سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 183

بخش هایی از دیدگاه های زیبا و تأثیرگذار دوستان عزیزمان به عنوان متن انتخابی این قسمت:

یونس عزیز:
به شخصه به داشتن همچین استادی واقعا افتخار میکنم که حرف و عملش یکیه ، اگر میگه برو تو دل ترسات، خودش اولین نفریه که با قدرت و صلابت این کارو انجام میده.
خیلی افتخار می کنم که همچین استادی دارم. واقعا عزت نفس شما رو تحسین میکنم. مخصوصا این بُعد قضاوت دیگران.
کل زیبایی های این فایل معرکه یک طرف، همون چند ثانیه که شما با اون لباس راحتی رفتی و با اون رقصنده زیبا رقصیدی یک طرف.
واقعا درک می کنم این مفهوم رو که شما همیشه می گی: عزتنفس پایه و اساس تمام موفقیتایه انسان هست و خشت اول تغییر، عزت نفس هست.
به شخصه دیدم نتایج انجام این تمرین رو که هر بار میخوام به مدار بالاتری صعود کنم، انگار راهش اینه که عزت نفسم رو باید به چالش بکشم و تقویت کنم.

فهمیمه عزیز:
چه خوبه هر ایرانی که به کشور آمریکا مهاجرت کرده، اگه دلش برای حال و هوای ایران تنگ شد میتونه بیاد لس آنجلس.
اونجا هم زبان فارسی رو می بینه. هم فضای شهری که مثل تهران هست و هم غذا ها و حتی وسیله های خاصی که توی ایالت های دیگه نمی تونه پیدا کنه رو از مغازه های ایرانی بخره.
از تابلوها معلومه چقدر جنس ایرانی و فرهنگ ایرانی اونجا هست و چقدر تنوع شغل ها زیاده: فرش فروشی، بستنی فروشی، آرایشگاه به شیوه ایرانی، سوپر مارکت و …و همشون هم پر رونق هستند.
دیدن الگو ها به من میگه اگه قصد مهاجرت داری نترس. خدا پشتت هست.فقط شرطش اینه به خدا توکل کنی و حرکت کنی.
من توی شهر خودمون الگوهای زیادی رو دیدم که از یه شهر دیگه اومدن به شهر ما و خیلی کسب و کار موفقی راه انداختن. حتی از شغل های به ظاهر معمولی…
یه آش فروشی تو شهر ما هست که صاحبش از یه شهر دیگه اومده و خیلی کسب و کارش پر رونق هست.

الهه عزیز:
خانم شایسته تحسین می کنم که اینقدر شما با خودتون در صلح هستید. چقدر شما اعتماد به نفستون عالیه.
استاد با رقصنده میره برقصه و شما هم خیلی راحت فیلم میگیرید. اکثرا من دیدم که در چنین مواقعی روابط دو نفر به دادگاه ختم نشه حتما یه جنگِ تن به تن رخ می ده. چقدر احساس لیاقت و رها بودنتون رو دوست دارم. واسه همیناست بانو استاد عاشقتونه.
چقدر شما دو عزیز نوع طبیعی ای از روابط سالم رو به ما در عمل نشون می دید.

سودا عزیز:
زندگی در تراک کمپر این زیبایی رو داره که هر بار حیاط خونت یه جای متفاوت و زیبا هست.
اینبار یه اتفاق جالب تو حیاط خونه افتاده:
همه اونهایی که ماشین بی ام و قدیمی دارند تو یک روز دور هم جمع شدند و ماشینهای قدیمی خودشون رو که حسابی تمیز و براق کردند و کلی تغییرات و بهبود دادن رو به نمایش گذاشتن.
گویا این نوع برنامه ها تو امریکا زیاد برگزار میشه که افراد با علاقه های مشترک به موتور، اروی ،یا تراک کمپر و … دور هم جمع می شن و تجربه هاشون و ایده هاشون رو درباره علاقه ی مشترکشون، با هم به اشتراک می گذارن و چقدر رابطه های جدید بینشون شکل می گیره.

