سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 182 - صفحه 1

سلام استاد جانم ،وسلام مریم عزیز

به به عجب صحنه زیبایی ،نوش جان ،کباب ایرانی خودمون

اول از همه بگم که هنوز این فایل رو ندیدم ولی کلی ذوق دارم تا اتفاقات که با دیدن این سریال فوق العاده برام رخ داده رو با استادم و دوستای هم فرکانسی م به اشتراک بزارم

می‌نویسم تا هم برای خودم رد پا بزارم

هم زیبایی ها رو مرور کنم

هم ایمانم به قدرت تجسم و خالق بودن خودم در دیدن و پیگیری زیبایی ها و هدایت به زیبایی ها قویتر بشه

با پیگیری سفر به دور امریکا تو همین سرما و خشکی هوا تونستم کلی اتفاقات زیبا و شبیه به سفر های شما رو برای خودم خلق کنم

همین چند شب پیش بود به همسرم میگفتم یعنی میشه یه طوری بشه که با هم بریم استخر ،با هم بریم باشگاه و کلی خوش بگذرونیم

باورتون میشه به همین زودی طی چند رو برام میسر شد ،

شب جمعه که داشتم قسمت قبل رو میدیم تو طبیعت اون چشمه آب گرم بینظیر و بکر

شما و مریم جان اول صبح با طلوع آفتاب لذت می‌برید ،حسابی کیف کردم ،کلی تحسین کردم این توجه شما به زیبایی ها رو ،قدرت فرکانس رو و صد البته هدایت پروردگار رو در راهنمایی شما به چنین چشمه بکر و فضای پاک و بکر ی ،

کلی ذوق کردم که مریم جون طبق خواسته اشون که دوست داشتند باز هم تجربه چشم آب گرم طبیعی داشته باشن و البته طبق قوانین بدون نقص جهان دوباره این تجربه رو زندگی کردند و لذت بردند

کلی تحسین کردم این خانم و آقای سالمند رو که از لحاظ ذهنی خودشان را پیر ندونستم و کلی دارن از زندگی شأن لذت می برند

همون شب تو خواب کل اون جاده رو با اون آهنگ زیبا تو خواب دیدم ،(مهاجرت کرده بودم ترکیه ویه ویو عالی از اون کوهها با دریای مدیترانه زیبا که کلی تو خواب شکرگزاری میکردم )

(و تا یادم نرفته بگم یه وسیله رو دیوار گذاشتیم برای فروش و من صبح زود بین خواب و بیداری بودم و خوابم نمیبرد و داشتم به خواب خوبی دیده بودم فکر میکردم بعد با خودم تکرار کردم که این وسیله من خیلی زود فروش میره و کلی مشتری هست که برا ماشین شون این وسیله رو لازم دارن و..

استاد به خدا باورتون میشه قبل از صبحانه یه شماره ناشناس چند بار بهم زنگ زد جواب ندادم و پیام داد برای وسیله ای که دیوار گذاشتید تماس گرفتم،به همین زودی فرکانس من جواب داد )

خلاصه صبح جمعه همزمان با صبحانه دوباره قسمت 167رو دیدم

یهو همسرم گفت مثل چشمه آب گرم طبیعی ایوب ه

که تازه یادم اومد تو همین خراسان خودمون یه چشمه آبگرم طبیعی داریم که البته مسافت طولانی با ما فاصله داره

خلاصه همین رو هدایت کردم برای خودم و بهش گفتم امروز که جمعه است بریم ایوب

تا رفت ماشین سرویس کنه کل وسایل رو آماده کردم وسایل شنا را هم برداشتم به این امید که انشالله که باز باشه به این سرما و بتوانیم شنا کنیم

استاد نگم از مسیر براتون چقدر کوه های قشنگی بود چه مسیر های، سربالایی های تو دل کوه زده بودند،که از دور که نگاه میکردم هم ذوق میکردم هم ترس داشتم

باورم نمیشد باید اون مسیر رو بالا بریم ، یه سربالایی پر از پیچ که بالا و بالا تر می‌رفت

کوههای استواری که در برابرخواست و قدرت و توانایی انسان مطیع شده بودند

ا کوه ها ی استواری که به قول قران مثل میخ هایی در دل زمین ،زمین رو محکم کردند زیر پای من بودن

داشتم تو مسیر کامنت می‌خوندم همسرم گفت اونجا رو ببین

استاد جونم براتون بگه، یه سوله نسبتا بزرگ پایین پای کوه که دو تا هلیکوپتر کوچیک تک نفره قرمز و سفید،رو روی دو تا سکوی بزرگ گذاشته بودن

یه کارگاه بزرگ تولید بدنه هلیکوپتر بود ،با ویوو دشت و کوه ،

خدای من یاد دوستمون راس افتادم

با خودم گفتم خداروشکر که من داخل اون سوله رو دیدم و الان تقریبا میدونم اونجا چه خبره خداروشکر که استاد مون یک دوست فنی داره که خیلی کار درسته

این سوله اینجا چکار میکرد آخه ،اصلا کسی باورش میشه تو یه شهرستان کوچیک چنین چیزی باشه و تازه تو مسیر ما باشه که ببینم ،

خداروشکربه واسطه دیدن این سریال چیزهایی رو دیدم، تجربه هایی را دارم که شاید هیچ کسی زندگیش نداشته باشه،یا حالا حالاها نبینه

کلی مزارع پنبه دیدم که مثل برف سفید بودن وکلی از دیدنشون ذوق کردم آخه سمت ما اصلا پنبه نیست

خلاصه رفتیم رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به چشمه آبگرم ایوب چشمه طبیعی و خیلی دور تو دل کوه که البته کلیه امکانات داره برای گردشگران کلی اتاق برای اجاره داره کلی کانکس برای اجاره داره کلی آلاچیق و دوش حموم داره

ولی بسته بود

به خاطر اینکه این وقت سال هیچ مسافری اونجا نمیره فقط یه عباس منشی که تصمیم میگیره و عمل میکنه

رفتم بالا یک موتوری بود که نگهبان اونجا بود

ازش پرسیدم که استخر ها باز نیست گفت نه این وقت سال دیگه مسافر نیست و تعطیله

خب شروع کردم به انجام تمرین های دوره عزت نفس،

درخواست کردم که بیاد و برای ما سه نفر من و پسرم و همسرم در رو باز کنه که ما از راه دور اومدیم خیلی دوست دارم برم تو چشمه آب گرم طبیعی

و خیلی راحت درخواست من اجابت کرد خدا رو شکر

داشتیم سمت استخر ها می‌رفتیم که

یک گروهی از آقایان اون پایین دست داشتند کردی می رقصیدند داشتم نگاه میکردم و لذت میبردم به همسرم گفتم برو تو هم برقص(ایموجی ذوق)

بعد دیدم یکی از اون آقایون یه جعبه بزرگ درآورد کنترل دستش بود یه پهباد سفید خوشگل و به هوا فرستاد تا از اون اطرف فیلم بگیره پهباد رفت و برگشت

کلی ارتفاع گرفت بالا رفت و بعد کم کم پایین اومد و از رقصشون فیلم میگرفت پهپاد خوشگلی بود اصلا تا حالا از نزدیک ندیده بودم وقتی اومد بالا سر ما براش دست تکون دادم چقدر این صحنه تکراری بود وقتی که مریم جون برای درون بچه دست تکون میده ،بعد همسرم گفت اون آقا یه فیلم بردار معروفیه و اون وسیله کارشه با خودش آورده

خلاصه نگهبان آنجا که خیلی آدم مهربون و خوش مشرب بود در رو برامون باز کرد و گفت چون سه نفرین و خانواده هستیید ،استخر آقایان و باز نمیکنه و همه با هم تو همین استخر باشید

خدای من کلی ذوق کردم آخه همین چند شب پیش تقاضا کرده بودم که شرایط یه طوری باشه که باهم استخر بریم با هم باشگاه بریم چیزهایی که اینجا ممنوعه رو آرزو داشتم و به فاصله چند روز درخواست من اجابت شد وقتی آماده شدم و تو آب نشستم

اون قسمتی که استاد تو آب نشسته بود و میگفت الان کلی املاح معدنی داره جذب بدن میشه رو یادم اومد تکرار کردم

کلی خدا را سپاس گذاری کردم به خاطر قوانین بدون نقص اش ،

به خاطر وجود استاد عزیزم تو زندگی ام

به خاطر این فایل ها که اصلاً رایگان نیستند و رایگان در اختیار ما قرار می گیرند

به خاطر قدرت تجسم و فرکانس و آگاهی به این قانون که تعداد بسیار اندکی می‌دونم و میتونن بهش عمل کنن

به خاطر نزدیکی خدا که اینقدر به ما نزدیکه ، نزدیک تر از حبل ورید

و من قبلا تو آسمونا دنبالش میگشتم

چله ها می‌گرفتم و دعاهایی که از مفهومشون خبری نداشتم می‌گرفتم تا شاید دلش به رحم بیاد و درخواست های منو اجابت کنه

خلاصه سه نفری چقدر تو آب گرم خندیدیم ،صحبت کردیم

کلی تجسم کردم که این استخر خونه خودمونه

چقدر تکرار کردم که دیدی چقدر زود اجابت شد

مثل جنگل رقتمنون، که هدایت شدیم به جنگل گلستان تو پاییز زیبا ،مثل استاد و همون تنه درخت افتاده کنار ما هم بود ،چقدربابت اون روز و اون فضا سپاسگزاری کردم

و ایمانم به قانون بیشتر و بیشتر شد

کلی عکس خوشگل تو استخر گرفتیم

خدا را هزار مرتبه شکر به خاطر اینکه همه چیز توجه همه چیز فرکانس

برگشتنی از یک مسیر دیگه اومدیم پر از برف بود کوه های پوشیده از برف ،زمین های کشاورزی شیار شده پوشیده از برف پاک پاک ،سفید سفید، سمت ما هنوز برف نیومده و من قبل از همه برف زیبا رو دیدم من برف رو خیلی دوست دارم

استاد هر چقدر خدا را شکر کنم به خاطر آشنایی با شما باز هم کمه کلی اساتید موفقیت هستند و کلی آدم میشناسم که فایل گوش میدن دوره میخرن

اما هیچکس شما نمیشه شما تک هستید

اصلا وقتی با یک نفر دیگه لایو میزارید من یکی اصلا نمیتونم صدای شخص مقابل را تحمل کنم و دوستدارم زودتر تموم کنه و شما صحبت کنید ،( با کمال ادب و احترام به اساتید دیگه )

چقدر سطح شما متفاوت هست و حتما مدارم انقدر بالا بود که از همون اول بی برو برگشت با شما آشنا شدم و بلافاصله محصول خریدم از زندگیم خیلی تغییر کرد

الان دوره عشق و مودت در روابطو عزت نفس کار می کنم

چقدر آروم شدم ،چقدر آرامش دارم چقدر با خودم در هماهنگی و صلح ام ،

اصلا تازه مفهوم صلح درونی رو میفهمم ،میدونم هماهنگی ذهن و و روح رو چطور ایجاد کنم و جالبه هر کسی منو میبینه میگه چقدر احساس می کنم آروم تری

چقدر خدا را شکر کنم برای وجود شما تو زندگیم می‌تونه کافی باشه ؟ هر چقدر بگم کمه

کمترین تشکر من از شما اینه که عملگرا باشم ،گوش کنم ،بنویسم پاشنه آشیل رو پیدا کنم، باورها شو بسازم، وعمل کنم، عمل کنم، عمل کنم سپاس از شما استاد عزیزم