سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 183

بخش هایی از دیدگاه های زیبا و تأثیرگذار دوستان عزیزمان به عنوان متن انتخابی این قسمت:

یونس عزیز:
به شخصه به داشتن همچین استادی واقعا افتخار میکنم که حرف و عملش یکیه ، اگر میگه برو تو دل ترسات، خودش اولین نفریه که با قدرت و صلابت این کارو انجام میده.
خیلی افتخار می کنم که همچین استادی دارم. واقعا عزت نفس شما رو تحسین میکنم. مخصوصا این بُعد قضاوت دیگران.
کل زیبایی های این فایل معرکه یک طرف، همون چند ثانیه که شما با اون لباس راحتی رفتی و با اون رقصنده زیبا رقصیدی یک طرف.
واقعا درک می کنم این مفهوم رو که شما همیشه می گی: عزتنفس پایه و اساس تمام موفقیتایه انسان هست و خشت اول تغییر، عزت نفس هست.
به شخصه دیدم نتایج انجام این تمرین رو که هر بار میخوام به مدار بالاتری صعود کنم، انگار راهش اینه که عزت نفسم رو باید به چالش بکشم و تقویت کنم.

فهمیمه عزیز:
چه خوبه هر ایرانی که به کشور آمریکا مهاجرت کرده، اگه دلش برای حال و هوای ایران تنگ شد میتونه بیاد لس آنجلس.
اونجا هم زبان فارسی رو می بینه. هم فضای شهری که مثل تهران هست و هم غذا ها و حتی وسیله های خاصی که توی ایالت های دیگه نمی تونه پیدا کنه رو از مغازه های ایرانی بخره.
از تابلوها معلومه چقدر جنس ایرانی و فرهنگ ایرانی اونجا هست و چقدر تنوع شغل ها زیاده: فرش فروشی، بستنی فروشی، آرایشگاه به شیوه ایرانی، سوپر مارکت و …و همشون هم پر رونق هستند.
دیدن الگو ها به من میگه اگه قصد مهاجرت داری نترس. خدا پشتت هست.فقط شرطش اینه به خدا توکل کنی و حرکت کنی.
من توی شهر خودمون الگوهای زیادی رو دیدم که از یه شهر دیگه اومدن به شهر ما و خیلی کسب و کار موفقی راه انداختن. حتی از شغل های به ظاهر معمولی…
یه آش فروشی تو شهر ما هست که صاحبش از یه شهر دیگه اومده و خیلی کسب و کارش پر رونق هست.

الهه عزیز:
خانم شایسته تحسین می کنم که اینقدر شما با خودتون در صلح هستید. چقدر شما اعتماد به نفستون عالیه.
استاد با رقصنده میره برقصه و شما هم خیلی راحت فیلم میگیرید. اکثرا من دیدم که در چنین مواقعی روابط دو نفر به دادگاه ختم نشه حتما یه جنگِ تن به تن رخ می ده. چقدر احساس لیاقت و رها بودنتون رو دوست دارم. واسه همیناست بانو استاد عاشقتونه.
چقدر شما دو عزیز نوع طبیعی ای از روابط سالم رو به ما در عمل نشون می دید.

سودا عزیز:
زندگی در تراک کمپر این زیبایی رو داره که هر بار حیاط خونت یه جای متفاوت و زیبا هست.
اینبار یه اتفاق جالب تو حیاط خونه افتاده:
همه اونهایی که ماشین بی ام و قدیمی دارند تو یک روز دور هم جمع شدند و ماشینهای قدیمی خودشون رو که حسابی تمیز و براق کردند و کلی تغییرات و بهبود دادن رو به نمایش گذاشتن.
گویا این نوع برنامه ها تو امریکا زیاد برگزار میشه که افراد با علاقه های مشترک به موتور، اروی ،یا تراک کمپر و … دور هم جمع می شن و تجربه هاشون و ایده هاشون رو درباره علاقه ی مشترکشون، با هم به اشتراک می گذارن و چقدر رابطه های جدید بینشون شکل می گیره.

حسین عزیز:
کل فایلهایی سفر یه طرف این قسمت یه طرف
مخصوصا اعتماد به نفس شما برای رقصیدن با اون خانم هنرمند و همینطور پخش کردن این فایل برای دانشجوهاتون، برای من ستودنی بود. اگر من بودم، من رو می کشتند هم نمی رفتم وسط……
واقعا شما تنها استادی هستی که نه با حرف بلکه با عملت، با تصاویر زنده و واقعی و بدون سانسور ب شاگردات اموزش میدی. برای همینه که داره ما دانشجوهای شما رو در تمام زمینه ها شجاع بار میاره.

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    475MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

330 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مجید مرادی» در این صفحه: 2
  1. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3482 روز

    سلام به همگی

    امیدوارم عالی باشید

    امشب هم در جهت عمل به ایده ام میخام یه آیه دیگه از قرآن رو آنالیز کنم

    اینم بگم اینا برداشت منه

    و قرار نیس الزاما درست باشه

    آیه ی امشب باز یه آیه ای که ذهنمو مشغول کرد

    وَلَوْلَا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً لَجَعَلْنَا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمَـٰنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّهٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ ‎﴿٣٣﴾‏وَلِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّکِئُونَ ‎﴿٣۴﴾‏ وَزُخْرُفًا ۚ وَإِنْ کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۚ وَالْآخِرَهُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ ‎﴿٣۵﴾

    و اگر نبود که مردم یکپارچه شوند، برای خانه‌های کافران [به خدای] رحمان، سقف‌ها و نردبان‌هایی از نقره قرار می‌دادیم که بر آنها بالا روند. (33) و برای خانه‌هایشان، درب‌های نقره‌ایِ متعدّد قرار می‌دادیم، و تخت‌هایی سیمین که بر آنها تکیه زنند. (34) و هرگونه زینتی ولی اینها فقط کالای اندک زندگی دنیاست، و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزکاران است. (35)

    خب سریع میرم سراغ اصل مطلب

    آیه داره با یه انکار شروع میشه

    یعنی چی

    مثلا یه نفر میخاد یه چیز عجیب و غریب رو بگه که اصن محاله این اتفاق بیوفته چی میگه

    میگه مثلا اگه ما نمیخاستیم که چیزی به اسم سوخت باشه (درحالی سوخت الان هست) پس همه ی ماشین ها رو بدون انرژی راه مینداختیم

    در صورتی که الان سوخت هست و همه ی ماشین هام در حال تبدیل انرژی از نوعی به نوع دیگرن و همشون هم دارن از سوخت استفاده میکنند

    الان اینجا چی گفته

    گفته اگه ما میخاستیم که بین مردم تنوعی وجود نداشته باشه و همه اصن یه جور فک کنن همه یه جور رفتار کنن همه یه نوع علاقه داشته باشن

    پس میومدیم خانه های کافران رو روی سقفش رو نقره قرار میدادیم

    بعد توی آیه بعدی میگه

    و برای کافران درهای خانه هاشون رو از نقره میذاشتیم و تخت هایی از نقره که روی اونا بشینن برای کافران قرار میدیم

    حالا توی آیه سوم میاد میگه که اصن اینا رو گفت که برسه به اینکه همه ی اینها مال متقینه مال کسانی که سلف کنترلشون بالاس و ادامه میده میگه هم این دنیا رو دارن هم آخرت رو دارن

    چی میگه

    اما همه اینایی که گفتیم مال زندگی این دنیاس و متقین علاوه بر اینا اون اصل کاری که اون آخرته رو هم دارن

    مثل اینکه تو میگی نگاه کن اینجا نت گوشی هم کار میکنه ها

    توی میگی نت خط چیه اینجا 5جی داره آنتن میده

    یعنی ته تهش یه کلام

    اولش اومد با یه چیز عجیب و غریب شروع کرد و گفت اگه میخاستیم این کارو میکردیم که منظورش این بود که نکردیم و داشت یه چیز محال رو میگفت

    یعنی ساده شده اش میشه اینکه کافرا آدمهایی هستن که به اینا نمیرسن و نه این دنیا رو دارن و اون دنیا رو

    یاد اون مثال قل من حرم زینت الله میوفتم

    اونجایی که خدا انگار با عصبانیت میگه بگو چه کسی حرام کرده زنیت های خدا رو که برای مومنانه و در قیامت خاص اونهاس

    اینکه خدا خودش گفته این قرآن بر دو قسمه یه قسمتش ام کتابه

    مصداق های بارزش رو میشه اینجوری فهمید وقتی آیه ها باهم همپوشانی داشته باشن خیلی ساده میفهمی که داره یه مفهومی رو میگه که این اصله و راه فراری براش نیست

    و از اون طرف هم یادمون نره که آخرش گفته برای متقینه

    یعنی اینکه اینا همش مال کسی که سلف کنترلش بالا باشه

    کی میتونه احساسشو توی تایمی که سخت احساس خوب کردن خوب کنه؟

    اونی که روی نفسش مسلط باشه

    اونی که اراده قوی داشته باشه

    اونی که بتونه ذهنشو کنترل کنه

    اینکه ماها اصن خیلی وقت ها حسمون بد میشه به خاطر اینکه یادمون میره که یه خدایی داریم که از رگ کردن بهمون نزدیک تره

    که اصن اونه که کل قدمها رو برای تو میچینه

    یادمون نره که اون خدایی که ما رو آفریده خودش تضادها رو برای ما میاره که ما خواسته هامون رو بفهمیم

    قضیه ی ما مثل اون کسیه که داره میمیره از گشنگی دورش هم پر از میوه اس

    توی یه باغ که هرنوع میوه که میخاد هست

    ولی ما چشمامون بسته اس انگار

    جایی رو نمیبینیم خدا این گشنگی رو برای ما قرار میده تا بریم به سمت میوه ها

    شاید چشمهامون هنوز باز نشده باشه ولی بو میکنیم و میریم به سمت میوه ها

    اگه احساسمون خوب باشه به خود میوه میرسیم و وقتی چن بار گشنمون شدا تونستیم به میوه ها برسم نا خودآگاه چشمامون باز میشه

    کم کم یاد میگیرم با چشمای باز خودمون با پای خودمون بریم به سمت میوه ها

    با همون چشمهایی که یه عمر بسته بوده وقتی این همه نعمتی که دورمون هست رو میبینیم میرسیم به اینکه واقعا این همه سال من غرق نعمت بودم چرا نمیدیدمشون

    مثل اون زمانی که تک تک ما ثروتمند میشیم بعد میگیم اصن چیز عجیب و غریبی نیست پولدار شدنه

    اصن چیز عجیبی نیست رسیدن به ثروته

    اصن راحت بود

    این همه خدا گفته که رحمت من همه چیز را فرار گرفته

    مگه نگفته اگه شما شکر گذار باشید من بر شما می افزایم نگفته که نعمت ها رو بیشتر میکنم که

    گفته ظرف تو رو گنده تر میکنم

    مگ شیطان نگفته وقتی میخاد بگه ته ته گمراهی آدمها رو میخاد بیان کنه میگه تو اکثر آنها را نا سپاس خواهی یافت

    تو اکثر اونا رو نا شکر میبینی

    جدی اصن انگار کلید اینکه تو چشمات توی همون باغ پر از میوه باز بشه شکرگذاریه

    و اینکه یادمون نره به قول قرآن هر جا میخاد بگه به خودمون یاد آوری کنیم از ریشه ذکر استفاده میکنه

    یادمون نره که خدایی که ما رو آفریده اصن بخیل نیست که ما مثلا به نعمت برسیم

    امروز یه نفرو دیدم که واقعا فقیر بودن

    به معنی واقعی کلمه

    بی چیز بودن و آدمهای ساده ای هم بودن

    اولش دلم براشون سوخت

    انگار که مثلا بهشون ستم شده باشه

    ولی بعدش به خودم گفتم که نه واقعا اینا آدمهایی هستن که بهشون ستم نشده مثال استاد میاد توی ذهنم ما توی یه رستورانی داریم میگردیم که پر از غذاهای خوشمزه اس ولی ما گشنه مونه انگار نمیتونیم غذاها رو ببینیم

    داستان اینام همونه

    اونی که فقیره خداش همون خدایی که یه آدم دیگه رو ثروتمند کرده

    خدای فقیر و غنی یکی ان

    اگه ما نتونستیم به ثروته برسیم به خاطر اینکه باورهای مسخره ای داریم

    مثل همین باور مذهبی که من خودم با اینکه این همه آیه آوردم که به راحتی این قضیه رو نقض میکنه هنوز که هنوزه اندر خم یه کوچه ام

    این همه آیه آوردم که کافرا گفته بودم ما به خاطر مال و دارایی مون به خدا نزدیکتریم خدا گفته بود نه اگه شما ایمان به خدا داشتید بله حرفتون درست بود ولی با بی ایمانی نه

    یا اینکه بارها قدرت خدا رو توی زندگیمون دیدیم ولی براش شکر نکردیم ولی شکر گذار نبودیم و فک کردیم که فقط خدا دقیقه ی نود به دادمون میرسه در صورتی که خدا گفته اگر بندگان من از تو پرسیدن بگو من نزدیکم اجابت میکنم درخواست هر درخواست کننده را

    نه اینکه مثلا خلاف قانونش کاری انجام بده ها

    نه

    قانون این دنیا اینکه ما اگه زنده ایم با درخواستهامون باعث میشیم دنیا سریع تر پیشرفت کنه توی همه ی زمینه ها

    چرا میگن نباید خودکشی کرد

    توی قرآنم اومده این قضیه

    چون اگه یه نفر کور و کر و لال هم که باشه بازم به خاطر اینکه یه سری ها باید جمعش کنن باعث گسترش این دنیا میشه

    و بعضی وقتا ما دلمون میسوزه برای یه نفر

    ولی خدا خودش همون خدایی که به یه مورچه توی دل زمین هم رزق میرسونه

    چه برسه به بنده ای که اشرف مخلوقاتشه

    ما ها اصن اشرف مخلوقات به دنیا اومدیم که خدا با راهی که برامون باز گذاشته بتونیم هم این دنیامونو تضمین کنیم هم اون دنیامون رو

    یاد این قضیه میوفتم که خدا میگه مسخر شما کردیم آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است

    بارها این قضیه رو آورده

    بعد یکی مثل خود من هنوز نتونسته به اون ثروتی که میخاد برسه

    این اصله

    این راهه

    این قدرت آدمه

    وقتی هنوز از توانایی هامون استفاده نکردیم نمیدونیم به چه چیزهای میتونیم برسیم ولی وقتی همه زورتو میزنی برای رسیدن به اون همه ی فاکتور ها تغیر میکنه

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نمعت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نباشه به همه ی اون چیزهایی که میگن عمل کنند

    دوستون دارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3482 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    امیدوارم حالتون عالی باشه

    امشب هم در جهت عمل به ایده ام میخام چنتا آیه دیگه از قرآن رو آنالیز کنم

    سوره توبه:

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّهَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ‎﴿٣۴﴾‏ یَوْمَ یُحْمَىٰ عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَـٰذَا مَا کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مَا کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ

    ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بسیاری از دانشمندان و راهبان، اموال مردم را به ناحق می‌خورند و آنان را از راه خدا بازمی‌دارند و کسانی که طلا و نقره می‌اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی‌کنند، آنان را به عذابی دردناک، بشارت بده! (34) روزی که آن [طلاها و نقره‌ها]، در آتش دوزخ گداخته می‌شود و با آن پیشانی‌ها و پهلوها و پشت‌های آنان را داغ می‌نهند. [فرشتگان عذاب به آنان می‌گویند:] «این است آنچه برای خود اندوختید پس [مزه‌ی] آنچه را که می‌اندوختید، بچشید!»

    سوره توبه

    توی آیه اول حالت اینجوریه که اولش میاد میگه که یه سری از دانشمندان و راهبان اموال مردم رو میخورن بازم اینجا خبری از این نیس که دارن ستم میکنن به یکی

    یا مثلا مردم گناه دارن یا هرچی

    نه هرکسی بنا بر فرکانسش داره اینو دریافت میکنه

    و اصن باید اونا باشن توی گروه شیطان تا این دنیا دو قطبی بمونه

    اما اصل صحبت من این آیه اس

    یادم بچه که بودم توی کتاب دینیمون

    این آیه رو اگه اشتباه نکنم آورده بودن

    من با اون بچگیم گفتم نگاه کن اونایی که پول جمع میکنند خدا اون دنیا این پولها رو جمع میکنه داغشون میکنه میزنه به بدنشون

    یعنی یه جورایی این باور استارتش میخورد کم کم که خدا پول از هم دیگه دورن

    این قضیه گذشت تا من بزرگتر شدم و این دیگه برای من یه باور محکم شده بود که اگه تو بری سمت پول ثمره اش میشه اینکه اون دنیا اینا رو داغ میکنن و میچسبونن به بدنت

    تا اینکه امشب به این آیه بر خوردم

    اولا اینکه اول این آیه داره از راهبان صحبت میکنه من توی قرآن به معنی دقیقش نرسیدم ولی فک میکنم همون راهبان مسیحی یا یهودی رو داره میگه

    دوما

    توی قسمت دوم این آیه میاد میگه کسانی که میان این طلاها و نقره ها را برای خودشون انبار میکنن

    برای خودشون نگه میدارن

    قضیه چیو میدونی داره میگه

    قضیه ی اون سطل آب بود که میگندید

    یه سری ها هستن یه مقدار آب بارون توی سطلشون جمع میشه بعد اینا اون مقدار آب رو میبرن قایم میکنن که از دستش ندن

    چرا

    چون فک میکنن همین یه ذره اس

    میگن اگه نگیریمش از دستمون میره

    دقیقا مصداق بارز همیناس

    اینا نمیذارن جریان ثروت به گردش در بیاد

    و این کار باعث میشه که با جمع آوریش

    با باور کردن وعده فقر شیطان تبدیل بشن به آدمی که فقط دنبال جمع کردن از ترس اینکه مبادا فردا نداشته باشه بخوره

    و هم این دنیاشو میبازه هم اون دنیاشو

    و طبیعتا ثمره ی جمع کردن با این حس بد نمیتونه چیزی جز این باشه

    توی آیه بعدی ادامه میده که ببین ثمره ی اینکه تو اجازه ندی جریان ثروت بچرخه همین

    اگه قرار باشه هرکدوم از ما اجازه ندیم که این جریان بچرخه سنگ روی سنگ بند نمیشه

    این از اونجاهایی که نشون میده خدا وسط رینگ این دنیاس

    گفتم اکثر مردم فک میکنن خدا وایساده یه گوشه

    داره نگاه میکنه که چی میشه

    بعد اصن خودشم تعجب کرده که دنیا این شکلی شده

    مثلا انگار خدا داره با تعجب میگه قرار نبود این آمریکا اینقدر قدرت بگیره

    قرار نبود اینجا این جوری بشه

    مثلا انگار خدا هاج واج مونده که چه مصیبتی شد این دنیا

    و از اون طرفم هرواری میاد خودشو میندازه وسط که آقا منم هستم

    یه معجزه ای از دستم بر میادا

    در صورتی که ما از این آیات میفهمیم که خدا وسط رینگه

    تا حتی توی کوچکترین مسائلشون هم داره وارد میشه

    و بهت داره راه سعادت رو نشون میده

    این قران نیمده که بگه شما ها مثلا نماز بخونید بشنینید دست روی دست بذارید ادعیه بخونید تا قیامت بشه منم اون موقع این تعداد ها رو که شما انجام دادی از نماز و روزه و اینا رو میشمارم بهتون پاداش میدم

    نه خدا این شکلی نیست

    خدایی که من توی قرآن دیدم

    خدایی که قرآن رو آورده که ما بهتر زندگی کنیم

    خدایی که مثل یه دایه ای که میخاد یه بچه ای رو تربیت کنه بهش میگه عزیزم ببین این پول رو من بهت میدم ولی توی این مسیر خرجش کن نری یه موقع مواد بخری نری معتاد بشی نری فلان کنی

    من یه همچین خدایی رو دیدم توی قرآن

    که دستش بازه

    و اصن همه متقی هاشم (اول نوشتم مومن بعد پاکش کردم) همه پولدارن

    همه انفاق کن

    همه دست و دل بازن

    و همه دارا ان

    اینا همونایی ان که شیطان حرص میخوره که چرا نمیتونه اینا رو از مسیر خارج کنه

    اتفاقا طبق همون آیه ای که براتون شبهای پیش آوردم دقیقا خدا میکه که من براتون میترکونم به شرطی که شما بندگی شیطان رو نکنید

    به شرطی که شما فقط به من قدرت بدید

    به من توکل کنید

    اصن من امشب داشتم فک میکردم

    دیدم مثلا خدا گفته فلانی ها اینجوری بودن ولی ایمان نداشتن

    بعد دیدم مثلا دیروز یه تضادی برای من رخ داد

    دیشب تونستم حالمو خوب نگه دارم ولی امروز تا یه حدی نتونستم کم آوردم بعد به خودم گفتم تو زمانی کم میاری که از توکل خدا خارج شدی

    نه این که مثلا من حماقت کنم بگم خدایا من به تو توکل میکنم بعدم خدا برام هیچ کاری نکنه من این وسط کنف شم نه

    اینجوری نیس

    من توکل میکنم دلم آروم میگیره

    خدا از همون راه درسته برام پول میاره

    برام ثروت میاره برام میوه ی همون تضاد رو میاره

    و اصن وقتی که تو قانون های این دنیا رو بدونی راحت تر میتونی فکر خدارو بخونی راحت تر میتونی آینده رو از تضادهای دور و برت پیش بینی کنی و از یه جایی که دیگه هدایت بشی تو میرسی به جایی که خود به خود تو به سمت خواسته هات میری

    مثلا تو میخای خونه بخری

    یا یه خونه بزرگتر میخای

    اولش با دلخوری از همسایه ات شروع میشه

    تو وقتی شاخک هات تیز باشه

    سریع میفهمی میگی به خودت من که احساسم خوب بوده

    اگه یه همچین قضیه رخ داد یه دلیل داره اونم تضاده

    و ثمره ی تضاد هم دریافت میکنی

    مثلا اگه ده سال پیش از من میپرسیدی توکل یعنی چه

    میگفتم که یعنی بسپاری به خدا و نتیجه اشم هرچی شد این دنیا محل گذره

    یعنی یه اشتباهی که توی قشر مذهبی تر شکل میگیره شوق مرگه

    یعنی اشتباه برداشت میکنن حرفهای خدا رو مثلا اونجاهایی که میگه اگر بدانند آن دنیا بهتر است

    این منظورشه که تو این دنیا کارتو درست انجام بده

    بدون که اون دنیایی هم هست

    اصن چون اون دنیایی هم هست تو باید پس قطعا کار تو توی این دنیا درست انجام بدی

    نه اینکه مسئله رو پاک کنی

    من فقیر میمونم

    من در به در میمونم که اون دنیا برم بهشت

    خدام فک کردی چی بهت میگه

    آیه قرآن

    و فرشتگان موقع مرگ ازشون میپرسن در دنیا چگونه بودید

    میگن ما مستظعف بودیم

    ما تو سرمون خوردده بود ما مورد ستم واقع شده بودیم

    میگه ا

    حالا که تو سرت خورده

    و تو سری خور موندی

    و تو سری خور بار اومدی

    بدون اون دنیا خیلی سخت تره

    بهش میگن مگه زمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنی

    اصن این که میگم فقر رو بد میدونن

    مثال واضحش اونجایی که میگه اگه خواستید ببخشید به اونایی ببخشید که صورتشونو با سیلی سرخ نگه داشتن

    یا مثلا اونجایی که میگه از ترس فقر بچه هاتونو نکشید ما شما و آنها رو روزی میدهیم

    خب نشون میده که بابا اون خدا اصن قصدش اینکه تو رو پولدار کنه

    قصدش در جهت ثروتمند شدن تو ا

    هیچ جایی ام نیس که ثروتمند شدن رو کوبیده باشه

    دنیا طلبی اینکه تو فقط فکر و ذکرت بشه این دنیا و بخای از هر راهی پولدار شی رو کوبیده کلی ها

    ولی هیچ وقت خود پول رو نکوبیده

    تازه یه سری آیه ها که براتون آوردم اصن توی زمینه کسب و کارم ترکونده

    اصن ریشه ت ج ر

    رو توی قرآن سرچ کنید همه چی دستون میاد که خدا چه جوری در مورد کسب و کار حرف زده

    و این کل داستانه

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست و به تمام چیزهایی که میگن و عمل میکنن

    دوستون دارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: