خودت ببری بالا . خیلی از ماها سالیان ساله که به همین شکل یه مسیری رو پا نهادیم که خودمون هم هیچ گاه ، آگاه نبوده و نخواهیم بود به سرانجامش . فقط تنها دلیل پا گذاشتن تو این راه رو ، دیدن بقیه و نگاه کردن به قدم ها شون ، میدونیم .
هیچ وقت هم فکری برای جواب این سوال نداریم ؟
که این آدما کجا میرن ؟
منم حتماً باید با همین جمع برم ؟
لذت بردن ، رها بودن ، نچسبیدن . یادآوری منظم و مرتبی میخاد که همواره ذهنمون ، بهمون خاطر نشان کنه که ، همه چیز همینه . اما فراموش کار بودن ذهن و هم راستا شدن با بدنه جامعه ، هیچ وقت جایی نمیذاره که ذهنمون رهبری کنه این خطا رو ، پس وظیفه ای سخت ، پیش رومون قرار گرفته که خودت افسار این اسب رو بگیر و گرنه ….
پاسخ به کامنت ٫ نوشته ی طولانی ٫ کامل و جامع شما ، ساعت ها زمان نیاز داشت تا با جزئیات کامل نوشته بشه .
پس از پایان خوندن نوشته ی زیبای شما ، اون نکات کلیدی و موضوعات مهمی که از لابلای این فایل خارج کرده بودین ، جالب بود .
عبور و گذر نکردن از حتی کوچکترین کلمه برای توصیف و تمجید ، برام جالب و خوندنی بود .
تصمیم گرفتم منم بعد این بعد دیدن فایلها کامنت و رد پا از خودم به جا بذارم هم تمرین توجه به زیبایی هارو یاد بگیرم هم مدت بیشتری در حس خوب باشم مثل بقیه دوستان.
اولش که دیدم این فایل 47 دیقه هست خیلی خوشحال شدم چون واقعا استاد فایل های شمامارو از دغدغه های زندگی دور میکنه و به ارامش میرسونه طوری که اولین کارم بعد بیدارشدن چک کردن سایت شماست که ببینم فایل جدید گذاشتید یانه؟ مخصوصا فایل های سفر به دور امریکا که انقلابی درون من بیدار میکنه همینجا ازت تشکر میکنم مریم عزیز که باعث و بانی ضبط این تصاویر و تجارب زیبا بودی.
من از بچگی ادم سرسختی بودم طوری که این سختی رو عمیقا حس میکنم گاهی اینم به خاطر خانواده سخت گیرم هست که عادت دارند هرچیزی رو سخت بگیرن برای همین خود متعاقبا دنیا هم سخت میگیره برام و حتی رسیدن به موفقیت هامم به همراه سختیه…
چند روزیه هدایت شدم به باور اسانی ،اسانی در مورد همه چیز ،اینکه همه چی میتونه خیلی راحتتر از تصور ما اتفاق بیفته برای همین تصمیم گرفتم اول با خودم در صلح باشم به خودم زندگی رو اسون بگیرم و تمرین کنم لبخند زدن رو و در قلبمو باز کنم تا خدا رو پیدا کنم تا هدایت هاشو بفهمم مریم جان تو این زمینه تو الگوی منی و میخوام تمرین کنم با خودم اطرافیانم ،خانوادم خدا در صلح باشم چون تفاوت هاس در صلح بودن و نبودن و انتخاب شیطان و زندگی در ترس و کمبود و نگرانی ، استاد خیلی نکته خوبی اشاره کردید که انتخاب کنید خدا هدایتتون کنه یا شیطان و چقدر که من راحت افسار زندگیم رو میدم دست شیطان خدایا هدایتم کن به راه کسایی که نعمت دادی و مرا جز گمراهان قرار مده.
چون طبیعی اینه که همه چی اسون باشه مثل طبیعت بدن ما ،مگه ما سخت نفس میکشیم؟مثل مراحل رشد یه جنین ، مگه کار خاصی میکنیم برای رشد جنین تا 9 ماهگی و بدنیا اومدنش؟ مثل گردش ماه به دور زمین مثل تابش خورشید و مثل فرایند باران ، همه اینا طبیعی انجام میشه ،من باید این ذهن حسابگرم رو بذارم کنار و تسلیم خدا باشم و تنها کارم کنترل ذهن و لبخند زدن و شکرگزاری باشه ،ممنونم استاد نازنینم شما تا اخرین لحظه عمرم تنها استاد منید در هر زمینه عاشقتونم که درس زندگی و توحید به من میدین
ماشالله ب این همه زیبایی، زیبایی درصورتتون زیبایی در اندام، زیبایی درروح و جستمون،ماشالله هزاراماشالله خدایا شکرت
استاد چقدر شما همه ی حرفهایی ک میزنید عین واقعیته من سی و هفت سال با مشکل معده درد سوزش،معده ومشکل هضم غذا مواجه بودم ،همیشه ب نکات منفی آدمها توجه میکردم و همیشه توجهم ب نکات منفی همه چیز بود ،و همیشه توی مهمونی توی مسافرت ،توی خونم اونقدر از بدن خودم کار میکشیدم ک حتی اگه یه لیوان آب میخاستمو کسی بهم نمیداد زمین و زمان رو بهم میدوختم. و باخودم میگفتم کسی ب من توجه نمیکنه ک چقد خستم از کار کردن طاقت فرسا ،ولی فهمیدم من ب خودم اهمیت نمیدم همه چیز و همه کس برای من اهمیت داره غیر از خودم، و دائما ب خودم بدوبیراه میگفتم ینی من باخودم در صلح نبودم واصلا یه درصد هم برای خودم ارزش قائل نبودم ،ولی با دیدن فایلهای شما با شرکت توی دوره دوازده قدم ک بسیار دوره ی فوق العاده ای هستش فهمیدم ک من بزرگترین پاشنه آشیل هارو دارم ،،،،،وپاشنه آشیل هام(توجه ب نکات منفی،توجه نکردن ب خودم) باعث میشد همیشه حالم روبراه نباشه همیشه معده درد شدید و فقط،با قرص ک حتی بعضی وقتا قرص هم جواب نمیداد، و زندگی رو با اشتباهاتم برای خودم ب جهنم تبدیل کرده بودم(ک حتی این اواخر همیشه از خودم میپرسیدم ادمها ب چ امیدیزندگی میکنن)وای ب این همه ناسپاسی بجای حل مسئله و پیدا کردن ریشه اشتباااهاتم داشتم کلا مسئله رو پاک میکردم ،،،(خودکشی کردم)فکر میکردم با پایان دادم ب زندگیم همه چیز حل میشه ،،،،،خداروهزاران هزار بار سپاسگذارم ک تو ی این جمع صمیمی هستم و الان ب لطف الله مهربان وبا دیدن شما ومریم جان عزیزم دوباره جوون گرفتم دوباره زندگی
ی کردن رو بلد شدم چقدر ب زندگی امیدوارتر شدم چقد از دیدنتون لذت میبرم با تمام وجودم از دیونتون لذت میبرم ،شما هر دوتاتون یکی از،زیباترین زیبایییهای جهان هستید و باید تحسینتون کرد توی همه ی موارد(روابط،سلامتی،زیبایی،ثروت،حال خوب،) تحسین برانگیزید ،آفرین ب شما
و من با تمام وجودم از خداوند سپاسگذارم بخاطر بودنم توی این خانواده ی دوستداشتنی، و بودن در کنار دو عزیز فوق العاده فوق العاده دوستداشتنی
وچقدر ب خودم افتخار میکنم ک دارمتون ،استاد عزیزم مریم جان جانان دوستتون دارم ،در پناه الله شاد سالم ثروتمند و سعادتمند باشید
خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم که در جهانی زندگی میکنم که این همه قوانینِ دقیق و بدون تغییر کیهانی بر آن حاکم است تا من هر زمان و هر کجا خلق کنم هر آنچه را که می خواهم.
خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم که خدا رُ نزدیک حس میکنم.
خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم که با استاد عباس منش آشنا و هم مسیرم.
خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم که هدایت شدم برای نوشتن کامنت برای این فایل.
استاد باور کنید وقتی از اعتماد و صداقت صحبت میکنید دقیقا و دقیقا درکتون میکنم و میفهمم که چی میگید.
من خودم هم خیلی زود و خوب اعتماد میکنم و به لطف الله تا حالا جواب دلخواه گرفتم.
تا اون حد که همیشه با خودم میگم اگه همه مثل من بودند ؛ اصلا نَه کلانتری و نَه دادگاهی معنا پیدا نمیکرد.
حتی تو مسائل غیر مالی ازقبیل مسائل ناموسی و به قول مفّسّرییین قرآن مسائل حجاب این قدر احساس خوبی بهم دست میده وقتی یه پدر شوهر یا برادری بهم اعتماد میکُنه و من هم جواب اعتمادش رُ خوب میدم.اما بر عکس اگه فکر کنم طرف اعتماد به هیچ کس نداره و بیین من و دیگران تفاوتی قائل نمیشه احساس خوبی بهم دست نمیده. بگذریم.
لذت میبرم و درک میکنم وقتی از صداقت و اعتماد صحبت میکنید و من اون برق صداقت رُ تو چشاتون میبینم.
تا اینجای کار یکی از سپاسگزاری هام این بوده که:
خدایا سپاسگزارم با اینکه کمتر از 10 درصد از محصولات سایت بی نظیر استاد عباسمنش رُ خریدم و این همه سپاسگزارم م از وجود اعتماد و صداقت در وجود خودم.حالا اگه تمام محصولات
رُ بخرم و تمام فایل های دانلودی رُ ببینم و عمل کنم چه ها که تجربه نمیکنم.
خدایا سپاسگذارم.
سپاسگزارم از این همه همفرکانسی با این نگاه های زیبا و زوایای دید متفاوت.
خدایا؛
سپاسگزارم از این دستان با ب کت که روز به روز بیشتر به سمتم میفرستی.
سپاسگزارم از این همه قلب های پاک و شفاف.
سپاسگزارم از این همه چشای زیبا بین.
سپاسگزارم از این همه صاحبانِ قدرتِ تصویر سازِ ذهنی.
سپاسگزارم از این همه عشق و صداقتی که بین استاد و خانم شایسته میبینم و حس میکنم.
سپاسگزارم از این همه عدم وابستگی.
سپاسگزارم از این همه خساست استاد در هدر دادن وقت و انرژی.
سپاسگزارم از این همه آزادی.
سپاسگزارم از این همه اعتماد و ایمان به صحت قوانین کیهانی.
سپاسگزارم از این همه فانوس دریایی که خدا در ما به ودیعه گذاشته تا بفهمیم که سکان هدایت رُ در دستان با برکت خدا قرار دادیم یا سپردیم به شیطان.
سپاسگزارم از این همه اعتماد به نفس و شهامت که وقتی چیزی رُ تازه یاد میگیریم همون لحظه سپاسگزاری رُ انجام میدیم و از حسِ خوبش لذت میبریم.
واقعاً اگه :
این تشکر کردنهای از بدو رویت و دست یابی به آگاهی تا فیها خالدون.
این تجسم کردن صدای برگ ها و حس کردن دما و لطافت هوا و آبهاو…
این نگاه های تحسین بر انگیز و حیرت آور به همدیگر
این یه جوری با صداقت و واقعی دیدن زیبایی ها به نحوی که انگار اولین بار هستش که زیبایی میبینی
این در لحظه لذت بردنها
این ::عاشّقتم و مّننم گفتنا::
این چشای گِرد شده
این آرزوی خوشبختی و سعادتمندی کردنا
این همه و همه و همه ی زیبایی های دیگر
سپاسگزاری نیست پس چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه خدا همینجاها نیست پس کجاست؟؟؟
اگه خدا بین من و تو نیست پس کجاست؟؟؟
اگه خدا بین نماز و احساس و بارون نیست پس کجاست؟؟؟
اگه خدا با اون همه ثروت منتظر مانیست پس کجاست؟؟؟؟ هان؟؟؟کجاست؟؟؟
سلام برووووی ماه همتون ،من هنوز نتونستم فایل رو ببینم ولی دلم میخوام از تجربه ی خودم که داغ داغ بگم که بعداً نجوای شیطان نوشتن من رو مهار نکنه
به امید الله مهربان
من قبلاً خیلی از رانندگی میترسیدم و با بهونه ی های مختلف ،اشغال های این ترس رو میریختم زیرمبل و با عناوین مختلف که مثلاً من اصلا به رانندگی علاقه ندارم ،یا همسرم نمیزاره من دست فرمونم خوب بشه ،من محل کارم نزدیکه احتیاج به رانندگی ندارم و…
خودم رو قانع میکردم ….
با اینکه محل زندگی پدر و مادرم و شهر محل زندگی من دوتا استان مختلف بود و من رنج رفت و آمد با ماشین های شهری رو به جون میخریدم تا اشغال های زیر مبل رو پاک نکنم …
البته چند سال پیش بخاطر کلاس زبان مجبور شده بودم ی مسافتی رو رانندگی کنم اما با گذشت زمان دیگه همون قدر هم برام غیرممکن شده بود !
خلاصهههه جونم براتون بگه که ،به قولِ معروف زهراجان ولایتی در راستای قراره یک اتفاقات عالی بیفته
چند وقتی که دوقلوهای من تو شهر پدر و مادرم و درکنار اونا مدرسه میرن و من ماهی دوبار مرخصی ی هفته ای میگیرم میام پیششون و برمیگردم …و دیگه بهم فرص وارد بود برای شروع رانندگی …
البته اینم بگم این مدت بسیار با رفت و آمد تاکسی های خطی اوکی شده بودم،و به قول مریم عزیزدل اِنی وِی چون تو مدار خوبی بودم ،بهترین راننده وبهترین همسفر ها رو تجربه میکردم …
آااااامااااا،این تغییر باید اتفاق میفتاد!
و من تصمیم گرفتم بالاخره خودم سوار ماشین بشم و راه بیفتم از فریدونکنار برم گرگان :))))
اقداماتی که قبلش تمهیدیتم (شکلک خنده )
١)ی جلسه آموزش برای مرور دانسته ها
(جلسه ١عزت نفس : اشکالی نداره اگر تو یک مسئله ای ضعیفی،با تمرین میتونی خیلی خیلی بهتر بشی،همه مثل هم نیستن ،هرکسی تو یک زمینه ای قوی و تو یک زمینه ضعیفه)
٢)حرکت در صبح زود برای اینکه به ترافیک شدید نخورم علی الخصوص ترافیک ساری(@،@)
٣)باز هم استفاده از جلسه ١عزت نفس(بجای اینکه به مشکلات توی راه فکر کنم بگم توکل بر الله مهربان ،کار رو شروع میکنم ،هرمشکلی بود به لطف خدا حلش میکنم ،راه حل مسئله تو خود مسئله هست.
4)انرژی و شور و اشتیاق برخواسته از تموم تضاد هایی که قبلا داشتم برای رانندگی نکردن و یک اهرم بسیار قوی شده بود برای نجواهای ذهن …
من امروز ساعت 4صبح بیدار شدم ،شیطان گفت بخواب خیلی خوابت میاد ،خدا گفت فکر کن شبکاری تایم استراحتت تموم شده،باید بیدار شی، باید در کاره !
خداروشکر پاشدم رفتم سر پنجره ،تاریکی مطلق بود،شیطان گفت اگر تو مسیر این وقت شب کسی اذیتت کنه چی؟گفتم اِنی وِی من تو مدار خوبی هستم،ادم های اذیت کن به من دسترسی ندارن…
نم نم بارون میزد ،شیطان گفت،بار اولته داری میری،بارون داره میاد،نمیتونی ،میری تا یکم جلوتر دست از پا درازتر برمیگردی نرو
خدا گفت نگران نباش من هستم …
منطق ذهنم. گفت هواشناسی شهر های تو مسیر رو چک کن،چک کردم همش بارون بود …
باز دو دل شدم ،نکنه تکاملم رو طی نکرده باشم ؟نکنه دارم کله شقی میکنم؟
بزار از خدا هدایت بخوام،خدا حرف آخر رو بزنه ،اگر گفت برو دیگه میرم
شیطان گفت تو کی هستی که خدا باهات حرف بزنه ؟اونم سر این مسائل؟ بهش گفتم نشون به اون نشونی ها که هروقت صداش کردم جواب داد …
نشستم پای قرآن وبازش کردم …
الله اکبر …
اولین جمله ی ترجمه :خداوند به او فرمود آری ….
ازین واضح تر دیگه امکان نداشت خدا حرف بزنه …
دیگه تعلل جایز نبود ،قهوه م رو خوردم و زددم به دل جاده …
نگم براتون چه کیییفی داد …
نم نم بارون …صدای آهنگ شاد …منی که رفتم تو دل ترسام ….
مدام با خودم تکرار میکردم :خدایا مارو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده ،خدایا من رو آسون کن برای آسونی ها …خدایا کلاج وترمز دست تو…تو رانندگی کن ….
ساعت 4:5٠دقیقه حرکت کردم ،٧:5٠ رسیدم دم در خونه مامان بابام چقدرررر قیافه مادرم دیدنی بودددد،اصلا باورش نمیشد من خودم اومدم ،خیلی خوشحال شد خیلی …
و من یک پله ی خیلی خیلی بزرگ رفتم بالاتر …
یاد حرفای استاد میفتم که میگفت حرکت کنید ،مسیر ترسناک هست!اما سخت نه …
ایمانی که عمل میآورد حرف مفت است ..
حرکت حرکت حرکت ….تغییر تغییر تغییر
استاد عاشقتم ،مرررسی که هستی مررررسی
یک روز دیگه ،تو این سایت یک ساله میشم و از هییییچ نظر هییییییچ ربطی به سعیده یک سال پیش نداااارم
و همهی اینارو مدیون دستان خداوندم ،خدا بهتون سلامتی و عمر با عزت بده ،یقینا که در بهشت جاودانید(قلب فراوان)
وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا و هر کس انسانی را زنده بدارد، گویی همه انسان ها را زنده داشته است.
سلام و درود به سعیده خانم، خواهر بزرگوارم و فرشته نجات. یک سالگیت مبارک. خدا رو شکر که یک سال در مسیر تکامل توحیدیت به پیش رفتی. و خدا رو شکر که این تازه فقط یکسال اولش بوده، خدا میدونه چه معجزاتی در راه باشه.
خدا رو شکر که یه مرحله دیگه از تکاملت رو با موفقیت به سرانجام رسوندی.
کامنتت رو خوندم و بسیار تحسینت کردم. از هر نظر نگاه میکنم تحسین برانگیز هستی ، مثلاً وقتی تنهایی میری توی دل ترسهات، مثلاً وقتی برای هر موضوعی از قرآن کمک میگیری، مثلا وقتی با خودت در صلحی و میدونی بهترین شرایط در انتظارته، یا اینکه عزت نفست رو به چیزی دیگه گره نزدی . ((نه مثل بعضیها که عکس پروفایلشون رو با لباس آتشنشانی گذاشتن- شائولین خاکت کنن سامورائی خخخخ))
به لطف الهی با سرعت بسیار زیادی در حال رشد و پیشرفت و تکامل هستی ، قبل از اینکه فاصله فرکانسی بینمون اونقدر زیاد بشه که حمید امیری به تاریخ بپیونده گفتم بهت تبریک بگم. بابت همه نتایج کوچیک و بزرگت.
مشتاقم بزودی دستاوردهای طلاییتو بفرستی برای استاد عباس منش و ما بتونیم توی بخش نتایج دوستان، موفقیتهای بزرگت رو ببینیم.
هفته پیش تنهایی زدم به دل کوه، حس موسی پیامبر بهم دست داده بود که رفتم به کوه طور ، خدایاااا خودت راه راست رو به طرف این بچه پر رو کج کن. بعد از کلی تقلا کردن و به نتیجه نرسیدن گفتم پاشو برو خونه ، فکر کردی کی هستی … بعدش درخواست نشانه کردم. از بالای اون ارتفاعی که بودم یه ردپا روی زمین دیدم، یه حیوونی یه مسیری رو طی کرده بود. رد پاش مونده بود. کنجکاو شدم. رفتم دیدم شبیه رد پای گرگ یا سگه ولی خب خیلی از رد پای سگ بزرگتر بود، هنوزم نمیدونم چی بوده. ولی گفتم بذار رد پا رو ادامه بدم ببینم به کجا میرسه. یه مقداری رفتم و هی ترسم بیشتر میشد، گفتم نکنه برسم یه جایی یه گله گرگ بهم حمله کنن، خلاصه این نجواها تا مدتی ادامه داشت. گفتم من درخواست نشانه کردم، خدا هم همراه منه، فرض کن خدا میخواد هدایتت کنه تا بشی غذای گرگها، پس باید بری ، ادامه دادم تا رسیدم به یه جایی که دیگه رد پا نبود، مسیر سنگریزه بود. با اینکه هیچ دستاوردی برام نداشت ولی در عین ترس و نجوا بازم راهمو رفتم. ای کاش اون لحظه اونقدر ایمان عملی قوی داشتم که مثل تو برم سراغ قرآن.
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی و بقول زهرا ولایتی «نه روی شونه های خدا بلکه توی آغوش خداوند باشی»
(آنکه یک جرعه می از دست تواند دادن ؛ دست با شاهد مقصود در آغوشش باد)
«راستی در مورد عکس پروفایل، حمید یکسال پیش این عکسو گذاشته، چندین بار خواستم عوضش کنم ولی هر بار شکست میخوره، منم رها کردم چون میدونم اساس کار جهان با تقلا نیست، با راحتیه»
سلام به براااادر عزیییزم،امید دارم در زمان مناسب و در مکان مناسب این پیام رو بخونی
میدونی انقدر این دعا رو تکرار کردم چقدر این اتفاق برای خودم دقیق میفته؟
انقدر دقیق که چشام از حدقه میزنه بیرون ،مثل همین الان!من تماس تلفنی رو قطع کردم،تو حالتی بودم که با تموم وجودم میخواستم از نجوای ذهن فرار کنم
Right away !
ی نقطه ی آبی دیدم رو کله م و سریع بازش کردم و خونده نخونده پخخخ زدم زیر گریه ! انقدر همه چیز سرجاش بود!
البته که الان دارم با لبخند سرشار از آرامش برات مینویسم ،ولی پسر دمت گرم،مرسی که هستی ،مرسی که دست به گوشی میشی ،مرسی که وقت میزاری مینویسی،مرررسی که این همه لطف داری و واقعا مرسی که انقدر انرژیت وصل به انرژی منبعه و خدای درونت فعاله …
وقتی خوندن پیامت تموم شد رفتم صورتم رو شستم ،وضو گرفتم ،قران رو برداشتم گفتم خدایا باهام حرف بزن و اگر لازمه چیزی به حمید بگم بهم بگو …
اون آیه اول خیلی به دل خودم نشست و دقیقا توصیف استاد روی کامنت آقا جمال بود که اگر ناسپاس باشیم میریم تو تیم شیطان و اون هدایتمون میکنه ….
همین من،که نجوای شیطان چند روزه میخواد مسیر من رو کج کنه ،چقدررر خدا کمکم کرد تو مسیر خودش بمونم …تیر آخر امشب با کامنت شما زد …واقعا که اگر فضل خدا نبود …معلوم نبود چه وضعی داشتم …مثل تموم سال های قبل این یک سال …
و اما یک آیه همون صفحه بسیار به جانم نشست و اون انرژی درونم گفت این برای شماست …برات مینویسم …
شاید الان نمود بیرونیش خیلی زود نشون نداده …اما خدا گفته به صابرین بشارت بده …
استاد تو ی فایلی میگه وقتی دستمون رو میبریم زود درد میگیره و میفهمیم چه اتفاقی افتاده چون ی کار عملی انجام شده ،اما وقتی فرکانس میفرستیم چون با چشم دیده نمیشه و یک فاصله زمانی داره ،ما راحت گول میخوریم و میگیم این که کاری انجام نمیده …
اما کارها داره ی جایی انجام میشه …این مائیم که باید با روی خودمون کار کردن به سمت اون مدار بریم و بعد به صورت طبیعی اونا تو زندگیمون هست
اینارو بیشتر دارم به خودم میگم ،باور کن
انقدر که همه چیز زود برات عادی میشه و فکر میکنی اتفاق خاصی نیفتاده اما به عقب برمیگردی ی سوووت بلبلی میزنی و میگی اووووه تو چه در و دیواری بودم من …
نمونه همین چند روزه که اومدم خونه ی مادرم ،قبلا که میومدم گرگان اصلا مامان اینا منو نمیدیدن،همش با دوستای تو درو دیوارم، بیرون بودم،خدا قبول کنه دور دور بودم،کافه بودم،یا باهاشون میرفتم سفر و ….
الان ٣روز اینجام ،٣بار رفتم بیرون کلا از خونه ،اونم واسه اینکه یک هوایی بخوره تو سرم و پیاده روی کنم و به صدای استاد گوش بدم ،بقیه ش هم مشغول تمیز کاری و کمک به مامان و بازم گوش کردن به فایل ها با هندزفری … در حالیکه تو شرایط بسیار خوشحال تر،راضی تر،ارام تر،و در کل بسیار بهم خوش میگذره …
همین چقدر تغییره؟این شیطان پدرسوخته همش میخواد همه چیرو عادی کنه مارو ببره تو تیم خودش ولیییی کووور خونده ،ما فقط بنده ی اون خدایی هستیم که خدای ابراهیمه :)خدای محمده :)خدای سلیمانه:)خدای سیدحسین عباسمنشه :)
درمورد عکس پروفایل گفتی،ظاهرش شاید اینه ولی اصلش برمیگرده به اخلاق من که به شدت تنوع طلبم
مثلا شما اگر دوست صمیمی من باشی و درسال چند بار بیای خونه م،به ندرت خونه رو مثل دفعه ی قبل میبینی
شده حتی یک تابلو رو جابجا کنم ،باید ی تغییری تو محیط اطرافم بدم …
عکس پروفایل عوض کردن هم داستانش همینه …
ی بار نشستم با خودم فکر کردم آیا اینکه عکس پروفایلم رو چندبار عوض کردم از کمبود عزت نفس و تایید طلبیه ؟بعد دیدم نه !نکه این سایت رو خونه ی خودم میدونم :)
اما برعکست ،تو نوشتن داستان هدایت خیلی کندم ،هنوز ی خط شروع نکردم …خدا کمکم کنه انشالله
درمورد تجربه تو دل کوه هم باید بگم واقعا دمت گرم من هنوز ازین جرئت ها ندارم …اشغال های این ترس رو گذاشتم زیر مبلِ(هنوز فرصتش پیش نیومده:))) ) انشالله درش میارم
و….
حمیددد حمیییید پسر دیدی چی شد؟ من تازه دیدمش (اشک های شوووق فراوان)
ستاره های کنار کله مون رو دیدی ؟دیدی چقدر قشنگشن؟
من همیشه دوست داشتم ازینا روی کله م باشه اما نمیدونستم چه جوری میاد :))) بالاخره شد:)))))
تازه ستاره های تو پررنگ تره این یعنی سرعتت از من توی جاده بیشتره :))) یکم نیش ترمز بزن ما برسیم :))) تازه راننده شدیم جاده دستمون نیست :)))
سلام ودرووووووووووووووووووووود به سعیده جان عزیزم. خوبی الحمدلله ، امیدوارم در بهترین زمان و مکان بازم یه نقطه آبی زیبا در کنار پروفایلت روشن بشه و بیای این کامنتم رو بخونی. خیلی اتفاقی هدایت شدم به این کامنتت. این کامنت رو در تاریخ 8 دی 401 برام نوشته بودی و من امروز دوباره خوندمش. چقدر به دیوونه بازی خودم توی کامنت خندیدم و چقدر با خوندن کامنتت ذوق زده شدم و اون آیات قرآن چقدر منو شگفت زده و مشتاق کرد. ازت خیلی خیلی ممنونم.
الان که دارم برات کامنت مینویسم توی باشگاه آتش نشانی نشستم و دارم آهنگ Detach از فیلم میان ستاره ای رو گوش میدم. قبل از اون داشتم داستان هدایتم رو کامل میکردم که بذارمش روی سایت. بعد از مدتها که از پاک کردن داستان هدایت قبلی میگذره. این یکی یه کتاب حرف زدم. شده داستان کتاب سرزمین موعود باراک اوباما. از اوباما پرسیدن چرا کتاب سرزمین موعودت 700-800 شده. گفت اولش که شروع کردم قرار نبود اینقدر طولانی بشه، ولی دیدم هر موضوعی رو باید با جزییات شرح بدم و وقتی رسیدم به آخرش دیدم اینقدر طولانی شده. به زودی به لطف و هدایت رب العالمین از کتاب داستان هدایتم توی پروفایلم رونمایی خواهم کرد . خخخخخ.
دیشب وقتی از سر کار برگشتم خوابگاه از خستگی خوابم برد و نتونستم تعهد قرآنی دیروزم رو بنویسم. امروز تعهد قرآنی دیروزم رو نوشتم . آیات 2 تا 4 سوره انفال.
نوشتم یاد خدا باعث ترس نیست، ترس و وحشت در مدار و فرکانس منفی و دوری از خداست. این وجلت به نظر من جلا داده شدن و نورانیت قلب، کرنش و آرامش و خضوع به درگاه خداست، اون حس تسلیم بودن توأم با آرامش که میدونی در آغوش رحمت بینهایت خداوند هستی گ. و با فرکانس و احساس مثبته. پس ترس نیست. و ترجمه نمیتونه حقیقت اصلی موضوع رو بیان کنه.
برات از خداوند بهترین ها رو درخواست میکنم. آرامش و امنیت و نعمت و ثروت بینهایت. امیدوارم تکاملت رو به توحیدی ترین شکل به پیش ببری. سعیده جان اینقدر مشتاقم نتایج طلاییتو ببینم، اتفاقات خوبی که به لطف و رحمت رب العالمین برای خودت خلق کنی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
بقول خودت (کلی قلب رنگی از عسلویه به طرف شمال کشور، و کلی دلتنگی)
«یا رب سببی ساز که یارم به سلامت ؛ بازآید و بِرهانَدَم از بندِ مَلامت»
«خاکِ رهِ آن یارِ سفرکرده بیارید ؛ تا چشمِ جهان بین کُنَمَش جایِ اقامت»
«فریاد که از شش جهتم راه بِبَستند ؛ آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت»
واقعا دیدن چهره ی خندان و زیبا و شاد و جوان شما دو نفر در کنار هم از پشت قاب دوربین برام لذت بخش هست و همین یه تصویر شما در کنار هم با این بک گراند ( که غروب پرادایس هست )برای من کافیه که بگم میشه به هر آنچه که میخواهم برسم
رابطه ی رویایی مثل شما با همسرم داشته باشم
ثروت زیاد مثل شما
محل زندگی رویایی مثل پرادایس
کشور عالی و آزاد مثل آمریکا
تجربه ی شادابی و جوانی بیشتر در سن بالاتر
اندام زیبا و عضلانی مثل شما
آزادی زمانی و مکانی و مالی مثل شما
حال خوب و آرامش مثل شما
سلامتی کامل مثل شما
شخصیت زیبا مثل شما
ایمان و توکل قوی مثل شما
و کلی چیز دیگه که خدا شاهده فقط با نگاه به همین عکس اول فایل که در بالای فایل میاد تمام این خواسته ها و حرفها در ذهن من مرور میشه یعنی بدون اینکه فایل رو نگاه کنم فقط و فقط با دیدن تصاویر شما من کلی نکات مثبت و خواسته پیدا کردم و بعد اینکه با گوش دادن به حرفهای استاد و مریم جان که کامنت بچه ها رو خوند دیگه همه چیز برای من چندین برابر شد
استاد عاشق کلام شما هستم با دقت به حرفهاتون گوش دادم بازم مثل همیشه از ما بچه های سایت میخواستین در مسیر سپاسگزاری و صداقت و درست کاری و دریافت الهام و هدایتها و تمرکز بر روی زیبایی ها و کنترل کانون توجه و …. باشیم خدایی از خودم پرسیدم فروغ چقدر مثل استاد فکر میکنی دیدم خیلی جاها دارم فقط آموزشها رو به حرف یاد میگیرم و در عمل اجرا نکردم. باید هم نتایج شما استاد اینقدر پررنگ باشه چون شما واقعا خوب روی خودتون کار کردین و یه شخصی مثل من هنوز خیلی کار داره باید جهاد اکبری رو انجام بدم باید شخصیتم تغییر کنه باید از هر چیز کوچک کلی ذوق کنم هیچ وقت نعمتهام برام تکراری نشن همیشه سپاسگزار باشم و توجه ام به سمت داشته هام باشه باید قانون جهان رو درک کنم و یاد بگیرم باید کنترل ذهن کنم باید تجسم کنم باید احساس خوب داشته باشم تا هدایت بشم باید با فرکانسهای قدرتمند زندگی کنم .
من باید در لحظه زندگی کنم و هر زیبایی رو که در هر لحظه میبینم سپاسگزار باشم ممکنه برام سخت باشه اما باید انجام بدم تا نگاهم تغییر کنه و بعد میبینم که نتایجم هم تغییر میکنه .
سپاسگزاری باید از ته دل باشه نه اینکه بخوام خدا رو شرمنده کنم ( استاد کلام شما بینظیر هست )
هر کس نا سپاس هست گمراه هست مرز بین خدا و شیطان سپاسگزار ی هست و اگر ناسپاس باشم شیطان میتونه به سمت من بیاد و من رو گمراه کنه .
با سپاسگزاری چرخ زندگی ما روانتر میشه و ما آرام تر و نرم تر حرکت میکنیم .
ما در هر شرایطی میتونیم سپاسگزاری کنیم حتما که نباید برای سپاسگزاری رثروت عظیمی باشه من از خدا برای همین الآنم که زندم و نعمت شنیدن و دیدن و راه رفتن و انجام کارهای خودم و آزادی زمانی و مکانی و … که دارم سپاسگزارم و مطمعنم خدا من رو به جایی هدایت میکنه که موارد سپاسگزاری من بیشتر بشه .
شکر نعمت نعمتت افزون کنه و کفر نعمت نعمتت بیرون کند .
خدایا برای هدایتهایم در زندگی سپاسگزارم خدایا شکرت برای این آگاهی ها و این آرامشی و موبایلی که دارم و میتونم به حرفهای استاد گوش بدم .
خدایا با سپاسگزاری حتی از لحاظ جسمی من بدنم قویتر میشه و بدنم بهتر کار میکنه پس باید در زمانهای بیشتری سپاسگزاری کنیم چقدر این بحث مهم هست که استاد این همه تاکید میکنه و من قول میدم با ریز جزییات از هر آنچه در اطرافم دارم مثل خونه و همسر و بچه و تغییرات خودم و سلامتی و زیبایی و جوانی و ثروتی که دارم سپاسگزارتر باشم .
استاد من هم میخوام این نکتهی روانشناسی که اعتماد هست رو در خانوادم بیشتر اجرا کنم من همیشه سعی کردم با اعتماد زیاد به دخترم بزارم ایشون به تفریحها بی که دوست داره در جمع های که دوست داره و …شرکت کنه یا هر طور میخواد لباس بپوشه و یا فعالیت داشته باشه و برای پسرمم. همینطور دقیقا بهش اعتماد میکنم . میزارم. با دوستهاش ساعتهایی رو به تنهایی تفریح و بازی کنه و یا کلی فعالیت که خودش علاقه داره در کنار درسهاش داشته باشه و یا برای همسرم چون به ایشون اعتماد دارم کاملا با حس رهایی و آزادی در کنار ایشون زندگی میکنم و مطمعنم نتیجه ی این اعتماد من بیپاسخ نیست همانطور که تا الان نبوده و کلی نتایج عالی گرفتمو خدا رو شکر فرزندانی دارم که هر لحظه بابت بودنشان لبخند بر لبم هست همسری دارم که از لحاظ تعهد و پاکی و عشق بی نظیر هست پس این بحث اعتماد بی نظیره و باید بگم فرزندان من الان طوری هستن که اصلا نیاز نیست اونها رو کنترل کنم خودشون کارشون درست هست و خدا میداند این سبک رفتار من به بچه هام چقدر حس ارزشمندی بیشتری میده نه که اونها ول و رها باشن بلاخره من از دور یه نظارتهایی دارم اما میخوام بگم من که مدارم رو تغییر بدم اطرافیان من هم مدارشون تغییر میکنه شاید باورتون نشه بچه های من درس خون تر صالح تر و با ادب تر و … شدن و این برای من نشانه هست که اگر من درست رفتار کنم رفتارهای درست هم میبینم و من حتی یک در صد از مشکلات مادرانی که از بچه ها دارن من ندارم. و خدا رو از این بابت سپاسگزارم
استاد صداقت و درست کاری و سپاسگزاری و ایمان و توکل شما برای من قابل تحسین هست و واقعا من هم باید مثل شما پیشرفت کنم و به مدارهای بالاتر برسم تا کلی آدم بینظیر و فوق العاده در اطراف من باشه و من به راحتی به اونها اعتماد کنم .
استاد عاشق داستان زندگی شما هستم که شما نگران خیلی از چیزها نیستین و در زندگی شما همه چیزهای خوب آسان اتفاق میافته .من هم شاگرد شما هستم و مطمعنم با آموزشهای شما به زودی زندگی مثل شما تجربه خواهم کرد .
خداوند را بابت هدایتم به این فایل هزاران بار شاکرم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
وقتی مریم جان کامنت های بچه ها را می خوند چشمای استاد برق می زد نه اینکه بخوام بگم از تعریف دوستان ذوق زده شده بود نه اصلا این طور نبود این برق و ذوق از حس عمیق شکرگزاری ایشون سرچشمه داشت.
مریم جان با اینکه با استاد زندگی می کنند تمام وجودشون گوش شده بود برای شنیدن حرف های استاد که عین وحی بود و هست خدا حفظتون کنه
پیام این قسمت سفر به دور امریکا برام این بود که با سپاسگزار بودن انتخاب می کنیم که الله ما را هدایت کنه نه شیطان چون از جمله اهداف شیطان تلاش برای ممانعت از سپاسگزاری انسان از نعمتهای الهی است. شیطان در مقابل پروردگار قسم میخوره که بندگان تو را به گونهای گمراه میکنم که بیشتر آنان شکرگزاری نخواهند کرد: ﴿لاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ﴾ (الأعراف/17). در آیه دیگر میفرماید: ﴿وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ﴾ (سبأ/13). این عبارت مطابق وعده شیطان است.وای که چقدر قشنگ و ساده استاد به این موضوع اشاره کردن چندین بار فیلم را پاز کردم و گوش دادم و دیدم و اشک شوق ریختم
با این کلام ساده استاد فهمیدم که استاد تمام آیه های قران را با تمام وجودشون حس کردن خدایا شکرت بابت وجود چنین بندگانی که در مسیر هدایت به من کمک می کنند خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عزیز
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز دل و دوستان گل
اولا استاد باز هم چهرتون جوون تر شده حالا نمیدونم تو عکس اینجوریه یا نه ولی واقعا خیلی جالبه که انگار هرچه بیشتر توی این روند درست قرار میگیره آدم نتیجه ها هی با کیفیت تر میشه
چون در مورد سپاسگزاری خیلی گفته شد و توجه به نکات مثبت حس کردم سپاسگزاریمو اینجا بگم البته قصد هم داشتم دیروز کامنت بنویسم و هم زمانی خوبی شد فکر کنم
عاشقانه خدارو سپاسگذارم برای هدایت من به چنین استاد بینظیری واقعا خیلی لطف بزرگی از سوی خدامه که یک استاد فقط دارم ولی اون استادِ همه چیه ، یه دونه خدا دارم اون خدای همه چیه ، دیگه لازم نیست برم استاد یا مربی بدنسازی پیدا کنم میام قانون سلامتی رو میگیرم یا نکته هاشو استفاده میکنم لازم نیست برم کلی بگردم دنبال الگوی روابط بگردم استاد و خانوم شایسته عزیز هست لازم نیست برم تو یوتویوب کلی بگردم که آقا زندگی به سبک آروی و در سفر بودن چجوریه استاد ماشاالله همه جورشو داشت با ماشین سواری آر وی و تریلر و …
واقعا استاد هر وقت بدنمو میبینم واقعا لذت میبرم واقعا لذت میبرم و خداروشاکرم که نمیدونم دقیقا کی بود ولی تعهد دادم و عکس گرفتم از بدنم و واقعا یک نی قیلون بود ، ناراضی نبودم از بدنم ولی هیچ شیپی نداشت و همیشه آرزو داشتم بدنم هیکلی باشه و شروع کردم شروع کردم با کش تکاملی یک سال گذشت و قدم به قدم بهتر شد بدنم انصافا ولی از وقتی که دوره قانون سلامتی رو شما روی سایت قرار دادین و کلی نکته گفتید ، میتونم بگم مثلا توی این چند ماهی که جدی گرفتم و دارم به اون سبک کامل یا ناقص زندگی میکنم بدنم به اندازه کل اون زمان قبلش و صد در صد بهتر از اون رشد کرده سالم تر شده شیپش قشنگ تر شده یک سری سر و صدای مفصلیم کمتر شده درد هام کمتر شده انرژیم رفته بالا این تمرکز بینظیرم رفته بالا و بعضی هاش از یادم رفته از بس حسش نکردم و واقعا سپاسگزار این خدا و استاد عزیزم و خانوم شایسته هستم که وقتی بدنم رو میبینم مخصوصا با این تمرین های دیوانه کننده ای که گفتی استاد که سه تا شناست و … سر سینه ام زده بیرون سرشونه هام بزرگ شده چقدر حال میکنم واقعا ازت ممنونم استاد
میخوام در مورد یک مسئله ای بگم که خیلی دارم ازش لذت میبرم و واقعا حسش رو نمیشه گفت درمورد دیروزه ، کلا یک تایمیه که شورت ویدیو میبینم و فقط سعیمو میکنم که یک دسته از شورت ویدیو هارو ببینم اونم عکاسی از خانوم ها و آقایون عه اینقدر لذت میبرم اینقدر عشق میکنم چهره انسان هارو میبینم انقدر لذت میبرم که با عزت نفس میره عکاسه میگه ببخشید من … میتونم عکس بگیرم ازتون و …. بعد میرفتم بیرون به دلیل حالا باورهای گذشته نمیتونستم به چشم خانوم ها مخصوصا چهرشون و مردها و پسر ها نگاه کنم نمیتونستم و واقعا دلخور میشدم بعضی موقع ها از خودم که بابا نگاه کن ول کن اون ترمزها و باورهای غلط رو تا اینکه دیروز خیلی خیلی خیلی بهتر از قبل اینکارو به لطف خدا انجام دادم با عشق با کیف به چهره ها نگاه میکردم لذت میبردم اون چشم های پشت ماسک چقدر زیباست واقعا اون چشم های گرد و کنجکاو یا بعضی دختر خانوم ها استایل های باحالی داشتن یا یه پسره رو دیده بودم یک کاپشن چرم داشت و تیپ کلاسیکی داشت و چقدر حال کردم و واقعا گفتم دمش گرم و یه جا دیدم خانومه تقریبا 50 ساله بود محلی داشت پشت تلفن وسط عابر وایستاده بود داشت داد و بیداد میکرد چقدر من خندم گرفت خیلی باحال میگفت بعد انسان ها چقدر زیبا باهام برخورد میکردن راننده تاکسی خورد نداشت گفتم عیب نداره باشه داداش و بعد به محض اینکه خورد دستش اومد به من بقیه داد یا رفتم سوپر مارکت خرید کنم با کلمات زیبا باهام صحبت کرد گفت بفرمایید و فلان یا خدارو هزاران مرتبه شکر یک پولی وارد حسابم شد باهاش اسپرسو خوردم بعد دلم اومد برم یه جای شیک تو محله خودمون هات چاکلت خوردم با قیمت عالی چقدر با عزت نفس ازش سوال کردم در مورد محصولاتش و اینا توی مغازه اش قدم زدم و تو ذهنم نبودم اینش خیلی خوبه تو ذهنم نبودم نگران فردا و گذشته نبودم و قبلا هم گفته بودم این میتونم بگم لذت بخش ترین حسیه که تا حالا داشتم زندگی در لحظه به معنای واقعی حتی یک ذره هم به هیچ چیزی فکر نکنی و فقط زندگی کنی و چقدر آدم اونجا معجزات خدا قوانین رو میبینه و خدارو درونش حس میکنه و شاکرش میشه
چون من شاید میتونم بگم هزار بار النگدره رفتم و چند بارشو یادمه اونم وقت هایی بود که تو ذهنم نبودم و معجزات خدا و زیباییش رو دیدم و بقیه اش تو ذهن بودم یا در مورد روند پیشرفت یا حتی قوانین یا آینده و گذشته هرچی و سبک شخصی که من برای خودم پیدا کردم و دیدم چقدر اینجور حال میکنم اینه که هرکاری با تمرکز صد انجام بدم بیرون میرم فقط بیرون تولید فقط تولید باور فقط باور ، واقعا امیدوارم همه تون حتی یک ثانیه این حسِ بودن در لحظه رو تجربه کنید چون برای من همون یک ثانیه که قبل اتفاق افتاده بود ، کافی بود که تا الان و تا آخر عمرم به دنبال همین زندگی در لحظه باشم و واقعا شاکر خدا هستم برای این زندگی
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته مهربان من از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم ک با تمام توان خود این زیبایی هارو ب تصویر میکشید وب ما یاد آوری میکنید ک همیشه باید قدردان و سپاس گذار خداوند باشیم، من چن روزی بود ک سرما خورده بودم، وکسل بود، امروز ک این فایل شمارو دیدم، فهمیدم ک چن روز گذشته درمدار ناسپاسی بودم وهمون لحظه از خداوند عذر خواهی کردم. شروع ب شکر گزاری کردم، حس وحالم خیلی بهتر شد، وبازم از شما وخداوند ب خاطر تمام نعمتها یش سپاس گذارم
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
بررسی دیدگاههای منتخب از فایل 168 مستند سفر به دور آمریکا تشکر و قدردانی میکنم از اینهمه نظرات زیبا و پر محتوای دوستان در این قسمت که به نکات مثبت فوقالعاده عالی اشاره کردند و توضیحات تکمیلی استاد در مورد این نظرات زیبا که آگاهی های بیشتر رو در اختیار ما میزارید
موضوع مهمی که آرزو جان در مورد سن گفتند استاد واقعا این باور اشتباه که سن که رسید به پنجاه فشار میاد به چند جا ابتدا به شکل یه حرف خنده دار گفته میشه ولی در پس این خنده یه باور عمیقی هست که بر اثر تکرار تو ذهن ایجاد میشه و طبق این باوری که ایجاد شده با افرادی مواجه میشی که تو سن کمتر از پنجاه سال بسیار دل مرده افسرده ،غمگین و بیمار و حتی از کار افتاده هستند ولی دیدن این مستندها واقعا باورهای من رو تغییر داد اینهمه انرژی مثبت و قدرت بدنی و شادابی و فعالیت فیزیکی و توحیدی بودن مستقل زندگی کردن تو سنهای بسیار بالا منو به این الگو رسونده که این یه بازی ذهنی هست اونها واقعا ابتدا در ذهن خودشون ،خودشون رو توانمند میبینند و با توکل به خدا حرکت میکند بدون هیچ وابستگی تو سن بالا بارها تو این مستندها دیدیم که چقدر عالی تو هر محفل شاد و با هر قشر جوانی همراه هستند تو هر طبیعت و زیبایی و جشن و شادی با لباسهای رنگی و شاد با قدرت و با نشاط حضور دارند و لذت میبرند روحیه عالی دارند تو سن بالا حتی افراد بازنشسته رو دیدیم که داوطلبانه میان تو طبیعت و به طبیعت رسیدگی میکنند اطلاعات مهم و زیبای اون فضا رو در اختیار مردم می زارن و زندگی رو تا آخرین روز زندگیشون زندگی میکنند و این الگو چقدر زیبا به من این باور رو داد که با روحیه عالی با توانمندی توحیدی و با احساس خوب بدون وابسته شدن به کسی تو سن بالا هم روی پام خودم بایستم البته با این دوره سلامتی اصلا آدم پیر نمیشه همیشه سالم و پرانرژی و خوش اندام و زیبا می مونه خداروشکر که در این مسیر همین اتفاق افتاده و من خیلی جوانتر و زیباتر خوش اندام تر پرانرژی ترم خداروشکر
موضوع بعدی نداشتن اینترنت تو اون فضا زیبایی بود که شما کمپ کردید البته توضیح دادید که اینترنت استارلینک همراهتون بود اما اگاهانه تصمیم گرفتید که بدون اینترنت بدون هیچ محدودیتی خودتون رو با فعالیتهای دیگه ای سرگرم کنید و لذت ببرید و این پیاده روی هایی که اول صبح و حتی آخر شب داشتید فعالیتهایی متفاوت و عالی بود که لذت زیادی رو برای شما داشت تجربه های عالی داشتید داشتن اینترنت و استفاده از موهبتهای عالی خوبه ولی در صورت نبود اینترنت هم میشه فعالیتهای عالی رو ایجاد کرد و خودت رو محدود و یا ناراحت نکنی بلکه با برنامه ای زیبا از لحظات زندگی لذت برد به خصوص در فضایی رویایی مثل اینجایی که شما بودید و نهایت لذت رو بردید باید رها بود و از زندگی لذت برد
موضوع بعدی قدرت کانون توجه هست که استاد جان توضیح دادید که چطور اگاهانه سعی میکنید به زیباییها توجه کنید و حتی اگر جایی یه نکته منفی گفته میشه شما بهش توجه نمی کنید اگر تو یه برنامه آموزشی و یا اطلاعات دادن باشه شما اگاهانه اون قسمت رو رد میکنید و فقط به زیباییها توجه میکنید راجع به نکات منفی نه صحبت میکنید نه فکر میکنید نه تو ذهنمون میگردونید و از خودتون شخصیتی جویای زیباییها و قشنگیها ساختید و طبق قانون بدون تغییر خداوند لاجرم به زیباییهای بیشتر و بیشتر هم لاجرم هدایت می شید و تو این همه مستندی که آماده کردید حتی یک هزارم درصد هم اتفاق ناجالب نیافتاده و اگر هم بوده شما اعراض کردید و در موردش اصلا حرف نزدید این انتخاب اگاهانه و تصمیم درستی که گرفتید فقط به زیباییها توجه کنید اینهمه زیبایی و قشنگی رو برای شما آورده و این تصمیم اگاهانه من هم بوده که فقط با توجه کردن به این مستندها به این سایت و نوشتن در موردش در مدار زیباییها و اتفاقات فوقالعاده عالی باشم و واقعا الان بیشتر و بیشتر زیباییها رو میبینم و اتفاقات خوب روابط بهتر و رشد بیشتر و آرامش و سلامتی بیشتر رو داشتم و این روند همچنان ادامه داره خداروشکر
نکته بعدی تجسم کردن خواسته ها هست این کیفیت عالی در تجسم با حواس پنجگانه خودت در فضایی رویایی مثل این بهشت خودت رو تجسم کنی با حس بویایی بوی عطر درختان رو حس کنی با حس لامسه طراوت و خنکی هوا رو حس کنی با حس شنوایی صدای اب رودخونه و آواز پرنده ها رو و صدای خش خش برگها رو زیر پاهات بشنوی با چشم زیبایی ها رو رنگ برگ درختهای پاییزی رو ببینی کمک گرفتن از این حواس پنجگانه در تجسم احساس خوب بیشتر رو ایجاد میکنه و این فرکانس تو رو به این تجسم هدایت میکنه مثل شما استاد جان که اینکار رو تو ایران انجام دادید و عاشق جنگل و فضای سبز بودید و الان خونتون وسط یه جنگل بز رگ و سرسبز و خونه ای چوبی که روی یه دریاچه زلال هست زندگی میکنید استاد شما اونموقه با دیدن عکس اینهمه تجسم عالی داشتید واقعا ما با دیدن این مستندها کار راحتری برای تجسم همه خواسته هامون داریم و میتونیم تجسم قویتری داشته باشیم حتما با این فرکانس های زیبا مثل شما استاد جان هدایت میشیم به زیباترین جاهای دنیا همون طور که دوستان بارها گفتند چقدر به جاهای زیبا مثل همینجاهایی که شما رفتید هدایت شدند
نکته مهم بعدی سپاسگزاری عمیق قلبی هست که همون صلاه توجه به نعمت هایی هست که بینهایت و ابدی هست و درک این موضوع که ما در جهانی زندگی میکنیم که به افکار ما پاسخ میده نه فقط حرفهایی که لق لقه زبان ما هست ما رو به درک بیشتری میرسونه که شکرگزاری باید با تمام وجود و عمیق و قلبی باشه و این نوع سپاسگزاری بر نعمت های ما می افزاید و ما رو به جایی میرسونه که راضی و خشنود باشیم وگرنه افراد زیادی رو خود من دیدم که صبح تا شب تسبیح به دست هستند و کلمات عربی رو میگند و هیچ درکی از معنیاون ندارند همین معنی ایاک نعبد و آیاک نستعین رو که در نماز میخوندن رو هم نمیدونن به همین دلیل هیچ احساس خوشبختی ندارند حالشون خوب نیست راضی نیستند صلاه درک همون لحظه و دیدن اون زیبایی و زندگی در لحظه رو به همراه داره و این یعنی خوشبختی رسیدن به احساس خوب و شادی از دیدن نعمت های همون لحظه از کوچکترین نعمتی که داری لذت بردن یعنی خوشبختی چیزی که افراد زیادی درکش نمیکنند چون ناسپاس هستند در حالی که شکرگزاری قلبی تو رو به نعمت های بیشتر هدایت میکنه «مرز بین هدایت الهی و گمراه شدن با نجوای شیطان مرز بین شکرگزاری و ناشکری هست شیطان از طریق ناسپاسی میتونه به راحتی انسان رو گمراه کنه » شکرگزاری قلبی جادو میکنه و انسان رو غرق نعمت میکنه نعمت فقط پول نیست سلامتیه،دوستان عالیه ، آرامش و خواب ارومه ،آزادیه «نکته کلیدی اینه که هربار که با دیدن نعمتها و زیباییها به شکرگزاری عمیق قلبی می رسیم باید به خودمون بارها یادآوری کنیم که این شکرگزاری عمیق قلبی منو داره به نعمتها و زیباییهای بیشتر میرسونه من هدایت میشم به زندگی راحتر و رویایی تر زیباتر و چرخ زندگیم رونتر میشه »
سپاسگزاری هدایت خداوند رو آشکار میکنه اکثر افراد ناسپاس هستند به همین دلیل درگیر مشکلات مالی ،بیماری ،خانوادگی هستند احساس خوب سپاسگزاری اولین تاثیرش رو روی جسم میزاره کارکرد درست سیستم گوارشی معده و کلیه و قلب همه اعضا بدن سالم و عالی کار میکنند و ناشکری هم اولین نشانه اش تو سیستم بدن اختلال ایجاد میکنه معده درد ،سردرد ،و گرفتگی عضلات و این روند نامناسب مشکلات بیشتر رو میاره استاد جان سپاسگزاری تیم مراکش بعد از باخت هم که گفتید دسته جمعی سجده شکر به جا آوردند که تا این مرحله رو رفتند و موفق بودند چقدر مثال زیبایی از شکرگزاری در هرلحظه و دیدن نعمتها بود
نکته بعدی این حد از اعتماد و اطمینان بخشی به مردم و دادن احساس ارزشمندی و لیاقت هست که وقتی سیستم پرداخت پول در استیت پارکها و نشنال پارکها به صورت سلف رجیستر هست هم از نظر روانشناسی خیلی تاثیر گزار هست که تو تلاش میکنی با حساسیت بیشتر تو این استیت پارکها و فروشگاه های بزرگ که این سیستم هست تو درستکار باشی و با دقت بیشتری با محاسبه دقیق قیمتها رو پرداخت کنی البته هدایت شدن به این جور فضاها که انقدر سیستم بر پایه اعتماد متقابل پایه گذاری شده نتیجه بودن در مسیر درست کارکردن روی خودت هست این یه مسیره که وقتی تو آدم قویتر ،اگاهتر ،رشد یافته تر ،درستکارتر ،باایمانتر و صادقتری میشی بهش. قدم به قدم هدایت میشی این که تو به محیط کاری هدایت میشی که نیاز نیست بیان بالای سرت و هر لحظه به توکارت رو بگند و تو با مسولیت پذیری با درستکاری کار رو انجام بدی و ساعت کاری رو درست خودت محاسبه کنی وقتی تو یه چنین سیستمی و با یه چنین کارفرمایی که به تو اعتماد داره کار میکنی یه علامت و نشونه هست که تو مسیر درستی هستی و استاد جان این سایت الهی داره با این عظمت و ارزشی که خلق میکنه با دو تا کارمند درستکار و صادق و مسئولیت پذیر کار میکنه که در ایران هستند و شما گفتید که چطور کارهای مالی شما رو در ایران دوستان شما یا خانواده با اعتماد کامل شما انجام میدند و ریال به ریال پول شما رو درست محاسبه میکنند و همه اینها به خاطر بودن شما در مسیر درست کارکردن روی خودتونه و نکته مهم اصل و اساس و اولویت شما در داشتن صداقت هست که همیشه صادق بودید و با افراد صادق و درستکار و هم فرکانس کارکردید و همه اینها نعمتها بزرگی هست که شما لایق شدید و دارید امروز باز هم به خودم این نکته رو یادآوری کردم که اگر میخوام. به جای درست و آدمهای درست هم مدار باشم و کار کنم باید سعی کنم مثل شما استاد جان صادق باشم و اولویتم صداقت باشه عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
سلام به پیشروتر ازفرکانس من
سلام به شما خانم مختاری
چقدر زیبا بازگویی کردین سخنان گوهربار استاد رو این نشان از تسلط شما به آگاهی های است که از استاد آموخته ای وچه شاگرد زرنگ کلاس خودسازی هستی
واقعا همینطور که شما گفتین چیزی که بدست میاری ویا برایت اتفاق میوفته از نوع دیدگاه ما بهخودمون به محیط اطراف حتی کوچکمان چگونه نگاه میکنیم باخودم چه گفتگویی رو داریم چه تجزیه تحلیلی در مورد محیط وادمای دوربرمون داریم
آیا به زیباییها که میتون افراد دوربرمون داشته باشن توجه میکنیم یا دنبال این هستیم یک نکته منفی ببینیم بعد بگیم اون آدم منفی پس باید اون دفع کنم
که خیلی کار راحتی کار درست همونی که شما انجام دادین افراد خلاصه یک وجه مثبت دارند اون بلد کنیم واتفاقی رخ میده شما با اون دوست همکارتون برقرارشد واین عین صداقته که ما وجه مثبت رو دیدیم و بزرگش کردیم تا اتفاق خوب رخ بده
البته یک خاطره بگم البته تعریف ازخودم نیست فقط تفکر دیگران رو نسبت به افراد دیگه دارن
خاطره اینه که تو اداره که کار میکردم یک اختلافی مالی بین معاون مالی اداره با یک شرکت افتاد که البته من مدیر شرکت رو مشناختم براساس نوع کارم مدتها در کش وقوس بود من به معاون گفتم پول این شرکت رو از ماطلب داره بدین من قول میدم این شرکت طلب اداره رو بده معاون چند بار به من گفت اگر پول بگیره بره من چندماه کل حقوقت رو برداشت میکنم
از اونجایی که همیشه من دلم توجه به وجه مثبت آدما بود (البته قانون رو نمیدونستم ) به معاون گفتم شما پول شرکت بده ده دقیقه بعد پول شما توحسابتون واداره پول شرکت و داد دقیقا ده دقیقه بعد اونشرکت پول اداره رو واریز کرد ووقتی فیش رو به معاون دادم باورش نمیشد گفت چطوری الان مدتهاست مادرگیریم بهش گفتم انسانها رو باید وجه خوبشون پیدا کنی
اونموقع کارها درست انجام میشه
از کامنت زیباتون سپاسگزارم
سلام به دوست عزیزم
از خوندن دیدگاههای فوق العاده یعنی واقعا فوق العاده که سطر به سطرش برام حس خوب میده و سپاسگزارم خداوندم که همچین دوستان ارزشمندی که به این زیبایی قوانین یاد گرفتن و با ما به اشتراک میزارن
امکان نداره اسم زیباتونو ببینم و کامنت زیباتونو نخونده رد بشم چون میدونم خیلی ریز بینانه به همه نکات مثبت دقت میکنید و یادمه استاد هم این ذکاوت شما را تحسین کرد.همیشه برات حس خوب و سعادتمندی و عشق ثروت آرزومندم
به نام خداوند یکتا و بخشنده
سلام و خسته نباشید عرض میکنم خدمت سودای عزیز .
توضیحات تون در جهت فهمیدن باور : سن که رسید به 50 فشار میاد به چند جا . آگاهی دقیقی از درک و شناخت کارکرد ذهن به انسان میده . انسانی که هیچگاه متوجه نیست که قدرت تکلم چه بلاهایی میتونه بتراشه تو زندگیش . هم راستا شدن و تو دایره ی افراد بشدت منفی و عصبی قرار گرفتن ، همانند این میمونه که این دایره رو با بتنی مستحکم ، دور تا دور خودت ببری بالا . خیلی از ماها سالیان ساله که به همین شکل یه مسیری رو پا نهادیم که خودمون هم هیچ گاه ، آگاه نبوده و نخواهیم بود به سرانجامش . فقط تنها دلیل پا گذاشتن تو این راه رو ، دیدن بقیه و نگاه کردن به قدم ها شون ، میدونیم .
هیچ وقت هم فکری برای جواب این سوال نداریم ؟
که این آدما کجا میرن ؟
منم حتماً باید با همین جمع برم ؟
لذت بردن ، رها بودن ، نچسبیدن . یادآوری منظم و مرتبی میخاد که همواره ذهنمون ، بهمون خاطر نشان کنه که ، همه چیز همینه . اما فراموش کار بودن ذهن و هم راستا شدن با بدنه جامعه ، هیچ وقت جایی نمیذاره که ذهنمون رهبری کنه این خطا رو ، پس وظیفه ای سخت ، پیش رومون قرار گرفته که خودت افسار این اسب رو بگیر و گرنه ….
پاسخ به کامنت ٫ نوشته ی طولانی ٫ کامل و جامع شما ، ساعت ها زمان نیاز داشت تا با جزئیات کامل نوشته بشه .
پس از پایان خوندن نوشته ی زیبای شما ، اون نکات کلیدی و موضوعات مهمی که از لابلای این فایل خارج کرده بودین ، جالب بود .
عبور و گذر نکردن از حتی کوچکترین کلمه برای توصیف و تمجید ، برام جالب و خوندنی بود .
خیلی زیاد لذت بردم از نوشته تون …
عاشقتونم … موفق باشید
سلام به همگی
تصمیم گرفتم منم بعد این بعد دیدن فایلها کامنت و رد پا از خودم به جا بذارم هم تمرین توجه به زیبایی هارو یاد بگیرم هم مدت بیشتری در حس خوب باشم مثل بقیه دوستان.
اولش که دیدم این فایل 47 دیقه هست خیلی خوشحال شدم چون واقعا استاد فایل های شمامارو از دغدغه های زندگی دور میکنه و به ارامش میرسونه طوری که اولین کارم بعد بیدارشدن چک کردن سایت شماست که ببینم فایل جدید گذاشتید یانه؟ مخصوصا فایل های سفر به دور امریکا که انقلابی درون من بیدار میکنه همینجا ازت تشکر میکنم مریم عزیز که باعث و بانی ضبط این تصاویر و تجارب زیبا بودی.
من از بچگی ادم سرسختی بودم طوری که این سختی رو عمیقا حس میکنم گاهی اینم به خاطر خانواده سخت گیرم هست که عادت دارند هرچیزی رو سخت بگیرن برای همین خود متعاقبا دنیا هم سخت میگیره برام و حتی رسیدن به موفقیت هامم به همراه سختیه…
چند روزیه هدایت شدم به باور اسانی ،اسانی در مورد همه چیز ،اینکه همه چی میتونه خیلی راحتتر از تصور ما اتفاق بیفته برای همین تصمیم گرفتم اول با خودم در صلح باشم به خودم زندگی رو اسون بگیرم و تمرین کنم لبخند زدن رو و در قلبمو باز کنم تا خدا رو پیدا کنم تا هدایت هاشو بفهمم مریم جان تو این زمینه تو الگوی منی و میخوام تمرین کنم با خودم اطرافیانم ،خانوادم خدا در صلح باشم چون تفاوت هاس در صلح بودن و نبودن و انتخاب شیطان و زندگی در ترس و کمبود و نگرانی ، استاد خیلی نکته خوبی اشاره کردید که انتخاب کنید خدا هدایتتون کنه یا شیطان و چقدر که من راحت افسار زندگیم رو میدم دست شیطان خدایا هدایتم کن به راه کسایی که نعمت دادی و مرا جز گمراهان قرار مده.
چون طبیعی اینه که همه چی اسون باشه مثل طبیعت بدن ما ،مگه ما سخت نفس میکشیم؟مثل مراحل رشد یه جنین ، مگه کار خاصی میکنیم برای رشد جنین تا 9 ماهگی و بدنیا اومدنش؟ مثل گردش ماه به دور زمین مثل تابش خورشید و مثل فرایند باران ، همه اینا طبیعی انجام میشه ،من باید این ذهن حسابگرم رو بذارم کنار و تسلیم خدا باشم و تنها کارم کنترل ذهن و لبخند زدن و شکرگزاری باشه ،ممنونم استاد نازنینم شما تا اخرین لحظه عمرم تنها استاد منید در هر زمینه عاشقتونم که درس زندگی و توحید به من میدین
سلام ب استاد عزیز و مریم شایسته ی عزیزم
ماشالله ب این همه زیبایی، زیبایی درصورتتون زیبایی در اندام، زیبایی درروح و جستمون،ماشالله هزاراماشالله خدایا شکرت
استاد چقدر شما همه ی حرفهایی ک میزنید عین واقعیته من سی و هفت سال با مشکل معده درد سوزش،معده ومشکل هضم غذا مواجه بودم ،همیشه ب نکات منفی آدمها توجه میکردم و همیشه توجهم ب نکات منفی همه چیز بود ،و همیشه توی مهمونی توی مسافرت ،توی خونم اونقدر از بدن خودم کار میکشیدم ک حتی اگه یه لیوان آب میخاستمو کسی بهم نمیداد زمین و زمان رو بهم میدوختم. و باخودم میگفتم کسی ب من توجه نمیکنه ک چقد خستم از کار کردن طاقت فرسا ،ولی فهمیدم من ب خودم اهمیت نمیدم همه چیز و همه کس برای من اهمیت داره غیر از خودم، و دائما ب خودم بدوبیراه میگفتم ینی من باخودم در صلح نبودم واصلا یه درصد هم برای خودم ارزش قائل نبودم ،ولی با دیدن فایلهای شما با شرکت توی دوره دوازده قدم ک بسیار دوره ی فوق العاده ای هستش فهمیدم ک من بزرگترین پاشنه آشیل هارو دارم ،،،،،وپاشنه آشیل هام(توجه ب نکات منفی،توجه نکردن ب خودم) باعث میشد همیشه حالم روبراه نباشه همیشه معده درد شدید و فقط،با قرص ک حتی بعضی وقتا قرص هم جواب نمیداد، و زندگی رو با اشتباهاتم برای خودم ب جهنم تبدیل کرده بودم(ک حتی این اواخر همیشه از خودم میپرسیدم ادمها ب چ امیدیزندگی میکنن)وای ب این همه ناسپاسی بجای حل مسئله و پیدا کردن ریشه اشتباااهاتم داشتم کلا مسئله رو پاک میکردم ،،،(خودکشی کردم)فکر میکردم با پایان دادم ب زندگیم همه چیز حل میشه ،،،،،خداروهزاران هزار بار سپاسگذارم ک تو ی این جمع صمیمی هستم و الان ب لطف الله مهربان وبا دیدن شما ومریم جان عزیزم دوباره جوون گرفتم دوباره زندگی
ی کردن رو بلد شدم چقدر ب زندگی امیدوارتر شدم چقد از دیدنتون لذت میبرم با تمام وجودم از دیونتون لذت میبرم ،شما هر دوتاتون یکی از،زیباترین زیبایییهای جهان هستید و باید تحسینتون کرد توی همه ی موارد(روابط،سلامتی،زیبایی،ثروت،حال خوب،) تحسین برانگیزید ،آفرین ب شما
و من با تمام وجودم از خداوند سپاسگذارم بخاطر بودنم توی این خانواده ی دوستداشتنی، و بودن در کنار دو عزیز فوق العاده فوق العاده دوستداشتنی
وچقدر ب خودم افتخار میکنم ک دارمتون ،استاد عزیزم مریم جان جانان دوستتون دارم ،در پناه الله شاد سالم ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام.
وقتِ همگی بخیر.
خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم که در جهانی زندگی میکنم که این همه قوانینِ دقیق و بدون تغییر کیهانی بر آن حاکم است تا من هر زمان و هر کجا خلق کنم هر آنچه را که می خواهم.
خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم که خدا رُ نزدیک حس میکنم.
خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم که با استاد عباس منش آشنا و هم مسیرم.
خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم که هدایت شدم برای نوشتن کامنت برای این فایل.
استاد باور کنید وقتی از اعتماد و صداقت صحبت میکنید دقیقا و دقیقا درکتون میکنم و میفهمم که چی میگید.
من خودم هم خیلی زود و خوب اعتماد میکنم و به لطف الله تا حالا جواب دلخواه گرفتم.
تا اون حد که همیشه با خودم میگم اگه همه مثل من بودند ؛ اصلا نَه کلانتری و نَه دادگاهی معنا پیدا نمیکرد.
حتی تو مسائل غیر مالی ازقبیل مسائل ناموسی و به قول مفّسّرییین قرآن مسائل حجاب این قدر احساس خوبی بهم دست میده وقتی یه پدر شوهر یا برادری بهم اعتماد میکُنه و من هم جواب اعتمادش رُ خوب میدم.اما بر عکس اگه فکر کنم طرف اعتماد به هیچ کس نداره و بیین من و دیگران تفاوتی قائل نمیشه احساس خوبی بهم دست نمیده. بگذریم.
لذت میبرم و درک میکنم وقتی از صداقت و اعتماد صحبت میکنید و من اون برق صداقت رُ تو چشاتون میبینم.
تا اینجای کار یکی از سپاسگزاری هام این بوده که:
خدایا سپاسگزارم با اینکه کمتر از 10 درصد از محصولات سایت بی نظیر استاد عباسمنش رُ خریدم و این همه سپاسگزارم م از وجود اعتماد و صداقت در وجود خودم.حالا اگه تمام محصولات
رُ بخرم و تمام فایل های دانلودی رُ ببینم و عمل کنم چه ها که تجربه نمیکنم.
خدایا سپاسگذارم.
سپاسگزارم از این همه همفرکانسی با این نگاه های زیبا و زوایای دید متفاوت.
خدایا؛
سپاسگزارم از این دستان با ب کت که روز به روز بیشتر به سمتم میفرستی.
سپاسگزارم از این همه قلب های پاک و شفاف.
سپاسگزارم از این همه چشای زیبا بین.
سپاسگزارم از این همه صاحبانِ قدرتِ تصویر سازِ ذهنی.
سپاسگزارم از این همه عشق و صداقتی که بین استاد و خانم شایسته میبینم و حس میکنم.
سپاسگزارم از این همه عدم وابستگی.
سپاسگزارم از این همه خساست استاد در هدر دادن وقت و انرژی.
سپاسگزارم از این همه آزادی.
سپاسگزارم از این همه اعتماد و ایمان به صحت قوانین کیهانی.
سپاسگزارم از این همه فانوس دریایی که خدا در ما به ودیعه گذاشته تا بفهمیم که سکان هدایت رُ در دستان با برکت خدا قرار دادیم یا سپردیم به شیطان.
سپاسگزارم از این همه اعتماد به نفس و شهامت که وقتی چیزی رُ تازه یاد میگیریم همون لحظه سپاسگزاری رُ انجام میدیم و از حسِ خوبش لذت میبریم.
واقعاً اگه :
این تشکر کردنهای از بدو رویت و دست یابی به آگاهی تا فیها خالدون.
این تجسم کردن صدای برگ ها و حس کردن دما و لطافت هوا و آبهاو…
این نگاه های تحسین بر انگیز و حیرت آور به همدیگر
این یه جوری با صداقت و واقعی دیدن زیبایی ها به نحوی که انگار اولین بار هستش که زیبایی میبینی
این در لحظه لذت بردنها
این ::عاشّقتم و مّننم گفتنا::
این چشای گِرد شده
این آرزوی خوشبختی و سعادتمندی کردنا
این همه و همه و همه ی زیبایی های دیگر
سپاسگزاری نیست پس چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه خدا همینجاها نیست پس کجاست؟؟؟
اگه خدا بین من و تو نیست پس کجاست؟؟؟
اگه خدا بین نماز و احساس و بارون نیست پس کجاست؟؟؟
اگه خدا با اون همه ثروت منتظر مانیست پس کجاست؟؟؟؟ هان؟؟؟کجاست؟؟؟
خدا همنجاست و همینهاست.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
«تغییر نام دیگر خداوند است»
سلام برووووی ماه همتون ،من هنوز نتونستم فایل رو ببینم ولی دلم میخوام از تجربه ی خودم که داغ داغ بگم که بعداً نجوای شیطان نوشتن من رو مهار نکنه
به امید الله مهربان
من قبلاً خیلی از رانندگی میترسیدم و با بهونه ی های مختلف ،اشغال های این ترس رو میریختم زیرمبل و با عناوین مختلف که مثلاً من اصلا به رانندگی علاقه ندارم ،یا همسرم نمیزاره من دست فرمونم خوب بشه ،من محل کارم نزدیکه احتیاج به رانندگی ندارم و…
خودم رو قانع میکردم ….
با اینکه محل زندگی پدر و مادرم و شهر محل زندگی من دوتا استان مختلف بود و من رنج رفت و آمد با ماشین های شهری رو به جون میخریدم تا اشغال های زیر مبل رو پاک نکنم …
البته چند سال پیش بخاطر کلاس زبان مجبور شده بودم ی مسافتی رو رانندگی کنم اما با گذشت زمان دیگه همون قدر هم برام غیرممکن شده بود !
خلاصهههه جونم براتون بگه که ،به قولِ معروف زهراجان ولایتی در راستای قراره یک اتفاقات عالی بیفته
چند وقتی که دوقلوهای من تو شهر پدر و مادرم و درکنار اونا مدرسه میرن و من ماهی دوبار مرخصی ی هفته ای میگیرم میام پیششون و برمیگردم …و دیگه بهم فرص وارد بود برای شروع رانندگی …
البته اینم بگم این مدت بسیار با رفت و آمد تاکسی های خطی اوکی شده بودم،و به قول مریم عزیزدل اِنی وِی چون تو مدار خوبی بودم ،بهترین راننده وبهترین همسفر ها رو تجربه میکردم …
آااااامااااا،این تغییر باید اتفاق میفتاد!
و من تصمیم گرفتم بالاخره خودم سوار ماشین بشم و راه بیفتم از فریدونکنار برم گرگان :))))
اقداماتی که قبلش تمهیدیتم (شکلک خنده )
١)ی جلسه آموزش برای مرور دانسته ها
(جلسه ١عزت نفس : اشکالی نداره اگر تو یک مسئله ای ضعیفی،با تمرین میتونی خیلی خیلی بهتر بشی،همه مثل هم نیستن ،هرکسی تو یک زمینه ای قوی و تو یک زمینه ضعیفه)
٢)حرکت در صبح زود برای اینکه به ترافیک شدید نخورم علی الخصوص ترافیک ساری(@،@)
٣)باز هم استفاده از جلسه ١عزت نفس(بجای اینکه به مشکلات توی راه فکر کنم بگم توکل بر الله مهربان ،کار رو شروع میکنم ،هرمشکلی بود به لطف خدا حلش میکنم ،راه حل مسئله تو خود مسئله هست.
4)انرژی و شور و اشتیاق برخواسته از تموم تضاد هایی که قبلا داشتم برای رانندگی نکردن و یک اهرم بسیار قوی شده بود برای نجواهای ذهن …
من امروز ساعت 4صبح بیدار شدم ،شیطان گفت بخواب خیلی خوابت میاد ،خدا گفت فکر کن شبکاری تایم استراحتت تموم شده،باید بیدار شی، باید در کاره !
خداروشکر پاشدم رفتم سر پنجره ،تاریکی مطلق بود،شیطان گفت اگر تو مسیر این وقت شب کسی اذیتت کنه چی؟گفتم اِنی وِی من تو مدار خوبی هستم،ادم های اذیت کن به من دسترسی ندارن…
نم نم بارون میزد ،شیطان گفت،بار اولته داری میری،بارون داره میاد،نمیتونی ،میری تا یکم جلوتر دست از پا درازتر برمیگردی نرو
خدا گفت نگران نباش من هستم …
منطق ذهنم. گفت هواشناسی شهر های تو مسیر رو چک کن،چک کردم همش بارون بود …
باز دو دل شدم ،نکنه تکاملم رو طی نکرده باشم ؟نکنه دارم کله شقی میکنم؟
بزار از خدا هدایت بخوام،خدا حرف آخر رو بزنه ،اگر گفت برو دیگه میرم
شیطان گفت تو کی هستی که خدا باهات حرف بزنه ؟اونم سر این مسائل؟ بهش گفتم نشون به اون نشونی ها که هروقت صداش کردم جواب داد …
نشستم پای قرآن وبازش کردم …
الله اکبر …
اولین جمله ی ترجمه :خداوند به او فرمود آری ….
ازین واضح تر دیگه امکان نداشت خدا حرف بزنه …
دیگه تعلل جایز نبود ،قهوه م رو خوردم و زددم به دل جاده …
نگم براتون چه کیییفی داد …
نم نم بارون …صدای آهنگ شاد …منی که رفتم تو دل ترسام ….
مدام با خودم تکرار میکردم :خدایا مارو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده ،خدایا من رو آسون کن برای آسونی ها …خدایا کلاج وترمز دست تو…تو رانندگی کن ….
ساعت 4:5٠دقیقه حرکت کردم ،٧:5٠ رسیدم دم در خونه مامان بابام چقدرررر قیافه مادرم دیدنی بودددد،اصلا باورش نمیشد من خودم اومدم ،خیلی خوشحال شد خیلی …
و من یک پله ی خیلی خیلی بزرگ رفتم بالاتر …
یاد حرفای استاد میفتم که میگفت حرکت کنید ،مسیر ترسناک هست!اما سخت نه …
ایمانی که عمل میآورد حرف مفت است ..
حرکت حرکت حرکت ….تغییر تغییر تغییر
استاد عاشقتم ،مرررسی که هستی مررررسی
یک روز دیگه ،تو این سایت یک ساله میشم و از هییییچ نظر هییییییچ ربطی به سعیده یک سال پیش نداااارم
و همهی اینارو مدیون دستان خداوندم ،خدا بهتون سلامتی و عمر با عزت بده ،یقینا که در بهشت جاودانید(قلب فراوان)
وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا و هر کس انسانی را زنده بدارد، گویی همه انسان ها را زنده داشته است.
سلام و درود به سعیده خانم، خواهر بزرگوارم و فرشته نجات. یک سالگیت مبارک. خدا رو شکر که یک سال در مسیر تکامل توحیدیت به پیش رفتی. و خدا رو شکر که این تازه فقط یکسال اولش بوده، خدا میدونه چه معجزاتی در راه باشه.
خدا رو شکر که یه مرحله دیگه از تکاملت رو با موفقیت به سرانجام رسوندی.
کامنتت رو خوندم و بسیار تحسینت کردم. از هر نظر نگاه میکنم تحسین برانگیز هستی ، مثلاً وقتی تنهایی میری توی دل ترسهات، مثلاً وقتی برای هر موضوعی از قرآن کمک میگیری، مثلا وقتی با خودت در صلحی و میدونی بهترین شرایط در انتظارته، یا اینکه عزت نفست رو به چیزی دیگه گره نزدی . ((نه مثل بعضیها که عکس پروفایلشون رو با لباس آتشنشانی گذاشتن- شائولین خاکت کنن سامورائی خخخخ))
به لطف الهی با سرعت بسیار زیادی در حال رشد و پیشرفت و تکامل هستی ، قبل از اینکه فاصله فرکانسی بینمون اونقدر زیاد بشه که حمید امیری به تاریخ بپیونده گفتم بهت تبریک بگم. بابت همه نتایج کوچیک و بزرگت.
مشتاقم بزودی دستاوردهای طلاییتو بفرستی برای استاد عباس منش و ما بتونیم توی بخش نتایج دوستان، موفقیتهای بزرگت رو ببینیم.
هفته پیش تنهایی زدم به دل کوه، حس موسی پیامبر بهم دست داده بود که رفتم به کوه طور ، خدایاااا خودت راه راست رو به طرف این بچه پر رو کج کن. بعد از کلی تقلا کردن و به نتیجه نرسیدن گفتم پاشو برو خونه ، فکر کردی کی هستی … بعدش درخواست نشانه کردم. از بالای اون ارتفاعی که بودم یه ردپا روی زمین دیدم، یه حیوونی یه مسیری رو طی کرده بود. رد پاش مونده بود. کنجکاو شدم. رفتم دیدم شبیه رد پای گرگ یا سگه ولی خب خیلی از رد پای سگ بزرگتر بود، هنوزم نمیدونم چی بوده. ولی گفتم بذار رد پا رو ادامه بدم ببینم به کجا میرسه. یه مقداری رفتم و هی ترسم بیشتر میشد، گفتم نکنه برسم یه جایی یه گله گرگ بهم حمله کنن، خلاصه این نجواها تا مدتی ادامه داشت. گفتم من درخواست نشانه کردم، خدا هم همراه منه، فرض کن خدا میخواد هدایتت کنه تا بشی غذای گرگها، پس باید بری ، ادامه دادم تا رسیدم به یه جایی که دیگه رد پا نبود، مسیر سنگریزه بود. با اینکه هیچ دستاوردی برام نداشت ولی در عین ترس و نجوا بازم راهمو رفتم. ای کاش اون لحظه اونقدر ایمان عملی قوی داشتم که مثل تو برم سراغ قرآن.
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی و بقول زهرا ولایتی «نه روی شونه های خدا بلکه توی آغوش خداوند باشی»
(آنکه یک جرعه می از دست تواند دادن ؛ دست با شاهد مقصود در آغوشش باد)
«راستی در مورد عکس پروفایل، حمید یکسال پیش این عکسو گذاشته، چندین بار خواستم عوضش کنم ولی هر بار شکست میخوره، منم رها کردم چون میدونم اساس کار جهان با تقلا نیست، با راحتیه»
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ۚ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ۚ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَىٰ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)
سلام به براااادر عزیییزم،امید دارم در زمان مناسب و در مکان مناسب این پیام رو بخونی
میدونی انقدر این دعا رو تکرار کردم چقدر این اتفاق برای خودم دقیق میفته؟
انقدر دقیق که چشام از حدقه میزنه بیرون ،مثل همین الان!من تماس تلفنی رو قطع کردم،تو حالتی بودم که با تموم وجودم میخواستم از نجوای ذهن فرار کنم
Right away !
ی نقطه ی آبی دیدم رو کله م و سریع بازش کردم و خونده نخونده پخخخ زدم زیر گریه ! انقدر همه چیز سرجاش بود!
البته که الان دارم با لبخند سرشار از آرامش برات مینویسم ،ولی پسر دمت گرم،مرسی که هستی ،مرسی که دست به گوشی میشی ،مرسی که وقت میزاری مینویسی،مرررسی که این همه لطف داری و واقعا مرسی که انقدر انرژیت وصل به انرژی منبعه و خدای درونت فعاله …
وقتی خوندن پیامت تموم شد رفتم صورتم رو شستم ،وضو گرفتم ،قران رو برداشتم گفتم خدایا باهام حرف بزن و اگر لازمه چیزی به حمید بگم بهم بگو …
اون آیه اول خیلی به دل خودم نشست و دقیقا توصیف استاد روی کامنت آقا جمال بود که اگر ناسپاس باشیم میریم تو تیم شیطان و اون هدایتمون میکنه ….
همین من،که نجوای شیطان چند روزه میخواد مسیر من رو کج کنه ،چقدررر خدا کمکم کرد تو مسیر خودش بمونم …تیر آخر امشب با کامنت شما زد …واقعا که اگر فضل خدا نبود …معلوم نبود چه وضعی داشتم …مثل تموم سال های قبل این یک سال …
و اما یک آیه همون صفحه بسیار به جانم نشست و اون انرژی درونم گفت این برای شماست …برات مینویسم …
«وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ ۚ أُولَٰئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ ۖ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ»
من ترو تو این فرکانس میبینم حمید جان …
شاید الان نمود بیرونیش خیلی زود نشون نداده …اما خدا گفته به صابرین بشارت بده …
استاد تو ی فایلی میگه وقتی دستمون رو میبریم زود درد میگیره و میفهمیم چه اتفاقی افتاده چون ی کار عملی انجام شده ،اما وقتی فرکانس میفرستیم چون با چشم دیده نمیشه و یک فاصله زمانی داره ،ما راحت گول میخوریم و میگیم این که کاری انجام نمیده …
اما کارها داره ی جایی انجام میشه …این مائیم که باید با روی خودمون کار کردن به سمت اون مدار بریم و بعد به صورت طبیعی اونا تو زندگیمون هست
اینارو بیشتر دارم به خودم میگم ،باور کن
انقدر که همه چیز زود برات عادی میشه و فکر میکنی اتفاق خاصی نیفتاده اما به عقب برمیگردی ی سوووت بلبلی میزنی و میگی اووووه تو چه در و دیواری بودم من …
نمونه همین چند روزه که اومدم خونه ی مادرم ،قبلا که میومدم گرگان اصلا مامان اینا منو نمیدیدن،همش با دوستای تو درو دیوارم، بیرون بودم،خدا قبول کنه دور دور بودم،کافه بودم،یا باهاشون میرفتم سفر و ….
الان ٣روز اینجام ،٣بار رفتم بیرون کلا از خونه ،اونم واسه اینکه یک هوایی بخوره تو سرم و پیاده روی کنم و به صدای استاد گوش بدم ،بقیه ش هم مشغول تمیز کاری و کمک به مامان و بازم گوش کردن به فایل ها با هندزفری … در حالیکه تو شرایط بسیار خوشحال تر،راضی تر،ارام تر،و در کل بسیار بهم خوش میگذره …
همین چقدر تغییره؟این شیطان پدرسوخته همش میخواد همه چیرو عادی کنه مارو ببره تو تیم خودش ولیییی کووور خونده ،ما فقط بنده ی اون خدایی هستیم که خدای ابراهیمه :)خدای محمده :)خدای سلیمانه:)خدای سیدحسین عباسمنشه :)
درمورد عکس پروفایل گفتی،ظاهرش شاید اینه ولی اصلش برمیگرده به اخلاق من که به شدت تنوع طلبم
مثلا شما اگر دوست صمیمی من باشی و درسال چند بار بیای خونه م،به ندرت خونه رو مثل دفعه ی قبل میبینی
شده حتی یک تابلو رو جابجا کنم ،باید ی تغییری تو محیط اطرافم بدم …
عکس پروفایل عوض کردن هم داستانش همینه …
ی بار نشستم با خودم فکر کردم آیا اینکه عکس پروفایلم رو چندبار عوض کردم از کمبود عزت نفس و تایید طلبیه ؟بعد دیدم نه !نکه این سایت رو خونه ی خودم میدونم :)
درودیوار پروفایلم انگار اتاق خودمه دلم میخواد تغییرش بدم :) اینم به مناسبت پاییز،واستون پاییزی زدم :) انشالله vpn یاری کنه بزودی عوض میکنم (کلی شکلک خنده)
اما برعکست ،تو نوشتن داستان هدایت خیلی کندم ،هنوز ی خط شروع نکردم …خدا کمکم کنه انشالله
درمورد تجربه تو دل کوه هم باید بگم واقعا دمت گرم من هنوز ازین جرئت ها ندارم …اشغال های این ترس رو گذاشتم زیر مبلِ(هنوز فرصتش پیش نیومده:))) ) انشالله درش میارم
و….
حمیددد حمیییید پسر دیدی چی شد؟ من تازه دیدمش (اشک های شوووق فراوان)
ستاره های کنار کله مون رو دیدی ؟دیدی چقدر قشنگشن؟
من همیشه دوست داشتم ازینا روی کله م باشه اما نمیدونستم چه جوری میاد :))) بالاخره شد:)))))
تازه ستاره های تو پررنگ تره این یعنی سرعتت از من توی جاده بیشتره :))) یکم نیش ترمز بزن ما برسیم :))) تازه راننده شدیم جاده دستمون نیست :)))
هورااا خیلی خوشحالم واسه ستااااااره
کاشکی میتونستم بی نهایت شکلک رقص بزارم :))))))
همین دیگههههه ،تا تلگراف بعدی دوصد بدروووود
قلب فراوان از شمال تا جنوب :)
سلام ودرووووووووووووووووووووود به سعیده جان عزیزم. خوبی الحمدلله ، امیدوارم در بهترین زمان و مکان بازم یه نقطه آبی زیبا در کنار پروفایلت روشن بشه و بیای این کامنتم رو بخونی. خیلی اتفاقی هدایت شدم به این کامنتت. این کامنت رو در تاریخ 8 دی 401 برام نوشته بودی و من امروز دوباره خوندمش. چقدر به دیوونه بازی خودم توی کامنت خندیدم و چقدر با خوندن کامنتت ذوق زده شدم و اون آیات قرآن چقدر منو شگفت زده و مشتاق کرد. ازت خیلی خیلی ممنونم.
الان که دارم برات کامنت مینویسم توی باشگاه آتش نشانی نشستم و دارم آهنگ Detach از فیلم میان ستاره ای رو گوش میدم. قبل از اون داشتم داستان هدایتم رو کامل میکردم که بذارمش روی سایت. بعد از مدتها که از پاک کردن داستان هدایت قبلی میگذره. این یکی یه کتاب حرف زدم. شده داستان کتاب سرزمین موعود باراک اوباما. از اوباما پرسیدن چرا کتاب سرزمین موعودت 700-800 شده. گفت اولش که شروع کردم قرار نبود اینقدر طولانی بشه، ولی دیدم هر موضوعی رو باید با جزییات شرح بدم و وقتی رسیدم به آخرش دیدم اینقدر طولانی شده. به زودی به لطف و هدایت رب العالمین از کتاب داستان هدایتم توی پروفایلم رونمایی خواهم کرد . خخخخخ.
دیشب وقتی از سر کار برگشتم خوابگاه از خستگی خوابم برد و نتونستم تعهد قرآنی دیروزم رو بنویسم. امروز تعهد قرآنی دیروزم رو نوشتم . آیات 2 تا 4 سوره انفال.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» همانا ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ، ﻓﻘﻂ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺷﻮﺩ، ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺗﺮﺳﺎﻥ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺍﻓﺰﺍﻳﺪ، ﻭ ﺑﺮ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺗﻮﻛﻞ میکنند.
ذیل توضیحات این آیه برداشت شخصی خودمو نوشتم.
نوشتم یاد خدا باعث ترس نیست، ترس و وحشت در مدار و فرکانس منفی و دوری از خداست. این وجلت به نظر من جلا داده شدن و نورانیت قلب، کرنش و آرامش و خضوع به درگاه خداست، اون حس تسلیم بودن توأم با آرامش که میدونی در آغوش رحمت بینهایت خداوند هستی گ. و با فرکانس و احساس مثبته. پس ترس نیست. و ترجمه نمیتونه حقیقت اصلی موضوع رو بیان کنه.
برات از خداوند بهترین ها رو درخواست میکنم. آرامش و امنیت و نعمت و ثروت بینهایت. امیدوارم تکاملت رو به توحیدی ترین شکل به پیش ببری. سعیده جان اینقدر مشتاقم نتایج طلاییتو ببینم، اتفاقات خوبی که به لطف و رحمت رب العالمین برای خودت خلق کنی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
بقول خودت (کلی قلب رنگی از عسلویه به طرف شمال کشور، و کلی دلتنگی)
«یا رب سببی ساز که یارم به سلامت ؛ بازآید و بِرهانَدَم از بندِ مَلامت»
«خاکِ رهِ آن یارِ سفرکرده بیارید ؛ تا چشمِ جهان بین کُنَمَش جایِ اقامت»
«فریاد که از شش جهتم راه بِبَستند ؛ آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت»
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم عزیزم
واقعا دیدن چهره ی خندان و زیبا و شاد و جوان شما دو نفر در کنار هم از پشت قاب دوربین برام لذت بخش هست و همین یه تصویر شما در کنار هم با این بک گراند ( که غروب پرادایس هست )برای من کافیه که بگم میشه به هر آنچه که میخواهم برسم
رابطه ی رویایی مثل شما با همسرم داشته باشم
ثروت زیاد مثل شما
محل زندگی رویایی مثل پرادایس
کشور عالی و آزاد مثل آمریکا
تجربه ی شادابی و جوانی بیشتر در سن بالاتر
اندام زیبا و عضلانی مثل شما
آزادی زمانی و مکانی و مالی مثل شما
حال خوب و آرامش مثل شما
سلامتی کامل مثل شما
شخصیت زیبا مثل شما
ایمان و توکل قوی مثل شما
و کلی چیز دیگه که خدا شاهده فقط با نگاه به همین عکس اول فایل که در بالای فایل میاد تمام این خواسته ها و حرفها در ذهن من مرور میشه یعنی بدون اینکه فایل رو نگاه کنم فقط و فقط با دیدن تصاویر شما من کلی نکات مثبت و خواسته پیدا کردم و بعد اینکه با گوش دادن به حرفهای استاد و مریم جان که کامنت بچه ها رو خوند دیگه همه چیز برای من چندین برابر شد
استاد عاشق کلام شما هستم با دقت به حرفهاتون گوش دادم بازم مثل همیشه از ما بچه های سایت میخواستین در مسیر سپاسگزاری و صداقت و درست کاری و دریافت الهام و هدایتها و تمرکز بر روی زیبایی ها و کنترل کانون توجه و …. باشیم خدایی از خودم پرسیدم فروغ چقدر مثل استاد فکر میکنی دیدم خیلی جاها دارم فقط آموزشها رو به حرف یاد میگیرم و در عمل اجرا نکردم. باید هم نتایج شما استاد اینقدر پررنگ باشه چون شما واقعا خوب روی خودتون کار کردین و یه شخصی مثل من هنوز خیلی کار داره باید جهاد اکبری رو انجام بدم باید شخصیتم تغییر کنه باید از هر چیز کوچک کلی ذوق کنم هیچ وقت نعمتهام برام تکراری نشن همیشه سپاسگزار باشم و توجه ام به سمت داشته هام باشه باید قانون جهان رو درک کنم و یاد بگیرم باید کنترل ذهن کنم باید تجسم کنم باید احساس خوب داشته باشم تا هدایت بشم باید با فرکانسهای قدرتمند زندگی کنم .
من باید در لحظه زندگی کنم و هر زیبایی رو که در هر لحظه میبینم سپاسگزار باشم ممکنه برام سخت باشه اما باید انجام بدم تا نگاهم تغییر کنه و بعد میبینم که نتایجم هم تغییر میکنه .
سپاسگزاری باید از ته دل باشه نه اینکه بخوام خدا رو شرمنده کنم ( استاد کلام شما بینظیر هست )
هر کس نا سپاس هست گمراه هست مرز بین خدا و شیطان سپاسگزار ی هست و اگر ناسپاس باشم شیطان میتونه به سمت من بیاد و من رو گمراه کنه .
با سپاسگزاری چرخ زندگی ما روانتر میشه و ما آرام تر و نرم تر حرکت میکنیم .
ما در هر شرایطی میتونیم سپاسگزاری کنیم حتما که نباید برای سپاسگزاری رثروت عظیمی باشه من از خدا برای همین الآنم که زندم و نعمت شنیدن و دیدن و راه رفتن و انجام کارهای خودم و آزادی زمانی و مکانی و … که دارم سپاسگزارم و مطمعنم خدا من رو به جایی هدایت میکنه که موارد سپاسگزاری من بیشتر بشه .
شکر نعمت نعمتت افزون کنه و کفر نعمت نعمتت بیرون کند .
خدایا برای هدایتهایم در زندگی سپاسگزارم خدایا شکرت برای این آگاهی ها و این آرامشی و موبایلی که دارم و میتونم به حرفهای استاد گوش بدم .
خدایا با سپاسگزاری حتی از لحاظ جسمی من بدنم قویتر میشه و بدنم بهتر کار میکنه پس باید در زمانهای بیشتری سپاسگزاری کنیم چقدر این بحث مهم هست که استاد این همه تاکید میکنه و من قول میدم با ریز جزییات از هر آنچه در اطرافم دارم مثل خونه و همسر و بچه و تغییرات خودم و سلامتی و زیبایی و جوانی و ثروتی که دارم سپاسگزارتر باشم .
استاد من هم میخوام این نکتهی روانشناسی که اعتماد هست رو در خانوادم بیشتر اجرا کنم من همیشه سعی کردم با اعتماد زیاد به دخترم بزارم ایشون به تفریحها بی که دوست داره در جمع های که دوست داره و …شرکت کنه یا هر طور میخواد لباس بپوشه و یا فعالیت داشته باشه و برای پسرمم. همینطور دقیقا بهش اعتماد میکنم . میزارم. با دوستهاش ساعتهایی رو به تنهایی تفریح و بازی کنه و یا کلی فعالیت که خودش علاقه داره در کنار درسهاش داشته باشه و یا برای همسرم چون به ایشون اعتماد دارم کاملا با حس رهایی و آزادی در کنار ایشون زندگی میکنم و مطمعنم نتیجه ی این اعتماد من بیپاسخ نیست همانطور که تا الان نبوده و کلی نتایج عالی گرفتمو خدا رو شکر فرزندانی دارم که هر لحظه بابت بودنشان لبخند بر لبم هست همسری دارم که از لحاظ تعهد و پاکی و عشق بی نظیر هست پس این بحث اعتماد بی نظیره و باید بگم فرزندان من الان طوری هستن که اصلا نیاز نیست اونها رو کنترل کنم خودشون کارشون درست هست و خدا میداند این سبک رفتار من به بچه هام چقدر حس ارزشمندی بیشتری میده نه که اونها ول و رها باشن بلاخره من از دور یه نظارتهایی دارم اما میخوام بگم من که مدارم رو تغییر بدم اطرافیان من هم مدارشون تغییر میکنه شاید باورتون نشه بچه های من درس خون تر صالح تر و با ادب تر و … شدن و این برای من نشانه هست که اگر من درست رفتار کنم رفتارهای درست هم میبینم و من حتی یک در صد از مشکلات مادرانی که از بچه ها دارن من ندارم. و خدا رو از این بابت سپاسگزارم
استاد صداقت و درست کاری و سپاسگزاری و ایمان و توکل شما برای من قابل تحسین هست و واقعا من هم باید مثل شما پیشرفت کنم و به مدارهای بالاتر برسم تا کلی آدم بینظیر و فوق العاده در اطراف من باشه و من به راحتی به اونها اعتماد کنم .
استاد عاشق داستان زندگی شما هستم که شما نگران خیلی از چیزها نیستین و در زندگی شما همه چیزهای خوب آسان اتفاق میافته .من هم شاگرد شما هستم و مطمعنم با آموزشهای شما به زودی زندگی مثل شما تجربه خواهم کرد .
درود بر استاد عزیز و مریم مهربان
خداوند را بابت هدایتم به این فایل هزاران بار شاکرم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
وقتی مریم جان کامنت های بچه ها را می خوند چشمای استاد برق می زد نه اینکه بخوام بگم از تعریف دوستان ذوق زده شده بود نه اصلا این طور نبود این برق و ذوق از حس عمیق شکرگزاری ایشون سرچشمه داشت.
مریم جان با اینکه با استاد زندگی می کنند تمام وجودشون گوش شده بود برای شنیدن حرف های استاد که عین وحی بود و هست خدا حفظتون کنه
پیام این قسمت سفر به دور امریکا برام این بود که با سپاسگزار بودن انتخاب می کنیم که الله ما را هدایت کنه نه شیطان چون از جمله اهداف شیطان تلاش برای ممانعت از سپاسگزاری انسان از نعمتهای الهی است. شیطان در مقابل پروردگار قسم میخوره که بندگان تو را به گونهای گمراه میکنم که بیشتر آنان شکرگزاری نخواهند کرد: ﴿لاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ﴾ (الأعراف/17). در آیه دیگر میفرماید: ﴿وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ﴾ (سبأ/13). این عبارت مطابق وعده شیطان است.وای که چقدر قشنگ و ساده استاد به این موضوع اشاره کردن چندین بار فیلم را پاز کردم و گوش دادم و دیدم و اشک شوق ریختم
با این کلام ساده استاد فهمیدم که استاد تمام آیه های قران را با تمام وجودشون حس کردن خدایا شکرت بابت وجود چنین بندگانی که در مسیر هدایت به من کمک می کنند خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عزیز
در پناه الله
سلام
چه قدر نکات عالی را یاد آوری کردید
و
من خیلی موارد را دوباره ودوباره و دوباره مرور کردم
و جمله ناشکری یعنی تو داری انتخاب می کنی با شیطان بری
و شکرگذاری یعنی انتخاب تو فقط خالق توست و این ایمانه
خوب این مدلی از اول توی مدارس مثل آدمیزاد برای ما توضیح میدادن خدا را
آیاااااااا از
قدرتشون و ابهت پوشالیشون کم می شد؟
سالهاااا ما را از خدا به عنوان منبع آتش و درد و بیماری و بلا ترسوندن
اونم وقتی بچه باشی که همه چی را بدون منطق بپذیری.
ولش کن مهم نیست
خدا رو شکر انقدر هنوز روح من درونش انرژِی مثبت بود که من را بکشونه در مدار آشتی با خدای اصل و حق.
الان جبران می کنم
چون باور کردم زمان وصل شدن به خدا تاریخ و فاصله و بعد نداره و
به سرعتی سریع تر از نور میشه بهش وصل شد و یه شبه ره صد ساله را رفت فقط دستت تو دستش باشه و رها باشی.
مهم این بود که مسیر را پیدا کردم.
سپاس برای افراد بی نظیری که انقدر قدرت نفوذ کلام بهشون دادی که میره و میشینه تو عمق وجود.
شکرت یا رب جهان زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز دل و دوستان گل
اولا استاد باز هم چهرتون جوون تر شده حالا نمیدونم تو عکس اینجوریه یا نه ولی واقعا خیلی جالبه که انگار هرچه بیشتر توی این روند درست قرار میگیره آدم نتیجه ها هی با کیفیت تر میشه
چون در مورد سپاسگزاری خیلی گفته شد و توجه به نکات مثبت حس کردم سپاسگزاریمو اینجا بگم البته قصد هم داشتم دیروز کامنت بنویسم و هم زمانی خوبی شد فکر کنم
عاشقانه خدارو سپاسگذارم برای هدایت من به چنین استاد بینظیری واقعا خیلی لطف بزرگی از سوی خدامه که یک استاد فقط دارم ولی اون استادِ همه چیه ، یه دونه خدا دارم اون خدای همه چیه ، دیگه لازم نیست برم استاد یا مربی بدنسازی پیدا کنم میام قانون سلامتی رو میگیرم یا نکته هاشو استفاده میکنم لازم نیست برم کلی بگردم دنبال الگوی روابط بگردم استاد و خانوم شایسته عزیز هست لازم نیست برم تو یوتویوب کلی بگردم که آقا زندگی به سبک آروی و در سفر بودن چجوریه استاد ماشاالله همه جورشو داشت با ماشین سواری آر وی و تریلر و …
واقعا استاد هر وقت بدنمو میبینم واقعا لذت میبرم واقعا لذت میبرم و خداروشاکرم که نمیدونم دقیقا کی بود ولی تعهد دادم و عکس گرفتم از بدنم و واقعا یک نی قیلون بود ، ناراضی نبودم از بدنم ولی هیچ شیپی نداشت و همیشه آرزو داشتم بدنم هیکلی باشه و شروع کردم شروع کردم با کش تکاملی یک سال گذشت و قدم به قدم بهتر شد بدنم انصافا ولی از وقتی که دوره قانون سلامتی رو شما روی سایت قرار دادین و کلی نکته گفتید ، میتونم بگم مثلا توی این چند ماهی که جدی گرفتم و دارم به اون سبک کامل یا ناقص زندگی میکنم بدنم به اندازه کل اون زمان قبلش و صد در صد بهتر از اون رشد کرده سالم تر شده شیپش قشنگ تر شده یک سری سر و صدای مفصلیم کمتر شده درد هام کمتر شده انرژیم رفته بالا این تمرکز بینظیرم رفته بالا و بعضی هاش از یادم رفته از بس حسش نکردم و واقعا سپاسگزار این خدا و استاد عزیزم و خانوم شایسته هستم که وقتی بدنم رو میبینم مخصوصا با این تمرین های دیوانه کننده ای که گفتی استاد که سه تا شناست و … سر سینه ام زده بیرون سرشونه هام بزرگ شده چقدر حال میکنم واقعا ازت ممنونم استاد
میخوام در مورد یک مسئله ای بگم که خیلی دارم ازش لذت میبرم و واقعا حسش رو نمیشه گفت درمورد دیروزه ، کلا یک تایمیه که شورت ویدیو میبینم و فقط سعیمو میکنم که یک دسته از شورت ویدیو هارو ببینم اونم عکاسی از خانوم ها و آقایون عه اینقدر لذت میبرم اینقدر عشق میکنم چهره انسان هارو میبینم انقدر لذت میبرم که با عزت نفس میره عکاسه میگه ببخشید من … میتونم عکس بگیرم ازتون و …. بعد میرفتم بیرون به دلیل حالا باورهای گذشته نمیتونستم به چشم خانوم ها مخصوصا چهرشون و مردها و پسر ها نگاه کنم نمیتونستم و واقعا دلخور میشدم بعضی موقع ها از خودم که بابا نگاه کن ول کن اون ترمزها و باورهای غلط رو تا اینکه دیروز خیلی خیلی خیلی بهتر از قبل اینکارو به لطف خدا انجام دادم با عشق با کیف به چهره ها نگاه میکردم لذت میبردم اون چشم های پشت ماسک چقدر زیباست واقعا اون چشم های گرد و کنجکاو یا بعضی دختر خانوم ها استایل های باحالی داشتن یا یه پسره رو دیده بودم یک کاپشن چرم داشت و تیپ کلاسیکی داشت و چقدر حال کردم و واقعا گفتم دمش گرم و یه جا دیدم خانومه تقریبا 50 ساله بود محلی داشت پشت تلفن وسط عابر وایستاده بود داشت داد و بیداد میکرد چقدر من خندم گرفت خیلی باحال میگفت بعد انسان ها چقدر زیبا باهام برخورد میکردن راننده تاکسی خورد نداشت گفتم عیب نداره باشه داداش و بعد به محض اینکه خورد دستش اومد به من بقیه داد یا رفتم سوپر مارکت خرید کنم با کلمات زیبا باهام صحبت کرد گفت بفرمایید و فلان یا خدارو هزاران مرتبه شکر یک پولی وارد حسابم شد باهاش اسپرسو خوردم بعد دلم اومد برم یه جای شیک تو محله خودمون هات چاکلت خوردم با قیمت عالی چقدر با عزت نفس ازش سوال کردم در مورد محصولاتش و اینا توی مغازه اش قدم زدم و تو ذهنم نبودم اینش خیلی خوبه تو ذهنم نبودم نگران فردا و گذشته نبودم و قبلا هم گفته بودم این میتونم بگم لذت بخش ترین حسیه که تا حالا داشتم زندگی در لحظه به معنای واقعی حتی یک ذره هم به هیچ چیزی فکر نکنی و فقط زندگی کنی و چقدر آدم اونجا معجزات خدا قوانین رو میبینه و خدارو درونش حس میکنه و شاکرش میشه
چون من شاید میتونم بگم هزار بار النگدره رفتم و چند بارشو یادمه اونم وقت هایی بود که تو ذهنم نبودم و معجزات خدا و زیباییش رو دیدم و بقیه اش تو ذهن بودم یا در مورد روند پیشرفت یا حتی قوانین یا آینده و گذشته هرچی و سبک شخصی که من برای خودم پیدا کردم و دیدم چقدر اینجور حال میکنم اینه که هرکاری با تمرکز صد انجام بدم بیرون میرم فقط بیرون تولید فقط تولید باور فقط باور ، واقعا امیدوارم همه تون حتی یک ثانیه این حسِ بودن در لحظه رو تجربه کنید چون برای من همون یک ثانیه که قبل اتفاق افتاده بود ، کافی بود که تا الان و تا آخر عمرم به دنبال همین زندگی در لحظه باشم و واقعا شاکر خدا هستم برای این زندگی
امیدوارم همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید ️
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته مهربان من از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم ک با تمام توان خود این زیبایی هارو ب تصویر میکشید وب ما یاد آوری میکنید ک همیشه باید قدردان و سپاس گذار خداوند باشیم، من چن روزی بود ک سرما خورده بودم، وکسل بود، امروز ک این فایل شمارو دیدم، فهمیدم ک چن روز گذشته درمدار ناسپاسی بودم وهمون لحظه از خداوند عذر خواهی کردم. شروع ب شکر گزاری کردم، حس وحالم خیلی بهتر شد، وبازم از شما وخداوند ب خاطر تمام نعمتها یش سپاس گذارم