حسین عزیز:
کل فایلهایی سفر یه طرف این قسمت یه طرف
مخصوصا اعتماد به نفس شما برای رقصیدن با اون خانم هنرمند و همینطور پخش کردن این فایل برای دانشجوهاتون، برای من ستودنی بود. اگر من بودم، من رو می کشتند هم نمی رفتم وسط……
واقعا شما تنها استادی هستی که نه با حرف بلکه با عملت، با تصاویر زنده و واقعی و بدون سانسور ب شاگردات اموزش میدی. برای همینه که داره ما دانشجوهای شما رو در تمام زمینه ها شجاع بار میاره.

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    475MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

330 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «جواد صنمی» در این صفحه: 7
  1. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان

    و دوستان عزیزم

    همین اول کاری می‌خوام برم سراغ اصل مطلب که استاااااااد من عاشقتم آخه چرا اینقدر تو خوبی فرشته

    من عاشق اعتماد بنفست هستم تا خانمه دستتو گرفت و بلندت کرد سریع استاپ کردم و گفتم باید این نکات رو بنویسم که پاشنه آشیل من هست

    و جالبه که بعدش شما دقیقاً همین حرف ها رو زدین ذتا مهر تاییدی باشه برای من و ذهنم

    خانم که ازت درخواست کرد بین اون همه آدم شما رو بلند کرد چون مامور بود از سمت خدا که اعتماد به نفس رو در عمل استادمون بهمون نشون بده که اصلاً حرف و نظر بقیه برامون مهم نباشه اتفاقا باید شما رو بلند میکرد چون به قول خودتون هم لباس مناسبی نداشتین هم رقص خوبی نداشتین و البته این نظر خودتون هست ولی بخدا عاشق این رقصتم عشقم عاشق این لباست هستم که پوشیدی اتفاقا در زمان درست در مکان درست با آدم درست برخورد کردین تا به ماهاهم یاد بدین اعتماد بنفس رو در عمل مهم نبودن حرف و نظر مردم در عمل و این پاشنه آشیل خودم هست که الان یک سدی از من شکسته شد تا بهتر بفهمم این موضوع رو تو بی نظیری استاد و خیلی خوب هست که هون لحظه هم مریم بانو داشت فیلم می‌گرفت این غیر از این هست که لطف خدا بوده برای من و بچه ها؟؟؟!!!و عاشقتم استاد که کات نکردی این تیکه رو و این یعنی توحید چون نظر بقیه اصلا برات مهم نیست

    ذهن من میگه :

    بابا زشته بیخیال جلوی این همه جمع با این لباس ها رقص هم بلد نیستم من ناسلامتی استاد هستم اون هم با این خانم با این وضع مردم چی فکر میکنند راجب من بچه ها چی میگن

    اما ذهن استاد:

    پاشو پسر پاشو یک رقصی بکن یک قری هم بریز پاشو شادی رو هدیه بده به بچه ها پاشو عزت نفس و اعتماد بنفس رو به بچه ها(جواد) یاد بده پاشو به بقیه هم بگو که میشه رقص بلد نباشی ولی با یک خانم رقصید و نمرد پاشو با این لباس ها هم برقص که به بقیه هم نشون بدی که میشه با این لباس های خوشگل هم رقصید و هیچ اتفاقی هم نیفته پاشو پسر پاشو

    دل به تو بستم (خدا) فقط تورو میپرستم (با ریتم بخونین استاد)

    این فرق بین استاد و شاگرد هست دیگ همین چیز ها رو داره استاد توی تمام محصولات و دانلودی ها فریاد می‌زنه دیگ تا شاید من بخودم بیام و انجامشون بدم و نترسم از محدودیت های ذهنم استاد این فایل بی نهایت نکات مثبت و زیبایی داره که بخوام بگم بخدا فقط یک صفحه بصورت تیتروار فقط نوشتم که توی کامنت هام بیارم اما اینجا نظرم عوض شد اون ها رو دوستان میگن ولی الان که صحبت از محدودیت ها و ترسها شد برام خواستم داستان هفته پیش جمعه رو بگم که برای خودم رقم زدم به لطف الله مهربانم تا به خودم یادآوری کنم که محدودیت های ذهن خیلی کوچیکه و ریز هستند و نباید من رو از رسیدن به خواسته هام باز دارند

    بریم سر اصل مطلب:

    جمعه به لطف الله مهربان هدایت شدم به کوهنوردی تک و تنها (از بسکه فایل های سفرنامه رو دیدم هدایت شدم خیلی عالی و زیبا بود)

    خودم رو سپردم به خدا و گفتم منو ببر به جاهای زیبا و خلوت که خودم و تو تنها باشیم

    خلاصه که رب مهربانم هدایتم کرد به مسیر های خلوت و زیبا در صورتی که همه داشتند از یک مسیر می‌رفتند و من گفتم اون مسیر بقیه هست و من مسیر اختصاص خداوند داره برام درست می‌کنه و همینطور هم شد

    خلاصه داشتم سوت زنان و شکرکنان میرفتم که یهو با یکی از ترس هام که از بچگی همراهم بود روبرو شدم (خخخخ انکار دارم داستان جنایی تعریف میکنم )و اون هم چیزی نبود جز چند تا سگ شیطون فاصله ای که باهام داشتند نزدیک به 200 متر حداقل بود از صدای پارس کردنشان ایستادم واقعا حرکت نکردم دیگ با اینکه فاصله زیاد بود ولی حرکت نکردم حتی خداشاهده میخواستم برگردم ولی گفتم نه جواد این تو بمیری از این تو بمیری ها نیست یا با این ترست روبرو میشی یا باید بمیری

    یاد داستان استاد افتادم که توی جنگل صدای خش خش شنید و رفت توی دل ترس هاش(دوره عزت نفس)

    خلاصه با کلی کلنجار که قلبم می‌گفت برو تو میدونی هیچ برگی بدون اجازه خدا به زمین نمیفته اما ذهنم می‌گفت نه 5 6 تا سگ هستند اگر بگیرنت چی و هزاران نجوای دیگ

    خدا شاهده چنین عزمی در وجودم شکل گرفت که دنبال سگ ها داشتم می‌گشتم تا ببینم کجا هستن حتی مسیرم رو عوض کردم تا برم توی دلشون که پیداشون کردم و رفتم وسطشون نشستم استااااد چنان آرامشی بهم داد چنان بار سنگینی از دوشم برداشته شد که نگو و نپرس جالبه که طفلکی ها تا رفتم سمتشون از من فرار می‌کردند و نشستم و عشق بازی با ربم

    اما بعدش چی شد

    ذهنم خیلی این مورد رو کوچیک جلوه میداد اما گفتم پسر خوب همین ده دقه پیش از فاصله 300 متری میخواستی برگردی حالا میگی این کار کوچیک و بی ارزشه ذهنم یک نگاهی بهم کرد و گفت راست میگی ها اینجوری هم خندید خخخ

    خلاصه که هنوز این مورد جزو ترسهام هست و نمیگم که از بین رفته اما بهتر شدم خدا رو شکر این عمل یک ایمانی در من بوجود آورد که گفت تو روی من حساب کن بقیش با من و واقعا هم فقط روی خودش حساب کردم و رفتم و اگر به خودم بود که برمیگشتم خداروشکر میکنم واقعاً

    و استاد ازت بی نهایت ممنونم که در عمل بهم یاد دادی عاشقتم استاد

    مریم بانو عاشقتم خیلی فوق‌العاده و زیبایی بانو

    خدا حفظتون کنه شما ها رو برای ما

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 173 رای:
  2. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام به سایه خانم خداروشکر میکنم که این کامنت من شما رو هم یاد خاطره خودتون انداخت و چقدر تحسینتون میکنم بابت این شهامت

    باور کنید یک دلیل محکم حرف های استاد هست و یک دلیل دیگ خوندن همین کامنت های دوستان هست چون میبینم که دوستان میرن تو دل ترسهاشون و اتفاقا اتفاقات خوبی هم براشون میفته این باعث میشه که من هم حرکت کنم و به خدا هم اعتماد کنم و خداروشکر نتیجه عالی ای هم داره اعتماد به خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام و درود پروردگارم به محمد فتحی عزیزم پسر چقدر دلم برات تنگ شده بود برای کامنت هات برای شیطنت‌های توی کامنت هات برای شیرین کاری هات برای داستان سفر هات و چقدر خوشحال شدم که کامنتت رو خوندم و لذت بردم پسر بهت تبریک میگم بابت تیک خوردن خواسته هات بابت گرفتن پاسپورتت و انشالله سفرهای خارجیت و مهاجرتت و تبریک ویژه میگم بهت بابت عزیز دلی که کنارته و تحسینتون میکنم دمت گرم پسر خداروشکر که شما دوستان عزیز رو دارم خدایا بینهایت سپاس ای رب من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام محمد عزیزم خیلی خوشحالم بخدا خیلی خوشبختم من که شماها رو دارم

