بخش هایی از دیدگاه های زیبا و تأثیرگذار دوستان عزیزمان به عنوان متن انتخابی این قسمت:
یونس عزیز:
به شخصه به داشتن همچین استادی واقعا افتخار میکنم که حرف و عملش یکیه ، اگر میگه برو تو دل ترسات، خودش اولین نفریه که با قدرت و صلابت این کارو انجام میده.
خیلی افتخار می کنم که همچین استادی دارم. واقعا عزت نفس شما رو تحسین میکنم. مخصوصا این بُعد قضاوت دیگران.
کل زیبایی های این فایل معرکه یک طرف، همون چند ثانیه که شما با اون لباس راحتی رفتی و با اون رقصنده زیبا رقصیدی یک طرف.
واقعا درک می کنم این مفهوم رو که شما همیشه می گی: عزتنفس پایه و اساس تمام موفقیتایه انسان هست و خشت اول تغییر، عزت نفس هست.
به شخصه دیدم نتایج انجام این تمرین رو که هر بار میخوام به مدار بالاتری صعود کنم، انگار راهش اینه که عزت نفسم رو باید به چالش بکشم و تقویت کنم.
فهمیمه عزیز:
چه خوبه هر ایرانی که به کشور آمریکا مهاجرت کرده، اگه دلش برای حال و هوای ایران تنگ شد میتونه بیاد لس آنجلس.
اونجا هم زبان فارسی رو می بینه. هم فضای شهری که مثل تهران هست و هم غذا ها و حتی وسیله های خاصی که توی ایالت های دیگه نمی تونه پیدا کنه رو از مغازه های ایرانی بخره.
از تابلوها معلومه چقدر جنس ایرانی و فرهنگ ایرانی اونجا هست و چقدر تنوع شغل ها زیاده: فرش فروشی، بستنی فروشی، آرایشگاه به شیوه ایرانی، سوپر مارکت و …و همشون هم پر رونق هستند.
دیدن الگو ها به من میگه اگه قصد مهاجرت داری نترس. خدا پشتت هست.فقط شرطش اینه به خدا توکل کنی و حرکت کنی.
من توی شهر خودمون الگوهای زیادی رو دیدم که از یه شهر دیگه اومدن به شهر ما و خیلی کسب و کار موفقی راه انداختن. حتی از شغل های به ظاهر معمولی…
یه آش فروشی تو شهر ما هست که صاحبش از یه شهر دیگه اومده و خیلی کسب و کارش پر رونق هست.
الهه عزیز:
خانم شایسته تحسین می کنم که اینقدر شما با خودتون در صلح هستید. چقدر شما اعتماد به نفستون عالیه.
استاد با رقصنده میره برقصه و شما هم خیلی راحت فیلم میگیرید. اکثرا من دیدم که در چنین مواقعی روابط دو نفر به دادگاه ختم نشه حتما یه جنگِ تن به تن رخ می ده. چقدر احساس لیاقت و رها بودنتون رو دوست دارم. واسه همیناست بانو استاد عاشقتونه.
چقدر شما دو عزیز نوع طبیعی ای از روابط سالم رو به ما در عمل نشون می دید.
سودا عزیز:
زندگی در تراک کمپر این زیبایی رو داره که هر بار حیاط خونت یه جای متفاوت و زیبا هست.
اینبار یه اتفاق جالب تو حیاط خونه افتاده:
همه اونهایی که ماشین بی ام و قدیمی دارند تو یک روز دور هم جمع شدند و ماشینهای قدیمی خودشون رو که حسابی تمیز و براق کردند و کلی تغییرات و بهبود دادن رو به نمایش گذاشتن.
گویا این نوع برنامه ها تو امریکا زیاد برگزار میشه که افراد با علاقه های مشترک به موتور، اروی ،یا تراک کمپر و … دور هم جمع می شن و تجربه هاشون و ایده هاشون رو درباره علاقه ی مشترکشون، با هم به اشتراک می گذارن و چقدر رابطه های جدید بینشون شکل می گیره.
حسین عزیز:
کل فایلهایی سفر یه طرف این قسمت یه طرف
مخصوصا اعتماد به نفس شما برای رقصیدن با اون خانم هنرمند و همینطور پخش کردن این فایل برای دانشجوهاتون، برای من ستودنی بود. اگر من بودم، من رو می کشتند هم نمی رفتم وسط……
واقعا شما تنها استادی هستی که نه با حرف بلکه با عملت، با تصاویر زنده و واقعی و بدون سانسور ب شاگردات اموزش میدی. برای همینه که داره ما دانشجوهای شما رو در تمام زمینه ها شجاع بار میاره.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD475MB30 دقیقه
بنام خدای زیبایی ها
سلام به همگی
حین دیدن این فایل و آهنگ مرتضی یاد آهنگ گوش دادن های بچگیم افتادم
با چه زوری نوار یا کاست ویدیو و بعدش سی دی می خریدیم و گوش میدادیم
من یادمه هر هفته یا هر ماه یه مغازه ای بود تو مسیر مدرسه تا خونه ام سی دی آهنگ می فروخت و هر دفعه آهنگ جدید میومد من یک هفته تمام ذوق داشتم واسه اومدن کاست جدید
یا قبلش که فقط ضبط بود …. چقد از آهنگ گوش دادن لذت میبردم و در بدر دنبال یه راهی بودم آهنگ گوش بدم
الانم گوش میدم ولی وقتی آدم بچه هست انگار جنس ذوق و شوق بکر تره
هر چند با اومدن تو سایت و کتاب شکرگزاری خیلی خیلی حسم به دوران کودکیم نزدیک شده و این اواخر هدایت شدم که کارتن های بچگیمو ببینم و خودمو از فضای کودکیم دور نکنم
خدا رو شکر این روزها نتیجه تمرکز بر نکات مثبت زندگیمو کاملا واضح میبینم حتی واسه اینکه نجوا رو محکوم کنم چند روز این کار رو نکردم و نتیجه اش واقعا مشخص شد …
استاد تحسینت میکنم بر این ترس و یا بهتر بگم مقاومت ذهنت غلبه کردی و رفتی با اون خانوم رقصنده رقصیدی و اون خانم با اعتماد به نفس هم جای تحسین داره
چند سال قبل یادمه این قضیه چنان پاشنه اشیلم بود که تو مراسم عقد داداشم موقع رقص تو جمع داشتم می مردم انگار 1 تن وزن پشتم بود ولی همون موقع با خودم عهد بستم این قضیه رودرست کنم و خدا رو شکر تا حدی این مقاومت ذهنم رودرست کردم که سال بعد عروسی داداشم تو جمع هم تک رقص چاقو کردم و هم بیشترین لذت رو از رقصیدن تو جمع داشتم
یعنی منی که داشتم از رقصیدن تو جمع آب میشدم و فکر میکردم الان همه دارن براندازم میکنن و نگاه ها سنگین رومو به جایی رسیدم که موقع رقصیدن تو جمع تمرکزم کامل روی اون قسمت لذت بردنش هست
هنوزم تو تنهایی هام میرقصم و همزمان تجسم میکنم که تو جمع بزرگی دارم این کار رو میکنم
من ازین فایل و کامنت دوستان متوجه شدم به بقیه مقاومت های ذهنی ام باید غلبه کنم
ترس از سگ و حمله سگ
ترس از ملخ
ترس از ارتفاع
ترس از اومدن یه هویی آدما وقتی تو حال خودم هستم
البته خدا خودش چندین بار منو تو عمل انجام شده قرار داد یعنی یه شرایطی که باید و مجبور بودم مواجهه بشم با سگ و ملخ و انجام دادم ولی اونطوری که دلم می خواد هنوز ته دلم به این قضیه قرص پ قرص نشده
همیشه دوست دارم پشت هم حمله کنم به یه ترسم انقد که بشوووره بره
چون دقت کردن وقتی پشت هم تمرکزی این کار رو میکنی اون نقطه ضعف اصلا شاید بشه نقطه قوت آدم
همینجا از خدا می خوام تو شرایط مناسب بتونم با ملخ و سگ ( خودم خندم میگیره ازینا میترسم اخه از چیزهای خیلی بزرگتری که همه میترسن اصلا نمی ترسم ) مواجهه بشم و ترسم کم و کمتر شه
به همون اندازه که به ترس ها حمله میکنیم به همون اندازه به ایمان نزدیک میشیم
شاید ذهن منطقی بگه این ترس چه تاثیری داره تو زندگی ادم اصلا باشه یا نباشه
اتفاقا خیلی تاثیر داره
چون وقتی به یه ترسی که از بچگی داشتی حمله میکنی و میری توش و میبینی هیچی نیست توان و ایمانی میگیری که خودتو غالب میدونی نسبت به هر چالشی که تو زندگیت بوجود میاد
یعنی پای حرکتت تند میشه ، یعنی توانن بیشتر میشه اصلا حسش و نمیشه توضیح داد ادم احساس نزدیکی به خدا میکنه
ازتون ممنونم برای تهیه و تدوین اسن فایل زیبا
اصلا وقتی اون خیابون با مغازه هایی با نام های فارسی رو دیدم چقد واسه ذهنم منطقی شد که منم میتونم براحتی و نماد فراوانی و راحتی رو واسم داشت
تو دوره عزت نفس استاد تاکید داشتن برای هر کاری مهمترین مسئله پیدا کردن الگوئه چه در دیگران چه در گذشته خودمون الگویی که به ما ایمان شدن بده
و بعد کارهای عملی و حتی باورسازی
خدایا شکرت که این آگاهی ها واسم مرور شد
اصلا از اول نمی دونستم چی باید بنویسم