دیدگاه زیبا و تأثیرگذار نیلوفر عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد و مریم جان عزیزم
سلام به همه اعضای خانواده عزیزم
حوضچه های آبگرم در دل طبیعت ، اونم تو هوای سرد ، و لذت فرو رفتن توی آب…. شاید هیچ وقت به همچین چیزهایی تو زندگیم فکر هم نکرده بودم چه برسه به اینکه این آرزو در من شکل بگیره که منم بخوام تجربش کنم!
ولی به لطف همسفر بودن با شما این خواسته جدید هم در من شکل گرفت….و چقدر زندگی پرشورتر میشه وقتی هرروز آرزو و خواسته جدیدی اضافه میشه و انگیزه و اشتیاقت رو برای زندگی و پیشرفت بیشتر و بیشتر می کنه.
چقدر این حوضچه های طبیعی زیبا و جذّاب بودن!
اونجا که مریم جان درمورد اون حوضچه های کوچولو به شوخی گفت که برای مورچه هاست به این فکر کردم که اگه منم بودم قطعا همینو می گفتم! چون منم تو اینجور مواقع همچین تشبیه های بامزه ای به ذهنم میرسه.
تحسین برانگیزه اینهمه درصلح بودن مردم با خودشون و دیگران، که به راحتی میتونن در نهایت احترام و آرامش باهم از یک فضای مشترک در دل طبیعت خداوند استفاده کنن و لذت ببرن.
و باز هم جاده های رویایی و پیچ در پیچ خیال انگیز…. ترکیب صخره ها و درختها….و نو و تمیز بودن آسفالت جاده و خط کشیها…. هوایی که به شدّت پاک و شفافه و آبی آسمون خوشرنگ و ابرهای سفید….دیوانه کنندست!
دلم میخواست تموم نشه و همینطور پیچ بخوریم و جلو بریم و از موسیقی و تصاویر این بهشت زیبا لذت ببریم.
همه چیز توی این کشور نو و شیکه!
حتی ساختمون یه پمپ بنزین بین راهی.
استاد وقتی درمورد ابزار و وسایل و امکانات مختلف توضیح می دید چقدر دیدمون به زندگی وسیع تر میشه. احساس می کنم مثل یه بچه هفت ساله هستم که تازه داره همه چیو توی دنیا تجربه می کنه و عاشق اینه که اطلاعات جدید در مورد هممممه چی به دست بیاره!
راستی تا یادم نرفته بگم استاد عزیزم من چقدر چقدر چقدر تحسین تون می کنم که توی شرایطی که رفتید خوش بگذرونید و در طبیعت به آرامش برسید ، باز هم یکی از خوشحالی های بزرگتون اینه که اونجا هم می تونید کامنت های بچه هارو بخونید و لذت ببرید!!!
فقط همین یه نکته چقدر برای همه ما درس داره!
که اگه شاگرد خوبی باشیم باید درسشو بگیریم.
و بازهم هدایت الهی برای موندن در یک قسمت دیگه ازین بهشت بی پایان خدا ، در حالی که همه چیزهای لازم به سادگی مهیاست.
همه ابزار و وسایل کاربردی یه طرف…..اون چمدونهای رنگی با طرحهای فانتزی توجه منو خیلی جلب کرد….چقدر جذاب و دوست داشتنی بودن!
مریم جان عزیزم یه روزی میایم اون قله ای که شما فتح کردید رو ماهم فتح می کنیم و پرچمِ «سفر به دور امریکا» رو Renew می کنیم….قول!
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD335MB21 دقیقه
سلام استاد عزیزم
استاد من فایل رو ندیدم حتی، وقتی عکس رو دیدم شوکه شدم من واقعا هیجان زده میشم من زمان لازم دارم تا اییییینهمه زیبایی رو بتونم هضم کنم و بعد فیلمش رو ببینم نمیدونم چققققدر میتونم با کلمات منظورم رو برسونم اما فقط میتونم بگم این قانونی که به ما یادش دادین اصلا دیوانه کنندست تپش قلب من رو از شدت هیجان دو برابر میکنه این قانون عجییییب درست و دقیق کار میکنه یعنی باز قراره چه زیبایی های بیشتری مونده باشه که تجربه اش کنین استاد؟
دلم میخواد قلبم یکم آرومتر بزنه تا بتونم ببینم این فیلم رو
آخه من سالهای بعدم رو دقیقا همین شکلی میبینم و فقط خودم رو تو فیلم ها تصور میکنم و کاملا حس میکنم من الان اونجام ، حال امروز من روئیای سال قبلم بوده خدای من خدای منننن قلب من رو وسیع تر کن برای تجربه ی دیدن اینهمه زیبایی ها
راستی اگه این قانون تکامل نبود من اصصصلا نمیتونستم این تصاویری که الان میبینم رو حتی ببینم یعنی چشم ظاهری من میدید و رد میشد اون چیزی که تو وجود من از دیدن این زیبای ها داره شعله ور میشه دستاورد همین تکاملیه که طی کردم
استاد من هر روز دارم تو زندگیم شگفت زده میشم آدم ها اتفاقات و شرایط همه گوش ب فرمان من هستن تا من چه خواسته ایی دارم چققققدر دیدن و درک کردن این همزمانی هایی که تو زندگیم رخ میده بینظییره وقتی فهمیدم که نباید برای رسیدن به خواسته هام بجنگم وقتی مقاومتم رو تونستم بشکنم وقتی با تک تک سلول هام گفتم من تسلیم خالق خودم و این دنیا هستم رهااااا و شااااد و امیدوارتر از قبلم شدم
حتی همین دو روز پیش یه چیزی اومد تو ذهنم ریز ریز شروع کرد به حرف زدن که ببین درسته تو تسلیم خدایی ولی خب اگه اینی که تو انتخاب کردی ردیف بشه خب خیلی بهتره و شادتر میشی بعدش وقتی میگم بعدش یعنی بلافاصله بعد این فکرا حالم بد شد گفتم این حال بدم نتیجه ی این فکریه که اومده تو ذهنم پس این طرز نگاه کردن به این موضوع نه تنها برای من هیییچ خیری نداره توش من رو ضعیف میکنه چون قدرتی که از منبع میگرفتم رو میخوام پس بزنم و بگم ببین من یکم بیشتر از تو خودم رو میشناسم و صلاحم رو میدونم اون وقته که خودم میمونمو عقل خودم و دست و پا زدن شروع میشه
من وقتی تسلیمم حس نمیکنم دارم تو خونه ام راه میرم نفس میکشم دقیقا حسی که دارم اینه که خدا دقیقا یک قدم جلوتر از من ایستاده و میگه پشت سر من حرکت کن من اصلا تو این دنیا زندگی نمیکنم انگار ،نمیدونم واقعا نمیدونم چجوری بگم اما میدونم شماها که میخونید میفهمید حس من رو و این حالم هییییچ وقت برای من عادی نشده شدت هیجان و آرامشی که من از راه رفتن پشت سر خدا دارم رو با هیییییچ چیزی تو دنیا عوض نمیکنم حتی آرزوهام