    استاد عزیزمون بعد از اینکه از خواب پا میشه کامنت ها رو میخونه اما من هم قبل خواب و هم بعد از خواب واقعا سعی میکنم بیام توی سایت و کامنت های پر از عشق بچه ها و شما زهرا حمید عزیز و خیلی از دوستان گلم رو بخونم و باور چنان انرژی می‌گیرم مثل الان که حد نداره محمد جان خیلی از کامنت هات خواندنم و عشق کردم خیلی وقتا بوده که تحسینت کردم از ته دل ن ادا بخدا و این کامنتی هم برام گذاشتی از لطف خدای مهربان هست محمد جان واقعا خوشحالم کردی

    و در مورد این عشقی که بین تو و عزیز دلت هست واقعا لذت بردم و میبرم وقتی میبینم که دوستانی مثل شما مثل استاد عزیزم چنین عشقی دارند و از بودن کنار همدیگه لذت میبرند واقعا کیف میکنم و تحسین میکنم و می‌دونم که من هم یک روزی میام و از رابطه خودم و عشقم می‌نویسم براتون به امید اون روز که باید روی خودم کار کنم تا جهان شخص مورد نظر رو که می‌دونم از همین سایت رو بهم میرسونه مثل خیلی از دوستان دیگه

    خدایاشکرت

    ممنونتم محمد جان انشالله زیر سایه الله در کنار عشقت پول بسازی و از زندگی لذت ببری

    عاشقتم محمد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام مائده جان سلام دوست خوبم همینطور که تو از خوندن کامنت بچه ها ذوق کردی من هم الان با خوندن کامنتت عشق کردم عشششق آخه دختر دمت گرم بابت این کلامت سوفلااا

    چقدر نگاهت زیباست چقدر پر انرژی هستی و چقدر تحسینت میکنم بابت این مهربونیت امیدوارم که همیشه شاد و موفق و سلامت باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام حمید جان

    دوباره اومدم با یک لبخند بزرگ روی صورتم از خوندن دوباره کامنتت

    چرا دوباره؟؟؟

    چون صبح خواندنم اما وقت نشد برات پاسخ بذارم که الان اومدم و دوباره خواندنم

    پسر چه هیولایی هستی تو

    هی بابا خفن

    ماشاالله به این همه آگاهی

    آفرین به این همه اطلاعات چقدر تحسینت میکنم رفیق و به خودم افتخار میکنم بابت داشتن چنین دوستان هنرمندی حمید جان یاد باشه انشاالله روزی که Osprey خریدی بیای دنبالم و من رو ببری یک دوری بدی (ایموجی خنده)

    و قول بدی که بوق هم بذاری بزنم (مجدداً ایموجی خیییلی خنده )

    عشششق میکنم وقتی آیه های قرآن یا اشعار مولانا رو میاری و بعد چقدر قشنگ توصیف میکنی شدیداً علاقه‌مند شدم به اشعار مولانای موحد و خیلی بیشتر از قبل دوست دارم یچبشنوم و راجبش بخونم

    این یک نعمت بزرگ هست که خداوند بی منت در اختیارت قرار داده خداروشکر حمید جان خداروشکر

    موفق باشی حمید عزیزم برادر نازنینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام برادر گلم

    سعید جان

    بسیار خوشحال شدم که باعث

    شدی تا دوباره کامنت خودم رو

    بخونم تا دوباره بهم یادآوری بشه

    که چه کار ارزشمندی برای

    خودم‌کردم

    و چقدر دوباره خوندن این کامنت

    بهم کمک کرد

    خیلی خوشحالم که تونستم یک

    نفر رو دلش رو شاد کنم خداروشکر

    ممنونم بابت محبتت سعید جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: