سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 182

به نام خداوند بخشندهُ مهربان

سلام :

سرتو بلند کن و فریاااااد بزن با من سرود توحیدی را که خدا همیشه منتظر من و توعه و چه مهمانی عزیزتر و دردانه تر از من و تو ………

در جاده های جادویی و مه آلودی که این بار انگار یک راست داریم میریم در خونه خودِ خدا …..نکنه مهمونیه ؟ نکنه مام دعوتیم ؟؟

به قول یکی از دوستان هر دفعه میگیم این ته زیبایی هاست ولی در قسمت بعدی این سفر بازهم چشمهامون گرد میشه و انگشت به دهان ، زیبایی ها رو تا سرد نشده قورت میدیم تا یک رااااست بره تو قلبمون و پمپاژ بشه تو تماااام رگ و پی جسم و روحمون . خدایاااا هزار بار شکر ، استادم ، مریم جانم سپاسگزار همه لطف و بخشندگیتون هستم در تقسیم این همه تصاویر شگفت انگیز !!!!!

خدا دلتون رو روشن بداره تا ابددددد……

( به به …. چه موسیقی ملکوتی

دلم میخواد چند بیت از این شعر رو از دیدگاه خودم و خدا میدونه برای خودم یه ترجمه دلی کنم ) پس توام بیا با من دوباره بخونیمش این دفعه نه با زبون که با قلبمون ….

باران که شدی مپرس این خانه کیست

سقف حرم و مسجد و میخانه یکی است

( اگه روزی مدعی شدی که گام در راه یکتا پرستی گذاشتی ، دست از قضاوت بندگان خدا بر داشتی و همه رو یک روح واحد دیدی ، به این آگاهی و بینش رسیدی که تو دنیا اومدی که فقط روی خودت متمرکز بشی . خودتو تجربه کنی نه دیگرانو ، این که هر کسی یه جور متفاوت به خدا وصله دیگه برات فرقی نداره یه آدم همش توی شراب خانه داره رفت و آمد میکنه یا مدام سر به سجده گذاشته و یا الله یا الله میگه !!؟؟؟؟ همه بندگان خدان و تو از قلب اونا آگاه نیستی !!!!! از تقوای درونشون آگاه نیستی !!!! از کنترل ذهنشون خبر نداری !!!!! پس قضاوت با تو نیست. همه با هم برابرند مگر به تقوا )

باران‌که شدی پیاله ها را نشمار

جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست

( وقتی تونستی ذهنتو کنترل کنی و کسی رو تو چشت بزرگ نکنی و قدرت ندی ؛ ثروتمند رو به فقیر ، عالم رو به بی سواد ، آدم قدرتمند دولتی و رئیس بانک و بزرگترین جراح و پزشک یا کسی که قراره کار بزرگی برات انجام بده ( به ضعم خودت ) !!! و فقط همه چیز رو در ید قدرت الله ببینی .

دیگه برات فرق نمیکنه کی چه ظرفی دستشه ؟؟؟ کی ظرفش بزرگتره ؟ احترام بیشتری داره و کی ظرفش کوچیکتره و کاری از دستش بر نمیاد ، اونجاها دیگه حواست به شرک درونت هست و میدونی قادر مطلق یکی دیگه اس اونا دستاشناااا…. مبادا شرکت حقیرت کنه ، ذلیلت کنه ، از خدای جهانیان دورت کنه !!!؟؟؟ که اونوقت خودت به خودت ظلم کردی ….)

با سوره دل اگر خدا را خواندی

حمد و فلق و نعره مستانه یکیست

( هر وقت نور الله به قلبت تابید اونوقت یاد میگیری که بابا جاااان …. هر کسی برای شناخت خدا و عشق بازی باهاش یه راه متفاوت داره و به قول استاد جان صَلّات برای هررررر بنده ای یک جوره ، مثل اثر انگشتش متفاوته، خاصه، شبیه کس دیگه نیست . بگو پناه میبرم به پروردگار سپیده دم ، از شر تاریکی و هر آنچه در تاریکیست …… بگو سپاس فقط و فقط و فقط مخصوص ربّ جهانیان است ….. آره خودت بگو با هر زبونی که بلدی و حال میکنی ….)

این بی خردان خویش خدا میدانند

اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

( اونوقت اعراض میکنی از کسانی که سخت تورو پایبند به اعتقادات اجدادیت و افسانه ها و گفته شده های بی سند میخوان : (( وااای بر کسانی که از پیش خود چیزی نوشته و به خدا نسبت می دهند تا به بهای اندکی بفروشند )) دیگه کلامهای بی ارزش ، تهدید ها ، تنها شدنها ، سرزنش شدنها، تردید ها و…. برات نه تنها غمناک نیست ، مضطربت نمیکنه بلکه داره ظرف وجودت رو بزرگتر میکنه و بلاخره میرسی به جنگل سرسبز که عطر خدا توش موج میزنه . احساس سبکی میکنی و هر روز خوشحالتر از روز قبلی ، خوش به حال این تقوا پیشه گان ….)

باران تو که از پیش خدا میایی

توضیح بده عاقل و دیوانه یکی است

( وقتی قلبتو آروم آروم تو چشمه یکتا پرستی شستشو میدی میبینی که رحمت اللهی بر تماااام مخلوقات خداوند یکسان می باره چه اونکه ظاهرا به راه نامبارکی رفته و چه اونکه زاهد همیشه (( کتاب )) بدسته . برای رب بخشنده بخشایشگر ، مالک روز جزا فرقی نمیکنه برای کدوم بیشتر خدایی کنه ؟؟؟،!!!! اون خدای همه است ، به همه به یک اندازه نزدیکه ، به یک اندازه هدایتگره و به یک اندازه عاشقه …..)

خوب خوب خوب ….

دیگه رسیدیم به اقیانوس زیباو آبی آرام ، خدااای من این همه فراوانی ،،،،، زیبایی حرکت موجها و خوردنشون به صخره ها چقدر سحر انگیزه الهی شکر .

و چقدر تحسین کردم کسایی رو که کنار جاده و دقیقااا رو به اقیانوس خونه ساخته بودن . خدا میدونه چه عشقی به دریا و صدای امواج داشتن .

واااای خدااای من ….

مریم جان وقتی پشت صحنه اون فیلم یا سریال رو نشون دادید روحم تازه شد و دلم بازی تو یه فیلم فوق العاده رو خواست ، فیلمی که در شان و ارزشم باشه و منم تمااام استعدادهامو به رخخخخخخ بکشم .

اخه از وقتی که دوره عزت نفس رو خریدم به یمن فیض الهی واقعا میزان ارزشمندیمو نه به ظاهر و کلام که در قلبم و کل وجود نازنینم حس میکنم.

وقتی اون صحنه هارو دیدم که صف کشیدن برای گریم فقط با لبخند نگاه میکردم . ایشالا خدا یه خوبشو قسمت کنه . آمییییین ….

( استاد جان از وقتی دستور دادید ایموجی پاک میشه همش انگار دستم بستس برای ابراز احساسات بیشترم ولی امر ، امر شماست و ماهم میگیم به روی چششششم ….)

واااای از این آمازون که چقدر مورد تحسین منه ، تازه به بهترین بودن و همون سیر فروش اکتفا نکرده و مدام در حال بهبود بخشیدن به میزان ارائه بیشتر خدمات و برطرف کردن موانع احتمالی و آسانتر کردن مراحل خرید و نوع خرید برای خریدار هست . متوقف نشدن و نگفتن این که بابا.‌… ما دیگه ته فروشیم و تماااام …. نه !!!!!! گفته باز هم از این بهتر ، باز هم از این راحتتر ، باز هم از این لذت بخشتر و این دوربین ها شده نتیجه اش .

یعنی تفکر عالی + تکنولوژی + فروش آسانتر

و این واقعاااا قابل تقدیره . ( دست زدن فراااااوان )

خدای من چقدر تفکر درست و قابل ستایشی پشت این حرکتهاست ، چقدر من امریکا رو دوس دارم به خاطر همین رقابتها و هر روز بهتر از دیروز بودنش از هر جهت . آفرررررین …..

و بلاخره میرسیم به مبحث شیرین غذا خوردن اونهم در یک رستوران زیبا ساده و تقریبا بزرگ ایرانی که تازه به مدیریت یک خانم جوان بیست و چند ساله که اونهم در سه شعبه !!!! داره فعالیت میکنه .

خدای من چقدددر اعتماد به نفس و عزت نفس باید یک دختر داشته باشه که با قدرت جلو بیاد و یک لحظه به این فکر نکنه که بابا…. من یه خانمم اونم زیر سی سال و بی تجربه . منو چه به رستوران داری ….

نه نه …‌ دستشو به زانو گرفته و بلند شده و به تماااام استعداداش و خدای دورنش اعتقاد راسخ داشته .

آفرین بر این دختر آفرررررین …….

استادم کباب کوبیده نوش جونتون ، ولی دلم از اون کباب نادری مریم جون خیلی خواست . ( خندددددده )

ایشالا که گوارای وجودتون باشه سفر و غذا و همه زیباییها ، دست خداوند همراهتون بندگان شایسته خدا .

بماند به یادگار

شیرین